$('#s1').cycle('fade');
  جستجو

 صفحه نخست  |  راهنمای فروشگاه  |  تماس با ما  |نحوه خرید  |  سبد خرید   |        ثبت شده در سايت ساماندهي كشور

مقالات رایگان دانشجویی > الهیات و معارف اسلامی

Bank Sepah:5892-1010-5735-6012

Email: dociran.pdfiran@gmail.com

09153255543  عالم زاده

 مجموعه مقالات علمي الهیات و معارف اسلامی
اخلاق حسنه در بازار

تاریخ ایجاد 1389/08/10  تعدادمشاهده  3180

 

مقدمه :
در طول تاريخ، انسان هيچ گاه مانند زمان ما نيازمند به يکنهضت اخلاقي نبوده است، زيرا در گذشته، بشر به اين سطح از دانش دسترسي نداشت وبيشتر ضوابط مذهبي، بر روابط فرد و اجتماع حاکم بود؛ اما امروزه پيشرفت علم، انسانرا بر بسياري از نيروهاي طبيعت مسلط کرده و همچنين او را از سلاح هاي تخريبي باقدرت فوق تصور، برخوردار نموده است و با تضاد موجود بين قدرت ها، تنها جرقه اي برايتکرار جنگ هاي هستي سوز جهاني، کافي است
وضع خطرناک موجود تا حدودي مولود افکار عده اي از دانشمندان چند قرن اخير است کهگمان داشتند علم به تنهايي، گره گشاي همۀ مشکلات بشريت است
اگر همزمان بانهضت علمي اروپا، نهضت اخلاقي نيز انجام مي گرفت، امروز دنيا با مسئله اي به نامنابودي تمدن انساني يا نسل بشر رو به رو نبود. متأسفانه رنسانس علمي، منهاي اخلاقبه وجود آمد و پله هاي نردبان پيشرفت در غياب اخلاق، پشت سر گذاشته شد. اما در اينميان بعضي از انديشمندان، اين خلأ اخلاقي را به خوبي احساس مي کردند و نگران آيندهبودند. لذا براي جبران گذشته، نهضت هاي اخلاقي را در اروپا و آمريکا به وجودآوردند، اما خطاي بزرگي که انجام گرفت اين بود که در طي اين فرآيند، اخلاق از مذهبجدا شد و بر تأسيس مکتب اخلاقي بر مبناي ماديان و محسوسات تأکيد شد. اثر اين نهضت،ايجاد يک خلأ بزرگ در روح فرد و اجتماع و تسهيل سير نزولي بشريت بود. نسل امروز، باهمه رفاه نسبي و نيز با تمام مصائب دردناکش نمونه اي از گسترش وسيع دانش و تکنيک،منهاي اخلاق است
صاحب نظران فناوري هاي زيستي عموماً معتقدند اگر نسل بشرتا هزارۀ سوم نابود نشود، آن قدر از نظر علم و تکنولوژي پيشرفت مي کند که بسياري ازاحتياجات زندگي را به کمک توانايي ها و قدرت ذهني خود، تأمين مي کند و ساير اعضايبدن، فعاليت کمتري خواهد داشت. در چنين عصري که تکنيک به آخرين مرحلۀ تکامل رسيدهاست، همه چيز براي بشر حل مي شود، جز مسئله سعادت که همچنان حل نشده باقي خواهدماند. از اين رو جامعۀ انساني به خاطر رسالتي که از نظر تکامل مادي و معنوي بر عهدۀاوست، مسئوليت بزرگي در پيش دارد، که همان انقلاب اخلاقي و تجديد حيات معنوياست
از ميان مکاتب مختلف اخلاقي موجود، مکتب اخلاقي اسلام، واجد امتيازاتو خصوصيات منحصر به فردي است که مي تواند پيشاپيش همۀ مکاتب و علوم در هر زمان، نقشسازنده خود را ايفا نمايد.
 
