$('#s1').cycle('fade');
  جستجو

 صفحه نخست  |  راهنمای فروشگاه  |  تماس با ما  |نحوه خرید  |  سبد خرید   |        ثبت شده در سايت ساماندهي كشور

مقالات رایگان دانشجویی > الهیات و معارف اسلامی

Bank Sepah:5892-1010-5735-6012

Email: dociran.pdfiran@gmail.com

09153255543  عالم زاده

 مجموعه مقالات علمي الهیات و معارف اسلامی
مجموعه مقالات زنان و اسلام

تاریخ ایجاد 1388/12/15  تعدادمشاهده  5074

 

زنان و اسلام
مقدمه:
زن آيينه‌ي تمام نماي شخصيت انسان است. او مظهر پرورش است و صفت الهي پروردن از جانب خداي خويش را به وديعه دارد، دامن زنان اولين كلاس درس و بهترين محل تربيت كودك است چنانكه گويند: مرد از دامن زن به معراج مي رسد. بدين معني كه زن پايه گذار وجود حيات آدمي است زنان مسلمان و فداكار لازم است تا با حفظ عفت و پاكدامني خود، ظلم ستيزي نهضت حسيني را به همه انسانها برسانند تا بدين وسيله افتخار تربيت بزرگ مردان و بزرگ زنان تاريخ را داشته باشد.
مقام زن در اسلام و در آيين هاي ديگر:
مشاهده و تجربه اين معنا را ثابت كرده كه مرد و زن دو فرد از يك نوع و از يك جوهرند، بر خلاف نظريات موجود در امت هاي پيشين كه زن را از مرگ بدتر و تلخ تر مي دانستند تا حدي كه در سال 586 ميلادي در فرانسه كنگره اي تشكيل شد تا در مورد اين كه آيا زن انسان است يا خير بحث كنند كه نتيجه كنگره اين بود كه به زن انساني غيرمستقل و در خدمت مردان است.
اما با ظهور اسلام همه ي تفكراتي كه در اثر تلقين عليه زن بود از بين رفت و جاي خود را به عزت و اعتبار اساسي زنان داد.
 
اصل تساوي زن و مرد:
قرآن با كمال صراحت در آيات متعددي در اصل تساوي زن و مرد از نظر انسانيت و كمالات مي فرمايد: «زنان را از جنس مردان و از سرشتي نظير مردان آفريديم» و اين را با توجه به قوانين امروز در دنياي غرب، در حاكميت قوانين اسلامي ناظر بر مالكيت زن و حمايت هاي مالي و اقتصادي شوهر در خانواده قابل لمس تر مي توان ديد. اما در دنياي غرب، با توجه به شعار آزادي و اتيكت تساوي زن و مرد باز هم اين تساوي نه در عرصه شغل و كار و نه در عرصه ي خانواده به هيچ عنوان رعايت نشده و استفاده ابزاري از زن تا حدي پيش رفته كه به سقوط هويت انساني و عدم احقاق كمترين حق او گرديده است و اين را كاملا با توزيع و ترويج بيماري هاي مقاربتي چون «ايدز، سفليس و سوزاك» مي بينيم. و از نظر اسلام زن و مرد در انسانيت برابرند ولي دو گونه انسان اند با دو گونه خصلتها و دو گونه روانشناسي طبيعت. ولي دنياي غرب «تشابه محوري» را جايگزين «تناسب محوري» كرد و چنانكه ويل دورانت مي گويد: اين حركت براي اولين بار با قانون 1882 بود كه به موجب اين قانون زنان بريتانياي كبير از امتياز بي سابقه اي برخوردار مي شدند و حق نگهداري پول خود را داشته و از آن به بعد زنان از بندگي و جان كندن در خانه آزاد شده و گرفتار جان كندن در مغازه و كارخانه شدند و در حال حاضر چنانكه در پيش ذكر شد به دنيايي از ابتذال كشيده شدند كه نقش ابزاري داشته و تنها در معرض بهره برداري ديگران واقع مي شوند. مقام معظم رهبري نظريات موجود در اصل تساوي زن و مرد را اينچنين به دو هدف كلي و مجزا در نظرات متفاوت تعريف كرده اند: اولين هدف رسيدن زن به كمال وجودي خود مي باشد اما دومين هدف ايجاد تخاصم و جدايي و رقابت خصمانه ميان دو جنس زن و مرد است كه هدف اول دستاورد اسلام و هدف دوم هدف كوته بينانه است به وضوح مي بينيم در اسلام به زن بسيار اهميت داده مي شود چنانكه در بسياري از آيات قرآن كريم آمده است: پاداش اخروي و قرب الهي به جنسيت مربوط نيست بلكه به ايمان و عمل صالح مربوط است خواه از طرف زن و يا از طرف مرد باشد و هميشه در كنار هر مرد بزرگي از قديسه اي بزرگ ياد مي كند كه از همسران آدم و ابراهيم عليه السلام و از مادران موسي (ع) و عيسي (ع) در نهايت تجليل كرده است يا بانوي بزرگوار حضرت خديجه (س) و سرور همه زنان عالم حضرت فاطمه زهرا (س) كه خداوند در قرآن كريم از ايشان به كوثر ياد مي كند. بر خلاف نظريات تحقيرآميزي كه در امت هاي پيشين راجع به زن وجود داشته همچون عنصر گناه دانستن زن، شيطان بودن زن، عدم رسيدن او به مقامات معنوي چون ورود به بهشت، طفيلي دانستن زن، آفرينش او از دنده چپ مرد، مقدمه قرار گرفتن زن براي مرد، عامل بدبختي و گرفتاري مرد و در پايان زن را به منزله ظرفي كه نطفه مرد را در خود نگاه مي دارد، مي دانستند و هيچ ارزشي براي بارداري او نمي گذاشتند.
در اين ميان دين اسلام با بياني روشن و شفاف با تمام اين نظريات مخالفت كرد، چنانكه در آيات قرآن كريم آورده شده كه «خداوند از جنس خود شما براي شما همسر آفريد».
و همچنين داستان بهشت آدم را مطرح كرده و با بيان «فوسوس اهما الشيطان». جنس زن را از اتهام عنصر گناه و شيطان بودن مبرا ساخت و يا بر خلاف بسياري از آيينها كه رابطه جنسي را پليد مي دانند ازدواج را مقدس و تجرد را پليد مي شمارد.
چنانكه پيغمبر اكرم (ص) مي فرمايد: من به سه چيز علاقه دارم: بوي خوش، زن، نماز و با بيان «هن لباس لكم و انتم لباس لهن» هر يك از زن و مرد را پوشش و زينت يكديگر مي داند و خلقت هر يك را براي ديگري قلمداد كرده و وجود زن را خيري براي مرد و مايه سكوت و آرامش دل او معرفي مي كند و زن و مرد را در آفرينش هر يك از انسانها مهم و دخيل مي داند و تمام نظرات تحقيرآميز را به يكباره مردود مي كند.
«اني جاعل في الارض خليفه» و خداوند زن را تا جايگاه جانشين خود كه به طور عام در آيه ذكر شده، بالا مي برد و براي رسيدن به اين مقام تفاوتي بين زن و مرد قائل نمي شود.
اما در يهوديت و مسيحيت بنا بر آنچه در كتاب مقدس آمده است، جايگاه زن نسبت به مرد، جايگاهي فرعي و ثانوي است ولي در اسلام به انسان بودن زن و مرد توجه شده است و آفرينش انسان را از نفس واحده مي داند و زماني كه از زنان خوب يا بد ياد مي كند، ايشان را نمونه مردم خوب و بد دانسته و مختص زنان خوب و بد نمي داند كه در قرآن كريم در مورد زن نوح و زن لوط آورده شده كه اين دو زن را با دوزخيان در آتش افكنيد و بعد مي فرمايد: «ضرب الـ... مثلآ للذين كفروا»‌و ايشان را نمونه و درس عبرت تمام كافران اعم از زن و مرد قرار مي دهد و بالعكس.
اما در كنار اين مسائل، اسلام به اختلافات طبيعي زن و مرد اذعان و اشاره مي كند و آنها را مايه كمال، عدم نقص زن و بلندي مرد مي داند.
 
نقش زن در تاريخ اسلام
تاريخ اسلام تاريخي مذكر – مونث است
به عنوان نمونه زنان در صدر اسلام در بيعت با رسول خدا (ص) حاضر شدند و همچنين در هجرت از مكه به مدينه نيز حضور داشتند اما اثر جاويد حماسه عاشورا نقش پررنگ زنان در تاريخ اسلام را كاملا نمايان كرد.
حتي سير و سلوك و مقامات معنوي كه عمل در آن بندگي، احساس آن شرمندگي و نتيجه اش سازندگي است خاص گروه ويژه اي نمي باشد تا حدي كه مي توان گفت: زنان در بسياري از موارد جلوتر هستند. از آن رو امام خميني (ره) در آغاز وصيت نامه سياسي الهي خويش مي فرمايد: ما مفتخريم كه بانوان و زنان پير و جوان و خرد و كلان در صحنه هاي فرهنگي و اقتصادي و نظامي حاضر و همدوش مردان يا بهتر از آنان، در راه تعالي اسلامي و مقاصد قرآن كريم فعاليت دارند و حتي در زمان هجوم دشمنان دفاع را جزء تكاليف زن و مرد در كنار يكديگر مي دانند.
 
ضرورت حجاب زنان د ر اسلام:
حجاب نماز، روزه و خمس نيست كه در زماني موسوم باشد و بعد از انجام آن تكليفي نباشد بلكه حجاب فرضيه اي «عبادي – عرفاني – حماسي» است كه زن را در حال عبادت و فرمانبرداري از خداوند، از عشق لبريز و آثار آن را جاوداني مي كند و در عين حال پرچم حق سالاري است كه زنان با سادگي و پنهان داشتن جاذبه هاي جنسي خود و بالواقع با عفاف و پاكدامني خود به مردان فرصت مردسالاري و بهره وري از زن را نمي دهند و زن را در نظر مرد قابل احترام مي كنند و از او سلب آزادي نمي كند در واقع حجاب «حق زنان» و «حد مردان» است.
 
حقوق زن در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران (حقوق زن در اسلام)
اصل بيستم و بيست و يكم از حقوق زنان به ترتيب چنين ياد شده است كه: همه افراد ملت اعم از زن و مرد يكسان در حمايت قانون قرار دارند و از همه حقوق انساني، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي با رعايت موازين اسلام برخوردارند و همچنين در اصل بعدي آمده: دولت موظف به تضمين تمام حقوق زنان در امور زير بدين ترتيب مي باشد:
1-ايجاد زمينه هاي مساعد براي رشد شخصيت مادي و معنوي زن.
2-حمايت مادران، بالاخص در دوران بارداري و حضانت فرزند.
3-ايجاد دادگاه صالح براي حفظ كيان و بقاي خانواده.
4-ايجاد بيمه خاص بيوگان و زنان سالخورده و بي سرپرست.
5-اعطاي قيمومت فرزندان به مادران شايسته در جهت غبطه آنها در صورت نبودن ولي شرعي.
 
ديدگاه اسلام در مورد طلاق زن:
اسلام با طلاق و انحلال كانون خانوادگي نظر مخالف دارد و تمام تلاش خود را براي برقراري اين رابطه داشته است به طوري كه پيامبر اكرم (ص) «طلاق را از بدترين حلالهاي خداوند مي داند» اما اسلام در مقابل زندگي هايي كه امكان بازگشت آرامش يا روح زندگي و احساس محبت بر قلب زن و مرد ندارد و يا زندگي كه در آن زن به زور قانون در خانه مرد بماند و يا زن دچار بوالهوسي مرد شده باشد، طلاق را پيشنهاد مي كند تا از زن سوء استفاده نشود و زندگي بر دو طرف تلخ و غيرقابل تحمل نگردد و هرچه افراد به زندگي غرب و جامعه به سوي جامعه غربي پيش مي رود آمار طلاق نيز افزايش مي يابد و از آن رو 27 درصد طلاق هاي ثبت شده كشور مربوط به شهر تهران است با اين كه نسبت جمعيت آن به جمعيت كشور تنها ده درصد مي باشد و در كل تهران درصد طلاق بيش از ازدواج است.
به طور كلي مي توان چنين نتيجه گرفت كه: غرب با نامهاي «آزادي» و «تساوي» و غيره زن را در خدمت مقاصد خويش گرفته است. اما در اسلام آزادي زن در حفظ حقوق انساني و شخصيتي او، با حفظ شئونات اسلامي و ديني و انساني خلاصه مي شود و اجازه هر نوع بهره كشي از زن را نمي دهد اما با حفظ مقام انسانيت خود دوشادوش مردان در صحنه هاي فرهنگي و اقتصادي و نظامي فعاليت كرده و به هدف والاي خود كه استقلال و آزادي و رعايت تناسب حقوق زن و مرد در عين عدالت مي باشند، برسند.
 
پي نوشت‌ها:
1-(ر.ك. طباطبايي، سيدمحمدحسين، ترجمه الميزان، بنياد علمي و فرهنگي علامه طباطبايي، ج 4. ص 140، نويسنده: علامه طباطبائي).
2-(ر.ك.طباطبايي، سيد محمدحسين، ترجمه تفسير الميزان، بنياد علمي و فرهنگي علامه طباطبايي جلد 2، ص 405).
3-(ر.ك.مطهري، مرتضي، نظام حقوق زن در اسلام، صدرا، 1376، ص 18-17).
4-(ر.ك.ويل دورانت، (wil dorunt)، لذات فلسفه، انتشارات علمي و فرهنگي، 1375، ص 159-155.
5-ر.ك.روزنامه جمهوري اسلامي، 2/8/1376.
6-قرآن مجيد، سوره طلاق، آيه 5.
7-قرآن مجيد، سوره اعراف، آيه 20.
8-قرآن مجيد، سوره بقره، آيه 167.
9-قرآن مجيد، سوره مباركه، آيه 30.
10-قرآن مجيد، سوره نسا، آيه 1.
11-ر.ك. شهيد مطهري. مرتضي، نظام حقوق زن در اسلام. انتشارات صدرا. قم 1357. ص 168-169.
12-ر.ك. شهيد مطهري. مرتضي، حماسه حسيني، ج 1، ص 324.
13-صحيفه نور، ج 21، ص 172.
14-حسيني بهشتي، شهيد محمدحسين، كتاب مباني نظري قانون اساسي، ص 89.
15-ر.ك. روزنامه اطلاعات شماره 11512.


زن در اسلام
4ژاله ردگاه - فرشته خداداديان
كارشناس ارشد علوم تربيتي
ليسانس الهيات
 
مقدمه:
درك مسأله زنان در حال حاضر، منوط به كنكاش و شناخت ديدگاه‌ها، ساختار و تفكرات فرهنگي گذشته مي باشد، و در بيشتر نحله هاي فكري و فلسفي جايگاه زن را ناشناخته و مبهم مي يابيم. اما در ديدگاه اسلام از زن و مرد به عنوان مكملي يكديگر ياد شده است. اسلام با ظهورش طلسم خرافات و ديدگاههاي غلط را نسبت به زنان در هم شكست و در واقع «خط قرمزي» بر انديشه هخي باطل درباره زنان كشيد.
ديدگاه اسلام در مورد زنان بر خلاف انديشه ها و افكار رايج بوده است و خداوند متعال گنجينه با ارزش لطف و آرامش و رحمت را در وجود زن قرار داده است، لذا اين مقاله با عنوان «زن در اسلام» سعي دارد با توجه به ديدگاه اسلام به زن و مرد به عنوان مكملين يكديگر و اهميت نقش زنان به عنوان نيمي از پيكره ي اجتماع در شكل گيري و توسعه جوامع بشري، با هدف كلي به بررسي جايگاه و ارزش زن بر اساس قرآن مجيد، روايات و احاديث بپردازد.


سئوالات تحقيق
(جايگاه اقتصادي زن در آيات و احاديث چگونه مي باشد؟ نظر اسلام در مورد برخورد با زنان چيست؟ اسلام به بهداشت زنان چگونه نگريسته است؟ نگاه آيات و روايات به آفرينش چگونه مي باشد؟) به شيوه ي كتابخانه اي و با رجوع به اسناد، مدارك، كتب و ... انجام گرفته است.
اميد است مطالعه حاضر گامي در جهت پويايي حضور زنان در توسعه پايدار باشد.
زن در اسلام:
در سرزميني كه دختران را زنده بگور مي كردند و پدران از شنيدن تولد نوزادت دختر شرمسار و خشمگين مي گشتند، اسلام با طلوع خويش، در احياي شخصيت زن و دفاع از مقام او قوانيني را ابلاغ كرد و ستمهايي را كه بر زنان روا داشته بودند را شديدا محكوم كرد و ارزش وجودي و استقلال زن را به جهانيان معرفي كرد.
با ظهور اسلام زنان جاني تازه يافتند و با رهبري رسول الله در صحنه هاي مختلف مسابقة رسيدن به كمال، حضور يافتند و گاه گوي سبقت را از بسياري مردان نيز ربودند. كتاب آسماني دين مبين اسلام، همچنان كه همه حقايق را بيان كرده است، و براي احقاق حقوق زنان ابتدا به طرح حقوق اوليه انسان‌ها پرداخته است در حاليكه زنده به گور كردن دختران، فرهنگ رايج عصر ظهور قرآن بوده است.
پس از بررسي به عمل آمده در كتاب مقدس قرآن مجيد و احاديث و روايات مي توان مطالب مطرح شده در خصوص مسائل زنان را به چهار دستة زنان و اقتصاد، عدم خشونت عليه زنان، بهداشت زنان و تساوي در آفرينش تقسيم نمود كه شرح مفصل آيات و روايات به شرح ذيل ميباشد:
الف-زنان و اقتصاد: در خصوص تأكيد و توجه اسلام به مساله اقتصاد و زنان 11 آيه از سوره هاي مباركه، شوري، بقره، نساء و احزاب از قرآن مجيد و 2 حديث را مي توان يافت كه به برخي از آنان اشاره مي گردد:
«والذين استجابوا لربهم و اقاموا الصلوه و امرهم شوري بينهم ورزقنهم ينفقون» (شوري، 38) و آنانكه امر خدا را اجابت و اطاعت كردند و نماز بپا داشتند و كارشان را به مشورت يكديگر انجام دهند و از آنچه روزي آنها كرديم بفقيران انفاق مي كنند. «و للمطلقات متاه بالمعروف حقا علي المتقين» (بقره، 241) مردان زنان را كه طلاق دهند بچه يزي بهره مند كنند اين كار سزاوار مردم پرهيزكار است.
پيامبر اكرم (ص): «در هديه و بخشش به فرزندان خود، بين‌ آنها به مساوات رفتار نماييد و در صورتي كه ناگزير از ترجيح برخي از آنها بر برخي ديگر باشيد دختران را بر پسران ترجيح دهيد».
ب-رفع تبعيض و خشونت عليه زنان: آيات و رواياتي كه به مساله خشونت عليه زنان پرداخته شده است عبارتند از:
تكوير ايات 8 و 9، نحل آيه 61، بقره ايات 227 و 229 و 230 الي 232،: نساء آيه 3 و 19 و 20 و 35 و 128 و 129، احزاب آيه 35 و 11، حديث از معصومين (ع) كه به برخي اشاره مي گردد:
«و اذا الموده سئلت بأي ذنب قتلت» (تكوير 89) و هنگامي كه از دختران زنده به گور شده باز پرسند. كه آن بيگناهان را شما به چه جرم و گناه كشتيد؟
«وان اردتم استبدال زوج مكان زوج و اتيتم احديهن قنطار فلا تأخذوا منه شيئا اتاخذونه بهتانا و اثما مبينا». (نساء، 20)
اگر خواستيد زني را رها كرده و زني ديگر به جاي او اختيار كنيد و مال بسياري مهر او كرده ايد البته نبايد چيزي از مهر او باز گيريد آيا به وسيله تهمت زدن به زن مهر او را مي گيريد و اين گناهي فاش و زشتي اين كار آشكار است.
«و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء ولو حرصتم فلا تميلوا كل الميل فتذرواها كالمعلفه و ان تصلحوا و تتقوا فان الله كان غفورا رحيما» (نساء / 129)
شما هرگز نتوانيد ميان زنان به عدالت رفتار كنيد و هرچند راغب و حريص بر عدل و درستي باشيد (زيرا حب قلبي به يك زن دون زن ديگري در اثر حسن و جواني و غير ان خارج از اختيار شماست) پس بتمام ميل خود (حتي در نفقه و كسوه دادن كه اختياريست) يكي را بهره مند و آن ديگر را محروم نكنيد تا او معلق و بلاتكليف ماند (نه بحظ شوهردار و نه بحكم بي شوهر باشد) و اگر سازش كنيد و پرهيزكار باشيد همانا خدا بخشنده و مهربان است.
پيامبر اكرم (ص): «هر مردي كه با سخنان خود همسرش را آزار دهد، خداوند از او بخشش و صدقه و حسنه اي را قبول نمي كند، تا زن خود را راضي كند. اگرچه آن مرد روزش را روزه بگيرد و شبها را شب زنده داري كند و در راه خدا برده آزاد نمايد و در راه جهاد با دشمنان خدا مبارزه كند، چنين شوهري اولين كسي است كه وار د آتش جهنم مي‌شود».
ج-بهداشت: 5 آيه از سوره هاي بقره، نحل و نور از قرآن مجيد به مسأله بهداشت زنان پرداخته است.
«و يسئلونك عم المحيض قل هوالذي فاعتزلوا النساء في المحيض و لا تقربوهن حتي يطهرن فاذا تطهرن فاتوهن من حيص امركم الله ان الله يحب التوابين و يحب المتهرين» (بقره / 222) سئوال كنند تو را از عادت شدن زنان بگو آن رنجي است براي زنان در آن حال از مباشرت آنان دوري كنيد تا آنگاه كه پاك شوند چون طهارت يافتند از آنجا كه خدا دستور داده به آنها نزديك شويد كه همانا خدا آنانرا كه پيوسته بدرگاهش توبه و انابه كنند و هم پاكيزگان دور از هر آلايش را دوست مي دارد.
د-تساوي: در خصوص تساوي و برابري آفرينش انسان 10 آيه از سوره هاي مباركه آل عمران / 195، مجادله / 22، نجم / 42، علق / 8، نور 3 و 26، نحل / 97، حجرات / 13،
تين / 4 از كتاب آسماني قرآن مجيد به اين مسئله پرداخته است كه پاره اي از آنها عبارتند از:
«من عمل صالحا من ذكر او انثي و هو مومن فلنحيينه حيوه طيبه و لنجزينهم اجرهم باحسن ماكانوا يعلمون» (نحل / 97) كسي كه كار نيكي انجام بدهد چه زن باشد چه مرد در حالي كه مومن باشد ما او را در زندگي خوش و با سعادت زنده (ابد) مي گردانيم و اجري بسيار بهتر از عمل نيكي كه كرده باو عطا مي كنيم.
انسان شخصيتي است كه آغاز .و انجامش هر دو خداست
«ان الي ربك الرجعي» محققا به سوي پروردگار بازخواهد گشت.
«وان الي ربك المنتهي» و كار خلق عالم يسوي خدا منتتهي ميشود.
سعه وجودي انسان از خدا تا خداست. مرتبه اي از وجود انسان طبيعت و جسم او مي باشد كه در عالم اجسام است و مرتبه اي ديگر از او در عالم وراء عالم عقول است وجود انسان وجود ممتد متصلي است كه از طبيعت تا مقام عندالله ادامه دارد وجودي هرم گونه كه قاعده اين هرم جسم و طبيعت انسان و رأس آن مقام عندالله مي باشد.
جنسيت يعني اطلاق زن و مردي تنها در رتبه طبيعت و برزخ مطرح است. كه پس از طي مراحل تكاملي به حيات حقيقي و مافوق بشري مزين مي شود تا جايي كه قرآن مي فرمايد: «...وايدهم بروح منه...» و بروح قدس الهي آنها را مويد و منصور گردانيده. يعني مرحله بالاتري از روح به آنها عنايت مي كنيم در اين مرتبه روح اتصاف به مذكر و مونث بودن ندارد.
«لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم ثم رددناه اسفل السافلين» خداوند ضمن اين كه خلقت انسان را در بهترين حالت توصيف مي كند اما نزول او را هم تا حد اسفل السافلين مي داند كه در اين سعود و نزول روح انسان مطرح است نه زن و مردي او.
نتيجه گيري
براي زيستن در اين دهكده جهاني و رسيدن به توسعه پايدار نياز به حضور فعال زنان و مردان لايق و كارآمد داريم و ناديده گرفتن نيمي از پيكره هاي اجتماع يعني زنان ضربه اي بس مهلك بر پيكره توسعه پايدار فرود مي آورد. بررسي‌هاي به عمل آمده از قرآن مجيد و احاديث حاكي از آن است كه 40 آيه از قرآن مجيد و 13 حديث به مسايل اقتصاد و زنان، عدم خشونت عليه زنان، بهداشت زنان و تساوي آفرينش زن و مرد پرداخته است و اين بيانگر آن است كه قرآن مجيد به عنوان كامل ترين كتاب آسماني و پيشوايان ديني از زن و جايگاه مهم او در تمام سطوح جامعه آگاهي داشته اند و مسلمانان را به رعايت اين نكات مهم ملزم نموده است.
پيشنهادات:
با توجه به بررسي هاي به عمل آمده و نتايج اخذ شده از مقالة حاضر پيشنهادات ذيل مطرح مي گردد:
-شناسايي و معرفي زن برتر در جهان اسلام.
-تلاش و كوشش در جهت ارتقاء سطح آگاهي و دانش زنان جامعه اسلامي
-اهتمام مجدانه در انعكاس فراگير و ترويج ارزش هاي اسلامي و شئونات زن مسلمان.
-بالا بردن سطح ارتباط زنان مسلمان با زنان غير مسلمان
-برگزاري همايش هاي بين المللي در معرفي زن مسلمان و توانايي هاي او.
-تلاش در جهت بالا بردن سطح مهارت هاي زنان
-تجديد نظر در كتب درسي و گنجاندن دروسي كه در شناسايي زن مسلمان با تأكيد بر آيات و روايات.
در خاتمه براي تبيين جايگاه اصلي زنان نياز به مطالعات بيشتري مي باشد كه پيشنهاد مي گردد مراكز تحقيقاتي حداقل 30% از فعاليت هاي خود درا به مسائل زنان اختصاص دهند.
 
منابع و مآخذ:
قرِآن مجيد / مستدرك / نهج الفصاحه / بحارالانوار / ...


زنان و اسلام
4ربابه باقرزاده
4 دبير
 
مقدمه
تاريخ معاصر ايران، همواره آكنده از عطر آشناي حضور زنان ايراني در تمامي عرصه هاي حيات سياسي، اجتماعي، مذهبي بوده است و اين موضوع در مقاطع بسيار جدي و در دوره هاي ديگر، رو به ضعف نهاده است. اما در مجموعه تحولات جامعه ايراني اين نقش و حضور سيال و فعال، انكارناپذير است. به رغم اينكه در طول تاريخ به دلايل مختلف و به واسطه فرهنگ غلط حاكم بر جوامع و نگرشهاي متفاوت نسبت به زن و استثمار او، همواره حضور زن در جامعه دچار فراز و نشيب هايي بوده و به او اجازه به نمايش گزاردن قابليت هاي ذاتي خود را نداده است ولي با اين همه هر جا حضور پيدا كرده توانسته است نقش اصلي و تأثيرگذار خود را بخوبي ايفا نمايد. زن ركن اصلي جامعه است و بدون حضور او، امور جامعه‌ رو به انحطاط و نابودي خواهد گذاشت. خدا قابليت هايي را در وجود او قرار داده كه بدون بهره گيري از آنها بقاي زندگي بشري غيرممكن خواهد بود. هرچند خداوند در خلقت زن و مرد تفاوتي قائل نشده و هر دو را مكمل هم قرار داده است ولي متأسفانه با اشاعه فرهنگ غلط و برداشت نادرست آن هنوز خيلي ها اين حقيقت را باور ندارند و زن را در مرتبه اي پايين تر از مرد قرار مي دهند. در حالي كه از نظر اسلام و قرآن كوچكترين تمايزي در خلقت اين دو ركن نيست و ركن اصلي زن است. (زن و مشاركت سياسي و اجتماعي)
 
