$('#s1').cycle('fade');
  جستجو

 صفحه نخست  |  راهنمای فروشگاه  |  تماس با ما  |نحوه خرید  |  سبد خرید   |        ثبت شده در سايت ساماندهي كشور

مقالات رایگان دانشجویی > بیمه

Bank Sepah:5892-1010-5735-6012

Email: dociran.pdfiran@gmail.com

09153255543  عالم زاده

 مقالات رایگان بیمه
بيمه تأمين اجتماعي

تاریخ ایجاد 1389/08/13  تعدادمشاهده  6082

1- مقدمه:
        در اين گزارش در مورد موضوعاتي مثل طبقه بندي حوادث ناشي از كار وتهيه دستورالعملهاي جديد بين المللي آن بحث مي شود. در اين مقاله به ضرورت وجود استانداردهاي اصلاح شده در مورد حوادث ناشي از كار توجه شده و همچنين بر اهميت آمار در همه زمينه هاي بهداشت و ايمني شغلي از قبيل بيماريهاي شغلي، عوامل زيان آور و تأثير استرس- اعمال تكراري و ناايمن و ديگر موارد نامطلوب بر سلامت كارگران تأكيد گرديده است.
 
2- چارچوب حوادث ناشي از كار:
        كاربران آمار حوادث ناشي از كار مي خواهند بدانند كه چه كسي حادثه ديده است؟ حادثه چگونه اتفاق افتاده است؟ شخص چگونه آسيب ديده است و مراحل رخداد حادثه و ايجاد مصدوميت به چه شكلي بوده است؟ براي تنظيم اين مقاله، حوادث ناشي از كار در چارچوبي ديده شده اند كه در آن ابتدا شرحي از وضعيت مصدوم در محيط كاري اش عنوان شده و سپس مراحل و عوامل مختلف ايجاد و بروز حوادث و تصادفات را بيان
مي نمايد.
        اين چارچوب ابتدا به معرفي كارگر پرداخته و محيطي كه وي در آن كار مي كند و نوع كار انجام يافته توسط وي را شرح مي دهد، اين امر زمينه را براي فهم عوامل وقوع حوادث آماده مي سازد. كارگر داراي يك سري خصوصيات شخصي مثل جنس، سن، تحصيلات، آموزش و تجربه است. اين كارگر در يك شغل يا حرفه و با يك موقعيت خاص استخدامي در يك سازمان با اندازه و نوع فعاليت اقتصادي و محل معلوم، استخدام مي شود.
        قبل از وقوع حادثه شخص مشغول انجام مراحل كار خود است و هنگام وقوع حادثه در حال انجام يك عمليات خاص در محلي مشخص و معمولاً با استفاده از وسايل و مواردي كه نياز دارد، مي باشد. تا اين جا اين اطلاعات مي تواند در مورد هر كارگري باشد اعم از اينكه دچار حادثه شده يا خير.
        دريك زمان ممكن است چيزي اشتباه يا نادرست يا غيرمعمول و حادثه اي پيش بيني نشده ونامطلوب و يا يك سري اعمال ناايمن باعث رخداد حادثه اي گردند. در نتيجه شخصي كه در اين حالت دچار حادثه شده است در بخشي از بدنش جراحت ايجاد مي شود و يا حتي مي ميرد يا اينكه كار خود را به خاطر انجام كمك هاي اوليه در محل كار يا انجام كارهاي پزشكي در بيمارستان متوقف مي نمايد. در اين حالت اگر نتواند فوراً به كار خود برگردد در فاصله زماني كه براي بهبود تدريجي يا دوران نقاهت و در صورت نياز توانبخشي لازم است، مجبور به ترك محل كار خود خواهد شد. اگر آسيب وارده طوري باشد كه باعث معلوليت دائمي كارگر شود (مثل نقص عضو يا نابينايي) او نمي تواند به سركار خود برگردد و يا ممكن است قادر به انجام كاري كه قبلاً انجام مي داد نباشد. همچنين ممكن است فرد در معرض تشعشع يا ويروس باشد كه در اين حالت خطر بروز يا گسترش بيماري در زمانهاي بعد نيز وجود دارد.
        مثال زير چارچوب را مشخص مي كند: يك مرد جوان 22 ساله به عنوان باغبان با قرارداد موقت در يك بيمارستان كار مي كند. اين بيمارستان بطور متوسط 500 كارمند دارد و در پايتخت واقع است. در روز حادثه مرد جوان و همكارانش مشغول باغباني بودند و كارهايي از قبيل جمع آوري و كندن علف هاي هرز و برگهاي خشك و تبديل آنها به كود انجام مي دادند. مرد باغبان مشغول كندن گلها با يك قيچي باغباني بود. ناگهان او براي ديدن كاري كه انجام داده بود يك قدم به عقب برداشت. متأسفانه او توجه نداشت كه كارگري يك شن كش را درست پشت سر او روي علف ها جا گذاشته و نوك تيغه هاي آن به بالا مي باشد. او درست روي شن كش قدم گذاشت و دو تا از شاخكهاي آن پاي او را مجروح نمود و در يك بيمارستان تحت عمل جراحي قرار گرفت و بمدت 2 هفته قادر به انجام كار نبود.
 
3- اهداف و موارد كاربرد آمار حوادث شغلي:
        در سمينار كارشناسان (ILO 1998) عنوان شد كه هدف اصلي برنامه آماري حوادث شغلي، تهيه اطلاعات قابل ارزيابي و بررسي آن به منظور جلوگيري از بروز حوادث است. اين اطلاعات بايد فعاليت هاي شغلي و اقتصادي در محل حادثه و وسعت و شدت و چگونگي وقوع حادثه را تعريف كند. نقش آمار بيان و تعيين مناطق مهمي است كه بايد به آنها توجه نمود. اين مناطق بايد به طور دقيقتري مورد بررسي قرار گيرند تا اطلاعات بيشتري باتوجه به سلسله حوادث منجر به يك حادثه جمع آوري گردد.
        برنامه آماري حوادث شغلي بايستي تمام كارگران، در تمام مشاغل و فعاليت هاي اقتصادي را دربرگيرد و اطلاعات مورد نياز از منابع مختلف جمع آوري گردد تا بتوان اطلاعات حاصله از منابع سنتي را تكميل نمود. از جمله اين منابع سنتي مي توان به موارد ثبت شده در برنامه هاي پرداخت غرامت يا حق بيمه ها و گزارشات هيأت هاي بازرسي اشاره نمود. استانداردهاي بين المللي بايد حداقل دستورالعمل ها با حداكثر تجربيات را ارائه دهند. كشورها مي توانند اين استانداردها را مطابق با نيازها و شرايط ملي خود اصلاح نمايند. بر اين موضوع تأكيد شده كه اين استانداردهاي بين المللي براي محدود كردن و يا تضعيف سيستم هاي ملي موجود و يا مانع پيشرفت آنها نخواهند بود.
 
1-3- موارد استفاده:
        پراكندگي و تنوع انواع جراحت هاي رخ داده در مشاغل مختلف فعاليتهاي اقتصادي و ضريب تكرار آنها را مي توان براي تعيين شدت حوادث و تعيين محل هايي كه بيشترين احتمال وقوع حوادث را دارند، بكار برد. اين امر مي تواند اساس برنامه ريزي براي پيشگيري از وقوع حوادث باشد. اقدامات ايمني، بازرسيها و تدوين و توسعه قوانين و دستورالعملها را مي توان درباره مواردي كه داراي بالاترين احتمال وقوع خطر هستند بكار برد. اطلاعات را مي توان براساس جنس، سن، گروههاي جمعيتي داراي ريسك بالا
(زنان – جوانان) دسته بندي نمود.
        اطلاعات مي توانند براي تعيين موارد مهم و اولويت بندي آنها بكار روند. اين موارد مهم ممكن است به صورت فعاليت هاي اقتصادي و مشاغلي كه احتمال وقوع حوادث شغلي شديدتري دارند، تعيين شوند مثل مواردي كه ممكن است در اثر يك حادثه عده زيادي از مردم دچار آسيب و يا لطمات سنگيني شوند.
        سازمان بهداشت و ايمني شغلي آمريكا (OSHA) اخيراً يك برنامه استراتژيك 9 گانه اعلام كرده است كه هدف آن تعيين فعاليت هاي اقتصادي با آمار حوادث بالا (مثل بيمارستانها- ساختمان سازي- قطع درختان- كشتي سازي و توليد مواد غذايي) و نيز افزايش آگاهي كارگران و كارمندان در مورد ايمني و بهداشت مي باشد.
        تغيير الگوي آمار حوادث شغلي، افزايش يا كاهش ايمني شغلي را نشان مي دهد و همچنين در مورد مناطق داراي ريسك بالا اعلام خطر مي نمايد. اين اطلاعات به ارتقاء سطح ايمني و بهداشت شغلي و نيز تعيين فعاليت هاي مفيد جهت جلوگيري از وقوع حوادث كمك مي نمايند.
        اگرچه به نظر مي رسد كه عمده ترين كاربران آمار حوادث شغلي، سازمانهاي مسئول ايمني و بهداشت شغلي باشند اما كاركنان سازمانها نيز مي توانند بهتر و بيشتر از اين اطلاعات بهره مند شوند. كاهش تعداد و شدت جراحات حوادث شغلي باعث ايجاد احساس خوشايندي در افراد مي شود. سازمان ايمني و بهداشت انگلستان تخمين زده كه تا سال 1994 كارگران بين 9-4 ميليارد پوند در هر سال در اثر حوادث ناشي از كار و بيماريهاي شغلي خسارت ديده اند و هزينه كلي اين حوادث در اين كشور بين 16-11 ميليارد پوند بوده است.
        بيمه حوادث شغلي نيز نقش بسيار مهمي در پيشگيري از حوادث بازي مي كند. اگرچه اين امر وظيفه اصلي آنها نيست. آمار حوادث شغلي در اين زمينه مي تواند مبناي سياستگذاري براي افزايش تشويق هاي مالي كارمندان و كارگران و اتحاديه هاي كارگري براي شركت در فعاليت هاي پيشگيرانه باشد.
        هر كشور بايد براي دستيابي به اهداف پيشگيرانه، يك برنامه آماري در مورد حوادث ناشي از كار داشته باشد كه حتي الامكان همه جانبه و مفصل باشد.
 
2-3- اجزاء و تعاريف:
        سيزدهمين كنفرانس بين المللي آمار شغلي موارد و تعاريف زير را در رابطه با آمار حوادث شغلي بيان مي كند:
1- آسيب هاي شغلي شامل آسيب ها و جراحاتي است كه در اثر حوادث ناشي از كار و نيز بيماريهاي شغلي ايجاد مي شوند.
2- حوادث ناشي از كار، تصادفاتي هستند كه در ارتباط با كار ايجاد مي شوند و ممكن است باعث مرگ، بيماري و يا جراحت پرسنل گردند.
3- حوادث رفت و آمد حوادثي هستند كه در مسير رفت و آمد از منزل به محل كار و برعكس رخ مي دهند و ممكن است باعث مرگ و يا زخمي شدن پرسنل شوند.
4- آسيب ها و جراحات شغلي در اثر تصادفات ناشي از كار بوجود مي آيند و منجر به مرگ، بيماري يا جراحت پرسنل مي گردند.
        آيين نامه سازمان ILO(سال 1996 پاراگراف 3/1) نيز تعاريف زير ارائه داده است:
- حوادث شغلي كه در ارتباط با شغل ايجاد و به دو گروه تقسيم مي شوند:
A) حوادث شغلي كشنده يا منجر به فوت.
B) حوادث شغلي غير كشنده.
- جراحات يا آسيب هاي شغلي: مرگ و هرگونه جراحت و يا بيماريهاي ناشي از حوادث شغلي.
- بيماريهاي ناشي از كار: بيماريهايي كه در اثر قرارگرفتن در معرض عوامل خطرناك، هنگام فعاليت هاي كاري بوجود مي آيد.
- جراحات و آسيب هاي شغلي كشنده: جراحات شغلي كه منجر به فوت مي شوند.
- حوادث رفت و آمد: حوادثي كه در مسير رفت و آمد بين منزل و محل كار رخ مي دهد.
I .محل اقامت اوليه يا ثانويه كارگر.
II. محلي كه كارگر معمولاً غذاي خود را صرف مي كند.
III. محلي كه كارگر معمولاً مزد خود را دريافت مي دارد.
        اين حوادث باعث مرگ يا آسيب پرسنل و از دست رفتن زمان كار مي شوند. حوادث رفت و آمد كه در ساعات كاري روي مي دهند و نيز حوادث اتفاق افتاده  براي كارگران روز مزد به عنوان حوادث شغلي محسوب مي شوند.
از كارافتادگي: ناتواني در انجام وظايف عادي كار، از كارافتادگي شغلي است.
هدر رفتن زمان كار: روزهاي از دست رفته كه شامل روز حادثه نيز مي باشد و براساس روزهاي تقويتي- روزهاي هفته و شيفت هاي كاري محاسبه مي شود.
        در سپتامبر 1997 كميته اروپايي آمار و حوادث شغلي (ESAW) تعريف زير را در مورد حوادث شغلي ارائه داد:
        اتفاق ناخواسته روي داده در محل كار يا در ساعات كاري كه باعث صدمات جسمي يا روحي مي شود و شامل مسموميت هاي شديد و اعمال عمدي افراد ديگر نيز مي شود، ولي خودزني و حوادث ترافيكي كه در مسير رفت و آمد روي مي دهند از اين تعريف مستثني هستند.
 
