$('#s1').cycle('fade');
  جستجو

 صفحه نخست  |  راهنمای فروشگاه  |  تماس با ما  |نحوه خرید  |  سبد خرید   |        ثبت شده در سايت ساماندهي كشور

مقالات رایگان دانشجویی > زمین شناسی و جغرافیا

Bank Sepah:5892-1010-5735-6012

Email: dociran.pdfiran@gmail.com

09153255543  عالم زاده

 مقالات رایگان زمین شناسی و جغرافیا
ارزیابی و بررسی استعدادهای طبیعی حوزه و تعیین اولویت بندی هر یک از زیرحوزه ها از نقطه نظر مسائل و مشکلات عارض بر آنها نظیر فرسایش ، سیل خیزی ، تخریب پوشش گیاهی و کم آبی

تاریخ ایجاد 1388/12/20  تعدادمشاهده  4883

 

بسمه تعالي
1- مقدمه و هدف
مطالعات زمين شناسي و ژئومورفولوژي بعنوان مطالعات پايه نقش اساسي را در طرحهاي آبخيزداري دارد زيرا با استفاده از نقاط ضعف و قوت تشخيص داده شده در اين مطالعات ضمن هدايت گروههاي ساير بخش ها طراحان وبرنامه ريزان را براي اتخاذ راهبردها و تصميم هاي مبتني بر شناخت صحيح و حقيقي از عوامل موجود در عرصه آبخيز رهنمون مي سازد .
اين مطالعات با در نظر گرفتن مجموعه عوامل و شرايط اقليمي ، زمين شناسي ، زمين ساخت و زمين ريخت شناسي و حاكم بر زير حوزه ها و مناطق مورد مطالعه به ارزيابي و بررسي استعداد هاي طبيعي حوزه و تعيين اولويت بندي هر يك از زير حوزه ها از نطقه نظر مسائل و مشكلات عارض بر آنها نظير فرسايش ، سيل خيزي ، تخريب پوشش گياهي و كم آبي و مي پردازد .
از طرفي ديگر عوامل زمين شناسي نظير جنس سنگ ، مقاومت آن در برابر بارگذاري ، روند و نوع شكستگيها ، فاصله داري و بازشدگي درزه ها ، موقعيت گسلهاي فعال ، امكان لرزه خيزي منطقه و نقش اساسي را در تعيين موقعيت مكاني سازه هاي آبخيزداري دارد .
عوامل زمين شناسي سبب ايجاد منابع قرضه سنگي و خرده سنگي در حوزه مي شوند كه شناسايي موقعيت مكاني و كيفيت آنها امري اساسي در تعيين نوع سازه ها و اجراي اقتصادي آنهاست .
نظر به اولويت مناطق روستايي و محروميت زدائي از آنها و به منظور كنترل سيل و فرسايش و رسوب وذخيره سازي بهينه منابع آب و خاك طرح تفضيلي اجرائي حوزه آبخيز برنطين شهرستان رودان در دستور كار مديريت آبخيزداري سازمان جهادكشاورزي استان هرمزگان قرار گرفته است.
مطالعات زمين شناسي و ژئومورفولوژي داراي مجموعه اي از اهداف پايه به منظور ايجاد مبنا براي مطالعات ساير بخشها و مجموعه اي از اهداف مستقل به شرح ذيل مي باشد :
1- بررسي واحدهاي چينه سنگي حوزه به منظور شناسايي انواع رخساره هاي سنگي موجود در حوزه جهت بكارگيري در مطالعات خاك شناسي .
2- بررسي زمين ساخت وتكتونيك منطقه در راستاي نقش عناصر ساختاري و گسلها در لرزه خيزي و پايداري سازه ها و
3- تعيين واحدهاي ليتولوژيك حساس به فرسايش پذيري به منظور بكارگيري در مطالعات فرسايش و رسوب .
4- تعيين مناطق نفوذپذير و نفوذناپذير به منظور شناسايي استعداد سيل خيزي واحدهاي سنگي و مناطق با ارزش از نقطه نظر آب زيرزميني وپخش سيلاب ومطالعات سيل خيزي در هيدرولوژي و تلفيق
5- تعيين واحدها ، تيپ ها و رخساره هاي ژئومورفولوژيكي به عنوان يك مبنا در مطالعات خاك شناسي ، فرسايش و رسوب پوشش گياهي وواحدهاي برنامه ريزي .
6 مشخص نمودن منابع قرضه سنگي و خرده سنگي مناسب جهت استفاده در ساخت سازه هاي آبخيزداري و رتبه بندي واحدهاي سنگي از ديدگاه ساختگاه و پي سازه ها
7- بررسي و مشخص نمودن موارد خاص تاثير گذار در حوزه نظير زمين لغزشها ، گنبدهاي نمكي ، برف و بهمن و
جهت انجام مطالعات زمين شناسي و ژئومورفولوژي حوزة آبخيز برنطين شرح خدمات صفحة بعد از طرف كارفرماي محترم به اين مشاور ابلاغ گرديده است :
 زمين شناسي و ژئومورفولوژي :
1- جمع آوري عكس ، نقشه ، منابع اطلاعاتي و آماري .
2- ارائه متدولوژي .
3- ارائه خلاصه گزارش .
4- ارائه موقعيت جغرافيايي و راههاي دسترسي و نقشه مربوطه .
5- تدقيق فتوژئولوژي و ارائه جزئيات جديد در نقشه با مقياس 1:25000 يا   1:10000 .
6- تدقيق نقشه زمين شناسي با مقياس 1:25000 يا 1:10000  .
7- تدقيق واحدهاي چينه اي ( جنس ، لايه بندي ، كنتاكت لايه ، شيب و جهات شيب .
8- تدقيق ارائه درصد گسترش هر سازند .
9- تدقيق تكتونيكي ( معرفي چين خوردگي ها ، گسلها ، شكستها ) و ارائه نقشة زمين ساخت .
10- تدقيق فرآيند هاي فرسايش در حوزه ( معرفي اناع هوازدگيها در واحدهاي سنگي حوزه ) .
11- تدقيق حساسيت به فرسايش واحدهاي سنگي و ارائه نقشه حساسيت به فرسايش .
12- تدقيق منشأ رسوبات و اثرات عوامل جابجايي آنها و ارائه راهكارهاي عملي جهت جلوگيري و مقابله با خطرات احتمالي .
13- تدقيق نفوذپديري حوزه و ارائه نقشه نفوذ پذيري .
14- تدقيق خصوصيات هيدروديناميكي واحدهاي سنگي و تأثير كمي و كيفي آنها بر منابع آب .
15- تدقيق برشهاي زمين شناسي در امتداد رودخانه اصلي و ارائه نقشة آن .
16- تدقيق اطلاعات منابع قرضه و ارائه نقشه موقعيت و تعيين روشهاي مناسب بهره برداري با هدف جلوگيري از ايجاد فرسايش و رسوب .
17- بررسي واحدهاي سنگي از نظر احداث سازه ها و ابنيه هاي آبخيزداري و مشخص كردن محدوديت ها و مشكلات و نيز قابليتها .
18- تدقيق موارد خاص تأثير گذار در حوزه نظير گنبدهاي نمكي و معادن و مناطق بهمن گير و .... .
19- تدقيق واحدها ، تيپ ها و رخساره هاي ژئومورفولوژي و ارائه نقشه .
20- تدقيق پايداري ، پهنه هاي لغزشي و ريزشي و تهيه نقشه ناپايداري شيبها و تكميل پرسشنامه مخصوص اطلاعات زمين لغزش .
21- پيشنهاد عمليات اجرايي كنترل رسوبات واحدهاي سنگي رسوب گير و پايداري شيبها و حركات توده اي و اولويت بندي عمليات اجرايي .
2- پیشینه مطالعاتی:
محدوده مطالعاتی درشهرستان روران استان واقع گردیده است. مطالعلت زمین شناسی در این نواحی همانند سایر نواحی ایران با بررسیهای به مقیاس 000/1:250 بوده است حوزه آبریز – در شیت زمین شناسی 000/1:250 میناب واقع است که به عنوان بخشی از پهنه ساختاری –رسوبی مکران محسوب می شود که در آن پی سنگ از نوع پوسته های اقیانوسی است که با – نسبتاً ضخیمی از رشته های فلیشی و مولاسی کرتاسه پسین پلیوس پوشیده شده اند. این بررسیها توسط تیمی مشترک از کارشناسان شرکت مهندسین پاراگن استرالیا و سازمان زمین شناسی کشور طی سالهای اولیه انقلاب اسلامی انجام شد. زمین شناسی همچون Bailey, child, Dalaei, Jones, swain, smith, pooyai, motamedi, peterson  تحت رهبری دکتر مورگان ، مک گال و مهاجر اشجعی این تحقیقات را با تهیه نقشه 000/100 :1 زمین شناسی میناب در سال 1359 به پایان رسانیده اند. علاوه بر این بررسیهایی پایه ای توسط سازمان زمین شناسی کشور مطالعات و بررسیهای دیگر زمین شناسی در قالب پروژه های عمران ، اکتشافها و ... در منطقه به انجام رسیده است. به عنوان نمونه می توان به
-        طرح پی جویی مواد معدنی خاص درمیناب 1371 (سازمان صنایع و معادن استان هرمزگان)
-        طرح پی جویی سنگهای تزئینی و نما در میناب ، رودان و جاشک 1378 (مهندسین مشاور تحقیقات معدنی خاک --)
-        پی جویی مواد معدنی کانیهای فلزی در سطح استان هرمزگان 1376 (سازمان صنایع و معادن و سازمان زمین شناسی کشور)
-        شناسایی عناصر گروه پلاتین در نواحی --- و فاریاب 1379 (سازمان زمین شناسی کشور)
-        پی جویی ذخایر متامورفیک ها اولترامانیک در ایران در منطقه میناب 1366 (سازمان زمین شناسی کشور)
-        مطالعات زمین شناسی محور و مخزن سد استقلال میناب وزارت نیرو
-        پژوهش در ژئومورفولو-- -- دینامیک جلگه میناب پایان نامه کارشناسی ارشد 1378
-        نقش فرسایش و رسوب در تعیین الگوی مورفولوژیک بخش تحتانی رودخانه میناب پایان نامه کارشناسی ارشد 1380
-        ژئو شیمی و زمین شناسی – کروسیت فاریاب استان هرمزگان پایان نامه کارشناسی ارشد 1374
-        مطالعه پترولوژی ، پترو گرافی و ژئوشیمی سنگهای اولتراوائیک – پایان نامه کارشناسی ارشد 1376
-        مطالعات زمین شناسی و ژئومورفولوژی مرحله توجیهی آبخیز شمیل واحدی شرکت خدمات مهندسی بهار 1379
-        مطالعات ژئوفیزیکی برداشت و تفسیر اطلاعات مغناطیسی سنجی منطقه رودان پایان نامه کارشناسی ارشد 1375
-        مطالعات ژئوفیزیک دشت توکهور جغین ، شرکت مهندسی منابع آب 1372
-        مطالعات ژئوفیزیک منطقه رودان ، دفتر بقررسیهای منابع آب بخش آبهای زیر زمینی 1366
در این گزارش جهت بررسی واحدهای چینه سنگی از راهنمای نقشه زمین شناسی 000/100: 1 میناب همراه با – --- آن از طریق فتوژئولوژی عکسهای هوایی منطقه استفاده شده و از منابع دیگری همچون 1987 hubber,1993,1985,1983 ma call و.. نیز بهره گیری شده است. اکنون با ارج نهادن به زحمات کلیه زمین شناسان و محققینی که در راستای طرحهای عمرانی دیگر به بررسی منطقه پرداخته اند سعی نمائیم داده ها یمورد نیاز جهت مطالعات اجرایی آبخیز داری را بر اساس شرح خدمات خواسته شده در حد بضاعت ارائه نمائیم.
3- متدولوژي و روش كار :
در تهيه گزارش زمين شناسي و ژئومورفولوژي حوزه آبخيز مورد مطالعه مراحل كاري ذيل انجام شده است .
 
1-      جمع آوري و بررسي گزارشها ، مطالعات و نقشه هاي موجود از منطقه مطالعاتي كه ذكر  برخي از آنها در مبحث پيشينه وسوابق مطالعاتي رفت .
2-بررسي نقشه هاي توپوگرافي و زمين شناسي منطقه مورد مطالعه شامل نقشه هاي توپوگرافي 000/1:50 شيت هاي كهنوج بالا و جغين نتشار يافته توسط سازمان جغرافيائي نيروهاي مسلح در سال 1376 و نقشه هاي توپوگرافي 1:25000 منطقه مطالعاتي .
 
 
كهنوج بالا
 
7444I
 
 
جغين
 
7444II
 
 
 
و نقشه هاي زمين شناسي شيت 1:250،000 و 1:100،000 ميناب به شماره 7444 انتشار يافته توسط سازمان زمين شناسي كشور در سال 1359 .
3-مطالعه وتفسير عكسهاي هوايي منطقه به مقايس 000،1:55 و  1:40،000و انجام عمليات فتوژئولوژي مقدماتي محدوده مطالعاتي .
حوزه آبخيز برنطين  شهرستان رودان بر روي عكسهاي هوايي به مقايس 1:40،000  برداشت شده در سال 1957 توسط سازمان نقشه برداري با مشخصات ذيل واقع شده است .
 
N
1213 Run1
1212
1211
1210
Strip12
1312 Run2
1311
1310
1309
Strip13
 
 
راهنماي عكسهاي هوايي به مقياس 1:40،000 حوزة آبخيز برنطين برداشت شده در سال 1374 بلوك 117 (سازمان نقشه برداري كشور ) .
4- بازديد صحرائي و تعيين نحوه پيمايشها و نوع برداشتهاي مودر نياز .
5- بررسي مجدد نقشه ها و عكسهاي هوايي به منظور تهيه دستورالعمل كار صحرائي و ميداني .
6-كار ميداني وصحرائي اصلي ،بررسي عوارض زمين شناسي وساختاري از قبيل لايه بندي ، گسلها ، درزه ها و رخساره هاي ژئومورفولوژيك اشكال فرسايشي و توصيف هر يك از عوارض .
7-تكميل نقشه هاي زمين شناسي ، حساسيت سنگها به فرسايش و ژئومورفولوژي و نفوذپذيري و استعداد سيل خيزي با استفاده از اطلاعات صحرائي و فتوژئولوژي .
8-بازديد تكميل ميداني به منظور رفع مشكلات موجود ونواقص احتمالي وتصحيح نهايي نقشه ها و بازديد از مناطق مناسب پيشنهادات اجرائي از نظر ساختگاه ومنابع قرضه .
9-ارائه نقشه هاي زمين شناسي ، حساسيت به فرسايش ، نفوذپذيري ، زمين ساخت ، استعداد سيل خيزي سنگها و ژئومورفولوژي .
10-        محاسبات مربوط به مساحت و درصد واحدهاو رخنمونها و
11-        نگارش وتدوين گزارش نهايي و ارائه نتايج ومستندات . (گزارش حاضر) .
 
