$('#s1').cycle('fade');
  جستجو

 صفحه نخست  |  راهنمای فروشگاه  |  تماس با ما  |نحوه خرید  |  سبد خرید   |        ثبت شده در سايت ساماندهي كشور

مقالات رایگان دانشجویی > زمین شناسی و جغرافیا

Bank Sepah:5892-1010-5735-6012

Email: dociran.pdfiran@gmail.com

09153255543  عالم زاده

 مقالات رایگان زمین شناسی و جغرافیا
تحولات زیست محیطی

تاریخ ایجاد 1388/12/20  تعدادمشاهده  4881

 

 مقدمه
اساسي ترين امر در تبيين مساله پژوهش ، فرايند تئوري سازي وسپس آزمون آن است كه درواقع تحقيق را از 2 بعد نظري وعملي بهره مند مي سازد. البته تد.وين نظري تحقيق، مسلتزم آگاهي از روند شكل گيري مساله، شناخت ابعاد گوناگون آن وسپس مطالعه آراء ونظراتي است كه به صورتي عام يا خاص در خصوص موضوع تحقيق بيان شده است تا درپرتو اين عمل، زاويه ديدي كه محقق مصمم است بر آن اساس به واقعيت نظر افكند و به مساله اجتماعي پاسخ دهد آشكار گردد، تا بدين سان محقق بتواند پاسخ هاي احتمالي تحقيق ومتغيرهاي گوناگون آن را تنظيم وسپس آزمون نمايد.
در تحقيق حاضر، ابتدا تاريخچه موضوع در جهان و ايران مرور خواهد شد. سپس به منظور تبيين مساله مورد نظر، لازم است شناختي از نظام اجتماعي شهر ملارد صورت پذيرد كه دراين خصوص ،جامعه مذكور بر اساس پنج مولفه جغرافيايي،اقتصادي،جمعيتي، فرهنگي ومديريتي مورد مطالعه قرار مي گيرد آگاه آراء و نظرات در سه بعد كلاسيك، مدرن وفرامدرن مطرح مي شود. سپس با بهره گيري از نظرايات مطروحه و تلفيق آن با مطالعات مقدماتي، به طرح چارچوب نظري پرداخته .تا بدين ترتيب مراحل فرضيه سازي، تعيين متغيرهاي مستقل و وابسته وبيان تعاريف نظري و عملي متغيرها به صورتي سهل وروان صورت پذيرد.
 
1-2-تاريخچه تحولات زيستي محيطي:
تاريخ حيات بشر مملو از مبارزات پياپي وي براي سلطه بر طبيعت وبهره مندي از زندگي بهتر مي باشد به گونه اي كه رابطه متقابل اين دو پيوسته در حال تغيير و تحول بوده است ، چون از سويي سخاوت فراوان طبيعت براي رفع نيازهاي معيشتي بشر و از سوي ديگر نيروي شگرف طبيعت و قدرت آن در ايجاد طوفان،طغيان و آتشفشان، برخي از عناصر طبيعت را در ذهن او در هاليه اي تقدس قرارداد كه در فرهنگ ملل مختلف ،تقدس گياهان وجانوران واحترام به آن ها منشا شكل گيري توتم پرستي شد.
البته، بشر از همان ابتدا يعني در دوره پالئولتيك[1] براي رفع نيازهاي زيستي تعادل طبيعي محيط خود را بر هم زد و با پي بردن به راز آتش، بعنوان اولين وسيله فني، جنگل و طبيعت سبز را به آتش كشيد. آثار اولين حمله وي به پوشش گياهي، شكل گيري «ساوان» در آفريقاي غربي و آسياي جنوب شرقي مي باشد و حدود ده هزار سال قبل نيز سرخ پوستان آمريكاي شمالي با آتش زدن جنگل مراتع خود را توسعه دادند و نمونه هاي مشابه آن، در ديگر نقاط جهان بود كه آثار نامطلوب آن بر چرخه ‍حيات، شرايط جوي، خاك،هوا، كيفيت گردش آب در محيط و بروي حيوانات ،هنوز هم دامن گير بشتريت است.
كمي بعد، يعني در ابتدا نئوليتيك[2] در هوا شد و موجب آلودگي مختصر آن گرديد و سوزاندن فضولات ومواد زائد، موجب آلودگي هواي جوي گشت وريختن آن ها درون آب ها منجر به آلودگي آب ها شد. با اختراع فن كشاورزي در خاورميانه و انتشار آن در ديرگ نقاط جهان اثر تخريبي انسان بر روي طبيعت و تعادل عناصر طبيعي، باز هم فزوني گرفت و هم زمان با اين تخريب ها،فعاليتهاي اجتماعي وفني بشر هر چند در سطح محدود،براي تامين گرما در زمستان وپخت وپز آشپزخانه، موجب آزاد شدن
اين وضع تا زمان شكل گيري انقلاب صنعتي ادامه داشت كه در آن زمان با گسترش علم و تكنولوژي ،بهره گيري همه جانبه از طبيعت شدت يافت و دستيابي به سود هر چه بيشتر به هر شكل ممكن مورد توجه قرارگرفت ودودهاي تنوره كارخانه ها و پساب هاي صنعتي هر چه بيشتر يورش بي رحمانه خود را بر پيكر طبيعت وارد كرد و موازنه سيستمي محيط زيست را بهم ريخت و تاكنون نيز بشر شاهد تخريب روزافزون زيست كره وآلودگي آن مي باشد، البته با پشت سر نهادن تحولات گوناگون، ناگزير به همكاري با طبيعت شده است. چنانچه، قزوانچاهي مراحل سه گانه تغيير و تحول را براي انسان وپيدايش توليد و تكنولوژي ، به عنوان سه مرحله ديالكتيكي تعادل چنين بر مي شمرد:
دوره اول: حجم مصرف، جرم وانرژي و ورود پس مانده هاي مصرفي آن هنوز نمي توانست بر روي تعادلات اكوسيستم ها اثر داشته باشد و حدكاربرد و يا سيستم هاي تكنولوژيك نتوانسته بود بر تعادلات سيستم هاي سه وجهي( جرم،انرژي واطلاعات) برتري يابد.لذا اين دوره، دوره تفوق تعادلات حيات به حساب مي آيد انسان مقهور قواي طبيعت بود و بر قوانين حاكم بر محيط خود آشنايي نداشت. در اين مرحله، تعادل اكوسيستم ها نه به دليل رشد تكنولوژي ، بلكه به دليل ضعف آن، ازطريق طبيعت برقرار بوده است.
در اين دوران اخلاق، خلق وخو، اداب و روحيات انسان همه زير تاثير برتري اسطوره هاي قدرت هاي آسماني وطبيعت قرار داشته و بيگانگي انسان از كار خود وكالايي كه خود توليد مي كرده است، هنوز پديدار نگشته بود واين بيگانگي تنها مربوط به طبيعت پيرامون و عدم درك قانون مندي هاي آن بوده است.
دوره دوم: از آن زماني آغاز گشت كه تعادل بين حد مصارف و منابع حيات وتكنولوژي به دليل سلطه كمي و كيفي تكنولوژي آلوده كننده بر هم خورد.اين تكنولوژي به علت مصرف بي رويه منابع حياتي، تكنولوژي غارت نام گرفت.
اين دوران، دوران نفي و معادلات بين انسان و محيط پيرامونش بود. سرانجام، آدمي بر سلطه بلامنازع خدايان اولمپ از عمل وانديشه خود شمشير كشيد. عصر خود را در هيئت انقلاب صنعتي در اروپا نماياند. تفكر بشري در اين دوره در كشف قوانين حاكم بر طبيعت تلاش نمود و در كار تغيير محيط پيرامون بر‌آمده بود. اما به دليل عدم انطباق قانونمندي هاي طبيعت با شناخت اين قوانين در ذهن انسان و به دليل حركت كور نيروهاي مولد ولع آزمندانه بورژوازي، تعادل ميان منابع حياتي موجود وحد مصرف به دليل سيطره كمي تكنولوژي آلاينده و مصرف كننده، منابع حياتي بر هم خورد و به دنبال هزاران سال تجاوز انسان بر انسان ، تجاوز به حريم طبيعت نيز آغاز شد و سرانجام دوره سوم فرا رسيد.
دوره سوم: دراين دوره به ناچار بشر به همكاري با طبيعت مي پردازد(قزوانچاهي، 1375: 25 )
 
1-1-2- مرور تحولات زيست محيطي درجهان:
مساله بهسازي محيط زيست، پس از جنگ جهاني دوم و در حقيقت بعد از نيمه دوم قرن بيستم، با رشد سريع و نامتناسب صنعت اهميت يافت وايجاد مراكز صنعتي در اروپا وآمريكا و گرايش شديد شهرنشيني ورشد مصنوعي جمعيت در شهرها، آلودگي و بهم خوردن تعادل حياتي طبيعت را به ارمغان آورد و در اثر الوده شدن هوا، آب و موادغذايي و .. مخاطراتي را براي زندگي انسان ايجاد كرد و به همين جهت سال 1970 در اروپا و آمريكا سال حفاظت از محيط زيست اعلام شد ورهبران سياسي كشورها وظيفه خود دانستند كه اجتماع را از آلودگي بيشتر بر حذر دارند و هزينه هاي هنگفتي را براي اين امر در بودجه كشورهاي خود منظور نمايند.
در سال 1970 انجمن هاي حفظ و حمايت از منابع طبيعي تشكيل شد وموسسات خيريه ودولت ها، دانشمندان را در يافتن راه حل هايي،تشويق وكمك مادي نمودند و با كمك علم و قانون توانست اقدامات موثري انجام گيرد.(اصلي 1354: 45)
پس از آن در ژوئن 1972 برنامه محيط زيست وتوسعه سازمان ملل متحد UNEP، اولين كنفرانس جهاني را در استكهلم سوئد درزمينه مسائل زيست محيطي ترتيب داد واولين بيانيه مشترك 26 ماده اي بين 13 كشور با تاكيد بر حقوق زيست محيطي منعقد شد كه اصل اول بيانيه مقرر مي دارد:« انسان حق اساسي آزادي، برابري وشرايط مناسب زندگي در محيطي را دارد كه شان انساني وخوشبختي او را تامين كند. او مي تواند مسئوليت رسمي حمايت واصلاح محيط زيست را براي نسل خود و نسل هاي آينده بر عهده گيرد».(سيمبر، 1382 : 106)
اصل مذكور، بر حقوق فردي زيست محيطي اشاره دارد كه حق فردي مسئوليت حفاظت از محيط زيست را بر عهده يكايك افراد جامعه قرار داده، به گونه اي كه ضمن اجتناب خود از تخريب محيط زيست، ديگران را نيز از اين امر نهي مي نمايد كه از طريق آموزش افراد در همه گروه هاي سني، در زمينه حفاظت محيط زيست و گسترش تحقيقاتي علمي انجام مي شود.
حق جمعي، نيز حل مسايل زيست محيطي را بر عهده دولت ها نهاده كه با همكاري هاي بين المللي ممكن مي باشد.
«اصل 21 بيانيه استكهلم نيز به دولت ها هشدار مي دهد ك ضمن آزادي عمل در بهره برداري از منابع طبيعي و حق حاكميت بر آن ها، از هر گونه عملي كه منجر به خسارت بر محيط زيست ديگركشورها مي شود پرهيز نمايند.» (سيمبر ، 1382 : 107).
در سال 1975، در پي توصيه كنفرانس استكهلم در زمينه آموزش، كارگاه بين المللي آموزش محيط زيست توسط يونسكو در بلگراد تشكيل شد و جهت افزايش مبادله اطلاعات و برگزاري كارگاه هاي مختلف آموزشي وانجام پروژه هاي پژوهشي و تاليف كتب و مقالات از انديشمندان دعوت به همكاري شد.
در سال 1977، يونسكو با همراهي سازمان ملل متحد كنفرانس بين دولتي آموزشي محيط زيست را در تفليس گرجستان برگزار نمود كه در بيانيه اين كنفرانس به آموزش افراد در كليه سنين وسطوح به صورت آموزش هاي رسمي وغيررسمي و نقش وسايل ارتباط جمعي تاكيد شده است و از كارشناسان رشته هاي گوناگون وافرادي كه اعمال و تصميمات آن ها بر محيط زيست تاثير مي گذارد خواسته شده تا با شركت در دوره هاي آموزشي وكسب دانش ومهارت هاي لازم نسبت به مسئوليت خود دراين مورد آگاه تر شوند.(فتحي وفرمهيني، 1382)
در سال 1991، شوراي جوانان انگليس در زمينه محيط زيست كنفرانسي با نام «محيط زيست ما ،انگيزه » برگزار كرد.
مسايل موردتوجه جوانان در زمينه محيط زيست، حول محورهاي زير مطرح گرديد تا مورد توجه تصميم گيران تمام سطوح اجرايي قرار گيرد:
«آگاهي ،حمل ونقل ،آلودگي ،طبيعت ،انرژي اقتصاد، بهره برداري از زمين،مديريت منابع توليدات غذايي، جمعيت وهمكاري جهاني» (سازمان ملي جوانان 1379)
در دهه 1990، 80% امريكايي ها وبيش از دو سوم اروپايي ها خود را طرفدار محيط زيست دانسته اند ، كه بيداري مردم در اروپاي غربي با ظهور جنبش سياسي سبز تسريع شد. اين جنبش در سال هاي آخر دهه 70 در آلمان غربي و هم اكنون در 16 كشور، حزب سياسي دارد و در حال حاضر، در خود پارلمان اروپا نيز تعدادي از اعضاي حزب سبز عضويت دارند واحزاب و نامزدهايي كه برنامه ها وسياست هاي خود را «سبزنساخته» باشند به زحمت مي توانند در انتخابات پيروز شوند.(كاستلز، 1380 : 147)
در ژوئن 1992، دقيقا 20 سال پس از كنفرانس استكهلم، در شهر ريودوژانير وبرزيل ،‌كنفرانس «محيط زيست و توسعه» برگزار شد و باتاكيد بر، به رسميت شناختن ماهيت يكپارچه و مرتبط موطن ما زمين كار خود را آغاز كرد كه تا اين زمان كشورهاي صنعتي، جوامع در حال توسعه را عامل تخريب محيط زيست مي دانستند ولي در اين كنفرانس متخصصان وسران كشورهاي در حال توسعه ثابت كردند كه منشا 80% از آلاينده هاي محيط، كشورهاي صنعتي هستند وپس ازمذاكرات پياپي، قطعنامه اي با عنوان دستورالعمل 21 براي قرن بيست ويكم تنظيم شد كه هر يك از موارد مي تواند رهنمودي براي مبارزه با آلودگي هاي زيست محيطي باشد. و دستورالعمل كنفرانس در چهاربخش تنظيم شد:(معلمي ،بيتا، 29-26)
بخش اول: ابعاد اجتماعي واقتصادي مساله آلودگي
بخش دوم:حفظ وبهره برداري و مديريت منابع طبيعي در چهارچوب توسعه پايدار
بخش سوم: تقويت نقش اقشار عمده جامعه
بخش چهارم: ابزار اجرايي كار
يكي از جلوه هاي كنفرانس ريو، استانداردهاي ايزو 14000 به منظور ايجاد استانداردهاي بين المللي مديريت زيست محيطي در جامعه جهاني بود. زيرا بسياري از شركت كنندگان بر اين باور بودند كه اكثر مشكلات محيطي همچون ،نازك شدن لايه ازن، گرم شدن زمين وذوب شدن يخ ها، بعدي جهاني دارد كه استانداردهاي ملي و منطقه اي نمي تواند راه گشاي حل اين مشكل باشد.
سازمان يونسكودر بيست وهشتمين كنفرانس عمومي خود با عنوان راهبرد ميان مدت، (2001-1996) ، با شركت متخصصان وصاحب نظران مسائل مختلف برگزار شد و ضمن بازنگري عملكرد يونسكو وترسيم ويژگي هاي قرن بيست ويكم وارائه راهبردهاي اساسي پيرامون محيط زيست، جمعيت وتوسعه و تقابل ميان اين سه مقوله، مساله محي زيست مورد تاكيد قرار گرفت.
راهبرد ميان مدت يونسكو اهداف زير را مدنظر داشته است:( يونسكو، بي تا: 45)
راهبرد ميان مدت، در درجه اول درصدد است با تاكيد بر زمينه ومحيط اجتماعي واقتصادي وفرهنگي و با تاكيد همزمان بر مسايل جهاني،‌آگاهي هاي علمي لازم براي درك رابطه ميان جمعيت، محيط زيست وتوسعه را ايجاد وروز آمد كند. بنابراين، از فعاليت هاي تحقيق و توسعه و راه اندازي شبكه عمومي از سوي مركز اصلي وموسسات تحقيقاتي حمايت خواهد شد تا اين مراكز ونهادها به طور خاص بتوانند در تهيه مواد آموزشي مناسب وآموزش كاركنان مشاركت كنند.
راهبرد ميان مدت در درجه دوم، به تقويت توانايي دولت هاي عضو در مسير عضو در مسير بهبود وجهت دهي مجدد فعاليت هاي ملي آموزش وكارآموزي در بخش رسمي وغيررسمي، با تكيه بردانش دقيق علمي مي پرازد. تهيه مواد وتدوين شيوه هاي آموزشي با ملاحظه ويژگي هاي فرهنگ و مطابق با نيازهاي گروه هاي متفاوت ،مورد تاكيد قرار خواهد گرفت.
درتمام فعاليت ها ،شيوه هاي فرارشته اي كه براي بررسي مسائل زيست محيطي، جمعيتي و توسعه ضروري هستند تقويت ميشوند واز اين نظر به 9 كشور پر جمعيت جهان، دولت هاي عضو منطقه آفريقا و دولت هاي كوچك جزيره اي توجه خاصي خواهد شد.
دولت هاي عضو منطقه، براي اجراي پروژه ها از سوي صندوق جمعيت ملل متحد، برنامه توسعه ملل متحد، برنامه محيط زيست ملل متحد و همچنين ساير سازمان هاي اهدا كننده ،تامين مالي و حمايت فني مي شوند.
راهبرد ميان مدت در درجه سوم مي كوشد تا تصميم گيرندگان و اشخاصي را كه مي توانند در افكار عمومي و رسانه ها موثر باشند بسيج كند. با اين هدف كه در آنان حساسيت بيشتري نسبت به مسايل زيست محيطي ،جمعيتي و توسعه اي ايجاد كند تا اين افراد از طريق پخش پيام هاي متناسب، در تحول مطلوب رفتارها وگرايش ها مشاركت درزند.
نكته حايز اهميت در روند شكل گيري ديدگاه زيست محيطي در جهان ومرور بيانه ها و دستورالعمل هاي هر يك از كنفرانس هاي بين المللي، تاكيد ويژه آنان بر حقوق جمعي و فردي است كه در بعد فردي نيز بر نقش آموزش هاي زيست محيطي اشاره داشتند چنانچه در اجلاسي كه به منظور براي دستورالعمل 21، در ژوئن 1997 تشكيل شده بود، به اين مهم پرداخته شد.
 

