$('#s1').cycle('fade');
  جستجو

 صفحه نخست  |  راهنمای فروشگاه  |  تماس با ما  |نحوه خرید  |  سبد خرید   |        ثبت شده در سايت ساماندهي كشور

مقالات رایگان دانشجویی > الهیات و معارف اسلامی

Bank Sepah:5892-1010-5735-6012

Email: dociran.pdfiran@gmail.com

09153255543  عالم زاده

 مجموعه مقالات علمي الهیات و معارف اسلامی
مفهوم امر قدسي از ديدگاه رودلف اتو

تاریخ ایجاد 1389/08/10  تعدادمشاهده  2334

 

بازخواني مفهوم امر قدسي (رودلف اتو)


نويسنده: محسن آلوستاني مفرد


    يکي از مسائل حساس و مهم در حوزه دين پژوهي که دل مشغولي بسياري از فلاسفه و دين شناسان و روان شناسان و جامعه شناسان است مسئله منشا پيدايش اديان است. در اين تحقيق متفکران عموما به دو دسته قابل انقسامند. گروهي که درباره منشا اديان نظرياتي خداگرايانه ارائه مي کنند؛ در اين نوع نظريات خداوند به عنوان اصل مسلم مورد پذيرش و پيش فرض قرار مي گيرد. البته مراد از پيش فرض اين نيست که بدون اثبات وجود خدا را پذيرفته اند؛ بلکه ممکن است دلايلي هم براي اثبات خداوند داشته باشند. مراد اين است که در مقام تبيين دين وجود خدا را به عنوان اصل مسلم پذيرفته اند. مهمترين ويژگي اين نظريات اين است که در کنار اين پيش فرض، تبييني روان شناختي (1) و يا جامعه شناختي (2) از دينداري ارائه مي دهند.
    دسته ديگر که به نظريات الحادي مشهور هستند غالبا از سير منطقي مشخصي برخوردار نيستند و همه آنها مبتني بر اين پيش فرضند که منشا دين بايد امري باطل باشد. علاوه بر اين، اين نظريات با توصيف حالاتي رواني و يا اجتماعي که موجب پيدايش باورهاي خاصي مي شوند منشا تمام اديان را به دست مي آورند. (3) يکي از نظريات خداگرايانه درباره منشا پيدايش اديان نظريه فيلسوف و مستشرق مشهور رودلف اتو است که ما در اين نوشتار به توصيف اين نظريه به طور اختصار مي پردازيم.
نظريه رودلف اتو
رودلف اتو دين شناس مسيحي مي گويد: دين حقيقتي است كه بشر احساس جلال و عظمت موجودي مطلق و منحصر بفرد را مي كند كه باعث مي شود بيشتر سر تعظيم در مقابل او فرود آورد، اين تعظيم در هر ديني بيك نوع است.
در تفسيرهاي تاريخگرا، مورخين اديان، اصل را به مسيحيت مي دهند و اديان را بر حسب آن تفسير مي كنند؛ ولي در پديدارشناسي دين مي گويند دين حقيقتش اين است و ظهورات آن را بدون آنكه يكي را بر ديگري ترجيح دهند، به بررسي مي گذارند و در اين بررسي اسلام نيز جاي خود را پيدا مي كند.
ميرچاايلياده12 يك نمونه كامل از اين نوع تفسير را در دايرة المعارف خود دارد. «مافعلاً بايد ماهيت و گوهر دين را بشناسيم.»
پس سابقه پارالليسم از دوره رنسانس است كه مسيحيت با اسلام در معارف آشنايي پيدا مي كند و بحثهاي سياسي افراطي در كار نيست.
اسلام شناس سوئيسي (بنام فردريك شوان) در كتاب «وحدت متعالي اديان» جوهره مشترك معنوي اديان را طرح مي كند و همچنين «رنه گنون» معتقد است اديان در سطح شريعت با هم نسبتي ندارند. زيرا هر يك شريعت خود را دارند، اما در مرتبه متعالي با هم وحدت دارند. «گنون» در كتاب خود مي گويد «حقيقت اديان واحد است»اهميت«بحث» در اين است كه كساني كه توجه به وضعيت بحراني قرن بيستم و بحران ارزشهاي معنوي در اين قرن دارند و اينكه حقايق مذهبي زير سؤال قرار گرفته شده است، معتقد هستند كه بايد به حقيقت مشترك اديان رجوع شود. «گنون» و «شوان» فوق العاده متشرع هستند،ولي با وجود اينكه به همزيستي اديان قائل هستند ملتزم به شريعت خاتم مي باشند، و مي گويند نبايد در اينباره كه در حدشريعت و سطوح ظاهري چه اختلافاتي بين اديان هست بحث شود، خود معنويت دچار بحران شده است و اين اصل است بدون اينكه منكر خاتميت و شريعت اسلام بشويم.