نگرش به زن در ادوار و فرهنگ هاي گذشته
زن در تمامي اعصار گذشته از چهره هايي بوده است كه همواره مورد تحقير و آزار و اهانت قرار گرفته است از عرب جاهلي گرفته كه زنده به گور كردن دختران از امور رايج ميان آن ها بوده است تا دوره هاي بعدي كه اين آزار و اهانت كم و بيش به صورت مستمر وجود داشته است. به عنوان مثال در تعليمات سن پول (1) به زنان اجازه خواندن و نوشتن و آموختن داده نشده – در اسپانيا پس از مدتي بحث و گفتگو رأي دادند فقط مريم عذرا، انسان است و روح خالد دارد و باقي زنان برزخ ميان انسان و حيوانند.
چيني ها زن را مصدر ناپاكي و مصيبت مي دانستند. (قرآن و مقام زن – سيد علي كمالي)
گرچه بعد از ظهور اسلام اين آزار و اهانت بسيار تقليل يافت اما پايان نپذيرفت. از جمله شاه در نظام طاغوتي پوشش چادر را كهنه پرستي و مخصوص زنان سالمند مي دانست. و زن خوشبخت ديروز از نظر آن نظام كسي بود كه مي كوشيد از راه خودآرايي به عنوان دختر شايسته انتخاب شود.
نظر قرآن و نبي در باره مقام زن
مقام زن در اسلام چنان است كه در قرآن مجيد دومين سوره مفصل قرآن به نام (النسا) ناميده شده و در ده سوره ديگر از قرآن مجيد مسائلي مربوط به حقوق و منزلت زنان هست و همه جا در خطاب هاي عام قرآن زنان مورد خطابند. قرآن اين اتهام دروغ و مغرضانه را كه اسلام براي زنان ارزشي قائل نيست به كلي منتفي مي سازد.
در واقع تاريخ از زبان خود قرآن نيز آمده كه در جريان فتح مكه پيامبر اكرم (ص) با زنان بيعت كرد كه آنان را بيت النساء مي نامند. در روزگاري كه پدر از داشتن دختر ناخشنود بود رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمود: البنات حسنان دختران در خانه پدران حسنه الهي اند.
در جامعه اي كه براي زنان چندان ارج و بهايي قائل نبودند پيامبر اكرم (ص) با الهامات از قرآن و دين مبين اسلام مي فرمود: زن،‌بوي خوش و نماز در مكتب من محبوب اند.
بنابراين در شرايطي كه دختر ننگ و عار بود (پيامبر خدا (ص) دست دختر خود را بوسه مي زند و دختر را ريحانه و رحمت معرفي مي نمود و لقب ام ابيها را به دختر عزيز و گراميشان مي دادند. از نظر قرآن زن در آفرينش و در بعد روحي و جسمي از همان گوهري آفريده شده كه مرد آفريده شده است و هر دو در جوهر و ماهيت يكسانند.
يا ايها الناس اتقوا ربكم الذي خلقكم من نفس واحده و خلق منهازوجها – (اي مردم بپرهيزيد از خدايي كه شما را از يك نفس و ريشه واحد آفريد و پس از آن از همان ريشه همسرش را آفريد). (سوره نساء آيه 1) قرآن در جايي ديگر مي فرمايد هن لباس لكم و انتم لباس لهن: زنان پوشش و زينت شما هستند و شما زينت و پوشش آنها (بقره 187)
همچنين در موارد بسيار مي فرمايد خداوند از جنس خود شما براي شما همسر آفريد. (روم 21، نساء،‌ آل عمران)
يكي ديگر از نظريه هاي تحقيرآميز نسبت به زن اين است كه او نمي تواند به مقام هاي معنوي برسد يا نمي تواند به مقام قرب الهي آن طور كه مردان مي رسند، برسد. در حالي كه قرآن در موارد متعدد تصريح كرده كه پاداش اخروي و قرب الهي مربوط به جنسيت نيست و به ايمان و عمل مربوط است. قرآن در كنار هر مرد بزرگ و قديس از يك زن بزرگ و قديسه ياد مي كند از همسران آدم و ابراهيم و مادران موسي و عيسي تجليل شاياني كرده است.
نظر اسلام نسبت به حقوق زن و مرد
آنچه در اسلام مطرح است اين مسئله مي باشد كه زن و مرد به دليل اينكه يكي زن است و ديگري مرد، در جهات زيادي مشابه يكديگر نيستند. جهان براي آنهاي يك جور نيست.
خلقت و طبيعت آنها را يكنواخت نخواسته است و همين جهات ايجاب مي كند كه از لحاظ بسياري از جمله حقوق و تكاليف و مجازاتها، وضع مشابه اي نداشته است.
بنابراين اسلام از حقوق متساوي نه متشابه ميان زن و مرد خبر داده است و دليل اين مدعا اين است كه دستگاه خلقت هر نوعي از انواع موجودات را در مداري مخصوص خود قرار داده است و سعادت او را هم در اين قرار داده كه در مدار طبيعي خودش حركت كند. دستگاه آفرينش در اين كار خود هدف دارد و اين سندها را بصورت تصادف و از روي بي خبري و ناآگاهي بدست مخلوقات نداده است.
ريشه و اسا حقوق خانوادگي را مانند ساير حقوق در طبيعت بايد جستجو كرد از استعدادهاي طبيعي زن و مرد و انواع سندهايي كه خلقت بدست‌انها سپرده است مي توانيم بفهميم با توجه به تفاوت هايي كه بين زن و مرد از نظر جسمي و روحي و استعدادهاي خاص هر يك وجود دارد، اسلام بر اين نظر است كه حقوق مساوي نه مشابه ميان‌ آنها حكمفرما است.
اسلام و قرآن زن را داراي حقوق اقتصادي مي داند و به زن استقلال اقتصادي مي دهد از آن جمله مسئله ارث بردن زن عنواني بود كه عرب جاهليت نمي پذيرفت اما قرآن اين حق را براي زن تثبيت كرد.
نگرش اسلام به حضور و فعاليت سياسي و اجتماعي و اقتصادي زنان
پيش از فتح مكه، ابوسفيان كه پيمان نامه حديبيه را نقض كرده بود به مدينه آمد تا مسأله را به نفع خود حل و فصل كند از اين رو به ديدار بزرگان مدينه از جمله پيامبر (ص) رفت تا امان نامه بگيرد و اين كار عملي نشد. سپس به ديدار فاطمه (س) شتافت ولي مقصود وي حاصل نگشت.
از اين فراز از تاريخ بدست مي آيد كه فاطمه (س) در امور اجتماعي، سياسي، دخالت داشت و ابوسفيان به او مراجعه كرد ولي آن حضرت وساطت را قبول نكرد. در بيعت عقبه ثاني دو زن شركت داشتند يك نسيبه دئختر كعب و ديگر اسماء دختر عمرو بن عدي. دقت در احاديث نبوي بيانگر اين حقيقت است كه حضور مخرب، ممنوع است نه حضور سازنده و هدفمند.
از نظر اسلام زن و مرد هر دو در اجتماع دهر كدام در محدوده خاص خود فعاليت مي كنند از جمله مديريت مالي و انجام امور اقتصادي و اجتماعي و مسائلي كه نياز به قوه تعلق و نيروي بدني دارد از وظايف مردان و جهاتي كه نياز به عواطف دارد مانند تعليم و تربيت فرزندان و پرستاري به زنان مربوط مي شود. پس همانطور كه مردان بايد در امور سياسي دخالت كنند زنان نيز بايد دخالت كنند و جامعه را حفظ نمايند. (جايگاه در انديشه امام خميني)
نقش و حضور زنان در فعاليت هاي اجتماعي و فرهنگي و سياسي به قدري بود كه يكي از مؤثرترين اقدامات و برنامه هاي قدرتهاي استعمارگر در زمان دولت قاجار اقدام آنها بر عليه دشخصيت زن مسلمان از طريق مبارزه با حجاب و ملعبه قرار دادن او بود. ابر جنايتكاران كه ادامه حيات خويش را در اسارت ملتها بويژه ملتهاي مسلمان مي دانستند دريافته بودند كه در مشروطه و پس از آن نيز در زنان، بويژه قشر متوسط محروم آنان هستند كه مي توانند با قيام خود مردان را به ميدان بكشند (صحيفه نور امام خميني) حتي قبل از مشروطيت زناني ايراني همواره نقش مؤثري در عرصه هاي مختلف اجتماعي از جمله ادب، نقاشي، حديث، فقه و ... داشتند. از جمله در قرن چهارم ام عبدالرحمان – (محدث) در قرن ششم – آبش خاتون – (حاكم كرمان) قرن هفتم – پادشاه خاتون – (حاكم كرمان)
تا جايي كه در دوران پيروزي انقلاب اسلامي ايران نقش و حضور زنان بسيار آشكار و متبلور بود و اين زنان بودند كه با ايمان و شجاعت خود به همسران و فرزندان روحيه مي دادند و در پشت جبهه هم فعاليت هاي وسيعي را انجام مي دادند (سيماي زن در كلام امام خميني)
از نظر اقتصادي نيز زنان با حفظ شئونات اسلامي همپاي مردان مي توانند در محيط بيرون از خانه كار كنند و مثلاً به تأسيس كارخانه اي اقدام كنند. در آينده تاريخ و در دوران ظهور نيز زنان نقش اجتماعي مهمي دارند و در انقلاب جهاني امام مهدي (عج) شركتع مي كنند. در روايتي از امام باقر (ع) است كه بخدا سوگند 313 تن از مردان نزد داو آيند كه با آنان 50 زن نيز هست. (زن – دين – سياست – زهرا آيت اللهي)
جايگاه و حقوق زن از ديدگاه حضرت امام
امام خميني جايگاه را از ديدگاه اسلام بارها بيان داشته اند از ديدگاه ايشان زن داراي مرتبه و منزلتي است كه هيچ مكتب و مرام فمنيستي كه زن را تا سطح يك ملعبه و يا ابزار كار نزول داده است ياراي دسترسي به آن را ندارد ايشان با اشاره به روز زن با بيان منزلت حضرت فاطمه (س) در باره جايگاه زن مي فرمايند:
فردا روز زن است، روز زني است كه عالم به او افتخار دارد. روز زني است كه دخترش در مقابل حكومت هاي جبار ايستالد و حرفهايي زد كه همه مي دانيد.
مبارك بايد بر همه ملت ايران بويژه زنان – روز پرافتخار ولادت زني كه از معجزات تاريخ و افتخارات عالم وجود است در مكتب امام خميني زن بسيار تكريم شده و در اوج والايي قرار دارد ايشان مي فرمايند: اسلام زنان را نجات داده است از آن چيزهايي كه در جاهليت بود.
آنقدري كه اسلام تا حدي به زنان خدمت كرده كه به مردان خدمت نكرده است. زماني كه پيامبر اسلام آمد زنان را هيچ حساب مي كردند. اما اسلام زن ها را قدرت داده است.
اسلام نظر خاص بر شما بانوان دارد، اسلام از وقتي كه ظهور كرد در جزيره العرب، بانوان حيثيت خودشان را پيش مردان از دست داده بودند، اسلام آن ها را سربلند و سرافراز كرد، اسلام آن ها را با مردان مساوي كرد. عنايتي كه اسلام به بانوان دارد بيشتر از عنايتي است كه بر مردان دارد در نظام اسلامي، زن همان حقوقي را دارد كه مرد دارد، حق تحصيل، حق كار، حق مالكيت، حق رأي دادن، حق رأي گرفتن، ليكن هم در مرد، مواردي است كه چيزهايي به دليل پيدايش مفاسد بر او حرام است و هم در زن مواردي است كه به دليل اينكه مفسده مي آفريند. حرام است
نتيجه گيري
زن در ديدگاه اسلام با مرد در حقيقت اسلام و سير تكاملي تفاوتي ندارد، بر اين اساس در عرصه هاي اساسي هر دو دوش به دوش هم پيش مي روند از جمله:
1-در عرصه كمال و سير تكامل علمي 2-در عرصه جزا و دست يابي به پاداش الهي 3-در عرصه جنت و دست يابي به مقامات اخروي 4-در عرصه تقرب و دست يابي به مقامات معنوي 5-در عرصه فعاليت سياسي و اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي
 


بررسي تطبيقي نقش تحصيلات زنان در ميزان سازمان يافتگي جنبش هاي زنان
در كشورهاي ايران، تركيه، آمريكا
شهربانو محمدكريمي
كارشناس ارشد جامعه شناسي
عوامل موثر بر ميزان فعاليت ورزشي بانوان
بررسي تطبيقي جنبش زنان و عوامل موثر بر آن در كشورهاي تركيه، آمريكا و ايران
شيوه عملكرد سازمان هاي موثر در جنبش انقلابي 1357 ايران بر اساس نظرات چارلز تيلي
 
چكيده
موضوع اين بررسي مقايسه جايگاه سازمان يافتگي جنبش زنان در سه كشور ايران، آمريكا و تركيه، متاثر از ميزان تحصيلات آن‌ها، با فرض ارتباط مستقيم بين سطح آگاهي زنان و ميزان تحصيلات آن‌ها بر اساس ديدگاه تيلي و سازماني مي باشد، روش مورد استفاده نيز تطبيقي است.
بر اساس ديدگاه تيلي يكي از مهمترين عوامل موثر در ميزان موفقيت جنبش هاي اجتماعي كم و كيف سازماندهي اين جنبش ها مي باشد. و سازماندهي و شاخص‌هاي آن به شدت تحت تأثير ميزان آگاهي جمعي اعضاي جنبش مي باشد.
از آنجا كه بررسي اسنادي سنجش ميزان آگاهي با محدوديت هايي مواجه است، ميزان آگاهي زنان متأثر از سطح تحصيلات زنان مورد بررسي قرار گرفت.
نتيجه آن كه كشور آمريكا تحت تأثير بالاترين ميزان تحصيلات زنان داراي سازمان يافتگي انجمني و رتبه اول كم و كيف سازماندهي در بين كشورهاي نمونه مي باشد، در حالي كه ايران با توجه به رشد چشمگير سطح تحصيلات زنان در سال هاي اخير شاهد رشد انفجاري كم و كيف سازماندهي جنبش زنان و رتبه دوم مي باشد، در تركيه نيز حركت بطئي رشد سازمان يافتگي جنبش زنان متأثر از ميزان تحصيلات آنها مشاهده مي شود.
طرح مسئله:
در فرآيند توسعه پايدار، انسان سالم در تمامي ابعاد به عنوان محور توسعه مطرح مي باشد. اما قصور طولاني مدت جوامع مرد سالار در مورد زنان باعث شده كه رسيدن به شرايط برابر انساني تقريباً در تمام كشورها اعم از توسعه يافته و در حال توسعه پرهزينه و با چالش بسيار تنها از طريق ورود به صحنه منازعه، با كسب خودآگاهي جمعي و تشكل سازماني هدفمند امكان پذير گشته است. و اين چنين است كه ضرورتاً جنبش زنان شكل مي گيرد. هدف اصلي در اين بررسي عبارت است از:
مقايسه جايگاه سازمان يافتگي جنبش زنان در سه كشور ايران، آمريكا و تركيه، متاثر از ميزان تحصيلات آنها، با فرض ارتباط مستقيم بين سطح آگاهي زنان و ميزان تحصيلات آنها بر اساس ديدگاه تيلي و سازماني، با استفاده از روش تطبيقي است.
در استفاده از روش مقايسه نيز دو رهيافت توجه به عامل ميزان اختلاف و شباهت، كشورهاي نمونه نقش اساسي را ايفا كرده است.
در زمينه ارتباط بين تحصيلات و ميزان آگاهي زنان بايد گفت كه افزايش زنان تحصيل كرده در جامعه، نه تنها روند توسعه را تسريع مي كند بلكه موجب آگاهي هرچه بيشتر زنان به موقعيت و حقوق خويش مي شود، در نتيجه انتظارات و تقاضاهاي جديد را در سطح جامعه مطرح مي كند مانند تقاضاي ورود به حيطه هاي تصميم گيري چون مشاركت سياسي، مديريت شغلي و ...
بطوريكه مي توان مهم ترين عامل دروني عدم آگاهي زنان را بي سوادي و كمبود اطلاعات و آگاهي هاي زنان از حقوق و تكاليف خود دانست كه حتي گستره ي ارتباط فرد، يعني محدوده كساني را كه فرد با آنها ارتباط دارد، ميزان اعتماد به نفس و ميزان عقلايي كردن امور را توسط زنان تحت تأثير قرار مي دهد.


بررسي ميزان سازمان يافتگي جنبش كشورهاي نمونه:
بررسي كيفيت سازمان دهي جنبش زنان با استفاده از متغيرهايي چون نوع سازماندهي، گستردگي جغرافيايي، گستردگي اجتماعي. ايدئولوژي، رهبري صورت گرفته و بر اين اساس مي توان انواع گروه هاي زير را برشمرد:
گروههاي سازمان يافته جماعتي:
داراي سازمان دهي پخش و غير منسجم مي باشد، ويژگي محلي دارند، تشكيلات آنها محدود و موضعي است ايدئولوژي جذاب و فراگير دارند، اما در عين حال قدرت عمل جمعي اين گروه‌ها پايين است.
گروههاي سازمان يافته انجمني:
داراي سازماندهي جدي، منضبط، تشكيلات وسيع و پيچيده هستند به دليل غيرمحلي بودن و گستردگي اجتماعي مختص يك گروه و قشر خاص هستند و ايدئولوژي غيرجذاب و محدود به گروههاي خاص دارند، اما توان سازماندهي و بسيج بالايي را در بين اعضاي خود دارند.
در بررسي كيفيت سامان دهي، قوي ترين سازمان هاي زنان سه كشور مورد مقايسه قرار گرفته اند، كه در آمريكا (NOW) «سازمان ملي زنان» يا «ناو»، در تركيه اتحاديه ملي زنان و در ايران مركز امور مشاركت زنان مي باشد.
در آمريكا «سازمان ملي زنان» نخستين، بزرگترين و شناخته شده ترين سازمان است كه در سال 1966 تشكيل شد. اين سازمان معمولاً به عنوان نماينده اصلي جناح ليبرال موج دوم فمنيسم شناخته مي شود كه امروزه به عنوان سازمان فعال در موج اصلي مطرح هستند. در واقع زناني كه به اين سازمان شكل دادند نمايندگان سه جريان بودند كه به هم پيوستند. «ناو» ساختاري كم و بيش منسجم دارد و بسياري از تصميمات در سطح ملي و بدون نظرخواهي از شعب اتخاذ مي شود و در نتيجه نوعي نارضايتي در سطح شعب از عملكرد بيش از حد مستقل سازمان ملي وجود دارد و شعب هميشه خواهان استقلال كامل بوده و مي خواستند كه «ناو» در سطح ملي فقط به منزله مركزي براي تأمين اطلاعات، توصيه و حمايت از شعب عمل مي كند. امروزه بعنوان بزرگترين سازمان فمينيستي در ايالات متحده، اين سازمان 550 شعبه در ايالات مختلف و 250000 عضو دارد.
علاوه بر اين در دهه هاي 80 و 90 جنبش هاي زنان اشكال متنوعي يافت كه منجر به ظهور فمنيسم هاي متفاوت و مركب گرديد كه به نوعي، داراي منافع و يا مشكلات خاص (مانند زنان رنگين پوست، زنان هم جنس گرا، زنان كهنسال، زنان چاق، زنان معلول و غيره) هستند.
يكي از قديمي ترين و بزرگترين سازمان هاي غيررسمي زنان تركيه كه عمدتاً با گرايشات فمنيسم لائيك فعاليت مي كند عبارت است از اتحاديه مزنان تركيه، اين اتحاديه در سال 1924 تأسيس و بعداً منحل گرديد و بار ديگر در سال 1926 آغاز به كار نمود. اتحاديه زنان تركيه يك سازمان غير سياسي است اما اغلب در موضوعات سياسي مخصوصاً مسائل سياسي مربوط به زنان شركت مي جويد و به صورت قوي از سكولار حمايت مي كند. به طور كلي مي توان گفت كه فعالان اين گروه بيشتر زنان جوان تر و به شدت لائيك مي باشند كه اكثراً در جنبش هاي دانشجويي، حقوق مدني، صلح و ... فعال مي باشند.
و از آنجا كه ممنوعيت احزاب و تشكل هاي سياسي در زمينه گسترش مذهب و اسلام وجود دارد، لذا فمنيسم هاي اسلام گرا در تركيه عمدتاً از طريق جذب در احزاب سياسي سازماندهي مي شوند و تشكل مستقل و سازماني خاص در اين زمينه و جود ندارد و به طور كلي دولت جهت پيشبرد موقعيت زنان و پر كردن شكاف جنسيتي احكام و دستورات مختلفي ابلاغ نموده است كه منجر با تأسيس نهادهاي دولتي بيش از 15 مورد گشته است كه مهم ترين آنان در سال 1371 منجر به تأسيس سازمان مزبور گرديد، اين سازمان به شكل نيمه دولتي به عنوان مركزي براي ارتقاي حقوق انساني و عينيت بخشي به احكام اسلامي در باره زنان مي باشد.
در يك نتيجه گيري كلي در مقايسه ميزان سازمان دهي جنبش زنان در سه كشور نمونه بايد گفت:
از جهت كميت سازماندهي، آمريكا رتبه اول را دارا مي باشد، اما در مورد ايران و تركيه، دليل خاصي بر ارجحيت يكي بر ديگر بدست نيامد جز اينكه در دهه اخير در ايران سازمان هاي مستقل زنان رشد انفجاري داشته اند، در حالي كه در تركيه به جز در گرايش‌هاي مذهبي زنان به برخي احزاب، رشد بطئي سازمان هاي مستقل زنان ادامه دارد.
از نظر بررسي ميزان كيفيت سازمان دهي در سه كشور نمونه مي توان به طور خلاصه جدول زير را مورد توجه قرار داد.
 
كيفيت سازماندهي در سازمان هاي زنان كشورهاي نمونه
ويژگي مورد نظر
 
                     كشور و سازمان مورد بررسي
دفتر امور مشاركت زنان در ايران
ناو در آمريكا
اتحاديه ملي زنان در تركيه
استقلال مالي
-
+
-
قوانين ثابت و سلسله مراتب جدي
+
-
+
ايدئولوژي فراگير
+
-
-
گستردگي جغرافيايي
در سطح سازماندهي دولتي
در سطح ملي
در چند شهر بزرگ
گستردگي اجتماعي
عضوگيري ندارد
عمدتاً زنان سفيد پوست
قشر نخبه و تحصيل كرده
رهبري
معمولي
موقعيت مسلط
معمولي
نوع سازماندهي
جماعتي
انجمني
جماعتي
 
توضيح جداول:
+ : وجود دارد.                   - : وجود ندارد.
بررسي ميزان تحصيلات زنان كشورهاي نمونه:
آمريكا از نظر پوشش تحصيلات زنان رتبه دوم جهان بعد از كانادا را دارا مي باشد و نيز از جهت تفكيك جنسي، تفاوتي بين نرخ تحصيلات زنان و مردان نمي باشد، جز آنكه رشد مثبت تر در بيشتر سطوح قابل مشاهده مي باشد. لذا بالاترين سطح آگاهي در بين كشورهاي نمونه مربوط به آمريكا مي باشد.
در ايران نيز افزايش سطح سواد زنان ملموس مي باشد، البته امروزه در ميزان تحصيلات تفاوت جنسي به نفع زنان در ايران مشاهده مي گردد، به طوري كه 58% دانش آموزان پيش دانشگاهي، 4/61% قبول شدگان كنكور سراسري را دختران تشكيل مي دهند و نرخ سواد آموزان 2/74% مي باشد. اما بهره گيري زنان در سطح شهر و روستا يكسان نمي باشد، پس مي توان نتيجه گرفت سطح آگاهي زنان ايران رتبه دوم را دارا مي باشد.
در تركيه ضمن تأييد افزايش سطح تحصيلات بانوان بايد گفت كه نكته مهم اين است كه با افزايش سطح تحصيلات، افزايش تفاوت جنسي در تحصيلات به نفع مردان را شاهد هستيم، به طوري كه در مقابل 100 مرد مشغول به تحصيل در بخش آموزش عالي، 77 زن مشغول به تحصيل هستند و تنها يك سوم زنان از تحصيلات برخوردار هستند، ضمن اينكه بهره گيري از سواد در سطح شهر و روستا يكسان نمي باشند. در نتيجه زنان تركيه رتبه سوم سطح آگاهي را به خود اختصاص داده اند.
 


سطح پوشش زنان تحت تعليم و تربيت
ميزان تحصيلات
                                                 كشور
ايران
تركيه
آمريكا
زنان تحت پوشش تحصيلات
2/74%
66%
86%
زنان تحت پوشش تحصيلات عاليه به تفكيك
5/53%
05/33%
4/61%
 
نتيجه گيري از فرضيه:
فرضيه مورد بررسي عبارت بود از: بين سطح آگاهي زنان و سازمان يافتگي جنبش، ارتباط وجود دارد.
همانطور كه مشاهده گرديد به تبع بالاترين سطح آگاهي زنان آمريكا، از نظر كميت و كيفيت سازمان دهي نيز، اين كشور رتبه اول را در اختيار دارد. سپس ايران دومين رتبه سطح آگاهي را دارد، به طوري كه در سالهاي اخير شاهد رشد چشمگير تحصيلات زنان به خصوص در سطح دانشگاهي و به دنبال آن افزايش آگاهي اين قشر مي باشيم، شاهد رشد انفجاري تشكل هاي مستقل زنانه و سازمان هاي غير دولتي زنان هم از نظر كمي و هم از نظر كيفي هستيم.
و سرانجام كشور تركيه كه رتبه سوم را در سطح آگاهي زنان دارا مي باشد از نظر سازمان دهي و رشد سازمان هاي زنان نيز همين رتبه را اشغال نموده است، زيرا اگرچه سازماندهي جنبش زنان تركيه مشابه ايران مي باشد، اما به تبعيت از افزايش تحصيلات زنان، شاهد رشد انفجاري سازمان هاي مستقل زنان نمي باشد و جنبش زنان لائيك حركت بطئي خود را طي مي كند، به استثناء قشري از زنان تحصيل كرده اسلام گرا كه مي كوشند با جذب در تشكل هاي سازمان يافته اي چون احزاب مطالبات خود را پيگيري نمايند، كه خود اين امر توافق كامل بين افزايش سطح آگاهي زنان و سامان دهي را نشان مي دهد.


 آموزش زنان و دختران، گامي مؤثر در توسعه عصر موج سوم
زهرا برازش
كارشناسي ارشد مديريت آموزشي
 
پذيرش عنوان جنس دوم توسط زنان، موجب افزايش تبعيض و خشونت عليه آنان گرديد. در همان گير و دار كتاب پر سر و صداي «بتي فريدون» با عنوان «رمز و راز زن بودن»، منتشر مي گردد كه موجب جنبشهاي مختلف زنان ميشود. بطوريكه سال 1975 بعنوان سال بين المللي زن اعلام ميگردد. در سال 1980 كنفرانس جهاني زن در مكزيكوسيتي و كپنهاك جهت احقاق حقوق تضييع شده زنان برگزار مي گردد. همچنين دهه اي با عنوان «دهه سازمان ملل براي زنان»، تعيين ميشود. و كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان در سال 79 ميلادي پذيرفته شده و بالاخره اعلاميه رفع تبعيض عليه زنان از سوي سازمان ملل صادر ميگردد.
با وجود تمامي اقداماتي كه در طي سالها جهت احقاق حقوق تضييع شده زنان بعمل مي آيد، آمار و اطلاعات جهاني حاكي از آنست كه در دنياي كنوني، زنان همچنان بيشترين قربانيان خشونت مردان را به خود اختصاص داده اند. بطوريكه سازمان ملل در اعلاميه رفع خشونت عليه زنان در دسامبر 93 خشونت عليه زنان و خانواده و جامعه را امري رايج معرفي كرد.
زن و موج سوم تمدن
ــــــــــــ
كمتر گردد. «يامرز» از كارشناسان عاليرتبه بانك جهاني اظهار ميدارد كه «در طول تصدي» ام در بانك جهاني به عنوان اقتصاددان ارشد، معتقد شده دام كه در صورت شناخت تمامي منافع، سرمايه گذاري در آموزش دختران شايد پربازده ترين سرمايه گذاري در جهان در حال توسعه باشد.
گزارش تحقيق
براي شناسائي موانع دستيابي گسترده تر زنان به آموزش و ارائه راهكارهاي لازم جهت توسعه مشاركت آنان، مطالعه اي انجام گرفت. در اين مطالعه از 150 نفر از اولياي دانش آموزان دختر دوره راهنمائي كه تحصيلات آنان بين ديپلم و ليسانس بود، نظرسنجي بعمل آمد.
موارد اصلي مورد سنجش در اين مطالعه عبارتند از:
1-موانع دستيابي زنان به آموزش
2-عوامل مؤثر بر عدم مشاركت زنان در فعاليت هاي اجتماعي
3-راهكارهاي توسعه فعاليت هاي اجتماعي زنان
نتايج
موانع دستيابي زنان به آموزش
عدم اعتماد بنفس و باور توانمنديهاي خود (132 مورد، 90/90%)
ــــــــــــ
راهكارها جهت توسعه مشاركت اجتماعي زنان
1-ايجاد دوره هاي آموزشي براي زنان در زمينه هاي مختلف
2-ايجاد مشاغل مناسب براي زنان
3-استفاده گسترده از توانمندي هاي زنان در عرصه هاي مختلف فرهنگي – اجتماعي
پيشنهادات جهت ارتقاء آموزش زنان
1-اجراي برنامه هاي آموزشي و فرهنگي در سطح جامعه براي زنان
2-برنامه ريزي جهت افزايش آگاهي هاي جامعه در زمينه حقوق زنان
3-تشكيل شوراي خانواده بعنوان مكمل شوراي دانش آموزي در مدارس
4-تشكيل شعبه بانوان در ادارات آموزش و پرورش نواحي و مناطق
5-استفاده گسترده از توانمندي هاي زنان تحصيلكرده در عرصه هاي مختلف آموزشي و فرهنگي
ــــــــــــ
2-احساس مسئوليت بيش از حد در قبال همسر و فرزندان (120 مورد 80%)
3-ممانعت مردان از ادامه تحصيل زنان بدليل ايجاد فاصله بين آنان (118 مورد 78%)
عوامل مؤثر بر عدم مشاركت زنمان در فعاليت هاي اجتماعي
1-حس برتري مردان بدليل گردش چرخ اقتصاد خانواده به دست آنان (148 مورد 98%)
2-قبول مسئوليت سنگين خانه داري و بچه داري (140 مورد 93%)
3-عدم وجود فرصت هاي برابر شغلي براي زنان (116 مورد 77%)
4-عدم وجود نگرش برابري جنسيتي در خود زنان (111 مورد 74%)
دگرگونيهاي سريع فني و اقتصادي و اطلاعاتي، شيوه هاي انديشه و رفتار را زير و رو كرد. در دوران حاضر دو تغيير در جوامع رخ داده داست. باعث تجديدنظر در مورد زنان شده است. اول اينكه ارزشهاي جوامع تا حدودي تعديل شده است. جوامع امروزي علاوه بر قدرت نظامي و اقتصادي، به فرهنگ و تمدن خود نيز تاكيد مي روزند و به آن افتخار مي كنند. تغيير دومي كه در جوامع رخ داده است، تامين امنيت براي تمامي اقشار جامعه از جمله زنان براي هرگونه فعاليت اقتصادي و اجتماعي است. گرچه اتفاقات اخير در سطح جهان فرصتهاي خوبي براي زنان ايجاد نموده است.
گرچه زنان از ادوار گذشته بعنوان فرهنگسازان جامعه مطرح بوده اند، اما اگر خود را توانمند نسازند، مطمئناً در آينده همين نقش را هم نمي توانند ايفا كنند چرا كه در جوامع پيشرفته آينده، فرهنگسازي بدون مجهز بودن به سلاح علم و تجربه و رسيدن به خودباوري غيرممكن است. امروزه به اثبات رسيده است كه سرمايه گذاري در آموزش و پرورش رسمي و غيررسمي دختران با بازده بسيار بالاي اقتصادي و اجتماعي كه در پي دارد، از بهترين وسائل دست يابي به توسعه پاينده و رشد اقتصادي پي گير و پايا است. (ام كينگ، 1365)
ــــــــــــ
وجود آورد. بتدريج نقش مردان و زنان بشدت مشخص و از هم جدا شدند. الگوي خانوادگي سلسله مراتبي و استبدادي و سلطه جويانه بر جوامع حاكم شد. در جوامع موج اول كار اكثرا در مزارع يا در خانه انجام ميشد و افراد خانواده باتفاق يك واحد اقتصادي را تشكيل ميدادند. زندگي شغلي و خانوادگي در يكديگر آميخته و ادغام شده بود.
زن و تمدن و موج دوم
در موج دوم كار از مزرعه و خانه به كارخانه منتقل شد و ميزان وابستگي متقابل را افزايش داد. فعاليت به تلاش جمعي، تقسيم كار، هماهنگي و تركيب تعداد زيادي مهارت نياز داشت. مردان كم و بيش خانه را به قصد انجام كار مستقيم اقتصادي، ترك كردند و زنان بطور عموم در خانه ماندند تا كار غيرمستقيم اقتصادي را انجام دهند. مرد مسئوليت انجام كار پيشرفته را بر عهده گرفت و زن عقب ماند تا نوع قديمي تر و عقب افتاده تر كار را انجام دهد. مرد از آنجا به سوي آينده حركت كرد و زن در گذشته باقي ماند. و بدينسان زن عنوان جنس دوم را پذيرفت و حق تصميم گيري را به جنس اول (مرد) واگذار نمود.
نابرابري تحصيلي زنان و مردان، سد راه توسعه
از علل عمده نابرابري زنان و مردان در شئون مختلف جامعه، نابرابري تحصيلي موجود بين آنهاست. جمعيت زنان و مردان در همه جاي جهان از جمله ايران، كم و بيش مساوي است و اگر شرايط و امكانات فراهم باغشد به صورت تقريب بايد درصدهاي كم و بيش مساوي از اين دو جنس را در مقاطع مختلف تحصيلي و بازار كار ببينيم. نگاهي هر چند اجمالي به وضعيت دانشجويان و فارغ التحصيلان دوره ها و تركيب اعضاي هيئت علمي دانشگاهها از نظر جنسيت حداقل براي سالهاي بعد از انقلاب داشته باشيم، آمار و اطلاعات حاكي از آنست كه تعداد زنان دانشجوي مقاطع كارشناسي ارشد و دكترا به طور متوسط 20% مي باشد. همچنين در مطالعه اي كه توسط گروهي انجام گرفته، رتبه ايران از نظر مجموعه شاخصهاي مربوط به زنان در بين 59 كشور، 46 عنوان شده است كه رضايت بخش نمي باشد. نظريه پردازان در اين زمينه معتقدند، براي كاهش مشكل زنان از نظر نابرابريهايي كه در شئون مختلف اقتصادي، اجتماعي. فرهنگي و سياسي ملاحظه ميشود، تمركز و توجه بايستي به آموزش آنان معطوف گردد. اگر در زمينه آموزش، از نظر كمي و كيفي با مردان قادر به رقابت باشند، اميد است كه مشكلات ديگر آنان نيز
 
 
ــــــــ


4 ارزيابي نقش زنان در تصميم گيري
4مرضيه تابنده
آخرين مدرك تحصيلي:
كارشناس ارشد مديريت آموزشي
 
ارزيابي نقش زنان در تصميم گيري
چكيده:
در دهه هاي اخير حضور زنان در مشاغل مختلف چشمگير بوده و همچنين ورود آنان به رده هاي بالاي سازماني مسائل بسياري را با خود به همراه داشته است. اما با وجود اينكه تعداد زنان در نيروي كار رو به افزايش است، پيشرفت آنها در مشاغل حساس مديريتي محسوس نبوده است. اين در حالي است كه تحقيقات انجام شده براي شناخت برتري مردان در مديريت وجه تمايزي را براي مدير بودن آنان قائل نيست. پژوهشها نشان ميدهد كه آينده نيازمند استفاده بيشتر و كارآمدتر از نيروي بالقوه زنان در امر مديريت است. در همين راستا نگارنده بر آنست تا به «ارزيابي نقش زنان در تصميم گيريها» و همچنين به بررسي موانع و مشكلات فعاليتهاي زنان و بررسي تجربه چند كشور بپردازد.


مقدمه:
در دنياي پرشتاب امروز، زنان با حضور در عرصه هاي مختلف شغلي، به فعاليت هاي اجتماعي و اقتصادي مشغول بكارند، اما نقش زنان به عنوان نيمي از جمعيت فعال جهان در فرايند توسعه آن گونه كه بايد و شايد مورد توجه قرار نگرفته است، از اين رو تلاش‌هايي در سراسر دنيا آغاز گرديده است تا اين غفلت را جبران كند. وارد كردن مساله جنسيت در فرايندهاي اشتغال خصوصاً مباني مديريتي، اصول مختلفي چون رفاه، برابري، فقرزدايي و توانمندسازي زنان را مطرح كرده و تقسيم نقش ها و انتظارات جامعه از زنان و مردان مد نظر قرار گرفته است (حقيقت پسند، 1382). به هر حال امروزه با توجه به نقش و تاثير عمده فعاليت ها، ضرورت تواناسازي افراد بخاطر لزوم مشاركت فعال در زمينه هاي اقتصادي و مديريتي، اين مساله بيش از پيش اهميت يافته است.
 
بيان مساله:
در جوامع پر از تغيير كنوني با تحولات سريع فرهنگي – اجتماعي در سده هاي اخير، ايجاد فرصت هاي جديد مشاركت در تصميم گيريهاي اجتماعي و سياسي، همراه با تنوع و توسعه جنبش هاي اجتماعي عرصه هاي جديدي فراروي زن و خانواده نهاده و چالش ها و معضلاتي را به دنبال داشته است، در همين راستا نگارنده بر آن است تا به «ارزيابي نقش زن در تصميم گيري ها» بپردازند.
 
اهداف پژوهش:
امروزه تحقيقات وسيعي در باره جايگاه زنان در فرايند توسعة اقتصادي – اجتماعي ايران آغاز شده كه هدف عمده آن، يافتن راههاي مشاركت اقتصادي – اجتماعي زنان از طريق بهبود شرايط آموزشي و شغلي و بالا بردن سطح اشتغال زنان به منظور استفاده بهينه از اين بخش از نيروي انساني كشور مي باشد.
 
اهميت مساله:
اكنون كه حدود نيمي از جمعيت فعال كشور را بانوان تشكيل مي دهند، اگر به گونه مناسب و بهينه از ظرفيت و استعداد اين مجموعه عظيم انساني استفاده گردد، پتانسيل عظيمي براي باز كردن گره هاي ناگشوده جامعه بكارگرفته مي شود. اگر اين نيروها درست هدايت نشود، مي تواند به سد عظيمي از معضلات تبديل گردند. لذا مي توان به دلايل زير بررسي مسائل زنان را در جامعه را داراي اهميت دانست:
1-بالا بودن سطح تحصيلات بانوان باعث بالا رفتن انتظارات و توقعات آنان مي گردد، بنابراين بايستي به مسائل آنها توجه شود. 2-توجه به وضعيت نقش آفريني زنان و تصميم گيري آنها در جوامع و نقش آنان در توسعه فرهنگي 4-توجه به نقش زنان در تصميم گيري كه منجر به رفع تنگناهاي موجود و افزايش كارايي و اثربخشي آنان مي گردد. 5-توجه به ويژگي ارتباطي مديران زن با توجه به تاثيري كه در جامعه دارد. 6-ارائه توصيه هاي ضروري به سازمانهاي دولتي و غيردولتي جهت رعايت تعادل 7-تلاش جهت برقراري ارتباط مستمر زنان با ساير سازمانها.
 