2-1-2- نظري بر تحولات زيست محيطي در ايران:
حفاظت وسالم نگهداشتن محيط زيست موضوعي است كه از ديرباز مورد توجه ايرانيان بوده است و براي كشوري با تاريخ كهن اين امر قدمتي ديرينه دارد. چنانچه در«اسطوره هاي ايراني، درختان، انسان هاي خوبي بوده اند كه پس از مرگ تبديل به درخت مي شوند و زندگي جاودانه مي يافتند و به همين دليل قطع درختان قطور، كاري ناصواب بود. ايرانيان باستان مي گفتند هر كس درخت كهنسالي يا درخت ميوه اي را قطع كند در همان سال يكي از خويشاوندان خود را از دست خواهد داد ودر اوستا، زرتشت آزار حيوانات را گناه كبيره مي داند و در ارتباط با طبيعت نيز از اهورامزدا مي پرسد چه قومي خوشبخت تر است؟در پاسخ مي شنود، ملتي كه درخت مثمر بكارد و زمين هاي لم يزرع را به زمين هاي كشاورزي تبديل كند. (يخكشي،1381 : 29)
جنگل، درخت وگل و گياه نيز ايرانيان شادابي، طراوت و آرامش و زيبايي است ودر ادبيات منشورو منظوم ،قامت بلند زنان به سرو و پوست لطيف و زيبايي آنان به گل تشبيه شده است و در نام گذاري فرزنان به خصوص دختران خود از واژه گل يا با استفاده از پيشوند و پسوند آن [3]يا از ديگر عناصر موجود در طبيعت [4]بهره جسته اند.
همچنين ايرانيان در برخي موارد مهريه دختران خود را براساس عناصر آب و خاك (زمين)تعيين نموده اند.خصوصا پس از گرايش آنان به دين اسلام توجه شان مضاعف شد. چرا كه در اسلام تاكيدات زيادي بر طبيعت وعناصر موجود در آن دارد كه در زيربه برخي از آن ها اشاره مي شود:
-بسياري از سوره هاي قراني به نام يكي از عناصر طبيعت است[5].
«قران مجيد از جنگل ها، منابع طبيعي و مراتع تحت عنوان انفال ياد مي كند و آن را يكي از نعمت هاي مهم الهي و حياتي براي انسان ها مي شمارد.»(نصيري ،1378: 360)
-در مواردي زيادي در قران مجيد به يكي از جلوه هاي طبيعت سوگند ياد شده است[6].
-آيات متعددي انسان را به گردش در طبيعت وتفكر در ان دعوت مي كند. چنانچه شفيعي مازندراني در همايش اسلام و محيط زيست اشاره مي نمايد كه دعوت به تفكر ومطالعه در آفرينش بسياري از پديده هاي طبيعي و ياد كردن طبيعت به عنوان موجودي داراي شعور و تسبيح گوي ورازدار، همه و همه گواه بر اين حقيقتند كه قران وپرودگار حكيم عظمت و اهميت ويژه اي براي همه مخلوقات از جمله طبيعت و پديده هاي طبيعي قايلند. اين اهميت درسي گران بها براي همگان است تا آن ها را دست كم نگيرند ودر آفرينش آن ها بيشتر بينديشند و به دقايق و اسرار نهفته در درون آنها بيشتر تفكر كنند.
-در سيره بانوي اسلام آب،مظهر پاكي به عنوان مهريه ايشان ذكر شده است.
-بسياري از بزرگان دين به امر زراعت پرداخته اند و برخي از آنان به مشاغلي همچون كشاورزي وپرورش دام اشتغال داشتند.
-تاكيد ويژه اسلام بر پاكيزگي و پرهيز از آلودگي نيز قابل تامل است تا حدي كه پاكيزگي را نشاني از ايمان مي داند و آداب وضو و غسل، قبل از عبادت مبين، تطهير توامان جسم وروح است.
عده اي بر اين باورند ايرانيان مسلمان داراي پيشينه غني وكهني در حفظ و حمايت از محيط زيست بودند. اما با حمله مغول به ايران همبستگي ايرانيان با محيط زيست از هم گسسته شد وبرخي از ايرانيان با الگوگرفتن از سبك زندگي كوچ رو، همبستگي با محيط طبيعي خود را از دست دادند و در ييلاق و قشلاق براي ايجاد مكان هايي براي كشاورزي وزيستن، زمينه اي براي جنگل تراشي در اين اقوام ايجاد شد. چنانچه، علي يخكشي در اين رابطه با تاسف بيان مي دارد:«در آغاز شايد از بين رفتن جنگل ها كارآساني براي ايرانيان نبود و قلبشان حاضر به انجام چنين كاري نمي شد ولي به مرور به اجبار با اين كار خو گرفتند تا حدي كه امروزه هيچ اثري از همبستگي مردم و طبيعت ديده نمي شود و به رغم وجود قوانين مدون، موسسات آموزشي و پژوهشي وسازمان هاي اجرايي مربوطه، جنگل ها را نابود كرده وبه محيط زيست خود كمتر توجه مي كنند.(يخكشي، 1381: 34).
بدين ترتيب، تخريب محيط طبيعي موجب شد تا حفاظت از محيط زيست در قالب سازماني دولتي در سال 1335 با نام «كانون شكار ايران» وارد عمل شودو وظيفه حفظ حيات وحش ونظارت براجراي مقررات مربوط به آن بر عهده گيرد وشعباتي نيز در استان ها،شهرستان ها و بخش ها داير نمايد ودر اين سال مجلس قانون شكار را تصويب كند.
در شانزدهم خرداد 1346 با تصويب قانون صيد وشكار، كانون شكار به سازمان شكارباني ونظارت بر صيد تغيير نام داد ومسئوليت هاي جديدي به آن تفويض شد و از محدوده شكار فراتر رفت وابعاد جديدي به سازمان محول گرديد كه شامل: (عليزاده ، 1371: 11).
-حفظ ونگهداري شكارگاه ها وفضاي حياتي جانوران وحشي وحمايت آنها در برابر گرسنگي و تشنگي و صيد و شكار بي رويه و عوامل و حوادث نامساعد جوي وطبيعت مانند حريق جنگل ومراتع و سيل و طغيان رودخانه ها و بيماري هاي واگير ومسموميت نباتي وامثال آن.
-فراهم آوردن موجبات محيطي مساعد جهت تكثير وپرورش جانوران وحشي.
-كوشش در اصلاح نژاد جانوران وحشي
-بررسي وتحقيقات علمي درباره جانوران وحشي
-                     ايجاد پارك هاي ملي و مناطق حفاظت شده وموزه هاي حيوان شناسي
-                     درسال 1350، «سازمان حفاظت محيط زيست» جايگزين« سازمان شكارباني» شده و وظيفه جلوگيري از انجام هر گونه اقدام زيان بخش براي تعادل و تناسب محيط زيست به اختيارات قبلي اضافه شد.
-                     «عده اي دوره 1350-1335 را دوره ارزش هاي اسطوره اي ناميده اند و از آنجايي كه ارزش هاي اين دوره پيش از آغاز شكل گيري ارزش هاي زيست محيطي واعلام خطر آلودگي مي باشد. اما هيچ گونه تاثيري از آن ها نپذيرفته است.اين ارزش ها بر لزوم حفاظت از منابع حيات وحش كشور، جلوگيري از شكار بي رويه وصيادي تاكيد داشت. اما حائز اهميت آن كه ارزش هاي زيست محيطي و اجتماعي حاكم بر گروزه كوچك كانون شكار و اداره شكارباني آن چنان انسجام ويكپارچگي قدرتمندي داشت كه در هيچ دوره ديگري پس از آن ديده نشده است.» (سقايي، 1378 :20)
در سال 1353، دقيقا پس از برپايي كنفرانس جهاني محيط زيست در استكهلم ، قانون حفاظت وبهسازي محيط زيست تصويب شد كه اختيارات قانوني ونقش سازمان را در خصوص برنامه هاي رشد وتوسعه ملي افزايش داد.
در دهه 1350، ارزش هاي زيست محيطي دوره جديد، برگرفته از شعارهاي گروه هاي افراطي طرفدار محيط زيست در غرب بود كه هيچ سنخيتي با ارزش هاي سنتي ايران وتناسبي با ساختار تكنولوژيك ما نداشت و بهمين سبب اثري نامطلوب وسازنده در روند فعاليت هاي سازمان حفاظت محيط زيست نداشت.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي وتدوين قانون اسلامي، اصل پنجاهم آن ، بر حفاظت محيط زيست و تحقق توسعه پايدار اشاره مي كند كه:
«حفاظت محيط زيست كه نسل امروز و نسل هاي بعد بايد در آن حيات اجتماعي و رشد داشته باشند وظيفه عمومي تلقي گردد. از اين رو فعاليت هاي اقتصادي و غير آن كه با آلودگي محيط زيست يا تخريب غيرقابل جبران آن ملازم پيدا كند ممنوع گرديد.»
پس از انقلاب عليرغم آنكه سازمان حفاظت محيط زيست دست نخورده باقي ماند و در قانون اساسي هم به طور صريح به اين امر تاكيد داشتند، اما به دليل آن كه اين مساله ريشه در غرب داشت و با ارزش هاي رژيم گذشته همنوا بود با استقبال چنداني روبرو نشد و دربرخي موارد صورت فرمايشي به خود گرفت.البته در سال هاي اخير به دليل به مخاطره افتادن شرايط زيست محيطي و آلودگي حاصله و افزايش حساسيت بين المللي، اين مساله از سوي سازمان هاي دولتي وتشكل هاي غيردولتي زيست محيطي بيش از پيش مورد توجه قرار گرفته است كه بررسي نحوه عمل هر يك از بخش هاي دولتي و غيردولتي در اين خصوص قابل تامل مي باشد.
در بخش غيردولتي گروه هاي طرفدار محيط زيست در ايران از حدود سه دهه پيش تشكيل شده است ولي تشكل هاي زيست محيطي در ايران حركتي نوپا بوده وعمري بيش از يك دهه دارد.(مطلبي 1382: 14) اين تشكل ها عمدتا با حضور جوانان داوطلب فعاليت نموده و در جهت تنوير افكار عمومي تلاش مي كنند كه بخشي از فعاليت هاي اين تشكل ها شامل مواردي چون راه اندازي گردهمايي هاي زيست محيطي ،معرفي كوه ها،،روز پاكسازي درياي خزر و. انتشار گاه نامه هايي با عناوين زيست محيطي مي باشد. در بخش دولتي ،با بررسي برنامه هاي اقتصادي- اجتماعي توسعه در دو مقطع زماني قبل وبعد از انقلاب مي توان از نگرش دولتمردان ايران، نسبت به ملاحظات زيست محيطي ونحوه عملكردشان در اين خصوص آگاهي يافت.
اولين برنامه توسعه اقتصادي اجتماعي در سال 1328 آغاز شد ولي تا پايان برنامه پنجم( در سال 1356) هيچ نوع ملاحظات زيست محيطي در سياست ها،اهداف وبرنامه هاي عمران وتوسعه مورد نظر نبوده و تمام برنامه ها موجب دگرگون سازي اكوسيستم ها .معماري مسكن و مدرنيزه كردن اشكال استقرار، بدون توجه به پي آمد هاي زيست محيطي توسعه بوده است.
و در برنامه ششم (1357) كه با ديدگاه زيست محيطي آمايشي طراحي شده بود. به دليل وقوع انقلاب اسلامي به اجرا گذاشته نشد. طي دهه اول انقلاب (67-1357) در اثر دگرگوني در ساختار پيشين و 8 سال جنگ،نه تنها برنامه منظم توسعه طراحي واجرا نشد بلكه آسيب هاي شديد وعظيم وارده بر محيط زيست كشور موجبات جابجايي وسيع جمعيت، تخريب گسترده محيط و آلودگي ها حاصله بود.
برنامه پنج ساله اول جمهوري اسلامي ايران ( 72-1368) كه سياست واهداف خود را به بازسازي اقتصادي كشور معطوف نمود، خالي از ديدگاه هاي زيست محيطي توسعه بود و سياست هاي برنامه دوم (77-1373) نيز فاقد بخش محيط زيست بود. در برنامه سوم توسعه ، بر 2 بعد اساسي تاكيد ويژه صورت گرفته است:
1-برنامه بهره برداري پايدار از مناطق مختلف، كه اين امر به دللي افزايش روز افزون جمعيت تخريب منابع ، آب ،خاك و.. مدنظر قرارگرفت.
2-جلب مشاركت عمومي از طريق افزايش آگاهي مردم
دربرنامه سومن توسعه، عليرغم ملحوظ داشتن ديدگاه زيست محيطي ،تخريب و آلودگي ها روند رو به فزايدي داشت و در زمينه ارتقاء آگاهي عمومي تلاش بسيار ناچيزي صورت گرفت. چنانچه در رسانه ملي «تلويزيون» كمترين حركتي در اين زمينه انجام نشد.
در برنامه چهارم توسعه،الزام هاي مربوط به هدف هاي كيفي و كمي درراستاي توسعه پايدار به قرار زير تنظيم شد:
1-                اشاعه فرهنگ و اخلاق زيست محيطي
2-                توسعه سازگار بخش ها با محيط زيست
3-                حفاظت واحياي تنوع زيستي
4-                حفاظت، احيا و توسعه منابع طبيعي
5-                توانمند سازي و ارتقا جايگاه امورزيست محيطي كشور
با مرور برنامه هاي توسعه اقتصادي اجتماعي شاهد آن بوديم كه در ابتدا ، توجه به مسايل زيست محيطي و رعايت آن درسياستگذاري و برنامه ريزي ها، امري فرعي و جنبي، محسوب ميشد و عملكرد ضعيف و بيشتر شعارگونه سازمان حفاظت محيط زيست به عنوان متولي اصلي اين امر آثار نامطلوبي را ايجاد نمود كه دلايل اصلي آن حاكميت نوعي شتابزدگي در امر توسعه وعدم آگاهي كافي مسئولين ومردم از پيامدهاي منفي آن بود. اما هم اكنون كه كشور مادر ابتداي برنامه چهارم توسعه قرار دارد ونخسين گام را در چشم انداز 20 ساله برداشته است و درصدد احرا رتبه اول د رسطح منطقه وكسب وجهه بين المللي مي باشد،‌بايستي بتواند دررفع آلودگي هاي زيست محيطي وپيامدهاي نامطلوب آن كه از مهم ترين چالش هاي تحقق توسعه پايدار است، كوشش نمايد و آينده نويد بخشي را رقم زند.
 