    1- نگاهي اجمالي به زندگي اتو: رودلف اتو (1869- 1937) در هانوور ديده به جهان گشود. ابتدا در دانشگاه هاي گوتينگن و برسلاو تدريس نمود و سپس در ماربورگ استاد الهيات گرديد و در سال 1929 بازنشسته شد. او مطالعات گسترده اي درباره مسيحيت و نيز اديان آسيايي و دين هاي ابتدايي به عمل آورد و حاصل همه اين مطالعات تاسيس “موزه اديان جهان” در ماربورگ بود که در آن روزگار يکي از مهمترين و معتبرترين دانشگاه ها از نظر تدريس رشته فلسفه و مطالعات ديني به شمار مي رفت. اتو هيچ گاه ازدواج نکرد و همواره مجرد زيست و سالياني دراز با يک راهبه بيوه و دخترش زندگي سعادتمندي را سپري کرد. او فعاليتهاي گسترده اي در جهت نزديک ساختن دين هاي جهان و ايجاد همکاري و همدلي بين آنها داشت. اتو در طول عمر خويش علاوه بر تدريس الهيات و تاريخ اديان و دين مسيح، کتابهاي متعددي نگاشت که برخي از آنها شهرت جهاني يافتند و نام اتو را براي هميشه در ميان دين پژوهان و علاقه مندان مباحث دين شناسي جاودان ساختند. نام برخي از تاليفات او که به زبان انگليسي ترجمه شده بدين قرار است: طبيعت گرايي و دين )Naturalism and Religion(، دين فيض در هند )Indias Religion of Grace(، ملکوت خدا و فرزند انسان )The Kingdo of God and the son of Man(، مقالات ديني )Religion Essays( و عرفان در شرق و غرب (4)Mysticism East And West( )و گيتاي اصلي .)The original Gita( اما بايد اذعان کرد که هيچ يک از آثار او مثل کتاب “مفهوم امر قدسي” شهرت نيافته و در محافل علمي و دانشگاهي با استقبال روبه رو نگشته است. انتشار اين کتاب موجي بزرگ از تحقيقات بود و شوري وصف ناپذير در ميان محققان برانگيخت. در باب اهميت اين کتاب از سوي نشريات و فصلنامه هايي مطالبي بيان شده است که حکايت از ارزشمندي کتاب مذکور مي نمايد. براي نمونه “فصلنامه بررسي هاي لندن” در باب ارزش آن مي نويسد: “پيش از آنکه دين تبديل به “اخلاق در آميخته با عاطفه” شود، خودش همان عاطفه و احساس يا دسته اي از عواطف بود و هنوز هم هست. اين عواطف آنطور که در خلاصه مترجم آمده است، “احساس راز آلودگي”، هراس از هيبت يا حرمت، احساس وابستگي، عجز و ناتواني يا احساس عدم يا نيز احساس جذبه و عروج ديني هستند. نويسنده کتاب اين گونه احساس ها را، احساس غيرعقلاني مي خواند، احساس عظمت، هيبت، راز آلودگي، يا به تعبيري که نخستين بار خود او به کار برده و اکنون کاربرد عام الهياتي يافته، احساس “امر قدسي” است. او اهميت عظيم عنصر غيرعقلاني را براي فلسفه مابعدالطبيعه شناسايي کرده و به تحليل احساس شکست و ناکامي حاصل از عجز نگرش عقلي مي پردازد و موضوعاتي همچون عنصر جذبه، امر قدسي به عنوان يک مقوله ارزشي، امر قدسي در تاريخ و قوه شهود الوهي را مورد بررسي قرار مي دهد. “اين کتابي است که هر انديشمند ديني بدان نياز دارد و ترجمه کنوني آن کاملا موقعيت خود را به عنوان عرضه اي نيرومند و واضح از يک متن معتبر در باب انديشه ديني تثبيت نموده است.” همچنين نشريه تايمز در باب ارزش اين کتاب مي نويسد: “اين کتاب، کتابي است که حتما بايد آن را تهيه کرد و از آن بهره گرفت.” حال در اين نوشتار جا دارد که مقداري به توصيف کتاب “مفهوم امر قدسي” نيز بپردازيم. کتاب “مفهوم امر قدسي” با نام اصلي آلماني )Das Heilige( که به معناي “قدسي”، “قدوس” يا “مقدس” )The Idea of the Holy( توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد در سال 1923 در لندن انتشار يافت و پس