چرا بشر به اخلاق ديني نيازمند است؟
هدف ازتدوين مقررات اجتماعي و سياسي در تمام اجتماعات اين است که افراد يک ملت بتوانند بارعايت حقوق متقابل در کنار يکديگر زندگي کنند. در حقيقت، نهادهاي قانون گذاري وسازمان هاي گستردۀ قضايي و امنيتي و انتظامي، کارشان منحصر به اين است که مانعطغيان گري بشر شوند؛ اما هنوز اين همه قوانين نتوانسته امنيت کاملي در اجتماعات بهوجود آورد. آمار جنايات در جوامع به اصطلاح توسعه يافته، گواه بر اينادعاست
حقيقت اين است که خواست هاي بي نهايت بشر، چيزي نيست که با تدوينچند قانون و تصويب مجازات هايي بتوان آن را مهار کرد، اين گناه انديشمنداني است کهانسان را خيلي کوچک تر از آنچه هست تشخيص داده اند و تصور کرده اند با اين ذهن ودرک ناقص بشري مي توان به تمام جنبه هاي پيچيده روح انسان پي برد و برنامه سعادت اورا به دست داد
ثروت، لذت، قدرت، وطن پرستي، ملت پرستي، علم، هنر و ... فاقد آن کليتي هستند که بتوانند تمام ابعاد وجود يک فرد را ارضا نمايند. مگر انسانغير از لذت گرايي يا ثروت خواهي يا عشق به وطن و ... خواسته هاي ديگري ندارد؟ فرديکه تمام وجود خود را در راه گردآوري ثروت هماهنگ مي سازد، خيلي زود در مي يابد کهاشتباه بزرگي مرتکب شده است. اکنون اين سؤال مهم پيش ميايد که: هدف نهايي زندگي،چه مي تواند باشد؟
وقتي روشن شد که آرمان هاي محدود و سطحي، قدرتپاسخگويي به همه خواسته هاي مادي و معنوي بشر را ندارند، بايد در تکاپوي هدف ومقصدي بود که با فراگيري تمام وجود انسان، نيازهاي جسمي و خواسته هاي بي نهايت روحياو را اشباع نمايد و آن قدرت را داشته باشد که به سه سؤال اساسي از کجا آمده ام،براي چه آمده ام و به کجا خواهم رفت؟ پاسخ هاي قانع کننده اي بدهد و يا اين کهبدون اعمال زور و قدرت، آنها را به رعايت قوانين اخلاقي، مُلزم نمايد
آياقدرتي که بتواند پشتوانه مطمئني براي اصول اخلاقي بشر در روابط فرد و اجتماع باشد وعموم افراد را در نهان و آشکار، مقيد به رعايت حقوق و انجام وظايف نمايد، جز خدا ميشناسيد؟
مشکلات بازار :
 عبارت اصول اخلاقي و بازاريابي مستقيم را بسيار ي متضاد يکديگر مي دانند در بعضي موارد در فضاي تجاري ايالات متحده مشکل نيست ببينيم که مردم با يک حالت ترديد و حتي با بد گماني به تجارت و فعاليتهاي تجاري نگاه مي کنند 0 يک نظر سنجي ( هريس /نشريه basinessweek) مشخص نمود 90% مردم آمريکا معتقدند که جرايم اختلاس متخصصين ( جرايم يقه سفيدي ) در محدوده جامعه تجاري ايالات متحده بسيار رايج مي باشد 0 گذشته از اين ، جامعه تجاري ، آ نطور که توسط Ross&touché نظر سنجي شده با اين ديدگاه مخالف نيست ،آنها نتيجه گيري کردند که بخش بزرگي از مشکلات اخلاقي در تجارت که در جرايد گزارش شده است گزافه گويي نيست 0 متأ سفا نه : عمدتا بنا به هدف بنيادين ايجاد رابطه با مشتري يک هدف طبيعي در بازار يابي مستقيم مي باشد 0 اگر چه بازاريابان مستقيم تلاش شان بر قراري و حفظ ارتباطات با مشتري است، مديريت کردن آن در عمل مي تواند بسيار دشوار باشد ، که منجر مي شود به ايجاد يک خلاء در انتظارات ميان شرکت و آ نهايي که از آن