2-2-مطالعه وضعيت شهر ملارد
در جهت تبيين مساله تحقيق لازم است به بررسي مدل كوچكي از نظام اجتماعي جامعه ايران پرداخت. لذا نگارنده درصدد است با توجه به پنج مولفه جغرافيايي، اقتصادي، جمعيتي، فرهنگي ومديريتي به شناسايي ملارد بپردازد.[7]
 
1-2-2-مولفه جغرافيايي
شهر ملارد حدود 950 كيلومتر مربع وسعت داردو بين 44-35 عرض شمالي و 50-20 طول شرقي واقع گرديد و مشتمل بر دو بخش، مركزي، حدود 200 كيلومتر و داراي سه دهستان به نام هاي «ملارد» «بي بي سكينه» و «اخترآباد» است كه در طرح توجيهي شهرستان پيشنهادي ملارد، دهستان ملارد به لم آباد و بيدگنه تفكيك شد.
و بخش صفادشت،حدود 750 كيلومتر مربع وسعت دارد.
 
جهات اصلي شهر ملارد:
اين شهر از شمال به شهرستان كرج از جنوب به شهرستان ساوه و دهستان جوقين شهرستان شهريار و از شرق به شهرستان شهريار وشهر قدس و از غرب به اشتهارد و شهرستان ساوه منتهي مي شود.
در نواحي شرقي شهر ملارد به دليل وجود آبرفتهاي ناشي از جريانات رودخانه كرج كه داراي خاك هايي از جنس شن و ماسه و رس مي باشد. محل مناسبي جهت كشت انواع محصولات زراعي وكاشت انواع درختان ميوه محسوب ميشود و باعث گرديده تاباغات واراضي بيشتري در اين مناطق گسترش يابند.
وضعيت عمومي آب و هواي شهر به تبعيت از اوضاع طبيعي نو احي جنوبي رشته كوه هاي البرز وحاشيه كويري ايران داراي آب وهوايي نسبتا گرم وخشك در تابستان ونسبتا سردو خشك در زمستان مي باشد.
بادهاي گرم و خشك همراه با گرد وغبار در فصل تابستان ناشي از همجواري با نواحي حاشيه كويري ووزش بادهاي سرد وخشك و تا حدي مرطوب در فصل زمستان كه ازسمت شمال به جنوب در جريان مي باشد ناشي از تشكيل مركز فروبار در مناطق جنوب شرقي و تشكيل مركز فروبار در محل كوه هاي ساوجبلاغ و اشتهارد وغرب كرج است كه از مشخصه هاي بارز اين منطقه به حساب مي آيد. باد معروف شهريار از ويژگي هاي جوي اين منطقه محسوب مي گردد.
در نواحي غرب ملارد كه دهستان اختر آباد نيز در آن واقع شده است، شرايط ويژه اي حكمفرماست.به گونه اي كه تاثيرپذيري از آب و هواي بري حاكم بر كوير مركزي قويا محسوس بوده و تصويري كاملا مجزا ومتفاوت از آب وهواي حاكم بر ساير نقاط شهرستان را به نمايش مي گذارد.
وزش بادهاي شديد سرد وخشك در زمستان و گرم وخشك همراه با گردو غراب در تابستان ، فقدان پوشش گياهي متراكم و بهره مندي از گياهان بياباني مانند خارها، بوته ها ، گون ها، اسپند و.. از ويژگي هاي اقليمي اين منطقه است.
وجود ارتفاعات در شمال و جنوب و چين خوردگي هاي دهستان اختر آباد، منطقه را به حوزه آبريز تبديل نموده ودر فصول بارندگي به دليل وجود ارتفاعات وجنس خاك كه از نفوذ پذيري كمي برخودار مي باشد، موجبات بروز سيلاب در منطقه گرديد وغالبا خسارات فراواني را به اماكن، تاسيسات (قنوات آغل ها و..) منطقه وارد مي سازد. از ديگر خصوصيات طبيعي منطقه، گستردگي خاك از جنس « سولوپخاك» مي باشد كه كشت پاره اي از محصولات را محدود نموده و ساكنين منطقه را به سمت فعاليت هاي دامپروري سوق داده است.
 
دماي هوا:
حداقل دماي سالانه (14-) درجه سانتيگراد درديماه است ومتوسط حرارت ساليانه (6-) درجه سانتيگراد و دي ماه حداكثر دما(43+) درجه سانتي گراد و تيرماه و متوسط درجه حرارت ساليانه (+36) در تيرماه گزارش شده است.
 

ارتفاعات مهم:
از ارتفاعات مهم شهر ملارد به موارد زير مي توان اشاره نمود:
عنوان
مكان
ارتفاع
كوه آق داغ
بي بي سكينه
1401 متر
كوه تخت كيكاووس
ملارد
1205 متر
كوه كردلو
اخترآباد
1605 متر
كوه كفترلو
اخترآباد
1476 متر
كوه جارو
اختراباد
2050 متر
آب هاي سطح رودخانه ها ، مسيل ها، نهرها، سدها، آب بندها وغيره :
تنها رودخانه كماكان فعال شهر ملارد « رود شور» يا «شور چاي» مي باشد كه بين دهستان اختر آباد ودهستان بي بي سكينه قرار دارد كه در تابستان خشك و در بقيه فصول سال داراي اب است. آب اين رودخانه به درياچه قم مي ريزد و به دليل آن كه داراي املاح گچي وشوري بوده، خاك منطقه را به شوره زار تبديل نموده وامكان فعاليت هاي زراعي را سلب نموده است.
در غرب دهستان اختراباد ودر جنوب جاده خاكي «وردآباد» به «قره ترپاق» سه برآمدگي قرار دارد كه ظاهرا موسوم به «غبار تپه» است كه نسبت به كوه هاي شمالي و جنوبي و اراضي اطراف رنگ روشن تري دارد و در سطح دره ديده ميشود. اين تپه نسبت به كوه هاي اطراف بسيار كم ارتفاع تر ولي نسبت به اراضي پيرامون برجسته ومحسوس است.
موقعيت و شكل كوه ها و شيب دامنه آن ها،وضعيت طبيعي دره اختر آباد و بخصوص ريخت زمين شناسي غربي اين دهستان، باعث بروز سيلاب هاي شديد در برخي سال ها و ويراني تعدادي از روستاها شده است. از اين رو طي چند سال اخير سدي خاكي در غرب روستاي ورآباد وكنار غبار تپه ساخته اند. در اطراف سد و بر سطح دره اخترآباد نيز خاك ريزهايي براي انتقال سيلاب به داخل مخزن سد به چشم مي خورد.
طول سد مذكور 287 متر وعرض تاج سد 4 متر وظرفيت مخزن سد 8000000 متر مكعب مي باشد.
 
آب هاي زيرزميني:
منابع آب زيرزميني شهر ملارد عبارتند از: چشمه ها، قنوات، چاه هاي عميق و نيمه عميق . به طور كلي 24 چشمه شناخته شده است كه تمامي آنها در دهستان اخترآباد قراردارد و وجود وعمر اين چشمه ها به ميزان بارش هاي جوي ومقدار آب در سفره هاي سطحي بستگي دارد و وجود قنوات در نقاط شهر را بايد حاصل تلاش مستمر و بهره برداري دراز مدت اقوام ساكن در منطقه از آب هاي زيرزميني دانست.
در حال حاضر 38 رشته قنات در غرب شهر ملارد در دهستان اخترآباد قراردارند.
راه هاي ارتباطي: در حال حاضر 48 كيلومتر جاده اصلي بين شهري با مشخصات زيردارد:
محور
كيلومتر
محور جاده اخترآباد- الله آباد
8/1 كيلومتر
محور جاده بي بي سكينه سلميان
7/1
محور جاده اميرآباد- شريف آباد
3 كيلومتر
محور جاده اميرآباد-خاتونلر
5/2 كيلومتر
محور جاده مردآباد- ارغش آباد
3/1 كيلومتر
محور جاده بي بي سكينه كهريزك
5/0 كيلومتر
محور جاده محمود آباد حاجي آباد
8/1 كيلومتر
محور جاده اخترآباد- عباس آباد
1 كيلومتر
محور جاده اخترآباد-اكرم آباد
5/3 كيلومتر
محور جاده اختر آباد- احمد آباد سيدلر
3 كيلومتر (شوسه)
محور جاده اخترآباد- شيرين آباد
3 كيلومتر (شوسه)
محور جاده اخترآباد- علي آباد
5 كيلومتر (شوسه)
محور جاده اخترآباد- حسين آباد عليزاده
1 كيلومتر(شوسه)
محور جاده اخترآباد- احمد آباد عليزاده
3 كيلومتر (شوسه)
محور جاده اختر آباد- مهدي آباد بوتين
700 متر (شوسه)
محور جاده فدك گمركان
5/4 متر
محور جاده اميرآباد- صفي
700 متر(شوسه)
محور جاده امير آباد- محمد آباد قمشلو
4 كيلومتر
محور جاده اميرآباد- حاجي آباد
5 كيلومتر (شوسه)
محور جاده گوي بلاغ
6 كيلومتر (شوسه
محور جاده اخترآباد- امير آباد كلاهچي
4 كيلومتر
محور جاده اخترآباد- مرغداري فدك
4 كيلومتر
جاده اصلي محور چيتگر- بي بي سكينه
25 كيلومتر
جاده محور قديم شهريار- ملارد
7كيلومتر
جاده اصلي محور بي بي سكينه زاويه زرند
16 كيلومتر
محور چهار راه ملارد- چهارراه قپچاق
17 كيلومتر
محور خوشنام- قلعه فرامرز
650 كيلومتر
محور چهارراه ملارد-بيدگنه
5/6 كيلومتر
محور لم اباد-صالح آباد
8/5 كيلومتر
محور چهاره راه ملارد- قشلاق ملارد
4 كيلومتر
محور اسفند آباد- حصار شالپوش
4/1 كيلومتر
محور چهارراه قپچاق- بيدگنه
8/5 كيلومتر
محور بيدگنه-اخترآباد
33 كيلومتر
محور جاده بي بي سكينه- كوشكك
4/1
محور جاده شش اميريه- جاده اخترآباد
5 كيلومتر
محور جاده فدك- ورآباد
11 كيلومتر
محور جاده مردآباد- قره ترپاق
7/7 كيلومتر
محور مردآباد- جاده فدك
27 كيلومتر
سه راه بي بي سكينه- اميريه شش
5/4
 
 

2-2-2- مولفه جمعيتي:
براساس آخرين اطلاعات جمعيتي شهر ملارد در ابان ماده 1381 ولحاظ نمودن تركيب سني، تركيب جسني، نرخ رشد جامعه شهري روستايي بخش مركزي و صفادشت به شرح زير مي باشد:
 
«جمعيت و بعد خانوار جامعه شهري وروستايي ملارد»
 
جمعيت
جمع
خانوار
جمع
نام بخش
روستايي
شهري
 
روستايي
شهري
 
مركزي
28729
223000
251729
5795
44600
5039
صفادشت
17821
15541
33362
3852
3219
7071
جمع
46550
248541
285091
9647
47819
57466
 

«تركيب سني وجنسي جمعيت باسواد وشاغل»
نام بخش
تعداد خانوار
مرد
زن
كل جمعيت
زير 6 سال
باسواد
شاغل
مركزي
50395
133417
118312
251729
31466
201383
62932
صفادشت
7071
17682
15680
33362
4170
26689
8340
جمع كل
57466
151099
133992
285091
35636
228072
71272
 
«متوسط نرخ رشد جمعيت بخش مركزي وصفادشت از سال 1375 تا سال 1381)
بخش
جمعيت سال 75
جمعيت سال 81
متوسط نرخ رشد
مركزي
88118
171254
7/11+
صفادشت
6825
15541
7/14+
 
3-2-2- مولفه فرهنگي:
قوميت و زبان : اكثر مردم ساكن اين شهر ودهستان هاي آن به زبان فارسي وتركي صحبت ميكنند.
دين و مذهب وفرق: بيشتر مردم اين شهر مسلمان وشيعه اثني عشري هستند و از مسلمانان اهل سنت وساير اديان آسماني نيز تعداد بسيار كمي سكونت دارند.
آيين ها وسنن: آيين ها و سنت هاي مردم شهر را بايد مجموعه اي از آيين هاي مذهبي وسنتي گذشته دانست كه در سراسر كشور اجرا مي شود. از جمله آيين هاي سنتي ميتوان به برگزاري شب چهارشنبه سوري، بزرگداشت شب يلدا، برگزاري مراسم عزاداري مذهبي و آيين هاي مقدس مذهبي و حضور درامامزاده در شب هاي جمعه و.. را ميتوان نام برد.
 