3-3- حوادث شغلي:
        بسياري از تعاريف در اين زمينه به معني يك حادثه ناگهاني يا ناخواسته همچنين اعمال خشونت آميز آمده است. اين اعمال به طور فزاينده اي موجب بروز جراحات و
خسارت هايي در محيط كار شده اند بطوري كه در آمار آسيب هاي شغلي منجر به فوت آمريكا بيان شده در سال 1995 اعمال خشن مرتبط با شغل به يك مورد در هر شش حادثه بالغ شد و دومين عامل مرگ و مير شغلي بود. همچنين اين اعمال خشونت آميز مهمترين عامل مرگ و مير زنان و عامل نيمي از حوادث شغلي، گزارش شده است. به منظور جمع آوري آمار و اطلاعات بايستي تعريف ساده و روشني در مورد حوادث شغلي بيان شود تا بتواند به طور واضحتر تجربيات ملي را منعكس ساخته و براي جمع آوري اطلاعات از منابع مختلف بكار رود.
 
4-3- حوادث رفت و آمد:
        وقتي كه حوادث رفت و آمد در آمار حوادث شغلي آورده مي شوند اغلب به صورتي مي باشند كه در تعريف ILO آمده اند. همايش كارشناسان اين تعريف را ارائه داده و مسير بين محل كار و محل هاي فهرست بندي شده را مشخص نموده است. همچنين پيشنهاد داده كه ليست محل ها بايد اماكن آموزشي را نيز دربرگيرد. به علت امكان اشتباه بين حوادث ترافيكي و حوادث رفت و آمد هنگام انجام كار بايستي بين اين دو مقوله تفكيك قائل شويم.
 


5-3- آسيب هاي شغلي:
        تعريف آسيب هاي شغلي در آئين نامه هاي عملي اغلب كشورها آمده و توسط همايش كارشناسان نيز پذيرفته شده است.
 
6- 3- واحد يا مورد آسيب شغلي:
        وقتي كه نفر در يك حادثه شغلي آسيب مي بيند عناوين حادثه شغلي، آسيب شغلي و يا فرد مجروح را مي توان در مورد او بكار برد. در يك دوره زماني، ممكن است يك شخص در چند حادثه آسيب ببيند كه به منظور روشنتر شدن موضوع بهتر است واحد مشاهده حوادث شغلي را به نام مورد آسيب شغلي در نظر بگيريم كه به يك فرد آسيب ديده در يك حادثه شغلي اطلاق مي شود .
 
7-3-  از كار افتادگي :
در آئين نامه ها ، از كار افتادگي را « ناتواني انجام وظايف عادي شغلي » تعريف نموده اند . اين تعريف مشابه آن چيزي است كه در تعدادي از كشورها بكار رفته است ، هرچند در برخي موارد يك عبارت توصيفي در ارتباط با وظايف عادي شخص شاغل در زمان حادثه به تعريف فوق اضافه شده است . اين عبارت وظايف كاري روزانه را بهتر تعريف مي كند و مي تواند محدوده گسترده تري از مشاغل را در بر گيرد .
موضوع از كار افتادگي در همايش كارشناسان نيز بحث شد هرچند كه به نتيجه مشخصي نرسيد. كشورها راههاي مختلفي براي تعيين از كار افتادگي دارند مخصوصاً درصد از كار افتادگي فيزيكي يا از كار افتادگي كلي يا جزئي كه معمولاً براساس قوانين دولتي يا بيمه
مي باشد .از آنجايي كه اين موضوع بسيار مهم است و مشكل است كه در سطوح بين المللي ارزيابي شود بهتر است كه هر كشوري براي خود تعريف مخصوصي داشته باشد .
 


دامنه شمول :
1-4- آسيب هاي شغلي :
در آئين نامه ها آمده است كه گزارشي كه به كارشناسان داده مي شود بايستي همه حوادث شغلي منجر به فوت ، حوادث شغلي منجر به از دست رفتن زمان كار و همه بيماريهاي شغلي را در برگيرد . در نتيجه آمار حاصله از اين سيستم اطلاع رساني بايد همه آسيب ها و صدمات شغلي منجر به فوت و از دست رفتن زمان كار را شامل شود .
سازمان اروپايي آمار حوادث شغلي ( ESAW) پيشنهاد مي كند كه حوادثي كه به مدت يكسال از تاريخ وقوع حادثه باعث مرگ فرد مصدوم شود و يا همه حوادثي كه باعث غيبت كارگر به مدت بيشتر از سه روز تقويمي از محل كار باشد بررسي شوند . حوادثي كه در مسير رفت و آمد از حومه شهر و بالعكس رخ مي دهند جزء اين موارد نيستند اما حوادث جاده اي كه در هنگام كار يا در اثر كار رخ مي دهند جزء آنها مي باشند .
از آنجايي كه هدف اصلي انتشار آمار حوادث شغلي بدست آوردن اطلاعاتي جهت جلوگيري از وقوع حوادث است ، پس بايد اين آمارها بتوانند همه مصدوميت هاي شغلي را تحت پوشش قرار دهند ، مخصوصاً آنهايي كه به اندازه اي جدي مي باشند كه منجر به غيبت فرد از محل كارش مي گردند يا آنهايي كه باعث مي شوند كارگران حداقل به مدت يك روز نتوانند كار خود را انجام دهند . تقريباً نيمي از كشورهايي كه چنين اطلاعاتي را در دسترس دارند مرز حداقل يك روز غيبت از محل كار را در ارتباط با جراحات غير كشنده در نظر مي گيرند و يا اينكه اصلاً حد و مرزي براي آن قائل نيستند . بقيه كشورها اطلاعات خود را به جراحاتي كه منجر به غيبت بين 2 تا 8 روز (اغلب بين 3 تا 4 روز) مي شوند محدود كرده اند . اين محدوده ها معمولاً براي جبران خسارتهاي غيبت فرد از محل كار به علت جراحات يا بيماري و متناسب با قوانين ملي هستند و مي توانند با گذشت زمان اصلاح شوند .
ديده شده كه در برخي از كشورها تعداد موارد آسيب هاي شغلي كه باعث غيبت از محل كار مي شوند كاهش يافته در صورتي كه تعداد روزهايي كه در آنها كارگر ، كاري سبك تر از وظايف عادي خود انجام داده افزايش يافته است . اگر آمارها تنها در مورد
مصدوميت هايي باشد كه منجر به غيبت از محل كار شوند ، موضوع به طور كامل بررسي نشده است.
حوادثي كه در مسير رفت و آمد به محل كار و منزل روي مي دهند در تعريف حوادث شغلي قرار نمي گيرند ولي بهر حال در ارتباط نزديك با محيط كار هستند و اغلب در زمره مصدوميت هاي شغلي براي بيمه در نظر گرفته مي شوند . در برخي از كشورها كارفرمايان وسايل اياب و ذهاب كارمندان را به محل كار و منزل فراهم كرده اند و موضوع نقل و انتقال اغلب موضوع مذاكرات بين كارفرمايان و كارگران است . تعدادي از كشورها همزمان با مصدوميت هاي شغلي ، اطلاعاتي نيز در مورد حوادث مسير رفت و آمد به محل كار و منزل جمع آوري كرده اند . در حدود نيمي از كشورها كه آمار حوادث شغلي آنها در سالنامه آمار ILOآمده است حوادث مسير رفت و آمد را نيز در نظر گرفته اند و اين آمار بايد بطور جداگانه منتشر شوند . در همايش كارشناسان عنوان شده كه حوادث حين مسافرت – حمل و نقل و ترافيك جاده اي كه هنگام كار رخ مي دهد به عنوان حادثه شغلي در نظر گرفته شود .
 
2-4- اشخاص ، فعاليت هاي اقتصادي و مناطق جغرافيايي :
در سيزدهمين كنفرانس بين المللي آمار شغلي ( ICLS)* پيشنهاد شده كه هرجا ممكن باشد مصدوميت هاي شغلي كارگران مشاغل آزاد ( خويش فرما ) و كارگاههاي خانوادگي نيز بايد در آمار منظور شوند .
آمار جمع آوري شده توسط بيش از نيمي از كشورها كه در بخش مصدوميت هاي شغلي در سالنامه آمار سال 1997 آمده است، تنها در مورد گروههاي معيني از كاركنان بوده است . در درصدهاي ارائه شده توسط كشورها آمار نيروي كار به طور قابل توجهي متغير است و در برخي موارد تنها تا حدود 20% مقدار واقعي مي باشد .
تغيير نوع و حالت استخدام نيز در دهه گذشته به طور وسيعي مورد توجه قرار گرفته است. استخدام كارگران روز مزد از حالت سنتي به شكل معمولي و قراردادي تغيير يافته اند . در بسياري از كشورها نيز فعاليت هاي نيمه وقت بسيار شايع است ولي معمولاً اين
فعاليت ها خارج از محدوده آمار ملي آسيب هاي شغلي قرار دارند ، بنابراين به منظور دستيابي به اطلاعات مناسب جهت جلوگيري از وقوع حوادث و حتي تحت پوشش قرار دادن كارگران موقت ، برنامه آماري بايد در مورد همه كارگران ، بدون توجه به وضعيت استخدامي آنها باشد .
در مورد حوادثي كه براي كودكان كارگر رخ مي دهد يعني كساني كه زير سن معمولي كار مي باشند ، چون اغلب تحت پوشش قانون كار نمي باشند ، چيزهاي زيادي نمي دانيم و در موارد مشابه ، حوادثي كه كودكان در آنها آسيب مي بينند مورد اقامه دعوي و بيمه حوادث قرار نمي گيرند . بنابراين منابع سنتي فوق براي دستيابي به اطلاعات در اين مورد مناسب نيستند . بررسيهاي اخير انجام شده توسط ILO، به عنوان بخشي از برنامه هاي بين المللي محدود كردن كار كودكان ، نشان داده است كه كودكان زيادي هنگام كار از نظر فيزيكي و جسمي آسيب ديده اند و يا مريض شده اند بنابراين جهت كاهش آسيب ها و بيماريهاي دوران كودكي ، ناشي از قرار گرفتن كودكان در محيط هاي خطرناك و ارتقاء و افزايش دانش و مهارت در زمينه ايمني و بهداشت شغلي كه جوانان را قادر به مشاركت موثر در فعاليت هاي شغلي محيط كار مي سازد نياز به وجود اطلاعات زيادي مي باشد . در همايش كارشناسان اين موضوع مطرح شد كه كار كودكان و ديگر گروه هاي سني خاص ، همچنين كارگران موقت يا زنان خانه دار بايد مورد مطالعه جدي قرار گيرد زيرا دسترسي به اطلاعات دقيق و واقعي از منابع سنتي بسيار مشكل است .
گاهي اوقات ممكن است در مورد اشخاصي كه در خارج از محل اقامت خود دچار حادثه ناشي از كار مي شوند اشتباهاتي پيش آيد. اين افراد معمولاً كساني هستند كه براي تجارت و يا به طور موقت با كشتي به خارج از كشور مسافرت مي نمايند . اين افراد ممكن است تحت پوشش سيستم بيمه كشور خودشان قرار گيرند و بنابراين در آمار كشور محل اقامت خود در نظر گرفته مي شوند، ولي در مورد حوادث ممكن است در آمار كشوري كه حادثه در آن به وقوع پيوسته ديده شوند نه در آمار كشور خودشان . با افزايش مسافرت هاي شغلي و اشتغال در كشتي ها و سكوهاي ساحلي ، بررسي آمار نياز به تعريف روشن و واضحي در مورد وقوع حوادث در خارج از كشور محل اقامت دارد . در همايش كارشناسان عنوان شد كه بايستي اين ارقام در آمار كشور محل اقامت فرد در نظر گرفته شود . در هر حال براي پيشگيري از وقوع حوادث بهتر است كه همه حوادث اتفاق افتاده را در آمار در نظر بگيريم و در مواردي نظير كشتي هاي خارجي ثبت شده در يك كشور يا سكوهاي ساحلي در آبهاي داخلي كشور قوانين خاصي در نظر گرفته شود .
 
