مقدمه
هر محيطي كه در آن زندگي ميكنيم نظام مخصوص به خود را دارد . اين نظام شامل شرايط آب و هوايي ، محيطهاي رسوبي ، ژئومورفولوژي ، كشاورزي ، دامداري و ... ميباشد ، همانطور كه ذكر شد در محيط زندگي خود براي تداوم و بقاء حيات نياز به اين نظام داريم ، علاوه بر آن حس كنجكاوي انسان او را به شناخت محيطهاي بدون حيات وادار ميسازد پس ميبايست اين نظام را در محيطهايمذكور هم مورد بررسي قرار دهد . شناخت اين نظام بخشي از علم جغرافيا را تشكيل ميدهد . آشنائي و شناسايي فرهنگها و آداب ملل مختلف ، نيز چگونگي بهره برداري از منابع طبيعي ، پراكندگي انساني ، حيواني ، گياهي هم بخش ديگر از علم جغرافيا ميباشد . نيز خود علم جغرافيا مبحثي از مباحث زمين شناسي ميباشد .
پيشگفتار
«اوست خدائي كه شما را از زمين بيافريد و براي آباد ساختن آن برگماشت»
قرآن كريم سوره هود ـ آيه 66
اين گزارش براي گذراندن درس جغرافيا ميباشد كه در زمستان 81 و بهار 82 تهيه شده است . اين درس مروري بر آب و هوا ، كشاورزي ، فرهنگ ، زمين شناختي و … بخشهاي مختلف ايران و جهان دارد .
به همين جهت در اين گزارش سعي شده است كه طي فصول تفكيك شده به بررسي چندين حالت از محيطهايرسوبي پرداخته شود .
اين فصول عبارتند از :
فصل اول : محيطهايصحرائي و بياباني
فصل دوم : درياها و درياچه ها
فصل سوم : دلتاها و مصب ها
كه توضيحاتي هر چند مختصر راجع به اين سر فصلها ارائه گشته است . اميد آن كه مقبول واقع گردد .
مقدمه
محيطهاي صحرايي به مناطقي اطلاق ميشود كه داراي پوشش گياهي كم ، بارندگي اندك و تبخير زياد باشد . در اين نواحي معمولاً باد يكي از عوامل اصلي تغيير دهنده سطح زمين ميباشد . شرايطي كه به تشكيل محيطهاي صحرايي كمك مينمايند عبارتند از :
1ـ وجود مناطقي كه در مسير باد قرار داشته و داراي بخار آب كم باشد .
2ـ وجود يك رشته كوه كه در مسير بادهاي بارانزا قرار گرفته است .
3ـ نبود كافي براي به وجود آمدن باران و غيره .
امروزه چنين مناطقي در سطح كره زمين تقريباً در عرضهاي جغرافيايي بين 20 تا 30 درجه نيم كرة شمالي و جنوبي قرار دارد (شكل 1 ـ الف) . در اين عرضهاي جغرافيايي به علت برخورد هواي سردي كه از قطبين به طرف استوا در حركت است و هواي گرميكه از استوا به طرف قطبين در حركت ميباشد باد بوجود ميآيد كه در حركت و رسوبگذاري ذرات رسوبي در محيطهاي صحرايي نقش عمدهاي را ايفا ميكند .
رسوبات محيطهاي صحرايي
رسوبات محيطهاي صحرايي شامل رسوبات حمادا ، رسوبات سرير ، رسوبات سبخاها و درياچههاينواحي صحرايي ، رسوبات وادي ، رسوبات لسي يا گرد و غباري و رسوبات ماسه اي بادي ميباشد (رانيك و ساين 1980) . بايد توجه داشت كه رسوبات صحرايي منحصراً به رسوبات تپههاي ماسه اي ـ كه خود بخشي از رسوبات ماسه اي بادي است ـ اطلاق نميگردد و ساير رسوبات را نيز در بر ميگيرد ، ولي رسوبات تپههايماسه اي از همه فراوانتر بوده و در زمين شناسي از اهميت بيشتري برخوردار است .
رسوبات حمادا (Hamada deposits)
حمادا به يك منطقه سنگي صاف با پرتگاههاي عمودي و تند در صحرا اطلاق ميشود كه توپوگرافي آن به فرم جزايري است كه از پي سنگ تشكيل شده و بالاتر از قسمت مسطح منطقه قرار دارد . سطح اين نواحي بيشتر ازذرات دانه درشت در اندازة بولدر و پبل ، پوشيده شده است . ذرات دانه درشت از تخريب نواحي مرتفع سرچشمه گرفته و باد قادر به جابجايي آنها نميباشد . منطقة حمادا يك منطقة تخريبي است و احتمال مدفون شدن رسوبات دانه درشت در اين ناحيه خيلي كم است . بدين دليل اين رسوبات در بين رسوبات قديمه كمتر شناخته شده است . ذرات تشكيل دهنده اين رسوبات كاملاً زاويه دار است ، زيرا در نزديكي منشأ تشكيل شده اند . رسوبات فوق غالباً به فرم توده اي ديده ميشوند .
رسوبات سرير (Serir deposits)
سرير در عربي به معني تختگاه است و در اين جا به صحراهاي سنگلاخي كه از دانههايپبل و ماسه درشت با جورشدگي بد يا متوسط تشكيل شده است اطلاق ميشود . ذرات دانه ريز اين رسوبات تحت تأثير فرآيندهاي جهشي يا معلق از محيط خارج گرديده است . نوع رسوبات سرير به سنگ منشا بستگي دارد . ضخامت اين نوع رسوبات بسيار كم بوده و گاهي اوقات به حدود چند سانتي متر ميرسد . طبقه بندي در اين رسوبات ممكن است به فرم افقي و گاهي اوقات مورب ديده شود . (شكل 2ـ الف)
رسوبات سبخاها و درياچههاينواحي صحرايي
(Desert lake and inland sabkha deposits)
گاهي اوقات در نواحي صحرايي فرورفتگيهاي كم عمقي وجود دارد كه بر اثر
تخريب توسط باد و يا عوامل تكتونيكي به وجود آمده اند . چنانچه آب در داخل اين فرورفتگيها جمع شود ، درياچههايكم عمقي تشكيل ميگردد . آب ممكن است به دو صورت در داخل اين حوضههاتجمع پيدا كند . يكي به توسط رودخانههايصحرايي و ديگري از طريق تراوش آب از زير زمين به داخل اين فرورفتگيها كه اين حالت اخير به علت بالا بودن سطح آب زير زميني در منطقه ميباشد . رسوبات اين درياچههابيشتر دانه ريز (در حد سيلت و رس) با طبقه بندي افقي و لاميناسيون است كه گاهي اوقات نيز لايه بندي تدريجي در آنها ديده ميشود . لاميناسيون و طبقات افقي هنگاميتشكيل ميگردند كه رسوبات دانه ريز معلق در آب در يك محيط آرام رسوب كنند ، ولي لايه بندي با دانه بندي تدريجي بر اثر ريزش ناگهاني مقادير زيادي رسوب آواري در محيط ، كه با كاهش انرژي در محيط نيز همراه است ، تشكيل ميگردند . اگر رسوبات لايه بالايي از رس باشد ممكن است در سطح آن تركهاي گلي ـ در هنگام خشك شدن درياچه ـ تشكيل شود كه توسط رسوبات بادي پوشيده شده و در رسوبات قديمه نيز قابل تشخيص است . ممكن است در اثر تبخير شديد در اين درياچهها، لايه هايي از گچ شبيه به رسوبات سبخائي تشكيل گردد . در هنگام تشكيل رسوبات تبخيري در اين درياچههاممكن است ناخالصيهايي از قبيل ذرات سيلت و رس ،كه توسط باد حمل شده اند ، در رسوبات تبخيري ديده شود .
سبخا عبارت است از پهنة خشكي كه در كنار درياها و يا درياچههاقرار دارد و از رسوبات تبخيري پوشيده شده است . در رسوبات سبخائي مناطق خشك ، به علت تبخير خيلي شديد ، لايههاينمك ، گچ و كريستالهايي از گچ تشكيل ميگردد . در مواقعي كه براي مدت طولاني ناحية خشك است ، اين رسوبات نمكي تركيده و به قطعاتي تبديل ميشود كه باد آنها را از محل برداشته و دور ميكند . همچنين ممكن است بر اثر بارندگي يا ورود آبهاي جاري بدرون حوضه و يا بالا آمدن سطح آبهاي زير زميني مقداري از اين نمكها حل شود . رسوبات سبخائي مناطق خشك غالباً از لايههايتقريباً موازي سيلت و رس كه بطور متناوب همراه با لايههاينازك ماسه ، گچ و رسهاي گچ دار ديده ميشود تشكيل شده است . يكي از آثار مهم در رسوبات سبخاهاي مناطق خشك ، وجود دايكهاي ماسه اي است . در اين محيطها ، به علت تبخير سريع لايه نمك تشكيل شده ممكن است شكسته شود . سپس رسوبات دانه ريز رسي كه داراي آب فراوان است و در زير نمكها قرار دارد بالا آمده و اين كه ماسههايدر حال حركت از بالا اين شكستگيها را پر مينمايد و تشكيل دايكها را ميدهد.
