$('#s1').cycle('fade');
  جستجو

 صفحه نخست  |  راهنمای فروشگاه  |  تماس با ما  |نحوه خرید  |  سبد خرید   |        ثبت شده در سايت ساماندهي كشور

مقالات رایگان دانشجویی > الهیات و معارف اسلامی

Bank Sepah:5892-1010-5735-6012

Email: dociran.pdfiran@gmail.com

09153255543  عالم زاده

 مجموعه مقالات علمي الهیات و معارف اسلامی
اعجاز قرآن

تاریخ ایجاد 1389/08/10  تعدادمشاهده  1661

معجزه قرآن

از هشام كه از اصحاب حضرت صادق (عليه السلام)است روايت شده كه گويد: چهار نفر از مشاهير دهريّه و اعاظم ادباء و بزرگان زنديقان، عبدالكريم بن ابي العوجاء، ابوشاكر ميمون بن ديصان، و عبدالله بن المقفّع، و عبدالملك البصري در بيت الحرام گرد آمده، و در مورد حج و پيامبر اسلام و آنچه از قهر و تنگدلي بر آنان از نيرو يافتن اهل دين حاصل شده است با هم درد دل كردند. آنگاه باتفاق آرا تصميم گرفتند كه با قرآن كه اساس و محور دين است به معارضه برخيزند. تا اعتبار آن با معارضه ساقط شود. هر كدام از آنها تعهد كرد كه يك چهارم قرآن را تا سال آينده نقض نمايد. تا سال آينده كه در موسم حج گرد آمدند و از آنچه هر كدام در طول سال در مورد تعهّد خود انجام داده اند، پرسيدند.
ابن ابي العوجا عذر آورد. آيه "لوكان فيهما آلهة الاّ الله لفسدتا" (سوره انبيا/آيه 22)، او را به حيرت انداخته و بلاغت و حجّة بالغه آن او را بخود مشغول ساخته است.
دوّمي اعتذار كرد كه آيه "يا ايهاالنّاس ضرب مثل فاستمعو اله انّ الّذين تدعون من دون الله لن يخلقوا ذباباً و لو اجتمعوا له و ان يسلبهم الذّباب شيئاً لا يستنقذوه منه ضعف الطّالب و المطلوب" (سوره حج آيه/ 72)، او را متحير ساخته و از انجام تعهد خود باز داشته است. ( تفسيرموضوعي قرآن ، جوادي عاملي)
1.        ابن المقفع گفت: آيه "و قيل يا ارض ابلعي مائك و يا سماء أقلعي و غيض الماء و قضي الامر و استوت علي الجودي و قيل بعداً للظالمين " (سوره هود / آيه 26)، مرا به حيرت انداخته و از تفكر در غير آن مشغولم ساخته است.( علوم قرآن ، محمد باقرسعيدي )
چهارمي گفت: مرا آيه "فلمّا استيئسوا منه خلصوا نجيّا" (سوره يوسف آيه/ 80)، به حيرت انداخته و بلاغت موجزه آن مرا از تفكر در غير آن مشغول كرده است.
هشام گويد: ناگاه امام صادق (عليه السلام)را ديدم كه از كنار آنها مي گذشت و با اشاره به آنها اين آيه را مي خواند: "قل لّئن اجتمعت الانس و الجنّ علي أن يأتوا بمثل هذا القران لايأتون بمثله و لوكان بعضهم لبعض ظهيراً" (سوره اسرا آيه/87)
 
