$('#s1').cycle('fade');
  جستجو

 صفحه نخست  |  راهنمای فروشگاه  |  تماس با ما  |نحوه خرید  |  سبد خرید   |        ثبت شده در سايت ساماندهي كشور

 صفحه نخست  |  راهنمای فروشگاه  |  تماس با ما  |نحوه خرید  |  سبد خرید   |        ثبت شده در سايت ساماندهي كشور

مقالات رایگان دانشجویی > الهیات و معارف اسلامی

لیست پروژه و پایان نامه های جدید

دانلود نرم افزار حسابداری حسابدار سیستم یکپارچه مدیریت مالی و حسابداری دوبل تولیدی صنعتی

Bank Sepah:5892-1010-5735-6012

Email: dociran.pdfiran@gmail.com

09153255543  عالم زاده

PDFiran.com

بزرگترین سایت دانلود پروژه ها و مقالات دانشجویی

لیست پروژه و پایان نامه های جدید

دانلود نرم افزار حسابداری حسابدار سیستم یکپارچه مدیریت مالی و حسابداری دوبل تولیدی صنعتی

Bank Sepah:5892-1010-5735-6012

Email: dociran.pdfiran@gmail.com

09153255543  عالم زاده

PDFiran.com

بزرگترین سایت دانلود پروژه ها و مقالات دانشجویی

 پربازدیدترین مقالات

 مجموعه مقالات علمي الهیات و معارف اسلامی
هنر مادر يا پدر بودن

تاریخ ایجاد 1389/08/10  تعدادمشاهده  1452

 

هنر مادر يا پدر بودن
متأسفانه اكثر زوجهاي جوان آشنائي كافي جهت پرورش و تربيت فرزندانشان ندارند. مادران در طول زندگي با فرزندانشان تجربه هايي را كسب مي كنند ، ولي پدران به دليل فعاليتهايشان در خارج از خانه و نداشتن وقت كافي حتي اين تجارب را نيز به دست نمي آورند.
كودك موجود پيچيده اي است ، حال چطور ممكن است پدر و مادري بتوانند چنين موجود پيچيده اي را بدون هيچگونه شناخت ، آگاهي وتوصيه اي پرورش دهند و از نتيجه كار راضي باشند . زمان ما با چنان سرعتي تحول و تكامل مي يابد كه والدين براي انجام وظايف پدر و مادري با مشكلات عديده اي روبرو مي‌شوند.
سي سال پيش پدران ، پسرانشان را به صورتي تربيت مي كردند كه بتوانند آنها را جايگزين خود كنند ، ولي اين امر ديگر ميسر نيست ، جامعه شناسان به ما مي گويند نيمي از كودكان در آينده شغلهايي خواهند داشت كه هنوز حتي آنها به وجود نيامده است!
امروزه كمك و راهنمايي به نوجوان وجوان كاري بس دشوار است. در دوران پيش ، جوانان به اقتدار پدر و مادر و آموزگار احترام مي گذاشتند . ولي امروز ديگر جوان اقتدار كسي را كه فقط سن بيتشري را دارد نمي پذيرد.بنابراين پدران و مادران جهت ارتباط و گفتگو با آنها با مشكلات جديدي روبرو هستند به همين دليل والدين نيز نياز به آموزش و آماده شدن جهت مقابله با مشكلات و امكان گفتگو و مباحثه با فرزندانشان دارندو براي آنها دو موضوع مهم است كه بدانند ( روانشناسي كودك و روش آموزش و تدريس ) .
هر پدر و مادري مهر و محبت و صبوري و آگاهي نيز درصدر قرار مي گيرد كه والدين به صورت غريزي آن را دارا مي‌باشند.
شناخت روش آموزش براي والدين لزومي بنيادي دارد زيرا كودك قبل از ورود به مدرسه چيزهاي بسياري از پدر و مادر مي‌آموزد و پس از آن نيز بهترين « درسها» را از پدر ومادرش مي گيرد.
 