4-2-2- مولفه اقتصادي:
كشاورزي: يكي از فعاليت هاي عمده اقتصادي منطقه مي باشد و از ديرباز به داشتن كشتزارهاي سرسبز شهرت داشته اند كه نوع كشت اين منطقه نيز متاثر از شرايط جوي حاكم بر منطقه بافت زمين شناسي، بافت خاك ، ميزان ذخيره آب سفره هاي زيرزميني، ارزش ملكي اراضي، بافت اجتماعي و فرهنگي و.. مي باشد.
در گزارش هاي ارائه شده از سوي مديريت كشاورزي منطقه، اراضي زير كشت محصولات ديم در منطقه وجود ندارد.
دردهستان بي بي سكينه به منظور آموزش لازم در خصوص رشته هاي گاوداري، دامپروري، كشاورزي، مرغداري و.. هنرستان كشاورزي مبادرت به اين امر مي نمايد و از لحاظ امكانات در سطح كشور حائز رتبه اول مي باشد.
جنگل ها ،مراتع و چراگاه ها: طبق مطالعات انجام شده اين منطقه از نظر شرايط اقليمي واكولوژيكي جز مراتع قشلاق مي باشد. مراتع و علف زارهاي شهر را در اطراف دهستان اخترآباد، كوه هاي بيدگنه،كوه تخت رستم مي توان مشاهده نمود كه از نظر مرغوبيت به عنوان مراتع درجه 3 و4 محسوب مي شوند كه در هر هكتار تنها نيم واحد دامي را مي توان تعليف نمود.
مهم ترين گياهان منطقه عبارتند از: يوشان، آرتميسا سيبري، بادام وحشي، افورا (ريش بزي) گون، جارو، كاكوتي، بادبادك، انواع گرمينه هاي يك ساله، پرند يا كاروان كش، انواع گونه هاي تيغ دار، علف شور، تاغ و گونه هاي خاردار.
پوشش گياهي اطراف رودخانه «شور »بيشتر از نو «گز» مي باشد.
 
دامداري ، مرغداري و صيد
الف- دام: واحدهاي دامي گاو و گوسفند برحسب نوع به قرار زير تفكيك شده اند.
گاوداري پرواربندي
25 واحد
8000 راس
گاوداري شيري
 57 واحد
4580 راس
گوسفندداري پرواربندي
18 واحد
2751 راس
گوسفند داشتي
44 واحد
69638 راس
 

ب) طيور
مرغداري گوشتي
31 واحد
1044960 قطعه
مرغداري تخم گذار
33 واحد
3742920 قطعه
مرغداري جوجه كشي
7 واحد
12679693 قطعه
مرغداري مادر
8 واحد
663040 قطعه
ج-شيلات
پرورش ماهي
21 واحد
20000 كيلومتر
 
صنايع و معادن:
صنعت: در سال هاي اخير فعاليت هاي صنعتي دراين شهر از رشد نسبتا بالايي برخوردار بوده است كه اين امر متاثر از عواملي چون: وجود اراضي باير و بكر نسبتا ارازن قيمت، نزديكي به فرآورده هاي كشاورزي ودامي، نزديكي به بازار مصرف، واقع شدن در حاشيه تهران وبهره مندي از مزاياي كارگر ارزان قيمت منطقه، امتيازات وتسهيلات بانكي و صدور مجوز هاي مربوطه مي باشد كه صاحبان صنايع بزرگ و كوچك با احداث و احدهاي گوناگون صنعتي سرمايه گذاري نموده اند.
در بخش صفادشت، در حال حاضر 45 واحد صنعتي فعال و حدود 30 واحد در حال راه اندازي و 30 واحد در مرحله اوليه كسب مجوز مي باشد كه اين امر مبين توسعه فعاليت هاي اقتصادي در منطقه مذكور مي باشد.
لازم به ذكر است كه براساس مصوبات كار صنعت و معدن شهرستان شهريار و استان تهران 150 هكتار از اراضي حاشيه شهرك صنعتي صفادشت به تملك شركت شهرك هاي صنعتي كشور در آمده و برابر مصوبات هيات دولت به عنوان شهرك صنعتي مصوب، به فعاليت خود ادامه مي دهد. ضمنا بررسي هاي آماري انجام شده نشان ميدهد كه در بخش مركزي 90 و در بخش صفادشت 50 كارگاه فعاليت دارند. هر چند به دست آوردن آمار صحيحي از تمام واحدهاي صنعتي و توليدي ممكن نيست، زيرا تعداد زيادي از آن ها فاقد پروانه هاي لازم با موافقت اصولي هستند اما در يك نگاه مي توان به تراكم كارخانه ها و كارگاه هاي فراوان در منطقه از يك سو و افزايش آن ها از سوي ديگر پي برد.
مهم ترين صنايع دستي شهر ملارد قالي بافي وگليم بافي مي باشد.
معادن: شهر ملارد فاقد هر گونه معدن مي باشد.
امور تجاري و داد و ستد: طبق بررسي هاي انجام شده در شهر ملارد ودهستان هاي آن حدود 4148 واحد صنعتي در مشاغل مختلف خدمت مي كنند.
معيشت مردم ونسبت توزيع اشتغال در بخش هاي كشاورزي، صنعت و خدمات مي باشد.
 
5-2-2- مولفه سازماني و مديريتي:
ادارات و سازمان هاي مستقر بر حسب استقرار آن ها به شرح زير مي باشد.
 

اداره وسازمان و موسسات شهر ملارد و دهستان ها
رديف
عنوان
محل استقرا
1
بخش داري ملارد
ملارد
2
دهداري بي بي سكينه
بي بي سكينه
3
دهداري اخترآباد
اخترآباد
4
دهداري ملارد
ملارد
5
شهرداري ملارد
ملارد
6
شهرداري صفادشت
صفادشت
7
برق منطقه اي
مارليك
8
مركز مخابرات (2 واحد)
ملارد-سرآسياب
9
دفتر كميته امداد امام خميني
ملارد
10
دادگاه عمومي بخش ملارد
سرآسياب
11
اداره گاز
مارليك
12
اداره آموزش وپرورش
ملارد
13
دفتر پستي 4 و احد
ملارد-سرآسياب-صفادشت
14
دفتر نماينده حضرت اما و امام جمعه
ملارد
15
منطقه بهداشت
ملارد
16
اداره ثبت اسناد
مارليك
17
مركز خدمات روستايي
ارسطو
18
خانه ترويج روستايي
صفادشت
19
دهياري 5 واحد
قپچاق-اسفندآباد- اخترآباد-يوسف آباد
20
شوراي شهر
ملارد صفادشت
21
دفتر ثبت احوال
ملارد
22
دفتر تربيت بدني
ملارد
23
آب وفاضلاب
ملارد-صفادشت
24
چهار دفتر شوراي حل اختلاف
ملارد-سرآسياب-صفادشت
25
سازمان تاكسي راني
مارليك
26
سازمان اتوبوس راني
مارليك
27
سازمان آتش نشاني
سرآسياب
28
صندوق قرض الحسنه 7 واحد
ملارد-سرآسياب-مارليك-صفادشت- اخترآباد-مهردشت- بيدگنه
29
بانك هاي دولتي 18 شعبه
در كل سطح شهرستان ملارد
برخورداري شهر ملارد از مخابرات وپست: خدمات مخابرات به شرح زير مي باشد:
آنتن موبايل
تلفن ثابت
دفتر مخابرات
5 مورد
10882 خط
15 دفتر
برخورداري شهر ملارد از پوشش صدا و سيما: تمام مناطق تحت پوشش اين شهر از امكانات صدا وسيما به سهولت استفاده مي نمايد.
برخورداري شهر ملارد از امكانات بهداشتي و درماني: شهر ملاردفاقد بيمارستان بوده و دو بنا كه به نام بيمارستان ساخته شده است به صورت نيمه كاره رها گرديده است وضرورت تاسيس بيمارستان كاملا احساس مي شود.
مراكز بهداشتي شهر ملارد بر حسب مكان استقرار بدين شكل مي باشد:
واحد درماني
بخش مركزي
بخش صفادشت
مركزبهداشت
6 واحد
3 واحد
خانه بهداشت
9واحد
14 واحد
 

برخورداري شهر ملارد از فضاهاي مناسب تربيت بدني:
شهر ملارد از امكانات ورزشي، نسبتا مناسبي بي بهره مي باشد وعليرغم وجود جوانان مستعد مكان هاي ورزشي وامكانات موجود پاسخگوي نيازهاي آنان نبوده. لذا با توجه به ميزان بالاي محروميت الزاما بايستي به اين امر توجه بيشتري شود.
پس از مروري كوتاه زمينه ادارات و سازمان هاي دولتي مستقر در شهر ملارد، دراينجا لازم است به فعاليت تشكل هاي غيردولتي نيز اشاره شود.
بخشي از جوانان توانمند ومستعد، در قالب 8تشكل غيردولتي به نام هاي طنين خورشيد، بنا،طرفداران محيط زيست، آواي سروش، رهايي، خيريه اميرالمومنين، خيريه فاطمه الزهرا ونخبگان در زمينه هاي مختلف اعم از محيط زيست،امور خيريه، علمي،پژوهشي، پيشگيري از مواد مخدر فعاليت نموده واكثر اين تشكل ها داراي اساسنامه ومجوز از مراجع مربوطه بوده و همچنين 3 نشريه محلي توسط تشكل هاي فوق منتشر مي گردد.
3-2-مباحث نظري
يكي از اركان اساسي در تبيين پديده هاي اجتماعي، بهره گيري از نظريه هاي معتبر علمي است تا بدين طريق بتوان به بررسي مساله مورد نظر مبادرت نمود. لازم به ذكر است كه هيچ نظريه اي به تنهايي قادر به تبيين موضوع تحقيق نيست. به همين جهت تحقيق حاضر، ضمن وارسي نظريه هاي گوناگون، در سه بعد كلاسيك، مدرن وفرامدرن ومتناسب با اهداف تحقيق، چارچوب نظري را تنظيم نموده تا بر اين اساس، به بررسي عوامل اجتماعي موثر بر آلودگي هاي زيست محيطي بپردازد.
 
1-3-2-جامعه شناسي كلاسيك ومحيط زيست
در جامعه شناسي كلاسيك، در زمينه محيط زيست جوامع انساني اشاره خاصي نشده است. بلكه توجه ويژه ، در نظريه اجتماعي كلاسيك، معطوف به چگونگي اسارت انسان در محيط زيست طبيعي خود است واينكه، چگونه جوامع نو بايستي از اين محدوديت ها فراتر روند.
براساس آن كه در جامعه شناسي كلاسيك به طور مستقيم و خاص بر مسايل زيست محيطي اشاره نكرده اند، لذا در اين مجموعه از منظر جامعه شناسان ،ساخت گراوماركسيست، مساله اجتماعي آلودگي هاي زيست محيطي مورد بررسي قرار مي گيرد.
 
نظريه ساختارگرايي[8]
ديدگاه ساختارگرايي، داراي چشم اندازي فراتاريخي است كه قوانين كلي و تغيير ناپذير آن در تمام سطوح زندگي بشر جريان دارد وپهنه گسترده اي از ساختار ذهن و جامعه تا ساختار جهان طبيعي را در بر مي گيرد.
ساختارگرايان اذعان دارند، آنچه ما در روابط اجتماعي پيشه خود كرده ايم تنهاهاله اي از واقعيت است كه براي درك دقيق اصول حاكم بر رفتار، بايد به لايه هاي زيرين يا اصول بنيادي رفتار توجه نمود.
به طورخلاصه مي توان گفت، از ديدگاه ساختارگرايي مطالعه اجزا در ارتباط با يكديگر صورت مي گيرد و هيچ عنصري در يك كل به تنهايي معنا ندارد. بنابراين ديدگاه ساختارگرايي فرايندهاي اجتماعي، سياسي وفرهنگي زمينه ساز مساله اجتماعي را مورد توجه قرار مي دهد.لذا در تحقيق حاضر، هدف از مرور كوتاه ديدگاه ساختارگرايي تبيين مساله اجتماعي آلودگي زيست كره بي تفاوت نيست اما به كار گرفتن نگرش هاي جامعه شناختي را نيز در نظر دارد. بهمين جهت تحقيق حاضر،درصدداست به سوالات زير پاسخ مناسبي ارائه دهد:
آيا مناسبات اجتماعي افراد مي تواند زمينه ساز آلودگي هاي زيست محيطي در جامعه باشد؟
آيا شبكه روابط اجتماعي مي تواند زمينه ساز آلودگي زيست محيطي در ايران باشد؟
چگونگي آگاهي ها وتهديدات زيست محيطي به طور اجتماعي ساخته مي شود؟
 
نظريه ماركسيستي[9]:
نظريه سياسي واجتماعي ماركسيستي برخاسته از افكار كارل ماركس مي باشد كه وي برخلاف پيشينيان خود (كنت و اسپنسر) تمايل به بيان قوانين انتزاعي و همگاني درباره سازمان اجتماعي نداشت و هر قاعده اي را منحصر به زمان خاص خود مي دانست و واقع تاريخي انديش بود واعتقاد داشت نظام هاي اجتماعي را براساس عوامل غير اجتماعي نمي توان تبيين نمود. زيرا عوامل، در جريان تاريخ نسبتا ثابتند و هر پديده تاريخي تحت تاثير عوامل گوناگون است.اما در سطح نهايي، همه تحليل ها وابسته به عامل اقتصاد است و متغير مستقل و اثرگذار آن «شيوه توليد» مي باشد كه با تغيير در شيوه توليد، همه پديده هاي حاكم بر سازمان اجتماعي از جمله افكار جامعه نيز تغيير مي كند. وي الگوي دگرگوني اجتماعي-تاريخي خود را چنين بيان ميدارد كه انسان ها براي رفع نيازهاي زيستي خود به استخراج منابع محيط طبيعي پرداخته و با بهره گيري از مهارت ونيروي ابتكار خود آن ها را به كالاهاي مورد نياز خود تبديل نموده و در واقع منابع طبيعي و خام بدون نيروي كار وخلاقيت انسان فاقد ارزش است كه اساس نظريه ماركسيستي در همين نكته نهفته است كه نظام سرمايه داري با كاربرد مفرط علم وفن آوري نه تنها به بهره كشي از طبيعت، بلكه به بهره كشي از انسان ها (طبقه پرولتاريا) مي پردازد كه حاصل آن شكل گيري نظام نابرابر اجتماعي بين صاحبان سرمايه و كارگران است.

 

روبنا

سياست،افكار، مذهب
 
زيربناي مادي
نيروي توليد
روابط توليد
محيط طبيعي
مواد خام،نيرو
تعيين كننده
مورد استفاده
 

 

 
 
 
 
 
 
 
 

«الگوي ماركسيستي دگرگوني اجتماعي-تاريخي»
(بري ،1380: 87)
 به نظر ماركس، بيشترين سعي در حوزه نيروهاي مولد بايد صورت گيرد چون اگر رابطه انسان با طبيعت حل شود. رابطه انسان باانسان نيز حل خواهد شد.
به طور كلي مي توان گفت،در افكار ماركس دو نوع نگرش در زمينه محيط زيست به چشم مي خورد.در ابتدا نظريه ماركسيستي سراپا ضد محيط زيست بوده و با نظريه مالتوس مخالفت شديدي داشت ومعتقد بود «نظريه مالتوس فقط توجيهي ايدئولوژيك بودكه نقاب پژوهش علي بر چهره داشت ومالتوس نماينده طبقات زمين دار بود و نظريه جمعيت وي حمله اي بود به تهيدستان شهري و دفاع از وضعيت سياسي موجود» (بري ،1380: 84) ،نظريه ماركسيستي تا زماني كه بر محدوديت طبيعي يا مطلق توسعه اقتصادي تاكيد نداشت كاملا مخالفت ديدگاه زيست محيطي بودوپرداختن به آن را ضد روشنگري ومخالفت با صنعتي شدن مي دانست.
با بررسي نظريه مذكور، مي توان نتيجه گرفت كه ماركس عليرغم آن كه از خصلت سرمايه دارانه جامعه صنعتي انتقاد داشت اما فرايند صنعتي شدن وتوسعه تاريخي اجتماعي آن وهمچنين بهره كشي از محيط، درراه خدمت رساني به انسان را قبول داشت.
 
