مقدمه :
نمازگزاري كه از مرحله ابتدايي و ظاهري نماز عبور كند و به مرحله انس با نماز برسد، چنين آثاري را ميبيند و از نماز و نيايش با حضرت حق لّذت ميبرد. از اين منظر، اين پرسش، پاسخ داده ميشود كه چرا برخي كه روبه قبله وضو ميگيرند، و با قرائت صحيح نماز ميخوانند، نمازشان از چنين آثاري برخوردار نيست! به راستي تفاوت اين گونه نمازگزاران با آنها كه نماز نميخوانند، چيست؟
چون نماز بدون انس وحضور قلبي در برگيرنده نيايش و مناجات باخداوند نيست و اثري بر تكامل روح انسان ندارد، تنها احساس رفع تكليف به نمازگزار دست ميدهد و اثر ديگر ندارد. كساني كه نماز بيروح ميخوانند، با آنكه از نماز ميخوانند، ولي در جرگه عابدان ع شق قلمداد نميشوند و از آثار و بركات نمازِ باانس، برخوردار نميشوند.
آثار انس با نماز
آثار فردي
الف) آثار اخلاقي
انسان در نظام تربيتي اسلام، بر اساس پرورش صحيح ميتواند از مرز غرايز عبور كند و خود را به مقام والا و پر ارج انسانيت برساند و تاج پرافتخار "لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ" را بر سر بگذارد، ولي عروج بدان مقام پر ارج، نهفته در كمالي است كه با زدودن غبار از لوح دل و تجلّي انوار در كانون پرفروغ سرّ حاصل ميآيد و اين در حقيقت جز تَخَلُّق به اخلاق اللَّه چيز ديگري نيست. بر همين اساس اخلاق، منزلتي بزرگ و جايگاهي بلند است و در تمام شرايع و اديان الهي نيز سرلوحه دعوت همه انبياء الهي بوده و همواره پيروان خود را پس از دعوتِ به يكتا پرستي، به پاكيزگي نفس، اصلاح درون، علاقهمندي به نيكي و فضيلت و ديگر امور نيك و سودمند سوق ميدادهاند.
براي رسيدن به فضايل اخلاقي و دوري از رذايل نفساني راههايي در قرآن و احاديث ائمهعليهم السلام بيان شده است كه يكي از آنها "نماز" است. نماز در تربيت اخلاقي و شكوفايي و ايجاد فضايل اخلاقي در انسان تأثير به سزايي دارد كه در ذيل به برخي از آنها اشاره ميكنيم.
1. تكامل و خودسازي :
همه انسانها به گونهاي زمانمند در حال حركت هستند و به همين دليل ميبايست با مديريت زمان، حركتي هدفدار و رو به پيشرفت را در نظر بگيرد تا سرمايه عمرشان را در اين سفر سرنوشت ساز به بهايي ارزان از دست ندهد. از اينرو انسانها براي ارضاي اميال نامحدود خود، به تعالي روح خود نياز دارند و در اين راه نماز بزرگترين عامل تزكيه و خودسازي است كه انسان را به كمال حقيقي ميرساند؛ زيرا انسان را از بديها باز ميدارد كه قلعهاي محكم در مقابل تهاجمات ويرانگر شيطان است و سبب محو گناهان ميشود از اين گذشته، نماز برخي فضايل مانند اخلاص، صبر و تواضع را پديد ميآورد كه تقوا را در انسان به دنبال دارد كه سر منشأ فضايل و كمالات است.
2. اخلاص
اخلاص اساس عبادت و حقيقت بندگي است و ارزش عبادت به اخلاص است. قصد قربت انگيزه اصلي عبادت است و عبادت خالصانه يكي از صفات ويژه بندگان خاص خداست. حضرت زهراعليها السلام ميفرمايد:
روح نماز اخلاص است و نمازگزار از نماز رياكارانه و بدون اخلاص نهي شده است. نمازِ مطلوب، نمازي است كه براي رضاي خدا برپا شود و اگر در نماز درجهاي از آلودگي شرك و ريا باشد، به همان نسبت از مقام قرب دور خواهد شد. چون ريا با حقيقت و واقعيّت نماز سازگار نيست. نماز براي نيايش و مناجات با قدرت برتر هستي است و چون بدون اخلاص برپا شود، گفت و گوي نمازگزار با خدا بيمعنا جلوه ميكند. به اين ترتيب، نمازگزار بايد هر روز با برپايي نماز، اخلاص را تمرين كند. امام باقرعليه السلام ميفرمايد: "الصلوة بَيتُ الْاِخْلاصِ؛ نماز خانه اخلاص است."