بررسي عوامل تأثيرگذار بر تصميم گيري زنان:
مديران و رهبران زن بايستي در سازمانها و جوامع به عنوان منابع سرشار از توان، بدليل مقبوليت از سوي منابع انساني داراي وجه اجتماعي و اداري بوده و رأي و نظريات آنان در مسائل و موضوعات اداري و اجتماعي مورد پذيرش قرار گيرد (سليمي 1368). به همين دليل عوامل بسياري مي تواند بر تصميم گيري جنس زن موثر بوده كه به بحث و بررسي آن مي پردازيم.
1-نقش اطلاعات در تصميم گيري زنان
اطاعات امري ضروري و لاينفك براي مديران ما تلقي مي گردد. دانايي زنان تصميم گيرنده از دو بعد نظري و عملي مورد توجه بوده است. نيازهاي اطلاعاتي مديران زن در تصميم گيريها مستلزم داده هائي است كه دستاوردهاي آگاهي دهنده به شمار رفته و در چند حوزه عمل و اجرا، رقابت محيطي، ارزيابي و سنجش، اطلاعات مربوط به پيش بيني و حوزه استانداردها و شاخصهاي برتر مي‌باشد.


2-نقش خلاقيت و نوآوري در تجزيه و تحليل اطلاعات در مديران زن
خلاقيت، بروز پديده هاي نو در جريان كار سيستم بوده، لذا نوآوري نوعي خلاقيت است كه در داخل سيستم توسط زنان مي تواند اعمال گردد. اين نوع خلاقيت با استفاده از تغييرات مستمر توسط زنان در تصميم گيري ايجاد مي شود.
3-نقش تكنولوژي در فرايند تصميم گيري زنان
به لحاظ نقش و اهميت تكنولوژي در حيات سازمانها لازم است زنان به صورت ادواري درجه سازگاري و تناسب تكنولوژي را با سيستم ارزيابي نمايند. ارزيابي سيستمي به منظور اطمينان از تعادل و ثبات در سازمان انجام مي گيرد.
4-نقش سيستمهاي سنجش بهره وري در تصميم گيري
سنجش بهره وري، تعيين زمان و ماهيت تصميم گيري را با قاطعيت نسبي همراه كرده و به فرايند تصميم گيري در بهره ور ساختن سيستم جهت مي دهد.
5-نقش اقتدار خط مشي در تصميم گيري زنان
ويژگي اقتدار زماني مطرح مي شود كه تصميم گيري شعاعي از محيط را تحت تاثير قرار داده و دامنه آن از كانون خط مشي گذاري به سازمان و از سازمان به محيط اطراف كشيده شده است.
3-نقش فرهنگ در تصميم گيريهاي زن
فرهنگ و هرگونه تغيير در آن از جمله تكامل يا تضييع آن به نوعي موجب تغيير و تحول در روند امور سازمان و جامعه محسوب مي شود و ارتباط مستقيم يا غيرمستقيم با تصميم گيري دارد. محتشمي پور (1382) معتقد است تصميم گيري در هنجارهاي نوين با هنجارهاي ديرين و سنتي متفاوت بوده و حتي از لحاظ پذيرش تصميمات زنان مكان و زمان نقشي اساسي داشته كه بايستي فرهنگ سازي در زمينه پذيرش زنان و تصميمات آنان صورت گيرد.
7-تصميم گيري بر مبناي شيوه هاي مديريت
مروري بر تصميم گيريها نشان مي دهد كه شيوه هاي مديريتي، مستبد يا خودراي يا مبتني بر بي تفاوتي يا مشاركت پذير خواهد بود. نوع اول در مديريت زنان يعني مستبد و خودرأيي جايي براي پيشرفت نداشته و در نوع دوم طرز فكر مشخص و روشني وجود ندارد، ولي نظمي بر جو سازمان حاكم است اما در نوع سوم يعني مديريت مشاركتي كه فني ترين شيوه مديريت و تصميم گيري است، مديريت زنان امكان پيشرفت دارد.
نقش زنان در تصميم گيري‌هاي اقتصادي
در بازار كار امروز، جايي كه كاركنان داراي چندين شغل هستند و به صورت كوتاه مدت و زودگذر در خدمت يك شركت قرار دارند، در جايي كه تكنولوژي شركتهاي حتي خيلي كوچك را قادر مي سازد كه در بازارهاي جهاني با هم رقابت كنند، فعال كردن كاركنان توسط مديران و ارزيابي آنان باعث مي گردد براي كار ارزش قائل بوده و به درستي آن را بشناسند. جفري كريستين معتقد است، مسئله اصلي مديران موفق استعداد و هوش لازم در مديريت است، هر كسي كه بهترين گروه را مديريت كند، برنده است. زنان مي دانند كه پول دليل عمده ماندن در يك پست مهم نيست اما قدرت و نفوذ مهمتر است. طبق آمار سازمان بين المللي كار (ILO) زنان الجزايري با 8 درصد كمترين و زنان فنلاندي با 47 درصد بيشترين سهم اشتغال را دارند. گيوريان (1383) بيان مي دارد كه بيش از 45 درصد از زنان جهان كه بين 15 تا 64 سال سن دارند در فعاليتهاي اقتصادي مشغول بكارند. اكنون سه مورد از هر صد شغل رده بالا در شركتهاي بزرگ امريكا در اختيار زنان است.
تجربه كشورها در زمينه تصميم گيري مديران زن
طرح اجباري انتخاب مديران زن از سوي طراحان مصوبه تجربه موفق كشورهاي اسكانديناوي از طرحهاي مهم اين كشور است كه براي رفع مشكل مشاركت مديريت سياسي كشور از شيوه سهميه بندي استفاده نموده و توانستند با درصد مشخصي از همه مناصب مديريت زنان را در كشور خود جا بياندازند.
بر اساس آمارهاي ارائه شده رتبه كشور ما در شاخص هاي بين المللي وضعيت زنان پايين است. اما پايين بودن تعداد زنان در سطوح بالاي تصميم گيري، باعث پايين بودن اين رتبه است كه 9/2 درصد از كل مديران كشور را زنان تشكيل مي دهند (بستان، 1382) اما در حال حاضر با تبعيت از سيستم اسكانديناوي (افزايش سقف مديران زن از 5 تا 50 درصد) بر اساس مصوبات دستگاهها مديريت مي‌تواند به زنان محول گردد. سازمان حسابرسي كل GAO اعلام كرد كه با بررسي وضعيت زنان شاغل طي سالهاي 1983 تا 2000 به اين نتيجه رسيده است كه تمام تلاشهاي زنان شاغل طي دو دهه اخير در ايجاد مساوات بين زن و مرد بيهوده بوده است. اين تحقيقات حاكي از اختلاف 20 درصدي ميان حقوق زنان و مردان آمريكا است. GAO اختلاف 20 درصدي را ناشي از تبعيض جنسي و انتخاب شغل زنان با درآمدهاي كم مي داند. طبق آمار جهاني زنان 4 درصد پست هاي مديران اجرايي، 10 درصد كرسي هاي پارلماني و 6 درصد اعضاي كابينه ها را در اختيار دارند. گيوريان (1382) گزارش مي كند كه نرخ مشاركت زنان در ايران در سال 1365، 2/8 درصد و سال 1375، 9/1 است. تعداد مديران زن در سال 1370، 1533 نفر و سال 1375، 41420 نفر است. پژوهش‌ها نشان مي دهد كه يك نفر از سه نفر مدير بلژيكي خانم‌ها بوده و آمار مديران زن اين كشور رو به افزايش است گزارش پژوهشي از طرف كانون شركت‌هاي زنان هلندي زبان نشان مي دهد كه در دهه 1980 تنها 25 درصد از مديران را خانم‌هاي بلژيكي تشكيل دادند ولي در سال 2002 اين رقم به 30 درصد رسيده است بيشتر مديران زن در بلژيك در قسمت خدمات و سرويس مشغول به كار هستند. نتايج تحقيقي ديگر نشان مي دهد كه تعداد زنان مدير در شركت هاي برتر بورس انگلستان در سال گذشته 20 درصد رشد داشته است.


پيشينه تحقيق
راهر و خواجه (1382) به نقل از استاتام (1987) بيان مي دارد كه استاتام با مصاحبه با 22 نفر مدير زن و 18 نفر مدير مرد در سه سازمان مختلف يعني حرفه اي. مالي و توليدي به بررسي پرداخت. نتيجه بدست‌ آمده نشان داد كه مديران مرد و زن رفتارهاي متفاوتي از خود نشان دادند كه بنظر مي رسد اين تفاوت به روابط اجتماعي آن دو ارتباط دارد. سفيري (1373) علت تعارض نقش‌ها در تصميم گيري‌ها و اشتغال زنان در محيط اجتماعي را فصلي در نگرش‌هاي منفي نسبت به كار كردن زنان و افكار سنتي در مورد نقش‌هاي مردانه و زنانه يا دست كم گرفتن آنان مي دانست. لشكري (1382) به بررسي نقش روشنفكران در مسائل زنان پرداخته است و مقتضيات زنان و تجدد و ترقي را باعث انحراف دور شدن زنان از اصل خويش مي داند.
موانع و مشكلات مديران زن
از موانع زنان مي توان به اين موارد توجه نمود: 1-زنان از ابتدا سر كارهايي كه مي توان در آنها پيشرفت كرد بكار گمارده نمي شوند. 2-بعضي زنان نمي توانند شبكه ارتباطي مناسبي در محل كار ايجاد نمايد. 3-تصور نادرست از زنان از شگردهاي مديريتي آنان است زيرا بايستي زنان خشونت مردان را داشته باشند و يك زن با اين عمل طرد مي شود. 4-پيش‌داوري هاي بي رويه كه ناشي از نگرش هاي فرهنگي جامعه است.
5-سازمان ها تحمل شكست خوردن را ندارند، لذا مديريت زنان مورد قبول نيست.
6-بعضي ها معتقدند زنان توان كافي و جديت و تجربه كاري مردها را ندارند. 7-عدم برخورداري زنان از حداقل امكانات و كم تنوعي فرصت‌هاي شغلي براي زنان و توزيع ناعادلانه آموزش و اشتغال براي آنان 8-خانواده ها تحمل جاه طلبي زنان را ندارند و وجود اين نگرش كه زنان بايستي در امور خانه به انجام وظيفه بپردازند. 9-وجود مرخصي‌هاي مانند زايمان و ... كه باعث وجود شانس كمتري براي زنان مي گردد. 10-وجود نابرابري‌هاي سازماني به دليل اين كه معتقدند زنان نيازي به اضافه كار و حقوق بيشتر دارند.
 
پيشنهادات
1-ايجاد دوره هاي آموزشي اثربخش جهت مشاركت زنان در فرصت‌هاي مديريتي. 2-پرورش استعدادهاي نهفته جهت كارآيي و بهره وري بيشتر زنان در امر تصميم گيري و مشاركت سازمان امور استخدامي كشور در اجراي آن 4-توجه به آسيب شناسي زنان در ايران و ارائه راهكارهاي آن. 5-تلاش در جهت تغيير و تحول در نگرش خانواده ها نسبت به دختر و پسر از طريق مطبوعات و رسانه هاي گروهي. 6-تغيير تدريجي ساختار سياسي اقتصادي مبتني بر تجربيات روز بشري 7-ايجاد بسترهاي مناسب جهت ورود زنان به مشاركت آنان از طرف دولت 8- بازنگري در قانون اساسي و مدني و استفاده از زنان مدير 9- بستر سازي مناسب با ارائه تسهيلات لازم جهت شكوفاشدن كامل توانايي‌ها 10-ايجاد محيطي مناسب جهت ارتقاء فرصتهاي شغلي و فعاليتهاي اقتصادي و مديريتي 11-استفاده بهينه از رسانه هاي گروهي براي آگاهي بخشيدن به زنان و مردان در خصوص عدم تفاوت جنسيتي در جهت مشاركت در تصميم‌گيري‌ها. 12-برگزاري كارگاه‌هاي آموزشي و مشورتي جهت بهبود مشاركت زنان 13-تقويت اعتماد به نفس زنان در پذيرش مسئوليت‌هاي مديريتي و ايجاد انگيزه و رقابت‌هاي سالم در ميان زنان در جهت مشاركت در تصميم گيري از طرف نهادها 15-الحاق به كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان 16-ايجاد بانك اطلاعاتي و واحد درسي آن.
نتيجه گيري:
خلاصه آنكه در عصر حاضر، توسعه هدف والايي است كه در ايران و ساير كشورها مورد توجه سياستمداران و مجريان امر بوده و كوشش‌هاي بسياري در زمينه تحقق آن صورت پذيرفته است. اما در اين ميان توجهي به بحث جدي زنان و نقش آنان در مسائل مديريتي و تصميم گيري صورت نپذيرفته است. بدين ترتيب بايستي در جهت ساماندهي مناسب زنان، توانمند ساختن آنها، توجه به منافع و سهم آنان در جريان توسعه و برخورداري از مواهب توسعه، برنامه ريزي لازم صورت پذيرد تا توسعه مناسب و اشتغالي متوازن و پايدار براي زنان و مردان تحقق يابد. زدودن فرهنگ مردسالاري به زمينه سازي براي مشاركت بيشتر زنان همراه با ايجاد تنوع در فرصتهاي شغلي وابسته مي باشد. بازنگري در قانون اساسي و از بين بردن تبعيضات بين زنان و مردان نقش مهمي در پيشرفت زنان در امر تصميم گيري خواهد داشت.
 
منابع و مأخذ:
1-برابري زن و مرد در عرصه مديريت (1378) ترجمان مديريت:, شماره 1. آذر 78.
2-بستان، حسين (1383). «موانع مشاركت زنان در فعاليت هاي سياسي، اقتصادي ايران پس از انقلاب.» «ماهنامه علمي فرهنگي و اجتماعي زنان، دفتر مطالعات و تحقيقات زنان. شماره ها. ارديبهشت.
3-بهشتي، ملوك السادات (1380) «زن و پژوهش، تلاش براي افزايش فعاليت هاي علمي زنان ايران» مركز اطلاعات و مدارك علمي ايران.
4-پيروزمند، عليرضا (1382) «بررسي تحليلي الگوي فعاليت زنان در جهان معاضر»
5-توانمندسازي زنان در سطوح تصميم گيري هاي محلي تصويب شد. (1383). Iranian labour
6-حقيقت پسند، سامره (1382) «نقش زنان در توسعه.» اعتماد: مهر 1382.
7-سفيري، خديجه (1373) «رضايت شغلي زنان». دانشگاه تربيت مدرس. پايان نامه دكتري
8-شريعتي، علي (1377). «زن». مجموعه اثار 21 انتشارات چاپخش بخش دهم.
9-شفيعي سروستاني، ابراهيم (1382). «زن در نگاه روشنفكران». ماهنامه علمي فرهنگي و اجتماعي زنان، دفتر مطالعات و تحقيقات زنان (ش:3)
http//www.womenrc.com/arscles.Asp
10-شهرآرا، مهرناز (1380) «پيشرفت در زنان». بررسي پژوهشهاي نيم قرن اخير. مجله علوم اجتماعي و انساني دانشگاه شيراز دوره 11، شماره اول و نهم.
11-شهرياري، معصومه (1382) «اين مصوبه سقف شيشه اي زنان را نمي شكند» روزنامه شرق 13 آذر.
12-گيوريان، حسن (1382)، زنان در مديريت». تدبير
13-مردان حاضر نيستند از زنان دستور بگيرند (1383). جامعه، آبان 83
14-محتشمي پور، فخرالسادات (1382) «مديريت زنان آغازي پرهياهو پاياني خاموش.» 14 مهر
15-واپسين بخش (1381) «راه دشوار زنان». – همشهري: سال 11. شماره 2997.
16. Communication Network of Women's NGOS in Iran, Persian Section, About CNWW (2004)
17- Berger, Judson (2004). " Man For The Job" .- American Journanism Review: Adeiphia Feb/Mar 2004.Vol26  Tss.l.p.891page)
18- Malitland , Alison.(1999). "Help For The Working Woman : Management Opportunity 2000 " .- Alison Malitland Looks at WinningWays in Which Organizations Assist The Female Members of TheirWorkforces : fmincial Times.London :pp22.
19- Sulivan , Jane(1999). " Mr Representations : Women Management And Popular Culture" .- Women In Management Review.Bradford :Vol/4.Iss.l.pl4.
4- " Women , Management And Change" (1998). Training Strategies For Tomorrow . Voll . Iss . 6.pl2.pages.


توسعه مشاركت زنان در مديريت آموزش و پرورش شناخت موانع و ارائه راهكارها
4 دكتر رمضان حسن زاده – نرگس حشمتي – سهيلا فريور
4 آخرين مدرك تحصيلي: دكتري روان شناسي
سوابق تحقيقات تأليفاتي:
-تأليف و ترجمه 6 عنوان كتاب
       25 مقاله چاپ شده در مجلات علمي معتبر
       27 مقاله چاپ شده در سمينارها، كنگره ها و همايشهاي ملي و بين المللي
       7 عنوان طرح پژوهشي
       داراي سوابق اجرايي معاونت پژوهشي، مدير گروه و محقق نمونه
       استاد راهنما و مشاور 100 عنوان
چكيده
در اين پژوهش موانع پذيرش زنان در پست هاي مديريت آموزش و پرورش مورد مطالعه قرار گرفته است. تعداد 211 نفر مدير به عنوان نمونه آماري از بين كليه مديران متوسطه و پيش دانشگاهي دخترانه استان مازندران انتخاب شدند. پنج سؤال تحقيق مورد آزمون قرار گرفت. نتايج نشان داد كه موانع رواني به عنوان پذيرش زنان در پست هاي مديريتي تلقي نمي شود. اما موانع سازماني، خانوادگي، و اجتماعي – فرهنگي به عنوان موانع پذيرش زنان در پست هاي مديريتي تلقي مي شود. از بين موانع ذكر شده، مانع سازماني به عنوان عمده ترين مانع پذيرش زنان در پست هاي مديريت محسوب مي شود. بر اساس نتايج تحقيق پيشنهاد شد كه مطالعة دقيق و علمي از موانع مختلف پيشرفت زنان در عرصه هاي مديريت و اجرايي صورت گيرد. همچنين پيشنهاد شد با ايجاد دوره هاي آموزشي مناسب، شرايط و فرصت لازم براي رشد و ترقي زنان فراهم گردد تا آنها نيز، مانند مردان، بتوانند شايستگي‌هاي فردي، سازماني و اجتماعي را به ظهور برسانند.
با شروع قرن بيستم، تعداد زناني كه وارد نيروي كار شده اند، افزايش يافته است. به علاوه در سراسر دنيا ثابت شده است كه زنان در مقايسه با مردان ساعت‌هاي بيشتري كار مي كنند و بخصوص مادران در مقايسه با هر كس ديگر ساعت‌هاي بيشتري كار مي‌كنند، زيرا پدران در وظايف اوليه والدين و تكاليف خانه داري مشاركت يكساني ندارند (لاوش و شن، 1998).
توجه به موقعيت زنان به عنوان نيمي از منابع انساني جامعه از اهميت ويژه اي برخوردار است. اگرچه رشد شاخص هاي مربوط به توسعه مشاركت زنان در چند سال اخير بسيار قابل توجه است، لكن در مقايسه با توانمندي‌هاي زنان همچنان فاصله قابل توجهي وجود دارد، زيرا حضور آنها در بخش وسيعي از فعاليت هاي جامعه، از جمله مديريت و تصميم گيري با تنگناهايي همراه بوده است. معضلي كه در طي سال‌هاي گذشته در ايران همواره مطرح بوده حضور نداشتن مؤثر زنان در عرصه هاي مديريت است، يعني قاعده كلي در همه جاي دنيا كم و بيش وجود دارد: «آنجا كه قدرت هست زنان نيستند». پيش از جنگ جهاني دوم، صاحبان صنايع در غرب، استخدام زنان كارگر را خوش يمن نمي دانستند و حتي در مشاغلي كه در محدوده تخصصي زنان بود، از كارگران مرد استفاده مي كردند. اما در واقع جنگ جهاني به زنان فرصت داد تا جزء حقوق بگيران درآيند و حتي مسئوليت انجام دادن كارهاي سنگيني را نيز بپذيرند. (ساعتچي، 1379).
مطالعات روانشناسان نشان مي دهد كه اشتغال زنان مي تواند هم يك تجربه مثبت و هم يك تجربه منفي باشد اثرات مثبت آن افزايش عزت نفس، ادراكات كارآمدي. احساس شان و جايگاه و رضايت از زندگي؛ اثرات منفي آن تعارض نقش، فشار رواني، نارضايتي از زندگي و تنش و ناسازگاري سازماني و خانوادگي است (حسن زاده، 1380، ب) تحقيقات نشان مي دهند كه زنان در موقعيت هاي پيشرفت دچار بن بست دوسويه مي شوند و ترس از موفقيت را تجربه مي كنند (ماتلين، 1987). امروزه بررسي ها نشان مي دهد كه زنان به سطوح مختلف مديريت كمتر نائل آمده و در راه كسب موفقيت مديريت و رهبري نسبت به مردان بازمانده اند. موانع مختلف رواني، سازماني، خانوادگي، و فرهنگي – اجتماعي مي تواند به عنوان موانع عمده پذيرش زنان در پست ها و سطوح مختلف مديريت به حساب آيند. پژوهشهاي انجام شده نشان مي دهند كه انگيزه ترس از موفقيت، عدم اعتماد به نفس، سبك اسنادي نادرست (اسناد يا نسبت دادن عبارت است از استنتاجي كه شخص از علل رفتار خود يا ديگري به عمل مي آورد)، انگيزه پيشرفت پايين، ساختار و فرهنگ سازماني، نقش خانوادگي، نگرش هاي عمومي، ارزشهاي اجتماعي و كليشه ها و تصورات قالبي، مشكلات شغلي، رقابت و مقايسه هاي اجتماعي از جمله موانع پيشرفت زنان، به ويژه، در پست هاي مديريتي به شمار مي‌آيد (حسن زاده، 1379، 1380، الف).
هنوز زنان در سمت هاي مديريتي و معتبر با حقوق و مزاياي بالا اشتغال كمي دارند، به زنان كمتر از مردان دستمزد مي دهند، موانع بازدارنده زنان از احراز سمت هاي بالاي مديريت با عنوان سقف شيشه اي توصيف شده است، زيرا به وضوح وجود دارد ولي در عين حال نمي توان آن را ديد. در حالي كه بيش از 40 درصد مديران در آمريكا زن هستند، ولي بيشتر آنها در سطوح پايين مديريت سازمان‌ها مشغول به كار هستند، و تعداد زناني كه در سطح بالاي مديريت مشغول به كارند، بسيار اندك هستند. براي تبيين تفاوت‌هاي جنسيتي مستمر در احراز شغل دو نوع توجيه كلي وجود دارد: الف – تبيين هاي شخص – مدار ب – تبيين هاي موقعيت مدار. تبيين شخص مدار به ويژگي شخصيتي مانند ابراز وجود و انگيزه پيشرفت تمركز مي كند. بر اين اساس، تفاوت‌هاي جنسيتي در انتظارات شغلي و پيامدها به تفاوت‌هاي فردي بين زنان و مردان بستگي دارد و عقيده بر اين است كه نياز به پيشرفت و ابراز وجود در زنان كمتر از مردان است (پالودي، 1991). برعكس، تبيين هاي موقعيت – مدار بر تأثير ساختار جامعه و نهادها تمركز مي كند. بسياري از پژوهشگران معتقدند كه زنان در مشاغلي كه شايستگي آن را دارند، صرفاً به علت جنسيت خود استخدام نمي شوند. اين نوع تعصب به تبعيض دسترسي ملقب شده است، زيرا بر اساس يك خصوصيت نامربوط، دسترسي به يك حرفه را احتمالاً مسدود مي سازد. زنان در حرفه هاي شغلي خود از شأن و مرتبه كمتر برخورداند، حتي موقعي كه زنان دقيقاً همان كار مردان را انجام مي دهند، ضعيف تر از مردان ارزشيابي مي شوند (گولومبوك و في وش، 1994؛ نقل از شرآراي، 1378).
آشكارا، زنان در محل كار به اندازه مردان شايسته تلقي نمي شوند. زنان در سازمان‌ها معمولاً داراي نقش ها و پست هاي پايين تري هستند. گزارش اخير وزارت كار ايالات متحده حاكي از اين است كه زنان شاغل فشار رواني را بزرگترين مشكل روزانه خود تلقي مي كنند. اكثر شكايات از سوي زنان ابراز شده است كه داراي مشاغل حرفه اي يا مديريتي هستند (كارلسون و همكاران، 1997؛ نقل از ابوالمعالي و همكاران، 1379). جدول شماره (1) درصد حضور زنان در كرسي هاي پارلماني، پست هاي تصميم سازي در دولت، مديريت مياني دولت، و پست هاي مديريتي – اجرايي طي سالهاي مختلف و در مناطق مختلف را نشان مي دهد.
جدول شماره (1) درصد حضور زنان در موقعيت هاي مختلف بر حسب مناطق
                       نوع حضور زنان
    
 
 
    مناطق                               سال
در كرسي هاي پارلماني
در پست هاي تصميم سازي دولت
در مديريت مياني دولت
در پست هاي مديريتي - اجرايي
1987
1995
1999
1994
1998
1994
1998
طي سالهاي
 1985-1997
آفريقا
3/7
7
6/8
6/5
4/7
7
4/9
2/15
آمريكاي لاتين و حوزه كارائيب
01/7
10
4/11
4/7
9/8
3/11
8/17
31
آسيا
7/4
3/5
5/6
7/1
7/2
3/2
8/3
3/14
اقيانوسيه
9/0
7/1
6/2
7/2
9/3
7/2
4/7
5/15
كشورهاي توسعه يافته
9
5/13
15
6/9
4/12
9/9
3/14
8/30
ميانگين كل
78/5
7/6
8/8
4/5
8/7
6/6
5/10
-
ايران
1
3
5
0
1
1
1
-
اقتباس از: هفته نامه فرهيختگان (1380)، شماره 34
شيفر ولام (1998) و رسكين (1993) عقيده دارند كه به دليل تصورات نادرست اجتماعي، زنان به مشاغلي وارد مي شوند كه بيشتر با جنسيت آنها همساني دارد نه با توانايي آنها. به نظر آنها تصور غالب مردانه بودن در جامعه باعث مي شود كه زنان عليرغم وجود استعداد و توانايي در مشاغل پايين جامعه بمانند و به مشاغل و پست هاي بالا دست پيدا نكنند. شادي طلب (1376) دريافت كه تفكر غالب در جامعه اين است كه برخي مشاغل مخصوص زنان و برخي مشاغل مخصوص مردان است و ديدگاه جنس گرا در مورد مشاغل وجود دارد. سفيري (1373) در تحقيق خود نشان داد كه درصد حضور زنان در مشاغل مديريت، پارلمان و دانشگاه كمتر از مردان است و در سازمانها و مؤسسات در مورد زنان تبعيض وجود دارد. افشاري (1369) معتقد است كه اگر موانع موجود در دستيابي زنان به مشاغل بالا از بين برود با به كارگيري نيروي كار زنان مي توان در افزايش نيروي كار جامعه و رشد اقتصادي و كارآيي سازمان تغييرات اساسي ايجاد كرد. چنگيزي آشتياني (1372) نيز در تحقيق خود به سهم زنان در توليد اقتصادي و بهره وري دست يافت. بر طبق گزارش مركز امور مشاركت زنان (1379) با وجود دارا بودن تحصيلات عالي، زنان در پست هاي بالاي اداري كمتر حضور دارند، بيش از 70 درصد زنان در طول خدمت خود هرگز در پست هاي اجرايي اشتغال نداشته اند. سالاريان
(1379) در تحقيق خود نشان داد كه اگر زمينه مشاركت براي زنان فراهم شود، آنها نيز مي توانند مانند مردان به موقعيت هاي شغلي و اجتماعي و مديريتي مناسب دست پيدا كنند. بنيانيان (1379) معتقد است كه رسوبات فكري نادرست مانع رشد و پيشرفت زنان در جامعه بوده و از سوي ديگر زنان اعتماد به نفس و سازندگي لازم براي مشاركت در امور كشور را نيافته اند. زاهدي (1372) نشان داد كه عوامل فرهنگي – اجتماعي و شخصيتي مانع احراز پست هاي مديريت دانشگاهي توسط زنان است و در گزينش افراد براي سمت هاي اجرايي در دانشگاه بيشتر به جنسيت (مرد بودن) توجه مي كند نه به شايستگي و لياقت. به همين خاطر زنان با وجود شايستگي و لياقت برابر با مردان كمتر براي امور اجرايي انتخاب مي شوند. مجتبوي دلوئي (1375) در مطالعه خود نشان داد كه نگرش‌هاي منفي نسبت به مهارت‌هاي فني، ادراكي، انساني، جنسيت و تعهد و وفاداري سازمان زنان از موانع عمدة ارتقاء شغل آنان محسوب مي شود و موانع فرهنگي و اجتماعي از مهمترين موانع در اين زمينه به حساب مي آيد. قدم نژاد (1381) در تحقيق خود به بررسي رابطه عامل جنسيت با ارتقاء شغل كاركنان پرداخت. نتيجه نشان داد كه ميان ارتقاء شغلي زنان و مردان تفاوت معنادار وجود دارد و مردان بيشتر از زنان ارتقاء شغلي دارند.
در پژوهش حاضر بر اساس مطالعه پيشينه تحقيق و نظريه هاي ارائه شده در زمينه تفاوت زنان و مردان در موقعيت هاي پيشرفت و مديريت سؤالات زير مورد بررسي و آزمون قرار گرفتند:
1-آيا موانع رواني (مانند عدم اعتماد به نفس، سبك اسنادي نادرست، انگيزه پيشرفت پايين) مانع پذيرش زنان در پست هاي مديريت آموزش و پرورش مي شود؟
2-آيا موانع سازماني (مانند ساختار سازماني) مانع پذيرش زنان در پست هاي مديريت آموزش و پرورش مي شود؟
3-آيا موانع خانوادگي (مانند مخالفت همسران، ضرورت حضور زنان در خانه، وظيفه تربيت فرزندان) مانع پذيرش زنان در پست هاي مديريت آموزش و پرورش مي شود؟
4-آيا موانع اجتماعي – فرهنگي (مانند نگرش عمومي غلط در مورد كاركردن زنان، ارزشها و هنجارهاي اجتماعي نامناسب، نگرش منفي مردان نسبت به مديريت زنان، تمايل به حذف رقيب در صحنه فعاليتها توسط مردان) مانع پذيرش زنان در پست هاي مديريت آموزش و پرورش مي شود؟
5-از بين موانع (رواني، سازماني، خانوادگي، و اجتماعي – فرهنگي) عمده ترين مانع كدام است؟
 
روش
آزمودنيها
جامعه آماري در تحقيق حاضر كليه مديران مدارس متوسطه و پيش دانشگاهي دختران استان مازندران شامل 396 نفر هستند كه در سال تحصيلي 81-1380 در پست مديريت مشغول به كار بودند. از بين جامعه آماري تعداد 211 نفر به عنوان نمونه آماري انتخاب شدند. تعداد نمونه بر اساس جدول تعيين حجم نمونه از روي حجم جامعه مورگان و كريجسي برآورد شد. شيوه نمونه گيري مختلط (خوشه اي و تصادفي طبقه اي) است.
ابزار گردآوري داده ها پرسشنامه محقق ساخته است. پرسشنامه شامل 35 جمله است. جملات پرسشنامه بر اساس سؤالات تحقيق تدوين شده اند. براي موانع رواني 9 جمله (جملات 1 الي 9)، براي موانع سازماني 10 جمله (جملات 10 الي 19)، براي موانع خانوادگي 6 جمله (جملات 20 الي 25)، و براي موانع اجتماعي – فرهنگي 10 جمله (جملات 26 الي 35) درنظر گرفته شد. از مقياس چهار درجه اي ليكرت شامل: خيلي زياد (4 امتياز)، زياد (3 امتياز)، كم (2 امتياز)، و خيلي كم (1 امتياز) در ساخت پرسشنامه استفاده شد. از آزمودنيها خواسته مي شود كه هر يك از جملات پرسشنامه را خوانده و بر اساس ديدگاه خود گزينه مورد نظر را علامت گذاري كند. براي بررسي روايي محتوايي و صوري پرسشنامه، ابتدا جدول تناظر سؤالات تحقيق با جملات پرسشنامه تهيه و در اختيار متخصصان و صاحبنظران قرار گرفت و بعد از رفع اشكالات و انجام اصلاحات لازم فرم نهايي تهيه و به تأئيد متخصصان رسيد. براي آزمون پايايي پرسشنامه برروي 45 نفر اجرا شد و پس از نمره گذاري با استفاده از روش آلفاي كرونباخ ضريب پايايي 89/0 به دست آمد. براي آزمون سؤالات تحقيق از آزمون Z نسبت استفاده شد. در جدول شماره (2) نمونه اي از جملات پرسشنامه آمده است.


جدول شماره (2): نمونه اي از جملات پرسشنامه
شمارة جملات
پرسشنامه
سؤالات يا جملات پرسشنامه
گزينه ها
خيلي زياد
كم
خيلي كم
1
تا چه اندازه اعتماد به نفس پايين زنان مانع پذيرش آنها در پست هاي سطح مياني مديريت است.
 
 
 
10
تا چه اندازه مناسب بودن ساختار موجود در ادارات مانع پذيرش زنان در پست هاي سطح مياني مديريت است.
 
 
 
20
تا چه اندازه مخالفت همسران با اشتغال تمام وقت زنان مانع پذيرش آنها در پست هاي سطح مياني مديريت است.
 