معجزه قرآن از لحاظ مضامين عاليه آن
قرآن كتابي است مشتمل بر نظام كامل پهناور كه شامل همه شؤون انسانيت از حيث اعتقادات و اخلاقيات و همه افعال و اعمال انسان است و از نكات دقيق و جزئيات آنها سخن مي گويد.
همه اين نظام پهناور با همه ابعادش روي يك پايه و اساس قرار گرفته، و آن توحيد است. و همه معارف قرآن از توحيد گرفته شده و بر آن متفرع مي شود.
اسلام فروعش مرتبط به اصول آن، و اصولش مرتبط به فروع آن است، و هر حكمي كه اسلام در هر بابي دارد، پس از تجزيه به توحيد برمي گردد، و توحيد نيز پس از تركيب به فروع اسلام منطبق مي گردد.( جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن . محمد تقي مصباح يزدي)
تنظيم نظامي به اين استحكام، از قدرت و توان هر عالم حقوق در قرن حاضر پس از تكامل علوم، و متراكم شدن افكار دانشمندان در طول قرن هاي متوالي كه كشفيات آنها روي هم انباشته شده، خارج است، تا چه رسد به يك فرد امي درس نخوانده، در ميان جمعيّت وحشي عاري از شؤون تمدّن در حالي كه ابتلائات فراوان شخصي و نوعي و جنگ هاي طولاني با دشمنان از هر طرف بر او احاطه كرده بود، با اين حال او به تنهايي در برابر همه عالم قرار گرفته و دين اسلام را به عالميان ابلاغ نمود.
همانگونه كه علامه طباطبايي گويد:(1) آيا براي نيروي بشري امكان دارد، معارف الهيّه مبرهن همانند و همطراز قرآن كريم، بيافريند؟ آيا براي نيروي بشري امكان دارد، اخلاقيات مبتني براساس حقايق معادل آنچه قرآن آورده در صفا و فضيلت بياورد؟!
آيا ممكن است اين احاطه شگفت انگيز، با استحكام غريب، از يك مرد درس نخوانده و تربيت نشده، جز در دامن قومي كه بهره آنها از انسانيت در ميان مزايا و كمالات بيشمار تنها جنگ و غارت كردن اموال با زنده بگور كردن دختران، و كشتن فرزندان از ترس فقر، و افتخار به پدران، و مباهات با فجور، و بدگويي به علم، و تظاهر به جهل بود؟!( علوم قرآن ، محمد باقرسعيدي )
با وجود حميّت و عصبيت دروغين در برابر ديگران ذليل بودند، روزي در برابر يمن، روزي در برابر حبشه، روزي در برابر روم، روزي در برابر ايران، اين بود حال عرب حجاز در عهد جاهليت پيش از اسلام. ( تفسيرموضوعي قرآن ، جوادي عاملي)
آيا عاقلي جرئت مي كند كتابي از خود بياورد كه ادعا كند عالميان را هدايت        مي كند، آتگاه در ميان آن اخباري از غيب نسبت به گذشته و آينده و نسبت به ملت هاي گذشته و آينده نه يك خبر و دو خبر، بلكه در بخش هاي گوناگون آن، از سرگذشتها و وقايع و غيبيات زمان هاي آينده قرار دهد؟! جز با ايمان و اتّكا به وحي و الهام كه هيچكدام از آنها از راه راست و صدق تخلف نخواهد كرد.
آيا انساني كه از اين طبيعت مادي است كه در معرض تحول و تبدل و تكامل       مي باشد، ممكن است در همه شؤون عالم انسانيت مداخله كند و به دنيا معارف و علوم و قوانين و حكم و مواعظ و قصص راجع به هر ريز و درشت القا كند، آنگاه در آنها هيچگونه اختلافي از حيث نقص و كمال نباشد، در حالي كه به تدريج و بطور متفرق به مردم القا شده، و در آن ميان فروع بر اصول متفرع شده؟! با اينكه ما هر انساني را مي بينم كه در عمل از حيث كمال و نقص در يك حال باقي نمي ماند، شخص عاقلي كه قادر به