3. تواضع
تواضع يكي از فضايل اخلاقي است كه در پرتو نماز در انسان ايجاد ميشود. يكي از اسرارنماز اين است كه خود بيني و تكبّر را در هم ميشكند و درس فروتني در برابر خداوند را به انسان ميآموزد، زيرا نمازگزار در هر شبانه روز طي هفده ركعت نماز، 34 بار پيشاني تواضع بر خاك ميسايد. نمازگزار در سجده، خود را همچون پر كاهي در ميان فضاي لايتناهي ميبيند و بدين سان خود را بنده كوچك و ناچيز خدا دانسته و هر گونه خودخواهي و غرور را از خود دور ميكند. حضرت زهراعليها السلام ميفرمايد:
فَجَعَلَ اللَّهُ الْاِيمانَ تَطْهيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ وَ الصَّلوةَ تَنْزيهاً لَكُم عَنِ الْكِبْر
خداوند ايمان را وسيله پاكسازي شما از آلودگي شرك و نماز را براي دوري و پاك نمودن شما از تكبّر قرار داد.
اعمال و ذكرهاي نماز بيانگر تواضع است و توجّه عميق به آنها تواضع را در انسان ايجاد ميكند. تكبيرة الاحرام، دعا و خواهش از خداوند و سوره حمد از جمله ذكرهاي نماز هستند كه كبر و خود بزرگ بيني را از انسان دور ميكنند. سجده و ركوع و ايستادن با رعايت ادب و وقار در مقابل خداوند مرور هر روزه درس تواضع است.
مستحبات نماز مثل تحت الحنك به گردن آويختن براي روحانيون گذاشتن بيني بر روي خاك، خشوع و دعاهايي كه در نماز و تعقيبات آمده، از اشكال ديگر تواضع است.
4. صبر
انسان در مسير زندگي خود دچار برخي مشكلات و سختيها ميشود كه تحمل برخي از آنها به قدرت و ايمان زيادي احتياج دارد. تحمل سختيها و صبر بر آنها يكي از فضايل اخلاقي است ه در اسلام ارج فراواني به آن نهاده شده است. به طوري كه در روايات صبر نسبت به ايمان همانند سر نسبت به بدن توصيف شده است.
ياد خدا، نيايش و نماز، نيروي معنوي تجديد شوندهاي در انسان ايجاد خواهد كرد كه او را در رويارويي با مشكلات نيرو ميبخشد. امام عليعليه السلام ميفرمايد: "اَلذِّكرُ يَشْرَحُ الصَّدرَ؛ ياد خدا سبب شرح صدر ميشود." نماز بهترين وسيله استعانت و كمك خواهي از پيشگاه الهي است. پيامبر اكرمصلي الله عليه وآله هرگاه با دشواري روبهرو ميشد، از نماز استعانت ميجست: "اذا حَزَبَه امرٌ فزع الي الصلوة" امام صادقعليه السلام ميفرمايد: هنگامي كه با غمي از غمهاي دنيا رو به رو شديد، وضو بگيريد و به مسجد رفته نماز بخوانيد و در حال نماز دعا كنيد، امام صادقعليه السلام در حديث ديگري ميفرمايد: "هرگاه براي اميرالمؤمنينعليه السلام پيشآمدي ميشد و حضرت را ناراحت ميكرد، به نماز پناه ميبرد و ناراحتي خود را به آن جبران ميكرد. نماز موجب وسعتِ رزق، برطرف شدن حوايج، دفع بلا و رفع مشكلات و ناراحتي ميگردد. و به اين ترتيب، انسان را در تحمّل مشكلات ياري ميدهد. از طرف ديگر، نماز با افزايش ايمان سبب ميشود نمازگزار خود را به گونهاي ابدي به جهان مادّي متعلّق نداند و با ديد ديگري وقايع را بنگرد. در نتيجه، با تغيير بينش، مشكلات را تحمل ميكند و به آرامش رواني دست مييابد.