چكيده نظريه هاي جامعه شناسي كلاسيك و محيط زيست:
جامعه شناسي كلاسيك در زمينه محيط زيست ورابطه انسان با آن نظر چنداني نداشت. تنها محيط را در برابر فرهنگ قرارداد و رابطه اين 2 را محتوم مي دانست بدين معني كه با اراده انسان تغيير نمي يابد و بنا به اظهار گولد بلات «جامعه شناسي كلاسيك كه در پي ريشه يابي تخريب زيست محيطي نبود بلكه بر آن بودكه چگونه جوامع پيش مدرن اسير محيط زيست هاي طبيعي خود بودند و جامعه هاي نو چگونه بايستي از اين محدوديت ها فراتر روند.» (بري 1380: 102).
 
2-3-2-جامعه شناسي مدرن ومحيط زيست:
 به منظور بررسي رابطه انسان ومحيط طبيعي در دوره مدرن، به شيوه هاي برخورد، مفهوم سازي وواكنش نظريه پردازان قرن بيستم نسبت به اين مساله اشاره مي شود.
 
نظريه كاركردگرايي ساختاري[10]:
پس از وارد آمدن انتقادات گوناگون بر پيكره نظريه هاي كاركرد گرايي ساختاري در خصوص تحليل وتبيين پديده هاي اجتماعي، نظريه تركيبي كاركردگرايي ساختاري مطرح گرديد. در اين ديدگاه ضرورتي بر به كارگيري دو واژه با يكديگر وجود ندارد، چرا كه ميتوان ساخت هايي را در نظر گرفت، بدون آن كه پيامدهاي آن مدنظر باشد و نيز ممكن است كاركردهاي زيادي مطرح باشند ولي ساخت نداشته باشند.اما آنچه در اين بررسي حائز ارزش است رابطه اجزاي يك نظام اجتماعي با كل نظام اجتماعي است.«در اين نظريه هر جزيي از نظام اجتماعي در ارتباط با اجزاي ديگر نظام و دركل جامعه در نظر گرفته مي شود به گونه اي كه هر تغييري دريكي از اجزا موجب تغييرهايي در اجزاي ديگر نظام مي شود، تا آن كه توازن دوباره در كل نظام اجتماعي برقرار ميگردد.
اگر اين تعادل وتوازن دوباره برقرار نشود سراسر نظام احتمالا دگرگون خواهد شد.» (ريتزو،1374 :182) .مفهوم تعادل وتوازن در اين ديدگاه به معناي ايستايي آن نيست،‌بلكه بيانگر آن است دگرگوني محسوس نمي باشد.
به منظور بررسي دقيق تر مساله، به آرا تالكوت پارسونز ورابرت كي مرتون اشاره مي شود.
 
تالكوت پارسونز[11]:
پارسونيز در بحث از كنش اجتماعي، كاركرد را مجموعه فعاليتهايي مي داند كه نيازهايي از نظام رابرآورده كند و براين اساس دو دسته نياز دروني و بيروني را مطرح ميسازد كه در ارتباط با اين نيازها، چهار ابزار ولوازم كاركردي:انطباق، دست يابي، به هدف انسجام وحفظ الگو را مشخص نموده و در ارتباط با اين چار ابزار كاركردي خرده نظام هاي فرهنگي، شخصيتي ،اجتماعي وارگانيسم زيستي اشاره مي نمايد ومعتقد است در درون هر سيستم بين عناصر گوناگون، تبادل اطلاعات وانرژي صورت مي گيرد. البته همه عناصر ازانرژي و اطلاعات يكساني برخوردار نيستند به گونه اي كه برخي عناصر از انرژي بيشتر و برخي ديگر از اطلاعات بالاتري برخوردارند كه از نظر وي مهمترين عنصر، خرده نظام فرهنگي است كه از اطلاعات بيشتري برخوردار است و در راس نظام كنش وي جاي دارد وبر اين باور است كه در نظام ،تغيير اساسي زماني ايجاد مي شود كه در «فرهنگ »جامعه تاثير بگذارد.
«همچنان كه پيش از اين ديده ايم نظام فرهنگي بر تارك نظام كنش پارسونز جاي دارد و او در (1966) خودش را يك «جبرگراي فرهنگي » ناميده بود. (ريتزر 1374: 138).
پارسونز با تشريح نظام كنش، رابطه فرد و جامعه يا سطح خرد وكلان را به صورت متقابل مشخص مي نمايد. همان گونه كه رفتار فرد مشروط به شرايط ساختاري وكلان جامعه است وقواعد اجتماعي، حيطه كنش وي را مشخص مي نمايد از سوي ديگر، الگوي عملي را كه افراد دنبال مي كنند، قواعد جامعه را تغيير خواهد داد.
با بررسي ديدگاه پارسونز مي توان نتيجه گرفت كه مهم ترين عامل اجتماعي اثر گذار بر آلودگي هاي زيست محيطي جامعه ايران «فرهنگ » است كه با دروني شدن باورها و هنجارهاي حفظ و بهسازي محيط زيست در افراد مي توان در جهت رفع آلودگي هاي زيست محيطي تلاش نمود و در صورتي كه قواعد و هنجارها معقول ومتناسب نباشد به تدريج به دست فراموشي سپرده مي شود. به همين جهت بايستي موانع قانوني شناسايي ورفع گردد.
(رابرت، كي.مرتون[12]) مرتون دركتاب «ساخت اجتماعي و بي هنجاري» دو عنصر ساختاري را درحيات اجتماعي تعيين كننده مي داند:
1-               فرهنگ كه كاركرد اساسي آن تعيين و معرفي اهداف است يعني خوب ها وبدها را در زندگي اجتماعي مشخص مي نمايد.
2-               اجتماع كه تعيين كننده وسايل نهادينه شده نيل به اهداف است ، يعني بايدها و نبايدها را در زندگي اجتماعي مشخص مي كند.
حال، اگردر جامعه دو عنصر مذكور با هم هماهنگ باشند، در جامعه نظم و هم سازي اجتماعي ايجاد خواهد شد، ولي در صورت ناهماهنگي بين اهداف و وسايل، جامعه دچار عدم تعادل وناهنجاري مي شود كه از نظر مرتون شكلهاي گوناگون ناهنجاري عبارتنداز: مناسك گرايي[13]،واپس گرايي[14]،شورش و طغيان[15]،بدعت و نوآوري[16] كه در نمودار زير به آن اشاره مي شود.
 
 براساس يافته هاي نظريه مرتون، چنانچه رابطه بين فرهنگ و اجتماع دقيقا مودر شناسايي قرار گيرد و ميتوان الگوي انحراف را پيش بيني كرد يعني ، در صورتي كه در بعد فرهنگي، اهداف معرفي شوند ولي اجتماع قادر نباشد امكانات مناسب را براي تحقق آن فراهم نمايد در ان جامعه افراد خود را ملزم به رعايت هنجارهاي جامعه نخواهند كرد ونهايتا هنجارشكني و بدعت صورت مي گيرد كه بدين جهت به منظور بررسي مساله آلودگي هاي زيست محيطي براساس نظريه مرتون بايستي به توازن و تناسب اهداف فرهنگي باامكانات موجود در جامعه توجه نمود ودرصورتي كه اين دو دچار عدم تناسب گردند بروز مساله اجتماعي مذكور قطعي خواهد بود.
براساس يافته هاي نظريه كاركردگرايي ساختاري، براي تحليل ساختارها و كاركردهاي مساله آلودگي زيست محيطي درايران بايستي به ترتيب زير اقدام نمود:
·                       درابتدا ساختار روابط اجتماعي واجزايي كه در پديدآيي آلودگي زيست محيطي دخالت دارد، تحليل خواهد شد.
·                      سپس پيامدهاي حاصل از ساختار روابط اجتماعي مزبور مورد تحليل قرار مي گيرد.
 
نظريه تضاد[17]:
نظريه تضاد، از جامعه اي با نظام اجتماعي نااستوار ومتشكل از گروه هاي مخالف وداراي منافع متفاوت مي كند كه «رقابت وانواع خاص برخورد ميان گروه ها،شرايط زمينه ساز اين گونه تضادها هستند و تضاد ارزش ها متواترا گروه ها را به دو قطب مخالفت مي كشاند وبه شفافيت ارزش هاي آن ها مي انجامد وراه حل به شكل اعمال زور، چانه زني يا حصول توافق ظاهر مي شوند.» (صديق سوستاني، 1382 :167 ). كه بر اين اساس مي توان گفت رويكرد تضاد درصدد پاسخ گويي به سوالات زير خواهد بود:
1-               چگونه گروه هاي رقيب در مقابل هم صف آرايي مي كنند؟
2-               چگونه گروه هاي مسلط، امتيازات خاص را در اختيار مي گيرند؟
3-               چگونه صاحبان منافع از امكانات به نفع سود مي جويند؟
به اختصار مي توان گفت، هدف از انتخاب رويكرد تضاد، بررسي وضعيت زيست محيطي جامعه ايران است. چرا كه برخي از گروه هاي ذي نفع كه داراي علايق و ارزش هاي مشتركي هستند، بسياري از امتيازات خاص را به انحصار خود درآورده و ضمن برخورداري از پشتوانه هاي قانوني در جهت بهره وري هر چه بيشتر از امكانات ومنابع طبيعي و آلوده نمودن آن اقدام مي كنند.
 
رالف دارندورف[18]:
وي با بينش تركيبي، جامعه را داراي دو بعد نظم و تضاد مي داند كه جامعه شناس بايد به تحليل علمي هر دو بعد بپردازد.اما دارندورف، بعد تضاد را در نظر مي گيرد ومعتقد است، يكي از مسايل اساسي جامعه شناسي، نابرابري است كه براي تشريح نابرابري در نظام اجتماعي اشاره مي دارد كه : هر نظام اجتماعي داراي ساخت است كه در درون آن سلسله مراتبي از نقش هاي گوناگون حاكم مي باشد كه به تدريج اين سلسله مراتب به سلسله مراتبي از نقش هاي گوناگون حاكم مي باشد كه به تدريج اين سلسله مراتب به سلسله مراتب اقتدار تبديل مي شود. به اين معني كه ، عده اي صاحب اقتدار و عده ديگر تابع اقتدار خواهند بود كه با نهادينه شدن آن ، نابرابري صورت ميگيرد و نابرابري نيز به بهره كشي وسوء استفاده تبديل ميشود و در نتيجه ،تنش بينآن دو، تغيير ايجاد مي نمايد. البته اگر تغييردر جهت مثبت مديريت شود،‌ به رهايي ،آزادي، توسعه وتكامل مي انجامد واگر در جهت منفي باشد ، مخرب خواهد بود.
به اختصار مي توان گفت، دارندورف به بررسي نابرابري در ساختار اجتماعي توجه دارد وعلت اصلي تضادهاي موجوددر جامعه را ناشي از توزيع نابرابر اقدارميان دو گروه در هر نظام اجتماعي مي داند. به گونه اي كه صاحب اقتدار با برخورداري از حمايت قانوني، حمايت ايدئولوژيك وارتباط، تبديل به گروه ذينفع ميشود ودر واقع اقتدار افراد، ناشي از سمت آنهاست نه خود افراد، كه وجود چنين امري در مولفه هاي اقتصادي ومديريتي جامعه ايران مشهود است، به گونه اي كه تقسيم نابرابر قدرت وتفويض سمت ها به گروه هاي ذينفع، موجب شكل گيري وضعيت نامطلوب اقتصادي، اجتماعي وسياسي براي ديگر گروه ها شده و ميزان گرايش به ترك محيط (مهاجرت) را در افراد افزايش مي دهد. چنانچه در جامعه مورد بررسي در تحقيق حاضر اين مساله به وضوح مشهود ميباشد.
 
نظريه انتقادي[19]:
پس از جنگ جهاني اول، عده اي از صاحبنظران به دليل تحولات گوناگون خاص آن زمان و به منظور بازنگري ديدگاه هاي سنتي ومكاتب رسمي نظم و تضاد، در دانشگاه فرانكفورت ،هسته اصلي اين مكتب را تشكيل دادند، اماامروزه، نظريه انتقادي فراتر از مكتب فرانكورت رشد نموده است كه به اختصار مي توان وجوه مشترك انديشمندان اين نظريه را به شرح زير بيان نمود:
 
از نظر بينش:
ديدي انتقادي نسبت به سرمايه داري، سوسياليزم، فونكسيوناليسم (نظم) و ماركسيسم دارند و در عرصه اجتماعي وفكري به منظور تلفيق نظم وتضاد، فرد وجمع و تلاش نمودند.
 
از نظر روش:
از روش تفسيري استفاده مي كنند واز اثبات گرايي نقد مي كنند ومعتقدند واقعيت ها را نمي توان به عنوان شي درنظر گرفت، چون پديده هاي اجتماعي جدا از افراد نيستند.
هدف جامعه شناسي: درك و فهم حيات اجتماعي و نقد وضعيت موجود براي رسيدن به وضع مطلوب است.
اغلب انديشمندان اين رويكرد نظري در تلاشند مسايل مبتلا به مردم را كشف و به نقد از تبعيض جنسي، سوء استفاده از قدرت، نابرابري، فقر، از خودبيگانگي وجنگ بپردازند.
تحقيق حاضر، درصدد است از دريچه رويكرد انتقادي وضعيت موجود آلودگي هاي زيست محيطي را در حوزه روبط اجتماعي نقد نمايد.
 
سي رايت ميلز[20]:
وي از جمله جامعه شناسان انتقادي وراديكال مي باشد كه به نقد ديدگاه هاي مختلف مي پردازد، كه در ابتدا در طرح ديدگاه خود، اشاره به سطوح گوناگون جامعه مي كند كه سطح خرد و كلان (ساختاري) مي باشد كه جامعه شناس در بررسي مسايل اجتماعي بايد ضمن بهره مندي از بينش جامعه شناس د ربررسي مسايل را در سطح بنيادي و ساختاري تحليل وآنگاه با روشي تاريخي و تطبيقي بررسي نمايد زيرا در سطح تاريخي روشن مي گردد ما چه مقطعي از تاريخ اين پديده هستيم. بنابراين، چنين مطالعه اي عميق خواهد بود و در مطالعه تطبيقي نيز به ما بينش ميدهد كه مساله اجتماعي خاص در كشورهاي گوناگون چگونه است؟
ميلز پس از آن يادآور مي شود كه جامعه شناس با تحليل وبررسي مساله ،بايد مردم را آگاه نمايد وعلل و پيامدهاي آن راگوشزد نمايد، بدين ترتيب چنين برخوردي با مساله اجتماعي، انتقادي خواهد بود.
در بررسي آلودگي هاي زيست محيطي در جامعه ايران، تحقيق حاضر بر‌ آن است به شرايط ساختاري شكل دهنده آن توجه نموده وزمينه هاي تاريخي وفرايند ايجاد آن را مورد مطالعه قرار دهد و با تحليل مساله مزبور عوامل اجتماعي موثر بر آن را به همگان گوشزد كند.
 
