$('#s1').cycle('fade');
  جستجو

 صفحه نخست  |  راهنمای فروشگاه  |  تماس با ما  |نحوه خرید  |  سبد خرید   |        ثبت شده در سايت ساماندهي كشور

مقالات رایگان دانشجویی > مدیریت

Bank Sepah:5892-1010-5735-6012

Email: dociran.pdfiran@gmail.com

09153255543  عالم زاده

 مجموعه مقالات علمي مدیریت
برداشت هاي مديريتي - سوره يوسف

تاریخ ایجاد 1389/08/10  تعدادمشاهده  2169

برداشتهاي مديريتي در مورد برخي از آيات سورة يوسف :
» بسم الله الرحمن الرحيم « موضوع آيات : الگوهايي براي برنامه ريزي در آينده نگري .
قال ترزعون سبع سنين داباً فما حصدتم فدروه في سنبله الله قليلا مما تأكلون . 47
ثم يأتي من بعد ذلك سبع شداد ياكلي ما قدمتم كهن الا قليلا ممت تحمنون. 48
ثم يأتي من بعد ذلك عام فيه يغات الناس و فيه يعصرون. 49
حضرت يوسف فرمودند : هفت سال با جديت زراعتي مي كنيد و آنچه را درو كرديد ، جز كمي كه مي خوريد ، بقيه را بر خوشه هاي خود بگذاريد ( و ذخيره كنيد . )47
پس از آن هفت سال سختي ( و خشكي و قحطي) مي آيد كه آنچه را شما براي آنها ذخيره كرده ايد مي خورند جز كمي كه ( براي بذر ) ذخيره خواهيد كرد .48
سپس سالي فرا مي رسد كه باران فراوان نصيب مردم مي شود و در آن سال مردم مصر      ( ميوه ها و دانه هاي روغني ) مي گيرند. 49
 
توضيح : بيان چگونگي برنامه ريزي حضرت يوسف براي آينده :
ـ به هر حال حضرت يوسف بي آنكه هيچ قيد و شرطي قائل شود و يا پاداشي بخواهد فوراً خواب را به عاليترين صورتي تعبير كرد ، تعبيري گويا و خالي از هر گونه پرده پوشي ،‌و تؤام با راهنمائي و برنامه ريزي براي آيندة تاريكي كه در پيش داشتند ، « او چنين گفت :‌هفت سال پي در پي بايد با جديت زراعت كنيد چرا كه دراين هفت سال بارندگي فراوان است ، ولي آنچه را درو مي كنيد به صورت همان خوشه در انبارها ذخيره كنيد ،جز به مقداركم و جيره بندي كه براي خوردن نياز داريد ».
« اما بدانيد كه بعد از اين هفت سال هفت سال خشك وكم باران و سختي در پيش داريد كه تنها بايد از آنچه از سالهاي قبل ذخيره كرده ايد استفاده كنيد و گرنه هلاك خواهيد شد . ولي مراقب باشيد در آن هفت سال خشك و قحطي نبايد تمام موجودي انبارها را صرف تغذيه كنيد ، بلكه بايد مقدار كمي براي زراعت سال بعد كه سال خوبي خواهد بود نگهداري نماييد . »
اگر با برنامه و نقشة حساب شده اين هفت سال خشك و سخت را پشت سر بگذاريد ديگر خطري شما را تهديد نمي كند ، زيرا بعد از آن سالي فرا مي رسد پر باران كه مردم از اين موهبت آسماني بهره مند مي شوند و نه تنها كار زراعتي و دانه هاي غذايي خوب مي شود بلكه علاوه بر آن دانه هاي روغني و ميوه هائي كه مردم آن را مي فشارند و از عصارة آن استفاده هاي مختلف مي كنند نيز فراوان خواهد بود .
 