4-خلاصه وچكيده گزارش :
حوزه آبخيز برنطين شهرستان رودان  در مختصات جغرافيايي /15،^57 تا /22،^57   طول شرقي و /12،^27 تا /18،^27 عرض شمالي در فاصله حدود 50 كيلومتري جنوب شرقي شهرستان رودان در بخش  جغين واقع شده است كه وسعتي در حدود 6867  هكتار داشته و يكي از سرشاخه هاي رودخانه جغين مي باشد كه به هفت زير حوزه يك واحد هيدرولوژيك فرعي و دو پارس غير مستقل تقسيم بندي شده است همانطور كه درنقشه هاي زمين شناسي ناحيه اي قابل مشاهده است حوزه مذكور در زون زمين شناسي مكران در جنوب ايران قرار گرفته و سطح بستر آن تماماً از آميزه هاي رنگين همراه با نهشته هاي كواترنري تشكيل شده است . واحدهاي چينه اي حوزه از قديم به جديد عبارتند از :
-    آميزه هاي رنگين شامل سنگهاي اولترابازيك آذرين وسنگهاي آهكي واحدهاي در هم پيچيدة انيوليت ملانژ  كه حدود 49 درصد سطح حوزه را شكل داده اند . اين مجموعه شامل آمفيبوليت حدود 2/2 هكتار ، بازالت حدود 8/94 هكتار مجموعه درهم رسوبي آهكي و راديولاريتي و سنگهاي بازيك 1760 هكتار ، سنگهاي سرپانتيني 8/831 هكتار ، مجموعه سنگهاي اولترابازيك پوسته اقيانوسي 5/45 هكتار و آهكها حدود 4/633 هكتار مي باشد .
-     نهشته هاي كواترنري شامل پادگانه هاي و آبرفتي قديمي و مخروط افكنه و آبرفت بستر رودخانه كه با وسعتي درحدود 4/3495 هكتار و 51  درصد سطح اين حوزه را به خود اختصاص داده اند .
از نظر سنگ شناسي نيز عمده سنگهاي منطقه را مجموعة درهم رسوبي آذرين آميزة رنگين غيرقابل تفكيك كه سطحي معادل 6/25 درصد از حوزه را بوجود آورده اند آهكها حدود 2/9  درصد و سنگهاي آذرين اولترابازيك مانند بازالت و گابرو و سرپانتينيت نيزدر حدود 2/14  درصدآنرا تشكيل داده اند حدود 51 درصد سطح حوزه را نيز نهشته هاي سخت نشده و منفصل كواترنري تشكيل داده اند . مقاومت سنگهاي فوق از سنگهاي بازالتي ، آهكي  و گابرو ، سرپانتين به شيل آهكي ، نيليت و ماسه سنگ و سيلتستون در آميزة رسوبي افيوليت ملانژهاكاهش مي يابد . از نظر هوازدگي نيز بيشتر هوازدگي فيزيكي در حوزه قابل مشاهده بوده و در نموگرام پتلير از نوع هوازدگي فيزيكي  متوسط تا خفيف مي باشد . براساس رتبه بندي پسياك براي حساسيت سنگها به فرسايش حدود 6/20  درصد در رده سست و حساس به فرسايش 1/56  درصد در رده فرسايش پذير 8/12 درصد در رده نسبتاً فرسايش پذير و 6/10 درصد در رده مقاوم به فرسايش قرار گرفته اند .
گسلهاي درهم پيچيده و درزه ها در شكل آفريني حوزه مهمترين نقش را ايفاء نموده اند . گسلهاي منطقه داراي روند شمالي جنوبي تا شمال غرب _ جنوب شرق  بوده و عمدتاً مرز ميان كوه ودشت را نيز تشكيل مي دهند اين مجموعه متعلق به زون  يا بلوك ساختمان آميزة افيوليتي در حد فاصل دو گسلة اصلي رودان _ دستگرد و پالمي _ زندان در شرق و غرب دشت آبرفتي رودان _ جغين مي باشد .
علاوه بر گسله هاي اصلي فوق  گسله هاي فرعي منشعب از آنها نيز همراه با شكستگيهاي شمالي _ جنوبي تا شمال غربي _ جنوب شرقي سبب درهم پيچيدگي و راندگي مجموعه هاي رسوبي و آذرين افيوليتي شده است .  درزه هاي برشي و طولي و عرضي مرتبط با گسلها و شكستگيهاي شمالي جنوبي در سنگهاي سخت حوزه درقسمت شمال شرق شرق و جنوب غربي حوزه  ديده مي شوند كه روند اصلي استرس  ^68 N را نشان مي دهند از ديدگاه لرزه زمين ساخت با توجه به نزديكي گسله هاي اصلي زندان و رودان و ميناب به منطقه طرح حداكثر شتاب افقي حركت زمين درحالت DBE براي دوره بازگشت هاي 25 و 50 ساله به ترتيب برابر g17% و g23%پيش بيني مي شود حدود 8/39 درصد از سطح حوزه نفوذناپذير و كم تراوا حدود 2/9 درصد تراوايي متوسط و حدود 51 درصد نيز تراوا وخيلي تراوا مي باشند. از اين ديدگاه حدود 49 درصد سطح حوزه سيل زا و حدود 51 درصد آن نيز توانايي نگهداري و ذخيره سيلاب بعنوان پهنه پخش را دارا هستند .
براساس مطالعات ژئومورفولوژي انجام شده 7/1642 هكتار كوهستان ، 5/1798 هكتار تپه ماهور و 2/3426 هكتارپادگانه و دشت آبرفتي سيلابي در قالب 11 رخساره در حوزه وجود دارد . با توجه به وسعت كم واحد كوهستان و تپه ماهور در مقايسه با واحد پادگانه و دشت بديهي است پتانسيل توليد آب در اين حوزه كاهش يابد . از اين ميان حدود 2838 هكتاررخنمون سنگي ، 603 هكتار داراي رخساره پوشش فرسايشي منفصل و حدود 2/3426 هكتار نهشته هاي سخت نشده كواترنري در حوزه وجود دارد .
 بنابراين 4029 هكتار از سطح اين حوزه داراي خاك جهت عمليات پوشش گياهي در صورت وجود آب در دسترس خواهد بود . كه با توجه به كمبود آب بهتر است در سطح حدود 3426 هكتار اراضي پادگانه آبرفتي تا مخروط افكنه عمليات توامان ذخيره نزولات و پخش سيلاب جهت استفاده بهينه از بارش در سطح خود اين اراضي انجام پذيرد . منابع قرضه سنگي از سنگهاي آهكي و بازالتي مجموعة آميزة رنگين قابل تأمين خواهد بود . ضمن آنكه منابع قرضه شن و ماسه مخلوط نيز از واحدهاي qa1 و qf با سرند نمودن قابل استحصال مي باشد . اما منابع قرضه ريز دانه جهت عمليات خاكي نظير بندهاي خاكي در حوزه وجود ندارد و بايستي از خارج حوزه تأمين گردد .
5- موقعيت و شرايط جغرافيايي :
     آنجزبرنطین بین تحقیقات جغرافیایی  تا  طول شرقی و  تا  عرض شمالی در فاصله حدود 50 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان رودان قرار گرفته که وسعتی در حدود 6867 هکتار دارد.
حداکثر ارتفاع در آن                   متر و حداقل ارتفاع در خروجی آن             متر از سطح دریا ارتفاع دارد. آبادیهای کهنوشتری ، استهرو ، پا سفید ، دره جایی ، بالا شهر و سرخلان و گراب به ترتیب از غرب به شرق و در امتداد جاده اسفالته برنطین به منوجان در این حوزه آبخیز واقع شده اند. این آبادیها عمدتاً تا در حاشیه رودخانه اصلی جنینی واقع هستند بطوریکه عمده آب کشاورزی و شرب آنها توسط چاههای دستی و حفاری شده در آبرفتهای و گادگانه های حاشیه این رودخانه تامین می شود. آبادیهای متروکه و قدیمی کهورک و استهرو در پی خشک سالی های هفت ساله اخیر کاملا خالی ا زسکنه شده و چشمه های آنها دارای کمترین آبدهی طی سال اخیر بوده است . اما سایر آبادیها حاشیه رودخانه (اصلی) کم و بیش از اسیب های خشکسالی در امان مانده اند. راه دسترسی به حوزه همان جاده آسفالته رودان به برنطین و سپس به روستاهای پا سفید تا گراب می باشد که راههای فرعی و خاکی درجه 2 و 3 جهت رسیدن به استهرو (امام زاده) و آب کهورک و همچنینباغات جدید الاحداث حاشیه رودخانه جنین و کهنوشتری از آن منشعب می شوند. دره های اصلی زیر حوزه ها تا چند کیلومتر خروجیرا با ماشینهای کمک دار قابل دسترس است اما به واسطه خندق های عمیق در آبرفتهای مخروط افکنه ای به یکباره غیر قابل عبور شده و بایستی تا انتها بوسیله کوهپیمایی پیمایش شوند. نقشه شماره 1 موقعیت و راههای دسترسی به این حوزه را نشان می دهد. این حوزه آبخیز بر اساس وضعیت توپوگرافی ، زمین شناسی و شبکه آبراهه ها و جمع بندی گروه مطالعاتی به هفت زیر حوزه مستقل و دو پارسل غیر مستقل (int) تفکیک شده است.
نقشه شماره 2 وضعیت توپوگرافی و شبکه هیدرو گرافی همراه با تقسیمات زیر حوزه ها را به مقیاس 000/50 :1 نشان می دهد. هوا در این منطقه بسیار گرم و اختلاف درجه حرارت روزانه و سالیانه بسیار متفاوت است. ریزش باران منحصراً در اواخر پاییز و زمستان و گاهی اوایل بهار به صورت رگبار اتفاق می افتد. شغل اکثر مردمان ساکن حوزه کشاورزی و با غداری بود . و عده ای نیز به فعالیتهای خدماتی و اداری در حوزه شهرستان مشغولند. دام موجود در حوزه نیز بیشتر از نوع گله ها ی بزرگتر گوسفندی می باشد. جدول شماره 1 مشخصات مهم فیزیوگرافی زیر حوزه ها و کل آبخیز برنطین را جهت بهره برداری در معرض دید قرار می دهد
نقشه شماره 1
 
نقشه شماره 2
 
 
 
جدول شماره 1: برخي از اطلاعات و مشخصات مهم فيزيوگرافي حوزه آبخيز برنطين شهرستان رودان
مشخصات فيزيوگرافي
 
 
زيرحوزه
مساحت
ha
محيط
km
بلندترين ارتفاع
M
كمترين ارتفاع
M
شيب متوسط وزني حوزه%
ضريب گرد شدگي حوزه
RC
تراكم آبراهه
 
Km
 
Km2
 
طول بلندترين آبراهه
km
شيب متوسط وزني آبراهه اصلي%
زمان تمركز hr
B1
1156.9
 
22.78
686
179
3/22
0.28
12.8
6/10
1/5
1.44
B2
327.4
12.68
443
179
9/9
0.26
14.5
94/5
7/4
0.92
B3-1
870.4
15.79
654
305
39
0.44
11.5
55/6
5/5
0.94
B3-int
279.6
12.3
305
177
---
---
13.0
-
-
--
B3
1150
25.5
654
177
5/34
0.22
11.8
03/12
2/4
1.63
B4
403.6
14.6
504
179
30
0.24
12.0
99/5
7/5
0.89
B5
417.9
10.9
502
180
28
0.44
12.1
25/5
8
0.74
B6
467.9
14.15
580
200
31
0.29
9.7
42/6
8/7
1.00
B7
484.3
14.47
650
200
35
0.29
10.8
24/7
6/6
1.00
B-int
2459.2
-
-
-
-
-----
10.6
-
-
---
کل منطقه
6867.2
39
-
-
21
-----
11.4
-
-
---
 


6- زمين شناسي عمومي :
استان هرمزگان در جنوب ایران و در شمال تنگه هرمز قرار دارد و جایگاه جغرافیاییاین استان و قرار گیری آن در فصل مشترک سه پهنه ساختاری – رسوبی زاگرس-مکران و ایران مرکزی سبب گردیده تا استان هرمزگان جایگاه زمین شناسی و ساختاری ویژه ای داشته باشد.
به همین لحاظ از دیدگاه زمین ساختاری استان هرمزگان را می توان به سه پهنه یازون تقسیم نمود:
الف- پهنه ایران مرکزی که درپایانه شمال استان هرمزگان قرار دارد.
ب- پهنه ایران مرکزی که درپایانه شمال استان هرمزگان قرار دارد.
ج- پهنه مکران که شامل نواحی واقع در خاور میناب تا خاور جاسک است.
نقشه شماره 3 زمین شناسی عمومی استان هرمزگان و موقعیت حوزه آبخیز برنطین را بر روی آن نشان می دهد.
از آنجا که محدوده حوزه آبخیز برنطین در پهنه – واقع شده است ویژگیهای زمین شناسی عمومی و ساختاری پهنه مذکور تشرع می گردد.
نواحی واقع درخاور شهرستان و گسل میناب به عنوان بخشی از پهنه ساختاری ، رسوبی مکران شناخته شده است که ویژگیهای پی سنگی و الگوی ساختاری ویژه ای بر آن حاکم است که با سایر نواحی استان هرمزگان تفاوتهایی آشکار دارد./ دراین بخش ، برخلاف بخش مربوط به زاگرس ، پی سنگ از نوع پوسته های اقیانوسی است که با توالی نسبتاً ضخیمی (حدود 10000 متر) از رشته های فلشیی و مولاسی کرتاسه پسین پلیوسن پوشیده شده اند. بخش افیولیتی پی سنگ ، در حاشیه شمالی و رسوبهای فلشیی- مولاسی در قسمتهای میانی و جنوبی – دارد. پوسته اقیانوسی پی سنگ شامل مجموعه ای از سنگهای اولترا مافیک نظیر پریدوتیت ، گابرو – به همراه رسوبهای رادیولاریتی و کربناتی پلاژیک است که به هم ریختگی تکتونیکی به شدت با یکدیگر مخلوط شده و با آمیزه های رنگین سایر نواحی ایران قابل قیاس می باشندو در – گسترده این آمیزه ها که محدوده حوزه آبخیز نطبین نیز بر روی آنها واقع شده اند وجود کرومیت ، کانیهای گروه پلاتین ، مس و ... می تواند در خورتوجه باشد. فلشیی ها و مولاس های ترشیاری که پوشش رویی پی سنگ را تشکیل می دهند نواحی واقع بین حاشیه شمالی استان تا سواحل دریای عمان را زیر پوشش دارند.
این سنگها در یک روند شمال به جنوب سن کمتری دارند. جوان ترین آنها تواریهای سست و کم سیمان آوارهایی پلیوس و کوارتزی است که بویژه نواحی نزدیک به ساحل مکران را پوشانده اند.
زون گسلی میناب دریک روند شمالی- جنوبی سبب گردیده تا در حد خاوری بخش مکران استان هرمزگان ساختارها اگر شکلی قابل توجه داشته باشند. ولی درسایر نواحی ساختارهای تکتونیکی روند خاوری-باختری دارند که درنتیجه عملکرد گسله های تراستی به صورت منشورهای فزآینده نا بر جا به سمت جنوب حرکت کرده اند به همین دربیشتر نواحی حدهای زمین شناسی از نوع گسلهای طولی است که روند آنها با چین های ناحیه همخوان و موازی است.
 