رسوبات وادي (Wadi deposits) :
وادي به رودخانه هايي اطلاق ميگردد كه در محيطهاي صحرايي جريان پيدا ميكنند . اين رودخانههابيشتر در نزديكي كوهستان وجود دارند و اغلب اوقات خشك بوده مگر زماني كه بارندگي در منطقه صورت گيرد . رسوبگذاري در اين رودخانهها، به علت كاهش ناگهاني سرعت و جذب آب ، خيلي سريع صورت ميگيرد . چون اين رودخانههاموقتي هستند ، رسوبات خود رودخانه و يا رسوبات بادي موجب پر شدن كانال رسوبي ميگردد . رودخانههايمحيطهاي صحرايي غالباً خواص رودخانههايبريده بريده را دارند كه در فصل محيطهاي رودخانه اي مفصلاً مورد بحث و بررسي قرا گرفت . اندازة ذرات تشكيل دهندة اين رسوبات به منشأ و وجود ذرات مختلف در آن بستگي دارد . طبقه بندي مورب با مقياس كوچك و بزرگ و طبقه بندي افقي در اين رسوبات ديده ميشود . معمولاً در يك توالي عمودي تناوبي از رسوبات رودخانه اي و بادي در اين قسمت از محيطهاي صحرايي قابل رويت است .
رسوبات لسي يا گرد و غباري
اين رسوبات بيشتر از ذرات دانه ريز در حد سيلت و رس تشكيل شده اند كه به
صورت معلق توسط جريان باد حمل شده و پس از كاهش سرعت آن رسوب ميكنند . لسهاغالباً فاقد لايه بندي بوده و بيشتر از ذرات سيلت ساخته شده اند و ذرات ماسه خيلي ريز و رس در آنها خيلي كم است . اين رسوبات ممكن است منطقهاي به وسعت چندين كيلومتر را بپوشانند .
رسوبات ماسه اي بادي (Eolian Sand Deposits)
رسوبات ماسه اي از مهمترين رسوبات محيطهاي كويري بوده و بيشتر در رسوبات قديمه شناخته شده اند . نحوة تجمع ماسههابه توسط عوامل مختلفي كنترل ميشود . اين عوامل به منشأ و ميزان ماسه ، جهت و قدرت باد و وضعيت سطحي كه ماسه در روي آن به حركت خود ادامه ميدهد بستگي دارد . رسوبات ماسه اي به چهار دسته ماسههايشناور و ماسههايپناهگاهي ، گوزز(Gozes) ، پهنههايماسه اي و تپههايماسه اي تقسيم ميشوند .
الف ـ ماسههايشناور و ماسههايپناهگاهي(Sand drifts and sand shadows) : اين نوع رسوبات ماسه اي زماني تشكيل ميگردد كه درمسير باد موانع ثابتي نظير گياهان و تخته سنگهاي بزرگ قرار داشته باشد . ماسه در اطراف و پشت آنها رسوب نمايد ( شكل 3 ـ1- الف ) در صورتي كه اين موانع بطور كامل پوشيده شوند تپههايماسه اي تشكيل خواهد شد و ذرات ماسه بيشتر در قسمت پشتي تپه رسوب ميكنند .
ب ـ گوزز (Gozes) : رسوبات ماسه اي كه شبيه به تپههايشني است ولي به فرم موجي ديده ميشوند را گوزز مينامند (شكل 3ـ2 الف) . اين رسوبات بيشتر در مناطقي تشكيل ميگردد كه ميزان بارندگي به حد كافي باشد تا اين كه گياهان در آن جا رشد كنند . وجود گياهان در منطقه موجب ميگردد كه تپههايماسه اي كمتر تشكيل شده و بيشتر ذرات ماسه در بين مناطقي كه توسط گياهان پوشيده شده است رسوب كنند . ممكن است بطور موضعي در اين نواحي تپههايكوچك تشكيل گردد و رسوبگذاري در قسمت پشتي آنها موجب تشكيل طبقه بندي مورب در اين رسوبات شود .
ج ـ پهنههايماسه اي (Sand sheet) : پهنههايماسه اي به بخشي از محيطهاي صحرايي اطلاق ميگردد كه ماسههايبه فرم مسطح منطقة وسيعي را ميپوشانند. اين مناطق غالباً در كنار تپههايشني قرار دارند (شكل 4ـ الف) . ممكن است در سطح اين منطقه تپههايماسه اي كوچك نيز ديده شود . لايه بندي در اين رسوبات به فرم نازك افقي و يا با زاوية خيلي كم ـ بين صفر تا حداكثر 20 درجه ـ است كه گاهي اوقات توسط لايه هايي از ذرات دانه درشت ، نظير پبل از يكديگر جدا ميشوند . ذرات دانه درشت زماني رسوب ميكنند كه سرعت باد زياد بوده و ذرات دانه ريز را با خود برده است و ذرات دانه ريز هنگاميرسوب ميكنند كه سرعت باد كم بوده و ذرات دانه درشت را در مناطقي نزديكتر به منشأ برجاي گذاشته است . بنابراين تناوبي از لايههايرسوبي با رات دانه درشت و دانه ريز در پهنههايماسه اي ديده ميشود . انديس ريپلي در رسوبات دانه درشت پهنههايماسه اي بيشتر از 15 است (آلبرندت و فراي برگر ، 1982) . بهم ريختگي طبقات توسط موجودات (ريشة گياهان و حشرات) در اين رسوبات به مقدار زيادي وجود دارد . ساختمانهاي كنده شده و پر شده در اين رسوبات زياد است كه در اثر تخريب و پر شدن در اطراف ريشة گياهان تشكيل شده است . لاميناسيون هايي كه به فرم گريدد و گريدد معكوس (در حدود 1 تا 4 ميلي متر) است در اين رسوبات ديده ميشود كه در اثر حركت ريپل ماركهاتشكيل شده اند . رخسارههايپهنههايماسه اي كه در بين رسوبات تپههايماسه اي (رسوباتي كه داراي طبقه بندي مورب با زاويه زياد هستند) و رسوبات غير تپه اي وجود دارد ، در بين رسوبات قديمه نيز قابل تشخيص است (فراي برگر و ديگران ، 1979) .
د ـ تپههايماسه اي (San dune) : رسوبات تپه اي ماسه اي در بين رسوبات قديمه بادي از همه بيشتر شناخته شده است ، زيرا از نظر اقتصادي (براي تجمع مواد هيدروكربوري) از اهميت خاصي برخوردارند . اندازه و شكل تپههاي ماسه اي توسط شرايط باد نظير قدرت و جهت و باد) ، نوع ماسه و ميزان آن كنترل ميشود.
انواع تپههايماسه اي :
تپههايماسه اي بر اساس موفولوژي آنها به چند دسته تقسيم ميشوند :
1ـ تپههايمتقاطع يا مورب (transverse dune) اين تپههابه فرم ديواره كشيدهاي از ماسه با زاوية 90 درجه در جهت باد قرار ميگيرند (شكل 5ـ الف) . براي تشكيل اين نوع تپههاباد در يك جهت وزيده و جهت طبقه بندي مورب در رسوبات اين تپههادر يك جهت (در جهت حركت باد) ميباشد . تپههايمتقاطع غالباً به صورت ديوارههايموازي با يكديگر مشاهده ميشوند .
2ـ تپههايطولي (longitudianl dune) اين تپههايبه فرم ديوارة كشيده اي در جهت باد قرار ميگيرند كه به تپههايشمشيري يا خطي نيز موسوم ميباشند . جهت باد در تشكيل اين تپههادقيقاً مشخص نبوده ولي ممكن است حداقل از دو جهت بوده باشد . جهت طبقه بندي مورب در رسوبات اين تپههادر دو جهت (بايمدال) است (شكل 5 ـ 1 ـ الف) .
3ـ تپههايبرخان (Brachan dune) اين نوع تپههايماسه اي به فرم هلالي است و قسمت محدب تپه در جهت وزش باد قرار دارد . وزش باد در يك جهت موجب تشكيل اين تپههاميگردد و جهت طبقه بندي مورب در رسوبات آنها يك جهتي (يوني مدال) است (شكل 5ـ3ـ الف) . برخانهابيشتر در حواشي دريايي از ماسه (sand see) و در كنار سواحل ، جائي كه ميزان ماسه محدود است ، تشكيل ميگردد. چنانكه مقدار ماسه زياد باشد ،تپههايبرخاني به يكديگر متصل گرديده و برخانوئيد (barchanoid) گفته ميشود .
4ـ تپههايپارا بوليك (Parabolic dune) اين تپههابه فرم U شكل است و قسمت مقعر آن در جهت باد قرار دارد ، بطور كلي تپههايپارابوليك در اثر حركت باد در يك جهت تشكيل ميگردند . قسمت وسط اين تپههانسبت به كنارههايآن سريعتر حركت ميكند .