دوران نوزادي
زماني كه نوزاد متولد مي‌شود والدين عكس العمل هاي گوناگوني از خود نشان ميدهند، بعضي ها از خوشحالي فرياد برمي آورند وعده اي با اين احساس كه ممكن است نتوانند فرزندشان را درست تربيت كنند دلواپس و نگران مي شوندو .
اصولاً رفتار پدر و مادر با فرزند يا فرزندانشان تكرار رفتار پدر و مادر در كودكي با آنهاست . بنابراين بسياري ازعكس العمل هاي ما ( درارتباط با فرزندانمان ) به صورت آگاهانه و يا ناخودآگاه با عكس العمل هاي پدر و مادر نسبت به ما در كودكي ارتباط دارد.
زماني كه نوزاد را از بيمارستان به خانه مي آورند، روابط خانوادگي نيز تغيير          مي كند. پدر خانواده كه قبل ازتولد كودك، تمام وقت و محبت همسرش متوجه او بوده است در مييابد كه همسرش زمان درازي را صرف نوزاد مي كند و ناگهان احساس         مي كند قادر نيست نقش همسر و يا پدر رابازي كند و اينجاست رفتارش تغيير مي كند و نوزاد برايش رقيبي ميشود. او به همسرش اعتراض مي كند كه چرا زمان درازي را صرف نوزاد مي كند وبا گرفتن بهانه هاي كوچك با همسرش به مشاجره مي پردازد. از طرف ديگر بسياري از پدرها فكر مي كنند كه مراقبت از نوزاد تنها وظيفه و مشغوليات مادر است و آنها نبايد در كارها دخالت نمايندو گاهي حتي از بغل كردن نوزادشن واهمه دارند و براين باورند كه قادر نخواهند بود او را به صورت صحيح در آغوش بگيرند.
پنج سال اول زندگي جهت پرورش شخصيت كودك مهمترين سالهاست . در شش سالگي خطوط شخصيت او كاملاً مشخص شده و ميتوان حدس زد او چه نوع نوجواني خواهد شد و چگونه در زندگي موفق شده و يا چه نوع همسري انتخاب خواهد نمود و آيا در زندگي زناشويي خوشبخت و درازمدتي را خواهد داشت يا خير؟
رشد نفساني ومغزي كودك در سالهاي اول زندگي تا 5 سالگي كاملاًتعيين كننده است . كودك در چهار سالگي پنجاه درصد نيروي هوش خود را به دست مي آورد ولي درصد آن را در هشت سالگي و بيت درصد بقيه را در هفده سالگي كب خواهد كردو پنج سال اول در ميان اين سالها اولين سال مهمتر از بقيه سالهاست زيرا عامل بنيادي شكل بندي شخصيت كودك دراين سال تعيين مي‌شود.
فضاي خانه و خانواده و برداشت پدر و مادر از زندگي او را برطرف كسب احساس اعتماد به خود ، دوست داشتن زندگي و محيطي كه او را احاطه كرده است و يا درجهت عكس آن رهنمون مي‌شود.
 
اولين قدمهاي كودك
زماني كه كودك اولين قدم ها را برداشته و بتواند راه برود كنجكاويش جهت شناخت اشياء و دنياي اطرافش بسيار زياد مي‌شود. او مي خواهد همه چيز را لمس كرده و پدر و مادر را مجبور مي كند كه پيوسته مواظب و مراقبش باشند.
كسب اين تجارب باعث مي‌شود كه او نسبت به محيط اطراف اعتماد پيدا كرده ويا برعكس به آن بي اعتمادو ترسو شود كه اين خود را به طرف شك و ترديد و يا اعتماد به خود رهنمون مي‌شود.
مكان زندگي كودك بايد قابل انطباق با كودكان باشد ونه آنكه فرزندانتان را مجبور به انطباق با محل سكونت كنيد. مكان سكونت بايد به صورتي باشد كه او با خطري روبرو نبوده و نيز امكان شكستن اشياء وجود نداشته باشد. لحظه اي از او چشم برنداريد و كاملاً مواظب اعمال وحركاتش دراين سن باشيد.
از همه مهمتر اين كه او نياز دارد تا شما با او بازي كنيد، او را به پارك ببريد و اجازه دهيد از تاب وسرسره استفاده كند و كمي او را آزاد بگذاريد.
شما مي توانيد قبل از خواب او را به حمام برده و در حاليكه او را شستشو         مي كنيد برايش آواز بخوانيد و اجازه بدهيد زمان كوتاهي را با اسباب بازي هايش بازي كند و سپس در رختخواب برايش داستان يا قصه اي تعريف كرده و او را آماده خوابيدن نمائيد. اين اعمال براي تقويت نفساني كودك كاملاص ضروري است با گذشت زمان كودك نياز پيدا مي كند كه در عوض شنيدن قصه وداستان با پدر و مادر بحث هاي جدي كرده و مسئولات و مشكلات خود را با آنها در ميان بگذارد.
 