خدمات مي گيرند 0 در عين حال ، ناشيانه خواهد بود که بگوئيم خود شرکتها مقصر نيستند 0 يک وسواس در ايجاد بازده آني ،همراه با موثر بودن هوس انگيز رفتار غير اخلاقي منجر به اين شده است که بازاريابي مستقيم همواره يک موضوع مطرح در بحث اصول اخلاقي و تجارت باشد 0 شناسايي نمونه هايي از به حداکثر رساندن مو قعيت هاي کوتاه مدت با هزينه تهديدات دراز مدت دشوار نيست 0رفتار هايي همچون ارائه محصولات رايگان يا تخفيف و آنگاه افزودن مبالغ پنهان سنگين ( مثلا ارسال و تحويل )، شواهد و تعاريف دروغين يا گمراه کننده و ارائه اغراق آميز محصولات و خدمات به ايجاد يک فضاي تجاري که 60% آمريکائيان در فهرست مزاحم در تبليغات اينترنتي قرار گرفته اند (که تعداد سال آينده انتظار ميرود افزايش يابد ) و 80% گزارش نموده اند که ديگر به تبليغات اينترنتي اعتماد نميکنند،دامن ميزند . اگر اين موارد سريعا بررسي نشوند تهديدات عليه بازار يابان مستقيم افزايش خواهد بافت .
اخلاق در فعاليت‌هاي بازرگاني و اقتصادي (Business Ethics)
در دنياي تجارت و بازرگاني حسب شرايط موجود رقابت وجود دارد و هر شركت سعي دارد نسبت به رقباي خود وضعيت بهتري را احراز نمايد. درگيرودار فعاليت‌هاي توليدي وبازرگاني تصميمات مختلفي اتخاذ ميشود واقدامات گوناگوني صورت مي‌گيرد ولي فعالان در اين عرصه اهم از مصرف‌كنندگان و توليد‌كنندگان همديكر را تحت نطر دارند و كارها و فعاليت‌هاي خارج از قاعده و اصول شناخته‌شده را مذموم و غيرقابل قبول ميدانند. در هر جامعه بر اساس شرايط همان جامعه ديدگاههاي حاكم و استانداردهايي در خصوص رفتار درست ونادرست وجود دارد كه از آن به اخلاق تعبير ميشود. همين معني اخلاق به عنوان اخلاق بازرگاني و تجارت (Business Ethics) در فعاليت هاي بازرگاني و توليدي حاكم است .
مفهوم ديگري كه در فعاليت‌هاي توليدي و بازرگاني وجود دارد شياري و تقلب (Fraud) است. شيادي به معني زير پا گذاشتن قوانين و يا رعايت نكردن اصول وقوانين جاري است. در شياري ملموس، عيني و قابل استفاده به ابزار مادي است مثل استفاده از موارد دامي در توليد بيسكويت مورد استفادة مردم ويا تعيين تاريخ توليد يك كالا در تاريخي در آينده كه در آن تاريخ كالا در بازار مورد استفاده است . ولي در كار غيراخلاقي نرم‌ها واستاندارهاي متداول و مورد قبول عامه رعايت نميشود و از آنها انحراف ايجاد مي‌گردد. خلاف‌هاي اخلاقي اغلب بصورت غيرملوموس و ذهني مورد تجزيه و تحليل قرار مي‌گيرند و استناد به ابزار مادي در آنها ميسر نيست . در همة شرايط كارهاي غير اخلاقي، غيرقانوني نيستند ولي بهرحال غيراخلاقي تلقي ميشوند. فرض كنيد مدير عامل شركت A در كميته‌ايعضويت دارد كه نمي‌تواند حقوق ومزاياي مدير عامل شركت B را افزايش دهد و مدير عامل شركت B در كميته‌اي عضويت دارد كه قادر است حقوق ومزاياي شركت A را زياد كند. اگر اين دو مدير عامل بصورت متقابل پيشنهاد افزايش حقوقو ومزاياي يكديگر را كميته‌هاي مربوطه بدهند و اين پيشنهادها عملي گردد. اين اقدامات غيراخلاقي بشمار خواهد آمد در حاليكه غيرقانوني محسوب نميشود.