3-4- انواع داده ها :
اولين مرحله به اطلاعات بنياني و اساسي كه همه كشورها بايد آن را جمع آوري كنند مربوط مي شود و حداقل شامل تعريف و تبيين مشاغل – فعاليت هاي اقتصادي و مشخصات فردي افراد آسيب ديده در حوادث است . اين اطلاعات براي رسيدن به هدف اصلي يعني تعيين موارد ارجحي كه برنامه هاي پيشگيري از حوادث بايد بر آنها تمركز كند لازم است و شامل موارد زير مي باشد :
a- اطلاعاتي درباره كارمندان و سال تاسيس و محل فعاليت اقتصادي و اندازه سازمان
b- اطلاعات در مورد فرد حادثه ديده ، جنس ، سن ، شغل و وضعيت استخدامي
c- اطلاعات در مورد حادثه كه آيا منجر به مرگ شده است يا نه . اگر منجر به مرگ نشده باشد مقدار زمان كاري از دست رفته – نوع آسيب وارده و محل آسيب ديده بدن
d- اطلاعات در مورد حادثه و نتايج آن – محل – تاريخ و زمان و عملي كه باعث وقوع حادثه گرديده است .
مرحله دوم در مورد جمع آوري اطلاعات دقيق تر و با جزئيات بيشتر و عملي تر در مورد حادثه و تبعات آن است . اطلاعات بيشتري در مورد اينكه چگونه حادثه اتفاق افتاده و چگونه فرد آسيب ديده نيز براي مقاصد پيشگيرانه لازم است . اين اطلاعات شامل موارد زير است :
e- اطلاعات در مورد فرد حادثه ديده – سابقه كار
f- اطلاعات در مورد آسيب و جراحات – روزهاي تقويمي غيبت فرد از محل كار
g) اطلاعات در مورد حادثه و تبعات آن – شيفت كاري – شروع زمان كارفرد حادثه ديده و ساعتهاي كاري انجام شده قبل از وقوع حادثه – محيط كار – فرآيند كار – فعاليت فرد مصدوم در زمان حادثه – موارد مربوط به فعاليت فرد حادثه ديده.
در همايش كارشناسان همچنين يك سري اطلاعات خاص كه مي تواند براي پيشگيري از وقوع حادثه مفيد باشد نيز پيشنهاد شده است. اين اطلاعات حداقل شامل موارد زير است:
آيا شخص تمام وقت كار مي كند يا پاره وقت، آيا يك كارگر دائم است يا موقت – آيا توسط پزشك ، پرستار يا بهداشتيار يا بهيار معاينه شده است؟ وضعيت كاري او هنگام وقوع حادثه چگونه بوده است؟ مدت زماني كه از هنگام آغاز شيفت تا زمان وقوع حادثه كار كرده است چقدر بوده است؟ همچنين مواردي از قبيل سابقه كار – نوع فعاليت كارگر در زمان حادثه و موارد مربوط به فعاليت وي بايستي مد نظر قرار گيرد.
متغيرهاي اضافي زير نيز مي توانند مفيد شوند: گروههاي نژادي – آيا فرد حادثه ديده آموزش شغلي ديده است؟ بالاترين سطح تحصيلات فرد چقدر است؟ اهميت اطلاعات در مورد اندازه سازمان نيز زياد است زيرا اين اندازه اغلب بيانگر اين است كه آيا در آن كميته حفاظت فني وجود دارد يا نه؟ شركتهاي بزرگ تمايل زيادي دارند كه خدمات خود را به شركتهاي پيمانكاري بدهند و اغلب اين پيمانكاران از مهارت كمي برخوردارند و كارهايي كه انجام مي دهند خطرناكتر است.
هنگام وقوع حوادثي كه هنگام رفت و آمد از منزل به محل كار و بر عكس روي مي دهد اطلاعات مشابهي در مورد فرد آسيب ديده و مصدوميت وي لازم است. با توجه به حادثه و نتايج آن، در هر حال علاوه بر اطلاعات اصلي در مورد محل جغرافيايي و تاريخ و زمان وقوع حادثه، بهتر است اطلاعاتي نيز در مورد نوع وسيله نقليه، نقش فرد در حركت آن و موارد مشابه ديگر جمع آوري گردد كه مي تواند شامل موارد زير باشد:
 
محل وقوع حادثه:
a) محل وقوع حادثه: پياده رو – محل عبور دوچرخه – خيابان و محل عبور وسايل نقليه موتوري.
b) نوع حركت و رفت و آمد فرد مصدوم: راه رفتن – حركت با وسيله نقليه مثل دوچرخه – اتومبيل – اتوبوس
c)نقش فرد در حركت :پياده – راننده
 
5- اندازه گيري و برآورد مصدوميت هاي شغلي:
در سيزدهمين كنفرانس بين المللي آمار شغلي ICLS‌ عنوان شده كه واحد شمارش بايد بر اساس فرد كشته شده يا آسيب ديده در اثر حوادث ناشي از كار باشد.
گاهي مي توان واحد مشاهده را مورد (Case) آسيب شغلي در نظر گرفت كه يك فرد در يك حادثه ناشي از كار آسيب ديده باشد. در اين روش اگر در دوره مورد مشاهده (مبنا) يك شخص در چند حادثه ناشي از كار آسيب ببيند هر مورد به طور جداگانه شمارش
مي شود و يا ممكن است از يك حادثه ناشي از كار چند مورد مصدوميت ايجاد شود و چند نفر آسيب ببينند. با استفاده از مورد (
case) آسيب شغلي به عنوان واحد شمارش مي توان يك اندازه گيري دقيق از تعداد دفعات مجزاي مصدوميت بدست آورد و ثبت اطلاعات مربوط به هر حادثه را بهتر انجام داد كه اين امر شمارش انواع مختلف آسيب هاي شغلي را به علت يك حادثه ممكن مي سازد. همچنين پيشنهاد شده كه در آمار حوادث تكرار يك مصدوميت به علت يك حادثه بايد به عنوان ادامه آن در نظر گرفته شود و نه يك مصدوميت جديد.
 
1-5- مصدوميت هاي شغلي منجر به فوت:
براي مقاصد آماري بايستي يك حد بالاي زماني براي اندازه گيري و تغيين
مصدوميت هاي منجر به فوت در نظر گرفت. در اين صورت يك مصدوميت در صورتي كشنده ناميده مي شود كه فاصله بين زمان وقوع حادثه و مرگ مصدوم از مقدار معيني تجاوز نكند. اغلب كشورها از اين روش پيروي مي كنند و معمولاً اين محدوده زماني را بين 6 ماه تا يكسال از روز حادثه در نظر مي گيرند. اگر چه اغلب تلفات و مرگ و ميرها فوراً و يا گاهي پس از چند هفته از حادثه رخ مي‌دهند ولي برخي اينطور نيستند.
بنابراين براي بررسي آماري نياز به استاندارد مي باشد. محدوده زماني يكسال كه اكثر كشورها از آن استفاده مي نمايند مناسب به نظر مي رسد.


2- 5 - زمان از دسته رفته:
آيين نامه زمان كاري از دست رفته را به عنوان «روزهاي از دست رفته شامل تعداد روزهاي بعد از روز حادثه» تعريف كرده است كه به صورت روزهاي تقويمي، روزهاي هفته، شيفت كاري و يا روزهاي كاري شمارش مي شود. روزهاي تقويمي براي
اندازه گيري شدت حادثه و روزهاي هفته براي اندازه گيري اثرات اقتصادي آن بكار
مي روند. هنگامي كه از روزهاي كاري و يا روزهاي هفته استفاده مي شود هر گاه ممكن باشد بايد آن را به روزهاي تقويمي تبديل نمود. سازمان اروپايي آمار حوادث براي
اندازه گيري زمان از دسته رفته، تعداد روزهاي تقويمي از دست رفته در اثر وقوع حوادث را در نظر مي گيرد.
عملاً اين موارد در هر كشوري با كشور ديگر تفاوت دارد. هنگامي كه براي بيمه اين مسائل بررسي مي شود واحد اندازه گيري، اغلب روزهاي كاري است زيرا جبران خسارت بيشتر بر مبناي روزهاي از دست رفته به علت غيبت فرد از محل كارش مي باشد. در اكثر كشورها خود روز حادثه و نيز غيبت كمتر از يك روز جهت معالجات پزشكي را براي تعيين زمان از دست رفته در نظر نمي گيرند.
مناسبترين واحد اندازه گيري شدت حادثه روز تقويمي است كه بيانگر شدت اثر آسيب و صدمات است. روزهاي هفته براي بررسي اثرات اقتصادي وارده بر كارگر و كارفرما در اثر غيبت فرد از محل كار مناسب است . در مورد كارهاي، آماري روز تقويمي استفاده
مي شود ولي اگر تنها روز كاري ثبت شده باشد بهتر است كل روزهاي تقويمي محاسبه شود. حدود هفتاد درصد كشورها صدمات و آسيب هاي شغلي خود را در سالنامه آمار شغلي بر مبناي روزهاي از دست رفته منتشر كرده اند. اين اطلاعات براي محاسبات شدت حادثه مفيد است. اگر بروز مجدد حادثه در اثر همان علت قبلي باشد مقدار زمان از دست رفته براي هر بار بايستي جداگانه محاسبه شود.
هنگامي كه از كار افتادگي موقت روي مي دهد بايستي زمان از دست رفته براي هر مورد آسيب شغلي به طور مجزا اندازه گرفته شود. برخي از كشورها زمان از دست رفته را براي از كارافتادگي دائم يا حوادث منجر به فوت نيز اندازه گيري كرده اند. اين امر براي تعيين خسارت بيمه و يا برنامه هاي استاندارد براي محاسبه زمان از دست رفته جهت جبران خسارت مفيد است. در برخي از كشورها 6000 روز براي همه موارد از كارافتادگي دائمي و يا فوت در نظر مي گيرند. در حاليكه در بر خي ديگر از كشورها سن كارگر را نيز در زمان حادثه مد نظر قرار مي دهند.
اين فرضيات گاهي اوقات مي تواند باعث بروز اشتباه شود. به علت عدم هماهنگي و ثبات در كارهاي ملي هر كشور، در اين مرحله تعيين يك روش اندازه گيري براي روزهاي از دست رفته در اثر از كار افتادگي دائمي يا حوادث منجر به فوت مشكل است. بنابراين براي تعيين زمان از دست رفته جهت استفاده در آمار بهتر است تنها از كارافتادگي موقت را در نظر گرفت.
 
3-5- مقادير مقايسه اي (نسبي):
دستورالعمل هاي زير در مورد تعيين مقادير مقايسه اي (نسبي) ارائه شده است:
-مقايسه منطقي بين دوره هاي زماني، صنايع و كشورها هنگامي كه آمار مربوط به كارگاهها – ساعتهاي كار و غيره موجود باشد انجام مي پذيرد.
- مقادير بايد بر اساس تقسيم بندي اصلي فعاليت هاي اقتصادي و صنعتي و در صورت امكان تعيين دستي يا اتوماتيك بودن مشاغل كارگران صورت پذيرد.
- هنگام تعيين شدت وقوع حوادث بايد در مخرج كسر، متوسط تعداد افراد در معرض خطر (افرادي كه در آمار حوادث قرار دارند.) را گذاشت. در صورت امكان تعداد ساعات كاري،‌تعداد ساعات از دست رفته يا تعداد روزهاي كاري به عنوان دومين مخرج كسر براي محاسبه ضريب تكرار حوادث غير كشنده بكار مي رود. براي سهولت ، ضريب تكرار را
مي توان بر مبناي هزار نفر يا يك ميليون ساعت كاري محاسبه نمود.
اگر اطلاعات بر مبناي روزها يا شيفت هاي كاري از دست رفته باشد مي توان از آنها براي محاسبه متوسط روزهاي از دست رفته توسط فردي كه در معرض خطر است استفاده نمود.
كشورهاي زيادي ضريب تكرار و شدت وقوع حادثه را براي حوادث منجر به فوت و يا حوادث غير كشنده بكار برده اند.
در اين راه ممكن است كشورها مقايسه هاي متفاوتي بين فعاليت هاي مختلف اقتصادي با تعداد متغير كاركنان داشته باشند.
اين مقادير براي زنان و مردان نيز با هم فرق دارد بنابراين بايد مشخصه هاي قابل ارزيابي براي تعيين گروه هاي داراي احتمال وقوع خطر بالا در آسيب هاي شغلي تعيين گردد.
در همايش كارشناسان با استفاده از عبارت «اشخاص در معرض خطر» مخالفت شد زيرا كه عملاً غير ممكن است كه تعداد كساني را كه واقعاً در معرض يك يا چند خطر مشخص هستند تعيين نمود. عبارت «كارگران در يك گروه مرجع» بهتر است.
 
4-5- ضريب تكرار:
ضريب تكرار براي بيان تعداد حالات جديد آسيب ها و جراحات ايجاد شده در رابطه با مدت زماني كه كارگر در يك گروه مرجع و در معرض خطر يك حادثه شغلي مي باشد بكار مي رود. براي محاسبه ضريب تكرار بهتر است كه در مخرج كسر تعداد ساعات واقعي كار را بنويسيم.
 
5-5- شدت وقوع حادثه:
شدت وقوع حادثه، تعداد حالات جديد آسيب هاي شغلي را به تعداد كارگران در معرض خطر ربط مي دهد. مشكل تعيين اين مقدار، فقدان عدد مناسبي براي مخرج است.
در عمل در مخرج كسر تعداد كل افراد در حال كار و يا تعداد كل افراد بيمه شده را در يك دوره زماني مبنا قرار داده اند . متاسفانه هنگامي كه مخرج كسر، تعداد افراد بيمه شده است، اشخاصي را كه بيمه هستند ولي شاغل نمي باشند، نيز ممكن است شامل شود . پس مخرج كسر بايد متوسط تعداد كاركنان در گروه مرجع باشد كه درآمار حوادث شغلي قرار ميگيرند.
 


6-5-ضريب شدت :
ضريب شدت، زمان از دست رفته نسبت به كل زمان كاري است و يك عامل اندازه گيري مفيد براي تعيين نتايج و پيامدهاي حوادث شغلي مي باشد و بنابراين براي اهداف پيشگيرانه مفيد مي باشد . معمولاً اين عدد را به عنوان نسبت مقدار زمان از دست رفته در يك ميليون ساعت زمان كار واقعي در نظر مي گيرند.
 