انديشمندان غربي نيز به نقش دعا در مبارزه با دشواريها اعتراف كردهاند. نورمن وينسنت گريسي ميگويد:
دعا و نماز بزرگترين نيرويي است كه براي مبارزه با دشواريهاي زندگي روزانه و به دست آوردن آرامش روحي، شناخته شده است.
گاندي رهبر بزرگ مردم هند ميگويد:
اگر نماز نبود و با خدا ارتباط پيدا نميكردم، به طور حتم سالها بود كه ديوانه شده بودم.
ب) آثار تربيتي
فراهم آوردن زمينه براي پرورش استعدادهاي دروني و به ظهور و فعليت رساندن امكانات بالقوه را تربيت ميگويند. در مورد انسان نيز فراهم آوردن شرايط براي شكوفايي همه استعدادهاي دروني در جهت رسيدن به هدف مطلوب و برنامه ريزي شده، تربيت ناميده ميشود.
همه انسانها به دنبال سعادت هستند و داراي دو بُعد وجودياند. نماز در اين راستا سبب شكوفايي است دادهاي بالقوه انسان ميشود و شخصيت برجستهاي از انسان به تصوير ميكشد، زيرا نماز سبب خود شكوفايي، خودآگاهي و نشاط عقلاني ميشود.
1. ثبات شخصيت
از بُعد روانشناسي و روان پزشكي، شخصيت در برگيرنده مجموعهاي از صفات، رفتارها، افكار و تمايلات عاطفي و هيجاني ميباشد. كه فرد را از ديگران متمايز ميكند و صرف نظر از عوامل دروني و جسمي تأثير گذار بر روي شخصيت (مثل مسايل ژنتيكي، هورموني و شيميايي، وضعيت ظاهري و فيزيكي بدن و...) و عوامل بيروني و محيطي، نقش عمدهاي را در شكل دادن به شخصيت، ايفا ميكند. باتوجه به نقش اين عوامل بر تشكيل شخصيت ميتوان رسيدن به اثبات شخصيت و برخورداي از آرامش و پايداري شخصيتي را يكي از مطلوبترين خواستههاي بشري دانست؛ زيرا وجود ناهنجاري در هر كدام از عوامل شكل دهنده شخصيت ميتواند سبب اختلالي يا بيثباتي شخصيت گردد؛ و با اينكه روشهاي درماني متعددي براي درمان اين بيماران به كار گرفته ميشود، ولي نماز ميتواند ايفاگر نقش بسيار مهمي در پيشگيري و درمان اين گونه اختلالهاي عميق شخصيّتي ايفا كند.
تسليم در مقابل آموزههاي يك دين و پيروي از يك مذهب و پيمودن راهي كه صراط مستقيم باشد، ويژگي مهم و برجسته نمازگزاران است. نمازگزار ضمن تكرار يك مجموعه از ذكرها و واژههاي مشخص در نمازهاي خود پيوسته يك عقيده واحد و يك خط مشي مشخص را در زندگي خود دنبال ميكند. به اين ترتيب، گويي يك شخصيت ثابت و يك روش و منش معين و هميشگي را براي خود بر ميگزيند و در روند تكرار نماز، اصول اساسي خود را يادآوري كرده و پيوسته به تثبيت شخصيت خود ميپردازد.
روانكاو معروف، هانري لنگ چنين ميگويد:
در نتيجه تحقيقاتِ طولاني خود در اجراي آزمايشهاي رواني بر روي افراد، به اين موضوع پي بردهام كسي كه با دين سرو كار داشته باشد و به عبادت بپردازد، آنچنان شخصيتي نيرومند پيدا ميكند كه هيچ گاه يك نفر بيدين، نميتواند چنين شخصيتي به دست آورد.
2. نظم و انضباط
يكي ديگر از آثار تربيتي نماز، نظم و انضباط است. در بطن نماز مفاهيم و آموزههايي وجود دارد كه فرد را منّظم و منضبط ميكند؛ زيرا نمازگزار براي برپايي نماز ميبايست در زماني خاص و مكاني مشخص، رو به قبله بايستد و با لباسي تميز و پاكيزه مشغول نماز شود.
