معجزه دائمي و جاويدان خاتم الانبيا (صلي الله عليه وآله)، كه سزاوار پيامبري است كه شريعت او تا روز قيامت استمرار دارد، قرآن كريم است.

بررسي قرآن مجيد در زمينه هاي گوناگوني امكان پذير است كه در اين مقاله نمي‌گنجد وبه همين دليل فقط به گوشه اي از جنبة اعجاز آن مي پردازم .

قرآن جامعه بشريت را به معارضه با آن دعوت كرده و اعلام مي‌كند توانايي آوردن همانند آن را ندارند. در سوره بقره آيه/ 23 چنين آمده است:

"وان كنتم في ريب ممّا نزلنا علي عبدنا فأتوا بسورة من مثله و ادعوا شهدائكم من دون الله ان كنتم صادقين" (اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده ايم ترديد داريد، يك سوره همانند قرآن بياوريد و اگر راست مي‌گوييد شاهدان خود را فرا خوانيد.) و در سوره اسرا آيه / 88 :

"قل لئن اجتمعت الانس و الجنّ علي ان ياتوا بمثل هذا القرآن لايأتون بمثله و لو كان بعضهم لبعض ظهيراً" (بگو اگر انس و جنّ جمع شوند كه مانند اين قرآن را بياورند نمي‌توانند، اگر چه همگان يار و ياور همديگر باشند.) و در سوره يونس آيه / 38 : " ام يقولون افتراه فأتوا بسورة من مثله" (آيا مي‌گويند به خدا افترا بسته، اگر چنين است يك سوره مثل آن را بياوريد.) و در سوره هود، آيه / 13: "ام يقولون افتراه قل فأتوا بعشر سور مثله مفتريات" (آيا مي‌گويند به خدا افترا بسته، بگو: ده سوره مثل آن را كه افترا بسته شود، بياوريد) و در سوره طور آيه / 32: "فليأتوا بحديث مثله ان كانوا صادقين" (حديثي مثل قرآن را بياورند اگر راست مي‌گويند) .

 

مـحـمــد در سـال 569 يا 570 ميلادي متولد شده است. پيش از تولد وي پـدرش فـوت كـرده و در شـش سالگي نيز مادر وي. ابتدا پدر بـزرگ وي سرپرستي وي را به عـهـده گرفته و پس از وفات پدر بزرگ وي عـمـوي وي سرپرستي او را بعهده گرفته است. در سنين ميان 9 تا 12 سالگـي اولين مسافـرت خـود با يـك كاروان به سـوريه انـجـام داده است. در جواني شترباني مي كرده و مختصري نيز به تجارت مي پرداخته است. بعـد پيش يك زن ثروتـمـنـد بعـنـوان كـاروان داري كـار مي كـرده و در سن 25 سـالگي نيز با وي كـه 40 سال سن داشـتـه ازدواج كرده است. در چهل سالگي به پيامبري مبعوث شـده و پس از 23 سال زندگي پيامـبـري درگـذشـتـه است.

 

معجزه اي كه رسول اكرم (صلي الله عليه وآله) امر شده با آن براي اثبات دين اسلام تحدّي و استدلال كند، قرآن كريم است وسزاوار است معجزه دين اسلام باشد كه تا روز قيامت مستمر خواهد بود. زيرا قرآن مانند ساير معجزات نيست، بلكه معجزه باقي و مستمر است، ولي پيامبر اكرم معجزات زياد ديگري نيز دارد كه در تاريخ ضبط شده، و در كتابها ثبت شده در اينجا مجال براي تتبّع و تحقيق در آنها نيست و آنچه ما را از تحقيق در اسانيد آنها بي نياز مي سازد متواتر اجمالي بودن آنهاست كه مستلزم قطع و يقين به صدور برخي از آنها بطور مسلّم مي باشد.

ما در اينجا تنها به ذكر معجزات اعضاي بدن آن حضرت مي پردازيم، و در آن نيز استقصاء و تتبّع بكار نبرده، تنها به آنچه ابن شهرآشوب در كتاب "المناقب" آورده اكتفاء مي كنيم

درج 1 ص 123-127، مي گويد: هر عضو آن حضرت بر معجزه اي مشتمل است.

هرگاه در شب تاريك راه مي رفت، نور او مانند ماه مي درخشيد.
عرق تن اوجابربن عبدالله گفته است: از راهي نمي رفت، مگر اينكه بعد از دو روز اگر شخصي از آنجا عبور مي كرد، از عطر بدن او مي دانست كه آن حضرت از آنجا عبور كرده است.