7-5- روزهاي از دست رفته در اثر حوادث:
مقدار قابل اندازه گيري پيشنهادي ديگري كه توسط همايش كارشناسان براي مقايسه شدت حادثه بكار رفته، تعداد روزهاي از دست رفته در اثر آسيب هاي شغلي است .
هنگام محاسبه مقدارهاي نسبي مختلف بايد صورت و مخرج كسر يك واحد داشته باشند . مثلاً اگر عدد در مورد يك فعاليت اقتصادي خاص يا گروههاي خاص مثل مشاغل آزاد است صورت و مخرج بايد در مورد همان فعاليت يا گروه باشد .
 
8-5-منابع و مراجع اطلاعاتي:
اغلب كشورها آمار حوادث شغلي خود را از موارد ثبت شده استخراج مي كنند اين موارد مي تواند بازرسي كار يا منابع ايمني و بهداشت و يا بيمه حوادث باشد . در سالنامه آمار شغلي سال 1997 حدود سه چهارم كشورها منابع اطلاعاتي خود را حوادث گزارش شده و بقيه ، حوادثي كه خسارت آنها توسط سازمانهايي نظير بيمه پرداخت شده بود عنوان كرده بودند . به علت وسعت كار بازرسي و بيمه ، استفاده از اين منابع ممكن است وقت گير باشد و بهتر است منابع ديگري را براي تكميل كار خود بكار بريم كه مي توانند سازمانهايي نظير بيمارستانها و موسسات مرتبط با مراقبت از سلامت ، مراكز ثبت
مرگ و ميرها و شركت هاي مميزي و بازرسي باشند . در سال 1995 سازمان اجرايي ايمني و بهداشت انگلستان سئوالاتي را درخصوص آسيب ها و بيماريهاي ناشي از كار به منظور تعيين حدود واقعي آسيب هاي محل كار و تعيين حوادثي كه گزارش نشده اند و خطرات موجود در صنايع مادر، مطرح نمود . يافته ها نشان داد كه از حوادث و آسيب هاي قابل گزارش محل كار ، كارفرمايان كمتر از يك سوم و افراد داراي مشاغل آزاد كمتر از يك مورد در 20 مورد را گزارش داده اند . اين مقدار در بخش هاي مختلف متفاوت بود . در صنايع توليدي كمتر از 25 نفر كارگر، اين عدد به حداقل مقدار خود رسيده بود .
هنگامي كه اطلاعات از منابع مختلف جمع آوري شوند ، مفاهيم ، تعاريف و طبقه بنديها ممكن است با هم مغايرت داشته باشند . در همايش كارشناسان عنوان شده كه استفاده ازمنابع مختلف در مورد حوادث و جراحات شغلي بايد به تحميل هزينه و بار اضافي كمتر به كارفرمايان و ارائه اطلاعات جامعتر بينجامد . در هر صورت ايجاد ارتباط بين اطلاعات از منابع مختلف مشكل است و براي اينكار بهتر است يك كيمته مرجع در سطوح ملي تشكيل شود تا بتواند مسئوليت بخش هاي دولتي و خصوصي را تعيين كند تا استفاده مكرر از اصطلاحات و طبقه بندي هاي مختلف به حداقل برسد .
 
6- طبقه بندي حوادث شغلي:
جديدترين طبقه بندي بين المللي در ارتباط با حوادث شغلي در دهيمن كنفرانس
بين المللي آمار شغلي مطرح شد كه شامل نوع حادثه، محل آسيب ديده در بدن و سازماني كه حادثه در آن به وقوع پيوسته مي باشد .
اين طبقه بندي به صورت زير مي باشد .
a) فعاليت اقتصادي
b) شغل
c) در صورت امكان جنسيت
d) كشنده بودن طي 30 يا 31 روز تا 365 روز يا غير كشنده بودن بدون زمان از دست رفته يا با زمان از دست رفته حداكثر 3 روز يا بيشتر از 3 روز
طبقه بندي ديگري نيز بر مبناي از كار افتادگي دائم يا موقت پيشنهاد شده است .
طبقه بندي هاي ديگر بر اساس گروههاي سني و اندازه سازمان مي باشد .
در همايش كارشناسان پيشنهاد شده كه هرجا استاندارد بين المللي موجود باشد از آن استفاده شود . طبقه بندي زير آخرين ويرايش اين دسته بنديهاست .
- فعاليت اقتصادي : استاندارد بين المللي صنعتي در مورد همه فعاليت هاي اقتصادي (ISIC بازنگري سوم سازمان ملل 1990).
- مشاغل : استاندارد بين المللي طبقه بندي مشاغل ISCO-80ï(ILO-1990)
- اندازه سازمان (‌تعداد پرسنل شاغل): دستور العمل بين المللي آمار صنعتي (سازمان ملل 1983).
- وضعيت استخدامي:طبقه بندي بين المللي وضعيت استخدامي ICSE-93 ( صفحات 65 تا 72)، (ILO-1993) و دستور العمل بين المللي مناسب ديگر در اين خصوص، طبقه بندي
بين المللي آماري بيماريها و مشكلات مربوط به سلامتي است (
ICD-10)
(
WHO-1992). همايش كارشناسان نيز يك طبقه بندي در مورد مراحل كار – فعاليت شخص مصدوم- انحراف از حالت معمولي – نوع آسيب و سازمان مرتبط با شغل و حادثه ارائه داده است .
اغلب كشورها در حال حاضر نياز به تاسيس و ايجاد و يا بازنگري سيستم هاي
اطلاع رساني و يا تنظيم سيستم هاي آماري حوادث شغلي دارند. آنها مي خواهند بين اطلاعات خود و ديگر كشورها مقايسه انجام دهند ولي قادر به اينكار نيستند زيرا در
 طبقه بندي هاي مختلف آنها هماهنگي وجود ندارد.
 
1-6- طبقه بندي محل حادثه:
اين طبقه بندي بر مبناي محلي است كه حادثه در آن به وقوع پيوسته است و مي تواند محل كار معمول شخص يا جاي ديگري باشد . اين دسته بندي كه در زير آمده است در چند كشور از جمله فرانسه و اسلووني رعايت مي شود.
A) محل هاي كار معمولي
B) محل يا موسسه غير از محل كار معمولي
C)بيرون از سازمان اما در محوطه
D) در مسافرت هاي رسمي
E) در مسير رفت و آمد از خانه تا محل كار
F) در مسيرهاي رفت و آمد محل كار
Z)محل حادثه( نامشخص)
 
2-6- دسته بندي از نظر نتايج حوادث:
اين طبقه بندي بر مبناي تعداد روزهاي غيبت از محل كار است كه از روز بعد از حادثه شروع و حداكثر تا يكسال ادامه مي يابد و بر اساس روز تقويمي محاسبه مي گردد.
هدف از اين طبقه بندي ، بيان شدت حادثه بر مبناي مقدار زماني است كه طول مي كشد تا مصدوم دوباره قادر به كاركردن باشد . هر كشور مي تواند بر اساس نيازهاي ملي خود طبقه بندي ديگري را اعمال كند . حد بالاي يك سال در سمينار كارشناسان پيشنهاد شده و به عنوان حد نهايي است كه معمولاً يك آسيب مي تواند منجر به از كار افتادگي دائمي گردد. اين حد نهايي تا اندازه اي قراردادي است و مي تواند بر اساس تجربيات كشورها تغيير يابد. در هر حال هدف اين است كه اطمينان حاصل شود آمارهاي ملي هرچه سريعتر و بدون بازنگري اضافي تهيه مي شوند .
در حالتي كه غيبت از محل كار بيش از يكسال باشد در گروه Z قرار مي گيرد . در مورد حوادثي كه احتمال وقوع آنها بيشتر است حد پايين يا آستانه پايين در نظر گرفته مي شود و ميزان آن سه روز غيبت از محل كار مي باشد .
A) 1 تا 3 روز غيبت از محل كار
B) 4 تا 7 روز غيبت از محل كار
C) 8 تا 14 روز غيبت از محل كار
D) 15 تا 21 روز غيبت از محل كار
E) 22 روز تا يك ماه غيبت از محل كار
F) 1 تا 3 ماه غيبت از محل كار
G) 3تا 6 ماه غيبت از محل كار
H) 6 تا 12 ماه غيبت از محل كار
Y) حوادث منجر به فوت
Z) ساير
 
3-6- طبقه بندي بر مبناي فرايند انجام كار:
فرايند انجام كار ، نوع كاري را كه توسط شخص مصدوم هنگام حادثه انجام مي شده،‌معين مي كند و به معني شغل وي يا فعاليت اقتصادي كه مفاهيم وسيعتري مي باشند ، نيست . فرايند انجام كار ، توصيفي از نوع فعاليت و يا كار انجام شده توسط مصدوم طي دوره اي است كه با وقوع حادثه پايان مي يابد يا به عبارت ديگر يك سري حوادث نيمه مستقل و مرتبط با ديگر وظايف است كه مصدوم با شغلي كه دارد آن را انجام مي دهد.
طرح زير بر مبناي طبقه بندي است كه در كشورهاي اتحاديه اروپايي به عنوان بخشي از پروژه اروپايي آمار حوادث به مرحله اجرا در آمده ا ست :
A.توليد _ تغيير شكل _ آماده سازي _ذخيره سازي _ ساخت در معادن _ صنايع برق _ آب و گاز .
B.   ساختمان _ تخريب _ خاك برداري
C.   كشاورزي _ جنگلباني _ باغباني _ماهيگيري _ پرورش ماهي .
D.توليدات و فعاليت هاي مرتبط ديگر : ساخت _ آماده سازي _ نصب _ تنظيم و آرايش _ بازكردن و پياده كردن اجزاء ماشين آلات و دستگاهها _ نگهداري _ تعمير _ تنظيم ماشين آلات و دستگاهها _ تميزكردن محل كار ، ماشين آلات و دستگاهها _ جمع آوري _ دفن و تغيير و تبديل همه انواع مواد زايد .
E.بازديد و بازرسي فرايندهاي توليد ، محل كار و وسايل حمل و نقل و سرويس ها _ مراكز سرويس دهي و مراقبت از كارمندان _‌ فعاليت هاي ذهني و فكري ( آموزش و پردازش داده ها ) _ كارهاي اداري ( سازماني _ مديريت ) _ فعاليت هاي بازرگاني ( خريد و فروش و سرويس هاي مرتبط ) .
F.فعاليت هاي ديگر :‌رفت و آمد _‌حضور و جابجايي شامل حمل و نقل و فعاليت هاي ورزشي و هنري
G.   ساير فعاليت هاي معمول
4-6- طبقه بندي بر اساس يك فعاليت مشخص :
اين طبقه بندي كار واقعي فرد را هنگام وقوع حادثه مشخص مي كند و دوره فعاليت مي تواند كوتاه يا بلند باشد .
طرح زيرمبناي طبقه بندي است كه در كشورهاي اتحاديه اروپا به عنوان بخشي از پروژه اروپايي آمار حوادث به مرحله اجرا درآمده است :‌
A.كار با ماشين آلات ( روشن و خاموش كردن ماشين آلات _ تغذيه و ورود مواد اوليه به ماشين _ برداشتن مواد از روي ماشين آلات _ بازديد و يا كار با ماشين
B.   كار با ابزار آلات دستي ( كار با ابزار آلات دستي موتوري و غير موتوري)  
C.كار يا عبور با وسايل نقل و انتقال ( كار با وسايل نقليه موتوري و غير موتوري _ حركت و رفت و آمد با وسايل حمل و نقل دريايي )‌.
D.بلند كردن اجسام با دست : نگهداشتن يا گرفتن اجسام با دست در يك سطح تراز افقي ( بستن با بند يا طناب _صحافي كردن _ پاره كردن _فشردن _ بازكردن پيچ _‌ پيچاندن _ چرخاندن _ محكم كردن اجسام روي هم _ آويختن _ برداشتن يا گذاشتن اجسام روي سطح عمودي ( پرتاب _ دورانداختن _ باز كردن _ بازكردن بسته ها مثل جعبه ها، بسته ها و مخازن _ پاشيدن _ پركردن _ اسپري كردن _ خالي كردن _ هم زدن _ طبقه بندي كردن _ باز و بسته كردن _ هل دادن ( در، قلاب ، كمد ، كابينت ).
E. نقل و انتقال : نقل و انتقال عمودي ( برداشتن _‌بالابردن _ پايين آوردن )، افقي ( كشيدن _ هل دادن _ پيچاندن و حمل بار )
F.حركت : راه رفتن _ دويدن _ پريدن _ لي لي كردن _ خزيدن _ بالارفتن _ نشستن _ حركت از بين نقاط _ دوش گرفتن _ شستن _ لباس پوشيدن و يا درآوردن .
G.   قرار گرفتن: قرار گرفتن  زير چيزي _ در نزديكي چيزي _ داخل و يا روي چيزي
Z. ساير موارد .
 