5ـ تپههايستاره اي (Star dune) : تپههايستاره اي در قسمت وسط داراي بر جستگي بوده و چند شاخه به فرم ديوارههايشعاعي از آن منشعب ميشود . اين تپههاهنگاميتشكيل ميشوند كه باد از چند جهت وزيده باشد .
6ـ تپههايگنبدي (Dome dune) : اين تپههابه شكل گنبدهاي كوچكي است كه جهت وزش باد در آنها به خوبي مشخص نميباشد . به نظر ميرسد كه اين نوع تپههادر اثر تغيير شكل تپههايبرخاني ، هنگاميكه باد شديداً وزيده باشد ، تشكيل گرديده است .
7ـ تپههايمعكوس(Reversing dune) : اين تپههادر اثر تغيير جهت متناوب باد تشكيل ميگردند . تپههايمعكوس ممكن است از نوع برخان و يا متقاطع باشند كه تغيير جهت باد موجب گرديده است تا به فرم معكوس ديده شوند .
8 ـ دايكا كا (dikaka) : تپه هايي كه توسط گياهان صحرايي پوشيده شده و حالت ثابت گرفته اند را دايكا كا مينامند . ضمناً به علت نفوذ ريشة گياهان در رسوبات قسمت سطحي اين تپهها، وضعيت لايه بندي در رسوبات قسمت بالايي نامشخص است .
رسوبگذاري و ساختمانهاي رسوبي در تپههايماسه اي :
رسوبگذاري در تپههايماسه اي در بخش با شيب كم ـ در خلاف جهت وزش باد ـ و بخش با شيب زياد ـ در جهت وزش باد ـ صورت ميگيرد . در سطحي كه داراي شيب كم است ، دانههابه فرم خزش سطحي و يا جهش به طرف جلو حركت ميكند و پس از رسيدن به بالاي تپه به طرف پايين سرازير ميگردند . در بخش پشتي تپه ـ جايي كه شيب زياد است ـ رسوبگذاري در قسمت بالا كه داراي شيب زيادتري است بيشتر از قسمت با شيب كم صورت ميگيرد و اين عمل باعث حركت تپههابه طرف جلو ميگردد . لايه بندي حاصل از رسوبگذاري در قسمت با شيب كم بيشتر به فرم افقي نازك و لاميناسيون است ولي در قسمت پشتي تپه به فرم مورب مسطح ميباشد ( شكل 6 - الف ) زاويه طبقه بندي مورب در حدود 1 تا 2 متر ميباشد ، وليكن ضخامت يك سري لاميناسيون غالباً در حدود 1 تا 5 سانتي متر است . در داخل رسوبات تپههايماسه اي آثاري از قبيل لايه بندي پيچيده ، چين خوردگي و يا شكستگيهاي كوچك نيز ديده ميشود كه همزمان با رسوبگذاري تشكيل شده اند. غالباً جهت طبقه بندي مورب يك جهتي است كه اين خود بستگي به نوع تپه داشته و جهت باد را نشان ميدهد . سطح تحتاني تپههايماسه اي به علت قرار گرفتن بر روي رسوبات تپه هاي پيشين غالباً به شكل موجي است ولي گاهي اوقات دراثر تخريب سطح تپههايپيشين ممكن است سطح زيرين به فرم صاف ديده شود . اندازة ذرات تشكيل دهندة تپههايماسه اي در حد ماسه متوسط تا ريز است كه از جورشدگي نسبتاً خوبي برخوردار ميباشند . گردشدگي در دانههايماسه نسبتاً خوب است . درهنگام حمل ونقل بر اثر برخورد دانههايماسه به يكديگر سطح دانههاكدر بوده و ممكن است داراي حفره هايي نيز ميباشند .
رسوبات بين تپه اي :
مناطق بين تپه اي هم محل تخريب و هم محل رسوبگذاري ميباشند ( آلبرندت و فراي برگر ، 1981 ) چون اين نواحي به فرم مسطح و گسترده است لذا باد ذرات دانه ريز را برداشته و با خود ميبرد . بنابراين عمل فرسايش در اين نواحي صورت ميگيرد و دانههايدرشت تر برجاي ميمانند ( سطوحي كه از رسوبات سرير پوشيده شده است ) همچنين رسوبگذاري در اين نواحي صورت ميگيرد . نوع اين رسوبات به نوع آب و هوا بستگي دارد و خود به سه دسته رسوبات نواحي خشك ،مرطوب وتبخيري تقسيم ميشوند . بطور كلي طبقه بندي در اين رسوبات به فرم افقي است . در مناطقي كه باد در يك جهت وزيده و تپههابسرعت حركت ميكنند مانند تپههايمتقاطع ، برخان و پارابوليك ، ضخامت اين رسوبات كم بوده و به فرم عدسي ميباشد ولي در مناطقي كه باد در چند جهت وزيده و تپههابه آهستگي حركت ميكنند مانند تپههايطولي و ستاره اي، اين رسوبات داراي ضخامت زيادتري هستند .
رسوبات بين تپه اي در مناطق خشك از ماسه درشت با جورشدگي بد تشكيل شده است و پراكندگي دانههايماسه به فرم با يمدال ميباشد . چينه بندي در اين رسوبات به فرم لاميناسيون است و در سطح رسوبات ريپل مارك ديده ميشود . اين رسوبات غالباً به رنگ قرمز است ، زيرا در محيطهاي اكسيداسيوني تشكيل شدهاند . ريشههايكلسيتي شده گياهان در اين رسوبات به مقدار زيادي يافت ميشود.
رسوبات بين تپه اي در مناطق مرطوب بيشتر درداخل حوضچههايكوچكي ، كه آب در آنها جمع شده است ، تشكيل ميگردد . اين رسوبات بيشتر از ذرات دانه ريز سيلت و رس ساخته ميشود . اين رسوبات بهم ريختگي طبقات توسط موجودات و مواد آلي به مقدار زيادي يافت ميشود . اين رسوبات در بخش رسوبات در بخش رسوبات درياچههاينواحي خشك نيز مورد بررسي قرار گرفت . بهترين مثال از اين نوع رسوبات را ميتوان در بين تپههايماسه اي در ايالت نبراسكاي آمريكا مشاهده نمود . رسوبات تبخيري بين تپه اي از ماسه خيلي ريز ، سيلت ، رس ، سولفاتها و كربناتها تشكيل شده است . اين رسوبات مشابه رسوبات سبخايي مناطق خشك است كه قبلاً مورد بررسي قرار گرفت . نودولهاي سفيد رنگ انيدريت در اين رسوبات يافت ميشود . شيلهاي سياه رنگي كه مخصوص محيطهاي احيايي است ، ريپل هاي متصل بهم ، تركهاي گلي و بهم ريختگي طبقات در اين رسوبات ديده ميشود .
اختصاصات رسوبات بادي
بر اساس اطلاعات ارائه شده ميتوان شاخصهايي را براي تشخيص رسوبات بادي در نظر گرفت .
1ـ اين رسوبات به علت تشكيل در يك محيط اكسيداسيوني ممكن است داراي رنگ قرمز باشند .
2ـ فسيلهاي دريايي در بين اين رسوبات ديده نميشود .
3ـ اين رسوبات داراي جورشدگي خوبي هستند و ذرات دانه ريز سيلت و رس در آنها خيلي كم است .
4ـ دانههايماسه گردشدگي خوبي دارند و سطح آنها كدر ميباشد .
5ـ در رسوبات تپههايماسه اي ، طبقه بندي مورب مسطح با زاوية زياد ـ در حدود 25 تا 34 درجه ـ وجود دارد كه ضخامت يك سري آن ممكن است به يك تا 2 متر برسد .
6ـ در تپه هايي كه بر اثر وزش باد در يك جهت تشكيل شده اند ، نظير تپههايبرخاني ، جهت وزش باد در زمان رسوبگذاري توسط طبقه بندي مورب كه غالباً يك جهتي است مشخص ميگردد .
7ـ گاهي اوقات آثاري از قبيل حركت داينوزورها و آثار باران در سطح اين رسوبات ديده ميشود كه به تشخيص آنها كمك فراواني ميكند .
8ـ بهم ريختگي طبقات توسط ريشة گياهان و حشرات در رسوبات پهنههايماسه اي قابل رؤيت است .
9ـ در يك توالي عمودي از رسوبات تپههايماسه اي ممكن است از پايين به بالا ، يك سري لايههايافقي يا با زاوية كم ديده ميشود كه در بالاي آن طبقه بندي مورب مسطح با زاويه زياد قرار ميگيرد . لايههايافقي از دانههايماسه درشت با جورشدگي بد و يا متوسط ـ گاهي اوقات نيز به صورت پبلي است ـ تشكيل شده است كه در پهنههايماسه اي و يا قسمت با شيب كم تپههابر جاي مانده اند . طبقات مورب از ماسه ريز تا متوسط با جورشدگي خوب درست شده است . كه بر اثر حركت تپههاتشكيل گرديده اند .
10ـ در خاتمه ، براي تفسير رسوبات بادي بايد ارتباط رخسارههايمختلف را با توجه به اين كه رسوبات بادي در بالا ، پايين و طرفين با چه رسوباتي در ارتباط هستند ، در نظر گرفت .