خرده نکته‌ها‌يي در باب اخلاق تجارت (the ethics ofbusiness)
1. تجارت، نحوه‌اي کار (work) است و در بادي امر (prima facie) اينگونه به نظر مي‌رسد که هدف از آن صرفا تامين معاش مادي براي گذران زندگي است. لازمه‌ي چنين نوع نگاهي به کار، اين است که اگر فرضا بتوان بدون کار کردن يا بدون کار کردن متناسب با در آمد، در آمدي کسب کرد، از آنجا که هدف کار صرفا کسب در آمد است، اين کار رواست. در حالي که شهود اخلاقي (moral intution) چنين لازمه‌اي را روا نمي‌داند. بنا بر اين بر اساس قاعده‌ي اللازم باطل فالملزوم مثله، آن تعريف از کار، اخلاقا درست نيست. 
2. بر اساس نگاه وجودي (existential) به کار، و مثلا براساس تعريف ميگل د. اونامونو، الاهي‌دان، رمان‌نويس و فيلسوف معاصر اسپانيايي، کار، عملي‌ترين تسلاي اندوه به دنيا آمدن است  بر اين اساس حتي اگر کسي فرضا مشکلي براي گذران وجه مادي زندگي نيز نداشت، کار امري لازم و روا بود زيرا کار کردن نحوه‌اي مواجهه با هستي است.
3. از تامل بر روي خود کار که بگذريم و مشخصا وارد کار تجاري که بشويم، مي‌توان گفت که اخلاق در تجارت صرفا موقعي معنا مي‌يابد که ما رويکرد خود را به اخلاق مشخص کرده باشيم. مثلا بر اساس اخلاق پيامدگرا (consequentialist) عملي اخلاقي است که پيامدهاي خوبي داشته باشد، اينکه اين پيامد خوب بايد براي چه کسي باشد (خود فرد يا جامعه) بستگي به آراي مختلفي دارد که در ميان پيامدگرايان اخلاقي وجود دارد. نيز بر اساس اخلاق وظيفه‌گرا (deontologist) (که نا پيامدگراست) عملي خوب است که مطابق وظيفه باشد و بر اساس اين تلقي از اخلاق، ما مامور به وظيفه‌ايم و نه نتيجه.
4. با اين حال توجه به اين نکته بايسته است که عملي واحد هم مي‌تواند از سوي وظيفه‌گرايان، اخلاقي يا غير اخلاقي شمرده شود و هم از سوي پيامدگرايان. مثلا خودکشي مي‌تواند از سوي هر دو گروه غير اخلاقي شمرده شود.
5. حرص و طمع و تلاش بي‌وقفه براي افزودن سرمايه از طريق گسترش کار تجاري، از اصول قطعي و دائمي اخلاق کار تجاري است (اين اصل را زين پس اصل اخلاق کار تجاري مي‌ناميم). از سوي ديگر، در اخلاق سنتي همه‌ي اديان و مذاهب، بر پرهيز از حرص و طمع سخن رفته است و گنج حقيقي، قناعت دانسته شده است. بر اين اساس، تعارضي ميان اخلاق سنتي و اصل اخلاق کار تجاري ايجاد مي‌شود. آيا اين تعارض رفع شدني است؟ توصيه‌ي اخلاق سنتي، توصيه‌اي ايده‌آل و اصل اخلاق کار تجاري، اصلي واقعي است.
6. شايد يکي از راه‌حل‌ها اين باشد که با به رسميت شناختن اصل اخلاق کار تجاري، کوشش شود که از فجايعي که ممکن است اين اصل بيافريند جلوگيري شود. به تعبير ديگر تلاش در اخلاق تجارت نه مخالفت از منظري ايده‌آل با اصل اخلاق کار تجاري باشد بلکه صرفا مخالفت با مواردي از اِعمال آن اصل باشد که به سود جويي محض بدون در نظر گرفتن مصالح اجتماع مي‌انجامد. 