5-6 طبقه بندي بر اساس انحراف از حالت عادي :
اين طبقه بندي در موردحوادثي است كه در شرايط غير عادي رخ داده اند . انحراف از مسير عادي يا فرايند عادي انجام كار، يعني عملي كه اشتباهاً رخ داده است و اين امر باعث وقوع حادثه مي شود .
در همايش كارشناسان براي طبقه بندي بر اين اساس، عواملي را در نظر گرفتند كه به مسئوليت حادثه ربطي نداشت . در اين طبقه بندي تنها به آخرين حادثه در يك زنجيره دقت مي شود و علت اصلي حادثه به طور درست و صحيح ارزيابي نمي گردد . به نظر مي رسد واژه «انحراف» لزوماً مناسب نيست اما هنوز نتوانسته اند واژه جايگزين ديگري در مورد غير نرمال و يا غير طبيعي بودن فعاليت بيابند . در بسياري از كشورها، اطلاعات بر مبناي علت وقوع حادثه طبقه بندي شده كه ازجمله اين كشورها مي توان به كرواسي _ دانمارك _ مكزيك _ نيوزلند _ لهستان _ آفريقاي جنوبي و ونزوئلا اشاره نمود ، هر چند كه در مكزيك از واژه عمل نا ايمن و در ونزوئلا از كلماتي چون وسايل غير ايمن يا اعمال بي احتياط و يا عوامل انساني غير ايمن استفاده شده است .
طرح زير بر مبناي طبقه بندي است كه در كشورهاي اتحاديه اروپا به عنوان بخشي از پروژه اروپايي آمار حوادث به مرحله اجرا درآمده است :
A.حوادث ناشي از برق _ انفجار يا آتش، حوادث ايجاد شده در اثر نصب نا صحيح _ تماس غير مستقيم يا مستقيم _ انفجار _ آتش يا اشتعال ناگهاني .
B.حوادث ايجاد شده در اثر سرريز شدن _ واژگوني _ اسپري گازها _ تشكيل مواد معلق مثل دود دمه يا مه ، انتشار گازها و گردو غبار در هوا _ تعليق و يا انتشار ذرات
C.شكستگي _ ترك خوردن _ تركيدن _ تغيير حالت _ سرخوردن و افتادن و سقوط اجسام : شكستگي اجسام در محل هاي اتصال _ ترك خوردن كه باعث خرد شدن موادي مثل چوب _ شيشه _ فلز _ سنگ _ پلاستيك و غيره مي شود . سرخوردن و افتادن و سقوط مواد از بالابر روي مصدوم _ ليزخوردن و افتادن و سقوط مصدوم روي اجسام .
D.   عدم كنترل ماشين آلات و ابزار _ وسايل حمل و نقل و انتقال اجسام و حيوانات :
عدم كنترل ماشين آلات مثل شروع بكار ناگهاني _ عدم كنترل وسايل حمل و نقل اجسام ( موتوري و غير موتوري ) - عدم كنترل ابزار آلات دستي ( موتوري يا غير موتوري )- عدم كنترل مواد يا حيوانات .
E.   افتادن و سقوط افراد :‌ افتادن روي سطوح پايين تر يا سطوح همتراز.
F.حركت بدن شخص در حال حركت :‌راه رفتن روي يك جسم تيز _ زانو زدن روي چيزي _ نشستن _ تكيه دادن _‌حركت دست ها و بازوها _‌بد قدم برداشتن _ راه رفتن .
G.حركت بدن شخص ساكن : برداشتن نامناسب اجسام _ كشيدن يا هل دادن نامناسب _ چرخاندن يا پيچاندن نامناسب _ موقعيت نامناسب فرد مصدوم .
H. تعدي _ حمله و موارد متفرقه :
شوك _ ترس _ سختي و جنگ بين افراد كه روي يك موضوع كار مي كنند _ حمله و تجاوز از جانب اشخاصي غير از افرادي كه در حال انجام وظيفه هستند مثل كارمندان بانك _ رانندگان اتوبوس يا حمله هايي كه توسط مشتريان يا كارمندان ناراضي رخ
مي دهد _ ضربات غير عمدي از جانب افراد ديگر _ عدم قرار گيري مناسب مواد و اجسام ( موانع ) _ حمله توسط حيوانات و حشرات .
Z. ساير موارد .
 
6_6_ طبقه بندي بر اساس نوع و چگونگي صدمه وارده :
اين طبقه بندي در ارتباط با اين است كه شخص چگونه آسيب ديده است . طرح زير مبناي طبقه بندي است كه در كشورهاي اتحاديه اروپا به عنوان بخشي از پروژه اروپايي آمار حوادث به مرحله اجرا درآمده است :‌
A.تماس با برق _ گرما _ مواد خطرناك ( تماس غير مستقيم با آرك جوشكاري ) _ جرقه : تماس مستقيم با برق _ شعله هاي باز يا با مواد و محيط هاي داغ و سوزاننده _ محيط هاي سرد و منجمد كننده _ عفونت ها _‌تماس از راه هوا يا تنفس _ تماس مواد با پوست و چشم _ تماس از راه سيستم هاضمه يا بلع يا دهان .
B.خفگي _ دفن شدن _ پوشيده شدن :‌خفگي و غرق شدن در مايع _ دفن شدن زير مواد جامد _ محصور شدن در گاز يا ذرات پراكنده در هوا .
C.   تصادم با يك جسم ساكن ( مصدوم در حال حركت است ).
D.تصادم و برخورد با اشياء متحرك _ تصادف :‌ضربه ناشي از مواد پرتاب شده _ مواد در حال سقوط- مواد نوسان كننده _ مواد چرخنده _ مواد متحرك .
E.تماس با اجسام تيز و برنده _ نوك تيز و زبر :‌اجسام تيز مثل چاقو يا تيغ _ اجسام نوك تيز ( سوزن _ ابزار نوك تيز مثل سيخ و غيره ) .
F.   گير كردن _ كوفتگي يا له شدگي : درون چيزي _ زير چيزي _ بين دو جسم .
G.تحت فشار بودن بدن :‌فشار سنگين و اضافي در اثر ضربات مكانيكي _ امواج تشعشعي _ سرو صدا _ فشار روحي .
H.گاز گرفتگي _ لگد خوردگي _ اصابت ضربه ( از حيوانات يا انسانها ) : گاز گرفتگي _ گزش _ ضربه _ لگد _ شاخ زدن .
Z. ساير موارد .
 
7-6- طبقه بندي بر اساس نوع مواد يا وسايل :
اين طبقه بندي بر اساس نوع وسايل و يا محصولات توليدي مي باشد :
(a فعاليت مشخص : ابزار _ وسايل و ماشين آلات مورد استفاده توسط فرد مصدوم هنگام وقوع حادثه _ ممكن است اين موضوع در بروز حادثه به طور مستقيم دخالت نداشته باشد .
(b اشتباه : ابزار و وسايلي كه در جاي نامناسب و به طور غير صحيح قرار گرفته اند و يا به طور غير معمول مورد استفاده قرار گرفته اند .
(c صدمه يا آسيب : ابزار و وسايلي كه مصدوم با آنها سرو كار داشته و باعث ايجاد آسيب هاي جسمي يا رواني وي مي شوند . اگر چند نوع آسيب و جراحت رخ داده شده باشد شديدترين آن را در نظر مي گيرند . اغلب كشورها آسيب هاي شغلي را بر مبناي عامل ايجاد كننده آن طبقه بندي مي كنند . مجموعه اصطلاحاتي كه ممكن است تا حدودي با هم تفاوت داشته باشند عبارتند از : وسيله _ عامل _ منبع _ علت _ خطر _ ماده _ ابزار .
طرح زير مبناي طبقه بندي است كه در كشورهاي اتحاديه اروپا به عنوان بخشي از پروژه اروپايي آمار حوادث به مرحله اجرا درآمده است :
A.ساختمان سازي – مناطق كاري هم سطح (فضاي بسته – فضاي باز – ساكن – دائم يا موقت) - ( اجزاء ساختمان و سازه (در – ديوار – پارتيشن) – دكورها – مناطق كار – محل هاي عبور جريان در زمين (فضاي بسته – فضاي باز – باغچه ها – زمين هاي ورزش).
B.ساختمانها و سازه ها و محل هاي كار مرتفع (پشت بام – تراس – پنجره ها – پله ها – سكوها) – مناطق مرتفع ثابت (راهروها – پله هاي ثابت – ستونها)- مناطق مرتفع متحرك (داربست ها – پله ها و نردبانهاي متحرك – چارچوب ها و سكوهاي
بالا رونده) - مناطق مرتفع و موقتي (داربست هاي موقت و متعلقات آنها – قلاب ها و گيره ها) - مناطق مرتفع روي آب (دكل كشتي ها – داربست هاي روي كرجي ها).
C.ساختمانها و محل هاي كار واقع در عمق (بيروني – داخلي) - گودال ها و مناطق حفاري خندق ها – چاهها – تونلهاي زير زميني و آبهاي زير زميني.
D.وسايل توزيع مواد: وسايل خوراك و تغذيه ماشين ها – لوله ها – محرك ها و ژنراتورهاي درون سوز يا برقي – وسايل انتقال نيرو و محرك ها (مكانيكي – بادي – هيدروليكي مثل باتريها و انباره ها).
E.موتورها – محرك هاي اصلي – وسايل انتقال نيرو: موتورها – محرك ها و ژنراتورهاي درون سوز يا برقي – وسايل انتقال نيرو و محرك ها (مكانيكي – بادي – هيدروليكي مثل باتريها و انباره ها).
F.ابزار دستي (غير موتوري): وسايل بريدن (قيچي – وسايل برش) قطع كردن و بريدن – اتصال دادن – تراشيدن – درو كردن – كندن – پاك كردن – شن ريزي كردن – سوراخ كردن – پيچاندن – خراشيدن – پرچ كردن – بست زدن – دوختن – كش بافي كردن – جوشكاري – چسباندن – استخراج مواد – واكس زدن – شستشو – روغن زدن – پاك كردن – نقاشي – نگهداري اجسام در يك محل – پخت و پز – ابزار برش يا خراش، كارهاي پزشكي و جراحي.
G.ابزار دستي موتوري: ابزار برش – جداسازي – قيچي – تيغه برش – قيچي باغباني – قطع كردن – اتصال – تراشيدن – درو كردن – كندن – پاك كردن – شن پاشي – سوراخ كردن – پيچاندن – خراشيدن – پرچكاري – بست زدن – دوخت و دوز –
كش بافي – جوشكاري – چسباندن – استخراج مواد – واكس زدن – روغن زدن – شستشو – پاك كردن (پاك كننده هاي تحت فشار يا خلاء) – نقاشي – نگهداري اجسام در يك محل – پخت و پز – گرمايش (خشك كننده ها – ماشين هاي بسته بندي حرارتي) - ابزار برش براي كارهاي پزشكي و جراحي.
H.ماشين ها و وسايل قابل حمل و نقل: ماشين هاي پرتابل براي كندن خاك در صنايع معدني – استخراج سنگ – صنايع ساختماني و مهندسي عمران – كارهاي كشاورزي.
I. ماشين هاي ثابت: ماشين هاي استخراج در معادن – آماده سازي مواد – خرد كردن – آسياب كردن – فيلترها – جداسازي – اختلاط – همزدن – انتقال مواد – ماشين آلات فرايندهاي شيميايي (مثل تخمير) – ماشين هايي كه از گرما استفاده
 مي كنند ( مثل اجاق – خشك كن – اتاق هاي بخار)- ماشين هايي كه از سرما استفاده مي كنند (مثل سرما سازها) – ماشين هاي تغيير شكل تحت فشار – ماشين هاي شكل دادن مواد با غلتك يا خم كردن – ماشين هاي سيلندر دار (مثل ماشين آلات صنايع كاغذ سازي) – ماشين آلات تزريق – قالب ريزي – دميدن هوا – ريسندگي – ريخته گري – ذوب – ماشين هاي صاف كردن سطوح مثل رنده – ماشين آلات عمليات روي سطح مثل سائيدن، پوليش و صاف و صيقلي كردن – مته كردن – برش زدن (مثل ماشين هاي برش با گيوتين) ماشين هاي عمليات سطوح مثل پاك كردن – شستن – خشك كردن – رنگ زدن – چاپ – گالوانيزه – عمليات الكتروليت يا آبدادن فلزات – مونتاژ و سر هم كردن اجزاء ‌مثل جوشكاري – چسباندن – اتصال با ميخ پا پيچ – پرچ كردن – بافتن – دوختن – بست زدن – ماشين آلات صنايع بسته بندي مثل برچسب زدن – بستن.
J. وسايل حمل و نقل و انتقال و انبار كردن: نقاله هاي ثابت – سيستم هاي نگهداري و ذخيره مواد – بالابرها – آسانسورها – وسايل كشش و بالابر- جرثقيل هاي ثابت و متحرك و ريل هاي حامل آنها – وسايل بالابر بارهاي سنگين – سيستم هاي متحرك حمل مواد مثل كاميونها – بالابرها – تسمه ها – گيره ها – وسايل مختلف نگهداري، ذخيره و بسته بندي مثل مخازن – تانكها – سيلوها – مخازن متحرك – طبقه ها – ابزار نگهداري پالت ها – مخازن كوچك و متوسط مثل بطريها – جعبه ها – كانتينرها.
K.وسايل نقليه زميني: وسايل نقليه سنگين يا سبك با دو يا سه چرخ، موتوري يا غير موتوري – تراكتورهاي كشاورزي (هنگامي كه به عنوان وسيله حمل و نقل استفاده شود نه وسيله كار كشاورزي) وسايل نقليه مهندسي عمران – جرثقيل هاي متحرك (هنگامي كه جهت انتقال از يك نقطه به نقطه ديگر استفاده شوند).
L. وسايل نقليه ديگر: وسايل نقليه آبي – وسايل نقليه هوايي مثل هواپيماها – وسايل نقليه ريلي مثل مونوريل ها.
M.اجزاء و مواد و قسمت هاي تشكيل دهنده ماشين آلات: موادي كه روي زمين قرار
مي گيرند – حفاظ هاي متحرك ابزار آلات بكار رفته در ماشين – محصولات كشاورزي – محصولات انباري مثل مواد و بسته هايي كه روي زمين قرار
مي گيرند – بارهاي حمل شده توسط وسايل حمل و نقل، بالابرها، جرثقيل ها و يا به طريق دستي.
N.مواد شيميايي (مثل مواد راديو اكتيو و بيولوژيكي): سود – مواد خورنده جامد، مايع، گاز – مواد مضر و سمي جامد، مايع، گاز – مواد قابل اشتعال جامد، مايع، گاز – مواد قابل انفجار و واكنش پذير جامد، مايع، گاز – گازها و بخارات و مواد خفقان آور – مواد راديو اكتيو و بيولوژي.
O.   وسايل و تجهيزات ايمني: وسايل حفاظتي ماشين ها و وسايل حفاظت فردي.
P. وسايل اداري – شخصي – ورزشي و اسلحه: مبلمان اداري – تجهيزات كامپيوتري – وسايل اتوماسيون اداري وسايل ارتباطي – وسايل كمك آموزشي – لوازم التحرير – وسايل و لوازم ورزشي وتفريحي – اسلحه – لوازم شخصي – لباس – وسايل موسيقي.
Q.   موجودات زنده:‌ انسانها – گياهان – درختان – زراعت – پرورش حيوانات اهلي.
R.مواد زايد: ضايعات مواد خام – محصولات مواد شيميايي – ضايعات مواد بيولوژيك – حيوانات – گياهان.
S. عناصر و پديده هاي فيزيكي: سر و صدا – تشعشعات – عناصر جوي مثل آب – باران- برف – يخ – تگرگ – بلاياي طبيعي مثل سيل – زلزله و پس لرزه ها – آتشفشان.
Z.      ساير موارد.
 