 
 
26
تا چه اندازه ديدگاه عاميانه و فرهنگ رايج جامعه نسبت به زنان مانع پذيرش آنها در پست هاي سطح مياني مديريت است
 
 
 
 
نتايج:
1-در مورد سؤال اول كه بيان مي كند: آيا موانع رواني، مانع پذيرش زنان در پست هاي مديريت آموزش و پرورش مي شود؟ تحليل آماري نشان داد كه 8/32 درصد از آزمودنيها در حد خيلي زياد و زياد و 2/67 درصد از آنها در حد خيلي كم و كم عقيده داشتند كه موانع رواني به عنوان مانع پذيرش زنان در پست هاي مديريت آموزش و پرورش مي شود Z محاسبه شده (6/5) است، چون Z محاسبه شده (6/5) در سطح اطمينان 95 درصد (5%=) از Z جدول بحراني (96/1) بزرگتر است، بنابراين، نتيجه مي گيريم در زمينه موانع رواني بين ديدگاه موافقان (ديدگاه خيلي زياد و زياد) و مخالفان (ديدگاه خيلي كم و كم) تفاوت معنادار وجود دارد. و از آنجا كه نسبت مخالفان (67/0=q) بيشتر از نسبت موافقان (33/0=p) است، لذا مي توان گفت كه آزمودنيهاي پژوهش حاضر، موانع رواني را به عنوان مانع پذيرش زنان در پست هاي مديريت آموزش و پرورش تلقي نمي كنند.
2-در مورد سؤال دوم كه بيان مي كند: آيا موانع سازماني، مانع پذيرش زنان در پست هاي مديريت آموزش و پرورش مي شود؟ تحليل آماري نشان داد كه 6/70 درصد از آنها در حد خيلي زياد و زياد و 4/29 درصد از آنها در حد خيلي كم و كم عقيده داشتند كه موانع سازماني به عنوان مانع پذيرش زنان در پست هاي مديريت آموزش و پرورش شناخته مي شود. z محاسبه شده 7 است. چون z محاسبه شده (7) در سطح اطمينان 95 درصد (5%=) از z جدول بحراني (96/1) بزرگتر است، بنابراين، نتيجه مي گيريم كه در زمينه موانع سازماني بين ديدگاه موافقان (ديدگاه خيلي زياد و زياد) و مخالفان (ديدگاه خيلي كم و كم) تفاوت معنادار وجود دارد. از آنجا كه نسبت موافقان (71/0=p) بيشتر از نسبت موافقان (29/0=q) است، لذا مي توان گفت كه آزمودنيهاي پژوهش حاضر، موانع سازماني را به عنوان مانع پذيرش در پست هاي مديريت آموزش و پرورش تلقي مي كنند.
3-در مورد سؤال سوم كه بيان مي كند: آيا موانع خانوادگي، مانع پذيرش زنان در پست هاي مديريت آموزش و پرورش مي شود؟ تحليل آماري نشان داد كه 2/66 درصد از آزمودنيها در حد خيلي زياد و زياد و 8/33 درصد از آنها در حد خيلي كم و كم عقيده داشتند كه موانع خانوادگي به عنوان مانع پذيرش زنان در پست هاي مديريت آموزش و پرورش شناخته مي شود. z محاسبه شده 3/5 است، چون z محاسبه شده (3/5) در سطح اطمينان 95 درصد (5%=) از z جدول بحراني (96/1) بزرگتر است، بنابراين، نتيجه مي گيريم كه در زمينه موانع خانوادگي بين ديدگاه موافقان (ديدگاه خيلي زياد و زياد) و مخالفان (ديدگاه خيلي كم و كم) تفاوت معنادار وجود دارد. از آنجا كه نسبت موافقان (66/0=p) بيشتر از نسبت مخالفان (34/0=q) است، لذا مي توان گفت كه آزمودنيهاي پژوهش حاضر، موانع خانوادگي را به عنوان مانع پذيرش در پست هاي مديريت آموزش و پرورش تلقي مي كنند.
4-در مورد سؤال چهارم كه بيان مي كند: آيا موانع اجتماعي – فرهنگي، مانع پذيرش زنان در پست هاي مديريت آموزش و پرورش مي شود؟ تحليل آماري نشان داد كه 6/62 درصد از آزمودنيها در حد خيلي زياد و زياد و 4/37 درصد از آنها در حد خيلي كم و كم عقيده داشتند كه موانع اجتماعي - فرهنگي به عنوان مانع پذيرش زنان در پست هاي مديريت آموزش و پرورش شناخته مي شود. z محاسبه شده 4 است. چون z محاسبه شده (4) در سطح اطمينان 95 درصد (5%=) از z جدول بحراني (96/1) بزرگتر است، بنابراين، نتيجه مي گيريم كه در زمينه موانع اجتماعي – فرهنگي بين ديدگاه موافقان (ديدگاه خيلي زياد و زياد) و مخالفان (ديدگاه خيلي كم و كم) تفاوت معنادار وجود دارد. از آنجا كه نسبت موافقان (62/0=p) بيشتر از نسبت مخالفان (38/0=q) است، لذا مي توان گفت كه آزمودنيهاي پژوهش حاضر، موانع اجتماعي – فرهنگي را به عنوان مانع پذيرش زنان در پست هاي مديريت آموزش و پرورش تلقي مي كنند.
5-در مورد سؤال پنجم كه بيان مي كند: از بين موانع (رواني، سازماني، خانوادگي و اجتماعي – فرهنگي) عمده ترين مانع كدام است؟ تحليل آماري نشان داد كه مانع سازماني (71/0=p) نسبت به موانع رواني (33/0=p) موانع خانوادگي (66/0=p) و اجتماعي – فرهنگي (62/0=p) عمده ترين مانع در پذيرش زنان در پست هاي مديريت آموزش و پرورش است. در جداول شماره 2 و 3 تحليل آماري سؤالات تحقيق آمده است.
جدول شماره (3): جدول توزيع فراواني و درصد چهار سؤال اول تحقيق
شماره سؤال
(موانع)
         گزينه ها
 
شاخص آماري
خيلي زياد
زياد
كم
خيلي كم
جمع
1
موانع رواني
فراواني
درصد
137
2/7
486
6/25
830
7/43
446
5/23
1899
100
2
موانع سازماني
فراواني
درصد
657
1/31
834
5/39
434
6/20
185
8/8
2110
100
3
موانع خانوادگي
فراواني
درصد
361
5/28
477
7/37
346
3/27
82
5/6
1266
100
4
موانع اجتماعي – فرهنگي
فراواني
درصد
515
4/24
806
2/38
605
7/28
184
7/8
2110
100
 


جدول شماره (4): خلاصه آزمون Z نسبت محاسبه شده براي چهار سؤال اول تحقيق
       شاخص هاي آماري
 
شماره سوال
موانع
P
نسبت موافقان
 (خيلي زياد و زياد)
(p-1)q
نسبت مخالفان (خيلي كم و كم)
مZ
محاسبه شده
ب Z
جدول بحراني
A
سطح اطمينان
1-موانع رواني
33/0
67/0
6/5
96/1
5%
2-موانع سازماني
71/0
29/0
7
96/1
5%
3-موانع خانوادگي
66/0
34/0
3/5
96/1
5%
4-موانع اجتماعي - فرهنگي
62/0
38/0
4
96/1
5%
 


عوامل اقتصادي و اجتماعي مؤثر بر اشتغال زنان با تأكيد بر خانواده
4 زهرا افشه
چكيده:
هدف اين تحقيق، بررسي عوامل اقتصادي – اجتماعي مؤثر بر اشتغال زنان با تأكيد بر خانواده مي باشد. اين تحقيق به شيوه پيمايشي با استفاده از نمونه گيري تصادفي صورت گرفته است داده ها به وسيله پرسشنامه از يك نمونه 150 نفري از زنان متأهل گردآوري شده اند. در اين تحقيق متغير مستقل اشتغال زن، متغيرهاي وابسته تقسيم كار، قدرت تصميم گيري رابطه با همسر، رابطه با اقوام، نحوه گذراندن اوقات فراغت، اضطراب زن و متغيرهاي واسطه اي سن زن و شوهر، مدت ازدواج، تعداد فرزند، تحصيلات زن و شوهر. درآمد زن و شوهر، شغل زن و شوهر. محل زندگي و كار و سنت گرايي مي باشد. براي سنجش متغيرهاي وابسته از ضريب ، با احتمال 5 درصد خطا (95 درصد اطمينان) و ضريب پيرسن c و چوپروف  استفاده كرديم.
مقدمه: پديده اشتغال و كار از ابتداي زندگي اجتماعي بشر مورد توجه بوده است. هر يك از انديشمندان به نوعي در باره اين مسئله سخن گفته اند، جامعه شناسان و روانشناسان در قرون اخير نظرات متفاوتي راجع به كار ارائه نموده اند. جنبه هاي مختلف كار اعم از نابرابري در كار، رضايت شغلي، انگيزه كار و بالا بردن بهره وري سازمان هاي كاري و غيره ... هركدام به نحوي مورد توجه انديشمندان و علماي علم مديريت، جامعه شناسي و اقتصاد و روانشناسي قرار گرفته است (سفيري 5:13770). كار زنان پديده جديدي نيست با آغاز دوران مرحله صنعتي و رشد سرمايه داري در قرن نوزدهم، بتدريج كارمزد بگيري از خانه جدا شد (29: Ibid). با رشد صنعت زنان كارگر و همچنين بچه هايشان براي كار به كارخانجات، اما در كارهاي پست روي آوردند. زنان طبقه متوسط و بالا روش زندگي متفاوتي داشتند. آنها داراي خدمتكار، معلم هاي خصوصي، و آموزش هاي شبانه روزي بودند كه وظايف محوله را برايشان انجام مي دادند. جنگ جهاني اول همه مفاهيم «كار زنان» را تغيير داد و زنان جانشين بسياري از مشاغل مردان بخصوص در كارخانجات شدند. حركت جنبش هاي طرفدار زنان نيز بر وضعيت زنان مؤثر بودند. (ملا محمد رحيمي، 1:1380) بدنبال اتمام دهه 85-1975 كه تحت عنوان دهه بين المللي زن نام گرفته بود، شاخه اي تحت عنوان «زنان در توسعه» (WID) در برنامه عمران سازمان ملل متحد در سال 1987 تأسيس شد و اطلاعات كلان زير به دست آمد.
زنان 2/1 كل جمعيت جهان، 3/2 ساعات كار انجام شده (شامل فعاليت هاي داخل و خارج از منزل) 3/1 ساعات كار ثبت شده، 10/1 درآمد جهان 100/1 مالكيت ثبت شده اموال و دارايي ها را بخود اختصاص داده اند. وجود اين نابرابري براي زنان در همه جوامع كمابيش وجود دارد. (سفيري، 42:1373)
بيان مسئله و اهميت موضوع:
خانواده يكي از اساسي ترين و ابتدايي ترين نهادهاي اجتماعي است. خانواده واحدي است اجتماعي با ابعاد گوناگون زيستي، اقتصادي، حقوقي، رواني و جامعه شناختي خانواده نمادي اجتماعي است. (ساروخاني، 36:1375) خانواده در طول تاريخ بر اثر عوامل گوناگون دستخوش تغيير و تحول بسيار گرديده است. دلايل اصلي تحول خانواده عبارتند از تغيير خصوصيات شكل توليد و بهره برداري، تحرك نيروي كار، افزايش فعاليت هاي نوع دوم و سوم (صنايع و خدمات) بالا رفتن سطح مصرف و استفاده از كالاها و خدمات تازه مصرفي. (بهنام، 12:1352) مهمترين دگرگوني در قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم جدايي ميان محل كار و زندگي بود در اثر اين جدايي مكاني، زنان نقش جديدي، پيدا كردند. تغيير موقعيت زن ها در خانواده با اين نقش جديد وابسته است در صورتي كه كار زنان خود پديده جديدي نيست، اما در قرن بيستم شكل خاصي بخود گرفت (اعزازي، 139:1376) (ملامحمد رحيمي، 4:1380) گرايش زن بسوي اشتغال بيش از همه بر خانواده اثر مي گذارد و روابط زن و شوهر و فرزندان را دگرگون مي سازد. در بررسي پيامدهاي مثبت و منفي اشتغال زنان سؤالات فرعي بررسي مي شوند كه عبارتند از: 1- آيا اشتغال زنان بر سن زن و شوهر تأثير دارد؟ 2-آيا اشتغال زنان موجب كاهش تعداد فرزندان مي شود؟ 3-آيا درآمد زنان صرف تأمين مخارج خانواده مي شود ؟ 4-آيا اشتغال زنان باعث كاهش اضطراب يا افزايش آن‌ها مي شود؟ 5-آيا اشتغال زنان در تقسيم كار و قدرت تصميم گيري در خانواده تأثير ميگذارد؟ 6-آيا اشتغال زنان بر روابط خويشاوندي تأثير مي گذارد؟ 7-اشتغال زنان در گذراندن اوقات فراغت آنها چه تأثيري مي گذارد؟
8-اشتغال چه تأثيري در نگرش فرد در رضايت او از زندگي دارد؟ 9-اشتغال در بهبود وضع اقتصادي چه تأثيري دارد؟
اهداف كلي و جزئي تحقيق: هدف كلي اين تحقيق مطالعه وضعيت اشتغال زنان، تأثير عوامل اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بر اين مسئله، مشاركت فعال زنان، موانع و مشكلات در اين راه، عوامل كمي و كيفي كاهش و افزايش اشتغال زنان، ضرورت انگيزه هاي كارآفريني در زنان و تأثير اشتغال بر خانواده و بالعكس تأثير اجتماعي و .... بر اشتغال زن مي باشد. و نيز شناخت كاهش اشتغال زنان، موانع و فرصت هاي شغلي نيز از جمله اهداف مي باشد. در اين تحقيق هدف شناخت عوامل اقتصادي – اجتماعي مؤثر بر اشتغال زنان با تأكيد بر خانواده آنها و دستيابي مثبت و منفي حاصل از اشتغال وي در خارج از خانه است. از جمله اهداف جزئي: شناخت پيامد اشتغال زنان بر چگونگي تقسيم كار در خانواده؛ شناخت پيامد اشتغال زنان بر تقسيم قدرت در خانواده؛ شناخت پيامد اشتغال بر روابط با همسر؛ شناخت پيامد اشتغال زنان بر روابط با اقوام مي باشد. شناخت پيامد اشتغال زنان بر وضعيت روحي زنان؛ شناخت پيامد اشتغال زنان بر وضع اقتصادي خانواده مي باشد.
تاريخچه اشتغال زنان در جهان:
 مرد و زن در طول تاريخ از مراحل مختلف تكامل اجتماعي گذشته، آنها با كمك و همراهي يكديگر كار و زندگي كردند، با يكديگر در دوران برده داري، سرواژ (ارباب – رعيتي) زندگي كردند، مراحل زندگي قرون وسطي و كار تحت كنترل و نظارت اصناف را با يكديگر گذراندند و در نهايت هر دو به عنوان نيروي كاري وارد جهان صنعتي شدند. اما بررسي تاريخي اشتغال زنان نشان مي دهد كار تفاوت هايي برروي زندگي هر يك، زن و مرد داشته است. اين تفاوت در طول تاريخ وجود داشته و به طور اجمالي هميشه به ضرر زن بوده است. در اروپاي قرون وسطي، زنان نيز همانند مردها در ديرها تجمع مي يافتند و برخي راهبه ها در كارگاه كار مي كردند. در شهرها نيز اصناف وجود داشت در همين زمان زنان كاتب و پزشك بسياري وجود داشت. در دانشگاه ها زنان بيشماري درس پزشكي مي خواندند. حتي در برخي مشاغل، مانند كفاشي، كمربندسازي، قفل سازي و غيره نيز زنان پس از فوت همسر به مقام استادكاري مي رسيدند (اعزازني، 139:1376) (ملامحمد رحيمي، 11:1380) با انقلاب صنعتي در آغاز قرن بيستم نزديك به يك سوم از زنان انگلستان و در دهه 1980، 40% آنان به نيروي كار خارج از خانه تبديل شدند. در اروپا اين مقدار به 54% در سال 1983 رسيد. طي دو جنگ جهاني زن ها به اشتغال مشغول شدند، تا جايگزين مرداني شوند كه به نيروهاي مسلح پيوسته بودند. بعد از جنگ جهاني اول رشد اشتغال زنان با گسترش مشاغل خدماتي ارتباط نزديك داشته است. (سفيري، 18:1373)
تاريخچه اشتغال زنان در ايران:
در طول تاريخ زنان ايراني همگام مردان كار كرده اند. زنان در كشاورزي، دامپروري و تهيه محصولات از شير حيوانات دخالت داشتند. چنانچه امروزه نيز در روستاها و عشاير اين فعاليت ها زنانه هستند. در دوران باستان زنان به صورت شغل به دايگي مي رفتند، زنان قابله و حتي زنان پزشك وجود داشتند. در فعاليت هاي كارگري و صنايع ديگر فعاليت داشتند.
از زمان خشايارشاه اطلاع داريم كه زنان و اطفال در كارهاي توليدي مانند مردان شركت مي كردند. در اواخر دوره قاجاريه استفاده از كارگران روزمزد متداول شده بود. در برخي از صنايع مانند كارخانه ابريشم بافي رشت متشكل از 150 نفر كارگر زن بود. در شيلات شمال 300 نفر كارگر زن كار مي كردند (احزازي، 144-145:1376) بعد از انقلاب مشروطيت جرايد به دفاع از حقوق زنان پرداختند برخي از نويسندگان زن با روزنامه هايي كه توسط مردان منتشر مي شد. همكاري مي كردند. تشديد نسبي توسعه اقتصادي به وسيله عايدات نفتي روزافزون و به دنبال آن ملي شدن صنعت نفت تغييرات اساسي در اقتصاد ايران و در نتيجه موقعيت زنان به وجود آورد كه اين به نوبه خود فرصت هاي استخدامي را براي زنان واجد شرايط از كارگري در كارخانه ها تا مشاغل سطح بالا مهياتر كرد (جاراللهي، 263-266:1372)
ساختار اشتغال زنان شهري قبل و بعد از انقلاب اسلامي:
به نظر مي رسد عوامل مؤثر بر شكل گيري نيروي كار بالغ كارآمد (بويژه زنان كه مي توان آن را «تداوم تقسيم كار جنسيتي در درون خانواده» ناميد) بر دو پايه استوار است: اول بر يك زمينه اجتماعي فرهنگي در گذشته نزديك كه طي آن در روند مدرنيزاسيون دهه هاي چهل و پنجاه شمسي، مشاركت زنان اقشار كم درآمد در زندگي اقتصادي خانوار كاهش يافت (گرچه زنان قشر متوسط طي اين دوره به سرعت پا به ميدان كار و فعاليت اقتصادي گذاشتند) دوم حاصل اتخاذ سياست هاي مخالف كار زنان در بيرون از خانه پس از پيروزي انقلاب اسلامي است. اين عامل دوم بويژه طي دهه اول پس از انقلاب تعارض فرهنگي موجود در جامعه در عرصه حضور يا عدم حضور زنان در محيط هاي كار را عميق تر كرد. و برعكس العمل هاي تدافعي زنان شاغل و روي آوردن به فعاليت هاي غيررسمي دامن زد. (خاتم 130:1379)
نتيجه گيري، محدوديت ها و پيشنهادات:
اين تحقيق شامل 6 فصل مي باشد پس از بيان مسئله، موضوع و اهميت آن تاريخچه اشتغال زنان در جهان و ايران مورد بررسي قرار گرفت. در فصل دوم به پيشينه تحقيق در دو بخش، تحقيقات خارجي و داخلي پرداخته شد در فصل سوم به بررسي نظريه هاي جامعه شناختي در باب اشتغال پرداخته و به بررسي و نقد هر يك از آنها پرداخته و سپس چهارچوب نظريه تحقيق فرضيه هاي ساخته شده، آورده شد در فصل چهارم، روش تحقيق كه پيمايش و ابزار جمع آوري اطلاعات كه پرسشنامه است پرداخته شد حجم نمونه انتخاب شده در اين تحقيق با نظر و تأييد استاد مربوطه 150 نفر تعيين شد و پرسشنامه ها بين 150 نفر، 50 نفر از زنان شاغل متأهل و 100 نفر از زنان خانه دار و متأهل، توزيع گرديد. در فصل پنجم تحقيق به تجزيه و تحليل داده ها پرداخته شد. آزمون ها و آمارهاي خاص مورد استفاده در تحقيق از داده هاي ناپارامتري (كي دو). ضريب چوپروف  و پيرسون C استفاده گرديد. براي سنجش متغيرهايي كه در سطح فاصله اي – نسبي بودند از آزمون مشخص كننده هاي مركزي ميانگين، ميانه و نما استفاده شد. در مورد خصوصيات جمعيتي و اجتماعي – اقتصادي پاسخگويان، زنان شاغل از ميانگين نسبي بيشتري برخوردار بودند و در سطح 95 درصد بين اشتغال زن و سن وي ارتباط معناداري مي باشد. ميانگين مدت ازدواج زنان خانه دار كمتر از زنان شاغل است و تعداد فرزندان زنان شاغل با اندك تفاوت كمتر از زنان خانه دار بود. ارتباط معنادار در سطح 95 درصد در مورد درآمد همسر و اشتغال زن وجود دارد و اين در مورد درآمد زنان شاغل نيز صادق است. فرضيه ارتباط معنادار بين اشتغال زن و سطح سواد وي و نيز همسر در سطح 99 درصد پذيرفته شده است. در آزمون فرضيه رابطه اشتغال زن و تقسيم كار مشخص شد كه تقسيم كار در بين شاغلين نسبت به زنان خانه دار بيشتر است. آزمون فرضيه رابطه اشتغال زن و قدرت تصميم گيري تفاوت زيادي بين زنان شاغل و خانه دار مشاهده نشد. در آزمون رابطه اشتغال زن و رابطه با همسر نيز تفاوت چنداني ملاحظه نشد و هر دو گروه نيز در اين فرضيه نيز تأييد نگرديد. در آزمون اشتغال زن و رابطه با اقوام تفاوت زيادي بين زنان شاغل و خانه دار مشاهده نشد كه اين فرضيه نيز تأييد نگرديد. در آزمون اشتغال زن و اوقات فراغت مشخص شد كه زنان خانه دار اوقات بيشتري را به خانواده اختصاص مي دهند و اين فرضيه در سطح 95 درصد معنا دار مي باشد. فرضيه رابطه اشتغال زن و وضعيت اقتصادي آنها مشخص شد كه زنان شاغل در سطح 95 درصد يا درصد بيشتري با اين موضوع موافقند. در آزمون اشتغال زن و پرورش فرزندان در سطح 95 درصد تفاوت زيادي بين زنان شاغل و خانه دار مشاهده نگرديد. در آزمون اشتغال زن و پرورش فرزندان در سطح 95 درصد تفاوت زيادي بين زنان شاغل و خانه دار مشاهده نگرديد. در آزمون رابطه اشتغال زن و كشيده شدن شوهر به سرگرمي هاي خارج از منزل، ايجاد محيط سرد و بي روح، سازگاري با همسر و رسيدن به شوهر و فرزندان هر يك در سطح 85 درصد معني دار است. در آزمون رابطه اشتغال زن و گريختن زن از وضع به اصطلاح خسته كننده خانه مشخص گرديد كه شاغلان با درصد بيشتري به اين پاسخ موافق داده اند. در آزمون ارتباط بين شغل زن و ازدواج وي نيز در سطح 95 درصد تفاوتي مشاهده نشد و لازم به ذكر است كه جامعه مورد مطالعه نسبتاً سنتي مي باشند اميد است در آينده شاهد تحرك بيشتر اين قشر عظيم در جامعه اسلامي باشيم. انشاء ا...


نقش زن در رشد و توسعه اقتصادي كشور (زن و اقتصاد)
4 زهرا قوام مسعودي
4 كارشناس ارشد
مقدمه:
زن در جامعه ما هويتي است انسان ساز كه از دامنش والاترين انسانها به جامعه تقديم مي شود. زن در چنين جامعه اي جز با ابزار دانش و ايمان در عرصه هاي تلاش براي توسعه ظاهر نمي شود تجربه توسعه كشورها نشان داده است عليرغم اينكه وجود امكانات اقتصادي و منابع طبيعي فراوان در يك كشور شرايط بهتري را براي توسعه يافتگي فراهم مي آورد ولي اين عوامل بدون وجود انسانهاي ماهر، توانمند و داراي روحيه مساعد، توسعه يافتگي را به ارمغان نمي آورد. انسان نقش اساسي و محوري را در توسعه يافتگي ايفاء مي نمايد. چنانچه به استعداد بالقوه زنان كه انواع مختلف كارها را چه بطور رسمي و چه غيررسمي انجام مي دهند توجه شود يكي از منابع سرمايه گذاري براي كشورهاي در حال توسعه خواهند بود.
با توجه به اينكه زنان نيمي از جمعيت جهان را تشكيل مي دهند مي توان به اهميت نقش زنان در توسعه اقتصاد پي برد. در اين مقاله ابتدا به جايگاه نيروي انساني (بعنوان يكي از عوامل پنجگانه توليد) در رشد اقتصادي پرداخته شده و نقش زنان در توسعه اقتصادي بررسي مي شود و به علت وجود ارتباط مستقيم ميان آموزش زنان و ساير شاخص هاي توسعه اقتصادي – اجتماعي به نقش آموزش زنان در افزايش رشد و توسعه اقتصادي پرداخته شده و سهم زنان در بازار كار ايران بررسي شده و در آخر راهكارهائي جهت افزايش و تسهيل مشاركت زنان در اقتصاد ارائه شده است.
 
كليد واژه ها
1-رشد اقتصادي: افزايش كمي يك پديده را رشد گويند و منظور از رشد اقتصادي يعني افزايش توليد ملي واقعي سرانه يك كشور در يك دوره بلند مدت.
2-توسعه اقتصادي: افزايش كمي و كيفي يك پديده را توسعه گويند. توسعه اقتصادي فرايندي است پويا كه از يك مقطع خاص تاريخي در حيات سياسي – اقتصادي يك جامعه بوقوع مي پيوندد و هدفش توزيع عادلانه درآمد و از بين بردن بي عدالتي در جامعه است (يعني در توسعه طرف انسان مهم است). يا به عبارت ديگر توسعه اقتصادي عبارت است از تحول در مباني علمي – فني توليد از وضعيت سنتي به وضعيت مدرن.
3-توسعه نيروي انساني: عبارت است از افزايش سطح معلومات و مهارتها و استعدادهاي تمام افراد جامعه و استفاده موثر و بهينه از آنها در توسعه اقتصادي.
 
مباني نظري:
نقش نيروي انساني در رشد و توسعه اقتصادي
آلمان و ژاپن از جمله كشورهايي هستند كه پس از جنگ جهاني دوم با اتكا به نيروي انساني كارآمد خود موفق شدند بازسازي اقتصادي را در كوتاهترين زمان ممكن به انجام برسانند. در تئوريهاي اقتصادي نيروي انساني از مهمترين عوامل توليد است كه بواسطه مشاركت در فرايند توليد خواه به لحاظ سخت افزاري يعني بصورت فيزيكي و يدي و خواه به لحاظ نرم افزاري يعني به شكل فكري مديريتي و تكنولوژيكي منزلت ممتازي در روند توليد ايفاء مي نمايند تا حدي كه مي توان گفت جوامعي كه توانسته اند با بهره گيري از برنامه ريزي صحيح و متكي بر اصول و قواعد علمي نيروي انساني كارآمد و خلاقي را پرورش دهند به راحتي بر كميابي هاي ناشي از ديگر عوامل توليد فائق آمده، شرايط و بستر مطلوبي را براي رشد اقتصادي فراهم نموده اند.
به منظور حداكثر بهره وري از نيروي كار اصلاح ساختارها، تربيت و پرورش نيروي كار، ضابطه مندي عزل و نصبها، بهينه سازي مديريت و شفاف سازي اهداف و ابزارها لازم است. حال با توجه به اهميت ويژه نيروي انساني در رشد و توسعه اقتصادي نقش زنان در فرايند توسعه كاملا مشهود است.
 
نقش زنان در توسعه اقتصادي:
امروزه ضرورت و اهميت توسعه در جهت تعالي انسانها، كاهش نابرابريها و ايجاد عدالت اقتصادي و اجتماعي بر هيچ كس پوشيده نيست و دستيابي به توسعه واقعي بدون درنظر گرفتن زنان و نقش چندگانه آنان در اجتماع غيرممكن است. در اكثر كشورها برنامه ريزي براي زنان بخشي از برنامه هاي توسعه ملي مطرح مي گردد اما در كشورهاي در حال توسعه طرح مسائل زنان عمدتا در سياست ها و اهداف كلان باقيمانده و بدليل عدم انطباق با مكانيزم هاي اجرايي كشورها در برنامه ها جايگاه اجرايي خود را نمي يابد. لذا براي قوت بخشيدن به اهداف و سياستهاي طرح شده براي زنان تهيه و تدوين برنامه هاي جامع و پويا براي زنان كشور مستلزم فراهم نمودن شرايط مناسب مي باشد كه شرايط مجموعه اي است از سياستها، اقدامات، آموزشها و اصلاحات ساختاري كه مشاركت هرچه بيشتر زنان در آن ملحوظ گردد.
ميزان مشاركت زنان در فعاليتهاي اقتصادي – اجتماعي يكي از شاخصهاي مهم توسعه اقتصادي است. زنان مستقيما براي خود ارزش ايجاد كرده و بطور مستقيم و غيرمستقيم در فرايند كسب ثروت مردان ايفاي نقش مي نمايند. بهبود وضعيت بهره وري، درآمد و كيفيت زندگي زنان متضمن مشاركتي چند بعدي در رشد و توسعه اقتصادي مي باشد. تقويت مشاركت فعال زنان در توسعه از طريق بكارگيري توان آنها و سهيم نمودن آنان در مباحث توسعه اقتصادي سبب جذب منابع سرشاري براي توسعه مي شود. براي اين كار بايد به تواناسازي پرداخت براي اينكه زناني توانا، موفق و كارآ داشته باشيم بايد به سطح دانش و تحصيلات آنان توجه بيشتري شود. آموزش از يك طرف قابليت و توان نيروي انساني را ارتقا مي بخشد و در شكوفا ساختن استعدادها نقش موثري دارد. از طرف ديگر نيروي كار را براي بكارگيري تكنولوژي نوين آماده مي سازد. آموزش از طريق كارا و مولد ساختن عامل كار بر بازدهي و توانائي عامل توليد مي افزايد تحصيلات مادر نقش مهمي در سلامتي و تغذيه كودك دارد كه مي تواند از ميزان مرگ و مير نوزادان بكاهد. آموزش رابطه مستقيمي با رفاه اجتماعي دارد. مطالعات پزشكي همبستگي قوي ميان تحصيلات مادر و كاهش مرگ و مير نوزادان را نشان مي دهد. به ازاي يك سال تحصيل بيشتر زنان ميزان مرگ و مير كودكان 5 تا 10 درصد كاهش مي يابد. آموزش زنان به سه شاخص مهم توسعه مانند ميزان مرگ و مير نوزادان، ميزان زاد و ولد و سطح اميد به زندگي ارتباط مستقيم دارد.
 اقدامات مهم در جهت تسهيل مشاركت زنان
-ارتقاء سهم زنان در مسئوليت و خودباوري آنان در جهت پذيرش مسئوليتها
-اجراي قانون شايسته سالاري
-تحول جدي در ذهنيت و فرهنگ جاري جامعه نسبت به حضور و فعاليت زنان
-تهيه و تدوين قوانين جهت حمايت موثر از زنان
-تدوين استراتژيها و خط مشي هاي مناسب جهت رفع موانع مشاركت زنان
-اطلاع رساني موثر براي انتشار آمار زنان شاغل و موفقيتهاي آنان جهت افزايش اعتماد به نفس آنها و افزايش انگيزه بيشتر براي مشاركت زنان
-سهم زنان در بازار كار ايران
سهم زنان در بازار كار ايران در طول چند دهه اخير نوسانهاي زيادي داشته است. در نمودار زير تصويري از نوسانهاي نرخ واقعي فعاليت زنان طي سالهاي 82-1335 ترسيم شده است.
سهم زنان از كل جمعيت فعال كشور طي سالهاي پس از انقلاب كاهش يافته و از 79/14 درصد در سال 1355 به 71/12 درصد در سال 1357 رسيد. در سال 1380 به 3/15 و در سال 1381 به 2/14 درصد كاهش يافت و در سال 1382 به 4/14 درصد افزايش يافت (افزايش بسيار مختصر) نرخ واقعي فعاليت زنان در فاصله سالهاي 55-1335 به 9/12 درصد رسيد و بر اساس نمونه گيري سال 1379 به 9/11 درصد رسيد؛ در سال 1380 به 8/11 درصد؛ در سال 1381 به 7/10 درصد كاهش يافت، و در سال 1382 به 1/11 درصد افزايش يافت كه با توجه به افزايش جمعيت بالاي 10 سال زنان نرخ واقعي فعاليت زنان افزايش چشمگيري نداشته است و اين بيانگر ميزان مشاركت ضعيف و ناچيز زنان در توسعه اقتصادي ايران است.
 