نقشه شماره 3
6-1-فتوژئولوژی و تدقیق نقشه زمین شناسی:
بر پایه اطلاعات موجود از نقشه های زمین شناسی 000/250 :1 و 000/100 :1 شیب میناب منتشر شده توسط سازمان زمین شناسی کشور و اطلاعات تکمیلی بدست آمده از فتوژئولوژی عکسهای هوایی به مقیاس 000/400 :1 تهیه شده توسط سازمان نقشه برداری کشور در سال 1374 و تصویر ماهواره لندست ETm سال 2002 میلادی از منطقه مطالعاتی و انجام بازدیدها و پیمایش های صحرایی واحدهای چینه سنگی در رخساره های ژئومورفولوژیکی ، عناصر ساختار ، الگوی شبکه هیدرو گرافی و سایر اشکال و پدیده های زمین شناسی و زیست شناسی حوزه ابخیز برنطین شهرستان رودان استخراج شده است.
6-2- چینه شناسی و سنگ شناسی:
هدف از مطالعات چینه شناسی ، بررسی موقعیت چینه های سنگی ، وضعیت ساختمانی سازنده ها و سن هر یک از آنها از نظر توالی زمان زمین شناسی به همراه تقسیم بندی آنها از نظر خواص هیدرووینامیکی و فیزیولوژیکی به منظو رشناخت و ارزیابی آنها در زمینه چگونگی تاثیر بر فرسایش پذیری ، رسوب زدایی ، نفوذ پذیری ، رخساره ای ژئومورفولوژیکی ، سیل خیزی و ... می باشد. ضمنا مطالعه و شناخت رخساره های رسوبی و سنگ شناسی در زمان و مکان تاریخ و حوادث زمینی را در منطقه بر ما معلوم میدارد. چینه شناسی نقش مهمی را در زمینه های مختلف سنگ شناسی ، تکنونیک و زمین ساخت منطقه در رشته و به عبارت بهتر چینه شناسی پایه مطالعات زمین شناسی و ژئومورفولفوژی در یک حوزه آبخیز می باشد. حوزه آبخیز مورد مطالعه در زون زمین شناسی مکران قرار داشته که تاکنون تقسیم بندی چینه شناسی ارائه نشده است. – و تقسیم بندیهای موجود نیز مورد و غیر رسمی می باشد به همین دلیل واحدهای جینه شناسی ارائه شد. در این گزارش براساس سنگ شناسي وسن نسبي آنها مي باشد . و از يژگيهاي مهم چينه شناسي آميزه هاي رنگين در گستره طرح مورد مطالعه ،  همسريهاي تكتونيكي وگسله و تواليهاي در هم و پيچيده  ساختمانهاي رسوبي و آذرين  در آنها مي باشد بررسي واحدهاي رخنمون يافته چنين نشان مي دهد كه بخش اعظم رخنمونهاي منطقة مربوط به نهشته ها و رسوبات منفصل آبرفتي قديمي و جديد كواترنري و بخش كمتري مربوط به واحدهاي سنگي آميزه هاي افيوليتي مي باشد . در اين مبحث از مطالعات، تشريح ستون چينه اي گستره طرح در راستاي بهره برداري از آنها در رابطه با خواص هيدروديناميكي و شناخت و ارزيابي آنها در زمينه چگونگي تاثير بر فرسايش پذيري، رسوبزدائي، نفوذپذيري رخساره هاي ژئومورفولوژيكي و سيل خيزي اقدام شده است در گستره آبخيز مورد مطالعه 11واحد چينه سنگي متعلق به دورانهاي مزوروئيك و سنوزئيك شناسائي شده كه در اشكال ژئومورفيكي كوهستان ، تپه ماهور و دشت آبرفتي گسترش و پراكندگي يافته اند در اينجا واحدهاي چينه اي فوق از قديم به جديد تشريح مي شوند .
 
6-2-1- آميزه رنگين ژوراسيك ، كرتاسه سپين C M :
واحدهاي آميزه رنگين كه در گستره هاي مختلف و وسيعي در استان هرمزگان رخنمون دارند تحت عناويني چون مجموعه افيوليتي  (Ophiolitic complex)، آميزه رنگين (Coloured melange) ناميده شده اند و آنها را تماماً مربوط به پايان دوران دوم زمين شناسي ( مزوزوئيك ) مي دانند سنگهاي تشكيل دهنده يك مجموعه افيوليتي اصولاً رنگ سبز داشته و نام افيوليت نيز به همين دليل انتخاب شده است . (Ophi: مارآبي كه رنگ سبز خال خال دارد و lithos به معني سنگ) لايه هاي سري افيوليتي از بالا به پايين شامل پيلولاواها (گدازه هاي آتشفشاني بالشي شكل و بازالتي كه بر روي آنها معمولاً رسوبات آهكي پلاژيك و راديو لاريت نواحي عميق دريا قرار مي گيرد) دلريت ها ، گابروها و پريدوتيت ها مي باشد.
 مجموعه هاي افيوليتي در مرز بلوك ها و زونهاي مختلف زمين شناسي در استان هرمزگان بغير از چند مورد كم و بيش بصورت مجموعه اي درهم و رنگي در آمده اند كه در دنبال هم و در كنار گسلها و روراندگي ها قرار دارند بدليل خاستگاه وچگونگي تشكيل آنها بشدت تحت اثر تكتونيك حاكم بر آنها قرارگرفته بطوريكه علاوه بر گسله بودن كليه همبري واحدهاي سنگي آن ، پهنه هاي فراوان برشي (sheared zone) در آنها ايجاد شده است جنس اين آميزه هاي رنگين درگستره طرح عمدتاً از بازالتها
و کاربردهای سر – شده همراه با قطعات عمدتاً آهکی پلاژیک و رادیولاریت می باشد. بخش های اعظم آن که برنگ سیاه تا سبز تیره دیده می شوند بازالتی تا دلریتی بوده که با علامت b بر روی نقشه نشان داده شده اند این واحد با وسعت 8/94 هکتار در زیر        حوزه های B_int, B6, B5, B4, B1 دیده می شود (عکس شماره 1)
گدازه های آتش فشانی و گاهی خاکسترهای آتش فشانی از جمله عناصر مهم مجموعه اینولیستی موجود در گستره طرح هستند که ترکیب کانی شناسی گوناگون و ساختار بالشی (pillow lava) دارند. بیشتر این گدازه های انیولیتی بر اثر پدیده های دگرسانی بعدی ترکیب اولیه خود را از دست داده اند. ولی ترکیب عمومی از لکوبازالت تا اسپیلیت متغیر است.
 
عکس شماره 1
اولترا مانیک ها دسته دیگری از سنگهای مجموعه های آمیزه رنگین در منطقه هستند که در میان آنها رزبورژیت با ترکیب کانی شناسی اولیرین و اورتوپیروکسن در صد بالاتری دارند. پریدوتیتها نام عمومی این سنگهاست که دارای بیش از 85 درصد کانیهای فرومنزین و حدود ده درصد بلژیوکلازهای کلسیک هستند و کانه های مامانیثیت ایلمنیت ، کرومیت و ... در آنها دیده می شوند. پریدوتیت ها بر حسب نوع کانی فرو منیزین که همراه اولیوین در آنها وجود دارد طبقه بندی می شوند. اولیوین این سنگها معمولاً فرستریت است ولی در بعضی از انواع تفریق شده و انواع متوسط اولیون یاهور تونولیت مکن است وجود داشته باشد.پیروکس منوکلینیک آنها دیو پسید و اوژیت است ، پیروکس ارتورومبیک معمولاً انستانیت بوده ولی هیپرستن نیز گاهی دیده می شود.آمفیبل ها معمولاً برنگهای قهوه ای یا سبز رنگ اند. میکای این سنگها معمولاً بی رنگ تا قرمز روشن یا فلوگوپیت قهوه ای رنگ است. مجموعه – منطقه در اکثر موارد بشدت خورد شده و به هم ریخته بود و دگرسانی شدیدی متحمل شده اند در نتیجه این دگرسان شدن سنگهای اولترامانیک مجموعه آمیزه رنگین سرگانتینی   شده اند. مجموعه افیولیت های فوق که متشکل از اولترامانیک های سرپانتینی شد. بالیه بندی نسبتاً خوب می باشند با علامت ub برروی نقشه زمین شناسی منطقه نشان داده شده اند.
این سنگها که در اطراف روستای کهنوشتری و زیر حوضه B1,B_int دیده می شوند جمعاً 5/45 هکتار وسعت دارند (عکس شماره 2) در این – سنگهای اولترامانیک یاد شده به نسبت های متفاوت دگر سان شده و درصد سرپانتینی شدن آنها متفاوت است.
 
 
عکس شماره 2
سنگهای اولترامانیک لایه بندی شده سرپانتینی شده در مجاورت آهکهای پلاژیک در ضلع جنوب غربی آبخیز برطنین (شمال و شمال شرق کهنوشتری) پریدوتیت ها بر حسب نوع کانیها به دونیت ها رزبوژیت (اولوین+ انستاتیت یا هیپرستن) ، ورلیت (اولیووین+ اوژیت)لرزولیت (اولیوین + هردوپیروکسن ها) تقسیم بندی می شوند که در گستره طرح تحت تاثیر دگرسانی عمدتاً سرپانتینی شده اند و گاهی کلا به سرپانتینیت تبدیل شده اند. این مجموعه با علامت sr بر روی نقشه نشان داده شد. و در کلیه زیر حوضه های ابخیز برطنین به جز b6 و B7 به وسعت کلی 8/831 هکتار – یافته اند
 
(عکس شماره 3)
سرپانتینیت سنگی است که قسمت عمده آن از سرپانتین تشکیل شده گر چه اولیوین و پیروکس دگرسان نشده نیز ممکن است هنوز در آن دیده شود. تمام کانیهای این سنگها بی شکل هستند. انواع پر اولیوین آنها مخصوصاً رونیت ها دارای بافت موزائیکی با دانه های مساوی است. اندازه دانه ها از متوسط تا خیلی درشت تغییر میکند. سنگهایی که دارای بافت لانه ریز باشند کمیاب هستند. انواع پرفیری آنها نیز خیلی نایاب است. ساخت لایه ای در این سنگها بخصوص در پریدوتیت هایی که در منطقه شمال کهنوشتری دیده می شوند با وجود لایه های کرومیت مشخص تر قابل تشخیص می باشند. دانه های اولیوین مکن است نیمه موازی بوده و بافت نیمه جریانی به سنگ داده باشد.
 
عکس شماره 3
دسته دیگری از سنگهای آمیزه رنگین گابروها هستند. پس از ارترمافیک ها       فراوان ترین سنگهای بازیک درشت لانه مجموعه های افیولیتی هستند که از نظر سیما و ساخت در بیشتر جاها به صورت توده ای هستند ولی گاهی ساخت لایه ای نیز دارند که این نظم مدیون مراحل انجماد ماگمایی و در اثر فرآیند نشت بلوری می باشد. در مورد خاستگاه گابروها در این مجموعه افیولیتی سه امکان تفریق مالهای اولترا مافیک اولیه، ذوب قسمتهای بالای پوسته اقیانوسی و تزریق ماگمای بازیک جوان تر در یک مرحله بعدی پیشنهاد شده است. گاربروها در مجموعه افیولیتی حوزه آبخیز برنطین بدلیل پراکندگی واحدهای کوچک آن قابل نقشه برداری نیستند ولی در مخلوط و آمیزه رنگین فوق بنحوی قابل تشخیص هستند در یک مورد گابروها همراه با آبفیولیت ها رخنمون کوچکی را در سر آبخیزهای B3 و B7 به وسعت کلی 2/2 هکتار بوجود آمده اند. گاهی سنگ های گابرویی در اثر دگرسانی استاتیک به مجموعه ای از گارنت گروسولاریت، کلریت، ایدوکرانه و زدو دیانیت تبدیل شده اند نام این گابروها دگرسان شده که سیمای عدسیهای سفید رنگ کوچک دارند رودنگیت می باشد.
می توان چنین نتیجه گرفت که این سنگها همزمان با پدیده سرپانتین شدن در پریدوتیت ها تشکیل شده اند.
عکس شماره 4    - 
 
عکس شماره 5
آبفیولیت ها رشته دیگری از شنهای موجود در مجموعه افیولیت منطقه می باشند که گسترش نسبی کمتری به سایر سنگهای این مجموعه داشته و از دگرسانی و تجزیه ادلیوسین و سرپانتین تحت تأثیر محلولهای هیدروترمال بوجود می آیند غالباً به شکل رگه های کوچک سانتیمتری یا کوچکتر به صورت الیاف موازی دیده می شوند که سنگ میزبان را به صورت شبکه درهمی فرا می گیرند نوع آزبست فراوان ترین آبفیول بود که بصورت محدودی در شنهای گسترده طرح گاهاً قابل مشاهده اند.
در آمیزه رنگین علاوه بر سنگهای آذین اولترامافیک سنگهای رسوبی و آذر آواری آهکی، سیلیسی (رادیو لاریت) نیز دیده می شود این مجموعه یا آمیزه که عمدتاً از سنگهای رسوبی و آزآواری تشکیل شده اند و مقدار سنگهای آذرین فوق بازیک آزنها به نسبت کم می باشد در نقشه با علامت CM1 نشان داده شده اند. این آمیزه یا همتانت چنان با هم مخلوط شده است که سنگهای آهکی، رادیولاریتی و آذرآواری و آذین آن قابل تفکیک نیستند. ولی عمده سنگهای آن رسوبی بوده و از نوع آهکهای پلدژیک، رادیولاریت،فیلیت، چرت و شیل آهکی می باشد. (عکس شماره 7و8 ). این آمیزه بدلیل وجود انواع مختلف سنگهای فوق با رنگهای متعدد الوان بوده و به سادگی بر روی زمین از سایر واحدهای اولترامانیک و آهکهای پلدژیک قابل تشخیص هستند. وسعت این مجموعه یا همتافت رسوبی (Sedimentary Association )در گستره طرح 1760 هکتار بود. که در کلیه زیر حوزه رخنمون یافته است و بیش از 25 درصد سطح این آبخیز را تشکیل داده اند.
رخنمونهای بزرگتری از آهکهای پلدژیک نواحی عمیق دریا نیز در آمیزه های فوق قابل تفکیک هستند که با علامت      L بر روی نقشه نشان داده شده اند. این آهکها به رنگ سفید تا کرم رنگ بوده که لایه بندی در آنها عمدتاً به هم ریخته و شکستگیها در آنها فراوان هستند بدین سبب بلوکهای آهکی جدا شده از سطوح درزه ها بر روی نشیب دامنه پایین دست آنها قابل مشاهده اند این بلوکهای سنگی منابع         سنگی بالقوه بوده و قابل بهره برداری جهت احداث سازه های آبخیزداری هستند. این آهکها نسبتاً وسعت زیادی داشته بطوریکه در کلیه زیر حوزه های این آبخیز در سطحی معادل 4/633 هکتار معادل 2/9 درصد از سطح حوزه رخنمون یافته اند. عکسهای شماره 7 تا 9 مجموعه آمیزه های رسوبی و افیولیتی گسترده طرح را نشان می دهند. سن این آمیزه های افیولیتی بر اساس روش سن مطلق آرگون 40- آرگون 39 حدود  میلیون سال (ژوراسیک میانی ) تا 95 میلیون سال (کرتاسه) بدست آمده است (هانیس وهمکار 1980 ) این در حالی است که میکروسنگواره های موجود در آهکهای پلدژیک نیز سن کرتاسه پایانی تا پالئوسن را نشان میدهند. وسعت کلی آمیزه رنگین دار آبخیز برنطین معادل 49 درصد سطح آن می باشد.
 
