مقدمه :
با استفاده از زماان سنجي كار مي توانيم سرعت ودقت كار را بالا ببريم،اما اين منوط به آن است كه از اطلاعات استخراج شده سيستممكانيزه به نحو مطلوب بهره بگيريم و اين يك ابزار مديريتي در اختيار مديران است تامديران از اين طريق متوجه شوند اشكال كار در كجاست و در گمركات از زمان عملي شدناين سيستم وضعيت كاري ما هرروز بهتر از گذشته و كارها تسهيل شده است.
تعریف زمانسنجی:
كاربرد تكنيكهائي است به منظور تعيين زمان استاندارد انجام كار براي يك كارگر واجد شرايط (نرمال) كه كار مشخصي را در سطح كارائي مشخصي به انجام ميرساند.
زمانسنجی یکی از اولین و اصولی ترین کارها در طراحی و راه اندازی کارخانه و به طور کلی پایه اساسی دیگر کارهاست.
مسئوليتهاي فرد زمانسنج:
1- بررسي كامل روش فعلي جهت حصول اطمينان از صحيح بودن آن.
2- بررسي كامل ماشين آلات و توانايي اپراتور قبل از ارزيابي عمليات.
3- همكاري كامل با اپراتور و مسئولين مافوق او (به منظور گرفتن بيشترين كمك از آنان).
4- ثبت دقيق زمانهاي عناصر كار.
5- ارزيابي كارايي اپراتور به طريق عادلانه.
6- در طول جريان زمانسنجي بايد به طريقي رفتار نمايد كه اعتماد كامل اپراتور را بخود جلب كند. صبر و قضاوت
صحيح، دو امر مهم در اين زمينه هستند.
7- قابليت و توانايي ذهني خوب جهت تصميم گيريهاي مناسب و سريع.
8- نحوه صحيح استفاده از ماشين آلات، ابزار دستي، جيگها و فيكسچرها و آلات اندازه گيري را بداند و از طرف ديگر
بايد داراي اطلاعات كافي در مورد نحوه برشها، سرعتها، عمق برشها، كيفيت محصول و عمر نهايي ابزار باشد
اهداف زمانسنجي:
1 - تعيين هزينه نيروي انساني درگير در ساخت محصول
2 - تعيين تعداد كارگران توليدي و غير توليدي مورد نياز
3 - تعيين تعداد ماشينهاي توليدي مورد نياز
4 - تعيين حجم و مقدار تحويلي مواد به ايستگاههاي كاري
5 - تعيين و برنامه ريزي زماني كل توليدات كارخانه
6 - بررسي امكان ساخت يك محصول با توجه به امكانات موجود
7 - تعيين اهداف توليدي
8 - تجزيه و تحليل نتايج بدست آمده
9 - بررسي كارايي بخشها و يا نيروي انساني كارخانه
10- دانستن هزينه واقعي توليد
11- پرداختهاي مالي و حقوقي به افراد و تعيين سيستمهاي تشويقي و پرداخت حقوق بر اساس بهره وري
12- مقايسه آلترناتيوهاي مختلف انجام كار از نظر زماني و انتخاب بهترين آنها
13- بالانس كردن خطوط مونتاژ، ساخت و فعاليتهاي اعضاي يك گروه
14- استفاده از زمان در نمودارهاي آناليز روشها، روابط انسان و ماشين و ساير نمودارهاي مهندسي
15- طراحي خط توليد و ايستگاههاي كاري قبل از نصب فيزيكي آنها
16- طراحي ابزار و وسايل و تجهيزات
17- استفاده از كارشناسان در برنامه ريزي تعميرات و نگهداري، كنترل پروژه،برنامه ريزي و مديريت ظرفيت و
ديگر سيستم هاي مهندسي صنايع.
18- كاربرد در بسياري از فعاليتهاي اداري پروژه هاي عمراني و خدماتي، بيمارستانها و غيره
مراحل اساسي فرآيند زمانسنجي:
1-انتخاب كار مورد مطالعه
2-ثبت كليه اطلاعات مربوط به شرايطي كه درآن شرايط، كار انجام مي پذيرد .
3-بررسي روش ثبت شده جهت حصول اطمينان از آنكه از كاراترين روشها و حركات استفاده شده و كليه
عناصر خارجي و غير مفيد از عناصر مفيد تفكيك شده اند.