نتيجه گيري:
مي توان نتيجه گرفت ماده اوليه ظرفيت سازي براي رشد و توسعه اقتصادي كشور همان انسان است ولي انسان خلاق، مبتكر، ماهر، متعهد و متخصص. با توجه به اينكه نيمي از جمعيت جهان را زنان تشكيل مي دهند مي توان به نقش مهم زنان در فرايند توسعه اقتصادي پي برد ولي موانع فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي فراواني براي مشاركت زنان در فرايند توسعه وجود دارد. يكي از آفات اقتصاد ايران ضعف مشاركت زنان در اقتصاد است.
 زنان و اقتصاد
4 زهرا علي نژاد
مقدمه
فراهم نمودن شرايط رشد توسعه متعادل انسان ها ناظر به دو بعد فردي و اجتماعي است كه بعد فردي در چارچوب خانواده و بعد اجتماعي به شرط حضور در فعاليت‌هاي اجتماعي و پذيرش مسئوليت‌هاي خاص آن تحقق مي‌يابد و زنان از اين قاعده مستثني نيستند.
از سوي ديگر توجه به حقوق فردي و اجتماعي زن و ايجاد شرايط رشد و تعالي آن‌ها موجب بهره مندي جامعه از توانمندي‌ها و شايستگي هاي ايشان مي شود. حال د ر موقعيت حساس براي آن‌كه كشور ما بتواند جايگاه منطقي و معقول خود را به طور شايسته در سطح جهان كسب كند و به عنوان جامعه توسعه يافته تلقي شود ضرورت دارد به زنان كه عضو فعال و پوياي جامعه و حيات اجتماعي بوده و در توسعه نقش مؤثري دارند توجه كند تا بتوان ارتقاي سطح مشاركت زنان را در رشد اقتصادي شاهد بود. اين مقاله نقش زنان را در اقتصاد و توسعه پايدار نشان مي دهد. به اميد افزايش تلاش‌هاي علمي و محققانه انديشمندان و صاحب نظران و اثر بخشي كوشش هاي مسئولين اجرايي در به تصوير كشيدن مشاركت زنان در رشد اقتصادي كشور كه نتيجه آن فرداي بهتر و ايران سر بلند تر خواهد بود.
توسعه مستلزم مشاركت آزادانه و آگاهانه انسان در فرايند آن است و آزادي و آگاهي و مشاركت مردم در فرآيند توسعه، هسته اصلي آن به شمار مي رود.
تاريخچه نقش زن در اقتصاد
امروزه كم و بيش در غالب كشورهاي جهان مبحث« زن و نقش وي در توسعه» مطرح است. سخن از توسعه و نوسازي از قرون شانزدهم و هفدهم ميلادي ابعاد مختلف زندگي بشر مطرح گرديد، در زمينه سياست، به حقوق شهروندي منجر گرديد، در زمينه اجتماعي در ساختار آموزشي انعكاس يافت و در زمينه هاي صنعتي و اقتصادي تأثير شگرفي به جاي نهاد.
اولين مدخل مباحث توسعه، بعد اقتصادي بود ولي به تدريج پس از عطف توجه به افزايش رشد، متعاقباً دمكراسي نيز مطرح گرديد و توسعه اجتماعي به اين مباحث افزوده شد. طي اين فرايند بود كه نظريات توسعه در غرب شكل گرفت ولي اين نظريات به دلايل فرهنگي با جهان سوم سنخيت نداشت. پس از دهه 1970 به مهم ترين وجه توسعه، يعني توسعه نيروي انساني توجه نشد و در همين زمان بود كه موضوع نقش زنان در توسعه مورد توجه قرار گرفت و به تدريج در روند مدرنيسم نيروي كار زنان نيز در جامعه به مشاركت طلبيده شدند و در جوامع در حال توسعه زنان از يك سو به ايفاي نقش سنتي و از سوي ديگر به فعاليت اجتماعي پرداختند.
مشاركت زنان در جامعه رابطه مستقيمي با رفاه اجتماعي و افزايش درآمد سرانه دارد. به همين نسبت عدم بهره وري از نيروي بالقوه زنان در زمينه هاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي و سياسي دستيابي به توسعه پايدار را نا ممكن مي سازد. پس بايد تمهيداتي لازم براي توانمند سازي و تقويت مهارت‌هاي آنان در راستاي عوامل توسعه فراهم شود.
مفهوم توسعه و توسعه پايدار
توسعه فرآيندي هدف دار است كه به وسيله انسان آغاز مي‌شود و هدف ان بهبود بخشيدن به شرايط زندگي كليه افرادي است كه در جامعه زندگي مي كنند و منظور از توسعه پايدار، توسعه اي انسان مدار است كه حق مسلم آيندگان است.
تاريخ اقتصادي كشورهاي صنعتي رابطه اي قوي بين مشاركت زنان دراقتصاد و بازار رشد اقتصادي را نشان مي دهد.
نقش زنان در توسعه اقتصادي
تنها عاملي كه سرعت و آهنگ رشد و توسعه اقتصادي را تسريع مي بخشد منابع انساني ان جامعه است. اين جامعه انساني نيز متشكل از زنان و مرداني است كه تحت روابط متقابل اجتماعي نقش و كاركرد ويژه اي را ايفا مي كنند و از آنجايي كه يكي از ويژگي‌هاي توسعه پايدار نياز اساسي مشاركت و همفكري عمومي و اجتماعي است و بي ترديد زنان به عنوان نيمي از جمعيت تاثير مستقيمي در توسعه جامعه دارند لذا استراتژي هاي يك جامعه توسعه يافته، لازم است بر مبناي مشاركت هر چه فعال تر زنان در امور اقتصادي و اجتماعي پي ريزي گردد.
به هر حال، همان گونه كه از اسناد و مدارك تاريخي بر مي آيد زنان هيچ گاه از فعاليت هاي خارج از منزل دور نبوده اند و اداره خانه و تربيت فرزندان را خارج از وظيفه خود نمي دانستند. در اجتماعات ابتدايي قسمت اعظم ترقيات اقتصادي بدست زنان اتفاق افتاده است. در آن هنگام كه مردان دائماً به شكار اشتغال داشتند زنان هزاران صنعت مثل پارچه بافي، حصير بافي، كوزه گري و كشاورزي را آفريدند و هم پاي تمام اين كارها در تربيت فرزندان هم سهيم بودند.
بعد از مدتي مرد تسلط خود را گسترش داد و كشاورزي فلاحت و زراعت را تحت كنترل خود در آورد. با غيبت زن از صحنه توليد، او فقط به توليد نسل پرداخت ولي با افزايش رشد جمعيت حكومت ها از زنان خواستند كمتر به كار توليد مثل بپردازند كم شدن مواليد سبب صرف انرژي زنان در مصارف ديگر شد به طوري كه اكنون حضور زنان را در صحنه هاي مختلف شاهديم و در فرآيند توسعه زنان به عنوان نيمي از آمار جامعه اهرم و بازوي توسعه بوده و عامل مهمي در پيشبرد فعاليت هاي اقتصادي محسوب مي شوند. حضور زنان در راستاي توسعه اقتصادي، همواره حضوري در مسير واقعي زندگي به معناي سازندگي، خلاقيت و تكامل انسانيت است.
اگر سير استقلال زن وابسته به كار باشد، طبيعتا، وي همواره از هويت خاصي برخوردار خواهد بود پس دليل ضرورت حضور زن در جامعه صرف نظر از توسعه اقتصادي، يك ضرورت انساني است.
نقش زنان در اقتصاد خانواده
مسئله اقتصاد خانواده بسيار مهم است زناني كه با همسران خود براي تشكيل و تحكيم خانواده مشاركت دارند در اقتصاد خانواده هم اهميت دارند. زن به عنوان يك مشاور دلسوز اقتصادي در تنظيم برنامه اقتصادي و هزينه هاي معيشتي متناسب با درآمد هاي خانواده نقش تعيين كننده اي دارد. زن به عنوان استوانه زندگي و مدير داخلي منزل مي تواند با تدبير در بهينه مصرف كردن هزينه تأثير فراواني داشته باشد. تجربه نشان مي دهد كه در اين بين زنان شاغل به دليل درك از سختي كسب در آمد بهتر از زنان غير شاغل متوجه مصارف زندگي خانواده اند.
حاصل تلاش و كوشش مردان را زنان به نتيجه مي رسانند و به بار مي نشانند منافع ملي در گرو احساس مسئوليت نسبت به منافع خانواده است و شكوفايي اقتصادي ملي حاصل و نتيجه شكوفايي اقتصادي و خانواده هاست. از جمله مهم ترين نقش زن در اقتصاد خانواده را مي توانيم در نقش زن و صرفه جويي بيان كنيم. صرفه جويي يعني اندازه نگاه داشتن در خرج در فرهنگ اسلامي امر صرفه جويي و حذف اسراف كاملاً قطعي است. « كلوا و اشربوا و لا تسرفوا»
همچنين پيامبر اكرم(ص) مي فرمايند:« هر كه ميانه روي كند خدا بي نيازش مي كند و هر كه اسراف كند خدا فقيرش سازد.»
در عصر حاضر هم زندگاني امام رحمه الله عليه سرشار از داستان هايي است كه بيانگر صرفه جويي او مي باشد.
نقش صرفه جويي زن را در خانواده مي توان به دو بخش تقسيم كرد:
محيط خانه و خانواده
محيط خارج از خانواده
زنان در محيط خانه و خانواده مي توانند با به كارگيري روش‌هاي مختلف آموزشي از طريق ارزش گذاري به امر قناعت به فرزندان خود آموزش دهند علاوه بر آن زنان مي توانند با رفتار هاي هدف دار همسرانشان را به اين امر خوشبين و علاقه مند كنند. از طرفي زن با آموزش غير مستقيم به دوستان و اطرافيان مي تواند باعث شود كه صرفه جويي به صورت يك ارزش مطلوب و اثر گذار در ديگران در آيد.
 
حضور زن در توسعه يك ضرورت اقتصادي، فرهنگي و انساني است كه باعث مي شود وي پايگاه اجتماعي بالاتري كسب كند و بدين ترتيب حضور مؤثرتري در تصميم گيري‌هاي مربوط به خود، سرنوشت خودو سرنوشت كشورش داشته باشد.
پيشنهادات....؟
-     توجه به نيازهاي مختلف زنان در جامعه
-     اصلاح قوانين و مقررات موجود در راستاي افزايش مشاركت زنان در فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي
-     فراهم نمودن زمينه هاي فرهنگي حضور زنان در عرصه هاي مختلف
سؤال:
چرا امروزه به فعاليت اقتصادي و موقعيت اجتماعي زنان توجه خاص مبذول مي گردد؟
بنا به دو ضرورت:
اولين گام در جهت توسعه، پذيرش مسئوليت توسط زنان است چرا كه در غير اين صورت جامعه از عدم مشاركت بيش از نيمي از جمعيت خلاق در امر توسعه متضرر مي گردد.
ضرورت ديگر اين مشاركت دريافت يك هويت و احساس رضايت در زنان است كه به خاطر شركت در سازندگي ايجاد شود. به اعتقاد بسياري از صاحب نظران زني كه با واقعيت اشتغال در تماس است، زني است كه زحمت كشيدن، مبارزه و برخورد با مشكلات خارج از خانه را لمس مي كند. در نتيجه هوشيار تر از زني خواهد بود كه به شكل حمايت شده در درون خانه كارهاي روزمره را به طور تكراري انجام مي دهد.
گزارش
سازمان بهداشت جهاني(who) طي گزارشي اعلام كرد:
با آن كه سازمان ملل متحد دهه 1960 و1970 را دهه توسعه اعلام كرده است ولي با آمار غم انگيز زير در سال 1987 يعني دهه بعد روبرو هستيم:
1-67 درصد ساعات كار جهان به زنان تعلق دارد.
2-10 درصد در آمد جهان را زنان به دست مي آورند.
3-دو سوم بي سوادان جهان زنان هستند.
4-تقريبا همه كارها محيط خانه توسط زنان صورت مي گيرد كه اگر كارهاي بيرون خانه را نيز به آنها بيافزائيم اكثر زنان در يك روز به اندازه دو روز كار مي كنند.
5-زنان نيمي از مواد غذايي جهان را توليد مي كنند ولي مالك زميني نيستند به سختي وام دريافت مي كنند و در طرح ها و پروژه هاي كشاورزي هم مورد غفلت قرار مي گيرند.


بررسي موانع مشاركت اقتصادي زنان در ايران
4 مهرناز مستشاري
چكيده
توسعه پايدار در جهت رفع نيازهاي نسل كنوني است، بدون اين كه توانائي هاي نسل آينده را در رفع نيازهايشان كاهش دهد و شرط لازم براي دستيابي به توسعه واقعي و پايدار، بهره گيري از كليه امكانات انساني است، در اين راستا لزوم مشاركت زنان به عنوان نيمي از شهروندان جامعه، از ديدگاه توسعه بدين خاطر است كه نيل به توسعه واقعي و پايدار را تسهيل مي نمايد.
به نظر مي رسد كه اولين گام به منظور تحقق مشاركت زنان، زدودن فرهنگ پدرسالاري و ايجاد فرهنگ اصولي و به دور از رويكرد جنسيتي است. در اين راستا به طور جدي بايد از تحجرگرائي و تجددگرائي مفرط اجتناب كرد.
مقدمه
امروزه انديشه وران توسعه به جد اذعان مي دارند كه دستيابي به يك توسعه پايدار بدون مشاركت زنان امري دشوار و تا حدي غيرممكن است، مشاركت زنان در فعاليت‌هاي اقتصادي نقش بسزائي در توسعه و نوسازي هر كشوري دارد. با درك اهميت اين مشاركت، بايد تلاش كرد كه موانع مشاركت زنان را مرتفع ساخته تا زمينه هاي دستيابي به رشد و شكوفائي جامعه در همه عرصه ها فراهم گردد. اما مشاركت اقتصادي زنان با موانعي مواجه است، به طوري كه از استعدادها و پتانسيل و توانائي‌هاي بالقوه زنان كه تقريبا نيمي از جمعيت كشور را تشكيل مي‌دهد استفاده بهينه نمي شود و همين امر اثرات نامطلوبي را در توسعه و نوسازي كشور بر جاي گذاشته است.
بيان مسئله
اگر زن را از حيث انساني او لحاظ كنيم و اين حقيقت را در نظر داشته باشيم كه «انسان محور توسعه است» و «توسعه پايدار آن است كه ميان تمام عناصر و مباني زيربنائي فرهنگ معنوي خود انسجام و توازن كامل برقرار نمايد». درمي‌يابيم كه زن محور توسعه و ركن ركين است و بايد با دادن نقش انساني مساوي به او از توان انساني و سازنده اش در جهت مصالح تمام اجتماع به شكل بهتري استفاده كرد. بحث اشتغال زنان به معناي آن نيست كه بيش از گذشته از او كار بكشيم، بلكه به معناي آن است كه شرايط را طوري فراهم كنيم كه از دشواري‌هاي نقش‌هاي او بكاهيم.
اهميت تحقيق
تحولات سه دهه اخير به ويژه با افزايش چشمگير سطح آگاهي‌ها و افزايش ميزان تحصيلات زنان، نشان مي‌دهد كه زنان ايراني خواهان مشاركت سياسي – اقتصادي و اجتماعي برابر با مردان هستند. از سوي ديگر يكي از مهمترين برنامه هاي راهبردي كشورهاي در حال توسعه، منجمله ايران، دستيابي به سطح ايده آل و حداقل قابل قبولي از توسعه و نوسازي به مفهوم گسترده آن است. موفقيت در برنامه هاي كوتاه مدت و دراز مدت به تحكيم، ثبات و امنيت داخلي و ارتقاي موقعيت كشور در سطح بين المللي مي‌انجامد.
اهداف تحقيق
هدف از اين پژوهش، تلاش و كوشش به منظور شناسائي ضعف‌ها و نارسائي‌ها و موانع مشاركت زنان در امور اقتصادي و ارائه راه حل‌هايي به منظور برداشتن گام مثبتي در جهت احقاق حقوق زنان و رفع تبعيض از آنان به منظور فعال‌تر كردن مشاركت آنان در فعاليت‌هاي اقتصادي است.
روش تحقيق
روش جمع آوري اطلاعات به صورت كتابخانه اي بوده است. و با توجه به منابع در اختيار بصورت فيش برداري از كتب مختلفي كه در اين زمينه در كتابخانه ها موجود بوده است استفاده شده و در مواردي نظرات شخصي منظور گرديده است.
نظريه هاي مشاركت زنان با توجه به اهميت اشتغال زنان در حال حاضر دو ديدگاه متفاوت نسبت به اشتغال زنان در ايران وجود دارد.
ديدگاه موافق راديكال (بي قيد و شرط) طرفداران اين رويكرد، دستيابي به توسعه و نوسازي مطلوب بدون بهره جستن از توانايي‌هاي عظيم زنان به عنوان نيمي از جمعيت ايران را غيرممكن مي دانند. آنها استدلال مي كنند كه فعاليت‌هاي سياسي – اقتصادي موجب رشد فكري، فرهنگي و ارتقاء سطح آگاهي‌هاي اجتماعي زنان مي گردد. آنان معتقدند كه بايد بستر لازم جهت آموزش زنان را فراهم ساخت، زيرا كه به ميزان رشد علمي، تخصصي و فني زنان، فعاليت آن‌ها در جامعه مفيدتر خواهد بود.
ديدگاه موافق مشروط با اشتغال زنان گرايشي محافظه كارانه دارد به اين اشتغال زنان را در همه عرصه ها مي پذيرد مشروط بر آنكه مقام مادري زن و تربيت فرزندان و استحكام خانه و خانواده تحت الشعاع آن قرار نگيرد. اين ديدگاه وظيفه اصلي مرد و زن را حفظ كيان خانواده مي داند و ساير مسئوليت‌ها را در ارتباط با اين اصل اساسي توجيه و تفسير مي‌نمايد.
ديدگاه مخالف راديكال اشتغال درآمد زاي خارج از خانه زنان را مردود مي‌شمارد و معتقد است كه حضور زنان در اجتماع باعث ايجاد فساد و فحشاء مي گردد، و بنيان خانواده را سست و نابود مي‌سازد. فرهنگ پدرسالاري جوهره و شالوده اين نگرش را تشكيل مي‌دهد.
مفهوم مشاركت اقتصادي منظور از اين مشاركت، فعاليت‌هاي درآمدزا و سودآور در همه بخش‌هاي نوين اقتصادي شهري است.
1-موانع مشاركت اقتصادي زنان
در فرهنگ رايج در جامعه ايران، در مورد زنان پيش داوري‌هايي وجود دارد كه فرايند آن تبعيض جنسيتي عليه زنان و عدم مشاركت اقتصادي آنان است، اين پيش داوري‌ها به دو بخش تقسيم مي شوند. بخشي از آن مربوط به كارفرمايان است كه با اين فرض، مردان را بر زنان در كار ترجيح مي دهند. يعني زنان را از نظر جسمي ضعيف تر مي‌دانند. و معتقدند از جهت انضباط كاري و ثبات شغلي نسبت به مردان وضعيت مناسبي ندارند. شايد بخشي از اين پيش داوري‌ها در ارتباط با تجربه باشد. بخش ديگر مربوط به تصورات و افكار غالبي است كه افراد جامعه ما دچار آن مي باشد. در اين تصورات زنان را براي مشاغل كم اهميت كه نيروي جسماني كمتري بخواهد، ساعات كار كمتري داشته باشد، تخصص نياز نداشته باشد در نظر گرفته شده اند. ذكر اين نكته ضروري است كه تغيير در قانون و يا سياست‌هاي نوين بسيار ساده است اما ايجاد تغيير و تحول در ساختار فرهنگي و نظام ارزشي كار بسيار دشواري است.
2-موانع اجتماعي:
الف) آموزش: امروزه اعتقاد كارشناسان توسعه بيشتر بر اين معنا متمركز است كه براي رهائي از فقر و تنگدستي و افزايش سطح بازدهي توليد، افزايش سطح درآمد سرانه و سرانجام ايجاد رشد و توسعه اقتصادي در كشور بايد در جهت گسترش سرمايه گذاري در مهمترين عامل رشد و توسعه، يعني نيروي انساني تلاش كرد.
ب) عدم دستيابي به پست‌هاي حساس و مديريتي: محدود شدن حيطه اشتغال زنان به مشاغل كم مزد و با شرايط بد و دشوار از قبيل معلمي و بهياري و... كه حاكي از انتقال نقشهاي سنتي بي مزد زنان از خانه به اجتماع است، در ارتباط مستقيم با ايده طبيعي و اساسي بودن كارهاي خانگي براي زن قرار دارد. يعني زنان را در جامعه به همان كارهائي مي گمارند كه در فرهنگ سنتي در خانه انجام مي داده. اگر زني هم در برخي از رده هاي بالاي دولتي مشاهده شود، به نظر مي رسد كه بيشتر حالات نمادين و صوري دارد.
3) موانع اقتصادي:
در خصوص موانع اقتصادي كه بر سر راه اشتغال زنان است به چهار مورد آن اشاره مي شود
الف) درآمد نفتي: در ايران به دليل وجود ذخاير عظيم، غني و سرشار نفت، دولت‌ها بر اقتصاد نفتي تكيه مي كنند و بر اساس آن استقلال مالي خود را باز توليد مي نمايند. در نتيجه بي نياز از ملت، توليد ملي و درآمدهاي ناشي از آن هستند. نظام‌هاي سياسي در ايران نظام‌هاي مردسالار و مرد محور هستند، يعني همان الگو و نقش را كه يك مرد در خانواده مرد سالار دارد.
ب)كارخانه داري دون دستمزد: امور خانه داري در هيچ يك از محاسبات ملي منظور نمي شود، اما نقش مؤثري در اقتصاد خانواده و جامعه دارد.
مطابق تعاريف و مفاهيم مربوط به اشغال و فعاليت هاي اقتصادي، نقش زنان به عنوان كدبانو، مادر و همسر ناديده گرفته مي شود. به اين ترتيب هيچ گونه ارزيابي از نقش غيرمستقيم زنان به عنوان مادر و همسر در كاهش هزينه هاي خانواده و تأثير فعاليت آنان در اقتصاد غيرپولي و جبران هاي ناشي از فعاليت هاي جانشين درآمد انجام نمي شود.
ج)بي ثباتي اقتصادي و عدم امنيت شغلي زنان: بررسي هاي انجام شده نشان مي دهد كه پس از انقلاب اسلامي دگرگوني هايي در بافت اقتصادي – اجتماعي ايران رخ داد، به نحوي كه ساختار اشتغال كشور را تحت تاثير قرار داد، جنگ تحميلي نيز اثرات به مراتب مخرب تري را بر ساختار اشتغال بر جاي گذاشت. به علاوه سياست‌هاي ناصحيح دولت وقت نرخ مهاجرت روستائيان را به شهر به شدت افزايش داد.
د)اختلاف سطح دستمزدها: در حال حاضر به گواهي آمار و ارقام كه در چارچوب معيارهاي قابل مقايسه بين‌المللي، دستمزد دريافتي زنان ايراني نسبت به مردان در بخش‌هاي صنعت و كشاورزي و خدمات براي كار مشابه كمتر است.
4)موانع قانوني
برخي از موانع قانوني بر سر راه اشتغال و فعاليت‌هاي اقتصادي زنان وجود دارد كه يك مورد از آن به اختصار در زير آمده است.
در قانون اساسي اصل 28 تصريح شده است: «هر كس حق دارد شغلي را كه بدان مايل است و مخالف اسلام و مصالح عمومي و حقوقي ديگران نيست برگزيند.» بر اساس اين اصل زنان همانند مردان مي توانند هر شغلي را كه بدان تمايل دارند انتخاب كنند، اما با اين تفاوت كه زنان در عمل و با توجه به ماده 1117 قانون مدني، اجازه همسر خود را داشته باشند و در صورتي كه شوهر مخالفت ورزد، زن بطور قانوني ناچار است كه شغل ديگري را انتخاب كند و يا به امور خانه داري بپردازد، بنابراين به لحاظ قانوني زنان در انتخاب شغل خود آزاد نيستند.
5)ويژگي هاي فيزيولوژيكي
مطالعات جامعه شناسي نشان داده است كه زنان در ابتداي تاريخ در كنار مردان فعاليت داشته اند و بر اساس برخي نظريه ها در دوره هايي داراي مسئوليت بيشتري نسبت به مردان بوده اند، اما در مسير تطور جامعه نقش زنان فراز و فرودهايي را نشان مي دهد كه بخشي از اين فرودها به ويژگي فيزيولوژيكي زنان باز مي گردند. ويژگي هايي كه فطري، مقدري و غيرقابل تغيير هستند. از جمله آن ها، تداخل مسئوليت‌هاي همسري و مادري با وظايف براي مشاركت اقتصادي و سياسي آنها مانع ايجاد مي كند و آنها را از رسيدن به مدارج عالي اقتصادي، علمي و تحقيقي باز مي دارد.
6)موانع شخصيتي
آموزه هاي جامعه نيز به زنان آموخته است كه كارهاي خارج از خانه ويژه مردان است و كارهاي داخلي خانه به زنان تعلق دارد. اين جامعه پذيري در طول ادوار و اعصار به صورت يك باور درآمده است و موجب گرديده كه زنان در انجام كارها و مشاغل درآمدزا در اقتصاد نوين شهري فاقد توانايي و اعتماد به نفس باشند. در نتيجه عدم اعتماد به نفس و اضطراب ناشي از ورود به جهاني كه تا ديروز متعلق به مردان بوده است و همچنين پذيرش شغلهايي كه اساسا هنجارهاي اجتماعي، آنها را براي زنان نادرست مي داند و ... براي زنان شرايطي را به لحاظ روحي و رواني ايجاد مي كند كه زنان ترجيح مي دهند در خانه بمانند و خود را درگير مشاغل درآمدزاي بيرون از خانه نكنند.


پيش بيني كسري فرصت‌هاي شغلي تا سال 1400 هـ . ش
سال
زنان 15 تا 63 ساله
زنانه فعال در سطح
موجود
كسري
1375
17726
3157
2089
1068
1380
20521
3653
-----
1564
1385
22262
3981
-----
1892
1390
26001
4628
-----
2539
139
28663
5102
-----
3013
1400
21819
5666
-----
2575
 
از سال 1375 تا سال 1400 (هـ . ش) بايد بطور متوسط سالانه 143 هزار فرصت جديد فعاليت براي زنان ايجاد شود تا حداقل مورد نياز شغلي آنان تامين گردد. اين نياز زماني برآورده مي شود كه علاوه بر تامين 068/1 ميليون شغل تامين نشده تا سال 1375 سالانه 99200 شغل در فاصله سال‌هاي 1375 تا 1380، 129400 شغل در فاصله سال‌هاي 1385 تا 1390، 112400 شغل در فاصله سال‌هاي 1395 تا 1400 تامين گردد تا توانمندسازي فعاليتي زنان در چارچوب الگوي باروري سه فرزند، صدمه نبيند. به نظر مي رسد اگر روند ناموزون توسعه آموزش دختران و نظام توسعه ي اشتغال به شكلي كه امروزه شاهد آن هستيم، ادامه يابد مي توان از هم اكنون پيش بيني كرد كه در آينده امكان دلسرد شدن و بي انگيزه شدن دختران نسبت به تحصيل وجود دارد. در نتيجه اين امكان وجود دارد كه زنان مجدداً به نقش سنتي خود يعني خانه داري، همسرداري، و ... بازگردند.
راهكارها و پيشنهادات
1-تلاش در جهت تغيير در نگرش خانواده ها نسبت به دختران، و بازنگري و تغيير كتب درسي
2-ايجاد مراكز و سازمان هاي آموزشي فني و حرفه اي براي زنان.
3-توجه خاص به آموزش زنان، دانشگاه ها با ارائه ارزشهاي نوين مي توانند با تحول در افكار و رفتار دختران، جامعه را متحول سازند.
4-ايجاد محيطي مناسب جهت ارتقاء فرصت هاي شغلي و فعاليت هاي اقتصادي مولد براي زنان كه به دنبال خودشكوفايي اقتصادي و توسعه را به همراه خود خواهد داشت.
5-بسترسازي مناسب با ارائه ي تسهيلات لازم جهت شكوفا شدن كامل توانايي هاي زنان در كليه ي زمينه ها به صورت هماهنگ و سيستماتيك.
6-تغيير تدريجي ساختار سياسي، اقتصادي، حقوقي، ارزشي مبتني بر فرهنگ اصيل كثرت گراي اسلامي با استفاده از تجربيات روز بشري.
7-حمايت از فعاليتهاي فردي و اجتماعي زنان در زمينه هاي مختلف اجتماعي، اقتصادي و علمي و ...
8-استفاده بهينه از رسانه هاي گروهي براي آگاهي بخشيدن به زنان و مردان در خصوص مقام و منزلت زن.
نتيجه گيري:
تاريخ تحولات اجتماعي ايران در ادوار مختلف نشان مي دهد كه مشاركت زنان در عرصه هاي اقتصادي همواره با موانعي مواجه بوده است. موانع ساختاري كه به ساختار كشور ارتباط دارد و موانع غيرساختاري كه به ويژگيهاي شخصيتي و فيزيولوژيكي باز مي گردد. موانع توسعه شامل موانع فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و موانع قانوني است. كشوري كه نمي تواند اشتغال مناسب و در حد نياز خود ايجاد كند كل جامعه متضرر مي گردد، اگرچه زنان بيشتر از همه صدمه خواهند ديد. لذا با كوشش در جهت تغيير و تحول در نگرش خانواده ها نسبت به دختران و پسران، با بهره گيري از مطبوعات و رسانه هاي گروهي و بازنگري در كتب درسي و تغيير تدريجي در ساختار سياسي اقتصادي حقوقي و ارزشي با استفاده از تجربيات روز بشري و حمايت از فعاليت‌هاي فردي و اجتماعي زنان، مي توان اكثر موانع را برطرف ساخت.
مهمترين منابع و مآخذ
بشريه حسين، جامعه شناسي سياسي
جزايري شهين، توسعه منابع انساني در ايران
مهديخاني عليرضا، مروري اجمالي بر توسعه سياسي و اقتصادي
محمد سخايي عليرضا، مروري اجمالي بر توسعه سياسي و اقتصادي
ناجي راد محمدعلي، موانع مشاركت زنان در فعاليت‌هاي سياسي و اقتصادي در ايران پس از انقلاب
زنجاني حبيب اله، مطالعات جمعيت در طرح آمايش سرزمين
شادي طلب ژاله، اشتغال زنان در فرآيند توسعه
عليم شميم، مشاركت زنان در قدرت سياسي
مافي پروانه، مشاركت اجتماعي زنان از ديدگاه امام خميني (ره)
مظلوم كرم جاني فريدون، فرهنگ و توسعه
هايد ژانت، روانشناسي رشد


زن و توسعه پايدار
4 شهين بردستاني
4 دبير
حضور زنان شرط «پايداري توسعه»
با توجه به همه جانبه بودن مفهوم توسعه، هنگامي روند توسعه سير مطلوب را در جهان طي مي كند كه امكانات و تمهيدات فراهم آمده براي زنان كه نيمي از جمعيت جهان را تشكيل مي دهند به گونه اي باشد تا ضمن حفظ و تقويت شئونات انساني و تحكيم جايگاه زن در خانواده، زمينة شكوفايي ابتكار و خلاقيت را براي آنان ايجاد و امكان ارتقاء فرهنگي و مشاركت سازنده و گسترده زنان را در جامعه فراهم آورد.
-ايجاد تشكل هاي مختلف زنان
تشكل هاي خاص زنان در گروههاي مختلف، برنامه ريزي و تعيين خط مشي كلي و در نتيجه وصول به توسعه اي پايدار را تسريع مي نمايد. پر واضح است اگر زنان از اقشار مختلف داراي تشكل هاي خاص باشند گام برداشتن در جهت توسعه نيز سازمان يافته تر خواهد بود. زنان در تمامي عرصه هاي فعاليت نقشي كليدي و اساسي در برقراري توسعه‌اي پايدار دارند.


-نقش زنان در توسعه اداري و اقتصادي
زنان در سيستم اقتصادي نقش كليدي دارند. در كشور ما اهميت فعاليت هاي آموزشي و خدماتي مانند معلمي و پرستاري و مشاغل مشابه بر عهدة زنان است.
-نقش زنان خانه دار
وظيفة سنگين پرورش جوانان كشور به عهدة خانه داران گذاشته شده است. يك خانوادة سالم سدي مقابل ناهنجاري هاي اجتماعي است. انجام درست امور خانه داري هم زمينه ساز توسعه است و هم به شكل غير مستقيم موجب مي شود كه گروهي ديگر در كارهاي اقتصادي فعال باشند.
-نقش زنان روستايي
فعاليت هاي زنان در روستاهاي ايران شامل: دامداري – كشاورزي و باغداري – توليد صنايع دستي، پرورش دام، طيور، زنبور عسل و كرم ابريشم، همه و همه بطور كاملا مستقيم با ايجاد توسعه و پيشرفت در رابطه است. آموزش زنان روستايي در نقش هرچه بيشتر و مؤثرتر آنان در «توسعه پايدار» بسيار اهميت دارد.
-مساله پژوهش حاضر
مانند هر گروه ديگري از زنان، آگاهي دبيران و معلمان از مفهوم «توسعه پايدار» نقش مهمي در انجام صحيح حركت به سوي توسعه خواهد داشت. اما وجود موانعي از قبيل: عدم آشنايي دقيق با مفهوم دقيق واژه «توسعه پايدار» و عدم شناخت تشكل هاي مربوط به حوزه توسعه موجب عدم حركت سريع در جهت نيل به اهداف توسعة پايدار مي شود. براي ايجاد تشكل هاي سازمان يافته آشنايي با موانع ذكر شده حائز اهميت است. اين تحقيق در پي حل مسأله گفته شده مي باشد.
-پرسشهاي اساسي پژوهش
اين پژوهش در پي پاسخگويي به 7 سؤال پژوهش است.
3 سؤال اول پژوهش حاضر عبارت است از:
1)جامعة مورد تحقيق تا چه ميزان با مفهوم دقيق «توسعه پايدار» آشنايي دارند؟
2)از نظر جامعة مورد مطالعه نقش زنان در توسعة كشور به چه ميزان مؤثر است؟
3)از ديد افراد مورد بررسي زنان در كدام بعد از ابعاد توسعه مي توانند مؤثر باشند؟
-نقش زنان در توسعه
در سوالي از جامعة آماري مورد مطالعه در مورد نقش زنان در توسعه سوال شد. 19 نفر (3/63) اين نقش را زياد، 9 نفر (30 درصد) كم و 1 نفر (3/3 درصد) آنرا اصلاً مي دانند.


جدول شماره 1) توزيع فراواني و درصد جامعه مورد مطالعه پيرامون نقش زنان در توسعه
پاسخها
فراواني
درصد فراواني
زياد
19
3/63
كم
9
30
اصلاً
1
3/3
بدون پاسخ
2
3/3
كل
30
100%
 
همانطور كه ميدانيم، زنان يكي از اساسي ترين اركان توسعه در هر جامعه اي محسوب مي شوند. بانوان نيز به اين نقش خطير خود واقفند آنچه كه بايد به اين بينش صحيح افزوده شود، برنامه ريزي براي جهت بخشيدن به حركتهاي مؤثر در راه رسيدن به «توسعه اي پايدار» است.
 