به عبارت ديگر، تكرار اين اعمال در ه روز سبب ميگردد نمازگزار، فردي منظم و منضبط شود؛ زيرا نظم نهفته در اين عملِ عبادي به انسان ياد ميدهد كه چگونه در ديگر امور زندگي منظّم و مرتّب باشد.
3. احساس قدرت و عزّت
نماز با آنكه احساس تواضع و فروتني را در انسان نسبت به خداوند بر ميانگيزد، ولي به هيچوجه به نمازگزار اجازه نميدهد در خود احساس ذلت يا فرومايگي داشته باشد؛ زيرا نماز، انسان را به قدرت فناناپذير الهي متصل ميگرداند و از اين جهت در انسان، احساس قدرت و عزّت را بر ميانگيزد. از اينرو، مومن هر كجا احساس تنگنا كند، به نماز متوسل ميشود و در پرتو آن گرههاي كار خود را ميگشايد.
اميرالمؤمنين عليعليه السلام در مناجات خود با خداي متعال چنين ميگويد: "اِلهي كَفي بي فَخْراً اَنْ اَكونَ لَكْ عبداً و كفي بي عِزّاً اَنْ تكونَ لي ربّاً؛ خدايا اين افتخار مرا بس، كه بنده تو باشم و اين عزّت مرا كافي است كه تو پروردگار من باشي".
نماز سندي است بر بندگي بنده و ربوبيّت خداوند و شاهد صدقي بر اين پيوند با بركت و افتخار آفرين است.
4. ادبِ برخاسته از نماز
موقعيت ويژه انسانهاي مؤدّب در جامعه، نشانگر تأثير ادب در تعريف جايگاه اجتماعي انسان است؛ زيرا زندگي اجتماعي بشر مستلزم رعايت برخي اصول و آداب است كه بدون آنها انسانها نميتوانند به طور مسالمتآميز و در زماني طولاني در كنار يكديگر زندگي كنند. از اينرو ادب در تعامُلات روزمره انساني بيسار موثر است. براي بررسي اثر نماز در رشد و تعالي ادبِ انساني ميتوان جلوههاي آن را چنين برشمرد:
تواضع : انسانهاي مؤدّب، انسانهايي فروتن هستند و از غرور و خود بزرگ بيني به دورند و از اينرو محبت ديگران را جلب ميكنند و همان طور كه گفته شد نماز، مسير تواضع را هموار ميكند.
خوش زباني : انسانهاي مؤدّب بسيار خوش زبان هستند و گفتار آنها سبب آزار و اذيت ديگران نميشود. نمازگزار در نماز ياد ميگيرد كه چگونه بهترين كلمات را بر زبان جاري كند و چگونه الفاظ زيبايي را برگزيند. نماز، مناجات با خدايي است كه جز با بهترين و زيباترين كلمات، سخن گفتن با او نشايد.
نظافت : انسانهاي مؤدب پاكيزه و مرتب نيز هستند؛ زيرا ادبِ اجتماعي چنين حكم ميكند. نمازگزار نيز به سبب وجوبِ پاكيزگي نمازگزار، موظف به شستوشوي اعضاي بدن و پوشيدن لباس تميز ست و حتي به امر مستحبّي چون استعمال بوي خوش سفارش شده است.
رعايت آداب خاص : انسانهاي مؤدّب در تعاملات اجتماعي خود آداب خاصي را رعايت ميكنند كه ممكن است اين آداب در فرهنگهاي مختلف، تعريف متفاوتي داشته باشند. نماز نيز به انسان ياد ميدهد كه چگونه آداب خاصّي را در زمان معين به جا آورد. داشتن سجاده، مهر، تسبيح، روبه قبله بودن، ايستاده نماز خواندن در صورت داشتن سلامتي كامل، وضو گرفتن، خواندن نوافل و اختصاصِ لباسِ خاص به نماز، از جمله اين آداب است. همچنين سلام كردن يكي از متداولترين آداب اجتماعي است كه در نماز وجود دارد.
متانت و وقار : انسانهاي مؤدّب، متين و با وقارند. دستيابي به وقار را از آثار تربيتي نيز ميتوان به حساب آورد.
5. تمركز ذهن
اين بحث در بحث ضرورت نمازگزاري به طور كامل مورد ارزيابي قرار گرفت.