درياچه يك تودة آب ساكن است كه در مناطق قاره اي قرار دارد . اغلب درياچههامنشاء تكتونيكي دارند . رسوبات درياچه اي ممكن است شبيه رسوبات دشت سيلابي باشد ، ولي از نظر اختصاصات فيزيكي با رسوبات ساير محيطهاي غير دريايي اختلاف دارد . از نظر فرآيندهاي رسوبگذاري ، رسوبات درياچه اي شبيه به رسوبات دريايي ـ بويژه ساختمانهاي رسوبي و اندازة دانههاـ است ولي از نظر خصوصيات شيميايي آب و موجودات با يكديگر تفاوت دارند . زيرا درجة شوري آب در محيطهاي دريايي ثابت است و موجودات مشخصي در آن زندگي ميكنند ، ولي آب درياچههاممكن است از شيرين تا خيلي شور تغيير كند . اين تغيير معمولاً به تركيب آب بستگي دارد و بر روي تنوع موجودات زنده درون آب تأثير ميگذارد . در مناطقي كه رسوبات آواري به مقدار زياد به درون آب درياچه وارد نميشود ، رسوبات شيميايي و بيولوژيكي تشكيل ميشود كه اين خود به شيميآب درياچه بستگي دارد . بايد توجه داشت كه شيميآب درياچههاوضعيت آب و هوا و مواد محلولي كه توسط رودخانه به درياچه وارد ميشود بستگي دارد . براي مثال اگر رودخانههااز مناطقي كه بيشتر از سنگهاي كربناته تشكيل شده است سرچشمه بگيرند ، حاوي مقادير زيادي بي كربنات كلسيم محلول هستند كه اين خود موجب تغيير تركيب شيميايي آب درون حوضه ميشود . بطور كلي عمر درياچههااز نظر زمين شناسي طولاني نميباشد ، بنابراين رسوبات زيادي نسبت به محيطهاي دريايي ، برجاي نخواهند گذاشت .
رسوبات درياچه اي :
رسوبات درياچه اي بر اساس شرايط تشكيل ، به دو دسته رسوبات آواري و رسوبات شيميايي و بيولوژيكي تقسيم ميشود .
رسوبات آواري :
در آب و هواي گرم و مرطوب كه ميزان بارندگي زياد است ، رسوبات آواري به مقدار زيادي وارد درياچه ميشود . در چنين شرايطي رسوبات دانه ريز (در حد سيلت و رس) به فرم معلق به نواحي مركزي درياچه حمل ميگردد و در يك محيط آرام رسوب ميكند . طبقه بندي در اين رسوبات به فرم لاميناسيون افقي است .ممكن است بر اثر ورود مقدار زيادي رسوب آواري به درياچه ، در مواقع سيلابي رسوبات دانه درشت تا اعماق درياچه پيش رفته و تشكيل طبقه بندي گريدد را در رسوبات نواحي عميق بدهد . در درياچههاييخچالي ممكن است واروها (نهشتههاي فصلي ) تشكيل گردد كه در آن رسوبات دانه ريز و دانه درشت بطور متناوب لاميناسيونهاي تيره رنگ و روشني را تشكيل ميدهند . رسوبات حواشي درياچههابيشتر به فرم رسوبات ساحلي - جزاير سدي و غيره - ورسوبات دلتائي ميباشد . چنانچه مقدار رسوبات وارده به درياچه زياد باشد و درياچه شروع به پسروي و پر شدن نمايد ، در توالي عمودي ، رسوبات دلتائي و ساحلي در بالاي رسوبات دانه ريز درياچه اي قرار ميگيرد . سپس بر اثر پسروي بيشتر رسوبات رودخانه اي در بالاي رسوبات ديگر قرار خواهد گرفت . بطوري كه در شكل 1 - ب نشان داده شده است ، تغييرات اندازه دانههابه طرف بالا و ساختمانهاي رسوبي موجود در اين توالي خود مؤيد كاهش عمق و رسوبگذاري ذرات دانه درشت تر است . رسوبات شيلي قسمت تحتاني در يك محيط آرام رسوب كرده است و رسوبات دانه درشت تر قسمت فوقاني با لايه بندي گريدد خود مؤيد ورود ناگهاني مقدار زيادي رسوب آواري توسط رودخانه به درياچه ميباشد كه موجب تشكيل لايه بندي گريدد شده است . طبقه بندي مورب پشتهاي نيز كاهش عمق آب را نشان ميدهد كه در مواقع طوفاني تحت تاثير امواج تشكيل گرديده است . سپس ريپل ماركهاي متقارن درون رسوبات ماسهاي ديده ميشود كه بر اثر حركت امواج در هواي آرام ساخته شده اند . در خاتمه رسوبات ماسه اي همراه با ريپل ماركهايجرياني و رسوبات رودخانه اي قرار دارد كه مراحل نهايي پر شدن درياچه را نشان ميدهد . اين اطلاعات بر اساس مطالعات انجام شده بر روي رسوبات پرمو - ترياس شرق حوضه كروو در آفريقاي جنوبي ارائه شده است . بنابراين در يك توالي عمودي از رسوبات پر كننده درياچه اندازه دانههابه طرف بالا افزايش مييابد .
چنانچه درياچه گسترش يابد ، توالي پيشروي تشكيل ميگردد و رسوبات دانه ريز درياچه اي بر روي رسوبات دانه درشت دلتايي و ساحلي قرار ميگيرند . در چنين شرايطي در يك توالي عمودي كاهش تدريجي اندازه دانهها به طرف بالا قابل رويت است . بطور كلي ارائه يك مدل جامع براي رسوبات درياچه اي ، بر اساس مطالعات انجام شده بر روي سنگهاي درياچه اي قديمه كار آساني نميباشد (پيكاردوهاي ، 1981) . زيرا در مدت زماني كه درياچه وجود داشته است ممكن است چندين مرتبه گسترش يافته و يا اين كه پر شده باشد در نتيجه توالي عمودي رسوبات درياچه اي تركيبي از سيكلهاي كامل و ناقصي از اين رسوبات را نشان ميدهد . چنانچه شرايط احيايي در مناطق عميق درياچه وجود داشته باشد ، رسوبات دانه ريز درياچه اي حاوي مقادير زيادي مواد آلي خواهد بود كه بعدها شيلهاي نفتي را تشكيل ميدهد .
رسوبات شيميايي وبيولوژيكي
رسوبات شيميايي و بيولوژيكي به وضعيت آب و هوايي ، شيميآب و طرح آبگيري منطقه بستگي دارد (كالينسون 1978) . در درياچه هايي كه در نواحي قطبي قرار دارند ، ليمونيت در باتلاقهاي حواشي درياچه ، بويژه در نزديكي دهانه رودخانهها، تجمع پيدا ميكند . اين نوع رسوبات بر اثر فعاليت باكتريهاو غالباً به فرم پيزوليت تشكيل ميشود و به طرف مركز درياچه از مقدار آنها كاسته ميشود. در برخي از درياچههاينواحي قطبي ، دياتومهها قسمت عمده رسوبات را تشكيل ميدهند .
در درياچه هايي كه در نواحي معتدله قرار دارند ، رسوبات كربناته تشكيل ميگردد . براي تشكيل اين نوع رسوبات بايد مقدار زيادي سنگهاي آهكي در اطراف درياچه وجود داشته باشد تا اين كه آب وارده مقدار زيادي بي كربنات كلسيم محلول را به درياچه وارد كند . همچنين برخي از گياهان ماكروسكپي كه در حواشي درياچه رشد ميكنند مقداري كلسيت حاوي منيزيم كم را در برگها و ساقههايخود جمع ميكنند كه پس از ريزش برگها و يا از بين رفتن اين گياهان مقداري رسوب كربناته در محيط ته نشين ميشود . براي مثال ميتوان جلبكهاي سبز - آبي را نام برد كه به شكل پوششي از كربنات كلسيم در سطح دانههاتهنشين شده و آنكوليتهارا تشكيل ميدهند .يكي ديگر از منابع كربنات كلسيم در درياچههاينواحي معتدله وجود نرم تنان است كه از خود پوستههايآراگونيتي ترشح ميكنند و پس از مرگ خود رسوبات كربناته را تشكيل ميدهند . در نواحي عميق درياچه رسوبات كربناته به صورت مارن و بطور متناوب با لاميناسيونهاينازكي كه حاوي مقدار زيادي مواد آلي ميباشند ، ديده ميشود .
درياچه هايي كه در نواحي خشك قرار دارند خود به دو دسته درياچههايدايمي- نظير درياچه بزرگ نمك در آمريكا - و درياچههايموقتي يا پلاياها - نظير درياچه اري در استراليا - تقسيم ميشوند . رسوبات شيميايي عمده ترين رسوبات اين درياچههاميباشد . بطوركلي با افزايش درجه حرارت ميزان تبخير زياد گشته و درجه شوري آب زياد ميشود .با افزايش درجه شوري به ترتيب كربناتها ،سولفاتها (ژيپس و انيدريت) وسنگ نمك (هاليت) تشكيل ميگردند . در شكل 2 - ب يك توالي عمودي از رسوبات پلايايي و رسوبات آواري حواشي حوضه همراه با ساختمانهاي رسوبي تشكيل شده در اين محيطها بطور مفصل نشان داده شده است.