از آن هم اصل متن آلماني و هم ترجمه انگليسي بارها و بارها تجديد چاپ شد. در ترجمه انگليسي کتاب که توسط جان و. هادوي انجام گرفته عنوان فرعي کتاب چنين آورده: “پژوهشي درباره عامل غيرعقلاني در مفهوم الوهيت ونسبت آن با عامل عقلاني.” اتو خود، اين ترجمه انگليسي را ديده و مقدمه بسيار کوتاهي بر آن نگاشته است و در آنجا توضيح داده که مقصودش از عامل غيرعقلاني در الوهيت و يا دين عنصر فراعقلاني )supra-rational( است که همان جنبه شهودي و عرفاني و قلبي دين است نه اينکه دين حاوي عنصري ضدعقلاني يا خلاف عقل و عقل ستيزانه باشد. در همين مقدمه کوتاه اتو در مورد دين بر احساس )Feeling( در برابر مفهوم )concept( تاکيد مي کند و اولي را بيش از دومي به حقيقت نزديک مي داند و بدين سان راه را براي طرح مسئله تجربه ديني مي گشايد. (5) گفتني است که اتو پيرو سنت فکري متفکر بزرگ آلمان، شلاير ماخر (6) است. شلايرماخر دين و معنويت را جزو لاينفک ساخت رواني انسان مي دانست. همچنين از عناوين کتابهاي اتو مانند دين فيض در هند، گيتاي اصلي و عرفان در شرق و غرب برمي آيد که وي هندشناس بزرگي بود. او ساليان درازي را در هند سپري نموده و علاوه بر اين، کتاب هاي مقدس هند را به زبان آلماني ترجمه کرده است. نکته محوري در انديشه اتو تنظيم و تقسيمي است که از تجارب ديني و تجربه امر مقدس ارائه مي دهد لذا از جمله مفاهيم کليدي اتو در کتاب “مفهوم امر قدسي” مفهوم تجربه ديني و مفهوم نومن است که ما درباره آنها مقداري سخن مي گوييم.
    2- تجربه ديني: حالات مختلف ديني که دينداران دارند تجربه ديني است؛ مثلا نماز نوعي تجربه ديني است. همه انسانها در طول تاريخ نوعي رويارويي با موجود برتر و يا خدا و يا يهوه و يا پدر و... داشته اند. همه اين مواجهه ها تجربه ديني اند. شهود عرفا نيز از اين سنخ است و به طور کلي تجربه ديني نوعي ارتباط، که اين رابطه مي تواند مصاديق متفاوتي داشته باشد. براي نمونه نمازخواندن يک مسلمان، به کليسا رفتن يک مسيحي و... با موجودي برتر است که در حالات معنوي انسان ها دخيل است. واژه تجربه در فرهنگ اسلامي نوعي ابهام دارد؛ (7) زيرا ما معمولا واژه تجربه را در حالات ديني و روحاني خود به کار نمي بريم. اين نکته ناشي از معناي واژه در فرهنگ غرب است. همچنان که مي دانيم کاربرد اين واژه در فرهنگ غرب با کاربرد آن در فرهنگ ما متفاوت است. لفظ تجربه در فرهنگ غرب کاربرد متنوع و گسترده اي دارد. (8) در ادراک حسي، عنوان تجارب حسي به کار مي رود؛ همچنين درتجارب ديني، اخلاقي و... اصطلاح تجربه در مواردي به کار مي رود که به حالت زنده و بي واسطه باشد. به عنوان مثال اگر شما صحنه زيبايي را نديده باشيد و تنها شنيده باشيد که چنين منظره اي وجود دارد، شما اين منظره را تجربه نکرده ايد. تنها در صورتي گفته مي شود که آن منظره را تجربه کرده ايد که قبلا آن را ديده باشيد؛ يعني به صورت زنده و بي واسطه آن را دريافته باشيد. همچنين اگر کسي فقط شنيده باشد که خدايي هست و يا از طريق برهان وجود، چنين موجودي را اثبات کرده باشد، بي آنکه حضور آن را احساس کرده باشد در حقيقت خدا يا موجود برتر را تجربه نکرده است. تنها در صورتي گفته مي شود که کسي موجود برتر يا خدا را تجربه کرده است که خود حضور چنين موجودي را احساس کرده باشد. تجربه به اين معنا در موارد وسيعي به کار مي رود؛ مثل تجارب حسي، تجارب اخلاقي و حتي تجارب سکولار يا دنيامدار. به عنوان مثال کسي که تنها نامي از راستگويي