ج) آثار بهداشتي نماز
وضو يكي از مقدمات نماز است كه آثار بهداشتي آن بر كسي پوشيده نيست. به ويژه اگر به اين امر توجه كنيم كه تكرار وضو در اسلام توصيه شده است. از جمله وصيّت پيامبر اكرمصلي الله عليه وآله به حضرت عليعليه السلام كه ميفرمايد: "هر نمازِ با مسواك، با نماز چهل روز بدون مسواك برابر است"، يا كلام مولاي متّقيان كه ميفرمايد: "بر تو باد مسواك زدن پيش از وضوي هر نماز"
اين توصيهها يك عامل تشويقي مؤثّر براي رعايت بهداشت دهان و دندان نمازگزار است؛ زيرا نمازگزاري كه ميداند هر ركعت نماز با مسواك، با هفتاد ركعت بدون مسواك برابر است، مسواك زدن را رها نميكند. نمازگزاري كه ميداند بايد به هنگام نماز پاك باشد، رعايت بهداشت فردي به طور طبيعي براي او در اولويت قرار ميگيرد، به تبع آن در انديشه فراهم كردن امكانات بهداشتي ميافتد.
نمازگزاري كه ميداند هنگام نماز بايد خداوندي را عبادت كند كه زيبايي را دوست دارد، بهداشت فردي خود را جدّي ميگيرد. همچنين در بُعد اجتماعي پاكيزگي مسجد براي او حكم يك فريضه را پيدا ميكند.
تأكيد بر مسايل بهداشتي آن چنان در اسلام مورد توجه قرار گرفته كه حتي "استنشاق" يكي از مستحبات وضو قلمداد شده است.
تومانيانس مينويسد:
در غضروفهاي بيني گاهي كرمي توليد ميشود كه سبب سردرد فوقالعاده شديد و كاهش بينايي چشم ميشود. براي دفع اين كرم بهترين وسيله، شستوشوي بيني با آب سرد است.
پوشيدن لباس تميز نيز يكي ديگر از مستحبات نماز است كه در بهداشت و نظافت موثر است.
آثار ديگر نماز عبارتاند از: بهداشتِ خوب، شادابي جسم، آرامشِ عضلات، درمان بيماري فشار خون، عفونت كليه و مجاري ادرار، عفونتهاي گوارشي، ايمني حواس، درمان عفونتهاي تنفسي، بيماريهاي دهان و دندان، بيماريهاي پوست و بيماريهاي واگيردار، افزايش طول عمر، جلوگيري از بيماريهاي مقاربتي و اعتياد، درمان وسواسهاي فكري و عملي، جلوگيري از شيوع خودكشي، بهبود بيماريهاي تيروئيد و جلوگيري از سكتههاي قلبي و مغزي، زخمهاي گوارشي و جلوگيري بيماري آسم.
نماز بر بهداشت و آرامش روان نيز موثر است كه اين موضوع در ابتداي بحث ضرورت نمازگزاري مورد بحث قرار گرفت.
آثار اجتماعي
نماز تنها يك عبادت در ميان فرايض و تكاليف عبادي نيست، بلكه اصليترين نماد دينداري است كه علاوه بر آثار فردي، در عرصه اجتماعي نيز آثار آن اندك نيست و در پارهاي موارد اثرات اجتماعي آن بسيار فراوانتر است.
شناخت كاركردهاي نماز در ابعاد اجتماعي آن و بررسي آثار و نتايج حاصله آن در شكلگيري رفتارها، اتخاذ روشها، تعيين استراتژيها و اهداف عمومي اجتماعي و به تعبير ديگر ظهور نهاد اجتماعي نماز كه در شكل نماز جمعه، جماعت و نماز عيد تجلّي مييابد، ميتواند پردهاي ديگر از اسرار نماز را بگشايد و رازهاي نهفته آن را براي ما واگويي كند. ما در اين بخش به دنبال كشف رابطه و نسبت مباحث جامعهشناسي نماز به عنوان يك رفتار مذهبي هستيم. برخي نماز را به عنوان يك رفتار ديني بيشتر در حوزه روانشناسي و تأثير رواني آن بر فرد مورد بررسي قرار دادهاند و براي نماز، كاركرد اجتماعي قايل نيستند؛ در حالي كه بررسي پيآمدهاي اجتماعي نماز، نشان ميدهدكه آثار اين عبادت از فرد فراتر رفته و در ساختار جامعه اثر گذار ميشود.