تشخيص رسوبات درياچه اي
با استفاده از اطلاعات ارائه شده در مورد خواص فيزيكي و شيميايي رسوبات درياچه اي ميتوان اختصاصاتي را براي تشخيص آنها در نظر گرفت . اين اختصاصات عبارتند از :
1-تنوع فسيلي در رسوبات درياچه اي نسبت به رسوبات دريايي خيلي كمتر است . زيرا درجه شوري آب درياچههاثابت نبوده و ممكن است از شيرين تا خيلي شور تغيير كند ولي درجه شوري آب دريا ثابت است . فسيلهاي موجود در درياچههابيشتر از انواع خردههايگياهي ، دياتومهها، جلبكهايسبز - آبي ، جلبك سبز ، براكيوپودها ، دو كفه ايها، شكم پايان ، حشرات ، ماهيها ، خزندگان ، دوزيستان ، پرندگان و پستانداران ميباشد و فسيلهايي نظير اكينودرمها، تريلوبيتها و غيره كه در رسوبات دريايي وجود دارند در اين رسوبات ديده نميشود (پيكاردوهاي ، 1972 ) . بايد توجه داشت كه فسيلهاي موجود در رسوبات درياچه اي ممكن است در رسوبات محيطهاي رودخانه اي - رسوبات دشت سيلابي - نيز يافت شود . بنابراين گاهي اوقات تفكيك رسوبات درياچه اي از رودخانه خيلي مشكل بوده و بايد فاكتورهاي ديگر را در نظر گرفت .
2-درياچههاداراي رسوبات جزر و مدي نيستند ، زيرا جزر و مد در اين محيطها موثر نميباشد .
3-رسوبات ساحلي در محيطهاي درياچه اي داراي گسترش زيادي نميباشند ، زيرا ارتفاع امواج در درياچههاكم است ولي بطور كلي به اندازه درياچه بستگي دارد . براي مثال درياچه ميشيگان داراي ساحل وسيعي است و رسوبات ساحلي در آن گسترش زيادي دارد ، زيرا يكي از درياچههايبزرگ دنياست .
4-غالباً رسوبات درياچه اي توسط رسوبات رودخانه اي احاطه ميشوند و تغييرات شديدي از رخسارههايدرياچه اي به رودخانه اي مشاهده ميشود.
5-به علت تغييرات زيادي كه در شيميآب درياچههاوجود دارد ، ممكن است كانيهايي در اين رسوبات تشكيل گردد كه در رسوبات دريايي تشكيل نخواهد شد . براي مثال ميتوان ترونا و نمكهاي ديگر را نام برد . بنابراين وجود اين كانيها در رسوبات درياچه اي خود به تشخيص آنها كمك فراواني ميكند .
كلمه دلتا از حرف يوناني ، كه به شكل مثلث ميباشد ، اقتباس شده است . اين واژه براي اولين بار در مورد رسوبات مثلثي شكل تشكيل شده در دهانه رودخانه نيل ،جايي كه رودخانه به دريا ميريزد ، به كار برده شده است . راس اين مثلث به طرف رودخانه و قاعده آن به طرف دريا ميباشد . هنگاميكه آب رودخانه به درون دريا كه آب آن ساكن است ، وارد شود ، دلتا تشكيل خواهد شد . اختلاف چكالي بين آب رودخانه و دريا موجب گرديده است تا دلتا در دهانه رودخانه تشكيل گردد. دلتا هم در درياها و هم در درياچهها تشكيل ميشود .
فرايندهاي موجود در محيطهاي دلتايي عهد حاضر
مورفولوژي و چينه شناسي دلتاهاي عهد حاضر تحت تاثير دو عامل يعني ميزان رسوبات وارده به حوضه توسط رودخانه و ميزان انرژي موجود در حوضه رسوبگذاري ، كه باعث حركت مجدد و انتقال رسوبات درون حوضه ميگردد ، تعيين ميشود (جدول 1 - ج) (گلووي ، 1975) . ضمناً اين دو عامل بطور همزمان و همراه با يكديگر در حوضه رسوبگذاري عمل ميكنند . البته بايد توجه داشت كه ميزان رسوبات وارده به حوضه بايد بيشتر از ميزان حركت و جابجايي آنها توسط فرايندهاي درون حوضه باشد تا اين كه دلتا تشكيل گردد . بنابراين دلتاها در اثر
فرايندهاي سازنده و مخرب يا جابجايي رسوبات درون حوضه تشكيل ميگردند .
مطالعات انجام شده بر روي رسوبات دلتاهاي عهد حاضر نشان داده است كه سه فاكتور اصلي در مقدار رسوب وارده به حوضه موثر ميباشند . اين فاكتورها شامل : 1-ميزان ساليانه رسوب وارده به حوضه كه تاثير آن در تشكيل برخي از دلتاها ، نظير دلتاي رودخانه آمازون و كنگو ، خيلي كم ميباشد . 2-نسبت بار بستر (ماسه و گراول) به بار معلق (رس و سيلت) رودخانه . 3-تغييرات فصلي كه باعث ورود رسوبات بيشتري در بعضي مواقع از سال ، به درون حوضه ميشود . بطور كلي آب و هوا (ميزان بارندگي و گياهان) و نوع سنگهاي موجود در منشأ در ميزان رسوبات وارده به حوضه موثرند . علاوه بر سه فاكتور فوق ميزان فرونشيني كف حوضه و آب و هوا نيز در تشكيل دلتاها موثر هستند . فرونشيني كف حوضه در جابجايي رسوبات و باقي ماندن رخسارههايدلتايي موثر است و آب و هوا نيز تعيين كننده نوع رخسارههايدلتايي ميباشد .
براي مثال در دلتاهايي كه در نواحي حاره تشكيل ميگردند ، رسوبات زغالي (زغال نارس) با ضخامت زياد تشكيل ميشود ، زيرا به علت آب و هواي مناسب ، ميزان توليد مواد آلي بمراتب بيشتر از فرايندهاي تجزيه در حوضه است . در آب و هواي معتدل رسوبات زغالي در رخسارههايدلتايي داراي ضخامت كم و بطور جانبي منقطع ميباشد . در آب و هواي گرم و خشك ، رسوبات بيشتر از نوع تبخيري است كه در پهنههايبالاي جزر و مدي تشكيل ميگردند (كلمن و رايت ، 1975 ، كلمن و پرايور ، 1980 ، كلمن ، 1982 ) .
فرايندهايي كه موجب حركت و جابجايي رسوبات در داخل حوضه ميگردد شامل انرژي جزر و مد ، انرژي جريانهاي درون حوضهاي و انرژي نيروي گراويته ميباشد (جدول 1-ج) جريانهاي دايمياقيانوسي موجب حركت ذرات دانه ريز معلق آب ميگردد و پس از كاهش شدت جريان در محيطي آرام آنها را رسوب ميدهد . اين ذرات دانه ريز بعد از رسوبگذاري ، رسوبات قسمت انتهايي دلتا را ميسازند . انرژي امواج دايميو جريانهاي حاصل از باد و طوفان موجب حركت رسوبات ميشود و جورشدگي آنها را بهتر ميكند . زيرا حركت امواج باعث جدايي ذرات دانه ريز از درشت ميگردد و آنها را به درون دريا حمل ميكند . بايد توجه داشت كه امواج و جريانهاي با موازات ساحل موجب ميشوند تا رسوبات ماسه اي بيشتر به فرم گسترده و يا پهن به موازات ساحل رسوب نمايند . جريانهاي جزر و مدي باعث حركت رسوبات دانه درشت (به فرم كششي ) و دانه ريز (به فرم معلق ) ميگردد و پس از كاهش انرژي ، رسوبات دانه درشت را در پهنههايريز جزر و مدي و بين ناحيه جزر و مدي درون كانالها رسوب ميدهد . چون رسوبات دلتايي در روي سطح شيبداري رسوب ميكنند ، ممكن است مقداري از رسوبات بر اثر نيروي گراويته به طرف پايين حركت نمايند . براي مثال چنانچه بر اثر پسروي دريا رسوبات ماسه اي بخش جلويي دلتا بر روي رسوبات دانه ريز (سيلتي و رسي) بخش انتهايي دلتا رسوب كنند ، ممكن است به علت شيبدار بودن منطقه و تحت تاثير نيروي گراويته رسوبات ماسه اي بر روي رسوبات دانه ريز به طرف پايين لغزيده و ساختمانهاي ريزشي و غيره را به وجود آورند . بطور كلي امواج و جريانهاي جزر و مدي بيشتر از ساير فرايندهاي دريايي در تشكيل مورفولوژي و چينه شناسي دلتاها موثر ميباشند .