 
 
 
عكس شماره 6 : رخنمون
 
 
عكس شماره 7 : رخنمون
 
عكس شماره 8 : رخنمون
 
 
عكس شماره 9 : رخنمون
 
 
6-2-3- نهشته هاي كواترنري Q:
در گستره آبخيز برنطين آب نهشته هاي مختلف كواترنري در اثر فاز كوهزايي پاسادنين بادگرشيبي زاويه دار بر روي واحدهاي چينه شناسي قديمي تر قرار گرفته اند . زمين شناسي و شرايط توپوگرافي تكتونيكي واقليمي حاكم برحوزه به گونه اي بوده است كه رسوبات ناپيوسته متعلق به كواترنر در آن گسترش قابل قابل توجهي نسبت به وسعت اين حوزه آبخيز دارند مهمترين ويژگي رسوبات كواترنري آبخيز برنطين ضخامت كم تا متوسط اين رسوبات در منطقه و گسترش سطحي زياد آن مي باشد واحدهاي كواترنري در اين گستره به سه دسته مجزا تفكيك شده اند كه از نظر سني به ترتيب شامل پادگانه هاي آبرفتي قديمي مخروط هاي افكنه هاي طغياني پايكوهي و آبرفتهاي بستر رودخانه هاي اصلي زير حوزه مي باشند آبرفتهاي پادگانه هاي قديمي كه محصول فرسايش و رسوب نهشته هاي آميزه هاي رنگين و افيوليت ها و آهكها مي باشند بر روي بستري از سنگهاي افيوليت ملانژ توسط سيلابهاي كواترنري گسترانيده شده اند اين نهشته ها كه با علامت Qt1 بر روي نقشه نشان داده شده اند
بيشترين سطح حوزه را درحدود 1515 هكتار تشكيل داده اند مقطع اين پادگانه ها در حاشيه كانالهاي اصلي زير حوزه ها كه عمدتا سنگهاي بستر افيوليتي  نيز در زير آنها قرار گرفته است قابل مشاهده اند ضخامت اين پادگانه ها در اين مقاطع عمدتا بين 5 تا 25 متر متغيير مي باشد . اين پادگانه ها از كنگلومراي پلي ژنتيك نيمه سخت گاهي همراه با ماسه سنگهاي دانه درشت تاحد كنگلومراي ريزدانه تشكيل شده اند كه درسيماني از جنس ماسه وسنگ و سيلت كه سخت شده نيستند قرار گرفته است . در بعضي مناطق ساخت ايمبريكاسيون در لايه هاي آن بخوبي جهت جريان را در گذشته نشان مي دهد .
با بررسي اين موضوع مشخص مي گردد كه جهت جريانهاي سيلابي بوجود آورنده اين پادگانه ها ازشمال  شرق و شمال به سمت جنوب غرب و جنوب بوده كه در اواخر به سمت جنوب غرب تمايل پيدا كرده است سطح فعلي اين آبرفتها بصورت سنگ فرش بيابان بوده كه ريزدانه هاي آن توسط عامل آب و باد از سطح آنها حذف شده و قلوه سنگهاي موجود از خاك زيرين در برابر عوامل فرسايش محافظت مي كند و بافت دانه بندي آنها بصورت جور نشده و در رده بندي يونيفايد عمدتا دررده GP قرار مي گيرند كه مصالح مناسبي براي سازه هاي خاكي همگن نيستند . دسته ديگري از نهشته هاي كواترنري درمنطقه طرح برنطين مخروط هاي طغياني جديدتر دربخشهايي از زير حوزه هاي  B1 تا B7 و B-int مي باشد
دسته ديگري از نهشته هاي كواترنري در منطقه آبرفتهاي طغياني مخروط افكنه هاي قديمي و جديد است كه با علائم qf1 و qf2 و روي نقشه زمين شناسي آبخيز برنطين نشان داده شده اند.
نهشته هاي اين واحدها بدليل فاصله حمل كوتاه عمدتاً زاويه دار هستند و رسوبات ريزدانه تر رسي و سيلت كمتر در آنها ديده مي شود . رسوبات اين واحد بيشتر هنگام سيلابهاي فصلي با دوره بازگشت كوتاهتر در پهنه هايي با شيب بيشتر از پادگانه ها نهشته شده اند ضخامت نهشته هاي مخروط افكنه اي نيز از خروجي آبراهه ها به سمت نشيب كاهش مي يابد به عبارت بهتر ضخامت اين رسوبات از جنوب غرب وجنوب به سمت شمال شرق وشمال افزايش مي يابد اين رسوبات استعداد پخش سيلاب رادارند .
رسوبات مخروطهای طغیانی QF1 قدیمی تر بوده که تنها در زیر حوزه های B1 و B2 و B-int قابل مشاهده اند که از نظر ارتفاعی کمی بلندتر از مخروط افکنه های جوان بوده و مشرف شدن روان آبها بر روی سطح آنها با دشواری امکان پذیر بوده در حالیکه نهشته های آبرفتی طغیان جوان همچنان فعال بوده و روان آبهای جاری در سطوح آنها همچنان پخش شده و رسوبگذاری و رسوب برداری در حال حاضر نیز ادامه دارد بدلیل دانه بندی درشت دانه استعداد پخش سیلاب داشته و قابلیت ذخیره سازی منابع آب زیر سطحی و زیر زمینی را تا حدود 20 درصد حجم خود دارند. وسعت مخروط افکنه های قدیمی 7/240 هکتار و مخروط افکنه های جدید حدود 2/765 هکتار وسعت دارند. و در مجموع 6/14 درصد از سطح آبخیز برنطین را به خود اختصاص داده اند. نهشته های آبرفتی طغیانی قدیمی نیز استعداد پخش سیلاب داشته ولی بدلیل ارتفاع بیشتر امروزه جریان سطحی سیلاب در سطح آنها کمتر جریان می یابد و برای پخ سیلاب نیاز به احداث سازه های انحراف آب جهت بالا آوردن ارتفاع آب و مشرف نمودن آب بر سطح آنها دارند. ضمن آنکه پوشش گیاهی متراکم تری در سطح آنها به چشم می خورد. بر روی دانه های سنگی گسترده طرح واریزهای بلوکی و درشت دانه حاصل از فرسایش فیزیکی آهکها و سایر سنگهای افیولیتی دیده می شود که بصورت موردی و در سطوح کوچک بود. بطوریکه نمی توان آنها را بصورت پلیگدن بسته بر روی نقشه با مقیاس 25000 :1 نشان داد.
جدیدترین رسوبات موجود در گسترده طرح آبرفت های درشت دانه موجود در بسته شریانی آبراهه های فصلی زیر حوزه های فرعی و اصلی است. بسته کانالهای آبراهه های اصلی بصورت شریانی و ناهموار می باشد که در 5 مورد بدلیل بوجود آمدن جریانهای خطی آشفته سیلابی خندقهای بسیار بزرگی در این آبرفتها به عمق 3 تا 10 متر پدیدار شده است. بدلیل وجود جریانهای سیلابی عریض با ضخامت کم و رسوبات جریان را واریزه ای و عدم وجود ریز دانه ها پوشش گیاهی در سطح آنها بندرت دیده می شود و بوته ها منفردی نیز که به سطح آنها دیده می شود از گونه های شن دوست و بسیار قانع از نظر مواد غذایی می باشند رسوبات این آبرفتها نی زن بسیار مهمی را برای آبهای زیر قشری و سدهای زیرزمینی در بعضی مکانها دارند که با توجه به وضعیت تبخیر زیاد منطقه پتانسیل مناسبی جهت نگهداری آب سیلابها در این مخازن زیر زمینی جهت مصارف بعدی است. رسوبات این آبرفت ها درشت دانه جور نشده، ناهمگن ونابالغ (Immature ) هستند و درشت دانه های آنها عمدتاً از جنس آهک، باز است، گابرو و اولترامافیک بوده و ریز دانه های در حد ماسه و سیلت مربوط به واحدهای فیلیتی، شیل آهکی و ماسه سنگ ها و سیلیستتونها است. در بین آنها دانه های چرتی قرمز رنگ نیز دیده می شود. ضخامت آبرفت بستر رودخانه ها بسیار متغیر بوده و به سمت خروجی حوزه ها افزایش می یابد. رسوبات آبرفتی حاشیه رودخانه، اصلی جغین دارای جور شدگی و گردشدگی و همگنی بیشتری بوده و در دوره Sub Mature (نیمه بالغ) قرار می گیرند. آبرفت بستر رودخانه ها در مجموع حدود 241 هکتار از سطح آبخیز برنطین معادل 9/5 درصد از سطح آنرا به خود اختصاص داده اند. نقشه شماره 4 پراکنش واحدهای چینه سنگی و زمین شناسی گسترده آبخیز مورد مطالعه را در معرض دید قرار می دهد. در جدول شماره 2 نیز مساحت این واحدها در زیر حوزه های فرعی و کل آبخیز برنطین آورده شده است.
لازم به یادآوری است در مناطقی که بر روی اراضی کواترنر باغات و اراضی کشاورزی واقع شده باشند واحد جداگانه ای تحت عنوان QA در تفسیر عکسهای هوایی منطقه بر روی نقشه زمین شناسی تفکیک و ارائه شده اند این مناطق در محدوده گسترده طرح حدود 572 هکتار می باشند که عمدتاً بر روی اراضی آبرفتی پادگانه های حاشیه رودخانه جغین واقع شده اند و بوسیله آبهای زیر زمینی (آب چاه) و تأسیسات آبیاری قطره ای مشروب می شوند. بدیهی است وسعت این اراضی با توجه به انجام عملیات آبخیزداری قابل افزایش نیز خواهد بود.
عکس10
 
 عکس11
عکس12
 
عکس13
 
عکس14
 
نقشه شماره 4
 
جدول شماره 2 : مساحت واحدهاي زمين شناسي در حوزه آبخيز برنطين  به هكتار
 
6-3- بررسي و ارائه درصد گسترش سازندها در واحدهاي فيزيوگرافي :
همانطور كه از جدول شماره 3 قابل برداشت است مجموعة آميزة رنگين شامل سنگهاي اولترامافيك آذرين و سنگهاي آذرين و سنگهاي آهكي و سيليسي درهم پيچيده حدود 49 درصد سطح حوزه آبخيز را تشكيل داده اند . اين مجموعه شامل سنگهاي آذرين اولترامافيك و آميزة رسوبي سنگهاي آهكي و شيلي و سيليسي مي باشد كه از اين ميان سنگهاي آذرين اولترامافيك شامل پريدوتيت ها ، سرپانتنيت ها ، بازالتها و اسيليت ها حدود 20 درصد از سطح حوزه و سنگهاي آميزة رسوبي شامل آهكها ، فيليت ها ، ماسه سنگها و شيلهاي آهكي در مجموعه واحدهاي cm1 و L جمعاً حدود 29 درصد از مساحت آنرا به خود اختصاص داده اند . از اين ميان آهكهاي قابل تفكيك در حوزه 2/9 درص را بوجود آورده اند .
نهشته هاي كواترنري دسته ديگري از واحدهاي چينه سنگي موجود در اين حوزة آبخيز هستند كه حدود 51 درصد مساحت آنرا شكل داده اند ، كه واحد پادگانه هاي آبرفتي QT1 حدود 1/22 درصد مخروط افكنه در قديم و جديد به ترتيب 5/3 و 1/11 درصد ، آبرفتهاي بسيار جوان بستر آبراهه هاي اصلي 9/5 درصد و اراضي آبرفتي تحت كشت باغات ( كشاورزي ) نيز 3/8 درصد از وسعت اين آبخيز را تشكيل داده اند . وجود حدود 21 درصد اراضي آبرفت طغياني نعمتي است كه قادر است هرزآبهاي ناشي از بارش باران در مناطق غير قابل نفوذ آميزة رنگين را با تمهيدات آبخيزداري در خود جاي دهند . چنانچه با فرض محتاطانه تخلخل مفيد آنها 10 درصد و حجم آنها با ضخامت بطور متوسط حدود 10 متر در نظر گرفته شود اين مجموعه گنجايش ذخيره اي در حدود 1،440،000 متر مكعب آب را در درون خود خواهند اشت .
لازم به يادآوري است شواهد زمين شناسي و وجود آبرفتهاي زياد نشان از عدم نفوذپذيري سنگهاي آميزة رنگين و ضريب بادي هرزآب از سطح اين سنگها مي باشد . درصد رخنمون هر يك از واحدهاي چينه سنگي در زير حوزه هاي مختلف و كل آبخيز برنطين جهت بهره برداري ساير گروههاي مطالعاتي در جدول شماره 3 آورده شده است .
 
 
 
جدول شماره 3: درصد مساحت واحدهاي زمين شناسي در زير حوزه ها ي آبخيز برنطين
 
 
 