الف) مسايل اجتماعي نماز در سطح خُرد
از نظر جامعهشناسي يكي از عناصر اساسي سازنده جامعه در سطح خُرد، موجوديت فرد است كه در كنار تعامل اجتماعي نقش مهمّي را ايفا ميكند.
نظامِ شخصيتي انسان با نظامهاي رفتاري، اجتماعي و فرهنگي ارتباط دارد و فرد از طريق نظام شخصيتي خود با جمع رابطه برقرار ميكند. ماز بر هرچهار قطبِ شخصيت انسان يعني هوش(استعداد يادگيري)، ظرفيت اجرا(خود - مستقل) هويت فردي (هويت - خود) و هويت جمعي (تعهد) تأثير ميگذارد. در نتيجه، حالات زير ايجاد ميشود:
1. تأثير معاني و نمادها و ديگر اجزاي فرهنگي نماز بر نمازگزار كه باعث منظم شدن و تعادل در نيازها و آرزوهاي نمازگزار ميشود كه تحت عنوان خُرد ورزي از آن ياد ميشود.
2. تأثير نمازگزار بر ديگر اجزاي فرهنگي براي غلبه بر محيط، جهت تأمين منافع آني بدون اينكه نيازها تعديل و تغيير مهمي را تجربه كنند كه تحت عنوان فعّال گرايي از آن ياد ميشود.
ب) مسايل اجتماعي نماز در سطح كلان
دو عنصر اساسي يعني فردِ نمازگزار و تعامل بين نمازگزاران منجربه پديد آمدن عنصر سومي به عنوان "ما" و گروهِ نمازگزاران ميشوند. در نتيجه، بُعد كلانِ جامعه را از خود متأثر ميكنند. در اينجا اين قاعده به همان صورت عمل ميكند كه ديگر اقشار و طبقات ديگر با گروه بندي تفكيك شده خود، ساختار كلان جامعه را از خود متأثر ميكنند.
گروه بندي اجتماعي نمازگزاران در سطح كلان اجتماعي، در چهار بُعد مختلف تاثير خود را به نمايش ميگذراند.
تعميم ساختاري
با توجه به دگرگونيهايي كه در جوامع مختلف، به خصوص جوامع توسعه نيافته به وجود ميآيد، گسترش و تعميق نظام اجتماعي اهميت خاصي دارد. تعميم ساختاري، زمينه بروز توسعه اجتماعي را به وجود ميآورد. تعميم ساختاري داراي چهار بعد ميباشد: ارتقاي انطباقي، تعميم ارزشي، ادخال و فرديت.(537) تعميم ساختاري به معناي خروج جامعه از حالتهاي انزوا جويانه و انفرادي و پانهادن به عرصه قانونمند اجتماعي است.
تنظيم سياسي
به دنبال ايجاد گروههاي نمازگزار و تفكيك اجتماعي كه پيآمد آن است، ضرورت يك نظارت بيروني هم بر اين افراد و گروههاي نمازگزار مشاهده ميشود؛ زيرا با ايجاد اين گروهها و تفكيك اجتماعي و سپس شكلگيري گروه بنديهاي جديد اجتماعي در سطح جامعه، به طور طبيعي معادله قدرت سياسي از حضور آنها متأثّر ميشود و موضوع تنظيم سياسي و نظارت بيروني مطرح ميشود. بدين جهت، اگر فرهنگ نماز بر جامعه حاكم شود، همگامي بين افراد و گروههاي نمازگزار در جامعه تحقق پيدا ميكند. در اين حالت، بعضي از افراد و گروههايي كه نخواهند همگامي دروني داشته باشند، تحت تأثير حضورِ اجتماعي نمازگزاران و معادله سياسي برآمده از آن قرار خواهند گرفت. در اينجا ابعاد تنظيم سياسي نماز يعني تمركز قدرت بين نمازگزارن، مقبوليت و مطلوبيت بين نمازگزاران و اعتماد اجتماعي بين نمازگزاران، ساختار كلان جامعه را از خود متأثّر ميكند.