ـ يك نكته مهم در اين چند آيه وجود دارد :
1ـ تعبيري كه يوسف براي اين خواب كرد چقدر برنامه ريزي شده و حساب شده بود . در حقيقت يوسف يك معبر ساده خواب نبود بلكه يك رهبر بود كه از گوشة زندان براي آيندة كشور برنامه ريزي مي كرد .ويك طرح چند ماده اي حداقل پانزده ساله به آنها ارائه داد و چنانكه خواهيم ديد اين تعبير توأم با راهنمايي و طراحي براي آينده شاه جبار و اطرافيان او را تكان داد و موجب شد كه هم مردم مصر از قحطي كشنده نجات يابند و هم يوسف از زندان و هم حكومت از دست خود كامگان !
موضوع آيات : ويژگيهاي يك مدير موفق دراسلام و الگوهايي براي انتخاب ملاكهاي گزينتش مديران و رهبران .
و قال الملك ائتوني به استخلصه لنفسي فلما كلمه و قال انك اليوم لدينا مكين امين . 54
قال اجعلني علي حزائن الارض اني حفيط عليم . 55
ملك ( مصر ) گفت : او ( يوسف ) را نزد من آوريد تا وي را مخصوص خود گردانم . هنگاميكه ( يوسف نزد وي آمد و ) با اوصحبت كرد ( ملك به عقل و درايت او پي برد ) و گفت توامروز نزد ما منزلت عالي داري ومورد اعتماد هستي . 54
( يوسف ) گفت :مرا سرپرست خزائن سرزمين ( مصر ) قرا ده كه نگهدارند و آگاهم.
 
توضيح :‌ در مورد ويژگيهاي حضرت يوسف به عنوان يك مدير موفق.
« ملك دستور داد او را نزد من آوريد ، تا او را مشاورو نمايندة مخصوص خود سازم » و از علم ودانش و مديريت او براي حل مشكلاتم كمك بگيرم . يوسف به نزد ملك آمد و با او به گفتگو نشست « هنگامي كه ملك با وي گفتگو و سخناني پر مغزو پرماية يوسف را كه از علم و هوش و درايت فوق العاده اي حمايت مي كرد شنيد ، بيش از پيش شيفته و دلباختة اوشد و گفت تو امروز نزد ما داري منزلت عالي ( مكين) و اختيارت وسيع هستي و مورد اعتماد و وثوق ما خواهي بود . ( امين ) »
تو بايد امروز در اين كشور، مصدر كارهاي مهم باشي و بر اصلاح امور همت كني ،‌چرا كه طبق تعبيري كه از خواب ميكرده اي ، بحران اقتصادي شديدي براي اين كشور در پيش است ،و من فكر ميكنم تنها كسي كه مي تواند بر اين بحران غلبه كند توئي،‌ يوسف پيشنهاد كرد ، خزانه دار كشور مصر باشد و گفت : مرا در رأي خزانه داري اين سرزمين قرار ده چرا كه من هم حافظ ونگهدارنده خوبي هستم و هم به امور اين كار واقفم .حفيظ و عليم »
دراين آيات ، نخست : فرايند برنامه ريزي و آينده نگري ، پيشگام بودن وداوطلب شدن براي قبول مسئوليت و مقامي كه فرد در انجام آن توانايي لازم را داراست ،و همچنين چند اصل از اصول سازمان و مديريت مانند اصل تخصص ، اصل مسئوليت و اختيار موردتوجه قرار گرفته است .
دوم : با صراحت دوويژگي حفيظ و عليم به عنوان ويژگيهاي ضروري يك مدير اسلامي از زبان حضرت يوسف (ع) مطرح مي گردد ، كه البته به نوعي دو ويژگي مكين و امين را نيز كه از زبان شاه مصر مطرح شده ، شامل مي شود . [1]
 