نتايج پژوهش
در مورد زنان در توسعه 80 درصد افراد مورد بررسي معتقدند كه زنان در تمامي ابعاد توسعه مؤثرند. اين امر گامي بلند در برقراري توسعه پايدار خواهد بود، زيرا مادامي كه افراد به نقش و وظيفة خود وقوف كامل نداشته باشند نمي توانند در آن جهت حركت كنند. 3/53 درصد افراد همة اقشار زنان را در توسعه مؤثر دانسته اند.
پيشنهادات پژوهش
1-ايجاد يك پايگاه اطلاعاتي در مورد زنان در عرصه هاي مختلف با توجه به نقش آنها در «توسعه پايدار»
2-اطلاع رساني و آگاهي رساني در بارة طرح مسئله «توسعه پايدار» و وضعيت پيگيري آن در ديگر كشورها
3-ايجاد تشكل هاي مختلف زنان و ورود مسائل خاص زنان در برنامه هاي توسعه كشور


نگرش گذرا به زن
4 شكوفه تازه
4 دبير
زنان قبل از ظهور اسلام
در اعصار گذشته و قرون متمادي كه جاهليت و بربريت سراسر جهان را در كام تلخ جهل و ظلمت فرو برده و آئين بيدادگري و ظلم وجود و هزاران اعمال ناپسند و حيواني در ميان طوايف عرب و ساير قبايل وحشي حكمفرما بود. زن در جامعه بشريت ارزش و موجوديتي نداشت، زنان و دختران عرب را در رديف بهائم و حيوانات باركش قرار داده و گاهي نيز آنان را خريد و فروش مي نمودند.
در آن زمان زنان و دختران گرفتار پنجه هاي قساوت و بي رحمي قبايل وحشي اعراب بودند. هنگامي كه به يكي از مردان عرب بشارت مي دادند كه همسرش صاحب دختري شده است ناگهان با قيافه اي تيره و نيلگون در حالي كه از شدت خشم و غضب مي لرزيد از بين جمعيت قبيله و اقوام خود خارج شده و از شدت غم و اندوه مانند ديوانگان سر در بيابان نهاده و با خود مي انديشيد كه با اين دختر نوزاد چه كند؟ آيا او را نگه داشته و يك عمر گرفتار شماتت و سرزنش قبيله خود باشد؟! و يا اين طفل معصوم را كه روزي كانون خانواده و قبيله اي را تشكيل مي دهد زنده در زير خاك هاي متراكم گور پنهان كند.
يكي ديگر از مفاخر مردان دوران جاهليت اين بود كه زنان خود را براي مدت محدود و معيني معاوضه كرده و در اين مورد دوستان خود را در نهايت افتخار به تعويض با زنان و ناموس يكديگر تحريص نموده و از آنان متمتع و بهره مند مي شدند در حاليكه زنان تيره بخت از انجام اين رفتار و اعمال وحشيانه كه براي حيوانات نيز شرم آور بود، كاملاً گريزان بوده و ناچار با سوزش و سازش در زير پنجه هاي خونين و وحشت زاي مشتي وحشي به سر مي بردند.
ناگهان در ميان آن همه تيرگي ها و ضلال و دريايي از فساد انوار مشعشع و درخشنده از پس پرده هاي ضخيم و متراكم آسمان جهل و ناداني و ستمگري ظاهر شد و با بعثت منجي هالم بشريت حضرت ختمي مرتبت پيغمبر اسلام (ص) صداي يگانه پرستي كه توأم با نداي حريت و استقلال بود در ميان جامعه اي وحشي و مشرك و بت پرست به صدا درآمد و بدين ترتيب نعمت آزادي را به بشريت مخصوصاً زنان رنجيده و محروم بخشيد.
زن در اديان مختلف:
در مملكت چين مقام و موقعيت زن به قدري پست و بي ارزش بوده كه از بدو ولادت دختر در شكنجه و فشار مرد قرار داشت و پاهاي دخترك چيني در قالب هوا و هوس نفساني مردان فشرده مي شد و مرد حق داشت اختيار و اراده زن را تحت نفوذ و اراده خود مقهور سازد.
كنوانسيون قانون گستر و ديانت بود و منقح دين بودا نيز مي گويد: مرد نائب آسمان او رئيس آيت بر هر چيز اما زن پس او مقيد به مرد است كاري از خود نمي كند بلكه مطيع اوامر و نواهي مرد است و جايز نيست براي زن امر و نهي كردن و تنها كار زن كار خانه داري است.
در كتاب ديني مانو برهمنان هندوستان كه يكي از مصادر گرانبهاي تاريخ بشمار آمده كه به عقيده بعضي، از بقاياي قرن هشتم پيش از ميلاد است مي گويد: اراده دختر در حال دوشيزگي و زن در حال شوهرداري مقهور اراده پدر و شوهر و فرزندان و خويشاوندان شوهر بود، و تصوفات مالكانه نخواهد داشت در شهر ماراني هندوستان دو نفر از شاهزادگان و امراء هند وقتي وفات كردند يكي از سيزده زن و ديگري هفده زن داشت همه آنها بغير از يكي كه آبستن بود خودشان را تسليم شعله هاي آتش كردند و يك نفر باقي مانده نيز پس از فراغ حمل خود را در آتش به رفقايش ملحق كرد و حكومت هندوستان با زحمات زيادي اين عادات را باطل و ملغي كرد.
قوم بني اسرائيل دختران خود را خريد و فروش مي نمودند و حضرت موسي توانست اندك اصلاحي در حال زن بنمايد كه آثار رأفت و رقت در آن ديده مي شود.
آلفرد سوترو، درام نويس انگليسي مي گويد: زن در تاريخ نوع بشر بازيچه و آلتي بيش نبوده و غرض از ايجاد او وسيله تفريح و شهوتراني مرد بوده و اصول تعليم و تربيت زن را به منظور رفاه و آسايش خاطر مرد پرورش مي دادند و طرز تولد و پرورش او تنها در اطراف يك مقصد دور مي زد و او را براي پرستاري از مرد و فداكردن آسايش خود آماده مي نمودند و بالاخره زندگاني مرد از خط مشي مي گذشت كه زن در منتهي عليه آن قرار داشت.
 
زنان در ايران باستان
در ايران باستان، زن مقام ارجمندي را دارا بوده است زن يكي از اعضاي خانواده محسوب مي شده و در تمام شئون زندگي با مرد برابري مي كرده است و براي اثبات اين موضوع شواهد زيادي در دست است:
مشك مو، مشك بو، موي بافته، زلف مجعد، رخ چون بهار، درخشان چون خورشيد، ميان همچو غرو (ميان باريك)، پريرخ، رخ عنابي، عبير مو، سرو قد، سرو سيمين، خوبرو، ماهرخ.
هرچند تاريخ باستان ما از شجاعت و جنگجويي هاي زنان پر است ولي تنها به ذكر چند مورد برجسته اشاره مي شود: 1-گردآفريد، 2-فرنگيس، 3-عشق و فداكاري پانته آ 4-گردويه.
چند مورد از زنان ايران باستان كه به پادشاهي رسيده اند: 1-پادشاهي هماي، 2-پادشاهي دينگ، 3-پادشاهي پوراندخت، 4-پادشاهي آذرميدخت.
زنان در ايران باستان شغل هاي گوناگوني را احراز كرده بودند مثلاً در وقايع زمان اردوان چهارم اشكاني ديده مي شود كه در آن دوره خزانه داري به نام اوقادخت خزانه دار كشور بوده است (به استناد ماتيكان هزاردستان) و شايد او نخستين خزانه دار زن باشد كه برگزيده شده است. شوهر يا رئيس خانه كه كتك ختاي (كدخدا) ناميده مي شد، حق سرداري و رياست دودمان نسبت به زنان خود را داشته است. يكي از زنان صاحب حقوق كامل محسوب مي شده و او را پادشاه زن مي خواندند و از او پست تر زني بود كه او را بكر زن مي گفتند.
طبق پژوهشهاي پاره اي از انسان شناسان، مردان جامعه گاه نسبت به وظايف خود از لحاظ زناشويي آگاهي نداشتند زنان نيز آن سان كه بايد از چگونگي بارداري خود آگاه نبودند. روابط جنسي آشفته بود و گاهي زن نمي دانست كه پدر فرزندش كيست كه البته عمر اين دوره به فرض صحت بسيار كوتاه بوده است.
در پايان دوران كهن سنگي ديرين است كه تقسيم كار ميان زن و مرد به وجود مي آيد مردان به شكار مشغول مي شوند و زنان و كودكان به جمع آوري ميوه ها و گياهان مي پردازند و از قول باستان شناسي به نام پ. افي منكر اضافه مي كنند كه ابزار نئاندرتالها به هر دو جنس، مرد و زن تعلق داشته است. و يل دورانت بيان مي دارد كه در اجتماعات ابتدايي قسمت اعظم ترقيات اقتصادي به دست زنان اتفاق افتاده است نه به دست مردان، در ان هنگام كه قرن هاي متوالي مردان دائماً با طريقه هاي كهن خود به شكار اشتغال داشتند زن در اطراف خيمه زراعت را ترقي مي داده و هزاران هنر خانگي را ايجاد مي كرده كه هر يك روزي پايه صنايع بسيار مهمي شده است از پنبه به گفته يونانيان درخت پشم است نخست ريسمان و پس از آن پارچه اختراع كرد و نيز زن است كه به اقرب احتمال سبب ترقي فن دوخت و دوز و نساجي و كوزه گري و سبد بافي و درودگري و خانه سازي مي پرداخته است. گويشمن اشاره مي كند كه در اين جامعه بدوي وظيفه مخصوصي به عهده زن گذاشته شده بود وي گذشته از آنكه نگهبان آتش و شايد اختراع كننده و سازنده ظروف سفالين بود مي بايست چوبدستي به دست گرفته در كوه ها به جستجوي ريشه هاي خوردني نباتات يا جمع‌آوري ميوه هاي وحشي بپردازد.
 
زنان سومري:
از نوعي استقلال برخوردار بوده اند حتي به مقام ملكه شدن نيز رسيده اند اما در حالات بحراني مرد اداره كننده امور بوده است. زناي مرد در اين تمدن نوعي سبكسري به حساب مي آمد ليكن اگر زني به اين كار مي پرداخت كيفرش مرگ بود. اگر زني از مادرشدن جلوگيري مي كرد او را درد و يا غرق مي كردند.
 
زنان مصري:
زنان مصري نيز به دليل اوضاع جغرافيايي و طبيعي سرزمين خود داراي شيوه آرايش و پيرايش، وسايل و مواد ويژه اي كه آنان را ميان ديگر زنان منطقه متمايز مي ساخت بسياري از زنان با برخورداري از اقتصاد مرفه و غنائم جنگي آنچنان خود را مي آراستند كه ويل دورانت با طنزي شيرين چنين بيان مي دارد «اگر زنان قديم مصر اكنون دوباره به دنيا مي آمدند از لحاظ رنگ كردن و روغن زدن به سر و صورت و خود را با جواهرات آراستن محتاج آن نبودند كه چيزي از زنان معاصر بياموزند»
زنان بابلي:
زنان بابلي به ظاهر آزادتر و پيش از ازدواج مختارتر از زنان اقوام ديگر بودند حتي مي توانستند با مردان رابطه جنسي داشته باشند و آن را ازدواج آزمايشي مي خواندند. پدران و مادران كوشش مي كردند تا وسايل ازدواج قانوني فرزندان خود را آماده سازند و زماني كه دختران شوهر مي كردند نسبت به شوي خود مطيع و وفادار بودند. زنان بابلي داراي گيسوان بلند بودند و خود را خوشبو نگه مي داشتند. لباس آنان چنان بود كه شانه هاي چپشان برهنه مي ماند خود را با زينت آلات و نظر قرباني مي آراستند. پاره اي از طبقات وبالا در خانه خود محل خاص اندروني داشتند. حتماً غلامان و خوابگاه حرم را همراه آنان اعزام مي داشتند ويل دورانت مي نويسد «شايد همين عادات مقدمه پيدايش حجاب در ميان مسلمانان و هنديان شده باشد»
 
زنان آشوري:
زنان آشوري از لحاظ آرايش و پيرايش شباهت هايي با زنان بابلي و مصري داشتند و نوعي حجاب در جامعه آنان وجود داشت. زنان بي شوهر، كنيزكان، بردگان و هرزگان از داشتن حجاب ممنوع بودند و اگر با حجاب از خانه بيرون مي آمدند به مجازات مي رسيدند.
 


دوران پهلواني:
صرف نظر از سودابه و گهگاه به زعم برخي در مورد شيرين و گرديه هيچ زن سبكسري ديده نمي شود بلكه اكثر زنان چنانچه از شاهنامه برمي آيد، نمونه بارز زن تمام عيار هستند در عين برخورداري از فرزانگي، بزرگ منشي و حتي دلاوري از جوهر زنانه به نحو سرشاري برخوردارند.
زناني چون سينمدخت، رودابه، تهمينه، فرنگيس، جريره، منيژه، گردآفريد و كتايون هم عشق مي آفريدند و هم احترام، هم زيبايي دروني دارند و هم زيبايي بيروني دارند به استثناي سودابه چون آنان به ايراني و ايران مي پيوندند يكباره از كشور خود مي برند و از دل و جان ايراني مي شوند و جانب نيكي را كه در حماسه ايراني است مي گيرند.
زناني كه شاهان با آنان روبرو مي شوند با زناني كه پهلوانان بر سر راه سرنوشت خويش مي بينند نيز متفاوتند. شاهان در عشق و زناشويي نيز بيدادگرند در حالي كه حماسه آفرينان در عرصه عشق نيز بزرگوار و سرافرازند. عشق و زن د ر شاهنامه بيان هنري و عاشقانه حماسه دار است. يكي از صفات پسنديده زنان كه در حماسه ايراني بدان اشاره شده دل نبستن و ازدواج نكردن دختران ايراني با بيگانگان (غير ايراني) است. زنان ايراني ازدواج با غير ايراني را عيب بزرگي براي خود شمرده اند. گردآفريد يكي از اين دلاور زنان است كه تاب تحمل شكست ايران را ندارد و صلاح بدست مي گيرد و به مبارزه با سهراب مي شتابد. گردآفريد نخستين زني است كه پا به ميدان نبرد مي گذارد.


زن، صرفه جويي و بازيافت و نقش آن در توسعه ي پايدار
4 فاطمه دهقان نژاد
4 كارشناسي ارشد جغرافيا و برنامه ريزي شهري
مقدمه:
فرايند توسعه، از نظر مفهوم و جلوه و معيارها نزد انديشمندان، متفاوت است اما آن چه در همه ي تعاريف مشترك است اين كه برنامه ي توسعه در كليه ي جوامع داراي اهداف اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي است؛ كه در رسيدن به آن، همه ي اقشار و گروه هاي جمعيتي نقش دارند. در اين مقاله كوشش شده است به نقش زن در رسيدن به توسعه‌ي اقتصادي كه توسعه ي پايدار را به دنبال دارد در زمينه ي صرفه جويي و بازيافت بپردازيم. با توجه به اين كه در بسياري از جوامع، از جمله جامعه ي ايراني، زنان، نيمي از جمعيت كشور را تشكيل مي دهند؛ مي بايست بخشي از سرمايه گذاري كشور، صرف بالا بردن توانمندي هاي اين گروه شود؛ تا بتوان، از آن در زمينه هاي مختلف اقتصادي و فرهنگي در رسيدن به اهداف توسعه سود جست.
توسعه: توسعه به معناي ارتقاء مستمر كل جامعه و نظام اجتماعي به سوي زندگي بهتر يا انساني تر است.
در جوامع مختلف، دولت ها در رسيدن به توسعه، نقش اساسي دارند، اما عملكرد آن ها با يكديگر متفاوت است. واكنش دولت ها، در رسيدن به توسعه، به سه دسته ي دولت توسعه خواه، دولت مردد و دولت كارشكن تقسيم مي نمايند.
توسعه ي پايدار: توسعه ي پايدار همان توسعه است، با ويژگي پايداري. از اهداف آن مي توان به محيط زيست سالم و انسان سالم، (كه لازم و ملزوم يكديگرند) و اعتلاي كيفيت زندگي، انساني با انديشه اي پويا، روح و رواني سالم كه تنها در صورتي تحقق خواهد يافت كه محيط هاي طبيعي، فرهنگي و خانوادگي موجود نيز مورد توجه قرار بگيرند.
توسعه ي پايدار مسئوليتي را بر دوش نسل حاضر مي گذارد به اين معنا كه اين نسل بايد علاوه بر بهره برداري از منابع و استفاده در جهت توسعه ي كشور، به فكر برخورداري نسل‌ آينده از اين امكانات هم، باشد.
محيط زيست و ميراث فرهنگي و طبيعي كه هديه ي الهي به بشر است به عنوان اندوخته اي بارور براي انسان حريص، مصرف كننده، سازنده و مخربي كه سال هاي متمادي است همزيست آن است و اينك بيش از هر زمان ديگر به اهميت آن پي برده و براي حيات خود ناگزير به حفاظت آن است و زماني خواهد توانست به رشد و توسعه اي موزون، هماهنگ و پايدار دست يابد كه با برنامه ريزي هاي آگاهانه و عالمانه ي خود در حفظ و نگهداري آن بكوشد.
به طور كلي تعريف متداول حفاظت از منابع طبيعي آن است كه بهره وري از منابع بايد به قسمي تنظيم شود تا بيشترين تعداد افراد بتوانند بيشترين حاصل را، در طولاني ترين زمان به دست آورند. تعريف مناسب تر منابع تجديدناپذير آن است كه بايد آن ها را از طريق زمانبندي مناسب و مطلوب بهره كشي حفظ كرد.
معيار و شاخص اندازه گيري توسعه:
 فقر و ثروت محسوس، در مقايسه ي ملل مختلف دنيا و هم خواني و تطابق آن با توسعه يافتگي و توسعه نيافتگي، اين انديشه را به دنبال داشت كه ثروت مساوي با توسعه است و براي رسيدن به توسعه مي بايست به ثروت رسيد. جهان نابرابر امروز همه را به اين فكر واداشت كه بپرسند علت اين نابرابري چيست؟ و چرا مردم بعضي از كشورها نسبت به ديگر ممالك خوشبخت تر هستند؟
تا قبل از سالهاي 60-1950 عمده ترين شاخص اندازه گيري توسعه، رويكرد كمّي دارند و در همين سال‌هاست كه توسعه، بيشتر يك تحول و تغيير كمّي ارزيابي مي گردد. اما با بررسي كشورهاي مختلف فقير و ثروتمند، معيارهاي ديگري هم مورد نظر قرار گرفت كه در فقر و ثروت كشورها مؤثر بود. عده اي از انديشمندان لقتصادي دبراي مفهوم توسعه، جايگاه و چهارچوبي فراتر از عامل كمّي قابل بودند و پدديه‌ي توسعه را مشمول ساختارهاي اجتماعي و فرهنگي نيز مي دانشتند و معتقد بودند كه توسعه؛ بيشتر يك تحول كيفي است تا كمّي.
در حال حاضر به جاي به كارگيري شاخص هاي منفرد و ساده، از شاخص هاي تركيبي توسعه استفاده مي گردد.
اكنون براي ارزيابي توسعه از شاخص هاي عمومي مركب از معيارهاي چندگانه استفاده مي شود. از جمله مفيدترين اين نشانه ها در سطح جهاني، توسعه‌ي فني و مرحله‌ي مردم شناختي است.
توسعه ي انساني و نقش آن در توسعه ي پايدار:
توسعه ي انساني يكي از معيارهاي توسعه است كه در سال 1990 نخستين گزارش توسعه ي انساني توسط UNDP (برنامه ي توسعه ملل متحد) به منظور اندازه گيري توسعه ارائه گرديد.
طبق اين گزارش، توسعه ي انساني، داراي دو جنبه است كه عبارتند از: شكل گيري توانمندي هاي انساني، نظير
افزايش سطح سلامت، دانش و ديگر؛ به كارگيري اين توانمندي هاي اكتسابي در راه مقاصد سازنده، كسب آسايش و آرامش و يا فعاليت در امور فرهنگي، اجتماعي و سياسي.
در گزارش توسعه ي انساني 92-1970، ايران، در ميان سال‌هاي 92-1960 دهمين كشور و در دوره‌ي 92-1980 هفتمين كشور از ده كشور داراي بهترين عملكرد بوده است.
در توسعه ي انساني، به جنسيت نيز توجه شده است و بر اساس آن در كشورهايي كه زنان نسبت به مردان، داراي موقعيت ها و فرصت هاي شغلي، تحصيلي و درآمدي نامتعادل هستند، از جايگاه پايين تري در رتبه بندي قرار مي گيرند.
صرفه جويي و نقش آن در توسعه ي پايدار
صرفه جويي، خوب مصرف كردن است كه مي توان آن را در مقابل تجمل خواهي و اسراف دانست و منظور از آن بهره گيري از امكانات مادي و مصرذفي در مدت زمان طولاني تر و يا ميزان كم تر است. البته صرفه جويي يا جلوگيري از اتلاف و هدر رفتن، در مورد امكانات معنوي چون «وقت» هم به كار مي رود اما هدف ما، صرفه جويي هاي اقتصادي است كه به طور ملموس به افزايش توان اقتصادي منجر مي شود.
«ابن خلدون»، به اهميت صرفه جويي و مضرات تجمل خواهي اشاره دارد و مي نويسد: يكي از مقتضيات طبيعي كشورداري، ناز و نعمت و تجمل خواهي است و نتيجه ي اين وضع؛ عادات و رسوم بسياري در ميان اعضاي دولت رواج مي يابد و دخل ايشان با خرج برابري نمي كند؛ بدين سبب تهي دست در ميان ايشان از بي نوايي مي ميرد و آن كه در ناز و نعمت است مستمري خويش را صرف وسايل تجمل مي كند و در فراخي معيشت و خوش گذراني مستغرق مي گردد. آن گاه اين وضع به مرحله اي مي رسد كه كليه ي حقوق و مستمري خدمت گذاران دولت در برابر فزوني خواهي عادات تجملي، كافي و وافي نمي باشد.
به هر حال بايد دانست فقر بد است، اما پول دور ريختن، از آن هم بدتر است...
فقرا ممكن است روزي غني شوند اما اسراف كاران روز به روز فقيرتر خواهند شد.
به اين ترتيب صرفه جويي؛ علاوه بر ارزش معنوي، يك راهبرد مهم اقتصادي هم به شمار مي ايد و بي توجهي به آن، نيرومندترين نظام هاي اقتصادي را نيز دچار فروپاشي مي كند. با صنعتي شدن كشورها و توليد انبوه، كشورهاي سرمايه داري با شعار مصرف گرايي، و رونق تجمل خواهي به دنبال بازار مصرف داخلي و خارجي به هر وسيله تبليغاتي، توسل جستند.
بسياري از دولت هاي غربي در دهه‌ي 1980 به كاهش هزينه هاي عمومي. به ويژه هزينه هاي مربوط به رفاه اجتماعي پرداختند. علت اين امر، چنين اعلام شد كه تقاضا براي خدمات، صرف نظر از سطح تداركات و عرضه ي آن، پايان پذير است.
مصرف زدگي، در مورد كشورهاي در حال توسعه، يك جلوه ي ديگر هم دارد و آن وابستگي روزافزون اين كشورها، به كشورهاي توسعه يافته است.
بازيافت
بازيافت، در مواردي كه از صرفه جويي با اهميت تر است چرا كه در صورت بازيافت از امكاناتي كه يك بار استفاده شده و تقريباً به فنا نزديك گرديده، مي توان در زمينه هاي مشابه و يا كاملاً متفاوت استفاده نمود. استفاده ي دوباره از كاغذ، فلز، شيشه و حتي مواد زايد آلي چون پوست ميوه، (به عنوان كود باغچه) و ... نه تنها از ميزان زباله دهاي مزاحم در سطح شهر مي كاهد كه به توانايي اقتصادي خواهد انجاميد.
نقش زنان در صرفه جويي و حفاظت از منابع طبيعي و فرهنگي:
زنان را مي توان در گروه هاي مختلفي چون شاغل و خانه دار، باسواد و بي سواد، شهري و روستايي و. ... مورد بررسي قرار داد و نقش آنان را در صرفه جويي و بازيافت؛ تحليل كرد.
نتيجه ي كلي از اين تحليل؛ آن است كه اشتغال زنان و بالابودن سطح تحصيلات آن ها به ويژه اگر همراه با برنامه هاي آموزشي صحيح، باشد در مصرف بهينه، مؤثر خواهد بود. و زن، در هر پايگاه اجتماعي كه باشد با استفاده‌ي منطقي از امكانات موجود؛ خواغهد توانست به اقتصاد و جامعه كمك نموده و در رسيدن به اهداف توسعه ايفاي نقش نمايد.
جهت موفقيت در اين امر مي بايست شرايط و زمينه هايي را فراهم كنيم تا زن، هويت خويش را بازيابد. آن چه مسلم است الگوي توسعه ي اقتصادي، ايران مي بايست با فرهنگ و معيارهاي ارزشي حاكم بر آن انطباق يابد. متأسفانه امروزه به خاطر رونق بازارهاي كشورهاي توسعه يافته يك نوع فرهنگ مصرف گرايي در كشورهاي در حال توسعه؛ و از جمله ايران، حاكم شده است. اين فرهنگ كه بر راثر پديده ي پخش يا انتشار، كه در آن اطلاعات، موادؤ، كالا، مد، امراض، توليدات و نظاير اين ها از ناحيه اي به ناحيه ديگر مي رسد و بين جمعيت ناحيه ي جديد گسترش مي يابد؛ و با ابزاري چون ماهواره و اينترنت و رسانه هاي قوي ديگر از اقصي نقاط دنيا بر كشور ما چتر انداخته است و گريبان زنان ما را نيز گرفته است، مسبب بسياري از اسراف ها و تجمل رايي ها شده است. به خصوص آن كه، در مواردي؛ زنان ما تصور غلطي از زنان اروپايي دارند و اين به دليل معرفي رسانه هاست.
 


آموزش زنان و مشاركت در توسعه پايدار
4 مسعود رشيدي
4 كارشناسي ارشد
مقدمه:
مطالعات تجربي تصور روشنگري آموزش بعنوان بزرگراهي براي پيشرفت و ترقي بشر و آموزش زنان بعنوان نيرومندترين عنصر مؤثر درون مجموعة آموزشي را تأييد ميكنند. بر همين اساس يكي از شاخصهاي توسعة پايدار، آموزش و چگونگي بهره مندي از آن است و كشورهاي در حال توسعه در صدد ايجاد فرصت هاي دسترسي برابر همگان به آموزش از جمله زنان در تمام دوره‌هاي آموزشي هستند. آموزش زنان مي تواند نتايجي نظير بازدهي اقتصادي بيشتر، كنترل جمعيت، برابري اجتماعي (بويژه كار و درآمد)، افزايش پيشرفت تحصيلي فرزندان، توسعه اجتماعي و غيره را در بر داشته باشد. اين موارد همگي از شاخص‌ها و ويژگي‌هاي اصلي توسعة پايدار هستند. در كشور ما كه متجاوز از يك سوم جمعيت آن زير 15 سال، سن دارند و بيش از نيمي از آنان را دختران تشكيل مي‌دهند، توجه ويژه به آموزش زنان به عنوان يكي از مناسب‌ترين راه‌ها و بسترهاي مشاركت آنان در فرايند توسعة پايدار، امري ضروري و اجتناب ناپذير است.
توسعة پايدار و مفاهيم اساسي آن
توسعة پايدار (Sustainable Development) فرايندي است كه طي آن انسانها نيازهاي خود را برمي آورند و سطح زندگي خود را ارتقاء مي بخشند. در توسعة پايدار انسان مركز توجه است و انسانها هماهنگ با طبيعت سزاوار حياتي توأم با سلامتي و سازندگي هستند. توسعة پايدار بمعناي سرمايه گذاري در توانائي‌ها، لياقت‌هاي انساني اعم از آموزش و رشد مهارتهاست بنحوي كه مردم بتوانند بصورت مولد و خلاق كار كنند و از منافع آن بهره مند گردند.
برخي از مفاهيم اساسي توسعة پايدار عبارتند از:
1-عدالت اجتماعي (Social Justics): بدين معني كه كلية مردم (بويژه در جوامعي كه نابرابري‌هاي جنسيتي در آن وجود دارد) داراي حق برخورداري از محيطي هستند كه بتوانند در آن محيط رشد كرده و شكوفا شوند.
2-كيفيت زندگي (Quality of Life): بايد تعريف گسترده‌اي از رفاه بشري بنحوي كه از محدوده رفاه اقتصادي بالاتر رود، ارايه داد.
3-مشاركت (Participation): لزوم ساماندهي مجدد نهادها به نحوي كه از طريق آنان امكان شنيده شدن كلية صداها (اعم از زنان و مردان) در فرايند تصميم گيري فراهم آيد.
 
نقش زنان و مشاركت آنها در توسعه پايدار
انسان محور و تكيه گاه اصلي توسعة پايدار است و جامعه اي ميتواند توسعه يابد كه همة افراد آن ظرفيت و توان توسعه پذيري را داشته باشند و راه ها و روشهاي مناسب براي نيل به توسعة پايدار را بيابند. همچنين تعريفي از توسعه اگر اهميت مشاركت زنان در فرايند توسعه و پيامدهاي اين فرايند در زندگي زنان را از نظر دور بدارد، تعريف كاملي نيست. بنابراين تا زماني‌كه به زنان به عنوان نيمي از نيروي انساني در روند توسعه توجه كافي نشود، تحقق آرمان رسيدن به توسعة پايدار محال به نظر ميرسد، با آموزش و بالا بردن سطح سواد، مي توان رشد توسعة انساني را بالا برد. چنانچه بخواهيم به توسعة پايدار برسيم بايد زنان را با آموزش به دانش امروزي مجهز و آن ها را توانا و قدرتمند نمائيم. اين قدرتمندي مي تواند از خيلي جهات كمك كننده باشد، از طرفي به كاهش فقر كمك مي كند و از طرفي ديگر شاخص توسعة انساني (Human Development Index (HID) را ارتقاء خواهد داد.
پائولو فريره از صاحب نظران برنامة درسي كه تئوري آگاه سازي را مطرح نموده، آن را فرآيندي مي داند كه در طي آن افراد مي توانند با ساختارهاي قدرت درگير شده و كنترل زندگي شان را بدست گيرند. آموزش ميتواند زنان را قدرتمند نمايد به طوري كه، بر سرمايه كنترل داشته باشند، در جريان اطلاعات قرار گيرند و در تصميم گيري هاي مهم نقش داشته باشند. زنان به عنوان نيمي از سرمايه انساني و همچنين آموزش آنها بايد هدف عمدة برنامه هاي توسعه سرمايه انساني باشد. حتي اگر بسياري از زنان آموزش ديده نخواهند وارد بازار كار شوند، بهره وري آن ها در توليد كالاها و خدماتي كه به راحتي قابل مبادله در بازار نيستند، كمتر از زنان بيسواد شاغل در بازار كار نيست. براي مثال آن ها قادرند در شرايطي بهداشتي بهتر و غذاي مقوي تري براي تمام اعضاي خانواده فراهم كنند. اين آثار را بايد جزيي از آثار اجتماعي آموزش تلقي نمود. طبق گزارش سازمان ملل اگر اين قسمت در محاسبات ملي كشورها وارد شود، 20 تا 30 درصد توليد ناخالص ملي افزايش خواهد يافت. به اعتقاد اكثر اقتصاددانان و جامعه شناسان نيمي از فرآيند توسعة پايدار بايد با ايفاي نقش زنان آموزش ديده به انجام برسد. از اين رو در برنامه ريزي توسعة پايدار مي بايست به نقش زنان و آموزش آنها توجه ويژه اي صورت گيرد. با توجه به اينكه توسعة همه جانبه فعاليتي هدفدار است، مستلزم مشاركت همة جامعه – زن و مرد – است. در اين رابطه شاخص مشاركت زنان در فعاليت هاي مهم جامعه يكي از شاخص هاي اصلي توسعة پايدار است.
آموزش در قرن 21 و اعلاميه جهاني آموزش براي همه
كشورهاي جهان از طريق اعلامية جهاني حقوق بشر اعلام كردند، هر كسي حق دارد كه آموزش ببيند. علي رغم كوشش هاي چشمگير توسط كشورها در سراسر دنيا براي تضمين حق آموزش براي همه (Education for All)، واقعيتهاي زير پابرجاست:
-بيش از 100 ميليون كودك شامل 60 ميليون دختر دسترسي به آموزش ابتدايي ندارند.
-بيش از 960 ميليون بزرگسال كه 2/3 آنها زن هستند داراي سواد كمي (بيسواد) هستند، و بيسوادي حرفه اي يك مسئله مهم در تمام كشورهاي صنعتي و در حال توسعه است.
-بيش از يك سوم بزرگسالان جهان دسترسي به دانش منتشره، مهارتها و. تكنولوژيهاي جديد كه ميتواند كيفيت زندگي شان را بهبود بخشد و به وضعشان، و سازگاري آنها با تغيير فرهنگي و اجتماعي كمك كند، ندارند.
تأكيد بر آموزشهاي مداوم و مادام العمر در قرن 21 نيازمند ديدگاهي وسيعتر و گسترده تر نسبت به آموزشي دارد كه تمايز سنتي بين آموزشهاي اولية و آموزش مداوم را از ميان بردارد. تحول سريع و دگرگوني پيوسته جوامع امروزي بواسطة جهاني شدن نياز به مهارتهاي جديد در افراد دارد. مهارتهايي نظير يادگيري روش دانستن (Learning to know)، يادگيري انجام كار (Learning to do)، يادگيري با هم زيستن (Learning live together) و يادگيري بودن (Learning to be) و ...كه تعريف دوبارة برنامه هاي آموزشي، بر اساس رويكرد قابليت محور را ايجاب مي كنند.
آموزش زنان و تأكيد بر توسعة پايدار در قرن بيست و يكم ديدگاهي جهاني
در بيانية كنفرانس يونسكو در ملبورن (1998) و كنفرانس بانكوك (دسامبر 1997) قوياً بر توسعة پايدار و مشاركت قطعي مردم در موضوعات عمده و تصميماتي كه زندگي آنها را تحت تأثير قرار مي دهد، تأكيد شده و در اين ميان آموزش زنان را يكي از ابزارهاي مهم، رسيدن به توسعة پايدار دانستند. طوريكه در بند 61 بيانية كنفرانس ملبورن آمده است، ما آموزش زنان و دختران كه پيشبرد سلامت خانوادگي، تحصيل كودكان و زندگي اجتماعي را در مجموع در بر خواهد داشت تأكيد مي ورزيم. در ادامه و در بند 62 بيانيه، از سازمان يونسكو تقاضا ميكند كه حمايت از برنامه هايي كه دسترسي برابر زنان و دختران را به آموزش فراهم مي آورند، در دستور كار بين المللي و منطقه اي خود بگنجاند و اثرات و فوايد فردي و اجتماعي اين امر را مد نظر قرار دهد بنابراين ميتوان گفت كه آموزش زنان ميتواند بسترساز مشاركت آنان در عرصه هاي اجتماعي. فرهنگي، سياسي و اقتصادي و در نهايت در توسعة پايدار باشد.
 