7. اصل اخلاق کار تجاري، از آنجا که به سرمايه‌اندوزي بي پايان دعوت مي‌کند، اصلي مستعد ويراني مصالح جامعه است. زيرا بنا بر اين اصل، اگر سرمايه با توليد کالايي تامين ‌شود که براي جامعه مضر است اما ضرر آن به نحوي است که سرمايه‌دار قانونا با مشکلي مواجه نمي‌شود، توليد آن کار رواست. راه مناسب مقابله با اين‌گونه سودجويي‌هاي مضر، دعوت به ترک کلي اصل اخلاق کار تجاري نيست. در فقه اسلامي، احتمالا ملهم از برخي احاديث، مستحب است که اگر کاسب قوت يک روز خود را به دست آورد مغازه‌ي خود را تعطيل کند (براي نمونه نگا: شرح لمعه، باب مکاسب)، چنين توصيه‌اي به گواه تاريخ تجارت اسلامي هيچ‌گاه حتي از سوي متدين‌ترين کاسبان عملي نشد و همين، گواه تاريخي خوبي است بر اين مطلب که نفي اصل اخلاق کار تجاري ميسر نيست. راه مناسب، اگر چنين راهي وجود داشته باشد، مي‌تواند اين باشد که محققانِ اخلاق تجارت بکوشند تا اين نکته را موجه نمايند که در دراز مدت سود تاجر به اين است که کالاي او داراي کيفيت بوده و مفيد به حال اجتماع باشد. به تعبير ديگر بکوشند تا رعايت مصالح اجتماع را به همان سودگرايي تاجر گره بزنند.
ايجاد نام و نشان تجاري اخلاقي
معاني نام و نشان به نقش و ارزش آن در زندگي ذينفعان بستگي دارد و براي استفاده كنندگان از يك نام و نشان تجاري خاص يك قيد اخلاقي ايجاد مي‌شود. گاهي ممكن است نام و نشان تجاري با نام شركت پيوند خورده و مترادف با سياست‌هاي شركت شود و يا نشان دهنده وجه مشترك شركت و مشتريانش شود. همانند فعاليتهاي روابط عمومي كه وجهه شركت را نشان مي‌دهد وظيفه نام و نشان تجاري نيز نام آوري شركت است و مديريت ايجاد نام و نشان مي‌تواند به خوبي روابط عمومي ارتباط ميان سازمان و ذينفعان را تنظيم كند.
رعايت اخلاقيات و پايبندي به ارزش‌هاي اخلاقي به صورت يكي از مهمترين پديده هايي در آمده كه در سازمان‌ها مورد توجه قرار مي‌گيرد. اصول اخلاقي به صورت بخشي از سياست‌هاي رسمي و فرهنگ غير رسمي سازمان‌ها در آمده است. بسياري از سازمان‌ها به صورت رسمي كد‌هاي اخلاقي تعريف كرده اند و سيستم‌هاي آموزشي براي اين امر ايجاد شده است (كرين و ديگران 1997).
آيا ايجاد نام و نشان بايد اخلاقي باشد؟ جواب اكثر سازمان‌ها مثبت است. تاكنون در مورد چيستي نام و نشان سازي اخلاقي به ندرت مي‌توان به يك توافق جهاني دست يافت. اخلاقيات موضوعي پيچيده است. اخلاقيات به قوانين عقلي و اصول رفتاري براي تصميم گيري در باره اينكه چه چيزي خوب است و چه چيزي بد گفته مي‌شود. اين اصول هميشه به راحتي تعريف نمي‌شوند و اغلب تمايز بين اخلاقيات و قانون مشكل است. ارزش‌هاي اخلاقي بين افراد، سازمان‌ها و حتي فرهنگ‌ها تفاوت دارند و در تمام زمان تغيير مي‌كنند.
اخلاقيات بازاريابي زير مجموعه اخلاقيات تجارت و اخلاقيات تجارت زير مجوعه اخلاقيات است. تحقيقات روي اخلاقيات بازاريابي تنها به نظريات كلي در مورد فرايند بازاريابي از قبيل آميخته، تحقيقات بازاريابي و سيستم‌هاي آن محدود شده است. به عبارت ديگر در هيچ كتاب اخلاقيات بازاريابي نمي‌توان متني را راجع به نام و نشان اخلاقي يافت.