6-4- تکتونیک، عناصر ساختاری، لرزه زمین ساخت و ارائه نقشه مربوطه :
حوزه آبخیز برنطین در زون زمین ساخت مکران واقع شده است. مکران نوعی اشتقاق درون قاره ای به سن ژوراسیک پسین کرتاسه پیشین در سکوی ایران است که با توجه به رفتار امواج صوتی و سرعت امواج در پی سنگ با اقیانوس زایی همراه بوده است به همین دلیل پی سنگ ناحیه نوعی پوسته اقیانوسی با میانگین         حدود 7 کیلومتر است (گلنی و همکاران 1990) که با توالی ستبری از رسوب های فلیش گونه تا شیه مولاس پوشیده شده است. در یک راستای شمالی به جنوب پوشش رسوبی روی پی سنگ جوان تر است گستره آبخیز برنطین در بخش شمال غربی مکران بر روی مجموعه ای از پوشه های اقیانوسی و رسوبات پلدژیک ژوراسیک، کرتاسه بالا قرار گرفته است. آمیزه های افیولیتی اقیانوسی فوق که بطور عمده در کنار گسلهای فعال نشان دهنده ناآرامی های شدید تکتونیکی منطقه می باشند. بر اساس نوشته ارشری و فورستر (1982) در ناحیه مکران دو زون مشخص وجود دارد که نامبردگان آن را مکران شمالی و مکران جنوبی نامیده اند زون شمالی را باید یک افیولیت ملانژ واقعی نامید که در آن مشخصات کامل یک مجموعه افیولیت را می توان مشاهده کرد در حاشیه شمال همین مجموعه افیولیتی نامبردگان دگرگونی فشار زیاد- حرارت متوسط شامل مجموعه گلوکوفان، لاوسونیت، ژارئیت، پومپله ایت، آلبیت، کلریت و اسفت را مشاهده کرده اند. براساس فسیلهای موجود در رسوبات این ملانژ تکتونیکی سن آنها را ژدراسیک تا پانئوسن تعیین شده است. به نظر نامبردگان افیولیت های مذکور از یک دیفت اقیانوسی نشأت گرفته اند و با نهشته های زمان تشکیل خود مخلوط شده اند. ولی با توجه وجود رسوبات پلدژیک به سن کرتاسه بالدی- پالئوسن، سن استقرار مجموعه را باید پالئوسن دانست. در همین ناحیه می توان به رگه های با ارزشی تالک و آزبست دست یافت. اگرچه سن جایگزینی نهایی این مجموعه افیولیتی را همگان کرتاسه پایانی- پالئوسن می دانند ولی براساس نوشته هانیس و همکاران هدرنبلندهای یک آیفبولیت وابسته به اولترامانیک ها مکران غربی با روش آرگون 40- آرگون 39 حدود  میلیون سال (ژوراسیک میانی) به دست آمده است.از نگاه زمین ساختی تا کنون مکران را به سه روش تقسیم بندی کرده اند، نخستین و ساده ترین تقسیم بندی تقسیم مکران به دو بخش شمالی (مکران داخلی) و جنوبی(مکران بیرونی) است. این دو بخش پی سنگ افیولیتی دارند و با باریکه ای از پوسته قاره ای از یکدیگر جدا شده اند. ارشدی(1982) پوسته قاره ای جدا کننده مکران شمالی از مکران جنوبی را لبه جنوبی بلوک لوت می داند که پس از جدا شدن به درون حوضه فلیشی مکران رها شده است. مک کال (1985) پوسته قاره ای مورد نظر را ادامه جنوب خاوری زون سنندج- سیرجان در پهنه مکران می داند. افتخارنژاد این پوسته قاره ای را جدا کننده نوار افیولیتی بیرونی از درونی می داند. فرهودی و کریگ (1977) با توجه به روند فزاینده سن نهشته ها از جنوب به شمال، دگر شکلی موجود و فزونی گرفتنی ارتفاع، مکران را نوعی سیستم کمانی جنبا دانسته اند که در شکل گیری آن، فرو دانش پوسته اقیانوسی عمان به      مکران نقش بنیادی داشته است. در نظریه دیگر پهنه مکران به دو بخش پایین افتاده جازموریان (حوزه پیش کمان در حال فرونشینی[1]) و بخش بالا آمده جنوبی که از کوههای بشاگرد تا ژرفای اقیانوس عمان ادامه دارد و خود از دو بخش حوضه شیب[2] و پرشدگی ژرفنا[3] تشکیل شده است. به عقیده مک کال (1985) پهنه مکران شامل 4 ایالت زمینی ساخت است که محدوده حوزه آبخیز برنطین در پهنه کانت فرعی یا زون گسترش کانت مانند[4] قرار گرفته است. این بخش در اواخر ژوراسیک با اوایل کرتاسه شکل گرفته و تا اوایل ائوسن حوضه کانتی باریکی را تشیکل می داده است. دراین پهنه مجموعه ای از سنگهای افیولیتی به همران رسوبهای آهکی پلدژیک کرتاسه بالا و فلیش های آهکی پالئوسن به صورت مخلوط برونزد دارند. در چهار گوش نقشه 000/100 :1 زمین شناسی میناب محدوده مورد مطالعه در بلوک تکتونیکی آمیزه رنگین یا افیولیتی قرار گرفته که توسط دو زون گسله با روند شمال غرب جنوب شرق از سایر بلوکهای غربی و شرقی خود جدا شده است. این بلوک در غرب توسط گسله های پالمی و زندان از بلوک نهشته های اولیگوسن و میوسن تفکیک شده است. گسله های فوق با سازکار معکوس تا راندگی با شیب به سمت شمال شرق سبب همبری غیر متعارف بلوک آمیزه های رنگین با نهشته های رسوبی اولیگو- میوسن در ناودیسهای پالمی و سی سی شده است. در حاشیه خاوری بلوک آمیزه افیولیتی بلوک باجگان با نهشته های دگرگون شده بواسطه گسله های دستگرد و رودان قرار گرفته است. گسله های رودان و دستگرد نیز دارای روند شمال غرب- جنوب شرق بود. و شیب به سمت شمال شرق دارند. گسله رودان شاخه جدا شده ای از گسله اصلی بشاگرد در ادامه غربی این گسله می باشد که روند شمال غرب- جنوب شرق یافته است. به عقیده نبوی 1355 گسل میناب به احتمال زیاد به وسیله گسل قطعه شده است بطوریکه دنباله آن را می توان در طرف دیگر گسلهای بشاگرد و زاگرس مشاهده کرد. گسل میناب یا گسل زندان قسمتی از امتداد اورال- عمان- ماداگاسکار با روند شمالی- جنوبی و در بخش شرقی شهرستان میناب واقع شده است. به نظر قریشی 1985 ساختارهای آن یک گسله امتداد نفر راستگرد است که مرز بین دو صفحه همگرای قاره ای زاگرس و پوسته اقیانوسی فعال دریای عمان را در جنوب مکران تشکیل می دهد. کازمین و دیگران (1986) خط عمان را که جدا کننده تصادم قاره- قاره زاگرس (در سمت چپ) و فرورانش پوسته اقیانوس خلیج فارس به زیر مکران است (در سمت راست) از نوع گسل ترانسفورم نوع قوس- قوس در نظر می گیرند. بنابراین ادامه خط عمان در ایران یعنی گسل میناب هم به باید گسل ترانسفورم نوع قوس- قوس باشد که در سمت مشرق افیولیت ملانژها و فلیش های اولیگو میوسن مکران و در سمت مغرب تنها سازندهای آغاجاری را می توان مشاهده کرد. به نظر فالکن (1967) حرکت افقی از نوع راستگرد در پی سنگ این ناحیه احتمالاً در کرتاسه پسین- ترشیر صورت گرفته است، در گستره آبخیز برنطین از عناصر ساختاری چین، گسله های و درزه ها تنها گسله ها و درزه ها قابل مشاهده اند و ساخت های کاهی از کی چین مشخص وجود ندارد. ولی ساختهای تک چین یا تک شیب بصورت درهم ریخته و بسیار آشفته در پریدوتیت های لایه بندی شده و تا حدودی فیلیت ها و آهکها قابل تشخیص است. منطقه فوق بدلیل درهم ریختگی شدید بشدت گسله و دارای شکستگیهای فراوان بوده بطوریکه شکستگیهای اصلی عمدتاً روند شمالی-جنوبی تا شمال غرب جنوب شرق دارند. بدلیل وجود گسله های رودان، میناب، بشاگرد و ... خط زمین لرز، در حوزه فوق زیاد می باشد. کما اینکه سوابق لرزه خیزی در این استان نشان دهنده ثبت قدیمی ترین زمین لرزه دستگاهی به بزرگی 8/5 ریشتر در تاریخ 19/6/1905 بوده و آخرین زمین لرزه به وقوع نیز در همین پاییز سال جاری به بزرگای حدود 6 ریشتر در قشم رخ داده است. بزرگترین زمین لرزه دستگاهی رویداد. در استان هرمزگان در تاریخ 6/11/1990 در مختصات 47/55 و 23/28 و عمق کانون 8 کیلومتر با بزرگای 6/6 ریشتر در مقیاس امواج سطحی بوده است.
شواهد فوق همراه با وجود گسله هاي لرزه زا سبب شده تا براساس نقشه هاي و محاسبات موجود براي دوره بازگشت مناسب سازه ها ي آبخيز داري ( 25 تا 50 ساله ) شتاب ثقل افقي زميني معادل g19/0 تا g23/0 براي حالت DBE  پيشنهاد گردد.
دسته ديگري از عناصر ساختاري در منطقه درزها هستند درزه ها نوعي شكستگي هستند كه در آن هيچگونه جابجائي در بخشهاي طرفين شكستگي نسبت به هم رخ نداده است ساز و كار پيدايش درزه ها گوناگون است اكثر درزه ها در ناحيه چين خورده مطالعاتي پس از آنكه سنگ مراحل دگريختي شكل پذير (چين خوردگي) را طي نمود به صورت چهار سيستم درزه هاي اصلي شامل دو سيستم درزه هاي كششي طولي و عرضي ودوسيستم درزه هاي برشي مي باشند . درزه هاي منطقه نشان دهنده جهت اصلي استرس E ^ N در محدوده مطالعاتي مي باشند.68
دسته درزه هاي عرضي عمود بر محور چين ها يعني شمال شرق – جنوب غرب) دسته درزه هاي طولي به موازات محور چين (يعني شمال غرب – جنوب شرق )و دسته درزه هاي برشي با ارتباط زاويه اي ^60 × 2 در اطراف محور چين ها و صفحه زون گسله هاي معكوس و تراستي است درزه هاي كششي نقش مهمي را در تعيين جهت كوتاه شدگي برخوردارند . براساس برداشت هاي انجام شده دسته درزه هاي اصلي منطقه روند عمومي شمالي – جنوبي تا شمال غرب جنوب شرق دارند . درزه هاي مرتبط با چين خوردگيها در اطراف محور و صفحه تقارن ميكروچين هاي موجود در گستره طرح  و درزه هاي مرتبط با گسلش از نوع برشي و در اطراف زون هاي برشي گسله هاي شمالي _ جنوبي  تراكم دارند
اين تراكم در فراديواره گسله بيشتر از بخش فروديواره مي باشد آنچه در مورد درزه ها در ارتباط با ساخت سازه هادر محلهايي كه پي سنگي و تكيه گاه سنگي دارند مهم مي باشد آن است كه جهت امتداد آنها موازي با محور سازه و شيب دسته درزه ها به سمت پايين دست رودخانه نباشد بهترين نقش سيستمهاي درز و شكاف در فرآيند هاي تخريبي و هوازدگي واحدهاي سنگي ، نفوذپذيري و سيل خيزي آنها مي باشد اين شكستگيها به لحاظ ايجاد خردشدگي زمينه ساز بسيار خوبي جهت تاثير عوامل هوازدگي و فرسايش و در نتيجه شكل گيري دره ها و آبراهه ها در امتداد و بر روي آنها مي باشند درزه ها از عوامل مهم در ايجاد آبراهه ها،افزايش تراوايي ،افزايش هوازدگي فيزيكي وشيميايي وتوليد واريزه ونهشته هاي منفصل ونهايتاً افزايش فرسايش پذيري و رسوبزايي واحدهاي سنگي هستند يكي از ويژگيهاي مثبت درزه ها در سنگهاي مقاوم ايجاد بلوكهاي سنگي مناسب در راستاي بهره برداري از اين گونه سنگها نظير گابروها  و آهكها و بازالتهاي منطقه براي مصالح قرضه سنگي است پارامترهاي  تكتونيك و عناصر ساختاري گرچه درشكل گيري يك حوزه و مسايل آن نقش مهمي را ايفا مي كنند اما بدليل آنكه از فاكتورهاي طبيعي غير قابل تغيير توسط انسان مي باشند فلذا نقش آنها در يك حوزه آبخيز بصورت متعادل مفيد خواهد بود ضمن آنكه كنترل وتنظيم پديده هاي مرتبط با آن خارج از قوه انسان بوده و فقط مي توان در راستاي پيشگيري از مشكلات بعدي نقش آنها را در تخريب سازه ها مد نظر قرار داد و سعي نمود تا از نقش مثبت آنها بخصوص در مواردي مانند نفوذپذيري و كاهش استعداد سيل خيزي زير حوزه ها استفاده نمود ويا بطور مثال درزون خرد شده گسله ها و افزايش تراكم شديد درزه ها در طرفين و بخصوص فراديواره نسبت به كاهش رسوبزايي اين مناطق با پوشش گياهي اقدام نمود و در اين مكانها كمتر از سازه بهره گيري نمود نقشه شماره 5 عناصر ساختاري گسلها و چين هاي منطقه را نشان مي دهد .
 
 
نقشه شماره 5
 
 
عكس شماره 15
 
 
عكس شماره 16
 
6-5- بررسي فرآيندهاي فرسايشي (معرفي انواع هوازدگي و چهره هاي فرسايشي) :
هوازدگي شامل تجزيه و از هم پاشيدن سنگها و تجزيه آنها در سطح ويا نزديك به سطح زمين است هوازدگي تحت تاثير عوامل فيزيكي و شيميايي صورت پذيرفته و سبب تغيير شكل ظاهري و قطعه قطعه شدن سنگها مي شود تجزيه وتخريب فيزيكي سنگ به خردشدن و قطعه قطعه شدن آن بدون تغيير درتركيب شيميايي و نظام مولكولهاي آن (كانيها) گفته مي شود اين نوع تخريب تحت تاثير عواملي از قبيل درجه حرارت اثر يخبندان و عوامل بيولوژيك صورت مي پذيرد هوازدگي شيميايي به مجموعه پديده هاي تخريبي اطلاق مي گردد كه در اثر آن مولكولهاي جسم تغيير وضع مي دهد .
 اين تغيير وضع در حالت فيزيكي ماده بوده و يا اتمهاي آن در فعل و انفعالات مختلف دخالت مي كنند تغييرات شيميايي در طبيعت تحت تاثير سه عامل اصلي آب ،اكسيژن و انيدريدكربنيك صورت مي گيرد با توجه به مطالعات هواشناسي و اقليم حوزه و براساس مقادير ميانگين درجه حرارت و بارندگي ساليانه و الگوي پتلير (L.Petlier 1950)نوع هوازدگي حاكم بر حوزه تخريب و هوازدگي از نوع مكانيكي خفيف مي باشد و اين موضوع بيشتر بدليل كمبود آب كه عامل اساسي در تخريب سنگها است بوده و در نتيجه كمبود بارش فعاليتهاي حياتي و بويژه فعاليت گياهان اندك بوده و در نتيجه تخريب فيزيكي از طريق ريشه گياهان نيز بصورت محدود صورت مي پذيرد .
به طوريكه در سطح بيرونزدگي هاي سنگي حوزه در امتداد درزه ها توسعه گياهان بسيار محدود است بدين ترتيب هوازدگي در سطح حوزه محدوده و مطابق آن خاك به معناي واقعي درحوزه تكامل نيافته است مهمترين عوامل هوازدگي فيزيكي در گستره مورد بررسي عبارتند از :
- تغيير روزانه درجه حرارت و سرد و گرم شدن سنگها در اوقات شب و روز و انقباض و انبساط اختلافي كانيهاي سنگها.
- تخريب سنگها در اثر نيروي جنبشي آب
-         شكستگي در شيلها
-         تورم و انقباض در اثر جذب آب در گلسنگها
-    انحلال و هيدروليز به طور خيلي محدود در آهكها و سنگهاي بازيك آذرين بازالت و گابرو در آميزه هاي رنگين افيوليتي موجود .
بدليل آنكه نزولات جوي در منطقه به صورت بارانهاي ناگهاني با شدت زياد و مدت كم مي باشد اغلب آبهاي جاري به صورت جريانهاي هرز آبي غير خطي ناپايدار نمايان مي گردند و سبب جابجائي رسوبات تخريبي فيزيكي واقع بر روي دامنه هاي شيبدار شده و عمل شستشو و جابجائي و انتقال ذرات تخريبي و به تعبيري رسوب زايي در فصل هاي باراني به طور موثري انجام مي گيرد كه همين امر سبب بروز رخنمونهاي سنگي در مناطق عاري از پوشش گياهي ويا پوشش ضعيف مي باشد شيل هاي موجود درواحدهاي آميزة رسوبي cm1  از نوع شيلهاي متراكم شده مي باشد اين ليتولوژي درطول بارش مقدار قابل توجهي آب را به دليل داشتن كانيهاي رسي فراوان به خود جذب مي نمايد كه پس از مجاورت با هوا (با توجه به ميزان بالاي تبخير) سريعا خشك شده و در آن فشار منفذي منفي ايجاد مي شود .
اين نيروي كششي سبب شكسته شدن پيوندهاي ضعيف بين بلورها شده و در نتيجه سنگ در بخشهاي سطحي به ذراتي در حد شن ريز تا ماسه درشت تبديل مي شود . مادستون ها نيز بدليل داشتن مقدار زياد كانيهاي رسي قابليت جذب آب را به مقدار قابل توجهي دارند در اثر بارش هاي پراكنده لايه هاي مزبور مقدار قابل توجهي آب جذب نموده و در نتيجه دربخشهاي سطحي افزايش حجم پيدا مي كند پس از باران در نتيجه تبخير آب حجم آنها كاهش يافته و اين عمل (انقباض و انبساط) درطول زمان سبب ايجاد وتوسعه درزه هاي غير سيستماتيك در سطح آن شده وبخشهاي سطحي آن به صورت قطعات مجزادرآمده و در نتيجه عملكرد نيروي ثقل و يا بارشهاي شديد به صورت رسوب به پايين دست هدايت مي شوند . فرآيند هوازدگي فيزيكي انجماد آب بصورت يخ در شكستگيها نيز بدليل آب و هواي خشك ودماي متوسط ساليانه بالاي صفر حتي در زمستان در اين حوزه آبخيز كمتر اتفاق مي افتد با توجه به وضعيت هوازدگي و نوع سنگها منطقه انواع چهره هاي فرسايش سطحي شياري بر روي رسوبات آبرفتي كواترنري و فرسايش انحلالي بر روي آهكهاي آميزه رنگين وفرسايش پوست پيازي در ماسه سنگها و نوك مدادي در شيلها و فيليت ها قابل مشاهده اند .
ضمن آنكه فرسايش رودخانه اي نيز بصورت كنش بستر و ديواره حاشيه بستر رودخانه ها نيز قابل ذكرند .