شنيده است ولي هرگز سخن راست نگفته است، تجربه راستگويي را که تجربه اي اخلاقي است ندارد. فرد ديندار و فرد سکولار هر دو جهان را به نحوي متفاوت تجربه مي کنند. دين دار از جهان تجربه ديني دارد و فرد دنيامدار هم جهان را به نحوي عاري از عناصر ديني تجربه مي کند. از اين مثال ها روشن مي شود که کاربرد واژه تجربه تا چه حد پردامنه است. البته در اينکه ماهيت تجربه ديني چيست و اقسام آن کدام است، ميان فلاسفه دين اتفاق نظر وجود ندارد. (9) کار عمده اتو در حقيقت توجه دادن فلاسفه به تجارب ديني و خصوصا تجربه نومن است. (10)
    3- تجربه نومن و ساختار آن: رودلف اتو در کتاب معروفش “مفهوم امر قدسي” به تحليل پديده نومن )Numen( مي پردازد. اين واژه که از زبان لاتين گرفته شده است، به معناي موجود ماوراء طبيعي است که بيان ناپذيري، تعبيرناپذيري، غيرقابل توصيف بودن، از چنگ عقل گريختن و پس زدن هرگونه تحليل مفهومي از خصوصيات امر قدسي است. نقطه محوري در نظريات اتو تحليل نومن است. (11) انسان ها، نومن را تجربه مي کنند، تجلي نومن براي آنها احساس عبوديت مي آورد يعني احساس عبد و مخلوق بودن مي کنند که از آن اتو تعبير به آگاهي مخلوقانه)creature-conciousness( يا “احساس مخلوقيت )creature-feeling ( مي کند. اين احساس، احساس يک مخلوق است که آغشته و مغلوب نيستي و عدم است و در مقابل موجودي قرارگرفته که برتر از همه مخلوقات است. (12) اتو همچنين اين احساس عدد و مخلوق را راز هراس انگيز مي نامد. راز هراس انگيز چهارجنبه دارد: الف) جنبه هراس انگيز يا ترس زايي: اولين احساسي که از اين هراس برمي خيزد احساس حيرت و غربت است. يعني انسان به هنگام تجربه نومن، احساس ترس و هيبت مي کند؛ نظير همان ترسي که حضرت موسي هنگام تکلم با خدا احساس کرد. ب) جنبه جلال و کشش: فردي که نومن را تجربه مي کند، نيرومندي و قدرتي را در او مي بيند و از همين رو در مقابل نومن احساس عجز و ناتواني کرده مي گويد که هرچه هست تويي و من هيچم. ج) جنبه انرژي زايي: نومن جنبه انرژي زايي دارد و در اين مقوله مي توان غضب الهي را جاي داد؛ مانند غضب يهوه، خداي قوم يهود. تمام صفات خدا مانند حيات، احساس، اراده، قدرت، فعليت، متعلق به اين مقوله هستند. اتو مي گويد: همين نيرو بود که در لوتر به صورت ايمان جلوه کرد و او را عليه اراسموس برمي انگيخت. د) جنبه راز و سر که اتو آن را “مطلقا ديگر” نام نهاده است: (13) فرد ديندار در تجربه اش، نومن را موجودي مطلقا ديگر مي يابد؛ يعني موجودي غير از خودش که با او مواجهه دارد. اين “مطلقا ديگر” با صفات سلبي بيان مي شود. “مطلقا ديگر” فراسوي عقل و فهم است و به ادراک در نمي آيد و در مقولات ذهني نمي گنجد. (14)
    4- جنبه هراس انگيز نومن و منشا دين: شخصي که نومن را تجربه مي کند، نخستين جنبه اي که از راز هراس انگيز آن ناشي مي شود جنبه ترس زايي است. فرد در خود احساس هيبت و ترس مي کند. اين ترس با ترس معمولي فرق دارد؛ ترس ديني حالت روحي اي است که در اثر ترس حضور نومن به فرد دست داده است و حالت خشوع و اطاعت را به همراه دارد. از اين رو اين ترس، همان ترسي نيست که فرويد آن را منشا دين مي دانست. به نظر اتو، اديان از اين احساس عميق پديد مي آيند و به تدريح تکامل مي يابند. منشا دين، ترسي است که با تجلي نومن در شخص پديد مي آيد. (15)