تربيت كردن كودكان
اغلب نظرپدر و مادرها در مورد طريقه تربيت نمودن فرزندان متفاوت است مادر از سخت گيري بيش از حد پدر شكايت دارد و پدر از انعطاف پذيري مادر گله ميكند و يا برعكس .
ابتدا بايد هدف از تربيت را فهميد. مقصود از تربيت «اطاعت ، كوركورانه از بزگترها نيست ، بلكه آماده نمودن كودك جهت زندگي در اجتماع مي‌باشد » و براي اين امر، لازم است كه پدر و مادر در جريان مراحل مختلف رشد و پرروش كودك در سنين مختلف از بدو تولد تا سن بلوغ و جواني قرار گيرند.
آنان بايد بدانند كه كودك درچه سني قابليت فراگيري كدامين موضوع را دارد و يا قادر به فراگيري چه موضوعي نيست.رفتار و حركات كودك اغلب عصبانيت و ناراحتي بزرگسالان مي‌شود . او خيلي زود عصباني شده و به گريه مي افتد. او            نمي تواند ددرك كند كه بايستي اسباب بازيها و وسايل و لوازم اتاقش را مرتب و منظم كند. به عبارت ديگر كودكاؤ مبزرگسالان كوچك نيستند و از نظر فكري و نفساني فاصله زيادي ميان دنياي كودكان و بزرگسالان وجود دارد .
چرا بعضي از بزرگسالان ازرفتار كودكانه بچه ها شكايت دارند؟
مگر ميشود از كودك توقع داشت تا رفتار بزگسالان را داشته بشد ، والدين بايستي اين اصل بنيادي را هميشه به خاطر داشته باشند كه : در هر سني و موقعيتي كودكان رفتار هان سن را خواهند داشت و شما نبايد توقعات بيش از معمول از آنها داشته باشيد . اگر رفتا رو حركات كودك مورد پسندتان نيست و شما خواهان تغيير آن هستيد لازم است كه روابط عاطفي و مثبتي با او برقرار نمائيد .
من از پدران سئوال مي كنم پيش خودتان حساب كنيد هرروز و يا هر هفته چه مدت زماني را صرف فرزندتان مي كنيد. چند بار اتفاق مي افتد كه يك كاري را به كمك همديگر انجام دده و يا با يكديگر صحبت كنيد يا شما فقط به او دستور داده ، از او خواهان انجام كاري هستيد و يا از رفتارش انتقاد مي كنيد؟
براي روشن شدن مطلب، يادآوري ميشوم كه والدين بايستي با درنظر گرفتن حدود عقلاني و تطابق پذيري سني كودك از خود قاطعيت نشان داده و خواستار احترام به اصول تعيين شده باشند. اگر بدون درنظر گرفتن سن و پختگي كودك، از او خواستار احترام به تمام اصول اجتماعي باشيم،‌ممكن است مهاركردن غرايز ضد اجتماعي برايش مشكل بوده و قدرت كافي براي مراعات قوانين اجتماعي را در خود پيدانكند.
 