عكس شماره 17:  
 
 
 
عكس شماره 18:
 
 
6-6- بررسي حساسيت به فرسايش واحدهاي چينه سنگي وارائه نقشه مربوطه :
سنگهاي حوزه آبخيز برنطين  رودان براساس منشاءوزمان تشكيل به سه دسته سنگهاي رسوبي ، سنگهاي آذرين و نهشته هاي منفصل كواترنري قابل تفكيك هستند گرچه سنگهاي شيلي واحد cm1  تا حدودي فيليتي شده اند اما اين اثر آنچنان فراگير نبوده كه بتوان آن را سنگ دگرگوني ناميد به هرحال با توجه به ستون چينه شناسي و سنگ شناسي گستره طرح عمده سنگهاي رسوبي منطقه را شيلها و ماسه سنگ ها ، راديو لاريت هاي واحد آميزه رسوبي افيوليتي و سپس  آهكهاي قابل تفكيك حدود 2/9 درصد  و سنگهاي آذرين اولترابازيك تفكيك شده حدود 2/14 درصد از سطح اين حوزه آبخيز را تشكيل داده اند اما بخش عمده سطح اين آبخيز را نهشته هاي كنگلومرايي نيمه سخت تا منفصل پادگانه هاي آبرفتي ومخروط هاي طغياني سيلابي وآبرفت بستر رودخانه هاي اصلي زير حوزه ها شامل مي شود .
مجموعه سنگ شناسي فوق دريك اقليم خشك وگرم واقع شده كه داراي زمستانهاي معتدل و تابستانهاي گرم و خشك مي باشد بنابراين فرآيندهاي فرسايشي مكانيكي يا هوازدگي فيزيكي بر هوازدگي شيميايي غلبه خواهند داشت زيرا هوازدگي ها و فرآيندهاي شيميايي نياز به آب و رطوبت دارند كه در منطقه طرح مقدار آب و رطوبت بدليل اقليم گرم و خشك آن خيلي كم است سنگهاي فوق با توجه به به مقاومت آنها در برابر عوامل هوازدگي قابل رده بندي مي باشند آنچه در مرحله اول براي اين تفكيك در نظر گرفته مي شود نقش سيمان و سخت شدگي و دياژنز در تشكيل آنها بوده و در مرحله عوامل ثانويه مانند نوع سيمان شرايط محيطي و نوع محيط ساخت نوع سنگ در نظر گرفته مي شود بر اين پايه آهكهاي پلاژيك آميزه هاي رنگين مقاومترين نوع سنگها و بدنبال آن سنگهاي آذرين بازيكي بازالت گابرو و پريدونيت ها قرار مي گيرند رسوبات فيليتي ، ماسه سنگي و شيلها با مقاومت نسبي كمتر استعداد فرسايش پذيري متوسط تا زياد داشته و بالاخره آب نهشته هاي نيمه سخت شده كنگلومراي پادگانه هاي آبرفتي و نهشته هاي مخروط افكنه سيلابي و آبرفت بستر رودخانه هاي شرياني بدليل عدم وجود سيمان و منفصل بودن دانه ها بيشترين استعداد را براي فرسايش پذيري خواهند داشت .
در مطالعات آبخيزداري جهت اندازه گيري كمي مقدار فرسايش از روشهاي تجربي و يا نمونه برداري رسوب از ايستگاههاي رسوب سنجي خروجي حوزه ها استفاده مي شود در ايران بدليل كمبود نمونه برداري رسوب براي محاسبه مقدار فرسايش اغلب از روشهاي تجربي مانند روشهاي EPM,FAO اسكالوگرام PSIAC و... استفاده مي شود . بنابراين بررسي استعداد فرسايشي واحدهاي ليتولوژيكي به جهت تنوع سنگ شناسي گسترة طرح حائز اهميت فراواني است . هر واحدسنگي علاوه بر اين كه مي تواند حساسيت متفاوتي نسبت به واحد سنگي ديگر داشته باشد خود آن هم به دليل تأثير عوامل ديگري چون شيب ، تراكم شكستگي ، وجود يا عدم وجود پوشش گياهي ، ايزوتروپ بودن ( ناهمگن بودن ) تودة سنگ و ...   قاعدتاً حساسيت هاي متفاوتي را نسبت به فرسايش ارائه خواهد داد . اين تغيير نه تنها در مقطع ارضي بلكه كه در گسترش جانبي يك واحد سنگي نيز مي تواند بروز كند .
در حوزه هاي آبخيز كوچك و مساحت كم به دليل همگن بودن نسبي شرايط مي توان حساسيت به فرسايش را در يك واحد سنگي تقريباً يكنواخت و همسان در نظر گرفت ( فيض نيا ، فتاحي 1374 ) .
به هر حال چون ساير عوامل همچون شيب ، بارندگي ، كاربري زمين و ... بصورت فاكتورهاي جداگانه اي در مدلهاي فرسايشي مد نظر قرار مي گيرند . لذا در اين توده هاي سنگي يا به عبارت بهتر واحدهاي چينه سنگي صرفاً براساس ساخت و ساختار سنگ شناسي و مقاومت نسبي در برابر عوامل فرسايش طبقه بندي شده اند . در اين مطالعات حسايت سنگها به فرسايش در 4 ردة توصيفي نسبتاً مقاوم به فرسايش ، نسبتاً فرسايش پذير ، فرسايش پذير و حساس به فرسايش قرار گرفته اند . امتياز بندي كمي نيز در رتبه بندي دهگانه روش هاي PSIAC   يا MPSIAC ارائه شده است تا در محاسبات مربوط به فرسايش و رسوب در مدلهاي مذكور در مطالعات مربوطه به كار برده شود .
مساحت و درصد اين واحدها به صورت تفكيك شده در زير حوزه ها و كل آبخيز مورد مطالعه به ترتيب در جدول شمارة 4 و 5 آورده شده است . براساس بررسي هاي فوق حدود 6/10 درصد از سطح حوزه در ردة مقاوم به فرسايش ، 8/12 درصد در ردة نسبتاً فرسايش پذير ، 1/56 درصد در ردة فرسايش پذير و 6/20 درصد از سطح اين حوزة آبخيز نيز در ردة حساس به فرسايش قرار گرفته اند . نقشه شمارة 6 نيز پراكنش واحدهاي حساس به فرسايش ، واحدهاي چينه سنگي را در حوزة آبخيز برنطين در معرض ديد قرار داده است .
 
 
 
نقشه شمارة 6 : نقشه حساسيت به فرسايش واحدهاي چينه سنگي حوزة آبخيز برنطين
 
جدول شماره 4: مساحت واحدهاي حساسيت به فرسايش در حوزه آبخيز برنطين به هكتار
 
جدول شماره 5: درصد مساحت واحدهاي حساسيت به فرسايش در حوزه آبخيز برنطين
 
6-7- بررسي نهشته هاي رسوبي وعوامل جابجائي آنها
نهشته هاي رسوبي منفصل حوزه كه استعداد رسوبزايي دارند شامل مجموعه اي از رسوبات كواترنري همراه با پوشش فرسايش مستقر بر روي دامنه كوهها و تپه ها مي باشد رسوبات كواترنري منفصل بطور كامل در چينه شناسي حوزه آبخيز توضيح داده شده اند در بخش ژئومورفولوژي گزارش حاضر نيز به آنها اشاره شده است . بنابراين ضمن صرف نظر از تشريح مشخصات آنها تنها از منشا وچگونگي حمل آنها صحبت خواهد شد كه بيشتر جنبه كاربردي دارد .
رسوبات ناشي از فرسايش و هوازدگي فيزيكي وشيميايي سنگهاي عرصه آبخيز بوده كه به مرور ايام توليد و حمل شده مي شوند بديهي است پديده هوازدگي فيزيكي نقش بيشتري را از هوازدگي شيميايي در توليد محصولات فرسايشي دارد زيرا حوزه آبخيز برنطين  در يك منطقه خشك و خيلي گرم واقع گرديده است پس از توليد نهشته هاي فرسايشي و رسوب بر روي دامنه ها ودرپاي رخنمونها ( با توجه به مقاومت آنها در برابر پديده هاي هوازدگي و دگرساني كه نتيجه مستقيم عامل زمين شناسي در مدلهاي برآورد فرسايش و رسوب محسوب مي گردد و در مبحث پيشين ارائه گرديد ) اين رسوبات در اثر عامل ثقل (شيب) و آب و باد به سمت كانالهاي حمل و نهايتا حوضه هاي رسوبگذاري منتقل مي شوند . در آبخيز برنطين  رسوبات از نهشته هاي منفصل پوششي بر روي دامنه ها كه در اثر هوازدگي حاصل شده اند ناشي مي گردند و بديهي است سنگهايي كه مقاومت بيشتري در برابر هوازدگي داشته كمتر توليد رسوب كرده وسنگهاي نامقاوم و فرسايش پذير توليد رسوب بيشتري خواهند نمود . نهشته هاي منفصل مستقر برروي دامنه هاي كوهستان و تپه ماهور كه مستقيما از سنگ مادري ايجاد شده اند سطحي معادل 603 هكتار (درمجموع 2/3441  هكتار واحد كوهستان وتپه ماهور) را اشغال نموده اند .
اين مجموعه بعنوان منشا رسوبات موجود كه استعداد حمل را داشته محسوب گرديده و همراه با نهشته هاي منفصل كواترنري كه خود نيز 3426 هكتار وسعت دارند مي توانند توسط عواملي همچون آب و باد ، ثقل و شيب) حمل گردند رسوبات بستر و حاشيه آبراهه بيشترين استعداد حركت و جابجايي را داشته وبدنبال آن نهشته هاي منفصل مستقر بر روي شيب ها در اثر فرسايش هاي سطحي شياري و خندقي وعامل آب جابجايي مي گردند . در ارتفاعات بلند گستره طرح عامل برف حتي در زمستان نيز نقشي بعهده نداردزيرا اصولا بارش برف در منطقه روي نمي دهد واما مهمترين عامل درجابجايي و انتقال رسوبات توليدي آب بوده كه بصورت بارانهاي شديد بهاره وتابستانه وگاهي پاييزه و فرسايش پاشماني دردامنه ها عمل كرده و پس از آن با حركت آب بصورت ورقه بر روي سطح دامنه فرسايش سطحي و با جمع شدن آنها در آبكندها فرسايش شياري و بدنبال تجمع آبكندها فرسايش خندقي وحمل رسوبات بستر آبراهه هاي اصلي وشكل گيري جريان هاي واريزه اي رسوبي دركانال اصلي آبراهه ها ادامه مي يابد كنش كف و ديواره هاي رودخانه در قسمت مقعر پيچانرودها ريزش ديواره هاي رودخانه وافزايش باررسوبي جريان رودخانه بخش پاياني اين سيستم خواهد بود .
بنابراين تثبيت و نگهداري اين نهشته ها در محل موجود استقرار آنها هدف نهايي خواهد بود كه عملا كاري غير ممكن است . ولي ايجاد تعادلي بين توليد رسوب در جا يا خاك و فرسايش وهدررفتن آن منطقي و مفيد بوده و در نظر گرفتن ساير عوامل محيطي همزمان با اين پديده از ضروريات مي باشد در آبخيز برنطين  حدود 4030 هكتار نهشته رسوبي قابل حمل وجود داشته كه حدود 5/58  درصد از سطح آن را تشكيل مي دهد بنابراين جهت عمليات آبخيزداري عمده فعاليت بايستي بر روي اين عرصه ها انجام پذيرد ناگفته خود پيداست كه كنترل اين عرصه تنها با اقدامات فيزيكي و بيولوژيكي صرف امكان پذير نبوده ونياز مبرم به بحث مديريت خواهد بودزيرا يكي از عوامل حمل درمنطقه باد مي باشد اين عامل با حمل رسوبات ريزدانه در سطح نهشته هاي فرسايشي همراه با عمل توامان آب سنگفرش بيابان را بوجود مي آورد بنابراين حفظ اين سنگفرش بيابان بعنوان عامل پوشش خاكهاي زير آن از ضروريات مي باشد .
 
6-8- بررسي خصوصيات هيدروديناميكي ونفوذپذيري وسيل خيزي سازندها و ارائه نقشه هاي مربوطه
خصوصيات و رفتار هيدروديناميكي هر يك از رخساره هاي سنگي ورسوبي بطور كلي توسط عوامل متعددي كنترل مي گردد كه اهم آنها عبارتند از :
-         جنس سنگ ساخت وبافت آنها كيفيت پيوستگي اجزا تشكيل دهنده ميزان تخلخل وضخامت آنها .
-         كيفيت برونزد سطوح ناپيوسته ناشي از لايه بندي وچگونگي تناوب طبقات تراوا و ناتروا .
-         كيفيت پراكندگي تراكم و توسعه سيستمهاي درز و شكاف وميزان بازشدگي آنها درسطح و عمق .
-         شيب و خصوصيات توپوگرافي منطقه .
-         وضعيت آب و هوايي از نظر حجم و نوع نزولات جوي منطقه .
-         كيفيت پوشش خاك وپوشش گياهي منطقه .
-         كيفيت شيب لايه بندي نسبت به شيب توپوگرافي .
بديهي است اندازه گيري مطلق اين كيفيت نيازمند حفرگمانه و انجام آزمايشات خاص مي باشد كه انجام آن در چهارچوب شرح خدمات اين مطالعات نمي گنجد در اين رابطه كوشش شده است تا براساس اختصاصاتي همچون :
-         مشخصات عمومي سنگ شناسي انواع واحدهاي سنگي و رسوبي.
-    تراكم شبكه آبراهه ها درواحد سطح با توجه به اطلاعات نقشه شبكه هيدروگرافي و فتوژئولوژي عكسهاي هوايي منطقه .
-         پراكندگي وتراكم وتوسعه سيستمهاي شكستگي ودرز و شكاف.
-         توسعه سطوح ناپيوسته ناشي از لايه بندي مبتني بر برداشته هاي فتوژئولوژي و عمليات ميداني .
-         ارزيابي كيفيت توزيع وپراكندگي منابع آب حوزه شامل چشمه ها و رودخانه ها .
-    استفاده از اطلاعات نقشه ژئومورفولوژي و تجزيه وتحليل مقايسه و تلفيق آنها با يكديگر رفتار هيدروديناميكي (نفوذپذيري) انواع سازندها و سنگهاي آنها در گستره آبخيز موردمطالعه در پنج كلاس مورد ارزيابي قرار گرفته اند (جداول شماره 6 و 7 و نقشه شماره 7)
كلاس 5 : واحدهاي با نفوذپذيري بسيارزياد (رخساره هاي باتراوايي بالا) شامل واحدهاي Qal و QF2 و QA
كلاس 4: واحدهاي با نفوذ پذيري زياد (رخساره هاي تراوا) شامل پادگانه هاي قديمي آبرفتي Qt1 و QF1
كلاس 3: واحدهاي با نفوذپذيري متوسط (رخساره هاي نيمه تراوا) شامل آهك هاي پلاژيك تفكيك شده و ماسه سنگها و آهكاهي غير قابل تفكيك موجود در آميزة رسوبي واحد CM1  .
كلاس 2: واحدهاي بانفوذپذيري كم (رخساره هاي كم تراوا) شامل فيليت ها ، راديو لاريت ها واحد CM1 .
كلاس 1:واحدهاي با نفوذپذيري بسيار كم و غير قابل نفوذ  (رخساره هاي ناتراوا) شامل سنگهاي آذرين موجود در افيوليت ملانژ .
عكس شمارة 19 چشمة آب كهورك را در پايين دست نهشته هاي مخلوط آهكي ، ماسه سنگي واحد CM1  در زير حوزة B6 نشان ميدهد كه نشان دهندة نفوذپذيري متوسط اي سنگها مي باشد .
 
 استعداد سيل خيزي هر حوزه توسط عوامل متعدد كنترل مي شود مهم ترين اين عوامل عبارتند از :
-         شكل عمومي و تعداد مراكز ثقل حوزه
-         ميزان شيب و مشخصات فيزيوگرافي حوزه
-         نوع رخساره هاي سنگي از نقطه نظر عملكرد هيدروديناميكي و ميزان تراوايي هر يك از آنها
-         ميزان و كيفيت بارندگيهاي منطقه و نوع بارش
-         وسعت پوشش برفي حوزه وطول دوره دوام آن
-         كيفيت پوشش تخريبي (نهشته هاي منفصل) و پوشش گياهي حوزه
بديهي است بررسي وارزيابي سيل خيزي حوزه بايستي با درنظر گرفتن نقش كليه عوامل فوق و تلفيق آنها با يكديگر در قالب گزارش سيل خيزي حوزه مورد بررسي قرار گيرد .
بعنوان يك قاعده كلي و يك نتيجه گيري ازديدگاه زمين شناسي استعداد سيل خيزي بعنوان تابعي از مجموعه عوامل فوق الذكر با خصوصيات هيدروديناميكي (نفوذپذيري) رخساره هاي سنگي ورسوبي نسبت عكس دارد بدين معنا كه هر چه نفوذپذيري رخساره هاي سنگي و رسوبي بيشتر باشد امكان سيل خيزي و روان شدن جريان آب بر روي آنها كمتر وبه تناسب توسعه شبكه آبراهه ها محدودتر است و بالعكس بر روي واحدهاي كم تراوا ريزش هاي جوي نهايتا با انتخاب وايجاد بسترهاي جديد براي خود درسطح زمين جريان مي يابند در اين بخش ازگزارش استعداد سيل خيزي هر سازند بر يافته هاي حاصل از بررسي ها زمين شناسي در سه گروه بشرح ذيل موردارزيابي قرار گرفته اند .
 