تعقّل و تصور اين معاني است شكّ نمي كند، اين مزاياي كلّي و غير آن كه قرآن كريم مشتمل بر آنهاست، فوق نيروي بشري است، و وراء وسايل و اسباب طبيعي و مادي مي باشد. و اگر شخص قادر به تعقّل و تصور آنها نباشد، اگر در انسانيت خود گمراه نشده و حكم وجدان فطري خود را فراموش نكرده باشد در مورد امري كه نمي تواند خود آزموده و بفهمد و به مأخذ و معيار آن دانا نيست به اهل خبره آن مراجعه مي نمايد. ( علوم قرآن ، محمد باقرسعيدي )
معجزه قرآن از نظر متقن بودن معاني
قرآن كريم متعرض موضوعات زيادي است كه راه هاي جداگانه و مقصدهاي دور از همديگر دارند. از الهيّات و معارف مربوطه به مبدأ آفرينش، و معاد، و ماوراءالطبيعه، از روح و فرشته و جن، و فكليّات، تاريخ، و سرگذشت گروهي از پيامبران، و آنچه ميان آنها و امّتشان گذشته است، و امثال و استدلالات، و اخلاقيات و حقوق خانوادگي، و مدني، و سياسي، و انتظامات اجتماعي، و قضا و قدر، و جبر و اختيار، و عبادات، و معاملات، و نكاح، و طلاق، و فرائض، و حدود و قصاص، و غير اينها، در همه موضوعات حقايق نهفته را كه تباهي به آنها راه ندارد و از هيچ جهت قابل انتقاد نيست، نه از پيش رو و نه از دنبال بطلان به آنها نمي رسد. اين چيزيست كه عادتاً وقوع آن از بشر محالست، بويژه از فردي كه در ميان ملّت جاهل و نادان نشو و نما كرده و از معارف الهيّه و غير آن از علوم بهره اي ندارند. ( جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن . محمد تقي مصباح يزدي
اين است هركس كه در علوم نظري تأليفي كرده است مدتي نمي گذرد مگر اينكه بطلان بسياري از آراء او واضح مي شود، زيرا علوم نظري هر قدر در آنها بيشتربحث شود حقايق در آنها واضح تر مي گردد، و براي متأخر خلاف آنچه متقدم گفته ظاهر مي گردد. ( علوم قرآن ، محمد باقرسعيدي )
حقيقت همانطور كه گفته اند فرزند بحث است و چه فراوان است آنچه اولين به آخرين واگذاشته اند. اين است كه كتب فلاسفه متقدّمين در معرض نقد و نظر متأخرين قرار گرفته حتي برخي از آنچه گذشتگان آن را برهان مي انگاشتند و همي از اوهام و خيالي از خيالات گرديده است.
معجزه قرآن از نظر عدم اختلاف در آن
معجزه قرآن از اين نظر بر چند وجه است:
وجه اول: هر عاقل داراي تجربه كه آشنا به جريان امور است مي داند، آن كسي كه بناء كار خود را بر دروغ نهاده قهراًدر تناقض و اختلاف گويي مي افتد. بويژه اگر متعرض بسياري از امور مهم در شريعت و اجتماع و عقايد و اخلاقيات مبتني بر دقيق ترين قواعد و مستحكم ترين پايه ها باشد، و بويژه اگر مدتها گفتارهاي او نه روزها بلكه سالها ادامه يابد.آري تناقض گويي چه بخواهد و چه نخواهد براي او حتمي و مسلّم است. زيرا مقتضاي طبيعت بشر همين است. چنانچه در مثال معروف آمده است دروغگو حافظه ندارد. ( تفسيرموضوعي قرآن ، جوادي عاملي)
قرآن متعرض جهات مختلفه زيادي شده، و در سرتاسر بيانات قرآن كوچكترين تضاد و اختلاف پيدا نشده است، و چه بسا دوبار يا بيشتر متعرض حادثه اي شده، و كمترين تضاد و خلاف هم گويي در آن پيدا نمي شود.
قصّه حضرت موسي چندين بار در قرآن آمده، و در هر بار مزيّني دارد كه به آن امتياز دارد، بدون اينكه اختلاف و تضادي در گوشه اي از معاني آنها بوجود آيد.