ـ چند نكتة مهم در اين دو آيه وجود دارد .
1ـ چرا يوسف دعوت طاغوت زمان را پذيرفت ؟
پاسخ اين سوال در حقيقت در خود آيات نهفته است .اوبه عنوان بك انسان و يك مدير كه داراي خصوصيات حفيظ و عليم ( امين و آگاه ) عهده دار اين منصب شد ،تا بيت المال را كه مال مردم بود به نفع آنها حفظ كند و در مسير منافع آنان به كار گيرد ، مخصوصاً حق مستضعفان را كه در غالب جامعه ها پايمال مي گردد به آنها برساند .
2ـ اهميت مسائل اقتصادي و مديرتي .
آيات فوق اشاره به اهميت مسائل اقتصادي در سر نوشت اجتماعات دارد ،چرا كه يوسف از ميان تمام پستها انگشتي روي خزانه داري گذاشت ، زيرا مي دانست هرگاه به آن سر و سامان دهد قسمت عمدة نابسامانيهاي كشور باستاني مصر ، سامان خواهد يافت ، و از طريق عدالت اقتصادي ميتواند سازمانهاي ديگر را كنترل كند . در روايات اسلامي نيز اهميت فوق العاده اي به اين موضوع داده شده است از جمله در حديث معروف علي (ع) يكي از دو پاية اصلي زندگي مادي و معنوي مردم ( قوام الدين و الدنيا ) مسائل اقتصادي قرار داده شده است ، در حالي كه پاية ديگر علم دانش و آگاهي شمرده شده است .
ضمناً تعبير يوسف كه مي گويد « اني حفيظ عليم » دليل بر اهميت مديرتي در كنار امانت است ،و نشان مي دهد كه پاكي و امانت به تنهايي براي پذيرش يك پست حساس اجتماعي كافي نيست بلكه علاوه بر آن آگاهي و تخصص و مديريت نيز لازم است ،چرا كه « عليم » را در كنار « حفيظ » قرار داده است و ما بسيار ديده ايم كه خطرهاي ناشي از عدم اطلاع و مديريت كمتر از خطرهاي ناشي از خيانت نيست بلكه گاهي از آن برتر و بيشتر است .
با اين تعليمات روشن اسلامي نمي دانيم چرا بعضي مسلمانان به مسئله مديريت و آگاهي هيچ اهميتي نمي دهند و حداكثر كشش فكر آنها در شرايط واگذاري پستها ،‌همان مسئله امانتي و پاكي است با اينكه سيرة پيامبر (ص) و علي (ع) در دوران حكومتشان نشان مي دهد ،آنها به مسئله آگاهي و مديريت همانند امانتي و درستكاري اهميت مي دادند.
3ـ مدح خويش يا معرفي خويشتن
بدون شك تعريف خويش كردن كار ناپسندي است ،ولي با اين حال اين يك قانون كلي نيست ،گاهي شرايط ايجاب مي كند كه انسان خود را به جامعه معرفي كند تا مردم او را بشناسند و از سرمايه هاي وجودش استفاده كنند و به صورت يك گنج مخفي و متروك باقي نماند.
در آيات فوق نيز خوانديم كه يوسف به هنگام پيشنهاد سرپرست خزانه داري مصر خود را با جملة « حفيظ عليم » ستود ، زيرا لازم بود سلطان مصر و مردم بدانند كه اوواجد صفاتي است كه باري سرپرستي كار نهايت لزوم را دارد .
لذا در تعبير عياشي از امام صادق (ع) مي خوانيم كه « پاسخ اين سوال كه آيا جايز اش انسان خود ستائي كند و مدح خويش نمايد ؟ فرمود : نعم اذا اصطر البه اما سمعت قول يوسف اجعلني علي الارض اني حفيظ عليم و قول العبد الصالح و انا لكم ناصح امين :
« آري هنگامي كه ناچار شود مانعي ندارد آيا شنيده اي گفتار يوسف را كه فرمود : مرا بر خزائن زمين قرار ده كه من امين و آگاهم ،و هم چنين گفتار بندة صالح خدا ( هود ) من براي شما خير خواه و امينم . [2]
و از اينجا روشن مي شود اينكه در خطبة « شقشقيه » و بعضي ديگر از خطبه هاي نهج البلاغه حضرت علي (ع) به مدح خويشتن مي پردازد و خود را محور آسياي خلافتي مي شمرد ،كه هماي بلند پرواز انديشه ها به اوج فكر و مقام او نمي رسد ،و سيل علوم و دانشها از كوهسار وجودش سرازير مي شود و امثال اين تعريفها همه براي اين است كه مردم نا آگاه و بيخبر به مقام او پي ببرند و از گنجينه وجودش براي بهبود وضع جامعه استفاده كنند.
 