8-6- طبقه بندي حوادث رفت و آمد:
اين طبقه بندي بر اساس كدهاي حوادث وسايل نقليه مي باشد.
a.     طبقه بندي بر مبناي محل حادثه:
A.پياده رو و محل عبور افراد مثل پل هاي عابر پياده – تونل ها و زيرگذرها و پله هاي واقع در پياده روها.
B.   ميدان
C.   آزاده راه
D.   جاده هاي بين شهري (شامل تقاطع هاي راه آهن و جاده).
E.   جاده هاي درون شهري (شامل تقاطع هاي راه آهن و جاده).
F.   جاده هاي متفرقه (شامل جاده فرعي كه به اصلي ختم مي شوند و تقاطع ها).
G.ايستگاه اتوبوس – مناطق ريلي و غيره (دليجان ها – كاميون ها – مترو – محل هاي تغيير خط قطار – سكوها – اتاقهاي انتظار با محل هاي قدم زدن و جاده هاي دسترسي).
H. اسكله و راههاي دسترسي وسايل نقليه به بندرگاه.
I.      دريا – درياچه – رودخانه.
X. ساير مناطق نقل و انتقال.
Z. ساير موارد.
b) دسته بندي بر اساس چگونگي رفت و آمد فرد مصدوم:
A. پياده (شخص پياده و يا كسي كه از وسايلي مثل كفش اسكيت استفاده مي كند. چه اسكيت روي يخ چه روي زمين – و يا روروئك، اسكي – سورتمه – صندلي چرخ دار).
B. دوچرخه
C. موتورهاي گازي
D. موتورسيكلت معمولي يا از نوع اسكوتر.
E. ماشين هاي مخصوص حمل مسافر.
F. كاميون (با وزن كل حداكثر 3500 كيلوگرم)
G. كاميون – كاميونت و غيره ( با وزن بيشتر از 3500 كيلوگرم)
H. اتوبوس
I. تراموا يا واگن برقي
J. قطار
K. كشتي – قايق
L. هواپيما
M. حيوانات باركش
N. چگونگي انتقال فرد مصدوم (شامل تراكتور – ليفتراك – قطار – تراموا – قايق – بادباني - كمباين – ماشين هاي كشاورزي)
Z. ساير موارد چگونگي انتقال فرد مصدوم
C) طبقه بندي بر اساس قوانين حمل فرد مصدوم:
A. پياده
B. راننده
C. مسافر
D. فرد در حال سوار شدن يا پياده شدن از وسيله نقليه
Y. قوانين ترافيكي در رابطه با فرد مصدوم (در صورتيكه در جاي ديگر طبقه بندي نشده باشد)
Z. قوانين ترافيكي در رابطه با فرد مصدوم (نامشخص)
d) طبقه بندي بر اساس انواع مشابه حمل و نقل:
A. بدون تشابه (يك مورد تصادف به تنهايي – افتادن از دوچرخه به روي جاده – تصادف با وسايل نقليه پارك شده، حصار، حيوانات، اجسام ساكن مثل درخت يا
پست هاي برق و غيره)
B. پياده روي: فرد پياده است يا وسايلي مثل اسكيت، تخته اسكيت، روروئك، اسكي، سورتمه وصندلي چرخ دار دارد.
C. دوچرخه
D. موتور گازي
E. موتور سيكلت يا موتور اسكوتر
F. ماشين هاي حمل مسافر
G. وانت – كاميون (وسايل نقليه با وزن كمتر از 3500 كيلوگرم)
H. كاميون و كاميونت (وسايل نقليه با وزن بيش از 3500 كيلوگرم)
I. اتوبوس
J. تراموا يا اتوبوس برقي
K. قطار
L. كشتي – قايق
M. هواپيما
N. حيوانات باركشي
Y. ساير مواردمشابه حمل و نقل (تراكتور – ليفتراك – كمباين – ماشين آلات كشاورزي).
Z. ساير موارد


7- ضمائم
هدف اصلي تهيه آمار، جمع آوري اطلاعاتي در مورد حوادث شغلي و آسيب هاي ايجاد شده به منظور پيشگيري از وقوع آنها مي باشد. اين آمار بايد اهداف زير را نيز تأمين كند:
a) تعيين و تبيين مشاغل و فعاليت هاي اقتصادي كه در آنها حوادثي به وقوع پيوسته و تعيين دفعات و شدت و چگونگي وقوع آنها به عنوان پايه اي براي پيشگيري از حوادث.
b)     تنظيم فعاليت هاي پيشگيرانه.
c) ايجاد تغيير در الگوها و چگونگي رخداد حوادث در جهت ارتقاء اصول ايمني و جلوگيري از وقوع خطرات.
d) اطلاع رساني به كارفرمايان و نمايندگان آنها و كارگران و اتحاديه هاي اصناف در مورد مناطق خطر آفرين محل كار كه در نتيحه اين كار، آنها مي توانند فعالانه در ايمن كردن محيط كار مشاركت نمايند.
e)      ارزيابي فعاليت هاي پيشگيرانه.
f)   تخمين و برآورد هزينه حوادث شغلي خصوصاً بر مبناي روزهاي از دست رفته يا غيبت كارگر از محل كارش.
g) تعيين سياست هايي براي ارتقاء و افزايش تشويق هاي مالي براي كارفرمايان و كارگران و نمايندگان آنها جهت شركت فعالانه در فعاليت هاي پيشگيرانه.
h)     كمك به توسعه موارد آموزشي و برنامه هاي پيشگيرانه.
i)       تعيين و ايجاد زمينه هاي تحقيقاتي در آينده.
 
8- تعاريف:
a) حوادث شغلي: يك حادثه پيش بيني نشده و بدون برنامه ريزي شامل فعاليت هاي
غير ارادي كه در اثر يا در ارتباط با كارها و مشاغل مي باشد و منجر به بروز آسيب و بيماري و حتي مرگ افراد مي گردد.
b) حوادث عبور و مرور (رفت و آمد): حوادثي كه در مسير رفت و آمد فرد بين منزل و محل كار رخ مي دهد.
I)         محل اقامت اوليه و ثانويه كارگر.
II) محلي كه معمولاً كارگر در آنجا غذا مي خورد.
III)            محلي كه معمولاً كارگر حقوق خود را از آنجا دريافت مي كند.
IV)            محلي كه كارگر در آنجا آموزش مي بيند.
مرگ يا جراحات ناشي از كار افراد منجر به از دست رفتن زمان كار مي شود. حوادث رفت و آمد – مسافرتي يا حمل و نقل كه كارگر به علت شغل خود در آنها آسيب ديده نيز در اين مقوله قرار مي گيرند.
c) آسيب شغلي: هرگونه بيماري شغلي ويا مرگ كه در اثر حوادث شغلي اتفاق افتاده باشد.
d) مورد آسيب شغلي: موردي كه در آن يك نفر در يك حادثه شغلي آسيب ديده است.
e) از كار افتادگي شغلي: ناتواني فرد مصدوم از حادثه در مورد انجام وظايف عادي شغلي.
 
9- دامنه شمول:
اين آمار بايستي همه آسيب هاي شغلي اعم از منجر به فوت يا غير آن را كه باعث غيبت كارگر از محل كار حداقل به مدت يك روز (غير از روز حادثه) شود را در بر گيرد و بايد در مورد همه كارگران بدون توجه به موقعيت شغلي آنها اعم از كارگران نوجوان – مشاغل آزاد و كارگران خانگي مصداق داشته باشد. در ضمن بايستي همه مناطق كشور و همه شاخه هاي فعاليت هاي اقتصادي و همه بخش هاي اقتصادي را در بر گيرد. همچنين هنگامي كه حادقه اي براي كارگري در خارج از محل اقامت وي رخ دهد نيز بايد در اين آمار ديده شود.
 
10- انواع اطلاعات:
كشورها بايد انواع اطلاعات زير را در مورد يك حادثه جمع آوري كنند:
a) اطلاعاتي در مورد كارفرما و سازمان مربوطه:
     I.     محل
     II.    فعاليت اقتصادي
     III.   اندازه سازمان (تعداد كارگران)
b) اطلاعات در مورد شخص آسيب ديده:
I. جنسيت
II. سن
III. شغل
IV. وضعيت استخدامي
c) اطلاعات در مورد آسيب وارده:
                I. كشنده يا غير كشنده
                II. نوع جراحت
                III. بخشي از بدن كه آسيب ديده است.
          d) اطلاعات در مورد حادثه و نتايج آن:
                I. نوع محل حادثه مثل محل كار معمولي فرد يا محل ديگري غير از سازمان مربوطه.
                II. تاريخ و زمان وقوع حادثه.
III. نوع آسيب و جراحت: فرد چگونه با يك عامل فيزيكي يا رواني بر خورد داشته كه منجر به آسيب وي شده و چگونگي ايجاد شديدترين جراحت بايد ثبت شود.
IV. موارد ايجاد آسيب يا جراحت: نوع ماده مثلاً ابزار فيزيكي كه شخص مصدوم با آنها كار مي كرده يا عوامل رواني.
e) اطلاعات در مورد جراحت يا آسيب:
                I. ناتواني از انجام كار  برمبناي روزهاي تقويمي غيبت از محل كار.
f) اطلاعات دقيق تر و جزئي تر در مورد حادثه:
I. شيفت – زمان شروع بكار مصدوم و مدت زماني كه فرد تا هنگام بروز حادثه مشغول كار بوده است.
II. تعداد كل كارگران مصدوم در حادثه.
III. محل وقوع حادثه: نوع محل مثل خانه – محلهاي مسكوني – مدارس يا سازمانهاي اداري دولتي يا ورزشي – خيابانها – بزرگراه – سازمانهاي تجاري يا خدماتي يا توليدي، ساختماني، كشاورزي – جنگل – رودخانه.
IV. فرآيندي كه مصدوم هنگام حادثه در حال انجام آن بوده است يا نوع كار اصلي انجام شده توسط مصدوم.
V. مواد و عوامل مرتبط با فرد مصدوم.
VI. خطا يا اشتباهي كه باعث بروز حادثه شده: چه كاري اشتباه انجام شده – چه عاملي باعث بروز اشتباه شده. اگرچند عامل توام با هم حادثه را بوجود آورده اند آخرين آنها بايستي ثبت گردد.
VII. اگر حادثه در مسير رفت و آمد بوده است اطلاعات زير نيز بايستي جمع آوري گردد:
a)    محل حادثه.
b)    نوع و چگونگي رفت و آمد فرد مصدوم.
c)     قوانين حمل و نقل فرد مصدوم.
 
11- اندازه گيري
1-11- آسيب هاي شغلي:
        واحد اندازه گيري، مورد آسيب يا حادثه شغلي مي باشد يعني يك فرد در يك حادثه شغلي آسيب ديده است. اگر فردي در بيش از يك حادثه شغلي آسيب ببيند هر مورد را بايد جداگانه محاسبه نمود. هرگونه رخداد مجدد حادثه را بايد به عنوان ادامه همان حادثه به حساب آورد نه يك حادثه جديد. اگر بيشتر از يك نفر در حادثه آسيب ببيند هر نفر را بايد جداگانه حساب نمود.
2-11- حوادث منجربه فوت:
حوادثي كه طي يك سال از تاريخ وقوع حادثه، منجربه فوت شخص مي شوند.
 


3-11- زمان از دست رفته به علت حوادث شغلي:
 زمان از دست رفته را كه منجر به از كارافتادگي موقت مي شود، براي هر حادثه بايد به طور جداگانه محاسبه نمود و بايد برحسب روز تقويمي بيان شود و مي توان براساس آن شدت حادثه را بررسي نمود. اگر زمان از دست رفته براساس روزهاي كاري باشد بايستي تعداد كل روزهاي تقويمي از دست رفته را تعيين نمود.
زمان از دست رفته را بايد از روز بعد از حادثه تا روز قبل از بازگشت به كار در نظر گرفت. در حالتي كه غيبت مجدد از كار به علت يك مورد حادثه شغلي رخ مي دهد هر دوره غيبت را بايد اندازه گرفت و جمع كل آنها را حساب نمود . غيبت موقت كمتر از يك روز جهت مداوا و كارهاي پزشكي را نبايد در اين دوره منظور كرد.
 