آدرنو و هوركهايمر[21]:
«ديالكتيك روشنگري» به مدرنيته و عقلانيت ابزاري انتقاد مي كنند و روشنگري را دچار تضاد مي دانند زيرا با حاكميت تكنولوژي بر زندگي انسان مدرن و با استفاده ابزاري از محيط طبيعي ، رابطه انسان ومحيط طبيعي مختل گرديده به گونه اي كه جهان طبيعي را تا زماني ارزشمند ميداند كه برايش سودمند باشد و چنين نگرشي محيط طبيعي را دچار تباهي نموده است واميدي به نجاتش نيست.
براساس نگرش آدرنو و هوركهايمر در جامعه ايران نيز، استفاده ابزاري از محيط طبيعي و تخريب و آلودگي آن به چشم مي خورد تا آن جا كه بسياري از جنگل ها ، مراتع،باغ ها و منابع طبيعي و.. در معرض تباهي قرار گرفته و صورت ناخوشايندي از استفاده ابزاري از طبيعت را نمايان مي سازد البته بر خلاف ديدگاه بدبينانه صاحبنظران مذكور اميدي به نجات آن هست.
 
ماركوزه[22]:
تكنولوژي را عامل اصلي شكل دهي جامعه مدرن مي داند به گونه اي كه درچنين جامعه اي درحوزه فردي، آزادي دروني انسان ودرحوزه روابط اجتماعي، تفكر انتقادي اوسلب شده است كه سرانجام چنين جامعه اي استبداد وفاشيست خواهد بود. البته با ديد خوش بينانه خود معتقد است به وسيله نيروي فكر وانديشه واز طريق انقلاب و اصلاح مي توان،چنين جامعه اي را نجات داد كه اين امر بوسيله قشر آگاه جامعه صورت مي گيرد.
ماركوزه، پس از آن باطرح نقد ديگري از روشنگري اظهار ميداد كه انسان نوگرا براي ايجاد نظم صنعتي، محيط طبيعي را زير سلطه خوددرآورده كه براي رهايي از آن بايد به طبيعت آشتي نمايد ودر پي حاكميت رهايي بخش باشد، البته نه به معناي بازگشت به دوران پيش از مدرن، بلكه «اين حاكميت رهايي بخش به معناي متمدن كردن» ياانساني كردن طبيعت از راه استحاله هاي رهايي بخش مادي (و فرهنگي ) طبيعت از «وحش »‌يا «طبيعت خام» به شكل بوستان ها،باغ ها، زمين هاي كشاورزي، چشم اندازها وذخاير است. (بري 1380: 110). وي جنبش هاي زيست محيطي را كه در اواخر عمرش شاهد آن بود را نمودي از حاكميت رهايي بخش از سلطه سرمايه داري مي دانست.
ماركوزه، راه ديگر رهايي از چنين سلطه اي را دگرگوني درمعيارهاي زندگي و كاهش مصرف گرايي مي داند تا بدين وسيله از تخريب زيست محيطي كاسته شود.
 
يورگن هابرماس[23]:
وي در بينش تركيبي خود نظم و تضاد، خرد وكلان را با يكديگر تلفيق مي كند و بيشترين توجه اش به نقش انسان در سازندگي خود است يعني فرايند نوسازي در حيات اجتماعي ، كه درآن انسان بايد طراح نوسازي باشد، البته از نوسازي در غرب انتقاد مي كند. زيرا بيشترين نيروي خود را صرف نوسازي باشد، البته از نوسازي درغرب انتقاد مي كند. زيرا بيشترين نيروي خود را صرف اقتصاد كرده ودرزمينه فرهنگ، ايدئولوژي وسياست عقب افتاده اند و به عبارتي دچار «تاخر فرهنگي»[24] شده اند.
هابرماس در ادامه بحش خود پيرامون نقد نوسازي در غرب، عقلانيت ارتباطي را جايگزين عقلانيت ابزاير مي كند، چرا كه عقلانيت ارتباطي به ارزش ها و هنجارهاي بر مي گردد و در پرتو آن رابطه انسان ها با هم و رابطه انسان با خودش تنظيم خواهد شد كه وي بر اين باور است ، با طرح اين مساله توانست اشكال فرايند نوسازي را تشخيص دهد.
البته در ادامه بحث خود در كتاب «معرفت وتعلقات بشري» به تفكيك علايق شناختي وحيطه هاي معرفتي خاص آن، مي پردازد كه در قالب نمودار زير به نمايش در مي آيد:
«سطوح علايق شناختي از ديدگاه ها برماس»
علايق شناختي
نوع علم
دانش
واسطه اجتماعي
قلمرو

در خدمت وضع موجود

 
در خدمت اجتماع ووفاق
 
آزادي بخش
 
كنترل فني

 

علوم طبيعي
فني يا ابزاري
كار
طبيعت
عملي
تاريخي(هرمنوتيك)
عملي
زبان
جامعه
رهايي
علوم انتقادي
رهايي
اقتدار
مشخص نيست
«جزوه درس نظريه هاي دكتر عباس كاظمي »
 
طبق نمودار فوق، هابرماس علم انتقادي را موجب خودآگاهي و رهايي توده ها مي داند ، كه «بر علاقه رهايي بخش [25]استوار است وانحراف هاي موجود در كنش متقابل و ارتباط را آشكار مي سازد و به تصحيح آن كمك مي كند.» (كرايب ، 1381: 299).
گفتمان موجود ميان كنشگران رادر موقعيتي آرماني وبه دور از زر و زور ميداند. به گونه اي كه در اين وضعيت، استدلال برنده خواهد شد وعرضه ظهور چنين موقعيتي «حوزه عمومي [26]» مي باشد تا بدين ترتيب افراد به طول آزادانه در زمينه مسايل گوناگون، به دوراز دخالت دولت و رسانه ها به نقد قدرت و دولت بپردازد.
با مروري كوتاه بر افكار هابرماس، مي توان دريافت كه پافشاري وي بر علت هاي ساختاري و نهادي مسايل زيست محيطي است و به گونه اي روز افزون ضرورت بررسي دوباره بهاي پيشرفت جامع جديد، يعني «ناجذاب شدن طبيعت» و ارزيابي اقتصادي و فرهنگي منحصرا ابزاري از محيط طبيعي را مطرح مي كند.
از اين رو بحث محيط، روابط ما با آن، مفاهيم و پايگاه آن، بخش محورين مجادلات مربوط به نوگرايي و مشروعيت روشنگري بوده است.»(بري 1380: 133).
بنابراين با استناد به نظريه وي مي توان گفت علت آلودگي هاي زيست محيطي ناشي از رابطه ابزاري با جهان طبيعت و تحريف كنش هاي ارتباطي يعني مشروع از سوي صاحبان قدرت ميباشد كه شكل گيري جنبش هاي اجتماعي يا وجودتشكيلات غيردولتي زيست محيطي درواقع حوزه عمومي است كه به دور از هر گونه زر وزور و تزوير در آن، ارتباطات آزاد صورت گيرد.
 
نظريه جهاني شدن گيدنز[27]:
اشاره گيدنز به دو عنصر زمان و مكان براي تبيين فرايند جهاني شدن ، از اين روست كه بعد از زماني جهاني شدن به فرايندهاي تاريخي تاكيد دارد كه از چهار يا پنج قرن اخير خصوصا پس از جنگ جهاني دوم جوامع مختلف را در يك نظام فرهنگي و سياسي و در حيطه اي از روابط اقتصادي به هم پيوند داده كه در نتيجه آن مكان هاي دور از هم نيز به هم وابستگي متقابل يافته اند كه در پي فشرده شدن زمان ومكان ساخت جهاني پديد آمده، به گونه اي كه دگرگوني در يك بخش جهان در بخش هاي ديگر نيز اثر گذار خواهد بود كه ملموس ترين شكل آن آلودگي هاي زيست محيطي وگرم شدن زمين و تغيير آب و هوا مي باشد. بنابراين، وي جهاني شدن را تهديدي جدي براي محيط زيست طبيعي مي داند.
 
فرضيه جامعه ريسكي بك[28]:
اولريش بك در فرضيه جامعه ريسكي، به نقد و بازسازي ذهني و ذاتي مدرنيته مي پردازد و از ديد خود مدرنيته جديد را طراحي نموده است.«بك ضمن آن كه مدرنيته را خصوصا در رابطه با ظهور مخاطرات بالقوه فاجعه بار براي محيط زيست مورد انتقاد قرار مي دهد ولي اظهار نظر مي كند كه مدرنيته در بطن خود قابليت حل كردن مسايلي را هم كه پديد مي آورد،دارد».(بري 1380: 202).
از نظر بك جامعه مخاطره آميز، فاجعه اي است كه حد فاصل مراحل صنعتي وما بعد صنعتي قرار دارد كه رون توسعه در چنين جوامعي خطرات زيادي در ابعاد گوناگون خصوصا در بعد زيست محيطي در پي داشته است و نوع بشر خود و محيطش را با مخاطرات و ريسك هاي زيست بوم شناختي، بهداشتي، اقتصادي واجتماعي مواجه نموده است و چنين ريسك هايي اغلب ناشناخته وغيرقابل پيش بيني اند. بهمين جهت، نكته مهم در تحليل ريسك ها آگاه كردن مردم از مخاطرات آن مي باشد.
در فرضيه بك، به شكلي غير مستقيم اصل احتياج را در نظر گرفته چرا كه با لحاظ نمودن اصل احتياطي ودر نظر داشتن پيش بيني هاي لازم در خصوص پيامدهاي اجراي طرح هاي توسعه ، از هر گونه مساله زيست محيطي پيشگيري خواهد نمود.
بك،پس از گفتگو درباره مخاطرات جامعه مدرن، به اين نكته اشاره دارد كه در شرايط كنوني بايستي براي مسئوليت پذيري ومشاركت مردم در تصميم گيري از تصميمات دولت و سازمان هاي مختلف اطلاع يافته و پرس وجو نمايند.
 
محيط زيست گرايي[29]:
همه كساني كه در زمينه تاريخ محيط زيست به تحقيق پرداخته اند معتقدند مفهوم طبيعت با مفهوم اجتماع معنا پيدا ميكند و در واقع تاريخ محيط زيست ديالتيك ميان طبيعت و فرهنگ يا به عبارت ديگر تقابل ميان جهان آدميان و جهان ناآدميان است.
با تاكيد برفرضيات مندرج در ابتداي فصل حاضر، مي توان اذعان داشت كه زمينه حركت هاي زيست محيطي وبازگشت به طبيعت از آغاز قرن بيستم شروع و با انتقادات گوناگون دهه 1960 به اوج خود رسيد اما نگرش جديدتر به محيط زيست با نهضت محيط زيست گرايي و مكتب اكولوژيسم همراه است و درواقع بيان طبيعت وحشي درقالبي نو،رمانتيك ومعنوي است كه معتقد بايد از طبيعت به طور شايسته قدرداني شود.
محيط زيست گرايي، ضمن گسترش انديشه خود و برانگيختن حركت هاي زيست محيطي در همه جهان دولت ها را نيز متاثر كرده اند. البته ميان تفكرات محيط زيست گرايان تفاوت هاي زيادي به چشم مي خورد كه آنان را به دو دسته راديكال وميانه دو تقسيم مي كنند كه از ميان گروه هاي راديكال، اكوفمينيسم [30]،اكولوژي عمق نگر[31]،اكولوژي مداري[32]،‌اكولوژي اجتماعي[33] يا اكوسوسياليسم كه گرايشات اجتماعي قوي تري دارند،مورد بررسي قرار مي گيرند.
در بين محيط زيست گرايان ميانه رو، اكولوژي سطح نگر قرار دارد كه نقطه مقابل محيط زيست گرايان راديكال و به طور مشخص اكولوژيست هاي عمق نگر قرار دارد كه در اين مجموعه تنها به بيان ديدگاه محيط زيست گرايان وزير مجموعه هاي آن به طور اجمال اشاره ميشود.
 
محيط زيست گرايان راديكال:
اين گروه، ارزش محيط زيست را بالاتر از آن ميدانند كه به عنوان يك منبع انساني مورد استفاده قرار گيرد و معتقدند ما بايد خود را نه به عنوان مركز جهان، بلكه به عنوان يكي از بخش هاي سيستم اكولوژي بدانيم.
گرچه اقدامات افراطي محيط زيست گرايان راديكال گاهي غيرمنطقي به نظر مي رسد، اما در برخي موارد توجه حكومت ها و رسانه ها وحمايت هاي عمومي را جلب مي كنند.
 
اكوفمينيسم:
يكي از شعب فرعي فمينيسم است كه نگران موضوعات زيست محيطي است ونقش جنسيت را در روابط اجتماعي زيست محيطي( بانگاهي منفي) برجسته مي كنند.
نقطه مركزي ديدگاه اكوفمينيسم ،اصل همگرايي ميان زن وطبيعت است كه در اين خصوص به ذكر سه دليل مي پرازد:
1)                از نظر بيولوژيكي ووظايف طبيعي بازآفريني، بيش از مردان به طبيعت شباهت دارند.
2)                ازنظر اقتصادي زنان و طبيعت هر دو شي تلقي مي شوند و توسط مردان مورد استثمار قرار مي گيرند.
3)                از نظر سياسي هر دو در حاشيه قرار مي گيرند.
 
اكولوژي عمق نگر:
براساس بينش اكولوژي عمق نگر، تمام عناصر محيط زيست اجزا يك كل هستند و در ارتباط متقابل با يكديگر قراردارند و در صورتي كه انسان به طبيعت آسيبي وارد نمايد، در واقع به خود صدمه زده است واز آنجا كه همه موجودات محيط زيست به طور يكسان از حق حيات وخودشكوفايي برخوردارند ،لذا تمام موجودات قابل احترام هستند و به اين ترتيب با مركزيت قراردادن انسان در جهان بيني غربي مخالفند.
 
اكولوژي مداري:
هر شكلي از حيات منحصر به فرد است.بنابراين بايستي كنش افراد را از طريق قواعد اخلاقي هدايت نمود تا بدين وسيله ديگر ارگانيزم ها محترم شمرده شوند.
طرفداران بينش اكولوژي مداري،ضمن انتقاد از صنعت گرايي، سبك زندگي جوامع غيرصنعتي را بهترين الگوي قابل قبول به شمار مي آورند.
 
اكولوژي اجتماعي(اكوسوسياليسم):
مشكلات اكولوژيكي راناشي از مسايل اجتماعي كه ميدانند وضمن نقد بر سيستم سرمايه داري، معتقدند براي تغيير اجتماعي و رسيدن به يك جامعه اكولوژيكي بايستي برتمام موانع سياسي واقتصادي جامعه اغلب كرد و همچنين براي رفع بي عدالتي اجتماعي بر پيشرفت كنترل شده ،تاكيد دارند.
در بطن محيط زيست گرايي سه نقطه نظر وجوددارد (clopedia,2000,p,251 The social ceemce,Ency) 
 
1-ديدگاه تكنولوژي محور[34]:
اين ديدگاه ، به صورت خوش بينانه برخورد مي نمايد ومعتقد است تكنولوژي محوري نه تنها موجب فقر محيط زيست نمي شود، بلكه با جايگزين كردن تكنولوژي بي خطر ومحيط زيست دوست، توليد ثروت صورت مي گيرد وبدين ترتيب فقرا از زندان فقر رهايي مي يابند.
 