وجه دوم: آيات قرآن كريم همانند ستارگان بطور متفرق، به مناسبت حوادث گوناگون نازل شده، وجود اين تفرق بالطبع مقتضي آنست، هنگامي كه همه در يكجا گردآوري شده، همسويي و تناسب در ميان آنها نباشد. ما قرآن را در هر دو حالت مي بينيم كه معجزه است. آيات قرآن بتنهايي معجزه است و هنگامي كه جمع شد معجزه ديگري بر آنها افزوده گشت. ( تفسيرموضوعي قرآن ، جوادي عاملي)
وجه سوم: بديهي است اين نشأة كه ما در آن زندگي مي كنيم، نشأة مادي است و قانون كه در آن حكومت مي كند قانون تحول و تكامل است.
موجودي در اين عالم نيست كه وجود آن تدريجي نباشد، همه از ضعف بسوي نيرومندي، و از نقص بسوي كمال مي روند، و همه توابع ولو احق ذات آنها از افعال و آثار از نقص بسوي كمال مي رود.
از جمله موجودات اين جهان كه انسان است، بطور دائم در تحول و تكامل در اصل وجود، و همه افعال و آثارش از جمله آثاري كه با فكر و انديشه و ادارك به آنها مي رسد، رو به كمال مي رود.هر كدام از ما هر روز خود را كاملتر از ديروز مي بيند و در هر وقتي مطّلع براشتباهاتي در كارها و گفتارهاي خود مي شود كه پيش از آن از او صادر شده است. اين مطلبي است كه هيچ انسان با شعور نسبت به خود آن را انكار نمي كند. ( تفسيرموضوعي قرآن ، جوادي عاملي)
قرآن كريم را پيامبراكرم همانند ستارگان بطور متفرق آورده، و قطعه قطعه در مدت «بيست وسه سال» در حالات مختلف، و در شرايط متفاوت، در مكه و مدينه، در شب و روز، در سفر و حضر، در جنگ و صلح، روز تنگي و روز پيروزي، روز امن و روز ترس، و براي القاء معارف الهيّه، و تعليم اخلاق فاضله، و تقنين احكام دينيّه در همه ابواب مورد نياز آورده است و كوچكترين اختلاف در نظم متشابه آن پيدا نمي شود، و در معارفي كه آورده و اصولي كه مقرر نموده، اختلافي كه يكي با ديگري تنافي داشته باشد، ندارد. آيه اي، آيه ديگر را تفسير مي كند و بعضي بعض ديگر را تبيين مي نمايد. و همه همديگر را تصديق مي كنند، همانگونه كه علي عليه السلام در نهج البلاغه فرمود: "ينطق بعضه ببعض و يشهد بعضه علي بعض" (بخشي از آيات قرآن بوسيله بخش ديگر سخن مي گويد، و بخشي از آنها بر بخش ديگر شهادت مي دهد.)
اگر قرآن از ناحيه خدا نبود، و ساخته انسان بود، نظم آن در حسن و درخشش، و الفاظ آن از حيث بلاغت، و معاني آن از حيث صحّت و استحكام و متانت، اختلاف مي داشت. اين است كه قرآن خود گفته است: "افلا يتدبّرون القرآن و لوكان من عند غيرالله لوجدوافيه اختلافاً كثيراً" (چرا در قرآن تدبر نمي كنند اگر از ناحيه غير خدا بود، در آن اختلاف زيادي مي يافتند)( تفسيرموضوعي قرآن ، جوادي عاملي)
منابع :
2.                    قرآن مجيد
3.                    علوم قرآن ، محمد باقرسعيدي
4.                    تفسيرموضوعي قرآن ، جوادي عاملي ، جلد 1 ، 13 ، 14 و 18
5.                    جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن . محمد تقي مصباح يزدي


Label
نظرات در مورد:اعجاز قرآن

نام شما:
نظر شما:
افزودن نظر



ورود به سايت | ثبت نام كاربر


صفحه نخست | تماس با ما
تمامی حقوق این سایت سایت متعلق به سایت DocIran.COM می باشد
طراحی شده توسط فراتک