3- سازندهاي برخوردار از پتانسيل سيل خيزي بالا شامل واحدهاي چينه سنگي آذرين مجموعة آميزة رنگين و آميزة رسوبي مجموعاً به وسعت 3/2734 هكتار كه حدود 8/39 درصد از سطح آبخيز مورد مطالعه را تشكيل مي دهند .
2- سازندهاي برخوردار از پتانسيل سيل خيزي متوسط مشتمل بر واحدهاي آهكي پلاژيك به وسعت 4/633 هكتار كه حدود 2/9 درصد از سطح آبخيز مورد مطالعه را شامل مي شوند .  
1- سازندهاي داراي پتانسيل سيل خيزي پايين و كم شامل نهشته هاي كواترنري طرح مجموعاً به وسعت 5/3499 هكتار كه 51 درصد سطح اين آبخيز را به خود اختصاص داده اند .  
 
شاخص هاي ملحوظ شده در اين ارزيابي عبارتنداز :
-         خصوصيات سنگ شناسي سازندها
-         تراكم شكستگي وسيستمهاي درزوشكاف موثر بر روي واحدهاي سنگي مختلف
-         ميزان تراوايي انواع رخساره هاي سنگي و رسوبي با توجه به ميزان تراكم شبكه آبراهه بر روي آنها
نتايج حاصل از اين ارزيابيها درجداول شماره 8 و  9 ارائه شده است . بديهي است ارزيابي به عمل آمده بدليل آنكه صرفاً بر محور زمين شناسي استوار گرديده است نمي تواند معرف واقعيت رفتار سيل خيزي براي هر زيرحوزه باشد . جهت دستيابي به نتيجه مطلوب بايستي نقش ساير عوامل و تاثير متقابل آنها بريكديگر مورد توجه قرار گيرد كه لزوماً اين كار بايستي در تلفيق مطالعات صورت پذيرد ضمنا نقشه شماره8 نيز سيماي سيل خيزي سازندهاي مختلف اين حوزه را نشان مي دهد لازم به ذكر است كه لايه هاي ماسه سنگي ،سنگهاي بازالتي و آهكها تاثير منفي بر كيفيت آبهاي منطقه ندارند اما لايه هاي شيل عموماً بدليل داشتن كانيهاي رسي (موادمعلق) سولفيدي و كربناته قابل حمل تاثير منفي بسيار جزئي بر كيفيت آبهاي حوزه خواهند داشت اين لايه ها عليرغم داشتن تخلخل قابل توجه اما تخلخل موثر آنها كم بوده و در نتيجه ضريب ذخيره وضريب قابليت انتقال آنها بسيار ضعيف مي باشد . مقادير شيلها و فيليت ها در اين حوزه بسيار كم بوده لذا در مجموع تأثير آنها بر منابع بسيار ناچيز و قابل صرف نظر كردن مي باشد . كما اينكه كيفيت آبهاي چشمه كهورك و استهرو و چاههاي منطقه نيز تأييد كننده اين موضوع است .
 
 
عكس شمارة 19 : چشمه كوچك آب كهورك با آبدهي ناچيز در پي خشكسالي هاي اخير نشان دهندة نفوذپذيري كم تا متوسط سنگهاي مخلوط آميزة رسوبي CM1 بخصوص آهكهاي پلاژيك بالا دست اين چشمه مي باشد .     
 
 
 
نقشه شماره 7: نقشة  نفوذپذيري واحدهاي چينه سنگي  حوزة آبخيز برنطين  
 
جدول شماره 6 : مساحت واحدهاي نفوذپذيري در حوزه آبخيز برنطين به هكتار
 
جدول شماره 7 : درصد مساحت واحدهاي نفوذپذيري در حوزه آبخيز برنطين  
 
 
نقشه شماره 8: نقشه استعداد سيل خيزي واحدهاي چينه سنگي حوزه آبخيز برنطين
 
جدول شماره 8 : مساحت واحدهاي استعداد سيل خيزي در حوزه آبخيز برنطين به هكتار
 
جدول شماره 9 : درصد واحدهاي استعداد سيل خيزي در  حوزه آبخيز برنطين
 
6-9- بررسي كيفي سازندها وواحدهاي سنگي از نظر منابع قرضه وساختگاه و ارائه نقشه مربوطه
زمين شناسان سنگها را به سه گروه آذرين ،دگرگوني و رسوبي تقسيم بندي مي نمايند اين تقسيم بندي كه مبتني برنحوه تشكيل سنگ است تا حدي مي تواند منعكس كننده ويژگيهاي مكانيكي سنگها باشد با وجود اين يك سنگ واحد ممكن است به صورت تازه ويكپارچه (سنگ بكر) بوده يا تجزيه و هوازده شده باشد يا اينكه بر اثر درز و شكاف به بخشها و قطعات مجزا تبديل شده باشد (توده سنگ) از اين رو ويژگيهاي يك سنگ مي تواند حتي در يك رخنمون واحد نيز طيف گسترده اي از تغييرات را نشان دهد .
 در حوزه هاي آبخيز كوچك نقش فاكتورهاي مربوط به سرشت سنگ با اهميت تراز فاكتورهاي مربوط به محيط در برگيرنده سنگ مي باشد براي اندازه گيري سختي و مقاومت سنگ از شاخص هاي مكانيكي متعدد و متفاوت سنگ استفاده مي شود اين آزمايشات عبارتند از آزمايش بار نقطه اي، آزمايش ارزش ضربه اي ،آزمايش سلامت سنگ در سولفات سديم آزمايش جذب آب (درصد جذب آب)،آزمايش سايش لوس آنجلس، وزن مخصوص و مطالعات سنگ شناسي شامل بررسي هاي ميكروسكپي ،بررسي هوازدگي ،وجود يا عدم وجود ناپيوستگيها وايزوتروپ بودن يا نبودن سنگ (همگني سنگ).
از آنجائيكه انجام اين آزمايشات براي كارهاي متنوع آبخيزداري در محلهاي متفاوت گستره طرح برنطين  بسيار پرهزينه بوده و انجام يك پروژه آبخيزداري را از نظر مطالعاتي و اجرايي غير اقتصادي مي نمايد واز طرف ديگر در عمليات آبخيزداري اصولا سعي در استفاده از مصالح قرضه متعلق به همان حوزه مي باشد تا كمترين وابستگي ممكن از نظر مواد و تكنولوژي به خارج از يك حوزه آبخيز وجود داشته باشد بر پايه اين ديدگاه سنگهاي منطقه از نظر خصوصيات مكانيكي (مقاومت و سختي ) از نظر ديد تجربي بصورت پيشنهادي رتبه بندي مي شوند :
1- سنگهاي پازالتي واحد B
2- آهكهاي پلاژيك L و آهكهاي پراكنده موجود در واحد CM1 .
3 – گابروها و آندزيت هاي هوانزده واحدهاي آذرين اولترامافيك .
بقيه سنگها قابليت كاربري مناسبي جهت اجراي سازه هاي گابيوني و سنگ و ملات ندارند ضمن اينكه از ديدگاه ساختگاه و پي سازه ها همين سنگها بعنوان شالوده مناسب شناخته شده اند .
ساير سنگهاي حوزه نظير پريدوتيت ها ( دونيت ، هارزبورژيت و لرزوليت ) ، گابروها ، آندزيت هاي بازالتي ، پيلولاواها ، سرپانتينيت ها و راديولاريت ها از ديدگاه ساختگاه و باربري پي مشكل خاصي ندارند ولي انواع هوازدة آنها نبايد بعنوان منبع قرضة سنگي مورد استفاده قرار گيرند . احداث سازه بر روي شيلها ي‌ آهكي ، فيليت ها و ماسه سنگهاي آميزة رسوبي واحد CM1 بايستي با احتياط و طراحي پي هاي گسترده جهت پخش بار استفاده شود ضمن آنكه  جهت احداث سازه بر روي پي هاي نهشته هاي منفصل كواترنري (مصالح مخلوط ) وماسه سنگهاي سست ، طراحي پي گسترده جهت پخش بار و در نظر گرفتن ديواره هاي حفاظتي تكيه گاهها ضروري است ضمناً عمده فعاليت لازم جهت كاهش سرعت آب و جلوگيري از وقوع سيل بايستي در سر آبخيزهاي سنگي توليدكننده رواناب متمركز شود براي بخش ها وسازندهايي كه داراي ليتولوژيهاي سست و فرسايش پذير مي باشند عمليات مديريتي حفاظت خاك و بيولوژيك تواماً بسيار مناسبتر خواهد بود .
مصالح مخلوط شن وماسه را نيز از نهشته هاي كواترنري پنجه هاي آبرفتي ، پادگانه هاي آبرفتي و كوهرفتهاي پاي دامنه ها مي توان به شرط رعايت اصول آبخيزداري برداشت نمود رسوبات بستر رودخانه ها بخصوص بستر شرياني رودخانه اصلي جهت مصالح شن و ماسه مناسب مي باشند برداشت از آنها نيز با رعايت اصول ساماندهي رودخانه بلامانع خواهد بود از مصالح شن و ماسه جمع آوري شده در مخازن سدهاي رسوبگير گابيوني جهت عمليات مرمتي و روكش ملاتي خود آنها در سالهاي بعد از عمليات اجرايي مي توان بهره جست .
نقشه شماره 9 پراكنش محلهاي منابع قرضه در اين حوزه آبخيز را نشان مي دهد لازم به يادآوري است كه منابع قرضه وپي هر سازه همگام با كارشناسان سازه و تلفيق به هنگام بازديد صحرايي پيشنهادات اجرايي متناسب با ساير شرايط در محل در نظر گرفته شده است بعبارت بهتر كارشناس زمين شناسي همگام با كارشناسان تلفيق وسازه در محل يابي سازه ها حضور داشته است ضمن آنكه وضعيت منبع قرضه هر سازه در ستوني در كنار ساير مشخصات آن آورده مي شود تا در متره و برآورد هزينه هاي احداث سازه ها هزينه فاصله حمل نيز مدنظر قرار گيرد پروفيل زمين شناسي آبراهه ها نيز پيوست مي باشد . منابع قرضه ريزدانه رسي جهت عمليات خاكي در محدودة آبخير مورد مطالعه وجود نداشته و بايستي از منابع قرضه خارج حوزه خريداري و حمل گردد . بنابراين در صورت پيشنهاد سازه هاي خاكي داراي هستة رسي بايستي در متره برآورد مربوطه هزينه حمل و خريد و آزمايشات مربوطه نيز مد نظر قرار گيرد . نظر به وجود سنگهاي آهكي پلاژيك به تعداد كافي در حوزه پيشنهاد مي شود از سنگهاي مزبور در ساخت سازه هاي آبخيزداري سنگ و ملات استفاده شود .
 
 
نقشه شماره 9 : نقشة پراكنش منابع قرضه سنگي و شن و ماسه در حوزه آبخيز برنطين
 
6-10- موارد خاص تاثير گذار در حوزه
مواردي نظير گنبدهاي نمكي معادن فعال رسوبزا  و مناطق بهمن گير در اين حوزه آبخير ديده نمي شود . تنها موردي كه ممكن است بصورت محدودي در آينده تاثير گذار باشد احداث جاده هاي دسترسي به روستا ها و باغات خواهد بود كه در اين خصوص بايستي تمهيدات لازم را در مديريت حوزه ( بخصوص در طراحي پلها و جاده ها ) پيش بيني نمود .
 