موضوع آيات : رهنمودهايي براي انتخاب شيوه ها و خط مشي ها در مديريت و رهبري . آيات 70 تا 70 يوسف .
فلما جهزهم بجهازهم جعل الستقانه في رحل اخيه ثم اذن موذن ايتها العير انكم لسارقون. 70
وهنگامي كه بارهاي آنها را بست ظرف آبخوري ملك را در بار برادرش قرار داد سپس كسي صدا زد اي اهل قافله شما سارق هستيد !
قالوا و اقبلو اعليهم ماذا تفقدون . 71
آنها رو به سوي او كردند . و گفتند چه چيز گم كرده ايد ؟
قالو نفقد صواع الملك و لمن جاء به حمل بعير و انا به زعيم . 72
گفتند پيمانة ملك را ، و هر كسي آنرا بياورد يك بار شتر ( غله ) به او داده مي شود و من ضامن ( اين پاداش هستم).
قالو تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد في الارض و ما كنا سارقين . 73
گفتند به خدا سوگند شما ميدانيد ما نيامده ايم كه در اين سرزمين فساد كنيم و ما ( هرگز ) دزد نبوده ايم .
قالوا فما جزآؤه ان كنتم كاذبين . 74
آنها گفتند اگر دروغگو باشيد كيفر شما چيست ؟
قالوا جزآؤه من وجد في رحله فهو جزآؤه كذلك بجزي الظالمين. 75
گفتند هر كسي ( آن پيمانه ) در بار او پيدا شود خودش كيفر آن خواهد بود ( و به خاطر اين كار برده خواهد شد ) ما اينگونه ستمگران را كيفر مي دهيم .
فبدا باوعيتهم قبل و عاء اخيه ثم استخزجها من وعاء اخيه كذلك كدنا ليوسف ما كان ليأخذ أخاه في دين الملك الا أن يشاء الله نرفع درجت من نشاءو فوق كل ذي علم عليم . 76
در اين هنگام ( يوسف ) قبل از بار برادرش به كاوش بارهاي آنها پرداخت ، و سپس آنرا از بار برادرش بيرون آورد اينگونه راه چاره به يوسف ياد داديم او هرگز نميتوانست برادرش را مطابق آئين ملك ( مصر ) بگيرد مگر آنكه خدا بخواهد ،درجات هر كسي را بخواهيم بالا مي بريم و برتر از هر صاحب علمي ، عالمي است . 76
 