اهميت سرمايه گذاري در آموزش زنان و نقش زنان آموزش ديده در توسعه پايدار
مفهوم سرماية انساني (Human Capital)، بدين واقعيت اشاره دارد كه ميتوان روي افراد انساني و از طريق آموزش، حرفه آموزي و ساير فعاليتها سرمايه گذاري كرد. اقتصاد دانان اصطلاح سرمايه گذاري (Investment) را به هزينه هاي خرج شده برروي دارايي هايي (Assets) بكار مي برند، كه در‌اينده توليد درآمد خواهد كرد. آنها خرج براي سرمايه گذاري را با خرج براي مصرف (Consumption) كه هدف آن رضايت خاطر يا فايدة آني است اما در آينده درآمدي ايجاد نميكند مقابل هم قرار ميدهند. آدام اسميت نشان داد همانطوريكه خريد ماشين آلات و انواع سرماية فيزيكي، بر ظرفيت توليدي كارخانه ها يا ساير بنگاهها مي افزايد، آموزش نيز ظرفيت توليدي كارگران را اضافه ميكند. اولين بار تئودور شولتز سرمايه را در چارچوب انساني مطرح كرد و سرمايه گذاري روي انسان بوسيله آموزش و تأثيرش بر توسعه كشورها را مورد بررسي قرار داد. وي تشكيل سرماية انساني پرورانده شده و نرخ بازدة سرمايه گذاري در آموزش و حرفه آموزي را تحليل و تفسير كرد و به اين نتيجه رسيد كه، سرمايه گذاري در آموزش، بهداشت و درمان موجب افزايش كارآيي و بهره وري نيروي انساني ميشود. بر همين اساس و از مدتها پيش سرمايه گذاري روي منابع انساني بوسيلة آموزش مورد بحث بوده، و در نهايت امروزه اكثر كشورها بويژه كشورهاي پيشرفته و قسمت عمده اي از كشورهاي در حال توسعه هزينه هاي زيادي را صرف آموزش ميكنند و قرن حاضر را قرن آموزش ميخوانند. گزارش توسعة انساني سازمان ملل در سال 1998 نشان ميدهد كه سرمايه گذاري كشورها در بخش آموزش چشمگير بوده است. سرمايه گذاري در منابع انساني عبارتست از آموزش و تربيت نيروهاي انساني براي كسب مهارتهاي مختلف و پيشبرد توليد كه تمام سطوح آموزش، اعم از ابتدايي، دبيرستان، آموزشهاي فني و حرفه اي، آموزشهاي ضمن كار و نيز انواع آموزشهاي غيررسمي را شامل ميشود. اين نوع سرمايه گذاري با بالا بردن سطح مهارت و تخصص نيروي كار، كارآمد كردن و افزايش قابليت هاي آنها موجب ارتقاي كيفيت در جامعه ميشود، بعبارتي سرمايه گذاري فيزيكي را رشد كمي در سرمايه هاي كشورها ميدانند و سرمايه گذاري انساني را رشد كيفي سرمايه هاي آنها قلمداد مي كنند. تفاوت عملكرد كشورها نشان مي داد كه، جوامع تنها در صورتي به توسعه دست خواهند يافت كه از سرماية انساني برخوردار باشند. به بياني ديگر بهينه سرمايه فيزيكي و پيشرفت در فناوري، زماني بيشترين تأثير و منفعت را به همراه خواهد داشت كه عامل نيروي كار يا عبارتي سرماية انساني از دانش و تجربة كافي و مناسب برخوردار باشد. اين بدان معناست كه وجود سرماية انساني به موازات سرماية فيزيكي لازمة رشد و توسعة كشور است. بنابراين بايد با ارتقاي سطح آموزش زنان آنها را تبديل به سرماية مادي و معنوي كنيم. رويكرد جديد در برنامه ريزي نيروي انساني اين است كه بايد تا سرحد امكان تصميمات در جهت سرمايه گذاري در آموزش منابع انساني بويژه زنان به مثابه نيمي از جمعيت فعال كشور و بهينه سازي دولت در زمينة آموزشهاي فني و حرفه اي و مهارتي هدايت شوند. بررسي ها نشان داده كه سرمايه گذاري در منابع انساني بويژه آموزش آنها، منشاء اصلي بسياري از پيشرفتها و توسعه بوده است. آنچه مسلم است اين است كه قابليتهاي افراد خصوصاً زنان تحت تأثير آموزش توسعه مي يابد و آموزش موجب ارتقاي مهارتهاي افراد و قدرت توليدي نيروي كار ميشود و از اينجاست كه سرمايه انساني شكل ميگيرد. نهايتاً آموزش به روش هاي ذيل در توسعة پايدار مؤثر واقع ميشود:
-تعليم و تربيت پژوهشگران و ارتقاي دانش و اطلاعات و تأمين نيازهاي تخصصي در جامعه.
-بالا بردن كارايي، افزايش قدرت توليد نيروي كار و ارتقاي تكنولوژي و ايجاد رشد مستمر.
-تخصيص مؤثرتر و كاراتر منابع، متعادل كردنت توزيع درآمد، رفع فقر و محروميت.
-بهبود و تحكيم زندگي مردم و تقويت عادات دورانديشي و تغيير عادات در پس انداز و مصرف.
-اصلاح ارزشهاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي، تأمين رفاه و سعادت بشر.
 
جمع بندي و نتيجه گيري
در كشور ما نيمي از جمعيت فعال جوان و نوجوان، زنان و دختران هستند. در راستاي رسيدن به توسعة پايدار، آموزش ميتواند يكي از ابزارهايي باشد كه اين منبع عظيم انساني را به سرمايه تبديل كند. كوشش در بالا بردن موقعيت اجتماعي زنان از طريق آموزش و ارتقاء سطح دانش آنها و مشاركت جدي تر آنان در امور اقتصادي، اجتماعي. فرهنگي و سياسي كشور ميتواند مؤثر و مفيد واقع شود و توان بالقوة آنها را به بالفعل تبديل كند. مروري بر پيشرفت و ترقي كشورهاي توسعه يافته يا نزديك شده به مرحلة توسعه يافتگي بويژه در دهه هاي اخير و در حوزة كشورهاي جنوب شرق آسيا نشان ميدهد كه توجه به آموزش و تشكيل سرماية انساني بوسيلة آموزش مهمترين دليل پيشرفت و ترقي آنها بوده است. همگاني كردن آموزش ابتدايي، توسعة آموزشهاي عمومي و. حمايت از آموزش عالي و نيز آموزشهاي فني و حرفه اي و تكميلي، سياست هاي محوري اين كشورها بوده است.
منبع و مأخذ مورد استفاده در متن اصلي مقاله موجود است.


 
زنان و اسلام
بررسي عوامل موثر بر خشونت مردان عليه زنان در خانواده
وحيد خوش روش
كارشناس ارشد روان شناسي
عنوان مقاله: بررسي عوامل موثر بر خشونت مردان عليه زنان در خانواده
تهيه كننده: وحيد خوش روش
مقدمه:
اعمال خشونت مردان عليه زنان در خانواده و بدرفتاري با آنان رايج ترين جرم اجتماعي و از آشكارترين جلوه هاي مردسالاري در جهان امروز است كه از قرون گذشته تا به امروز تداوم يافته است.
پديده خشونت مردان عليه زنان در همه مليت ها و تمام طبقات و گروههاي اجتماعي با فرهنگ هاي گوناگون كمابيش به چشم مي خورد.
در بررسي هاي انجام يافته در سالهاي اخير مشخص شده كه بر خلاف تصور كارشناسان خشونت ديگر يك پديده استثنايي نيست و به فراواني در ميان خانواده ها رواج دارد.
خشونت و پرخاشگري در خانواده در طبقات بالا، متوسط و پايين جامعه خواه در ميان افراد باسواد، كم سواد و حتي دانش آموخته، و هم در ميان خانواده هاي آشفته و بحران زده و خانواده هاي به ظاهر داراي شرايط مطلوب و ايده‌الي نيز ديده مي شود. بررسي هاي تطبيقي نشان داده كه قوميت، نژاد و مذهب و ... در بروز چنين پديده ناهنجار و ناپسندي عامل اصلي و يگانه به شمار نمي رود و خشونت در بسياري از خانواده هاي داراي شرايط متفاوت كم و بيش وجود دارد.
جامعه شناسان و پژوهشگران در مورد خشونت خانوادگي تحقيقات فراواني بعمل آورده و به اين نتيجه رسيده اند اين فرهنگ و ساختار خانواده هاي معمولي كه غالباً زمينه را براي بكارگيري خشونت عليه زنان و كودكان فراهم مي آورد.
خشونت را مي توان به انواع گوناگون تقسيم كرد:
خشونت فيزيكي (از ضرب و شتم گرفته تا مرز قتل و ايجاد زمينه خودكشي) خشونت رواني (تحقير، توهين كلامي، ابراز سوء ظن و تهديد)
خشونت هاي اجتماعي (ايجاد هرگونه محدوديت در برقراري روابط اجتماعي با افراد ديگر) خشونت اقتصادي (ايجاد مضيقه هاي مالي، كنترل بر دارائي هاي زن و فرزندان و گريز از تأمين آن).
و خشونت جنسي (مثل تجاوزهاي جنسي و سوء استفاده هاي جنسي)
ظهور انقلاب صنعتي و ارزان بودن كارگران زن و تنوع مشاغل زنان روز به روز اثر زنان را در اقتصاد بارزتر مي كرد. بيرون رفتن از خانه و اشتغال وي به او وجهه و اعتبار مي بخشيد. زن ايراني نيز همچون همجنسانش در سراسر عالم (هرچند با شدت و ضعف) چهارچوب هاي كهن را شكست و از محدوده آشناي ديرپاي خود گام به جهاني گذاشت كه مستلزم مطالبات ارزشهاي نوين است. زن ايراني امروز در مقام طبابت، وكالت، آموزگار، استاد دانشگاه، صنعتگر ماهر و حتي زن ساده خانه دار پا به عرصه حيات اجتماعي جديد نهاده است كه از نسل مادر خود فرسنگ ها فاصله دارد.
اين زندگي جديد نيازمند وضعيت و حقوق جديد است كه با باورهاي كهن و حتي معيارهاي دهه گذشته متضاد و متناقض است. علي رغم تأثير و نقش عمده زنان در اقتصاد، بهداشت، خدمات، كشاورزي، و تعليم و تربيت فرزندان و انتقال بسياري از مسئوليت ها به زنان،: ايا زنان نسبت به گذشته از پديده خشونت كمتر رنج مي برند و يا اينكه علي رغم همه تحولات پيش آمده در اين زمينه چندان پيشرفتي مشاهده نمي شود.
ناگفته پيداست كه دستيابي به آگاهي هاي گسترده از پديده خشونت در خانواده ها و بررسي كيفيت آن بسيار مشكل و راه تحقيق در آن، سخت و ناهموار است زيرا قربانيان خشونت به دلايل گوناگون از جمله وابستگي و يا شرم و حيا، ترس از افزايش خشونت و يا احياناً اميد به بهبود رابطه و پايان يافتن خشونت ها به پنهان داشتن آن مي كوشند و تمايل به ابراز درددل ها و شكوه هاي خود و گفتگو در اين زمينه را از خود نشان نمي دهند.
اهميت و ضرورت تحقيق:
خشونت را مي توان عملي آسيب زا دانست كه فرد براي پيشبرد مقاصد خويش مرتكب مي گردد و صرفاً جنبه فيزيكي (جسمي) ندارد بلكه ممكن است ابعاد رواني، جنسي، اقتصادي هم به خود بگيرد. البته زنان و مردان تحليل يكساني از پديده خشونت ندارند.
طبق تحقيقات مارگارت هيدن پژوهشگر سوئوي زنان عموماً با تكيه بر تأثيرات و پيامدهاي خشونت معتقدند كه مهمترين هدف خشونت و بدرفتاري مردان عليه زنان، اعمال قدرت بلامنازعي است براي پيشگيري از هر نوع تلاش براي تغيير وضعيت و تعديل قدرت.
اما از نظر مردان، خشونت رفتاري آگاهانه و كنترل شده است. در واقع خشونت راه حل تضادهاي خانوادگي نيست بلكه سرپوشي موقتي بر آن است.
پاره اي از متفكران معتقدند كه دليل اصلي جدايي زن و شوهر خشونت است.
اگرچه در بسياري از جوامع قانون، اعمال خشونت را در خانواده ممنوع كرده است اما هنوز اين پديده در فرهنگ پدرسالارانه آن جوامع جريان دارد و همين فرهنگ در عادي جلوه دادن و تكرار خشونت در خانواده نقش اساسي ايفاء مي كند.
گروهي از متفكران مثل بوبرگمن روانكاو سوئدي در توضيح علت خشونت در خانواده ها بر نقش عوامل فردي تأكيد مي كنند او معتقد است كه در خانواده هايي كه اعضاء آن در دوران كودكان در معرض خشونت قرار گرفته اند. احتمال بروز خشونت و يا تن دادن به آن به مراتب بيشتر است.
فشارهاي ناشي از انزوا نيز ممكن است ارتكاب به خشونت را در مردان و تن دادن به آن را در زنان افزايش دهد.
همچنين در ميان شخصيت هاي پرخاشگر و خودشيفته نيز احتمال بروز خشونت بيشتر است.
يكي ديگر از عوامل ايجاد خشونت، شرايط اجتماعي افراد است براي مثال فشارهاي رواني و تنش هاي حاصل از آن يا بحران هاي اقتصادي و اجتماعي خطر بروز خشونت را در خانواده افزايش مي دهد.
بنابراين اهميت و ضرورت اين پژوهش نشان دادن و شناخت عوامل و انگيزه هاي گوناگون پرخاشگري و خشونت در خانواده مي باشد تا بعد از شناخت اين عوامل به گونه اي بنيادي تر در جهت رفع و تعديل اين پديده ناهنجار اجتماعي اقدام كرد.
 
هدف تحقيق:
هدف نهايي از اين پژوهش آگاهي از عوامل مؤثر بر نابرابري ها، تبعيض ها و اجحاف‌هايي است كه بر زنان به خاطر زن بودن تحميل مي شود تا با شناخت اين عوامل در جهت كاهش اين نابرابري ها و از ميان برداشتن آن با برنامه ريزي اساسي از طرف برنامه ريزان اجتماعي و روان شناسان و جامعه شناسان و اقتصاددانان اقدامات موثري انجام پذيرد.
روش تحقيق:
اين تحقيق از نوع زمينه يابي بوده و برروي 339 نفر از بانوان متأهل 18 تا 50 ساله متأهل در شهر رشت اجرا شد و به منظور كسب اطلاعات از پرسشنامه هاي تنظيم شده و بسته پاسخ استفاده گرديد. ابتدا براي اجراي پرسشنامه بعد از انجام مطالعات اوليه برروي پرسشنامه مقدماتي و اجراي چند پرسشنامه، سوالات اضافي حذف و پرسشنامه نهايي تنظيم گرديد و سپس پرسشنامه ها تكثير و در اختيار آزمون ها قرار گرفتند و بعد با استفاده از روشهاي آماري فرضيه ها مورد بررسي قرار گرفت.
 
نتايج تحقيق به شرح زيرند:
1-بين اعتياد به مواد مخدر و پرخاشگري ارتباط معني داري وجود دارد. خشونت و پرخاشگري مردان عليه زنان در خانواده ها با متغير اعتياد تشديد مي شود.
2-خشونت امري اجتماعي است و در اكثر خانواده ها با تحصيلات بالا و پايين و وضعيت اقتصادي بالا و متوسط و پايين وجود دارد.
3-بين خشونت مردان عليه زنان در خانواده با بحران اقتصادي و بيكاري رابطه معناداري وجود دارد.
4- بين خشونت مردان عليه زنان در خانواده و مسائل فرهنگي رابطه معني داري وجود دارد.
5- بين خشونت مردان در خانواده و دخالت ديگران (پدر و مادر، اقوام) ارتباط معناداري وجود دارد.
6-بين حسادت و عوامل شك و ظن در خانواده و خشونت و پرخاشگري رابطه معني داري وجود دارد.
7-بين چشم و همچشمي و مقايسه خود با ديگران (دوستان، همسايگان، اقوام و آشنايان) و خشونت در خانواده عليه زنان ارتباط معناداري وجود دارد.
8-بين شناخت و آشنايي قبل از ازدواج زوجين با كاهش خطر خشونت مردان عليه زنان در خانواده رابطه معني داري وجود دارد.
9-بين تفاوت هاي تحصيلي و سني و بروز خشونت و پرخاشگري رابطه معناداري وجود دارد.
 
پيشنهادها و راهكارها:
با توجه به نتايج بدست آمده، پيشنهادها و راهكارها جهت كاهش عامل خشونت مردان عليه زنان در خانواده به شرح زير است:
1-مهمترين عامل عادي شدن خشونت در خانواده ضعف و وابستگي زنان به مردان است از اين رو افزايش منابع قدرت زنان در زمينه هاي اقتصادي و اجتماعي و نقش مداخله اي بيشتر جامعه و تشكل هاي گوناگون در جلوگيري از اعمال خشونت مردان عليه زنان و تشديد مجازات بر عليه اعمال كنندگان خشونت و حمايت هرچه گسترده تر از زنان ضعيف بخشي از راه حل است.
2-تغيير تلقي مردان از نقش جنسيتي خود و چگونگي حل تضادها و اختلافات خانوادگي بخش ديگري از راه حل كاهش خشونت هاست.
3-گسترش مشاركت مردان در كار خانگي و مراقبت از كودكان، زمينه گرايش مردان به پذيرش حقوق برابر زوجين را افزايش مي دهد.
4-در معيارهاي ارزشي جامعه بايد تجديدنظر كرد و مالكيت واقعي تر زنان را بيشتر به رسميت شناخت، بايد حقوق مدني و مقوله هاي ارث و نابرابريهاي ديگر را تعديل كرد.
5-آشنايي و شناخت زوجين از همديگر مي تواند در ثبات و آرامش و كاهش خشونت و پرخاشگري كمك كند از اين رو از وظايف خانواده هاست كه از ازدواج اجباري فرزندان خود ممانعت و زمينه شناخت و آشنايي را براي زوجين فراهم كنند.
6-زوجين بايد مشكلات خود را با درايت حل كنند و در صورت نياز به مراكز مشاوره و روان شناسي مراجعه نمايد بي شك تبليغات تلويزيون و رسانه ها در اين زمينه مي تواند بسيار مؤثر باشد.
 
منابع:
1-آگبرن، نيم كف زمينه جامعه شناسي، ترجمه اميرحسين آريانپور، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ هفتم، 1352
2-سگالن، مارتين، جامعه شناسي تاريخي خانواده، ترجمه حميد الياسي، نشر مركز، 1370
3-خوش روش وحيد، بررسي رابطه بين آشنايي همسران قبل از ازدواج و ميزان رضايت از زندگي زناشويي، طرح پژوهشي دانشگاه آزاد اسلامي تنكابن 1383
4-خوش روش وحيد، بررسي عوامل مؤثر بر بزهكاري، طرح پژوهشي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تنكابن، 1380
5-فالاچي، اوريا، جنس ضعيف، ترجمه ويدا مشفق 1357
6-لاهيجي، شهلا، شناخت هويت زن ايراني، انتشارات روشنگران، 1377
7-نشريه زنان، سال هفتم، شماره 50، دي و بهمن، 1377
8-نشريه زنان، سال هشتم، شماره 55، شهريور، 1378
9-نشريه زنان، سال نهم، شماره 62، فروردين، 1379
10-نشريه زنان، سال نهم، شماره 73، اسفند، 1379


بسم الله الرحمن الرحيم
عنوان مقاله: زن و رسانه ها
نويسنده: نوشين جاودان (شيراز)
آخرين مدرك تحصيلي: كارشناس حرفه و فن
سوابق تحقيقات تاليفاتي:
تأثير توسعه تحقيق و پژوهش در فرايند ياددهي – يادگيري (منتخب و ارائه در همايش كشوري اروميه)
راههاي افزايش كارايي مديران (منتخب و ارائه همايش كشوري سنندج)
بيماري ايدز در استان فارس
تاريخچه پوشاك بانوان
معيارهاي ارزشيابي از فعاليت هاي اقدام پژوهي (مجموعه مقالات هفته پژوهش آذر 1383)
 
مقدمه:
اصولاً هنر رسانه ها داراي خصوصياتي است كه گوشه هايي از حالات، اوضاع و رفتار افراد را نمونه برداري مي كند و به نمايش مي گذارد.
ارسطو براي اولين بار مفهوم ارتباطات را مورد توجه قرار مي دهد و به عنوان يك عنصر اجتماعي هسته اصلي آن را (تبادل افكار متعدد) معرفي مي كند.
او عناصر جريان ارتباطات را (فرستنده) (پيام) (مخاطب) و هدف فرستنده از ارسال پيام را، متقاعد نمودن مخاطب مي داند. وظيفه پيوند دادن اجزاي اين اجتماع به عهده رسانه ها است.
دكتر الهه كولايي معتقد است كه ما به عنوان زن ايراني بايد با توجه به شرايط داخلي براي رسيدن به نتايج مطلوب ظرفيت ساز مي كنيم.
 
شخصيت زن:
نحوه انتخاب، توانايي درك ايمان و عشق، آموختن از تجارب زندگي و نيز قبول تعهد است كه به شخصيت زن شكل مي بخشد.
بسياري تصور مي كنند كه شخصيت پردازي از زن منوط به اعطاي نقش هاي بسيار بالا به اوست و گروهي نيز مي پندارند زن مي تواند نقشي را به خوبي ايفا كند كه در خانواده به عنوان (مادر، همسر و دختر) به صورت ذاتي در نهاد او وجود دارد.
گروه اول زن را (ماشين) و گروه دوم زن را حيوان تلقي كرده اند پس نگاه انساني و منطقي به شخصيت زن كجا رفته است؟
نگاهي كه به زن به عنوان يك انسان هويت بخشد.
 
زن به عنوان جنس دوم
نظر نشريات زنان در مورد زنان در رسانه ها به عنوان جنس دوم را مي توان به سه دسته تقسيم كرد.
1-حضوري حاشيه اي و بي رنگ و غيرجدي.
2-در قالب موجودي ساده، تسليم و سرشار از محبت و از خود گذشتگي
3-حيله گر، گستاخ و از بند رها شده و عصيانگر.
 
موقعيت فرهنگي – اجتماعي زن
زن كارمند، زن معلم، زن پزشك و ... در فيلم هاي موجود، شخصيت هاي مهمي هستند و در واقعيت همه اين شخصيت ها در اقليت قرار گرفته اند. در نگاه نخست آنچه وضعيت فرهنگي و اجتماعي را ترسيم مي كند، حال همان واقعي بودن امور است. ديدگاه فرهنگي اجتماعي جامعه زن رام وجودي غيرمستقل مي داند و شخصيت او در كنار مرد تكميل مي شود. اما در رسانه ها اين امر با شدت بيشتري ترسيم شده است و در واقع بهتر بود كه در جهت تضعيف اين ديدگاه غيرمنطقي قدمهايي برداشته مي شد.
 
پوشش
به نظر مي رسد كه (حجاب) به عنوان ارزش اساسي در سيما و سينماي امروز مورد بي مهري قرار گرفته است.
آيا پوشش هنرپيشگان زن در سيما و سينماي امروز ما واجد خصوصياتي هستند كه هدف حجاب مطلوب اسلامي را برآورده سازد.
آيا صرف پوشانيدن بخشي از سر و بدن، هرگونه پوشيده شود و هرگونه به نمايش درآيد حجاب محسوب مي شود؟ تكليف بخش هاي ناپوشيده چه خواهد شد؟ در چه قالب هايي قابل نمايش اند؟ بدون آرايش؟ با آرايش؟
هرچه گيراتر بهتر!
حجاب سنتي و كاملي چون چادر در سيما و سينما بدست فراموشي و تغافل سپرده شده و يا بطور غيرناشايسته و نازيبا و نابجا بكار گرفته شده داست كه ناخودآگاه به عنوان يك لباس غير ارزشي در ذهن مخاطب جا مي گيرد.
 
زيبايي زن، صورت يا سيرت
حضور زن در رسانه ها به عنوان شخصيتي مستقل مطرح نمي شود بلكه چون مرد و جنس مذكر وجود دارد، او هم لاجرم وجود دارد و قابل حذف نيست.
حال حضور او چگونه و چرا قرار دارد جاي صحبت دارد. زناني مي توانند در رسانه ها حضور يابند كه از چهره زيبا و فريبنده و ترحم انگيز برخوردار باشند هر جا كه از چهره زيبا برخوردار نيست، چهره اي ترحم انگيز از خود نشان مي دهند كه باز مورد توجه تماشاگر و بيننده عام قرار گيرد.
اما زماني كه از سيرت زيبا برخوردار باشد امري غيرطبيعي، روشنفكرانه و غيرواقعي است و اين خود، گواه تأكيد بر ادامه نگاه تحقيرآميز به موفقيت زنان در عرصه اجتماعي مي باشد.
 
تأثير رسانه ها بر مخاطبين زن
در ابتدا مي توان به آسيب پذيري بيشتر زنان و دختران اشاره نمود كه به دليل روح حساس خود، بيشتر از ساير اقشار جامعه در معرض تهاجمات و حملات قرار مي گيرند، ديگر اينكه وقت بيشتري در منزل و صرف استفاده از رسانه ها مي كنند.
ميان زن شهري و روستايي و عشايري تفاوت هايي وجود دارد كه همه اينها نمي توانند در معرض پيام هاي يكسان از سوي رسانه ها قرار گيرند. اگر تاثير رسانه هاي جمعي را فراتر از مرز ملتها، اقوام، تمدن ها و فرهنگها در نظر بگيريم مي توانيم از تاثير اين رسانه ها در ايجاد تعرض در فرهنگ، شكستن مرزهاي فرهنگي و تهاجم فرهنگي سخن بگوييم و عمده تريم اقشاري كه در معرض اين تهاجم قرار مي گيرند به دلايلي كه ذكر شد زنان و به خصوص دختران جوان و نوجوان مي باشند. در حالي كه مي توان از طريق رسانه ها فرهنگ سازي نمود و با تهاجم فرهنگي مبارزه كرد.
 
تعداد شاغلين در سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران به تفكيك شغل و جنس در سال 1379
شغل
زن
مرد
تهيه كنندگان تلويزيوني
60
240
تهيه كنندگان راديويي
31
143
كارگردان فيلم
4
70
كارگردان نقاشي متحرك
5
2
كارگردان ويدئو
44
207
فيلمانه نويس
2
13
هنرپيشه راديويي
2
13
هنرپيشه راديويي
7
10
نوازنده
-
50
تصويربردار
4
214
صدابردار
29
128
فيلمبردار
-
70
نورپرداز
1
23
گوينده
36
64
گوينده خبري
5
8
خبرنگار
2
33
گزارشگر
20
108
دبير
40
165
پژوهشگر
76
154
مديران
17
590
مأخذ: سازمان صدا و سيما و سينماي جمهوري اسلامي ايران
 
راهكارها
-زناني كه داراي ذهني آماده تر هستند (متخصصان و تحصيل كرده) شرايط رشد، پرورش و تعالي ساير زنان را تامين كنند.
-هدف از فعاليت زنان و مشاركت در كليه رسانه ها بالا بردن موضع گيري زنان در امور سياسي، فرهنگي، اقتصادي و شناساندن شخصيت واقعي زن باشد.
-مبارزه با طبقاتي شدن اطلاعات و فرهنگ
-تبادل اطلاعات و چاره انديشي براي رفع تبعيض و خشونت عليه زنان در رسانه هاي گروهي بخصوص سيما و سينما
-حضور فعال زنان در رسانه هاي گروهي و نظارت در برنامه ريزي سياسي رسانه ها در سطح جامعه
-ايجاد شرايط لازم و يكسان جهت مشاركت فعال زنان و مردان در عرصه هنرهاي تصويري و مطبوعات
-توجه كامل به رهنمودهاي ديني و احكام الهي به طور طبيعي و عميق و نه صوري و مصنوعي
-ضعيف كردن نقش زنان به عنوان ابزار سرگرمي، آگهي هاي تبليغاتي و تجاري و ارائه تصوير منفي از زنان در رسانه ها
-عدم تبعيض جنسي در رسانه ها
-عدم تبعيض جنسيتي در عرصه اشتغال هنري
-برنامه ريزي جهت افزايش آگاهيهاي افراد جامعه در زمينه حقوق انساني زنان
 


تعداد زنان شاغل در سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران طي سالهاي 78-1375 به تفكيك شغل
سال و رده شغلي
1376
77-1376
1378
تعداد
درصد
تعداد
درصد
تعداد
درصد
توليدي
598
5/33
605
40
664
5/34
خبري
185
4/10
186
3/10
182
5/9
اداري و مالي
645
2/36
678
7/37
716
6/37
خدماتي
45
5/2
13
7/0
-
-
آموزشي
34
9/1
-
-
37
9/1
برنامه ريزي
75
4
226
6/12
-
-
پژوهشي
116
5/6
-
-
214
2/11
فني و مهندسي
86
8/4
89
5
94
5
جمع
1784
100
1797
100
 
100
مأخذ: سازمان صدا و سيما جمهوري اسلامي ايران


عنوان مقاله: نقش زن در توسعه ي پايدار
نويسنده: راضيه يزداندوست
نويسنده: مرضيه يزداندوست
آخرين مدرك تحصيلي: ليسانس
سوابق تحقيقات تأليفاتي:
ارائه مقاله ها و تحقيقات در سطح استان
 
مقدمه
زن نه صرفاً به قصد برابري با مرد كه بايد به عنوان موجودي زنده، بيدار و مشغول كه خداوند نيز به قدر توانايي اش بر او تكليف مي كند «لايكلف الله نفسا الا وسعها» خود را دريابد و بر اساس اراده خويش منشا حركت فكر و عمل گردد.
براي پرداختن به اين مهم ابتدا لازم است كه حضور زنان در اجتماع به ضرورت، گسترش يابد تا نقش موثر آن در صحنه هاي مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي را به اثبات رساند.
لازمه حضور زن توسعه ظرفيت فكري و علمي او مي باشد، تا بتواند در موقعيت هاي مختلف ضمن تشخيص جايگاه خويش، در اداره و رهبري محيط پيرامون خود از قوه تشخيص و اراده اش به خوبي بهره گير و با توانمندي هرچه بيشتر ايفاي نقش نمايد.
 
كارآفريني زنان در ايران
كارآفرني به عنوان يك پديده نوين در اقتصاد نقش موثري را در توسعه و پيشرفت اقتصادي كشورها يافته است.
زنان حدود نيمي از جمعيت كشور و بخش قابل توجهي از جمعيت فعال اقتصادي را به خود اختصاص داده و نسبت آنان در جامعه تحصيلكرده همچنان رو به تزايد است اما هنوز سهم شايسته اي در اقتصاد ملي به دست نياورده اند. كارآفريني فرآيند خلق ابتكارات و نوآوريها و ايجاد كسب و كاري جديد در شرايط پرابهام و خطرخيز از طريق كشف فرصت هاي محيطي و بسيج منابع است. مطالعات نشان مي دهد كه محدوديتهاي مشتركي در ميان آنان وجود دارد كه با ابتكار و خلاقيت توانسته اند مسير كارآفريني خود را طي نمايند.
به طور كلي موانع عنوان شده را در سه بخش كلي ميتوان برشمرد.
1-موانع فردي كه ناشي از محدوديتهاي خانوادگي و كاستي هاي علمي آنان است.
2-موانع سازماني كه مبعث از محيط درون كسب و كار است.
3-موانع محيطي كه متأثر از محيط فرهنگي، سياسي، اقتصادي است.
 
موانع فردي
منظور از موانع فردي محدوديتهايي است كه متأثر از خانواده و يا ماستي هاي علمي و مهارتي است. محدوديتهاي خانوادگي عموما از طرف اعضاء نزديك خانواده و خاصه همسر آنان در شروع كسب و كار اعمال شده است. همچنين مراقبت و نگهداري فرزندان بويژه در سنني كودكي همزمان با مشغله هاي كاري دغدغه جدي ديگر آنان ميباشد.
زنان كارآفرين براي رفع و يا تقليل موانع خانوادگي راههايي هم چون مدارا و گفت و گو، جلب همكاري محارم، تشكيل تيم با همسر و اثبات موفقيت را برگزيدند.
 
موانع سازماني
با آنكه اين دسته از موانع براي كليه كارآفرينان اعم از زن و مرد ميتواند مطرح باشد، اما براي زنان به دليل سهم حضور كمتر آنان در عرصه هاي اقتصادي بويژه در ايجاد كسب و كار و مشاغل مديريتي مشهودتر است. به طور كلي زنان كارآفرين مورد مطالعه در محيط سازماني خود با چهار مانع كمبود مالي، فيزيكي (امكانات نرم افزاري و سخت افزاري)، فروش و منابع انساني مواجه بوده اند. از نظر منابع مالي مشكلات همچون فقدان يا كمبود سرمايه، طولاني بودن فرآيند دريافت وام و سهل الوصل نبودن تسهيلات بانكي بر سر راه آنان قرار داشته است. مهمترين موانع مطرح شده در زمينه ي مديريت منابع انساني ناباوري نسبت به توانايي زنان است. عموم زنان كارآفرين در فضاي كسب و كار خود محيطي عاطفي ايجاد كردند كه كاركنان از احساس صميميت و محبت و جديت برخوردار باشند.
 