2-ديدگاه اقتصاد محور[35]:
اين ديدگاه نيز خوشبينانه به نظر مي رسد، اما معتقد است چون انسان محور توسعه مي باشد گاهي براي دستيابي به توسعه به تخريب منابع محيطزيست مي پردازد كه به منظور جلوگيري از استعمار طبيعت ودستيابي به توسعه اي پايدار لازم است قبل از هر گونه فعاليت اقتصادي به ارزيابي اثرات توسعه پرداخت، به گونه اي كه اولا: اثرات بلندمدت وكوتاه مدت توسعه بر محيط مورد شناسايي قرار گيرد و دوما: راهكاري براي به حداقل رساندن اثرات توسعه ارائه شود.
4-             ديدگاه سبزگرا[36]:
در تشريح نقطه نظرات سبزگرا در ذيل بدان اشاره خواهد شد.
 
نظريه اجتماعي سبز:
در زمينه خاستگاه اجتماعي سبز، همين بس است كه از بطن محيط زيست گرايان شكل گرفته اند كه تصوير عميق سبز دارند و سبزگرا ناميده مي شوند كه «اين گروه براي دست يابي به توسعه تاكيد زيادي بر منابع و نيازهاي جمعي دارند و با جهاني شدن مخالفند ودر پي نابودي روحيه استعمار اقتصادي و سياسي هستند و خواهان تحقق صلح و نفي جنگ طلبي مي باشند. توسعه پايدار را نشاني براي تحقق رفاه اجتماعي، استراتژي هاي خلع سلاح وهمزيستي مسالمت آميز جهاني مي دانند.(همان، 2000: 252)
براي شناخت نظريه اجتماعي سبز، ضروري است برخي از اصول اساسي آن مورد بررسي قرار گيرد:
1-شكاف بين فرهنگ و طبيعت را كنار گذاشته و معتقدند كه نوع انساني مانند ساير موجودات طبيعي، خصلت ها، نيازها وزمينه هاي شكوفايي خاص خود را داراست و به عبارتي شامليت زيست شناختي انسان را در نظر دارند.
2-محدوديت هاي طبيعت دروني و بيروني را مي پذيرند. به اين معني كه ، محدويت هاي طبيعي دروني، شامل محدوديت هاي مربوط به نيازهاي خاص و خصلت هاي آسيب پذير ووابستگي انسان به فطرت است ومحدوديت هاي بيروني، منابع ومحدوديت اهاي محيط زيست براي جذب فضولات ودوريزهاي انسان را نيز مي پذيرند.
3-نظريه اجتماعي سبز، برخورد انسان با محيط زيست خود را نه تنها ابزاري و اقتصادي نمي داند، بلكه مساله اي اخلاقي قلمداد ميكند و به ارزش ذاتي تمام موجودات طبيعي توجه دارد. به گونه اي كه حقوق حيوانات را نيز محترم مي شمارد.
4-در اين نظريه از رشد اقتصادي و الگوي توسعه وپيشرفت جامعه بشري انتقاد دارند و خواهان تجديد نظر در ساختارهاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي و نهادهاي موجود هستند كه به توسعه اي پايدار دست يابند وسعادت نسل هاي آينده را رقم زنند.
5-شعار« محل عمل ميكنيم»، جهاني بينديشيم(بري ،1380 :281 ) را در سرلوحه امور خود قرار ميدهند.
از اصول اساسي نظريه سبز، چنين استنباط مي شود كه نوع انسان در شبكه اي از روابط با ساير انواع در نظر گرفته ميشود و بر خلاف ديدگاه سرمايه داري و سوسياليستي، انسان حاكم برطبيعت نمي باشد.
 
3-3-2-جامعه فرامدرن ومحيط زيست:
نظريه اجتماعي پست مدرن [37] ونحوه تعامل آن با محيط زيست، به گونه اي است كه فراسوي جريان مدرنيته قرار دارد وبه جامعه مدرن و پيامدهاي نامطلوب آن با شكل كاملا انتقادي برخورد مي نمايد ومعتقد است، بسياري از مسايل مدرنيته خصوصا مسايل زيست محيطي آن راه حلي ندارد و بايستي راه حل آن رادر جامعه فرامدرن جستجو نمود. چنانچه «ادر[38] اعلام مي كند كه مدرنيته نماينده فرهنگي است كه تملك مادي طبيعت را به استثمار طبيعت تقليل داده ولذا بحران زيست محيط را دامن زده است».(همان :224).
نظريه فرامدرن از نظر اجتماعي، رويكردي ساخت گرايانه دارد وطبيعت و محيط زيست را مقولاتي مي داند كه ساختمان آن ها را جامعه بنا كرده است و از فرهنگي به فرهنگ ديگر و از گروهي به گروه ديگر تفاوت دارد و در هر دوره تاريخي معاني مختلف از آن دريافت ميشودو سازماندهي اجتماعي واقتصادي واشكال گوناگون توسعه نيز متفاوت است. به گونه اي كه در شرايط كنوني، با بالارفتن تب جهاني شدن، فرامدرن ها به در آن مي پردازند. به دليل آنكه، اساسا جهاني شدن را غربي كردن جهان وعموميت بخشيدن به ا لگوها ومعيارهاي توسعه غربي مي دانند.
 
4-2-چارچوب نظري تحقيق:
فرآيند هر تحقيق مجالي براي محقق فراهم مي آورد ، تا د رچارچوب نظري به شكل دقيق به فرمول بندي مجدد پرسش آغازين بپردازد،تا سنگ زيرين فرضيه هاي تحقيق را بنا نهد و پاسخ منسجمي به پرسش آغازين ارائه نمايد.(كيوي، 1370: 889.در پرتو اين عمل و با توجه به آن كه مفهوم محيط زيست ومسايل مربوط به آن، در ادوار مختلف به گونه اي متفاوت مطرح گرديده، تحقيق حاضر نگرش هاي اجتماعي موجود را در سه دوره كلاسيك، مدرن وفرامدرن بررسي نموده است تا بدين طريق بتواند به مساله نظر افكند و در توصيف و تحليل آن بكوشد.
در جامعه شناسي كلاسيك به طور مستقيم مساله محيط زيست مورد توجه نبوده اما به دليل پرداخت قوي ديدگاه مزبور به مسايل اجتماعي و ساختارهاي جامعه، بنيان مستحكمي براي مساله موجود محسوب مي گردد. اما تحولات جهان معاصر و سيستم اقتصادي اجتماعي و تكنولوژي و رويه هاي فرهنگي و اخلاقي ايجاب مي كند با نگاهي نو به مساله محيط زيست و آلودگي هاي آن پرداخته شود چرا كه چنين نگاهي به انتقاد از برتري جويي هاي انسان واستفاده ابزاري وي از محيط زيست و بهره وري نامتناسب تكنولوژي ونيز به نقد سيستم هاي توليد، توزيع و مصرف نظام سرمايه داري مي پردازد ولي در نگرشي جديدتر تمام انواع و اعيان طبيعت اعم از انسان. حيوان،گياه و.. را قابل احترام ميداند و تعدي به هر يك از آنان را روا نمي دارد و با نگرشي زيست محيطي به مساله مي نگرد. اماپژوهش حاضر، به دليل آن كه درحوزه اي بين رشته اي بررسي مي گردد. لذا ضمن آن كه از ديدگاه هاي زيست محيطي با گرايش هاي اجتماعي تاثير پذيرفته است. اما با رويكرد وجامعه شناختي به تحليل مي پردازد. چرا كه بر اين باور است ،ديدگاه زيست محيطي با گرايش هاي اجتماعي ضمن توجه به تغييرات موجود در زيست كره از عوامل اجتماعي اثر گذار بر مسايل زيست محيطي نيز غفلت نمي ورزد وبه تحليل ماهيت نظام ها واجتماعات جديد ومسايل ناشي از آن مي پردازد، همانگونه كه در تحليل ساختي ماركس روابط و مناسبات اجتماعي نابرابر وموجب بهم خوردن روابط متعادل ميان انسان وطبيعت ميشود.
نكته حائز اهميت در رويكرد وساخت گرايانه نگرش كلان آنان به مساله (مزبور) مي باشد و تنها با تمركز بر فرايند هاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي به بررسي مي توان پرداخت و از هر گونه نقادي پيرامون مسايل بحراني محيط زيست به دور است.لذا با بهره گيري از ديدگاه انتقادي مي توان مسايل جامعه مدرن، همچون خطرات استفاده نامطلوب ناشي از تكنولوژي مدرن، رشد كنترل نشده جمعيت ومسايل فرهنگي و اخلاقي آن را مورد بررسي قرار دارد.
بدين ترتيب چارچوب نظري تحقيق عمدتا بر رويكردهاي ساخت گرايانه و انتقادي تاكيد دارد كه از بين متغيرهاي كلان به مولفه هاي پنج گانه[39] جغرافيايي،جمعيتي ،فرهنگي ،اقتصادي و مديريتي اشاره دارد[40]، ولي از آن جا كه ميان ساخت هاي اجتماعي كلان و كنش هاي انسان روابط تنگاتنگي وجود دارد، تمايز ميان خرد وكلان روا نمي باشد. از اين رو با اتخاذ ديد و ديالتيكي عوامل اجتماعي موثر بر آلودگي هاي زيست محيطي بررسي شده است.البته لازم به ذكر است، به جهت گستردگي متغيرهاي اجتماعي تنها متغيرهاي مبتلا به جامعه مورد بررسي كه تاثيرات بيشتري برآلودگي زيست محيطي دارند، مدنظر قرار مي گيرد.چرا كه محدوديت زمان، هزينه پربودن و ازه مه مهم تر فراتر از حيطه رساله كارشناسي ارشد بودن،مجالي را براي توسعه دامنه تحقيق فراهم نمي آورد و از كيفيت كاري كاهد.
لذا در پايان فصل دوم متغيرهاي مورد نظر را مي توان به صورت الگوي نظري تحقيق نمايش داد.
 
5-2-پرسش هاي تحقيق
در شكل گيري، تداوم و از ميان رفتن مسايل زيست محيطي، شرايط اجتماعي هر جامعه نقش به سزايي دارد واز آن جايي كه شرايط اجتماعي نيز ارتباط تنگاتنگي با عوامل اجتماعي متعدد ارتباط دارد.بهمين جهت پرسش هاي زير مطرح ميشود:
1-آيا ديدگاه هايي وجود دارد كه به توصيف وتبيين آلودگي محيط زيست از منظر اجتماعي بپردازد؟
2-چه متغيرهايي ودر شكل دهي به اين ديدگاه هاتاثير داشته است؟
3-آيا بين پايگاه اجتماعي- اقتصادي فرد وآلودگي محيط زيست ارتباط وجود دارد؟
4-آيا بين مهاجرت افراد وآلودگي هاي زيست محيطي ارتباط وجود دارد؟
5-آيا بين مهاجرت بعد خانوار و آلودگي هاي زيست محيطي ارتباط وجود دارد؟
6-آيا بين مهاجرت دروني كردن ارزش ها و آلودگي هاي زيست محيطي ارتباط وجوددارد؟
7-آيا بين مهاجرت نحوه اجتماعي شدن افراد و آلودگي هاي زيست محيطي ارتباط وجود دارد؟
 
6-2-فرضيه هاي تحقيق
با توجه به مطالب مطروحه در مباني نظري، فرضيه هاي پژوهش حاضر به شرح زير مي باشد:
1-به نظر مي رسد ميان پايگاه اجتماعي-اقتصادي افراد و آلودگي هاي زيست محيطي ارتباط معناداري وجود دارد؟
2-به نظر مي رسد ميان مهاجرت و آلودگي هاي زيست محيطي ارتباط معناداري وجود دارد؟
3-به نظر مي رسد ميان پايگاه بعد خانوار و آلودگي زيست محيطي ارتباط معناداري وجود دارد؟
4-به نظر مي رسد ميان پايگاه هاي دروني كردن ارزش ها وو آلودگي زيست محيطي ارتباط معناداري وجود دارد؟
5-به نظر مي رسد ميان پايگاه اجتماعي نحوه اجتماعي شدن افراد وو آلودگي زيست محيطي ارتباط معناداري وجود دارد؟
 
7-2-تعاريف نظري وعملي تحقيق
از مهم ترين مباحث درتحقيقات اجتماعي متغيرها مي باشند.به همين جهت در اين قسمت به تعريف متغيرهاي اجتماعي پرداخته ميشود كه در دو سطح خرد و كلان، برآلودگي زيست محيطي تاثير دارد كه متغيرهاي كلان آن در مباحث نظري با توجه به پنج مولفه(جغرافيايي،جمعيتي، اقتصادي، فرهنگي ومديريتي)مورد بررسي قرار گرفته ،اما متغيرهاي پايگاه ،مهاجرت ،بعد خانوار، دروني كردن ارزش ها ونحوه اجتماعي شدن، به عنوان متغيرهاي مستقل سطح خرد در نظر گرفته شده كه در اينجا به تعاريف نظري وعملي آن ها اشاره مي شود:
 
متغيرهاي مستقل(سطح خرد):
-پايگاه اجتماعي-اقتصادي:جايي كه هر كس در ساخت اجتماعي اشغال مي كند.»(بيرو، 1380 : 380)
براي تعيين پايگاه اجتماعي- اقتصادي افراد نمونه تحقيق به وراي مد خانواده،شغل والدين، تحصيلات والدين و مالكيت محل سكونت توجه شده كه در سوالات 6و7و8و9و10و12 پرسشنامه آمده است.
-مهاجرت [41]
جابجايي انسان ها از يك نقطه جغرافيايي به نقطه اي ديگر است.(نيك گهر. 1369 :298)
در تحقيق حاضر به منظور سنجش مهاجرت به محل تولد و زندگي در جامعه خود را دروني مي سازد وكسب شخصيت مي كند (كوئن،1378 :127) .براي آن كه بتوان ارزش ها و هنجارها را در افراد تقويت نمود، مي توان از طريق خانواده، مدرسه و وسايل ارتباط جمعي اقدام نمود.
براي بررسي نحوه اجتماعي شدن افراد به سه جريان اصلي اجتماعي شدن يعني مدرسه، خانواده و رسانه هاي جمعي در آموزش افراد نسبت به آلودگي زيست محيطي توجه شده است كه براي سنجش ميزان‌آموزش در مدرسه ونوع آموزش سوالات 17و18 مطرح گرديده وسوال 19 نيز براي نقش خانواده در آموزش فرزندان، تنظيم شده است وبراي آموزش از طريق رسانه هاي جمعي ابتدا بيشترين رسانه مورد استفاده حجم نمونه وسپس نقش آن رسانه در افزايش آگاهي هاي زيست محيطي افراد در سوالات 20و21 بررسي شده است.
در پايان به منظور سنجش آگاهي هايي كه ازطريق جريان هاي اصلي اجتماعي شدن كسب نموده اند سوال 23 به صورت باز مطرح شده تا بدين ترتيب پيشنهادات فرد مورد بررسي قرار گيرد.
 
متغير وابسته:
متغير وابسته تحقيق حاضر آلودگي زيست محيطي است كه از عوامل اجتماعي گوناگوني تاثير پذيرفته است.همانگونه كه در 4-2-6-1آمده است. آلودگي زيست محيطي به ساده ترين تعريف، هرگونه تغيير مستقيم و غيرمستقيم در ويژگي هاي فيزيكي، شيميايي و آب ،خاك،هوا ومواد جامد و .. است كه به بهداشت و سلامتي انسان و ديگر موجودات زيست كرده آسيب مي رساند كه تحقيق حاضر از مجموع آلودگي هاي زيست محيطي منحصرا به آلودگي ناشي از مواد زايد جامد(زباله) توجه دارد.
 