انضباط و حرف شنوي كودك
تا زماني كه نوزاد هنوز قادر نيست راه برورد ،‌مسأله انضباط مطرح نمي شود ولي به مجرد راه افتادن كودك، مشكل حرف شنوي واطاعت آغاز مي‌شود . بسياري از مردم معني انضباط را مترادف با مجازات و تنبيه ميدانند كه اشتباه بزرگي است و اين كار نادرست و منفي است. انضباط بايستي با آموزش صورت پذيرد. يعني براي فراگيري اعمالي كه به نظر ما درست است ، كودك را آموزش داد.
انضباط به طور اصولي به اين معناست كه كودك چه كارهايي را بايد انجام دهد و چه كارهايي را نبايد انجام دهد.
اولين روش : « مهار كردن كودك و انطباق دادن محيط اطراف با نيازهاي كودك است » اگر محيط اطراف براي كودك خطري در بر نداشته و او بتواند خود را براحتي با آن تطبيق دهد، مجبور نخوهد بود براي او ممنوعاتي به وجود‌آوريد.
دومين روش: شامل سرگرم كردن و منحرف نمودن توجه و از اشياء خطرناك مي‌باشد. او مي خواهد با پريز برق بازي كند و انگشت خود را در آن فروبرد. به او بگوئيد : بيا اينجا تاي ك چيز قشنگ نشانت دهم ، و به اين ترتيب توجه او از پريزبرق دور مي‌شود.
سومين روش : شامل جايزه و پاداش دادن و تشويق كردن است . اغلب والدين فراموش مي كننند كه فرزندانشان را براي انجام كارهاي درست تشويق كنند. آنها رفتار ناشايست او را به فوريت موردمؤاخذه قرار ميدهند ولي توجهي به حركات شايسته او ندارند. پدر و مادرهايي كه فقط براي تنبيه و مجازات كارهاي خلاف فرزندانشان ، به آنها توجه نشان مي دهند، درواقع به صورت ناخودآگاه آنها را به انجام كارهاي نادرست تشويق مي كنند.
به نظر ميرسد كه اين سه روش جهت انضباط كودك دراين سن كافي باشد. متأسفانه بسياري از والدين تنها يك روش انضباطي را به كار مي گيرند آنهم مؤاخذه و كتك زدن بچه هاست و همانطور كه قبلاً گفتيم اين روش منفي و بي اثر است و معمولاً نتيجه اي عكس آن چيزي كه ما خواستار آن هستيم مي‌دهد.
 
رشد و پرورش زبان
در دوران دو سالگي مرحله يادگيري زبان مادري آغاز مي‌شود:
· زبان منفعل ( يعني درك سخنان ديگران )
· زبان فعال ( سخن گفتن است )
دراين سن كودك هنوز از كلمات به جاي جمله استفاده مي كند ولي به تدريج سعي مي كند كلمات را به صورت پيوسته به كار برده و كلماتي را كه قبلاً از ديگران به هر نحوي شنيده و در مغزش ضبط كرده است بيان كند. او از اين به بعد سئوالات متعددي را مطرح مي كند. او مي خواهد دنياي اطراف خود را كه در آن زندگي مي كند بشناسد. متأسفانه بسياري ازوالدين حوصله وصبوري لازم را براي جواب دادن به سئوالاتش را ندارند آنها بايد بدانند رشد و پرورش هوش و نيروي تفكر او در ارتباط مستقيم با اين پرسش هاست و نبايد آن را بي اهميت جلوه داد.
دراين سن به كتاب و داستانهاي خاصي علاقمند مي‌شوند و گاهي از شما          مي خواهند صدها بار آن داستان را برايش بخوانيد.
به خاطر داشته باشيد كه هيجان ، پويايي و عشق به زندگي در وجود تمام كودكان نهفته است واگر مايليد كه فرزند شما در جواني ، فردي فعال ، قوي و متكي به نفس باشد، بايستي از هم اكنون او را كمك و پويايي وهيجانات او را سركوب نكنيد.
 
دوران پيش دبستاني از سه سالگي تا پنج سالگي
اين دوران از سه سال گذشته آسان تر خواهد بود.
اين مرحله از سومين جشن تولد كودك شروع و تا شش سالگي ادامه پيدا خواهد كرد. دراين مرحله فرزندتان بايستي بطور همزمان با چندين مشغله گوناگون دست بگيريبان شود . عكس العمل او در مقابل مشكلات جديد ساختار شخصيت و ادراك شخصي او را بنياد خواهد گذارد.
 
كودك سه ساله
كودك با ورود به اين سال زندگيش تغييرات زيادي پيدا مي كند. او از گذرگاه دلهره آور نوزادي عبور و وارد دنياي كودكي شده است . سني كه در آن كودك دلپذير و متعادل شده واعتماد به خود كسب خواهد كرد. دراين سن حرف زدن و سخن گفتن كودك كامل تر و قادر است . احساساتش را بشكل بهتري بيان مي كند و با ديگران بهتر ارتباط برقرار مي نمايد ، مي تواند حركات منفي خود را مهار كند و از كتك زدن همسالان خود جلوگيري كند .
 