جريانهاي اقيانوسي و حركت رسوبات تحت تاثير نيروي گراويته بطور ناحيه اي موثر ميباشد و در مورفولوژي دلتاهاي عهد حاضر تاثير چنداني نخواهد گذاشت . شكل هندسي و ميزان فرونشيني تكتونيكي حوضه نيز باعث تغييرات چينه شناسي و شكل هندسي رخسارههايمختلف دلتايي ميگردند . همچنين آب و هوا ، كه در رشد گياهان مؤثر است ، خود باعث تغييراتي در رخسارههايدشت دلتايي خواهد شد .
مدلهاي دلتايي براساس فرآيندها
شكل هندسي و گسترش رخسارههايمختلف در محيطهاي دلتايي توسط ميزان رسوب وارده به حوضه و ميزان انرژي موجود در حوضه رسوبگذاري - انرژي امواج و جريانهاي جزر و مدي - تعيين ميشود .
بطوري كه قبلاً گفته شد ، دلتاهايي كه تحت تاثير فرايندهاي رودخانه اي تشكيل ميشوند دلتاهاي سازنده و آنهايي را كه بر اثر فرايندهاي دريايي درست ميشوند دلتاهاي مخرب مينامند (فيشر و ديگران ، 1969) (شكل 1 - ج) بر اساس فرايندهاي ارائه شده ، دلتاها به سه گروه زير تقسينم ميشوند . اين طبقه بندي بر روي مثلثي ارائه شده است كه در سه گوشه آن مقدار رسوب وارده به حوضه ، انرژي امواج و جريانهاي جزر و مدي قرار ميگيرند (گلووي ، 1975 ) (شكل 2-ج) . گروه اول دلتاهايي هستند كه تحت تاثير فرايندهاي رودخاهاي تشكيل شده اند و به دلتاهاي تحت نفوذ رودخانه موسوم باشند . در اين نوع دلتاها ، نسبت ذرات دانه درشت ماسه اي به دانههاي ريز گلي كم است وتشكيل دلتاهاي كشيده يا پاي پرنده اي ، مانند دلتاي ميسي سي پي ، را ميدهند كه در آنها ذرات ماسه بيشتر در كانالهاي رسوبي و يا در قسمت جلويي دلتا رسوب كرده است (اشكال 1-ج و 2-ج) گروه دوم كه توسط امواج ساخته ميشوند ، دلتاهاي تحت نفوذ امواج ناميده ميشوند ، مانند دلتاي راين ، و نسبت ماسه به دانههايريز گلي زيادتر از گروه اول بوده و ماسههابر اثر حركت امواج ساحلي بيشتر به موازات ساحل به فرم سدهاي ساحلي رسوب ميكند . شكل هندسي اين نوع دلتاها به فرم پهن و گرد تا گوشه دار (Cuspate) است (شكل 2-ج) . گروه سوم توسط جريانهاي جزر و مدي تشكيل ميگردند و آنها را به نام دلتاهاي تحت نفوذ جزر و مد مينامند مانند دلتاي گنگ - براهمپورتا . در اين نوع دلتاها نيز نسبت ماسه به گل زياد بوده و رسوبات ماسه اي بيشتر درون كانالهاي جزر و مدي بر جاي گذاشته ميشوند . شكل هندسي دلتاهايي كه بر اثر فرايندهاي جزر و مدي درست شده اند كميپهن و گرد تا خليج مانند (Estuarine) است (شكل 2-ج) . بايد توجه داشت كه بيشتر دلتاهاي عهد حاضر و قديمه توسط مخلوطي از فرايندهاي سازنده (رودخانه اي) و مخرب(امواج و جزر و مد) تشكيل شده اند .
بطور كلي گسترش و شكل هندسي ماسههادر رسوبات دلتايي حائز اهميت زيادي است و بر اساس اطلاعات موجود در مورد ماسههاميتوان نوع دلتا را تعيين كرد . زيرا هر يك از دلتاهاي سازنده و مخرب ، اشكال هندسي مختلفي از ماسههارا ميسازند كه در شكل 3-ج ، در رابطه با فرايندهاي تشكيل دهنده آنها تشريح گرديده است . ضمناً اختصاصات مربوط به دلتاهاي مختلف(سازنده و مخرب) در جدول 2-ج بطور مفصل ارائه شده است .
رخسارههايدلتايي
رخسارههايدلتايي به دو دسته رخسارههايدلتايي خارج از آب و رخسارههايدلتايي زير آب تقسيم ميشود .
1-رخسارههايدلتايي خارج از آب
اين رخسارههاشامل رسوبات پر كننده رودخانههايقطع شده شاخهاي، خاكريزهاي طبيعي ، رسوبات خليجهاي بين رودخانههايشاخه اي ، رسوبات باتلاقي ، كروس و جلگههايساحلي يا دشت شنير ميباشند .
جدول 2-ج - اختصاصات چينه شناسي در سيستمهاي مختلف دلتايي (اقتباس از گلووي ، 1975
|
دلتاهاي تحت نفوذ رودخانه
|
دلتاهاي تحت نفوذ امواج
|
دلتاهاي تحت نفوذ جزر و مد
|
شكل هندسي
نوع كانال
تركيب كلي ذرات
رخسارهها
جهتيابيرسوبات
|
كشيده تا پهن و گرد
مستقيمتاپيچيدهشاخهاي
گلي تا مخلوط
ماسههايسدي دهانه رودخانههاي
شاخه اي و ماسههايپر كننده
كانال ، ماسههاي ورقه اي حاشيه دلتا
به موازات شيب حوضه رسوبگذاري
|
قوسي
مآندري شاخه اي
ماسه اي
ماسههايتشكيل دهنده
سدهاي ساحلي و
برآمدگي ساحلي
به موازات امتداد
حوضه رسوبگذاري
|
خليج مانند (Estuarine) تا نامنظم
مستقيم نامنظم تا پيچيده شاخهاي
متغير
رشتههايماسهاي جزر و مدي ،
ماسههايپر كننده خليجهاي بين
رودخانه اي
به موازات شيب حوضه رسوبگذاري
|
الف - رسوبات پر كننده رودخانههايقطع شده شاخه اي
(Abandoned distributary channel - fill deposits) : رودخانههايشاخه اي داراي پيچش كم بوده و گاهي اوقات داراي عمق زيادي ميباشند . براي مثال در دلتاي ميسي سي پي عمق برخي از اين رودخانههاگاهي به 100متر ميرسد (كلمن و پرايور ، 1980 و 1982) . اگر به عللي ارتباط بين رودخانههايشاخه اي اصلي قطع شود ، در بالاي رسوبات دانه درشت (ماسه) درون كانال ، رسوبات دانه ريز معلق از قبيل سيلت و رس رسوب ميكنند . اين رسوبات غالباً داراي اختصاصات رسوبات رودخانههايمآندري ميباشد .
از اختصاصات اين رسوبات ميتوان كنلگلومراي موجود در كف كانال ، كاهش تدريجي اندازه دانههابه طرف بالا ، لايه بندي مورب عدسي و مسطح لايه بندي افقي ، ريپل مارك با لاميناسيون در قسمت فوثاني توالي و آثاري از قبيل تركهاي گلي و ريشه گياهان در رسوبات فوقاني را نام برد . همچنين جهت طبقه بندي مورب در رسوبات رودخانههايقطع شده شاخه اي يك جهتي ميباشد .
ب-خاكريزهاي طبيعي : خاكريزهاي طبيعي در محيطهاي دلتايي مشابه محيطهاي رودخانه اي است با اين اختلاف كه قسمتي از خاركيز در رودخانههاي شاخهاي ممكن است در زير آب تشكيل گردد . براي مثال امروزه مقداري از خاكريزهاي طبيعي بعضي از رودخانههايشاخهاي دلتاي ميسيسيپي در زير آب تشكيل ميشوند .ذرات تشكيل دهنده اين رسوبات در حد سيلت و رس است وگاهي اوقات ماسه دانه ريز در آنها نيز ديده ميشود كه هر چه از رودخانه دورتر شويم از اندازه دانههاكاسته ميشود . لايه بندي در اين رسوبات به فرم افقي ، مورب با مقياس كوچك ولاميناسيونهاي ريپلي ميباشد . ممكن است در اين رسوبات آثار گياهي نيز ديده شود .
ج-رسوبات خليجهاي بين رودخانههايشاخهاي : رسوبات خليجي بيشتر از سيلت و رس است كه به فرم افقي به لايه بندي نازك و لاميناسيون ديده ميشود . اين منطقه غالباً توسط خاكريزهاي طبيعي و يا باتلاق احاطه شده است و از يك طرف با درياي آزاد در ارتباط ميباشد (شكل 4-ج) . آثار جانوران در اين رسوبات فراوان است و به همين علت بهم ريختگي طبقات توسط موجودات در اين رسوبات زياد ميباشد . در توالي عمودي رسوبات خليجي ممكن است تناوبي از طبقات سيلتي و رسي ديده شود كه ذرات دانه درشت تر (سيلت) در مواقع سيلابي وذرات ريزتر (رسي) در هنگام آرام بودن محيط رسوب كرده اند كه اين خود باعث تشكيل اين تناوب شده است . در اين رسوبات مقدار زيادي دانههايگرده و اسپور ، كه از محل خود به اين حوضه آورده شده اند ، ديده ميشود .