    5- بازخواني کتاب “مفهوم امر قدسي”: کتاب “مفهوم امر قدسي” که از اثرگذارترين آثار، در حوزه دين شناسان، مورخان اديان و فيلسوفان دين است در حوزه هاي مختلف دين پژوهي که ذکر شد به کار مي آيد. رودلف اتو در اين کتاب بحث برانگيز خود با نگاهي پديده شناسانه به تفسير تجربه ديني پرداخته و در ضمن طرح مطالب به روان شناسي دين عرفان ديني و مباحث مربوط به فلسفه دين و الهيات پرداخته است. بي جهت نيست که دين پژوهان نامدار معاصر ميرچاالياده اين کتاب را نقطه عطفي در تاريخ دين پژوهي و ادبيات مربوط به شناخت اديان و دانش دين شناسي به شمار آورده اند. رودلف اتو کتاب مفهوم امر قدسي را در بيست فصل تنظيم نموده است که اين کتاب گرانسنگ به دست تواناي استاد گرانقدر دکتر همايون همتي ترجمه و انتشارات نقش جهان زيور طبع آن را بر دوش گرفته است. ما در اين مقاله به طور اختصار به شرح فصول اين کتاب مي پردازيم. اتو در نخستين فصل کتاب درباره تلقي ما از خدا بحث مي کند و لب ادعاي او اين نکته است که خدا فوق عقل و توصيف است و موجودي درک ناپذير و تعريف ناپذير است و هرگونه تعريف خدا از طريق تمثيل و قياس است و رنگ بشري دارد و آميخته با محدوديت هاي بشري است، بنابراين خدا را با عقل نمي توان شناخت و عقل بشري ناتوان تر از آن است که بتواند خدا را درک کند و صفاتي را که در واپسين تحليل به خدا نسبت مي دهد محدود و متعين بوده و درخور يک موجود مشروط و مقيد است نه خداي مطلق و نامتناهي. اتو از همين جا نتيجه مي گيرد که بنابراين نمي توان و نبايد دين را در محدوده عقل جستجو کرد و در مرزهاي محدود عقل به بند کشيد و محدود ساخت بلکه دين شامل و حاوي امور فراعقلاني است که در عين حال که ضد عقل نيستند اما عقل نمي تواند آن را فراچنگ آورد و براي عقل دسترس ناپذيرند. فصل دوم کتاب به توضيح و تحليل “نومينوس” يا امر قدسي اختصاص دارد که اتو آن را از واژه يوناني نومن )Numen( اخذ نموده و ساخته است که همان خداي اديان است که داراي صفاتي از قبيل از چنگ عقل گريختن، پس زدن هرگونه تحليل مفهومي، غيرقابل توصيف بودن از ويژگي هاي امر قدسي است. اتو در اين فصل به توضيح مفهوم قداست پرداخته و بر تمايز آن از کمال اخلاقي و خير فلسفي پاي مي فشرد. از نظر اتو مفهوم مقدس و قداست به معناي ارزشي و اخلاقي و يا محاوره اي نيست. خداوند يا امر قدسي، نه کمال فلسفي است و نه خير اخلاقي، قدسي امري منحصربه فرد است و قابل فروکاستن به هيچ مفهوم و مقوله ديگري نيست. اتو در پايان اين فصل امر قدسي را به يک x يا مجهولي ناشناخته و درک ناپذير تشبيه مي کند و مي گويد: اين x دقيقا عين آن چيزي نيست که ما تجربه مي کنيم، قابل تعليم به ديگري هم نيست بلکه بايد در هر شخصي بيدار شود و در روح او برانگيخته شود. درست شبيه ديگر مواردي که الهام آميزند و از درون شخص سر برمي کشند و روح او را تسخير نموده و فرا مي گيرند. اتو با هرگونه اخلاقي کردن يا عقلي کردن امر قدسي مخالفت مي کند و اين خود نشان دارد که رويکرد اتو به نوعي ايمان گرايانه است که درباره گزاره هاي ديني خط بطلاني بر الهيات عقلي يا طبيعي و الهيات پراگماتيستي مي کشد. (16) اينکه بيان کرديم که اتو مخالف با اين امر است که امر قدسي را عقلي- استدلالي نماييم به اين دليل است که وي امر قدسي را وراي مفهوم و عقل و اخلاق مي داند و معتقد است تنها با تجربه کردن و احساس مستقيم و بي واسطه است که مي توان امر قدسي را شناخت و اين نيز موقوف عنايت است نه آموزش و تعليم. در فصل سوم کتاب، اتو عناصر موجود در احساس امر قدسي يا مينوي را برمي شمرد و در راس همه از “احساس مخلوقانه” يا احساس