مسلم صاحب "صحيح" نوشته است: پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) پيش ام سلمه خواب قيلوله مي كرد و او عرق آن حضرت را جمع مي كرد و در عطر مي ريخت، عبدالجباربن وائل از پدرش نقل كرده است يك دلو آب براي آن حضرت آوردند، از آن نوشيده، سپس وضو ساخته و مضمضه كرد، و از آب دهان در دلو ريخت كه مشك يا خوشبوتر از مشك شد.

 

سايه او هرگز بر زمين نيافتاد، زيرا سايه از ظلمت است، و هرگاه در آفتاب يا مهتاب و يا نور چراغ قرار مي گرفت، نور او بر نور آنها غلبه مي كرد.

 

با هر كس راه مي رفت هر قدر كه بلند قامت بود، آن حضرت بقدر سر از او بلندتر مي نمود.

ابري بر او از آفتاب سايه مي انداخت، و با حركت او حركت و با توقف او توقف مي كرد. مرغ بر بالاي سر او نمي پريد.

از پشت سر مي ديد همانگونه كه از روبرومي ديد، كسي را كه در پشت سر او بود مي ديد، همانگونه كه اگر در روبروي اوبود مي ديد.

بيني او هرگز بوي بد را استشمام نمي كرد.

 آب دهن در كوزه و چاه مي انداخت بوي عطر از آن مي آمد. باز روايت شده، طفيل عامري كه مبتلا به جذام بود، از مرض خود به آن حضرت شكايت كرد، حضرت سطلي آب خواست و آب دهن خود در آن ريخت و به او امر كرد كه با آن شستشو كند، چون با آن شستشو كرد، بهبود يافت.

به زبان هاي گوناگون حرف مي زد.

در محاسن او هفده تار نور بود كه مي درخشيد.

درخواب مي شنيد، همانطور كه در بيداري مي شنيد. صداي جبرئيل را پيش مردم مي شنيد و آنها نمي شنيدند.

در "ربيع الابرار" گويد: ابوسفيان پيش پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) آمده ديد مردم زيادي به آن حضرت روي آورده اند. در دل با خود گفت: به لات و عزّي قسم با قشون و مردان (جنگي)، اينجا را پر خواهم كرد، و اميدوارم كه بر بلنداي اين چوب ها بروم. پيامبر بر سخني كه در دل ابوسفيان گذشت اضافه كرده و گفت: يا اينكه خدا ما را از شر تو اي ابوسفيان كفايت مي كند.

كسي در روي زمين أعلم و داناتر از او نبود.

از گرسنگي سنگ بر آن مي بست، سير مي شد.

ديده هاي او بخواب مي رفت ولي دل او بخواب نمي رفت.

 آب از ميان انگشتان او جوشيد و سنگ ريزه در دست او تسبيح گفت.

 ناف بريده و ختنه شده متولد شد، و هرگز محتلم نمي شد. زيرا احتلام از شيطان است، و نيروي چهل پيامبر در او بود.

عائشه گويد: به آن حضرت گفتم: يا رسول الله تو در خلا وارد مي شوي وقتي بيرون آمدي من وارد مي شوم اثري از تو نمي بينم جز اينكه بوي مشك به مشامم مي رسد. گفت: اجساد ما پيامبران بر روي عطرهاي بهشتي مي رويد، چيزي از آن بيرون نمي آيد جز اينكه زمين آن را فرو مي برد.

مردي نيز آن حضرت را دنبال كرد حضرت منظور او را دانسته فرمود: از ما پيامبران آنچه از بشر بوجود مي آيد حاصل نمي شود. ام ايمن گويد: سحرگاه پيامبر به من فرمود: آنچه در سفال است بريز، يعني ادرار است. گفتم: بخدا من تشنه بودم آن را نوشيدم، پيامبر چنان خنده كرد كه دندانهايش ظاهر گرديد، فرمود: بدان كه هرگز شكم تو درد نخواهد كرد.

هر مركبي را سوار مي شد به همان سن و سال مي ماند و پير نمي گرديد.

پاهاي خود در چاهي كه آب آن تلخ بود فرو برد شيرين گرديد.

 كسي در برابر نيروي آن حضرت مقاومت نمي كرد.

در طفوليت گهواره او را نور حركت مي داد، آن حضرت بردرختي نمي گذشت مگر اينكه به او سلام مي كرد.

وقتي بر روي زمين نرم راه مي رفت، اثر پاي او بر زمين پيدا نبود، و وقتي روي زمين سخت راه مي رفت اثر پاي او پيدا مي شد.

در دلها بزرگ و مهيب بود، حتي رعب او فرستادگان كسري را فرا گرفت، با اينكه آن حضرت به تواضع موصوف بود، بقدري در دلها محبوب بود، كسي همنشيني او را مبغوض نمي داشت و از او دوري نمي جست.

 

 

 

 

       2.         معجزه قرآن ، كتاب: ترجمه الميزان ، نويسنده: علامه طباطبايي