توضيح :‌ بيان شيوه ها و خط مشي هايي كه حضرت يوسف در مديريت خود به كار مي گرفت .
روشي كه حضرت يوسف براي نگهداري برادرش بنيامين در نزد خود اجرا كرد .
در اين هنگام طبق بعضي از روايات يوسف به برادرش بنيامين گفت : آيا دوست داري نزد من بماني ، او گفت آري ولي برادرانم هرگز راضي نخواهند شد چرا كه به پدر قول داده اند و سوگند ياد كرده اند كه مرا به هر قيمتي كه هست با خود باز گردانند ، يوسف گفت :من نقشه اي مي كشم كه آنها ناچار شوند ترا نزد من بگذازند ،پس هنگاميكه بارهاي غلات را براي برادران اماده ساخت دستور داد پيمانة گرانقيمت مخصوص را درون بار برادرش بنيامين بگذارد » در اين هنگام مأموران مواد غذايي مشاهده كردند كه اثري از پيمانة مخصوص وگرانقيمت نيست ، در حالي كه قبلا در دست آنها بود : لذا همينكه قافله آماده حركت شد ، كسي فرياد زد ،« اي اهل قافله شما سارق هستيد » برادران يوسف كه اين جمله را شنيدند ،‌سخت تكان خوردند و وحشت كردند ، لذا « رو به آنها كردند و گفتند :مگر چه چيز گم گرده ايد ؟ « گفتند ما پيمانة سلطان را گم كرده ايم و نسبت به شما ظنين هستيم » و بعد از آن براي پيدا شدن پيمانه يك بار شتر جايزه تعيين كردند.
برادران كه سخت دستپاچه و نگران بودند گفتند : به خدا سوگند ما نيامده ايم در اينجا فساد كنيم و ما هيچگاه سارق نبوده ايم »
در اين هنگام مأموران رو به آنها كرده گفتند « اگر شما دروغ بگويد جزايش چيست ؟»و آنها در پاسخ گفتند : جزايش اين است كه هر كي اين كار را كرده خودش را ، توقيف كنيد و به جاي آن پيمانه برداريد . « آري ما اين چنين ستمكاران را كيفر مي دهيم ».
در اين هنگام يوسف دستور داد كه بارهاي آنها را بگشايند و يك به يك بازرسي كنند ، منتها براي اين كار طرح و نقشة اصلي يوسف معلوم نشود ، « نخست بارهاي ديگران را قبل از بار برادرش بنيامين بازرسي كرد و سپس پيمانة مخصوص را از بار برادرش بيرون آورد . »
ـ سپس قرآن چنين اضافه مي كند كه « اما اين گونه براي يوسف طرح و نقشه ريختيم »     ( تا برادر خود را به گونه اي كه برادران ديگر نتوانند مقاومت كنند نزد خود نگاه دارد . )
مسئله مهم اين جاست كه اگر يوسف مي خواست طبق قوانين مصر با برادرش بنيامين رفتار كند مي بايست او را مضروب سازد و به زندان بيفكند و علاوه بر اين كه سبب آزار برادر مي شد ، هدفش كه نگهداشتن برادر نزد خود بود ، انجام نمي گرفت ، لذا قبلاً از برادران اعتراف گرفت كه اگر شما دست به سرقت زده باشيد كيفرش نزد شما چيست ؟ آنها هم طبق سنتي كه داشتند پاسخ دادند كه شخص سارق را بر مي دارند و از او كار مي كشند ، و يوسف هم طبق همين برنامه با انها رفتار كرد . ضمناً ازآنجا كه اين پيمانه در آن هنگام در اختيار يوسف بوده ، پس مي شود كه اگر بخواهند سارق را به بردگي بگيرند ، بايد بردة صاحب پيمانه يعني شخص يوسف شود و نزد او بماند و اين همان چيزي بود كه يوسف درست براي ان نقشه كشيده بود .
قرآن مي گويد : « يوسف نمي توانست برادرش را طبق آئين ملك مصر بردارد و نزد خود نگهدارد . سپس به عنوان يك استثناء مي فرمايد « مگر اين كه خداوند بخواند »
اشاره به اينكه : اين كاري كه يوسف انجام داد و با برادران همانند سنت خودشان رفتار كرد طبق فرمان الهي بود ، و نقشه اي بود براي حفظ برادر و تكميل آزمايش پدرش يعقوب و آزمايش برادران ديگر !
و در پايان اضافه مي كند «‌ما درجات هر كس را بخواهيم بالا مي بريم » درجات كساني كه شايسته باشند و همچون يوسف از بوتة امتحانات سالم بدر آيند و در هر حال از هر عالم ديگري است ، و هم او بود كه طرح و اين نقشه را به يوسف الهام كرده بود .
قالو ان يسرق فقر سرق اخ له من قبل قاسرها يوسف في نفسه و لم يبدها لهم قال انتم سرمكانا و الله اعلم بما تصفون. 77
قالو يأيها العزيز ان له أبا شيخا كبيراً فخذ أحدنا مكانه انا نرلك من المحسنين . 78
قال معاذ الله أن تأخذ الا من وجد تا متعنا عنده انا اذا الظالمون. 79
( برادران ) گفتند اگر او ( بنيامين ) دزدي كرده ( تعجبي نيست ) برادرش ( يوسف ) نيز قبل از او دزدي كرده ، يوسف ( سخت ناراحت شد و ) اين ( ناراحتي ) را در درون خود پنهان داشت و براي آنها اظهار داشت ( همين اندازه ) گفت شما بدتر هستند و خدا ازآنچه توصيف مي كنيد آگاهتر است . 77
گفتند اي عزيز او پدر پيري دارد ( و سخت ناراحت مي شود ) يكي از ما را به جاي او بيگر ، ما تو را از نيكوكاران مي بينيم . 78
گفتن پناه بر خدا كه ما غيز از آن كسي كه متاع خود را نزد او يافته ايم بگيريم كه در آن صورت از ظالمان خواهيم بود ! 79
دراين آيات هم مانند آياتي كه در صفحات قبل ذكر شد مي توان شيوه ها و خط مشي ها را در مديريت و رهبري حضرت يوسف مشاهده نمود . اين كه با چه روش و نقشة ماهرانه و آگاهانه اي برادرش بنيامين را در نزد خود نگه داشت . ديگر اين فداكاري برادرانش را نپذيرفت كه يكي از آنها را به جاي بنيامين نگه دارد.
 