7- ژئومورفولوژي  
هدف اصلي از مطالعات ژئومورفولوژي دستيابي به واحدهاي كاري جهت برنامه هاي مختلف آبخيزداري مرتع داري طرح هاي منطقه اي و آمايش سرزمين مي باشد . در ارتباط با مسائل منطقه اي مانند بررسي مناطق بهمن خيز مطالعه فرسايش و رسوب و نيز تهيه نقشه حساسيت به فرسايش و نقشه سيستمهاي فرسايش و تخريب نيز مي توان از مطالعات ژئومورفولوژي سود جست .
به طور كلي در طرحهاي آبخيزداري ارتباط بين ژئومورفولوژي وساير عوامل موجود در اين طرحها ضروري است بديهي است براي تهيه نقشه ژئومورفولوژي اساس كار شناخت سنگهاست تا بتوان از روي سرشت آنها به ساير موارد مانند وضعيت فرسايش شبكه هيدروگرافي و سرانجام شاخت واحدها پرداخت با بررسي عكسهاي هوايي مي توان اطلاعات كاملي در مورد وضعيت ژئومورفولوژي منطقه كسب كرد و به طور كلي استفاده از عكسهاي هوايي مستلزم يك سلسله مطالعات دقيق است كه با بررسي عوامل مختلف و سپس برقرار كردن روابط بين آنها ميسر بوده و نقشه ژئومورفولوژي يك  حوزه آبخيز بدين طريق تهيه مي شود.
در زير واحدها رخساره ها وساير اشكال و پديده هاي مختلف ژئومورفولوژيك اين حوزه آبخيز معرفي و تشريح شده اند .
7-1- واحدهاي ژئومورفولوژيكي
از ديدگاه شكل شناسي واحدهاي كوهستان تپه ماهور مخروط افكنه دشت ميانكوهي و آبرفتهاي بستر رودخانه در گستره حوزه آبخيز مورد مطالعه و زير حوزه هاي آن تشخيص داده شده است . ارتفاعات و ناهمواريهاي حوزه آبخيز برنطين تماماً جزء ناهمواريهاي  عادي محسوب مي شوند . زيرا ارتفاعات منطبق بر راندگيها و گسلها مي باشند برجستگيهاي شرقي و شمال شرقي منطبق بر ارتفاعات رانده شده در امتداد گسله هاي معكوس و امتداد نفر موجود در آميزه هاي رنگين مي باشد .
ضمن آن كه مقاومت ساختي و بافتي سنگها نيز در تشكيل مورف و شكلهاي توپوگرافي حوزه بدون هيچ شكي نقش داشته اند .
ريخت شناسي ،ارتفاع نسبي از سطح دريا ، شيب و ارتفاع نسبي عوارض نسبت به يكديگر معيار تشخيص واحدهاي مختلف ژئومورفولوژي در اين حوزه آبخيز بوده است واحد كوهستان در ضلع شمال شرقي حوزه با وسعت 7/1642 هكتار 24  درصد از كل اين حوزه آبخيز و واحد تپه ماهور با وسعت 5/1798 هكتار 2/26 درصد از كل آخيز و واحد مخروط افكنه با وسعت 1006 هكتار 6/14  درصد از كل آبخيز و واحد فلات و دشت آبرفتي نيز با سطحي 3/2420 هكتار 2/35  درصد از سطح كل آبخيز مورد مطالعه را تشكيل مي دهند .
7-2- تيپهاي ژئومورفولوژيكي
واحدهاي كوهستان وتپه ماهور به دو نوع تيپ دامنه هاي منظم و دامنه هاي نامنظم تفكيك مي شوند وبر همين پايه واحد مخروط افكنه و فلات و دشت ميانكوهي براساس پروفيل طولي و عرضي دامنه به تيپهاي ناهموار و هموار تقسيم بندي مي شوند .
تيپ دامنه منظم وهموار به دامنه هايي گفته مي شود كه صاف و فاقد برجستگيهاي مشخص و عمده مي باشند وتغييرات شيب در نيمرخ پروفيل آنها تدريجي و يا ثابت مي باشد . اين نوع دامنه در مجموع واحدهاي كوهستان و تپه ماهور حدود 3/221  هكتار از سطح آبخيز را تشكيل مي دهد. بنابراين حدود 4/6  درصد از سطح كوهستان وتپه ماهور حوزه استعداد عمليات بيولوژيك با روشهاي مختلف را داشته و حدود 6/93 درصد بقيه آن را بايستي به عنوان مناطق حفاظتي و صخره اي توليد رواناب در نظر گرفت.
رخساره ها در دامنه منظم براساس شواهدي چون كيفيت تظاهر واحدهاي سنگي ، وجود پوشش نهشته هاي تخريبي و خاك و بر روي آنها و درصد مخلوط آنها همراه با توسعه اشكال ژئومورفولوژيك و غيره تفكيك ميگردد . دامنه هاي نامنظم از شيب غير يكنواخت وناهمگن برخوردار بوده و تغييرات شيب در نيمرخ آنها به طور ناگهاني كم و زياد مي شود كه اين تغييرات داراي دلايل مختلف به شرح ذيل مي باشند :
- عوض شدن جنس يا ماهيت سنگ
- وقوع حركات توده اي يا جابجايي دامنه در نتيجه برخي از اشكال حركات توده اي
- جابجاي در نتيجه فعاليتهاي زمين ساختي ولرزه زمين ساختي نظير گسلها و شكستگيهاي بزرگ
- نتيجه عملكرد فرسايش آبراهه هاي متراكم
- فرسايش ديفرانسيل در ايجاد ناشي از توسعه سيستمهاي شكستگي درز وشكاف
- فرسايش ديفرانسيل ناشي از ماهيت كاني شناسي و سنگ شناسي طبقات
رخساره ها در اين تيپ صرف نظر از عوامل به وجود آورنده آن بر پايه خصوصياتي همچون كيفيت تظاهر واحدهاي سنگي و درصد پوشش نهشته هاي منفصل واقع بر روي آنها تشخيص داده مي شوند اين نوع تيپ در حدود بيست وشش درصد از سطح حوزه مورد مطالعه را تشكيل مي دهند .
در واحد فلات ميانكوهي فقط تيپ هموار ديده مي شود و سطحي معادل 3/1441  هكتار را در حوزه به خود اختصاص داده اند. واحد مخروط افكنه نيز داراي سطحي هموار تا ناهموار مي باشد كه اين موضوع به نزديك شدن به خروجي آبراهه ها از واحد كوهستان و تپه ماهور و شيب بستگي داشته و ناهموارتر مي شود .
7-3- رخساره هاي ژئومورفولوژيكي و ارائه نقشه مربوطه
رخساره حالت خاص يك واحد كاري است كه ما را از نوع رخنمون نهشته ها وناهمواريها و نيز شرايط آب و هوايي و وضعيت پوشش گياهي آگاه مي سازد . در واقع همين واحدهاي سنگ شناسي است كه بر حسب عوامل تخريب و فرسايش تيپ ها ورخساره هاي متفاوتي را در هر واحد ايجاد مي كنند به عبارت بهتر تقسيم بندي تيپ به اجزاء كوچك براساس شكل ظاهري نوع رخنمون واشكال فرسايش وتخريب را رخساره مي نامند.
پس از تعيين رخساره ها و تهيه نقشه ژئومورفولوژي با تلفيق نقشه هاي شيب جهت و ارتفاع و... با نقشه رخساره هاي ژئومورفولوژيكي واحدهاي همگن مشخص خواهد شد . كه آن را واحدكاري مي نامند . در اينجا ضروري است كه روش معرفي و نامگذاري رخساره هاي ژئومورفولوژيكي تشخيص داده شده در اين حوزه آبخيز بيان گردد . براي نامگذاري هر يك از واحدها،تيپ ها و رخساره ها علائم اختصاري ويژه اي انتخاب شده است و از اين علائم با لحاظ كردن ضوابط معيني جهت نامگذاري بخشهاي مختلف استفاده شده است.
در اين روش براي معرفي واحد كوهستان از علامت M و براي واحدهاي تپه ماهور و فلات مخروط افكنه و آبرفت بستر رودخانه واراضي كشاورزي از علامQ al,Qf,Qt.H بهره گيري شده است.
جهت تعيين تيپ هاي ژئومورفولوژيكي كه بر اساس انتظام دامنه ها صورت گرفته از حروف I  به معني نامنظم و R به معناي منظم استفاده شده است . به منظور مشخص نمودن رخساره هاي ژئومورفولوژيكي از علائم O به معني رخنمون سنگي (Out crop) و C به معني دامنه هاي پوشيده از نهشته هاي منفصل و خاك استفاده كرده ايم درصد متوسط براي هريك از اين دو نوع رخنمون را حرف m (ام كوچك ) بيان مي نمايد . جهت تعيين هر يك از رخساره هاي ژئومورفولوژيكي از حروف فوق به نحوي استفاده شده است كه از سمت چپ به راست به ترتيب حروف نوع واحد ،تيپ ،رخساره و رخنمون ودرصد آن را در پهنه مورد نظر نشان مي دهند
 
 
8-  بررسي ساير اشكال و پديده هاي ژئومورفولوژيكي و پهنه هاي لغزشي و ريزشي
 در گسترده مورد مطالعه اشكال ژئومورفولوژيكي گوناگوني قابل تشخيص است رايج ترين آنها با توجه تناوب لايه هاي ماسه سنگي و شيل بصورت مقاوم و نامقاوم و وجود آهك و بازالت و پريدوتيت ها  در آميزه هاي رنگين و رسوبي عبارتند از :
-         اشكال مختلف برونزد سنگي بصورت گيلويي و كواستا
-    اشكال مختلف دره هاي V  و U  شكل درواحدهاي كوهستان و تپه ماهور وپيچانرود در فلات وتپه ماهور
-         الگوي زهكشي داربستي در امتداد شكستگيهاو لايه هاي نامقاوم وا حد آميزة رنگين .
-         الگوي زهكشي شعاعي در تپه هاي سنگي منفرد آهكي يا بازالتي يا سرپانتيني .
-         الگوي زهكشي موازي در رخساره هاي Qt و Qf و HRC .
-         رخنمون هاي سنگي بصورت تپه هاي منفرد سنگي با واريزه هاي گرداگرد آن
-         يالهاي مضرس سنگي در واحد كوهستان بر روي برونزدهاي سنگي عمدتاً آهكي پلاژيك .
-         يالهاي مدور عمدتاً بر روي رخساره HRC  در واحد تپه ماهور و پادگانه هاي آبرفتي قديمي Qt .
-         چهره هاي مختلف فرسايش سطحي ، پاشماني ، شياري ، خندقي و رودخانه اي
-    سنگ فرش بيابان در اثر فرسايش دانه هاي ريز در سطح بواسطه عوامل آب و باد (بخصوص فرسايش بادي).
در اين حوزه آبخيز موارد خاص تاثير گذار نظير گنبدهاي نمكي آتشفشان معادن و... ديده نمي شود فلذا از توضيح بيشتر خودداري مي گردد يكي ديگر از موارد مهم در حوزه هاي آبخيز بحث زمين لغزش ها مي باشد كه در اين حوزه آبخيز زمين لغزشي ديده نشده است اما واريزه ها در اثر هوازدگي مكانيكي و ريزش سنگ در امتداد درزه ها و شكستگيها بواسطه نيروي ثقل در پاي دامنه ها بصورت پراكنده ديده مي شوند .
يكي از عواملي كه سبب شده عليرغم وجود مصالح مستعد لغزش كم وسعت  نظير شيلها ي اهكي و فيليت ها  لغزش ديده نشود عدم وجود رطوبت كافي و شيب كم در اين حوزه آبخيز مي باشد . علاوه بر اينكه حتي به فرض مساعد شدن شرايط وقوع لغزش هيچگونه تهديد خاصي را بدنبال نخواهند داشت .  رخساره سنگ فرش بيابان بر روي واحد پادگانه آبرفتي قديمي و يالهاي گرده اي شكل آن يكي ديگر از اشكال مهم ژئومرفولوژيكي در حوزه مي باشد .
 
9- پيشنهادات اجرايي از ديدگاه مسائل زمين شناسي
از آنجائيكه زمين شناسي بعنوان بستر درسيستم يك حوزه آبخيز نقش ايفاء مي نمايد بنابراين تاثير گذاري آن در مطالعات تلفيق وساير مطالعات وابسته ديگر نظير خاك شناسي و پوشش گياهي و فرسايش و  رسوب غير قابل انكار است . سنگها بعنوان ماده اصلي مادري توليد خاك در منطقه نقش بسيار مهمي را در انواع خاكهاي حوزه دارند در اين راستا خاك حاصل از سنگهاي اولترابازيك و مافيك واحدهاي Cm بدليل دارا بودن مواد معدني منيزيوم كلسيم پتاسيم و آهن حاصلخيزي بيشتري داشته ومواد معدني مغذي گياهان را بيشتر دارا مي باشد . در حاليكه خاك حاصل از ماسه سنگها بدليل وجود سيليس بيشتر مواد غذايي معدني مورد نياز گياه را كمتر دارا بوده و بديهي است كه اين موضوع نيز به نوبه خود بر روي پوشش گياهي منطقه تاثير مي گذارد وجود سنگهاي آهكي و خاكهاي وابسته به آن سبب مي شود تا گياهان آهك دوست بيشتر در اين نواحي ديده شوند .
از ديدگاه ديگر سنگ شناسي در نفوذپذيري و در نتيجه توليد رواناب نقش مستقيم داشته بنابراين در مطالعات هيدرولوژي و بيلان آبي منطقه تاثير گذارند از اين نظر سنگهاي آذرين با داشتن كمترين ميزان تخلخل بيشترين هرزآب و سنگهاي ماسه سنگي و آهكي بدليل داشتن تخلخل دانه اي و ثانويه انحلالي داراي نفوذپذيري متوسط و در نتيجه توليد رواناب متوسط تري خواهند بود اما وجود شيل  و فيليت عليرغم داشتن تخلخل زياد ولي غير مفيد تراوايي لازم را نداشته و با جذب آب در لايه سطحي غير قابل نفوذ گشته و توليد هرزآب آن در بارندگي هاي با شدت زياد و طولاني بسيار زياد خواهد بود ضمن آنكه اين سنگها بدلايل مختلفي از جمله تورم و نشست ، پي مناسبي براي سازه ها نمي باشند. وجود واحدهاي پادگانه اي آبرفتي و مخروط افكنه امكان مناسبي را جهت تغذيه ونفوذ آبهاي سطحي وذخيره نزولات به روش هاي پخش سيلاب و پيتينگ فراهم آورده است . ضمن آنكه رخساره سنگ فرش بيابان بر روي پادگانه هاي آبرفتي منطقه خود عامل بسيار مهمي در حفاظت خاك زيرين محسوب شده و از شدت فرسايش بخصوص در اين نواحي كه بدليل خشكي وكمبود آب ،گياه كمتر فرصت استقرار دارد ، بخوبي مي كاهد مهمترين موضوع در ارتباط با وضعيت زمين شناسي و ژئومورفولوژي و پيشنهادات اجرائي گستره مطالعاتي اين است كه روان آب هاي توليدي عمدتا درسرشاخه هاي كوهستاني و سنگي سرچشمه مي گيرند و در اين راستا بايستي ضمن كنترل سرعت جريان ورسوبگيري بايستي اجازه داد تا آبهاي حاصله به مرور در داخل كانالهاي آبرفتي رودخانه نفوذ نمايد بدين جهت احداث سازه هاي كوتاه متخلخل و يا تركيبي در طول مسير آبراهه هاي اصلي بخوبي اين فرصت را به روان آب سطحي داده تا نفوذ نمايد نگهداري آب در مخازن سطحي با توجه به شدت تبخير زياد منطقه و امكان شوري در طول زمان توصيه نمي شود .
بلكه بهترين كار پس از نفوذ دادن آبهاي سطحي در بخش مياني (پادگانه هاي آبرفتي و مخروط افكنه و آبرفت هاي بستر رودخانه) گستره طرح استخراج اين آبها با احداث سازه هاي سدهاي زير زميني درخروجي  زيرحوزهاي اين حوزه آبخيز مي باشد . با توجه به كانالي بودن رودخانه اصلي  اكثر زير حوزه ها وتكيه گاههاي سنگي در ديواره هاي نسبتا قائم تا V شكل و عمق آبرفت در حدود 15 تا 25 متر احداث اين سازه ها امكان پذير بوده و مقرون به صرفه مي نمايد .
 


10- منابع ومآخذ
 
1- نقشه توپوگرافي به مقياس 000/1:50 شيت هاي كهنوج بالا ، جغين و 000/250 :1 منتشر شده توسط سازمان جغرافيايي نيروهاي مسلح و سازمان نقشه برداري كشور .  
2-  نقشه هاي زمين شناسي شيت هاي 000/250 :1 و 000/100 :1 ميناب منشر شده در سالهاي 1980 _ 1983 ميلادي ، سازمان زمين شناسي كشور .
3- آقانباتي علي 1383 زمين شناسي ايران ، انتشارات سازمان زمين شناسي كشور .
4- درويش زاده علي 1370 زمين شناسي ايران ، انتشارات امير كبير .
5- عكسهاي هوايي به مقياس 000/40 :1 منطقه مطالعاتي سازمان نقشه برداري كشور در سال 1374
6- افتخارنژاد و همكاران 1985 گزارش زمين شناسي پروژه شرق ايران سازمان زمين شناسي كشور
7- گزارش فيزيوگرافي و هواشناسي حوزه آبخيز برنطين 1384 شركت مهندسين مشاور مانا آب پارسيان.
8- درويش زاده 1378 زمين شناسي ايران انتشارات دانش امروز وابسته به انتشارات امير كبير
9- پوركرماني محسن آرين مهران 1376 سايزموتكتونيك و لرزه زمين ساخت مهندسين مشاور دزآب
 10- MCCALL,G.J.H. and Eftekhar Nezhad , Hushmandzadeh 1993 Explanatery TexT of the
IRANSHAHR Quad . Map 1:250/000 Internal rep . geological Survey of IRAN .
11-تصوير ماهوارهايلندست2002 تهيه شده از مركز سنجش از دور ايران.
12-رضائي،عبدلمجيد1378 پژوهشي در مورفولوژي ومورفو ديناميك جلگه ميناب،پايان نامه كارشناسي ارشد دانشگاه تهران.
13-صفائي.م 1376 ژئو شيمي وزمين شناسي         فارياب استان هرمزگان پايان نامه كارشناسي ارشد دانشگاه شيراز.
14-شركت خدمات مهندسي جهاد 1380 گزارش زمين شناسي وژئو مورفولوژي حوزه آبخيز شميل واحمدي مرحله توجيهي.
15-داده هاي استخراج شده از پايگاه داده هاي علوم زمين ايران.
16-فيض نيا وهمكاران 1374 مقاومت سنگها در برابر فرسايش مجله منابع طبيعي دانشگاه تهران.
17-پور كرماني ،محسن،آرين،مهران1376 سانريو تكتونيك ولرزه زمين ساخت مهندسين مشاور دز آب.
وبا تشكر از دكتر مهدي زارع بخاطر استفاده از مطالب موجود در وبلاگ شخصي ايشان.


[1]    Subsiding   For Arc Basin
[2] Slope Basin
[3] Trench Fill
[4] Rift Like spreading zone


Label
نظرات در مورد:ارزیابی و بررسی استعدادهای طبیعی حوزه و تعیین اولویت بندی هر یک از زیرحوزه ها از نقطه نظر مسائل و مشکلات عارض بر آنها نظیر فرسایش ، سیل خیزی ، تخریب پوشش گیاهی و کم آبی

نام شما:
نظر شما:
افزودن نظر



ورود به سايت | ثبت نام كاربر


صفحه نخست | تماس با ما
تمامی حقوق این سایت سایت متعلق به سایت DocIran.COM می باشد
طراحی شده توسط فراتک