كودك چهار ساله
ديديم كه سه سالگي دوران متعادل بودن كودك است . ولي با ورود به دوران چهارسالگي مسائل تغيير پيدا مي كند. او علاقه زيادي به بازي كردن در گروه بچه هاي هم سن و سالش پيدا مي كند. دراين دوره بازي بچه ها خشن تر وپرسروصداتر مي‌شود. كودك 4 ساله حرف دلش را مستقيم بيان و براي احساسات ديگران ارزشي قائل نمي‌شود.
چون هنوز معني مالكيت و مال ديگران را نمي فهمد، بنابراين پيوسته ميخواهد اسباب بازيهاي ديگران را تصاحب كند.
به طور كلي چهارسالگي دوران پرهيجاني است و اين رفتار ادامه نخواهد يافت زيرا با ورود به پنج سالگي ،‌حركات و رفتار كودك ملايم مي‌شود و ديگر قابل شناخت نيست.
 
نيازهاي جسمي
بچه ها قبل از هر چيز دراين دوران نياز دارند تا احتياجات جسمي خود را جهت پرورش عضلات برآورده سازند.
ارضاء نيازهاي جسمي براي انسان اساسي تر از نيازهاي رواني است . فرزندتان دراين سن خواستار آزادسازي انرژيهاي درون خويش است و جنب و جوش او از صبح تا شب كاملاً لازم و ضروري است. به همين دليل است كه بايستي در حد امكان محلي براي آزادسازي انرژيهاي كودكان در نظر گرفت. امكانات ديگري نيز براي آزادسازي انرژي وجود دارد مانند مسافرت كردن به كنار دريا به دشت و صحرا و يا شنا در استخر ولي فراموش نكنيد يكي از وظايف اصلي پدر و مادر آماده نمودن امكانات جهت آزادسازي انرژي كودكان در اين سن مي‌باشد تا بتوان از آنها افرادي سالم، سرزنده ساخت .
 
مهار كردن محركات دروني
يكي ديگر از مسائل اين سنين ، پرورش كودك جهت مهار كردن محركات دروني و هيجاني اوست . در بدو تولد و اولين سال زندگي كودك موجودي است كه قادر به مهار كردن تمايلات و خواسته هايش نمي باشد . زماني كه تمايل به گريه كردن دارد گريه مي كند و زماني كه مي خواهد فرياد بزند فرياد مي زند.
خيلي زياد ديده مي‌شود كه والدين از كودك مي پرسند « تو مگر معني كلمه (نه ) را نمي فهمي ؟ چرا هر چه مي گوئيم گوش نمي دهي ؟» در حقيقت كودك معني كلمة نه را مي فهمد، ولي نظام مهار و كنترل او به اندازه كافي پرورش نيافته تا بتواند از رفتار غير اجتماعي‌اش جلوگيري كند.
اگر براي مثال او مي خواهد به برادرش بگويد از او متنفر است اجازه بدهيد اين جمله را بگويد، زيرابدينوسيله او آسان تر مي تواند تمايل به زدن برادر يا بزورگرفتن اساب بازي از او را مهار كند.
يكي از راههاي آرام نمودن غريزه هاي ضد اجتماعي كودك اين است كه              « عروسكهاي كتك خور» در اختيارش قرار دهيد و او با كتك زدن عروسك غرايز اجتماعي ستيز و احساسات آشفته خود را توسط آن بيرون مي ريزد .
يكي ديگر از راههاي آزادسازي اين غرايز عوض كردن نقش هاست به اين ترتيب به كودك بگوئيد امروز يك بازي جديد مي كنيم . تو بابا يا مامان مي شوي و من جاي تو را مي گيرم و هر چه تو بگويي گوش مي كنم.
و بالاخره يكي ديگر از اين روش هاي مهار كردن غرايز فرستادن او به مهد كودك از سن سه سالگي است .
 


Label
نظرات در مورد:هنر مادر يا پدر بودن

نام شما:
نظر شما:
افزودن نظر



ورود به سايت | ثبت نام كاربر


صفحه نخست | تماس با ما
تمامی حقوق این سایت سایت متعلق به سایت DocIran.COM می باشد
طراحی شده توسط فراتک