آفريده بودن سخن مي گويد. احساس مخلوقانه يعني اينکه آدمي احساس کند و در خود بيابد که هستي او عين اتکا و وابستگي به سويي و جايي و کسي است و مطلق و رها نيست لب و گوهر دين از نظر اتو همين تجربه و احساس مخلوقيت است و در همين فصل اتو تعريف مشهور شلاير ماخر درباره بي دين را يادآور مي شود که دين يعني “احساس وابستگي مطلق.” اتو به تعريف شلاير ماخر ايراد مي گيرد و آن را ناقص و نارسا مي داند و معتقد است که تنها “احساس اتکا يا وابستگي مطلق” براي تعريف دين کافي نيست بلکه بايد از آگاهي مخلوق بودن و احساس مخلوقيت نيز سخن گفت. انتقاد اتو به شلاير ماخر اين است که طبق تعريفي که او از دين ارائه مي دهد دين تبديل به يک امر مفهومي شده و خداوند به عنوان علت هستي من و يک علت اولي و در قالب مقولات فلسفي معرفي مي شود که اتو سخت با آن مخالف است زيرا خداي فلاسفه را با خداي زنده اي که اديان معرفي مي کنند متفاوت مي داند خداي زنده آدمي را به ايفاي نقش فرا مي خواند در حالي که خداي فلسفه خداي بيکاره و بي برنامه و پيام است. در فصل چهارم کتاب و در ادامه همين بحث از عناصر موجود در امر قدسي، اتو دو مسئله راز و هيبت را مطرح مي سازد. راز آلودگي وهيبتناکي دو جنبه اساسي در تجربه امر قدسي اند. قدسي هم رازآلود است و هم هيبتناک. رازآميزي او باعث مي شود که فراتر از عقل و درک آدمي قرار بگيرد و هيبتناکي او موجب پيدايش نوعي هراس لذت بخش در آدمي مي شود که از او حريم بگيرد و قلمرو بندگي را با الوهيت اشتباه نگيرد و بداند که حريم الوهيت، جاي او نيست. بحث از قدرت و عظمت خداوند و حيرت زايي وجود شگفت او در ادامه اين مباحث مطرح مي شود و در اين بخش اتو در چند موضع سخناني از ويليام جيمز نقل مي کند که کاملا صبغه عرفاني دارند و مربوط مي شوند به رابطه بنده با خدا و هويت يابي آدمي در اثر اين رابطه. از “به کلي ديگر” يا “مطلقا ديگر” يا “غيرمطلق” دنباله همين بحث رازآلودگي و حيرت زايي و هيبت خداوند مطرح شده و اتو در آنجا تصريح مي کند که خدا شباهتي با هيچ از موجودات ديگر ندارد و هرچه درباره او گفته شود جز به طريق رمز و تمثيل و زبان نما دين نتواند بود. چند فصل بعدي نيز ادامه همين مطلب است و اينکه آدمي به هنگام قرارگرفتن در برابر خدا يا امر قدسي چه حالي دارد و در اينجا اتو سخناني از کتاب اعترافات قديس آگوستين (17) عارف معروف مسيحي و نيز تجربه هراس اشعياي نبي نقل مي کند که در واقع نوعي پديده شناسي فرد ديندار و نيز روان شناسي دين است. فصل هشتم کتاب به جستجوي تصوير امر قدسي در عهد قديم اختصاص دارد و در فصل نهم نيز “نومينوس در عهد جديد” مورد بحث قرار گرفته است که در اين دو فصل تلقي يهودي و مسيحي از امر قدسي تشريح شده است. او در فصل دهم کتاب به بررسي امر قدسي در انديشه مارتين لوتر مصلح معروف پروتستانت مي پردازد و تفاوت “خداي زنده” با “خداي هيچ کاره” در انديشه لوتر توضيح داده مي شود. فصل يازدهم مشتمل بر مباحثي درباره ترس، عشق و احساسات و حالات رواني عادي آدمي و تفاوت آنها با ترس ديني، عشق ديني و ديگر حالاتي است که فرد ديندار در مواجهه و تماس با امر قدسي تجربه مي کند. در فصل دوازدهم اتو، با تعبيري کانتي قدسي را همچون مقوله اي پيشيني (18) براي روح بشر معرفي مي کند. حاصل سخن اتو، در اين فصل طرح اين مدعاست که دينداري و گرايش به امر قدسي امري ساختاري و ذاتي است که ريشه در سرشت و فطرت بشر دارد. در اين فصل اتو از کتاب نقل عقل محض (19) اثر کانت سخناني نقل مي کند و مي کوشد تا با وام گيري از اصطلاحات کانت نشان دهد که گرايش ديني و تمايل به مواجهه با امر قدسي در سرشت و ساختمان وجود انسانها ريشه اي استوار دارد و امري عارضي، صوري، سطحي، تحميلي و بيروني نيست، بلکه ريشه در درون جان آدمي و ژرفاي ضمير او دارد.