4-11- اندازه گيري مقايسه اي :
به منظور داشتن مقايسات آماري بين داده ها مثلاً بين دوره هاي زماني مختلف
فعاليت هاي اقتصادي ، مناطق و كشورها ، بايستي اندازه گيريها درمورد اندازه سازمانهاي مختلف يا تعداد كاركنان متفاوت در يك گروه مرجع يا ساعات كاري آنها باشد. واژه «كارگران در گروه مرجع» به كاركناني برمي گردد كه دريك گروه قرار مي گيرند مثل مردان يا زنان يا يك فعاليت اقتصادي- شغل – منطقه – گروه سني و غيره و يا تركيب اينها
 
a) ضريب تكرار حادثه                     1000 * تعداد موارد حادثه شغلي در يك دوره زماني
تعداد ساعات كار كارگران در گروه مرجع در همان دوره
اين عدد را مي توان بطور جداگانه براي حوادث منجربه فوت و ياغير كشنده محاسبه نمود. بهتر وايده آل تر آن است كه در مخرج تعداد ساعات واقعي كار كارگران را بنويسيم . درغيراينصورت اين عدد بر مبناي ساعات معمولي كاري با توجه به ساعاتي مثل تعطيلات ، مرخصي در اثر بيماري يا تعطيلات رسمي نوشته مي شود.
 
b) درصد وقوع حوادث شغلي                    100 * تعداد حوادث شغلي در يك دوره زماني
تعداد كل كارگران در يك گروه در همان دوره
اين عدد نيز براي حوادث منجربه فوت و يا غيركشنده محاسبه مي شود. تعداد كارگران در گروه مرجع بطور متوسط در نظر گرفته مي شود .براي محاسبه مقدار متوسط بايستي تعداد ساعات كار عادي را توسط آن اشخاص محاسبه نمود. اين مقدار زماني پاره وقت بايد به معادل تمام وقت آن تبديل گردد.
 
c) شدت وقوع حادثه
000/000/1 * روزهاي از دست رفته دراثر حادثه شغلي در يك دوره زماني
                                         مقدار ساعات كاري در گروه مرجع در همان دوره
اين عدد بايد براي از كار افتادگي دائم – موقت و حوادث منجربه فوت جداگانه محاسبه شود و زمان كاري كارگران برحسب ساعت مي باشد.
 
d) روزهاي از دست رفته در اثر حوادث شغلي
متوسط روزهاي از دست رفته براي هر حادثه در دوره مرجع مي باشد.
براي هريك از اعداد فوق ، صورت و مخرج بايستي داراي يك واحد باشد و براي يك گروه بكار رود.
 
ضميمه A: طبقه بندي براساس فعاليت اقتصادي
 
A
كشاورزي – شكار – جنگلباني
O1
كشاورزي – شكار و فعاليت هاي وابسته
O2
جنگلباني و قطع درختان و فعاليت هاي وابسته
 
B
ماهيگيري
O5
ماهيگيري-كار در مزارع پرورش ماهي و فعاليت هاي فرعي وابسته به ماهيگيري
 
C
 
معدنكاري وحفر معدن
10
معادن ذغال سنگ ونوعي از ذغال سنگ كه حدفاصل ميان ذغال سنگ نارس وذغال سنگ قيرداراست وظاهرآن شبيه چوب مي باشد(ذغال سنگ چوب نما) واستخراج ذغال سنگ نارس
11
استخراج نفت خام و گاز طبيعي – فعاليت هاي فرعي مربوط به استخراج نفت و گاز به غيراز نقشه برداري
12
استخراج سنگ معدن اورانيوم و توريوم
13
استخراج سنگ معدن هاي فلزات
14
انواع ديگر معدنكاري
 
D
ساخت و توليد
15
ساخت محصولات غذايي و نوشابه ها
16
ساخت محصولات دخاني
17
ساخت محصولات نساجي
18
ساخت محصولات پوشاكي – لباس و رنگرزي پوست خز
19
دباغي چرم – ساخت چمدان و كيف دستي – سراجي
20
ساخت محصولات چوبي – حصيري
21
ساخت كاغذ و محصولات كاغذي
22
انتشار و نشر و چاپ
23
ساخت كك – محصولات نفتي و يا سوخت هسته اي
24
ساخت مواد شيميايي
25
ساخت كائوچو و محصولات لاستيكي پلاستيكي
26
ساخت مواد معدني غيرفلزي
27
ساخت فلزات اصلي
28
ساخت محصولات فلزي به جزماشين آلات و تجهيزات
29
ساخت ماشين آلات و تجهيزات
30
ساخت ماشين آلات اداري – محاسباتي و حسابداري
31
ساخت ساير تجهيزات و لوازم برقي
32
ساخت راديو – تلويزيون و وسايل ارتباطي
33
ساخت لوازم طبي – ابزار دقيق – ساعت
34
ساخت وسايل نقليه موتوري
35
ساخت وسايل حمل ونقل ديگر
36
ساخت وسايل منزل مانند مبلمان
 
E
 
آب و برق و گاز
40
توليد آب گرم – برق – گاز و بخار
41
جمع آوري – تصفيه و توزيع آب
 
F
 
ساخت و ساز
45
ساختمان
 
G
 
عمده فروشي و خرده فروشي – تعمير وسايل نقليه موتوري – موتور سيكلت و وسايل شخصي و لوازم خانگي
50
فروش – نگهداري وتعمير وسايل نقليه موتوري و موتور سيكلت – فروش جزئي
51
بازرگاني و تجارت كلي و واسطه گري به جز وسايل نقليه موتوري و موتور سيكلت
52
تجارت و بازرگاني جزئي به جز وسايل نقليه موتوري و موتور سيكلت – تعمير وسايل شخصي و وسايل خانگي
 
H
 
هتلها و رستورانها
55
هتلها و رستورانها
 
L
 
حمل و نقل – ذخيره سازي و انبار – ارتباطات
60
انتقال زميني و انتقال از ميان خطوط لوله
61
حمل ونقل دريايي
62
حمل و نقل هوايي
63
فعاليت هاي جنبي و پشتيباني حمل و نقل و شركتهاي مسافري
64
پست و مخابرات
 
J
 
ارتباطات مالي
65
ارتباطات و معاملات مالي به جز بيمه و صندوق مستمري بازنشستگي
66
بيمه و صندوق مستمري بازنشستگي به جز بيمه تامين اجتماعي اجباري
67
فعاليت هاي مرتبط با امور مالي
 
K
 
املاك و مستغلات ، اجاره آنها و كارهاي تجاري مربوطه
70
فعاليت هاي مرتبط با مستغلات
71
اجاره ماشين آلات و وسايل بدون كاربر يا وسايل شخصي و خانگي
72
كامپيوتر و فعاليت هاي وابسته
73
تحقيق و توسعه
74
ساير تجارت هاي مربوطه
 
L
 
نيروهاي حكومتي و ملي و دفاعي
75
نيروهاي حكومتي و ملي و دفاعي
 
M
 
تعليم و تربيت
80
تعليم و تربيت
 
N
 
بهداشت و كارهاي اجتماعي
85
بهداشت و كارهاي اجتماعي
 
O
 
سازمان ها و انجمن هاي ديگر و ساير فعاليت هاي شخصي خدماتي
90
تصفيه فاضلاب – ضدعفوني و فعاليت هاي مشابه
91
فعاليت هاي سازماني ديگر
92
فعاليت هاي تفريحي – فرهنگي – ورزشي
93
ساير فعاليت ها
 
P
 
خانه هاي شخصي داراي خدمتكار
95
خانه هاي شخصي داراي خدمتكار
 
Q
 
سازمانهاي فرامرزي
 
ضميمه B: طبقه بندي براساس اندازه سازمان
اين طبقه بندي براساس تعداد افراد شاغل در سازمان مي باشد.
 A
1 تا 4 نفر پرسنل
B
5 تا 9 نفر پرسنل
C
10تا 19 نفر پرسنل
D
20 تا 49 نفر پرسنل
E
50 تا 99 نفر پرسنل
F
100 تا 199 نفر پرسنل
G
200 تا 499 نفر پرسنل
H
500 تا 999 نفر پرسنل
I
1000 نفر يا بيشتر
Z
ساير موارد
 
ضميمه  C: طبقه بندي مشاغل 
 
اين طبقه بندي براساس استاندارد بين المللي مشاغل ISCO – 88 مي باشد
1
قانونگذاران ، صاحب منصبان يا افسران ارشد و مديران
11
قانونگذاران و افسران ارشد
12
روساي هيات مديره( اين گروه شامل افرادي است كه به عنوان رئيس ، مدير اجرايي يا مديرقسمت ها مي باشند و بركار بقيه نظارت مي كنند)
13
مديران (اين گروه شامل افرادي است كه براي كارفرما يا از سوي وي و به كمك چند مدير غير اجرايي كارها را مديريت مي كنند)
 
2
متخصصان
21
متخصصان علوم فيزيكي – رياضي و مهندسي
22
متخصصان علوم زيستي و بهداشتي
23
متخصصان ديگر
 
3
تكنسين ها و دستياران متخصصان
31
دستياران متخصصان علوم مهندسي و فيزيكي
32
دستياران متخصصان علوم زيستي و بهداشتي
33
دستياران متخصصان آموزش
34
ساير دستياران
 
4
دفتر داران يا منشيان
41
دفترداران ادارات
42
دفتر داران خدمات مشتريان
 
 
5
كارگران خدماتي مغازه ها و مراكز فروش
51
كارگران سرويس هاي شخصي و حفاظتي
52
مدلها (مانكن ها)، فروشندگان
 

6
كارگران ماهر كشاورزي و ماهيگيري
61
كارگران ماهر بازارهاي فروش محصولات كشاورزي و ماهيگيري
62
كارگران كشاورز و ماهيگير
 
7
صنايع و كارگران حرفه اي مربوط به آن
71
كارگران حرفه اي در زمينه ساخت و ساز و استخراج
72
كارگران حرفه اي مربوط به صنايع فلزي و ماشين آلات
73
كارگران حرفه اي صنايع دستي و صنايع ظريفه و چاپ و موارد مشابه
74
ساير كارگران حرفه اي صنايع
 
8
كارگران و مونتاژ كاران ماشين آلات و كارخانجات
81
كارخانجات داراي ماشين آلات ثابت و كاربران آنها
82
مونتاژ كاران و اپراتورهاي ماشين آلات
83
رانندگان و كاربران ماشين آلات متحرك
 
9
مشاغل ابتدايي
91
مشاغل ابتدايي خدماتي و فروشندگي
92
كشاورزي، ماهيگيري و كارهاي مرتبط
93
كار در معادن، ساختمانها، صنعت و حمل و نقل
 
O
نيروهاي ارتشي
O1
نيروهاي ارتش
 


ضميمهD: طبقه بندي بر مبناي چگونگي وضعيت استخدامي
 
1
كارمندان
(a
كارمندان با قرارداد دائم
(b
ساير كارمندان
2
كارفرمايان
3
كارگران داراي مشاغل آزاد (خويش فرما)
4
اعضاء تعاونيهاي توليدي
5
كارگران كارگاههاي خانوادگي
6
ساير كارگران
 
ضميمهE: طبقه بندي بر مبناي نوع آسيب و جراحت
در اين طبقه بندي اغلب جراحات و بيماريهاي جدي كه ممكن است مصدوم به آنها مبتلا شود در نظر گرفته مي شود. هنگامي كه چند نوع آسيب و جراحت وجود داشته باشد شديدترين آنها را در نظر مي گيرند.
 
a
زخم هاي باز و سطحي
A.01
آسيب ها و جراحات سطحي (مثل زخم هايي كه ناشي از خراشيدگي، تاولها، كوفتگي باشند يا گزيدگي حشرات غير سمي)
A.02
زخم هاي باز (شامل بريدگي، جراحت و پارگي – سوراخ شدگي با وجود ماده خارجي در بدن، گزش و گازگرفتگي)
 
B
شكستگي ها
B.01
شكستگي هاي بسته
B.02
شكستگي هاي باز
B.03
ساير شكستگي ها (دررفتگي – ضرب ديدگي)
 
C
در رفتگي – رگ به رگ شدن و كشيدگي عضلات شامل: دررفتگي، كشيدگي عضلات –
زخم ها و جراحات – شكستگي – كوفتگي و قطع يا پارگي اتصالات و رباطها
C.01
در رفتگي و جابجايي عضلات
C.02
رگ به رگ شدن – كشيدگي عضلات
 
D
بريدگيهاي وحشتناك: مثل بريدگي عصب هاي چشم
 
E
ضربه مغزي و جراحات داخلي: مثل آسيب هايي كه در اثر انفجار رخ مي دهد، كبودي، ضربه مغزي، بريدگي، سوراخ شدگي، شكستگي و پارگي اعضاء و اندامهاي داخلي بدن.
 