د-رسوبات باتلاقي : باتلاق عبارت از منطقه وسيعي است كه توسط گياهان علفي پوشيده شده است (شكل 4-ج) . اين ناحيه بيشتر در هنگام مد از آب پوشيده ميباشد . رسوبات اين منطقه بيشتر از ذرات دانه ريز ، در حد سيلت و رس ، تشكيل شده است . درجه شوري آب باتلاق ممكن است از شيرين تا لب شور تغيير كند كه اين خود باعث گرديده است تا جانوران مخصوصي در اين محيط زندگي كنند . به علت رشد زياد گياهان در باتلاق ، پس از مرگ آنها ممكن است لايه هايي از زغال نارس تشكيل گردد . بطور كلي مواد آلي در اين رسوبات زياد بوده و منشا خوبي براي توليد مواد هيدروكربوري(گازي) ميباشد .
هـ - رسوبات كروس : اين رسوبات هنگاميتشكيل ميگردد كه سيلاب قسمتي از خاكريز طبيعي را شكسته و رسوبات دانه درشت ، در حد ماسه ، را به فرم قيفي يا مخروطي به داخل خليجها انتقال دهد (شكل 4-ج) . گاهي اوقات رودخانههايشاخه اي نيز در داخل اين مخروطها تشكيل ميگردد . رسوبات اين قسمت بيشتر از ماسه است ولي ذرات در اندازه سيلت و رس در آنها نيز ديده ميشود و هر چه از كانال اصلي به طرف مركز خليج پيش برويم ، از اندازه ذرات كاسته ميشود . طبقه بندي در اين رسوبات به فرم افقي ، مورب با مقياس كوچك و ريپل مارك و ريپل مارك با لايه بندي نازك است . گاهي اوقات در سطح زيرين رسوبات ماسه اي علائم سطح زيرين طبقه ديده ميشود كه به علت حركت و رسوبگذاري ذرات درشت تر بر روي رسوبات دانه ريزتر تشكيل شده است . زيرا پس از شكسته شدن خاكريز طبيعي ، به علت اختلاف چگالي بين آب رودخانه و آب درون خليج ، جريانهاي توربيدايتي حاصل ميشود . همچنين ممكن است طبقه بندي تدريجي (گريدد) در اين رسوبات نيز ديده شود . رسوبات كروس ممكن است باعث پر شدن خليجهاي بين رودخانههايشاخه اي شود كه به نام رسوبات پر كننده خليجها نيز گفته ميشود (كلمن و پرايور 1982) .
و-رسوبات جلگههايساحلي يا دشت شنير (Chenier plain or strand plain) : واژه شنير براي اولين بار در مورد رسوبات ماسه اي ساحلي ، كه در قسمت غربي دلتاي ميسيسيپي قرار دارد ، به كار برده شده است . اين رسوبات ماسهاي به صورت رشته هايي به موازات ساحل كشيده شده اند . رسوبات مزبور بيشتر در مناطقي كه امواج و جريانهاي به موازات ساحل موثرند تشكيل ميگردند . ذرات تشكيل دهنده اين رسوبات بيشتر از ماسه بوده و داراي جورشدگي خوبي ميباشند . طبقه بندي مورب و ريپل مارك در اين رسوبات به مقدار زيادي ديده ميشود .اصولاً ، رسوبات ماسه اي مزبور بر روي رسوبات دانه ريز باتلاقي زيرين قرار ميگيرد و سطح بالايي آن به علت خارج بودن از آب به توسط خاكها پوشيده ميشود . بايد توجه داشت كه در يك توالي عمودي ، اندازه ذرات در اين رسوبات به طرف بالا تدريجاً افزايش مييابد .
2-رخسارههايدلتايي زير آب : اين رخسارههادر منطقه زير حد جزر و مد به طرف دريا - قسمتي كه هميشه از آب پوشيده است - تشكيل ميشوند. رخسارههايزيرآبي خود به دو بخش : رسوبات قسمت جلويي دلتا و رسوبات قسمت انتهايي دلتا تقسيم ميشود .
الف-رسوبات قسمت جلويي دلتا (delta front deposits) : رسوبات قسمت جلويي دلتا بيشتر از ماسه بوده و به فرم شعاعي تشكيل ميشود (شكل 5 - ج) . هر قدر به طرف بالا دريا پيش برويم ، از اندازه ذرات تشكيل دهنده اين رسوبات كاسته ميشود ، زيرا انرژي محيط كمتر شده و رفته رفته ذرات سيلت و رس جانشين ماسه ميگردد . ماسه در بخش جلويي دلتا به فرم رسوبات تشكيل دهنده سدهاي دهانه رودخانههايشاخهاي (distributary channel mouth bar) و رسوبات رشتههايجزر و مدي واقع در دهانه رودخانه (River mouth tidal - Ridge deposits) ديده ميشوند .
واكنشهايي كه بين رسوبات حمل شده توسط رودخانه و فرايندهاي دريايي در دهانه رودخانه صورت ميگيرد باعث ميشود تا رسوبات به فرم سدهايي در زير آب تشكيل شود كه در اين صورت به رسوبات سدهاي دهانه رودخانههايشاخه اي موسوم ميباشد . ديناميك جريان آب و فرايندهاي دريايي در شكل هندسي دهانه رودخانه و توپوگرافي سدهاي شاخهاي اثر ميكند . بنابراين شكل هندسي و گسترش رسوبات ماسه اي سدهاي دهانهاي توسط جريان آب رودخانه ، اختلاف چگالي بين آب رودخانه و دريا ، شيب كف حوضه رسوبي به طرف دريا ، ميزان جزر و مد و جريانهاي جزر و مدي، قدرت امواج و نيروهاي ديگري كه باعث باعث انتشار مجدد رسوبات رودخانهاي ميگردند تعيين ميشود (كلمن و پرايور ، 1982) . هنگاميكه جريانهاي جزر و مدي قوي بوده و ليكن امواج و جريانهاي دريايي در ناحيه به ميزان زياد فعال نباشند ، دهانه رودخانه به دو بخش تقسيم ميشود كه با يوفوركيشن(bifurcation ) گفته ميشود . بر اثر كاهش انرژي رسوبگذاري دانههايماسه ، سدهاي دهانه اي به فرم شعاعي در اطراف دهانه رودخانههاي شاخهاي تشكيل ميشوند . ميزان رسوبگذاري در اين قسمت از محيطهاي دلتايي نسبت به ساير قسمتها زيادتر است . رسوبات تشكيل دهنده اين سدها بيشتر از ماسه با جورشدگي خوب ميباشد . بيشتر ساختمانهاي رسوبي در اين رسوبات از نوع طبقه بندي مورب با مقياس كوچك ، ريپلهايجرياني و بطور موضعي ساختمانهاي ريزشي است . رسوبات قسمت انتهايي اين سدها به طرف دريا ، بيشتر از ذرات ماسه ، سيلت و رس تشكيل شده است كه بطور متناوب ديده ميشوند . ساختمانهاي رسوبي موجود در اين رسوبات شامل لاميناسيونهايمورب با مقياس كوچك ، ريپل مارك ، ساختمانهاي كنده شده و پر شده و طبقات گريدد ميباشند . بهم ريختگي طبقات توسط موجودات در اين رسوبات زياد است و بقاياي پراكنده اي از موجودات در اين رسوبات يافت ميشود .
در حوضههايكشيده با جزر و مد قوي در مناطقي كه دلتا وارد دريا ميشود ، رسوبات ماسهاي بر اثر جزر و مد قوي به فرم رشته هايي به موازات رودخانه يا عمود بر ساحل رسوب ميكنند . اين گونه رشتههادر داخل ماسههايتشكيل دهنده سدهاي دهانه رودخانههابه وجود ميآيد . بهترين مثال اين رشتههايجزر و مدي در شط العرب واقع در خليج فارس است كه طول آنها در حدود 5 تا 15 كيلومتر و عرض آنها به حدود 2 كيلومتر ميرسد . فاصله اين رشتههادر داخل رسوبات سدهاي دهانه اي بين 2 تا كميبيش از 5 كيلومتر است . اين رسوبات از ماسههايدرشت با جورشدگي خوب تشكيل شده است . طبقه بندي مورب با مقياس بزرگ و كوچك در اين رسوبات ديده ميشود . يكي از فراوانترين ساختمانهاي رسوبي موجود در اين رسوبات طبقه بندي مورب در هم است كه اثر حركت رفت و برگشتي آب تشكيل شده است . خرده هايي از پوسته جانوران ، بطور پراكنده در اين رسوبات ديده ميشود . لايه بندي در اين ماسههافراوان است و احتمالاً بر اثر رسوبگذاري دانههايماسه در جريان پايين آب ، بويژه در هنگاميكه عمق آب و كم و سرعت زياد بوده است ، تشكيل شده است .