    فصل سيزدهم کتاب به تجليات امر قدسي مربوط است و از ارواح، اسطوره، نمادها، جادوها، داستان پريان، اشياي پاک و ناپاک سخن به ميان مي آيد که چگونه به نحوي تجلي گاه امر قدسي قرار مي گيرند. اين بخش در واقع شامل پديده شناسي دين و روان شناسي دين مي شود. (20) مسئله پرستش مردگان، اهريمن، ارواح خبيثه، آتشفشانها، کوهها، درخت هاي مقدس و نظرکرده، جانمندانگاري (21)، وحدت وجود مسئله پرستش به طور عام و کلي، نظريه توحيد اوليه، حالات شخص ديندار به هنگام رويارويي باقدرت و عظمت و حضور مينوي امر قدسي همگي در اين بخش به تفصيل مورد بررسي قرار مي گيرند. فصل چهاردهم به مسئله تکامل ديني و تفاوت بين تجربه ديني در مورد دين هاي ابتدايي با دين هاي پيشرفته و بزرگ مي پردازد. در اين فصل تمايز تجربه ديني با تجربه امور اهريمني و غيرقدسي نيز مورد بحث قرار مي گيرند. معناي وحي و الهام نيز در همين فصل مورد تشريح قرار مي گيرند. در فصل پانزدهم کتاب بحث پيشيني بودن مفهوم امر قدسي و عناصر پديد آورنده آن مطرح شده است. اتو در اين فصل به واقع در پي اثبات فطري بودن دين گرايي و خداجويي بشر است و در آغاز اين فصل تصريح مي کند که دين را نبايد با اخلاق يا فلسفه يکي انگاشت و آن را بر اصول موضوعه مفهومي خاصي مبتني ساخت، بلکه محتواي عقلاني و نيز فراعقلاني دين هر دو يکسان ريشه در ژرفاي نهفته روح آدمي دارند. شانزدهمين فصل کتاب “به تجليات قدسي و قوه شهود الهي” بشر اختصاص دارد و اتو در اين فصل عقيده دارد که آدمي در عمق جان و درون روحش از نيروي وجدان و تمييز حق و شناخت امر قدسي و عالم غيب برخوردار است و پيوسته او را مي جويد و از درون خود برانگيخته مي شود و نداي او را در درون جان خود مي نيوشد و گوشي غيب نيوش و جاني غيب شناس و غيب گير دارد. اتو براي تاييد نظريه اش در مورد منشا دين و دين گرايي آدمي که يک تئوري استعلايي (22)Transcendental( ) است و از اشعار و سخنان کساني مثل شيلر، گوته، شلاير ماخر و عاطفه گرايان (23) و مکتب رمانتيسم (24) مطالب و شواهدي نقل مي کند و در پايان اين فصل مي گويد گرايش به نومينوس يا امر قدسي فطري و ذاتي بشر است و موهبتي دروني و باطني است که به او اعطا شده و مي تواند بدان وسيله به احساس و شهود مستقيم نايل آيد بي تعليم غير و بي مدد علوم و فلسفه. در فصل هفدهم کتاب اتو مي کوشد تا ردپاي عقيده به قدسي و تجليات قدسي را در مسيحيت اوليه و آغاز ظهور مسيحيت نشان دهد. اين فصل با انتقاد از شلاير ماخر آغاز مي گردد و اتو بر او خرده مي گيرد که از تاريخ اديان و نگاه تاريخي به دين غفلت کرده است و به خصوص به شخصيت مسيح و موقعيت ممتاز او در مسيحيت کم توجهي کرده است. فصل هجدهم کتاب به بررسي الوهيت و غيب شناسي و خداگرايي در مسيحيت موجود کنوني اختصاص داده شده است. تفاوت تلقي کليساي اوليه با کليساي امروزي در مورد امر قدسي مورد بررسي قرار گرفته است و آراء و نگرش هاي پولس قديس مطرح شده است. نوزدهمين فصل کتاب که خاتمه فصول و مباحث در مورد مفهوم امر قدسي است مروري است بر خلاصه مطالب مطرح شده در فصول قبل که در نهايت با نتيجه گيري مولف (اتو) خاتمه مي يابد. (25)
 