تنظيم اجتماعي
در جامعه، گروههاي متعددي هستند كه ميتوانند داراي هويتها و مرزهاي فرهنگي متفاوتي باشند. نماز و فرهنگ نماز ميتواند بستر مناسبي براي تعاملات بين گروهي شده و به تبع آن بروز تفاهم بين گروهي را موجب شود و با تكرار منظم مبادلات بين گروهي، تقويت انسجام در كلّيت جامعه در برابر انسجام محلّي را محقق سازد.
تعاملات بين گروهي كه به تبع نماز به وجود ميآيد، ميتواند در ايجاد هنجارهاي جديد و گسترش افق هنجاري اعضاي جام ه، رفع نيازهاي جديد، كمك به گسترش وابستگي عاطفي افراد و تعميم تعهد دروني افراد نسبت به ديگران و بروز زمينه عيني براي تعميم و تجريد ارزشي، جهت نظام فرهنگي جامعه مؤثّر باشد. در نتيجه، راه را براي تعميم نظارت دروني و شكلگيري ساختار كلان جامعه هموار كند.
ابعاد تنظيم اجتماعي در تعاملات بين گروهي، رقابت بين گروهي، تفاهم بين گروهي و تعاملات درون گروهي جلوهگر ميشود.
تفاهم نمادين
براي "افراد" نمازگزار، "گروههاي" نمازگزار و ديگر گروههاي اجتماعي، وجود يك تفاهم نمادين اهميّت فراواني دارد.
ابعاد تفاهم نمادين نمازگزاران عبارتاند از: تفاهم در شناخت، وحدت در روش، تفاهم ارزشي و اخلاقي و تفاهم اجتماعي. به عبارت ديگر، نماز از اختلالات اجتماعي جلوگيري كرده و موجب تعميق وحدت اجتماعي ميگردد.
تعامل اجتماعي برآمده از نماز
تعامل اجتماعي انواعي دارد كه نماز بر روي انواع آن ميتواند تأثير گذار باشد. تعاملِ مبادلهاي، قدرت و تعاملِ ارتباطي و گفتماني گونههاي مختلف تعاملِ اجتماعي هستند كه هر يك در فرآيند خاصّ خود مستعد اثرپذيري از نماز هستند. در اين ميان، مفاهيم "ما" و "گروه" بيانگر هويّتي جمعي هستند كه تعامل اجتماعي در بستر آنها تفسير ميشود. به عبارت ديگر، در نتيجه تركيب دو عنصر فرد و تعامل اجتماعي، عنصر سومي به نام ما يا گروه تشكيل ميشود كه داراي ابعاد ابزاري، سياسي، فرهنگي و اجتماعي است و براي حفظ خود به چهار عنصرِ هم فكري مشترك، همگامي(هماهنگي) مشترك، همدلي مشترك و هم بختي مشترك نياز دارد. گروهِ نمازگزار نيز از چنين قاعدهاي تبعيت ميكند.
نتيجه گيري
با تعبيري جامعه شناسانه نماز خرده نظامي از نظام دين اسلام است كه معاني و نمادهاي دين را به شكلي در خود جاي داده است كه ثبات و تعادل خود را حفظ نمايد. هر چند تعادل نماز، تعادلي پويا است و به صورت ساكن در نظر گرفته نميشود. وقتي نماز به صورت جماعت بر پا ميشود، نظامِ نماز، اجتماعي ميگردد و رفتار نمازگزار تحت تأثير بُعد هنجاري اين نظام قرار ميگيرد. نماز به عنوان يك نظام داراي ساختار ويژه خود است. ساختار نماز همان مجموعه مفاهيم و معاني و اجزاء و نحوه تركيب آنها است كه در تعاملِ اعضاي گروه نمازگزار با يكديگر نقشي اساسي ايفا ميكند و رفتار آنها را براي يكديگر معنا ميكند.
منابع و مآخذ :
1ـ قرآن مجيد
2- آموزش نماز ، دكتر عبدالله بن احمد بن علي الزيد ، ترجمه آبي عبدالله ، اسحاق بن عبدالله دبيري
3- همراه با نماز، نويسنده : محسن قرائتي
4- جامع آيات و احاديث موضوعي نماز ـ جلد اول و دوم ، نويسنده عباس عزيزي
5- اصول كافي
6- آموزش نماز ، دكتر عبدالله بن احمد بن علي الزيد ، ترجمه آبي عبدالله ، اسحاق بن عبدالله دبيري