ب-رسوبات قسمت انتهايي دلتا (Proselta deposits) : اين رسوبات بيشتر از ذرات دانه ريز سيلت و رس تشكيل شده است كه در محيطي آرام و به فرم معلق رسوب كرده اند . هر قدر به طرف دريا پيش برويم از اندازه ذرات كاسته شده و نسبت سيلت به رس كم ميشود . رسوبات قسمت انتهايي دلتا بيشتر به فرم لاميناسيونهايموازي و افقي است . بهم ريختگي طبقات توسط موجودات در اين رسوبات زياد است ، زيرا هر قدر به طرف دريا پيش برويم شرايط زندگي براي موجودات مناسبتر شده و بر تعداد آنها افزوده ميشود . تنوع فسيلي در اين رسوبات بيشتر از رسوبات قسمت جلوئي دلتاست . رسوبات قسمت انتهايي دلتا بطور تدريجي به رسوبات دريايي ، كه حاوي فسيل فراواني هستند ، تبديل ميشوند.
مثالي از دلتاهاي قديمه در ايران :
يكي از مثالهاي قديمه رسوبات دلتايي در ايران ، رسوبات شيلي و ماسه سنگي سازند شمشك (ژوراسيك تحتاني تا مياني) در شرق حوضه البرز است. راد (1986) ، سازند شمشك را به 6 واحد چينه اي سنگي (ليتواستراتيگرافي) تقسيم كرده و معتقد است كه اين رسوبات در يك سيستم رودخانه اي - دلتايي رسوب كرده اند (شكل 6 - ج) . واحد 1 از شيل و ماسه سنگ تشكيل شده است كه به فرم ديسكانفورم بر روي آهكهاي ترياس قرار دارد . وجود آثاري از خاكهاي قديمه در قسمت تحتاني اين واحد مويد است كه اين رسوبات در زمان ژوراسيك در محيطي تشكيل گرديده كه در معرض هوا قرار داشته است . تركيب كاني شناسي ، ادامه دار نبودن تودههايماسهاي و نبود فسيل در اين رسوبات نمايش دهنده اين است كه آنها در يك سيستم ماندري بر جاي گذاشته اند . واحد 2 بيشتر از ماسه سنگ است كه وي آن را رسوبات پر كننده كانالهاي شاخهاي تفسير كرده است . در اين واحد سنگي كاهش تدريجي اندازه دانههابه طرف بالا ، وجود ماسه سنگ پبلي تا ميكرو كنگلومرا در قسمت تحتاني ، نبود فسيل و حفرههايتشكيل شده توسط موجودات و ايممچور بودن ماسه و لايه بندي مورب از اختصاصاتي است كه وي براي تفسير خود از آنها استفاده كرده است . واحد 3 از شيل آهكي تشكيل شده كه در يك محيط آرام رسوب كرده است . لاميناسيونهاينازكي از رس سنگ و سيلتستون و بطور موضعي لايه هايي از آهك و آثار زيادي از فسيلهاي گياهي - برگها و تنههايدرختان - و افقهايي از زغال سنگ در اين واحد نمايش دهنده رسوبگذاري اين رسوبات در محيط باتلاقي ميباشد . واحد 4 بيشتر از ماسه سنگ تشكيل گرديده است كه در آنها بقاياي زيادي از فسيل و حفرههايتشكيل شده توسط موجودات و ريپل ماركهاي جرياني مشاهده ميشود . اين رسوبات در قسمت جلويي دلتا به طرف دريا رسوب كرده اند . واحد 5 بيشتر از شيل است و حاوي مقدار زيادي فسيل از قبيل فرامينيفرها ، دو كفه ايهاو آمونيتهاميباشد و در شرايط دريايي (فلات قاره) در محيطي آرام بر جاي گذاشته شده است . واحد 6 بيشتر از ماسه سنگ بوده كه در بالاي شيلهاي دريايي قرار دارد . اين ماسه سنگ از دانههايريز ماسه با جورشدگي خوب تشكيل گرديده كه در محيطهاي جزاير سدي رسوب كرده اند . ماسه سنگ مزبور به طرف شرق بيشتر تغيير رخساره داده و حاوي مقدار زيادي لايههايشيلي است و به نظر ميرسد كه دورتر از ساحل (در جزاير سدي) يا در قسمت انتهايي بخش جلويي دلتا بر جاي گذاشته شده اند . بطور كلي واحدهاي 1 تا 3 نمايش دهنده رسوبگذاري در محيطهاي خارج از آب دلتايي و رسوبات 4 تا 6 در قسمتهاي زير آب محيطهاي دلتايي تشكيل شده اند . از مطالعات انجام شده چنين بر ميآيد كه ميزان فرونشيني كف حوضه بيشتر از ميزان رسوبات وارده به منطقه بوده است . زيرا در اثر فرونشيني ممتد كف حوضه ، دريا رفته رفته به طرف جنوب پيشروي كرده و رسوبات دريايي در بالاي رسوبات دلتايي قرار گرفته است .
كلياتي در مورد تشخيص رسوبات دلتايي و نوع آنها
براي تشخيص رسوبات دلتايي و نوع آنها بايد چند نكته را مورد توجه قرار داد:
1-تغييرات رخسارههادر يك ستون چينه شناسي . بطور كلي در حالت پسروي اندازه دانهها، در يك توالي عمودي به طرف بالا تدريجاً درشت تر (شكل 4- ج) و در حالت پيشروي اندازه دانههابه طرف بالا ريزتر ميشود . براي مثال در حالت پسروي رسوبات دانه درشتر ( ماسه اي ) قسمت جلويي دلتا بر روي رسوبات رسي قسمت انتهايي دلتا قرار ميگيرد و بدين جهت در توالي عمودي اندازه دانههابه طرف بالا زيادتر ميشود . همچنين در حالت معكوس ( پيشروي ) ، رسوبات رسي قسمت انتهايي بر روي رسوبات ماسه اي بخش جلويي دلتا قرار ميگيرد و باعث كاهش اندازه دانههابه طرف بالا در يك توالي ميگردد.
2- بررسي ارتباط جانبي رخسارههايمختلف در يك مقياس منطقه اي براي تشخيص رسوبات دلتايي از اهميت خاصي برخوردار است . زيرا برخي از رخسارههاادامه دار نبوده و بطور جانبي به رخسارههايديگر تبديل ميشوند . براي مثال ميتوان رسوبات پر كننده كانالهاي شاخهاي را نام برد كه ماسه دانه درشت پر كننده كانال بطور جانبي به رسوبات دانه ريز تبديل ميشود كه اين خود به تشخيص رسوبات دلتايي كمك فراواني ميكند . از مثالهاي ديگر ميتوان رسوبات سدهايي كه در دهانه رودخانههايشاخه اي تشكيل ميشوند را نام برد كه بطور جانبي به رسوبات دانه ريز دريايي تبديل ميگردند . همچنين وجود رگههايزغالي در رسوبات قسمتهاي خارج از آب دلتا براي تشخيص رسوبات دلتايي از اهميت زيادي برخوردار است . بايد توجه داشت كه رگههايزغالي در محيطهاي رودخانه اي نيز تشكيل ميشود.
3-رسم نقشههايهم سنگي ماسههادر رسوبات دلتايي به تفسير وضعيت انرژي در زمان رسوبگذاري و نوع دلتا كمك فراواني مينمايد (شكل 3-13) . براي مثال ميتوان اثر انرژي امواج جزر و مد ، كه در پراكندگي رسوبات موثرند ، را نام برد .
4-رسم جهت جريانهاي قديمه با استفاده از طبقه بندي مورب ، ريپل مارك و غيره و نيز تركيب ذرات تشكيل دهنده رسوبات دلتايي خود را در تعيين منشاء رسوبات و نوع دلتاي موجود در منطقه تا حدودي اهميت دارد . براي مثال در رسوبات دلتايي كه تحت تاثير فرايندهاي جزر و مدي تشكيل شده اند، طبقه بندي مورب در هم ديده ميشود كه در دلتاهاي ديگر وجود ندارد . زيرا به علت حركت رفت و برگشت آب ، تحت تاثير جريانهاي جزر و مدي ، دو سري طبقه بندي مورب در دو جهت مخالف با زاويه 180 درجه نسبت به يكديگر تشكيل ميشوند .
5-در خاتمه با استفاده از اطلاعات موجود در مورد وضعيت چينه شناسي منطقه مورد مطالعه ، محيط رسوبي تفسير و مدل رسوبي ارائه خواهد شد . زيرا ارتباط جانبي و عمودي رسوبات مورد مطالعه با رسوبات ديكر براي تفسير آنها بسيار حائز اهميت است .
منابع و مؤاخذ :
1ـ موسوي حرمي، و ، رسوبشناسي (بخش دوم) ، آستان قدس رضوي .
2ـ معتمد ، الف ، 1376 ، رسوبشناسي (جلد دوم) ، دانشگاه تهران
3ـ مهاري ، ر ، 1379 ، محيطهاي رسوبي ، جزوه درسي دانشگاه آزاد اسلاميواحد شاهرود .