 
 

    پي نوشت ها:
    1 و 2- تبيين دين به دو نظريه روان شناختي و جامعه شناختي و همچنين تقسيم نظريه روان شناختي به دو نظريه عقل گرايانه )Intettectualist( و عاطفه گرايانه )Emotionalist( در آراي پريچارد (1965) براي نخستين بار به کار برده شده است. نظريه روان شناختي مي گويد که دين امري فردي است و از سرچشمه هاي درون فرد برمي خيزد. حال آنکه نظريه هاي جامعه شناختي مي گويند که دين به گروه و جامعه ارتباط دارد و دينداري فردي از سرچشمه هاي اجتماعي مايه مي گيرد. نک، هميلتون، ملکم، جامعه شناسي دين، مترجم محسن ثلاثي، ص 37
    3- قائمي نيا، عليرضا، درآمدي بر منشا دين، ص 137
    4- اين کتاب اتو از کتابهاي مهم و ارزشمند در حوزه عرفان تطبيقي است که در آن به مقايسه آراي عرفاني اکهارت و شنکره مي پردازد. اتو در اين کتاب تجارب عرفاني را به دو دسته تقسيم کرده است: تجارب عرفاني درون گرا و تجارب عرفاني مشاهده اتحادآور.
    نک. قائمي نيا، عليرضا، تجربه ديني و گوهر دين، ص 74- 70
    5- اتو، رودلف، مفهوم امر قدسي، ترجمه و توضيح همايون همتي، ص 12- .10
    6- در مورد نظريه شلاير ماخر در رابطه با تجربه ديني مي توانيد به کتاب ذيل مراجعه کنيد: قائمي نيا، عليرضا، تجربه ديني و گوهر دين، ص 138
    7- قائمي نيا، عليرضا، تجربه ديني و گوهر دين، ص 27- 21
    8- همان، ص 69- 36
    9- پيلين، ديويداي، مباني فلسفه دين، ص 386
    10- قائمي نيا، عليرضا، درآمدي بر منشا دين، ص 140- 139
    11- همان، ص 141
    12- مفهوم امر قدسي، همان، ص 55- 51
    13- قائمي نيا، همان، ص 142- 141
    مفهوم امر قدسي، همان، ص 76- 59
    14- مفهوم امر قدسي، همان، ص 83- 76
    15- قائمي نيا، همان، ص 142
    16- در مورد نسبت دين و عقل سه الهيات به نام هاي الهيات طبيعي يا عقلي؛ که در مورد اثبات خداوند از عقل و استدلال مدد مي گيرند، الهيات پراگماتيستي؛ که در مورد گزاره هاي ديني و اثبات پذيري وجود خداوند دست به دامان احتياط کاري مي شوند که نمونه بارز آن را مي توان در بلز پاسکال و ويليام جيمز مشاهده نمود و در نهايت ايمان گروي که معتقد به آوردن استدلال در باب گزاره ها و مفاهيم و باورهاي مرتبط با خداوند نيست.
    ر.ک. اکبري، رضا، ايمان گروي ...، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، زمستان 84
    17- نک، همان، ص 185
    18- مراد از احکام پيشيني که در برابر شناسايي پسيني- که از تجربه سرچشمه مي گيرد- آن است که عاري از هرگونه تجربه هستند. نک. محمودي، علي، انديشه سياسي کانت، ص 51
    19- فلسفه کانت که از مکاتب دوره جديد مي باشد به مکتب نقدي نيز مشهور است و آن به اين دليل است که به نقد عقل نظري و عقل عملي (اخلاق) پرداخته است. ر.ک: کوريز، اشتفان، فلسفه کانت، مترجم عزت الله فولادوند. کانت، ايمانوئل، تمهيدات، مترجم غلامعلي حداد عادل.
    20- ر.ک الياده، ميرچاد، دين پژوهي، دفتر اول، مترجم بهاءالدين خرمشاهي.
    21- نظريه جانمند انگاري که مبدع آن ادوارد تيلور است. تيلور به بررسي فرهنگ بشري علاقه بسيار داشت و در واقع موضوع مورد علاقه اش همان فرهنگ و مردم شناسي است و به طور مستقيم به بررسي دين مي پردازد. از اين رو تيلور با توجه به دلمشغولي اي که در حوزه فرهنگ و مردم شناسي داشت به بررسي مسئله منشا پيدايش اديان بر اساس رويکرد مردم شناسي فرهنگي يا اجتماعي پرداخت.
    22- تئوري استعلايي از آموزه هاي مهم کانت است که به بررسي مسئله کاوش در فاهمه مي پردازد تا بنيادهاي مستقل تجربه را دريابد و از اين رهگذر به مفهوم هاي محض و اصلهايي نايل شود که فاهمه با به کارگيري آنها به داوري مي پردازد.
    23- ر.ک. مصباح يزدي، محمدتقي، نقد و بررسي مکاتب اخلاقي؛ ذيل مبحث عاطفه گرايي، تحقيق و نگارش احمدحسين شريفي، انتشارات موسسه آموزشي امام خميني (ره)؛ ج اول، 1384
    24- در مکتب رمانتيسم آنچه که مهم است و اصالت دارد هنر است و به طور کلي چيزهايي که با مقوله احساسات و عواطف مرتبط است حايز اهميت هستند. از اين رو مي توان گفت که تجربه گرايي ديني معلول جريان مکتب رمانتيک )romanticism( نيز بوده است.
    25- براي مطالعه بيشتر و مفصل در زمينه آراي رودلف اتو، که معرفي کتاب مفهوم امر قدسي از آن نگاشته شده است به کتاب ذيل مراجعه کنيد.
    اتو، رودلف، مفهوم امر قدسي، ترجمه و توضيح همايون همتي، انتشارات نقش جهان، ص 19- 13


Label
نظرات در مورد:مفهوم امر قدسي از ديدگاه رودلف اتو

نام شما:
نظر شما:
افزودن نظر



ورود به سايت | ثبت نام كاربر


صفحه نخست | تماس با ما
تمامی حقوق این سایت سایت متعلق به سایت DocIran.COM می باشد
طراحی شده توسط فراتک