طبق تعريف انجمن بازاريابي آمريكا نا و نشان تجاري شامل يك نام يا مجوعه اي از كلمات ، دوره، علامت، سمبل، طرح و يا تركيب آنهاست. براي صاحبان نام و نشان اين امر به صورت يك شيوه تمايز است كه در خاطره و حافظه وجود دارد و آينده محصول را تضمين مي‌كند. اما ايجاد يك نام و نشان تجاري اخلاقي يك زير مجموعه از اخلاق بازاريابي است كه رفتار درست، غلط و هنجار‌هاي اخلاقي را چه در ارتباط با فرد ، سازمان يا جامعه در تصميمات مربوط به ايجاد نام و نشان تجاري معين مي‌كند. در اين رويكرد يك نام و نشان نه تنها با معيار‌هاي اقتصادي بلكه با معيار‌هاي اخلاقي نيز بايد ارزيابي شود. در عين حال يك نام و نشان اخلاقي نبايد به عموميت و قدرت ارتباطي كالاي شركت لطمه بزند بلكه بايد به ارتقا عموميت كالا كمك كند
تباني غيراخلاقي براي شكست رقيب
در پروژه اي کارمان با يک شرکت سخت افزاري گير کرد که براي مشتري کاري را انجام داده بودند، مشکل آنجا شد که نرم افزارمان در شرايط عادي کار مي کرد، روي سيستمها ي خودمان يا در محل مشتري، ولي وقتي آن را با محصول آن شرکت همراه مي کرديم، مشکلات شروع مي شد، هر چقدر بچه ها تلاش کردند موفق نشدند اين مشکل را حل کنند، بررسي ها نشان مي داد که در ظاهر مشکل از عدم هماهنگي با آن دستگاه  سخت افزاري خاص است. جلسات اوليه هماهنگي در ظاهر خوب پيش مي رفت و طرف مقابل،  مسؤوليت ها و مشکلات سيستم خودش را مي پذيرفت، اما به مشتري فيدبک هاي ديگري داده مي شد، اينکه مشکل مال نرم افزار است و آن شرکت در آن قضيه بي مشکل! و ما هم غافل از اينکه چرا اين شرکت اينگونه برخورد مي کند، که جاي سوال داشت اين دو رويي.
تا اينکه از کانالي نا خواسته و کاملا تصادفي متوجه شديم که آن شرکت سخت افزاري محترم، همکار و Partner يکي از شرکتهاي نرم افزاري توليد کننده محصولي مشابه با محصولات ما است! و گويا اين مشکل براي حذف رقيب (يعني ما) به صورت تعمدي ايجاد مي شود.
وقتي گزارش اين مساله به من داده شد، شديدا يکه خوردم، اينکه يک شرکت چقدر مي تواند غير حرفه اي باشد که براي موفقيت همکارش ، حاضر شود با اخلال در يک پروژه ، رقيب را خراب کند، اينکه در نهايت حتي در صورت شکست پروژه، ضرر ما در مقابل مشکلات پيش آمده براي مشتري آنقدر ناچيز است که اصلا در حساب نمي آيد. آيا بي اعتماد کردن مشتري به محصولات نرم افزاري، زيان رساندن به وي به خاطر عدم کارکردن پروژه و در نهايت ايجاد تنش در دل سازمان مشتري به اين مي ارزد که يک نفر هواي همکار ديگرش را داشته باشد. شايد تجارت و کسب و کار بي رحم باشد و درعالم رقابت، همه اين نوع تباني ها، جنگ ها و اخلال ها در کار ديگران مجاز، اما آيا اخلاقي است؟ شک ندارم که نيست. دلخور نيستم از اين برخورد که شايد در دنياي تجارت مرسوم باشد، ناراحتم از عدم رعايت اخلاق حرفه اي که در نهايت همه را متضرر  مي‌سازد
 
 
 
منابع
1.      اخلاق و آداب کسب و تجارت ، علي اکبر کلانتري، ناصر مکارم شيرازي (مقدمه)
2.      اخلاق در بازار: به ضميمه فتاواي امام خميني (ره) در آداب کسب و تجارت ، حسن صنعتکار
3.      سايت - باشگاهانديشه - به نقل از
http://mirdamadi.malakut.org


Label
نظرات در مورد:اخلاق حسنه در بازار

نام شما:
نظر شما:
افزودن نظر



ورود به سايت | ثبت نام كاربر


صفحه نخست | تماس با ما
تمامی حقوق این سایت سایت متعلق به سایت DocIran.COM می باشد
طراحی شده توسط فراتک