8-2-توصيف متغيرها،ابعاد، شاخص ها و اقلام آماري
از آن جا كه مفاهيم تحقيق حاضر كيفي است.بنابراين، درجهت كمي سازي و قابل اندازه گيري نمودن مفاهيم، پس از تعريف متغيرها و تعيين ابعاد و شاخص سازي آن ها، گويه ها و اقلام آماري مشخص مي گردد تا بدين طريق پرسشنامه تحقيق تدوين نگردد، كه در اين راستا به منظور اجتناب از اطاله كلام، فرايند عملياتي متغيرهاي تحقيق در جدول «توصيف متغيرها،ابعاد،شاخص ها واقلام آماري» نمايش داده شده است.


«جدول توصيف متغيرها، ابعاد،شاخص ها و اقلام آماري»
متغيرها
نوع متغيرها
ابعاد
شاخص ها
اقلام آماري
 
 
درآمد خانواده
ميزان درآمد ماهيانه خانواده
زير 80 هزارتومان،160-81،240-161،320-241،320 هزار تومان وبالاتر
پايگاه اقتصادي- اجتماعي
مستقل
شغل والدين
شغل پدر خانواده
بيكار، كارگر،آزاد، كارمند ساده، كارمند عالي رتبه ،بازنشسته
شغل مادر خانواده
خانه دار، كارگر، آزاد(آرايشگر، خياط و..)كارمند ساده،كارمند عالي رتبه، بازنشسته
تحصيلات والدين
تحصيلات پدر،تحصيلات مادر
بي سواد، سواد خواندن ونوشتن، ابتدايي، سيكل، ديپلم، فوق ديپلم،ليسانس ،فوق ليسانس و بالاتر
مالكيت محل سكونت
تملك يا عدم تملك منزل مسكوني
شخصي، استيجاري، سازماني، ساير
مهاجرت
مستقل
محل تولد
محل تولد پاسخگو
استان شهر/شهرستان. روستا.
 
محل سكونت ده سال قبل
محل سكونت ده سال قبل از پاسخگو
استان شهر/شهرستان. روستا.
بعدخانوار
مستقل
تعداد اعضاي خانواده
ميزان تراكم خانواده
2-1 نفر، 4-3نفر،6-5 نفر،8-7 نفر، 9 نفر و بيشتر

 
متغيرها
نوع متغيرها
ابعاد
شاخص ها
اقلام آماري
 
دروني كردن ارزش ها
مستقل
احساس مسئوليت نسبت به آلودگي
 
 
حساسيت نسبت به آلودگي
نوع واكنش فرد نسبت به آلودگي توسط ديگران
زباله راجمع مي كند، بي تفاوت عمل مي كند، تذكر مي دهد.
حساسيت يا عدم حساسيت نسبت به ميزان آلودگي
خيلي زياد، زياد،كم ،خيلي كم
توجه يا عدم توجه فرد نسبت به نوع آلودگي
پايين بودن سطح آموزش زنان، عدم نظارت شهرداري، الگوي نادرست مصرف مردم، بي توجهي مردم نسبت به محل سكونت، همه موارد ذكر شده.
نحوه اجتماعي شدن
مستقل
آموزش در مدرسه
ميزان آموزش، جهت افزايش آگاهي هاي زيست محيطي
خيلي زياد ، زياد، كم ،خيلي كم
نوع آموزش در مدرسه
نشان دادن فيلم و اسلايد، تشكيل جلسات بحث وگفتگو توسط دانش آموزان، بازديد دانش آموزان ،بازديد دانش آموزان از مكان هاي آلوده، آموزش از طريق كتب درسي
آموزش در خانواده
نقش خانواده در آموزش
خيلي زياد، زياد،كم ،خيلي كم
 
مستقل
آموزش ازطريق رسانه هاي جمعي
بيشترين رسانه مورد استفاده
راديو، تلويزيون، نشريات، ماهواره، اينترنت
نقش رسانه در آموزش
خيلي بد،بد،متوسط، خوب، خيلي خوب
آلودگي محيط زيست
وابسته
وضعيت محل زندگي
پاكيزگي يا آلودگي محل زندگي
بسيار آلوده، آلوده، معمولي، پاكيزه، بسيار پاكيزه
بيان نموداري عوامل اجتماعي موثر بر آلودگي هاي زيست محيطي

فرهنگي

 
كلان
خرد
دروني شدن ارزشها
احساس مسئوليت نسبت به پاكيزگي محيط از زيست
حساسيت نسبت به آلودگي محيط زيست
بعد خانوار
مهاجرت
نحوه اجتماعي شدن
پايگاه اقتصادي-اجتماعي والدين
آموزش از طريق رسانه ها
آموزش در مدرسه
آموزش در خانه
تحصيلات
شغل
درآمد
جغرافيايي
جمعيتي
اقتصادي
مديريتي
ساختار روابط اجتماعي ناموزون
آلودگي زيست محيطي
 

 

 

 

فصل سوم:
مباني روش شناسي تحقيق
1-3-مقدمه:
اجراي هر تحيقيق دو بعد اساسي را دربر مي گيرد: بعد نظري وعملي، كه در اين راستا ، نوشتار حاضر در فصل پيشين به گونه اي مبسوط با طرح مباني نظري و با استناد بر چارچوب نظري تحقيق، پشتوانه مستحكمي در بررسي مساله مذكور بنيان نهاد و در فصل حاضر نيز ضمن پرداختن به مباني روش شناختي، به بيان روش ها و تكنيك هاي مناسب وچگونگي به كارگيري آن ها براساس اهداف وماهيت تحقيق اشاره مي شود وآنگاه در زمينه نمونه گيري به حجم آماري، روش نمونه گيري ،اعتبار وروايي آزمون مقدماتي و. پرداخته مي شود.
2-3-تعيين و تبيين روش ها و تكنيك ها مورد نياز تحقيق ونحوه استفاده از آن ها:
1-2-3-روش تحقيق:
در هر تحقيق علمي، به منظور افزايش ضريب اطمينان در مطالعات و بررسي هاي مورد نظر از روش هاي گوناگوني بهره مي جويند و در مجموعه حاضر نيز، متناسب با هدف ونوع تحقيق تركيبي از روش هاي اسنادي، پيمايشي و ميداين به كار رفته است.
 
روش اسنادي[42]:
در بسياري از تحقيقات اجتماعي به منظور بهره گيري از منابع و اطلاعات پيشين و ديدگاه هاي صاحبان انديشه به بررسي اسناد مربوطه مي پردازند. در تحقيق حاضر نيز، در مطالعه مقدماتي مطالعه پيشينه موضوع، در بررسي سير تحولات زيست محيطي جهان و ايران و در مباحث نظري، به مطالعه اسناد و منابع ومستندات قانوني پرداخته شد تا بدين طريق اطلاعات مورد نياز بدست آيد.
روش پيمايشي[43]:
يكي از متداولترين روش ها در تحقيقات جامعه شناختي، روش پيمايشي مي باشد تا بدين ترتيب با كمي نمودن متغيرهاي كيفي به توصيف وتحليل خصوصيات مجموعه افراد مورد مطالعه بپردازد.
از اين رو، در اين تحقيق با استفاده از روش پيمايش، سعي مي شود ضمن دست يابي به اطلاعات كمي، تا حدودي به سنجش متغيرهاي اجتماعي اثرگذار برآلودگي هاي زيست محيطي پرداخته شود.
 
روش ميداني [44]: روش ميداني به عنوان يكي از دقيق ترين وعميق ترين روش هاي مرسوم مي باشد كه د راين تحقيق به عنوان مكمل دو روش اسنادي وپيمايشي به كار مي رود.
 
2-2-3-تكنيك هاي تحقيق:
تكنيك هاي تحقيق،«ابزار سنجش و اندازه گيري وسايلي هستند كه محقق به كمك آن ها مي تواند اطلاعات مورد نياز را براي تجزيه و تحليل و بررسي پديده مورد مطالعه ونهايتا كشف حقيقت گردآوري نمايد».(حافظ نيا، 1380 :121). از اين رو، تحقيق حاضر براي بررسي موضوع مورد نظر در روش اسنادي از تكنيك فيش برداري، در پيمايش از تكنيك پرسشنامه و در روش ميداني از تكنيك عكس برداري استفاده مي نمايد.
در اين مجموعه براي گردآوري اطلاعات از حجم نمونه، پرسشنامه اي حاوي 23 سوال تنظيم مي شود كه پرسش هاي آن به چند دسته عمده تقسيم شده كه در ذيل به آن اشاره مي شود:
 
1-پرسش هاي شناسايي[45]: اين سوالات به طور معمول در ابتداي هر پرسشنامه جاي مي گيرد كه مواردي همچون سن، جنس، ميزان تحصيلات، وضعيت تاهل، محل سكونت ،.. را پرسش مي كند. در پرسشنامه حاضر، وضعيت تاهل افراد سوال نشده، چرا كه با مطالعات اوليه بر روي گروه سني 19-15 سال دختر و پسر مشخص گرديد، عمدتا افراد اين گروه مجرد مي باشند.لذا به منظور داشتن مجموعه اي همگن، پرسشنامه صرفا در اختيار افراد مجرد قرار مي گيرد.
2-پرسش هاي بسته[46]:پرسش هايي كه پاسخگو از حداقل آزادي برخوردار است و در قالب دويا چند گزينه اي مطرح مي شود. در پرسشنامه حاضر، سوالات دو گزينه اي وجود ندارد. بنابراين ، در سوالات بسته تنها سوالات چند گزينه اي به چشم مي خورد.
3-پرسش هاي باز[47]: در اين نوع پرسش، پاسخگو با توجه به دانش فرد نسبت به موضوع مورد نظر، با آزادي كامل به سوالات باز پاسخ ميدهد. در پرسشنامه حاضر، سوال 23 به عنوان پرسش پيشنهادي ، نظر پاسخگويان را نسبت به پديده آلودگي محيط زيست، به صورت باز مورد سنجش قرار مي دهد.
تكنيك عكس برداري براي تكميل اطلاعات گردآوري شده تكنيك عكس برداري به كار مي رود. در تحقيق حاضر به دليل آن كه در بين آلودگي هاي گوناگون زيست محيطي تنها به آلودگي ناشي از مواد زايد (زباله) پرداخته شده، لذا به محل دفن زباله رفته و از محل مزبور عكس برداري شده است.
 
«جدول روش ها، تكنيك وجامعه آماري»
رديف
روش ها
تكنيك ها
جامعه آماري
1
اسنادي
فيش برداري
كتابها، نشريات، پژوهش هاي انجام شده
2
پيمايشي
پرسشنامه
135 دختر وپسر 19-15 سال شهر ملارد
3
ميداني
عكس برداري
محل دفن زباله
 
3-2-3-جامعه آماري:
جامعه آماري تحقيق، نوجوانان دختر وپسر 19-15 سال شهر ملارد مي باشد كه براي انتخاب نمونه با مراجعه به سايب مركز آبان ايران[48]،تعداد كل دختران وپسران اين گروه سني 6044 نفر اعلام شد كه از اين تعداد 3102 پسر و 2942 دختر مي باشند كه دسترسي به جمعيت كل ومطالعه و بررسي يكايك آحاد جامعه مذكور، امري غيرممكن مي باشد. بنابراين ، ناگزير حجم نمونه انتخاب مي شود.
 
4-2-3-حجم نمونه:
براي تعيين حجم نمونه آماري اين تحقيق با توجه به ضريب اطمينان 96/1 و دقت احتمالي 95% وواريانس كيفي( عوامل اجتماعي موثر بر آلودگي هاي زيست محيطي) 9%، از فرمول كوكران استفاده مي شود(سرايي، 1372: 137).
n= حجم نمونه
N= تعداد كل جامعه آماري
T= ضريب اطمينان
D=دقت احتمالي
S2: پيش برآورد واريانس پديده در نمونه
براساس فرمول كوكران حجم نمونه به صورت زير محاسبه مي شود:
 
5-2-3-روش نمونه گيري:
انتخاب نمونه آماري براساس روش سهميه اي غير احتمالي صورت مي گيرد.
 
6-2-3-اعتبار وروايي تحقيق:
به منظور برآورد ميزان اعتبار ابزار اندازه گيري ،پرسشنامه تحقيق در قالب 31 سوال تنظيم شد وپس از آزمون اوليه[49]،در اختيار 15 واحد نمونه جامعه آماري قرار گرفت واصلاحات عمده اي در زمينه جلوبندي، ترتيب سوالات، حذف واضافه شدن برخي سوالات بعمل آمد وسپس پرسشنامه اصلاح شده در اختيار 30 واحد نمونه جامعه آماري قرارگرفت كه ضريب آلفاي كرونباخ هر يك ازمتغيرها به ميزان 72 درصد درآمده است.
 
7-2-3-روش تجزيه و تحليل آماري
پس از تكميل پرسشنامه هاي تحقيق پاسخ هاي به دست آمده كدگذاري و داده هاي جمع آوري شده، استخراج و به صورت منظم وارد كامپيوتر شد.به منظور دسته بندي وتجزيه و تحليل داده ها ، از بسته نرم افزاري علوم اجتماعي (spss) استفاده شد. در ضمن به منظور تحليل داده ها از روش هاي آماري توصيفي (نظير توزيع فراواني، درصد ونمودارها) و آمار استنباطي استفاده خواهد شد.
هم چنين ، براي تجزيه وتحليل داده ها وتاثير ارتباط ميان متغيرهاي مستقل و متغير وابسته ، آزمون آماري x2 و رگرسيون چند متغيره به كار گرفته مي‌شوند.


-paleolithiquve[1]
Neolithiqve-[2]
[3] -سوسن، لاله،لادن،. گلي ،گلناز، گل اندام، ترگل و
[4] - خورشيد، ستاره، قمر و.. مهسا، مهتاب، مه دخت، مهوش و..
[5] - بقره،نحل،عنكبوت، رعد، نحل، نجم، شمس و
[6] - والشمس، والفجر، والضحي، والتين و
[7] -اطلاعات موجه د راين قسمت از سوي بخشداري ملارد در اختيار نگارنده قرار گرفته است.
Stroctoral Theory-[8]
Marxist theory-[9]
Functional stractural-[10]
T,Parsons-[11]
Robert.k.Merton-[12]
Ritualism-[13]
Retrealism-[14]
Robelion-[15]
Innovation-[16]
Conflict Theory-[17]
Ralf. Darendorf-[18] ­
Critical approach-[19]
c.wright Mills-[20]
Aderno & Horkhimer-[21]
Herbert Macouse-[22]
Jurgeon Habermas-[23]
Lag cultural-[24]
Emanicipatory interst-[25]
Pubic spheno-[26]
Giddens-[27]
Beck-[28]
Environmentlism-[29]
Ecofeminism-[30]
Deep Ecology-[31]
Ecocentric-[32]
Social Ecology-[33]
Technocentric-[34]
Ecocentric-[35]
Deep green-[36]
Post Modern[37]
Eder-[38]
[39] -برگرفته از تقريرات درس سمينار مسايل اجتماعي ايران، آقاي دكتر سيف الهي.
[40] -درابتداي فصل دوم به اجمال توضيح داده شده است.
-socialization[41]
Documentary Method-[42]
Survey Method-[43]
Field Method-[44]
Idenification Question-[45]
Closed Question-[46]
Open ended Question-[47]
www.sci.org.ir-[48]
pre-test-[49]


Label
نظرات در مورد:تحولات زیست محیطی

نام شما:
نظر شما:
افزودن نظر



ورود به سايت | ثبت نام كاربر


صفحه نخست | تماس با ما
تمامی حقوق این سایت سایت متعلق به سایت DocIran.COM می باشد
طراحی شده توسط فراتک