F
سوختگي ها، خوردگي- سوختگي با آب داغ و سرمازدگي
F.01
سوختگي (حرارتي) مثل سوختگي در اثر جريان برق – وسايل گرمازا – شعله – اصطكاك – هوا و گازهاي داغ – اجسام داغ – صاعقه و تشعشع
F.02
سوختگي شيميايي يا خوردگي
F.03
سوختگي با آب داغ
F.04
سرمازدگي
 
G
مسموميت ها و عفونت هاي حاد
G.01
مسموميت حاد (اثرات حاد وشديد تزريق – بلع – جذب يا تنفس مواد سمي – خورنده – سوزنده – اثرات سمي مواد و تماس با حيوانات سمي)
G.02
عفونت ها (مثل بيماريهاي عفوني روده اي – امراض مسري حيوان به انسان – بيماريهاي ميكروبي ويروسي و قارچي)
           
H
ساير انواع جراحات
H.01
تشعشعات
H.02
گرما و نور
H.03
كاهش غير طبيعي دماي بدن
H.04
فشار هوا و يا فشار آب
H.05
خفگي
H.06
استفاده نادرست و نابجا از اجسام (استفاده نادرست از عوامل فيزيكي و رواني)
H.07
صاعقه (شوك در اثر صاعقه – اصابت صاعقه يا ساير موارد)
H.08
غرق شدن يا غوطه وري هاي غير كشنده
H.09
صدا و ارتعاش (نقص در شنوايي)
H.10
جريان برق (مرگ به وسيله جريان الكتريكي – شوك در اثر جريان برق)
H.019
ساير موارد
 
Z
ساير موارد آسيب ها
 
ضميمهF: طبقه بندي بر اساس بخشي از بدن كه آسيب ديده است.
A
سر
A.1
جمجمه، كاسه سر، مغز و اعصاب جمجمه و رگ ها
A.2
گوش ها
A.3
دندان ها و لثه
A.4
ساير بخشهاي مربوط به صورت
A.5
سر و بخش هاي چندگانه كه آسيب ديده اند
A.6
ساير قسمت هاي سر
A.9
ساير موارد
 
B
گردن، ستون فقرات، غضروف هاي گردن
B.1
ستون فقرات و غضروف ها
B.8
گردن و ساير قسمت هاي آن
B.9
ساير قسمت ها
 
C
پشت شامل ستون فقرات و غضروف ها
C.1
ستون فقرات و مهره ها
C.8
ساير قسمت هاي پشت
C.9
ساير موارد
 
D
بالاتنه و اندام دروني آن
D.1
قفسه سينه (شامل دنده ها، جناغ سينه و استخوان كتف)
D.2
بخش هاي ديگر سينه شامل اندام هاي دروني
D.3
لگن خاضره و بخش هاي شكم شامل اندام هاي دروني
D.4
آلات تناسلي
D.7
بالاتنه و قسمت هاي مختلف آن كه صدمه ديده باشند.
D.8
ساير قسمت هاي بالاتنه
D.9
ساير اندام هاي دروني بالاتنه
 
E
دست ها و پاها
E.1
شانه ها و اتصالات آن
E.2
بازو و آرنج
E.3
مچ
E.4
دست
E.5
شست دست
E.6
ساير انگشتان
E.7
بخش هاي مختلف دست و پا
E.8
ساير موارد
 

F
پاها
F.1
كفل و اتصالات آن
F.2
پا و زانو
F.3
قوزك پا
F.4
پا
F.5
پنجه پا
F.6
بخش هاي ديگر پا
F.7
ساير قسمت ها
F.9
ساير موارد
 
G
كل بدن
G.1
اثرات سيستماتيكي روي بدن (مثل مسموميت يا عفونت)
G.8
بخش هاي ديگر
 
Y
ساير قسمت هاي بدن كه آسيب ديده
 
Z
ساير موارد
 
ضميمهG: طبقه بندي بر مبناي محل حضور فرد
A
خانه:
آپارتمان – اماكن شبانه روزي – مناطق مسكوني – خانه كشاورزي – محوطه ساختمان – خانه مسكوني – محل هاي غير اداري زندگي افراد – مناطق اختصاصي (راههاي عبور و مرور و رفت و آمد به خانه – پاركينگ – باغ به خانه – حياط به خانه) استخرهاي شناي اختصاصي در خانه ها يا ويلاها


B
سازمانهاي مسكوني:
پرورشگاه ها – خانه هاي نگهداري از بيماران – آسايشگاهها- اردوگاههاي ارتش – خانه سالمندان – آسايشگاه معلولين – دارالايتام – خانه هاي مخصوص مستمري بگيران –
زندان ها – دارالتأديب ها.
C
مدارس – مناطق سازماني و اداري:
ساختمان ها و محوطه هاي مجاور آن كه توسط گروهي از مردم يا همه مردم مورد استفاده قرار مي گيرد. مثل:
محوطه هاي جلوي كليساها – دانشگاهها – سينما – باشگاه ورزشي – كالج – مجتمع قضايي- مهد كودك – نگارخانه – بيمارستان – سازمانهاي تحصيلات عاليه – كودكستان – كتابخانه – سالن هاي نمايش – موزه – تماشاخانه – سالن اپرا – اداره پست – اغذيه فروشي – مدارس (دولتي – خصوصي) – تئاتر – مراكز جوانان.
D
قهرماني و ورزش:
سالن بيس بال – سالن بسكتبال – زمين كريكت – زمين فوتبال – زمين گلف – سالن ژيمناستيك – زمين هاكي – زمين اسب سواري – زمين اسكيت – زمين اسكواش –
استاديوم هاي چند منظوره – استخر شنا – زمين تنيس.
E
خيابان و بزرگراه:
آزادراه – خيابان – پياده رو – جاده – محل هاي پياده روي
F
مناطق تجاري و خدماتي:
فرودگاه – بانك – كافه – هتل – پاركينگ هاي تجاري – ايستگاه هاي نفت و گاز و بنزين – بازار – ساختمانهاي اداري – ايستگاه راديو و تلويزيون – رستوران مغازه و فروشگاه – مراكز خريد – ايستگاه اتوبوس يا قطار، سوپر ماركت – انبار.
G
محل هاي توليد صنعتي و ساخت و ساز:
ساختمانهاي نيمه ساخته – كارخانه – كشتي و سكوي تعميرات آن – ساختمان و محوطه كارخانه – محوطه شهرك هاي صنعتي - معادن – دكل حفاري وديگر تأسيسات ساحلي – معادن ذغال سنگ، شن و ماسه و سنگ – نيروگاه ها (ذغال سنگي – هسته اي – نفتي) –
تونل ها – كارگاهها
F
مزارع:
ساختمان مزرعه – زمين زير كشت – مزرعه دامپروري – پرورشگاه هاي گياهان و درختان.
I
ساير مناطق:
سواحل – بيابان – جنگل – تپه – كوه – چمنزار – كرانه دريا – پارك (تفريحي – ملي) – باغ وحش – توقفگاه و پاركينگ – زمين هاي آموزشي ارتش – خطوط راه آهن – لنگرگاه – درياچه – مرداب – بركه – آبگير – رودخانه – دريا – نهر – باتلاق – منابع آبهاي زيرزميني.
J
ساير مناطق
 


نتیجه گیری
جامعه ی رفاه Välfärdssamhälle * بر اصول همبستگی همگانی برای کمک به تامین رفاه همه استوار است. این امر ازطریق دریافت مالیات، که میان دولت و شهرداری ها ( کمون ها )  تقسیم می شود، تحقق می یابد. دراین تقسیم، بیمه های اجتماعی نیز منظور می شود – بیمه هایی که در زمینه های مختلف به افراد پرداخت می شود مانند کمک هزینه ی فرزندان یا بیمه ی بیماری.
دو نمونه:
سیاست خانواده ( ازجمله کمک هزینه ی فرزندان و کمک هزینه ی والدین) که هزینه ی سالیانه ی  آن ۶۵ میلیارد کرون است و بیمه ی بیماری استعلاجی  که درسال ۱۳۰ میلیارد کرون هزینه دارد.
تمام احزاب از برنامه های رفاه اجتماعی پشتیبانی می کنند، اما اتحاد بورژوایی خواستار ایجاد تغییراتی برای کم  هزینه تر کردن آن است.
دولت و احزاب همکار ( چپ و محیط زیست) در آستانه ی انتخابات، سقف کمک هزینه ی والدین و بیمه ی بیماری را افزایش داده اند (از اول ژوئیه). آنها همچنین کمک هزینه ی جدیدی را نیز برای ایجاد ارتباط والدینی که با فرزندان خود زندگی نمی کنند، به اجرادرآورده اند.
در مورد بیمه های اجتماعی، هیچ توافق دیگری میان این سه حزب وجود ندارد:
حزب محیط زیست خواستار طولانی ترشدن مدت دریافت کمک هزینه ی والدین Föräldrapenning * تا ۱۸ ماه و تقسیم یک سوم آن میان هریک از والدین است. حزب چپ ازاین فراترمی رود و خواستار تقسیم نیم به نیم (پنجاه پنجاه) مرخصی والدین میان آنهاست. حزب سوسیال دموکرات خواستار حفظ نظام کنونی با ۱۳ ماه مرخصی و پرداخت ۸۰ درصد حقوق است که دو ماه آن سهم هریک از والدین خواهدبود ( این دو ماه را  ماه های پدر pappamånader نامیده اند). هر دو حزب چپ و محیط زیست می خواهند که هم پدر و هم مادر در اولین ماه زندگی نوزاد، در خانه باشند.
* تنها حزب چپ خواستار حذف karensdagen  * از بیمه ی بیماری Sjukförsäkringen  * است.
* احزاب سوسیال دموکرات و چپ خواستار افزایش سقف بیمه ی بیکاری هستند. حزب محیط زیست با آن موافق نیست.
اتحاد بورژوایی هیچ نظر مشترکی درمورد چگونگی برخورد با بیمه های اجتماعی  socialförsäkringarna  * ندارد.  این احزاب پیشنهادهای متفاوتی ارائه داده اند، اما درمخالفت با افزایش سقف بیمه ی بیماری که احزاب سوسیال دموکرات، چپ و محیط زیست تصویب کرده اند، متحد هستتند.
اتحاد بورژوایی در ماه اوت به توافقی درمورد چند مسئله ی مهم سیاست خانواده رسیدند- اجرای یک کمک هزینه ی کمونی تا میزان ۴۰۰۰ کرون در ماه برای هریک از والدین که به جای استفاده از خدمات کمونی برای مراقبت از کودکان، خود در منزل از فرزندش نگهداری کند.  
-  بیمه ی بیماری: احزاب مودرات،  دموکرات مسیحی و مرکز خواهان سقف پایین تر بیمه ی بیماری  و افزایش یک روز دیگر برای  karensdag  هستند.
حزب لیبرال مردم با کاهش این سقف از سال ۲۰۰۷ موافق است، اما می خواهد که این میزان از سال ۲۰۰۸ مجددا افزایش یابد. این حزب با یک روز بیشتر karensdag  نیز موافق نیست.
بیمه ی والدین: حزب مودرات با حفظ ۱۳ ماه فعلی، حق مرخصی پدر که ماه های پدر نامیده می- شود و کمک هزینه ی ۸۰ درصدی موافق است. این حزب همچنان خواستار کاهش مالیات از پدر یا مادری ست که درآمد کمتری دارد.
  حزب لیبرال مردم خواستار پرداخت ۹۰ درصد حقوق در ازای استفاده از مرخصی والدین به هریک از آنها بطور برابر است.
حزب مرکز خواستار کف golv * و سقف پرداخت بالاتر  و حزب دموکرات مسیحی خواستار افزایش سطح پایه ی آن  grundnivån *  است.
- کودکان: حزب لیبرال مردم خواستار حسابی بانکی برای کودکان با موجودی ۴۰ هزار کرون در سال است. حزب مودرات و مرکز خواستار دادن هزینه ای برای مراقبت از کودکان barnomsorgspeng  * هستند که دراختیار پدر و مادر قرارخواهدگرفت. حزب دموکرات مسیحی خواهان کمک هزینه ی کمونی برای نگهداری از کودکان vårdnadsbidrag  * است و نیز نوع دیگری از کمک هزینه  که  روزهای کودکان ”barndagar”    نامیده
می شود و پس از خاتمه ی کمک هزینه ی والدین، پرداخت خواهدشد.
اما درموارد زیر، اتحاد بورژوایی بایکدیگر توافق دارند:
عضویت در صندوق بیمه ی بیکاری اجباری و حق عضویت گرانتر شود. شرایط کار arbetsvillkoren  * سخت تر شود. کمک هزینه ی بیکاری پس از ۹ ماه کاهش یابد.
کارفرما حق خواستن مدرک بیماری از روز اول بیماری را داشته باشد.
حق بازنشستگی پیش از موعد  Förtidspensionerna  * کاهش  یابد.
هزینه ی درمان درمورد حوادث رانندگی نباید به هزینه ی عمومی و بیمه های اجتماعی  بلکه باید به عهده ی شرکت های بیمه خصوصی باشد
 
 


*INTENATIONAL CONFERNCE OF LABOUR STATISTICIANS
ïISCO:THE INTERNATIONAL STANDARD CLASSIFICATION OF OCCUPATIONS.

 



Label
نظرات در مورد:بيمه تأمين اجتماعي

نام شما:
نظر شما:
افزودن نظر



ورود به سايت | ثبت نام كاربر


صفحه نخست | تماس با ما
تمامی حقوق این سایت سایت متعلق به سایت DocIran.COM می باشد
طراحی شده توسط فراتک