موانع محيطي
كارآفرينان مورد مطالعه با موانع محيطي نيز مواجه بوده اند اين موانع متاثر از محيط فرهنگي، سياسي و اقتصادي ميباشد. موانعي كهن صرفاً با كوشش فردي آنان قابل رفع نيست بلكه نيازمند اصلاحات و تحولات تدريجي ارزش آفرين در محيط است. به عبارتي نيازمند نوعي فرهنگ سازي است.
 
نقش زنان در توسعه فرهنگي
امروزه در فرآيند توسعه اقتصادي – اجتماعي ايران، تحقيقات وسيعي در بارة جايگاه زنان در اين فرايند آغاز شده كه هدف عمده آن ها، يافتن راه هاي مشاركت اقتصادي – اجتماعي بيش تر زنان از طريق بهبود شرايط آموزشي و ايجاد موقعيت شغلي ، و در نتيجه بالا بردن نرخ اشتغال زنان به منظور استفادة بهينه از اين بخش از نيروي انساني كشور مي باشد. از دستاوردهاي مهم اين بررسي ها توجه و ترغيب به جمع آوري و تدوين آمار و اطلاعات مربوط به زنان در ابعاد گوناگون، و تعيين شاخص هاي متعددي است كه مجموعاً وضعيت و پايگاه اجتماعي – اقتصادي و فرهنگي زنان را ترسيم مي نمايند. بررسي اين اطلاعات و آمار موجب گسترش آموزش عالي و ارتقاي كيفيت تحصيلات تكميلي و در نتيجه، دگرگوني نقش زنان در جامعه گرديده است، به طوري كه زنان كشور ما در بسياري از مشاغل صنعتي، علمي و اداري مملكت به كار گرفته شده اند.
 
نتيجه
1-تقاي سطح آموزشي و فرهنگي زنان جامعه و ايجاد امكانات آموزشي مساوي از سطوح پايين تا سطوح عالي براي زنان، موجب افزايش آگاهي و شناخت آنان از خويش و جامعه مي گردد.
2-تحقيق و پژوهش هسته و محور اساسي توسعه و رشد جامعه مي باشد و بايد به كليه پژوهشگران اعم از زن و مرد امكانات مساوي تخصيص يابد.
3-به منظور جلوگيري از چند باره كاري در فعاليت هاي تحقيقاتي در بارة زن و خانواده، مركز اطلاعات و مدارك علمي كليه اطلاعات مربوط به طرح ها و گزارش هاي تحقيقي و مقالات ارائه شده را در بانك اطلاعات جامع خود، گردآوري و در اختيار محققين كشور قرار دهد. نتايج تحقيقات خاص زنان محقق را نيز به صورت بانك اطلاعاتي در اختيار علاقه مندان گذارد تا از اين رهگذر كارايي و توانايي هاي زنان محقق شناخته شود و موجب تشويق و ترغيب پژوهشگران زن گردد.
4-گردآوري مدارك مربوط به نتايج تحقيقات زنان سبب هدايت صحيح آن ها در رفع تنگناهاي موجود مي گردد. جدول شماره (1) افزايش درصد كادر آموزشي از 92/9 درصد در سال 69-1368 به 31/18 در سال 75-1374 نشان مي دهد. هم اكنون زنان متخصص ما با استفاده از دقت نظر، نظم و تربيت در امور، شكيبايي و قدرت تحميل بالا و ديگر استعدادهاي ذاتي كه لازمه امور تحقيقاتي است، به شيوه اي مؤثر و مناسب سهم چشمگيري از امور پژوهشي كشور را بر عهده دارند.


جدول 1-مقايسه تعداد كادر آموزشي به تفكيك عنوان دانشگاهي و جنس در سال هاي 1369 تا 1374
عنوان دانشگاهي
سالهاي تحصيلي
69-1368
70-1369
71-1370
72-1371
73-1372
74-1373
75-1374
زن
جمع
زن
جمع
زن
جمع
زن
جمع
زن
جمع
زن
جمع
زن
جمع
استاد
21
661
43
709
19
664
34
693
72
895
34
761
39
844
دانشيار
44
1150
88
1367
81
1314
90
1467
128
1695
118
1679
119
1666
استاديار
376
5327
753
6118
805
6599
977
7143
1151
8194
1198
8375
1323
9267
مربي
694
6697
1388
7168
1778
8584
1960
10187
2035
11430
2247
11837
2558
13258
مربي آموزشيار
131
519
262
1027
206
1148
348
1184
370
2250
367
1247
356
1358
ساير مدرسين
757
6057
1515
6987
1396
6899
2140
9589
2044
8480
2526
12431
2837
13109
جمع كل
2024
20411
4048
23376
4285
25208
5539
30262
5800
32934
6490
36366
7232
39502
 


 نقش زنان در توسعه پايدار
نويسندگان: امينه سادات سيدي تبار – فهميه فنائيان
آخرين مدرك تحصيلي: كارداني مديريت دولتي – دبير انجمن بانوان محقق امين
سوابق تحقيقات تاليفاتي:
1-تاليف كتاب گنجينه نوعروسان، مرسل، بهار 83
2-دريافت تنديس بلورين غرفه نخست برتر از نمايشگاه بين المللي توانمنديهاي زنان سراسر كشور عنوان مقام نخست برتر با ارائه هفتاد پروژه علمي، تحقيقاتي (استان مركزي – اراك – 83)
3-دريافت تقديرنامه بعنوان نويسنده و پژوهشگر فعال نمونه از فرمانداري آران و بيدگل (20 مرداد 83)
آخرين مدرك تحصيلي: (فهيمه فنائيان) كارشناس مترجمي زبان انگليسي
سوابق تحقيقات تاليفاتي: تاليف ترجمه كتاب قلب و عروق، آموزش و پرورش كاشان، 83
 
نقش محوري زنان در روند توسعه
زنان به عنوان عضو مؤثر جامعه به خودباوري برسد تا بتوانند مردان را به پذيرش انسان بودن خويش، متقاعد كند؛ بدين معنا كه مي تواند در روند توسعه – در زمينه هاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي – مانند مردان عمل كند. رسيدن به چنين ديدگاه و جايگاهي، نيازمند اقدام هاي عملي و مبارزه با نمادها و نمودهاي عقب ماندگي است. قرآن در (س رعد / 11) در يان باره مي فرمايد: «ان الله لا يغر ما بقوم حتي يغيروا ما بأنفسهم».
نقش جنسيت در توسعه:
توسعه هيچگاه جرياني بي طرف نبوده است و از اين رو، همواره و از جهات بسيار، زنان را مورد غفلت قرار داده و به آنان آسيب وارد ساخته است. با آنكه سازمان ملل متحد، دهه هاي 1960 و 1970 را دهه هاي توسعه اعلام كرده است، بايد گفت كه ما در آغاز دهه ي 1980 با آمارهاي غم انگيزي به شرح ذيل روبه رو هستيم:
1-67% ساعات كار جهان به زنان تعلق دارد. 2-10% درآمد جهان را زنان به دست مي آورند. 3- دو / سوم بي سوادان جهان را زنان تشكيل مي دهند و بالاخره زنان كمتر از يك درصد از دارائي جهان را در اختيار دارند.
نقش زنان در برنامه ي سوم توسعه:
تصويب قانون برنامه ي سوم توسعه و لحاظ ماده ي 158 در آن، نقطه عطفي در ورود به ديدگاه جنسيتي به برنامه ي كلان توسعه به شمار مي رود. محورهاي شش گانه ماده ي 158 شامل امور فرهنگي، آموزشي، تربيت بدني، مطالعات و تحقيقات، فعاليتهاي اقتصادي و اشتغال و سازمانهاي غيردولتي زنان است.
نقش زنان در برنامه ي چهارم توسعه:
در برنامه ي چهارم توسعه با همكاري تمام دستگاههاي اجرايي، 24 ماده به زنان اختصاص يافت كه در اين موارد به ضرورت ايجاد عدالت جنسيتي، رفع خشونت عليه زنان، ايجاد امنيت اجتماعي زنان، مسئله ي تغذيه و داشتن نيروي سالم، اولويت دادن به زنان سرپرست خانوار در اشتغال، اولويت دادن به مناطق محروم در آموزش عمومي و ايجاد مركز فني و حرفه اي دختران اشاره شده است.
اهميت نقش زنان در توسعه ايران:
دكتر ناطق پور در مورد «نقش زنان در توسعه ايران» مي گويد:
«آنچه در كشور ما مهم است، گرايش و تعصبات مردسالارانه در توسعه است كه در دولت تبلور مي يابد و زنان عملاً در توسعه نقش كليدي، محوري و حتي برنامه ريزي ندارند. زنان مجريان دست چندم برنامه هاي توسعه كشورند و همين امر، موجب عدم توفيق آنان در مشاركت توسعه مي شود. بنابراين مي توان گفت؛ علي رغم تبليغات زياد ما هنوز در عزيمت توسعه قرار نگرفته ايم و نقش توسعه يافتگي را بازي مي كنيم».
نقش زنان در حفظ و تداوم انقلاب اسلامي ايران
متون تحليل شده (روزنامه ها) زنان را پيشتاز و حاضر در تمام صحنه هاي انقلاب معرفي كرده اند و مقوله ي زن با نسبت (24 درصد) در بين مقوله هاي ديگر بالاترين را به خود اختصاص داده است.
مروري بر فعاليت هاي علمي، تحقيقاتي زنان در ايران:
بر اساس اطلاعات موجود در كتاب راهنماي ناشران ايراني كه شمار ناشران كل كشور را معرفي مي كند. تعداد كل ناشران ايراني، 2539 و شمار ناشران زن، 312 نفر مي باشد. اين نسبت 28/12 درصد كل ناشران در سال 1381 مي باشد.
نقش توانمندسازي زنان در توسعه ي پايدار:
زنان هر قدر آگاه تر باشند، تواناترند و هرچه توانمندتر شوند، جامعه از روند رو به رشدي برخوردار مي شود. به همين دليل كشورهايي كه با نام جوامع پيشرفته، پويا پيشتاز، افزايش ارزش افزون به شمار مي آيد، براي بالا بردن كيفيت كالا و خدمات، توجه بسياري به قدرت كارسازي نيروي خلاق زنان دارند.
چكيده:
در جهان كنوني نيل به اهداف توسعه و همه جانبه و پايدار بدون بهره گيري از شايستگي ها و توانائي هاي زنان، امري ناممكن است؛ زيرا زنان يكي از شاخصه هاي اصلي، در محور اجتماعي توسعه ي هر جامعه مطرح مي شوند.
آنچنان كه سازمان ملل متحد، حضور اجتماعي زنان را به عنوان يك فاكتور تعيين كننده، در تعيين درجه ي توسعه يافتگي كشور دخالت مي دهد.
طبق آمار خبرنامه ي زنان (ش 45) در سال اخير، 32 ميليون نفر از جمعيت كشورمان را زنان تشكيل مي دهند، كه 81 درصد از اين تعداد باسواد بين 6 تا 14 سال هستند و 62 درصد از ورودي هاي دانشگاه و 45 درصد از كل دانشجويان كشور نيز دختر هستند.
آنچه در اين مقاله، مورد بحث قرار خواهد گرفت، گزيده ي مطالعات تحليلي در زمينه ي مشاركت زنان در ابعاد توسعه و نقش مهم و حياتي زنان در راستاي مشاركت در برنامه سوم و چهارم و حفظ و تداوم انقلاب اسلامي مورد بررسي قرار گرفته است.
مقدمه:
براي توسعه، تعابير و تعاريف مختلفي ارائه شده است. آنچه در همه ي مفاهيم مشترك است، ايجاد شرايط مطلوب و مناسب براي جامعه انساني به منظور رشد و بهره برداري در همه ابعاد است.
در جهان كنوني نيل به اهداف توسعه ي همه جانبه و پايدار، بدون بهره گيري از شايستگي ها و توانائي زنان، امري ناممكن است؛ زيرا يكي از شاخصه هاي مهم توسعه اجتماعي هر جامعه، نرخ مشاركت زنان در فعاليتهاي اجتماعي است.
از مواردي كه توسعه يافتگي را تحت تأثير قرار مي دهد، امكان دسترسي زنان مانند مردان به فرصت هاي برابر، كسب امنيت اقتصادي و رفع فقر از آنان است.
از اين رو تلاش براي آشنايي با فرايند نقش مفيد زنان در توسعه پايدار بدليل اهميت آن ضروري به نظر مي رسد و اهداف اين تحقيق به اين مهم استوار شده است.
طرح تحقيق:
نقش زن در توسعه ي پايدار از مهمترين موضوعاتي است كه جامعه ي جهاني بالاخص ايران را تحت تأثير قرار مي دهد.
اهميت موضوع تحقيق:
اين تحقيق با انجام مباحثي در زمينه ي توسعه، توسعه ي پايدار، نقش مهم و حياتي زنان در توسعه ي پايدار، موانع موجود بر سر راه توسعه ي زنان و عوامل و اقدامات جهاني كه در اين راستا صورت گرفته آشنا مي سازد. مسئله ي زن و توسعه پايدار، از مسائل انساني و ضروري جامعه است كه بايد از نگاه مثبت به آن نگريسته شود و در رفع شبهات آن، تلاش جدي، صورت گيرد.
اهداف پژوهش:
بررسي نقش زنان در توسعه ي پايدار.
روش تحقيق:
تحقيق مورد نظر يك تحقيق توصيفي – تحليل است.
تعريف مفاهيم و واژه هاي كليدي:
توسعه: مجموعه فعاليت ها و اقداماتي است كه يك نظام يا يك سيستم يا يك كشور، براي ارتقاء وضع موجودش در دست اقدام دارد، به تعبيري جرياني از اقدامات و فعاليت ها را معمولاً فعاليتهاي توسعه مي گويند.
توسعه ي پايدار: توسعه اي است كه درون زا باشد، يعني متكي به عوامل داخلي سيستم، نظير نيروي انساني و منابع فيزيكي، منابع مالي و امثال آن مي باشد، ضمن اينكه خودجوش بودن نيز لازمه توسعه ي پايدار است.
توانمنديهاي زنان: زنان هرقدر آگاهتر باشند، تواناترند و هرچه قدر توانمندتر باشند، جامعه از روند رو به رشدي برخوردار مي شود.
نتيجه گيري
زن امروزي بيش از آنكه نيازمند تكريم و سفارش در لفظ بيان باشد نيازمند بهره مندي از حقوق اوليه و پايمال شده ي خود در عمل است تا از انواع تبعيض ها، خشونت ها، اجحاف ها، نابرابري ها و در غالبهاي سنتي و مدرن رهايي يابد.
بنابراين نقش زنان در توسعه، مستقيماً به هدف توسعه ي اجتماعي و اقتصادي بستگي دارد و از اينرو در تحول همه ي جامعه هاي انساني، عاملي بنيادي محسوب مي گردد.
با توجه به سرعت تكنولوژيكي با نگاهي واقع بينانه مي توان اظهار داشت اگر روند كنوني عدم توجه به مسائل زنان و بهره مندي از توان آنان در فرايند دستيابي به توسعه طي شود، شكاف ميان برخورداري از حق، بين زنان و مردان روز به روز بيشتر مي شود و اين امر دستيابي به صلح و توسعه متوازن و پايدار را غيرممكن مي سازد.
بدليل كمبود فضا منابع و مآخذ به اختصار ذكر شده است.
 
 
 
 
 
 
 
 
منابع و مآخذ:
1-قرآن كريم
2-آماري ليس تورس، روزار يودل روزار يو، دكتر يوسفي، جواد، جنسيت توسعه، نشر بانو، 1375.
3-موانع مشاركت در سطوح مديريتي كشور، صادق بختياري و دانشور حسني.
4-قديمي، اكرم، زن مشاركت توسعه، جهان اجتماعي، 1380.
5-بهزادپور، سمين دخت، زن در توسعه مفاهيم اسلامي، خرداد، 1378.
6-مجموع مقالات دومين همايشهاي توانمندسازي زنان، جايگاه زن در توسعه انساني، مركز امور مشاركت زنان
7-مركز مشاركت امور زنان، زنان مشاركت و برنامه ريزي براي توسعه پايدار 1، برگ زيتون، 1381.


عنوان مقاله: بررسي علل و عوامل مستعد كننده بروز خشونت خانگي و روشهاي مقابله آن از ديدگاه زنان مراجعه كننده به مراكز بهداشتي – درماني شهرستان سمنان: 1382
نويسندگان: معصومه صابريان، الهه آتش نفس، بهناز بهنام
آخرين مدرك تحصيلي: فوق ليسانس آموزش پرستاري
سوابق تحقيقاتي:
1-آتش نفس الهه و پيوندي، سودابه – بررسي ميزان شيوع آلودگيهاي انگلي در دانش آموزان استان سمنان (در حال اجرا)
2-آتش نفس، الهه – بررسي ميزان اطلاعات بهداشتي و شويه هاي ارتقاء آن در دانش آموزان استان سمنان – شوراي تحقيقات آموزش و پرورش استان سمنان – 1382
3-صابريان، معصومه و آتش نفس، الهه و بهنام، بهناز – بررسي ميزان شيوع خشونت خانگي، علل و عوامل مستعدكننده و روشهاي مقابله با آن در زنان مراجعه كننده به مراكز بهداشتي – درماني شهرستان سمنان – دانشگاه علوم پزشكي سمنان – 1382
 
مقدمه:
خشونت خانوادگي رايج ترين شكل خشونت عليه زنان مي باشد، در اعلاميه رفع خشونت عليه زنان (1993)، اين پديده به عنوان مانعي جهت نيل به برابري، توسعه و صلح معرفي شده است، اين مشكل در سطح گسترده اي در جهان علت جدي مرگ و يا ناتواني زنان در سنين باروري و همچنين بيماريهاي شديد و غيرقابل علاج مي باشد.
لازم به ذكر است كه خشونت خانوادگي در تمام مناطق جغرافيايي و در ميان تمام گروههاي ديني. نژادي و در تمام سطوح تحصيلي، شغلي، اقتصادي و اجتماعي مشاهده مي شود و شامل طيفي از اعمال خشن جسمي، رواذني – عاطفي، جنسي و كلامي مي باشد كه تاثير منفي بر سلامت جسم و روان فرد مي گذارد.
اگرچه ممكن است هم زن و هم مرد مرتكب اعمال خشونت در خانواده گردند ولي اين آزار و خشونت كه با هدف به كنترل درآوردن و تسلط انجام مي پذيرد، 90 درصد به سمت زنان، 7 تا 8 درصد دوطرفه و 2 تا 3 درصد نسبت به مردان مي باشد.
تأثيرات منفي خشونت در خانواده:
ايجاد آسيبهاي جسمي نظير كبودي، كوفتگي، شكستگي
ايجاد آسيبهاي رواني نظير كاهش اعتماد به نفس، اضطراب، افسردگي، دردهاي با منشاء عصبي، بيخوابي، دردهاي لگن خاصره و سندرم روده تحريك پذير، سوء مصرف مواد، الكليسم و ...
خشونت در زنان باردار مي تواند سبب افزايش خطر سقط جنين. زايمان زودرس، تولد نوزادان كم وزن و به دنيا آوردن بچه مرده گردد.
خشونت به صورت رفتاري اكتسابي از نسلي به نسل ديگر منتقل شده (وراثت اجتماعي خشونت) و انسجام خانواده را برهم مي زند.
تاثير منفي بر فرزندان نظير افزايش احتمال قرار از خانه و يا مدرسه، اضطراب، افسردگي، گوشه گيري و انزواطلبي، شكايت از دردئهاي مختلف جسمي، مكيدن انگشت، جويدن ناخن، لكنت زبان و اعتياد به مواد مخدر.
عواقب منفي اجتماعي نظير افزايش هزينه مراقبتهاي بهداشتي و كاهش بهره وري و نيروي كار زنان.
روش پژوهش:
اين تحقيق يك پژوهش كيفي است كه با هدف توصيف علل و عوامل مستعدكننده بروز خشونت خانوادگي عليه زنان و روشهاي مقابله با آن از ديدگاه زنان مراجعه كننده به مراكز بهداشتي – درماني شهر سمنان و نواحي تابعه آن شامل سرخه، مهديشهر و شهميرزاد انجام گرفت.
در اين مطالعه حجم نمونه 120 نفر تعيين گرديد. داده دها از طريق پرسشنامه حاوي سؤالات نيمه رسمي و هدايت شده بررسي شد، اطلاعات مربوطه از طريق پرسشنامه حاوي سؤالات نيمه رسمي و هدايت شده بررسي شد، اطلاعات مربوطه از طريق بحث گروهي و يادداشت مطالب مورد بحث بدست‌ آمد،‌ در مجموع 12 جلسه بحث گروهي برگزار و تعداد افراد در هر جلسه بين 6 تا 12 نفر متغير بود، به طور متوسط براي هر جلسه بين 6 تا 12 نفر متغير بود، به طور متوسط براي هر جلسه بحث حدود 5/1 تا 2 ساعت منظور شد. در اين جلسات، اعضاء گروه به بيان نظرات و عقايد خود بر اساس موضوعات مطرح شده در پرسشنامه تشويق گردند.
بعد از هر جلسه گروهي، جلسه گروه مطالعه تشكيل شده و مجدد تمام مطالب بازخواني شد تا مطالب جا افتاده ثبت شود، سپس بر اساس اهداف پژوهش، مطالب طبقه بندي شد و در پايان، مجموع نظرات به تفكيك گروهها ثبت و با دهم مقايسه گرديد. جهت تجزيه و تحليل اطلاعات، داده ها بر اساس اهداف مطالعه، كدگذاري و طبقه بندي شد و يافته هاي هر گروه از اطلاعات طبقه بندي شده، مورد تفسير قرار گرفت.
يافته هيا پژوهش:
از ديدگاه زنان مورد مطالعه موارد ذيل به عنوان علل و عوامل مستعدكننده بروز خشونت در خانواده، بيان گرديد:
-چشم و هم چشمي زن
-حاضرجوابي زن در مقابل شوهر
-ايرادگيري، غر زدن، گله و شكايت و لجبازي زن
-موقع نشاني زن و به عبارتي انتخاب موقعيت و زمان نامناسب براي گفتگو و بيان مشكلات و كمبودها با همسر
-عدم تمكين و تمايل زن براي مقاربت جنسي با شوهر
-بيكاري، فقر اقتصادي و اعتياد مرد
-دهن بيني زن يا شوهر و دخالت اطرافيان وي در امور زندگي مشترك زوجين
-شكاك بودن و تعصبات نا به جاي همسر
-خودمحوري مرد و عدم تلاش طرفين براي رسيدن به توافق و تفاهم با همسر در زمينه امورات زندگي
-غيرمنطقي بودن مرد و لجبازي كردن وي با همسر
-خستگي و فشار كار زياد مرد در بيرون از خانه
-بي صداقتي و دروغگوئي همسر
-الگوبرداري از رفتار خشن ساير اعضاء خانواده
-نداشتن اصالت و تربيت خانوادگي
-روش نادرست همسرگزيني و به عبارتي هم تراز نبودن زوجين از نظر فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي
-اختلاف نظر در زمينه تربيت فرزندان
-وجود اختلالات روحي نظير وسواس، افسردگي و شكاك بودن
-كمبود اعتقادات مذهبي و ايمان سست در زوجين
در رابطه با روشهاي مقابله اي زنان در هنگام بورز خشونت خانوادگي، نمونه هاي پژوهش اظهار نمودند كه از روشهائي مانند مقابله به مثل، قهر، ترك خانه و رفتن به خانه پدري، شكستن لوازم منزل جهت تخليه عصبانيت، در دل ريختن و سكوت مداوم در مقابل خشونت مرد استفاده مي كنند.
بحث و نتيجه گيري:
در رابطه با روشهاي مقابله با خشونت خانگي، زنان شركت كننده در بحث گروهي در نهايت به اين نتيجه رسيدند كه براي كنترل اين پديده و كاهش عواقب آن از روشهاي مؤثر و كارآمد ديگري نيز مي توانند استفاده نمايند، روشهائي مانند:
سكوت در مراحل بحراني و گفتگو پس از برقراري آرامش، در همين رابطه آقاي كيهان نيا عنوان نموده است كه هر جنگي سرانجام پاي ميز مذاكره حل و فصل شده است، جنگ خانوادگي نيز پايان پذير است و با گفتگو، فاصله ها و كدورتها از بين مي رود.
اكثريت زنان مورد مطالعه به اين امر اذعان داشتند كه ايمان واقعي به آخرت و خداترسي مي توان به پيشگيري از خشونت كمك كند. در همين رابطه دكتر جعفري، كارشناس پزشكي قانوني، طبق تحقيقات خود، اعتقادات مذهبي را عامل مؤثر در پيشگيري از خشونت عليه زنان در خانواده دانسته است.
به علاوه روشهائي نظير مشورت با افراد باتجربه و معتمد در خانواده و يا مراجعه به مراكز مشاوره، تلاش جهت دستيابي به تفاهم در زمينه روابط جنسي با همسر، داشتن صبر و گذشت، ابراز علاقه، محبت و رعايت احترام متقابل نسبت به يكديگر، عبرت گرفتن از زندگي ديگران صحبت با افراد موفق در زندگي زناشوئي و الگوبرداري از آنها، آشنائي به سرگذشت امامان و حضرت فاطمه (ع) از روشهاي مناسب جهت پيشگيري و كنترل خشونت در جلسات بحث گروهي عنوان شد.
همچنين اقداماتي نظير دوش گرفتن و غسل صبر، خواندن دعا و نماز، نوشيدن يك ليوان آب سرد، قدم زدن و روزش، مطالعه، انجام كارهاي هنري، گوش دادن به آواي قرآن و يا يك موسيقي آرامش بخش، نوشتن افكار و احساسات منفي جهت تخلية عاطفي، استفاده از بذله گوئي و شوخ طبعي به تخليه عصبانيت و كاهش تنش و كسب آرامش رواني كمك مي نمايد.
پيشنهادات:
در نهايت اينكه مواردي نظير:
-كنترل پديده فقر و اعتياد در جامعه
-مقابله با طرز تفكر تجمل گرائي، مصرف گرائي و تشويق فرهنگ ساده زيستي در ميان اقشار جامعه
اصلاح و تغيير الگوهاي مردسالارانه به سمت الگوهاي تعاون گرايانه در روابط بين فردي زن و مرد در خانواده
توجه بيشتر به حقوق فردي و انساني زنان در خانواده
بالا بردن فرهنگ فردي و اجتماعي و تقويت رفتارهاي مثبت نظير احترام متقابل به يكديگر، گذشت و صبر و ...
تقويت اعتقادات مذهبي و معرفت ديني در زمينه حسن معاشرت با سايرين به خصوص همسر و فرزندان، مي توانند در زمينه كنترل خشونت در خانواده مفيد باشند.


عنوان مقاله:
زنان و خشونت
نويسنده: طيبه صادق زاده
ليسانس( آموزش ابتدائي)
سوابق تأليفاتي:
بررسي علل اضطراب در دانش آموزان
مقدمه:
اگر از صد نفر بپرسيد كه از كدام يك از تغييرات روحي و هيجاني بيشتر تنفر دارند، اغلب آنها احساس خشم خود را در اول فهرست خود مي گنجانند خشمگين شدن فرآيندي است كه افراد ديگر را هم در بر مي گيرد و توسط گفتن، عمل كردن، سكوت يا عمل نكردن ديگران تحريك مي شود. اين فرآيند را مي توان به سادگي در ميان رانندگان خوردرو ها ديد. بعضي از رانندگان هنگامي كه كسي جلوي عبورشان رابگيرد يا مرتكب خلاف رانندگي شوند، كم تر مي توانند بروز ناراحتي و خشم خود را مهار كنند، از اين رو فرياد مي زنند، حركاتي خاص از خودشان نشان مي دهند و سپس به شدت گاز مي دهند و به سرعت دور مي شوند.
چرا تمايل به فرو خوردن خشم پديدار مي شود؟
1-               نشان دادن آشكار خشم، كاري غير مؤدبانه و منفور است.
2-               عادت به مهار خشم ريشه در دوران كودكي دارد.
چند قانون براي استفاده سازنده از شخم:
1-               اگر خيلي عصباني هستيد، چيزي نگوييد تا آرام بگيريد.
2-               با خودتان رو راست باشيد.
3-               با آن فرد به طور خصوصي صحبت كنيد.
4-               قبل از صحبت خصوصي با فرد ديگر مشخص كنيد كه هدف شما از اين گفت و گو ها چيست.
5-               با ان فرد بر سر يك برنامه بهتوافق برسيد.
6-               به طور منطقي به توافق برسيد.
خشم و راه هاي مقابله با آن:
مؤمن، شوخ و گشاده رو و منافق، تر شرو و خشن است.
پيامبر اكرم( ص)
خشم حالتي از هيجان است كه در آن انسان براي رهانيدن خود از يك حالت فشار به تلاش هايي دست مي زند و يا حركاتي انجام مي دهد.
نشانه هاي خشم:
1-                علائم فيزيولوژيكي خشم مانند: لرزش اندام، بالا رفتن فشار خون، پا به زمين كوبيدن و...
2-                علائم رواني خشم مانند: ضعف در حافظه، قليل قوه فهم، سلب اراده، و...
راه هاي مقابله با خشم:
1-               بهترين شيوه مقابله با خشم صبر و بردباري است.
2-               روش ديگر مقابله با خشم اين است كه وقتي خشم فرد به آرامش نسبي تبديل شد به وي كمك كرد تا راه هاي عقلاني براي بر خورد با مسأله را در پيش گيرد.
پرهيز هاي لازم:
2-               استفاده از اصل بازداري
3-               دور داشتن فرد از مشاهده برنامه هاي خشونت آميز
4-               دوري از عصبانيت ها
5-               بها ندادن به خشونت ها
1-               زنان و خشونت در آمريكا:
يكي از بزرگترين عضلاتي كه جامعه امريكا با آن در گيرد است، خشونت غير قابل كنترل مي باشد. ميزان خشونت در امريكا بيش از ساير كشورها است.
بر طبق آمارهاي سال 2005-1895 در هر شش دقيقه يكبار يك تجاوز جنسي در آمريكا صورت مي گيرد و ماهانه به طور متوسط 25% از زنان آمريكايي از شوهرانشان يا مرداني كه با آنان زندگي مي كنند كتك مي خورند.
شايعترين خشونت جنسي عليه زنان امريكايي رامي توان خشونت در محيط خانواده دانست. وفور اسلحه در اختيار مردم يكي از عمده ترين دلايل رواج خشونت در كشور امريكاست.
نمودار شماره 1 تعداد تجاوزات جنسي گزارش شده در آمريكا را در طي سالهاي 1895 تا 2005 نشان مي دهد همام گونه كه در اين نمودار مي بينيم، تعداد تجاوزات جنسي در طي اين مدت تقريبا ً‌سه برابر شده است.


2-               زنان و خشونت و تجاوز جنسي در استراليا:
در استراليا زن هنوز از تبعيض جنسي رنج مي برد لذا بايد اين مساله را پذيرفت كه خشونت جنسي در يك چنين جامعه مي تواند داراي موارد فراواني باشد. از هر هزار نفر دختر و زن، 3/2 نفر انان مورد تجاوز جنسي قرار گرفته اند.
3-               زنان و خشونت در تايلند:
آمار دقيقي از موارد تجاوز جنسي در تايلند در دسترس نمي باشد.
4-               زنان و خشونت در ژاپن:
در ژاپن گروههاي مختلفي براي مقابله باخشونت عليه زنان تشكيل شده است. يكي از اين مؤسسات كه از 190 تشكيل شده( مؤسسه مبارزه با كودك آزاري) است كه هدف ان جلوگيري از سوء استفاده از كودكان مي باشد. و ديگري مؤسسه( زنان مبارز عليه تهاجم) كه هدف آن مقابله با تجاوز هاي جنسي نسبت به زنان است(1988)
5-               رفع خشونت عليه زنان در سوريه:
در كشور سوريه خشونت عليه زنان و كتك زدن آنان در خانه امري طبيعي به شمار مي رود. اين نتيجه مطالعات آن( امل عبد الرحمن) در دانشگاه دمشق مي باشد. مطالعه وي در سال 1993 انجام گرفت.
6-               زنان و خشونت و ترجيح جنسي در كره جنوبي:
مايل به داشتن بچه پسر از دير باز در اكثر كشورهاي جهان و با شدتي بيشر در شرق و جنوب آسيا وجود داشته است. و پديده دختر كشي در كره جنوبي شديداً رواج دارد.
7-               زنان و خشونت در هندوستان:
133 دختر دانشجوي فوق ليسانس طبقات متوسط و بالا كه مورد پرسش قرار گرفتند 26% آنان اعلام داشتند كه مورد بد رفتاري جنسي قرار گرفته اند. اين درصد در مورد طبقات پايين جامعه هند بسيار بالاتر از حد تصور مي باشد.
نمودار اقدامات ملي در هندوستان جهت مقابله بامسئله خشونت و تجاوز جنسي درج مي گردد.
8-               رفع خشونت عليه زنان در تركيه:
حوزه خشونت عليه زنان در تركيه، تنها به خشونت هاي جسمي چون آزار جسمي و تجاوز حدود نمي شود، بلكه بسياري از رفتارهاي شخصي و اجتماعي را نيز در بر مي گيرد.( اجبار زنان به كشف حجاب).
9-               خشونت در مصر:
يكي از خشونت بار ترين سنتي كه عليه زنان در مصر وجود دارد، ختنه زنان است. بر طبق تحقيق سال 1992 يونيسف، 80 درصد دختران در مصر اين رسم خطرناك و دردناك راتحمل مي كنند.

 

 
 
 

 

 
 
 


Label
نظرات در مورد:مجموعه مقالات زنان و اسلام

نام شما:
نظر شما:
افزودن نظر



ورود به سايت | ثبت نام كاربر


صفحه نخست | تماس با ما
تمامی حقوق این سایت سایت متعلق به سایت DocIran.COM می باشد
طراحی شده توسط فراتک