موضوع : رهنمودهايي براي رفتار سازماني مدير با اعضا.
قالو يأبانا استغفر لنا ذنوبنا انا كنا خاطبين . 97
قال سوف استغفر لكم ربي انه هو الغفور الرحيم . 98
گفتند پدر ! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه كه ما خطا كار بوديم .97
گفتن به زودي براي شما از پروردگارم آمرزش مي طلبم كه او غفور و رحيم است .
در اين دو آيه ، چگونگي رفتار حضرت يعقوب با فرزندانش كه اظهار ندامت و پشيماني مي كنند كاملاً آشكار است و همين طور رفتار حضرت يوسف با برادرانش كه از او هم طلب بخشش مي كنند . كه هر دوي اينها نمونة كامل رفتار سازماني يك مدير با اعضاء است .
هنگامي كه فرزندان يعقوب به اشتباه خود پي بردند ، فوراً به فكر اصلاح و جبران افتادند و دست به دامن پدر زدند وگفتند پدر چان از خدا بخواه كه گناهان و خطاهاي ما را ببخشد » چرا كه ما گناهكار و خطا كار بوديم.
پيرمرد بزرگوار كه روحي همچون اقيانوس وسيع و پر ظرفيت داشت بي آنكه آنها را ملامت و سرزنش كند « به آنها وعده داد كه من به زوري براي شما از پروردگار مغفرت مي طلبم ». و اميدوارم كه او توبة شما را بپذيرد و از گناهانتان صرف نظر كند « چرا كه از غفور و رحيم است .»


[1] - برگرفته از صفحة 27 كتاب نگرش تحليلي بر مباني مديريت اسلامي
[2] - تفسير تورالثقلين جلد 2 صفحة 433

 



Label
نظرات در مورد:برداشت هاي مديريتي - سوره يوسف

نام شما:
نظر شما:
افزودن نظر



ورود به سايت | ثبت نام كاربر


صفحه نخست | تماس با ما
تمامی حقوق این سایت سایت متعلق به سایت DocIran.COM می باشد
طراحی شده توسط فراتک