4-اندازه گيري زماني كار موجود در هريك از عناصر، با استفاده از مناسب ترين روش اندازه گيري كار
5-تعيين زمان استاندارد براي عناصر كاري كه شامل زمان الونس نيز مي باشد
6-ثبت روش عمل و كليه فعاليتهايي كه زمانسنجي براي آنها صورت پذيرفته و زمان استاندارد مربوط به هريك
سيستمهاي زمانسنجي
پنجمين مرحله از مراحل مختلف مطالعه كار، تعيين زمان استاندارد فعاليتها است. تعيين زمان استاندارد يكي از اهداف سيستمهاي مختلف زمانسنجي است كه خود، بخشي از سيستمهاي اندازهگيري كار ميباشد. اندازهگيري كار بصور زير تعريف ميشود:
كاربرد تكنيكهاي مختلف به منظور تعيين زمان لاطم براي يك اپراتور واجد شرايط كه كار مشخصي را در سطح كارائي معيني انجام دهد.
معمولاً از سه روش زير براي تعيين استاندارد زماني استفاده ميشود :
روش تخمين ، روش استفاده از ثبتهاي گذشته و روش اندازهگيري زمان كار.
روش تخمين
از اين روش بيشتر در گذشته استفاده ميشده است با توجه به آنكه د رحال حاضر نياز به دقت بيشتري در تعيين زمان عمليات ميباشد از اين روش كمتر استفاده ميشود. در اين روش فرد زمانسنج فقط با نگاه كردن به عمل، زمان آن را حدش خواهد ميزند، ولي با توجه به آنكه صرفاً بانگاه كردن به يك عمل نميتوان زمان دقيقي را جهت انجام آن بدست آورد لذا اعتبار اين روش براي استفاده از آن بسيار كم ميباشد.
روش استفاده از ثبتهاي گذشته
در اين روش استانداردهاي توليدي بر مبناي اطلاعات توليدي گذشته (فقط براي قطعات مشابه) تعيين ميشوند. با شروع كار اپراتور، ساعت به كار ميافتد و با خاتمه كار او متوقف ميَود. اين روش فقط به ما ميگويد كه يك كار از ابتدا تا انتها چه مدت زماني طول ميكشد( نه آنكه چه مدت زماني بايد طول بكشد). نظر به اينكه اپراتور تمايل دارد كه 8 ساعت كاري خود را به طريقي توجيه نمايد، بنابراين ممكن است كه زمان نيازهاي شخصي و يا تأخيرات ( قابل اجتناب و غيرقابل اجتناب) او بيش از حد مورد لزوم و يا كمتر از آن باشد. گاهي ديده شده است كه زمانهايي كه از اين روش بدست ميآيند با مقدار استاندارد آن حدود 50% تفاوت داشتهاند. با وجود اين، استفاده از ثبتهاي گذشته بهتر از اين است كه هيچ اطلاعاتي در دست نباشد، ولي دادههاي حاصل از آ به اندازهاي كه بتوانند نتايج قابل اطميناني را براي برنامهريزيها، تعيين هزينهها و ساير موارد بدست آورند قابل قبول نميباشند.
روش اندازهگيري زماني كار
با استفاده از اين روش ميتوان به استانداردهاي دقيق و يا مناسبي دست يافت. تمام اين روشها براساس حقايق كار طرح شده و در كليه آنها اجزاء كار – با توجه به رابطهاي كه با زمان نرمال سيكل دارند مد نظر قرار ميگيرند. تعيين زمان استاندارد دقيق باعث ميشود كه بتوان توليد بيشتري را ايجاد نمود و در نهايت بهرهوري نيروي انساني و ماشينآلات را افزايش داد. عدم تعيين صحيح زمان استاندارد باعث ميشود كه هزينه ساخت يك محصول افزايش يافته و اختلاف و نفاق در بين كارگران ايجاد شود كه در خاتمه به شكست احتمالي يك واحد صنعتي ميشود.
· زمان انجام عملیات تحت شرایط فعلی انجام کار از مولفههای زیر تشکیل یافته است:
زمان پایه:
1-زمان انجام عملیات: هدف مطالعه روشها، حداقل زمانی است که میتوان یک فعالیت را انجام داد.
· افزایش زمان به دلیل اشکالات موجود در محصول :
2-افزایش زمان بند (1) به دلیل اشکالات در طراحی و سایر پارامترهای محصول از قبیل: طرح نامناسب، فقدان استانداردها، استاندارد کیفی ناصحیح، تلرانس نامناسب و...
3-افزایش زمان بند(1)به دلیل اشکالات موجود در روشهای ساخت و ناکارآمدی عملیات. بطور مثال: ناصحیح بودن فرآیند، تجهیزات اشتباه یا نامناسب، چیدمان غلط یا نا مناسب، روش کار نا صحیح و..
· افزایش زمان به دلیل اشکالات نیروی انسانی:
4-زمان غیر مفید به دلیل فقدان مدیریت صحیح:
فقدان برنامهریزیها، بازاریابی نامناسب، استاندارد نکردن فعالیتها، طراحیهای غلط، شرایط نا مناسب کاری، اشکالات در مدیریت مواد و...
5-زمان غیر مفید به دلیل مواردی که در کنترل کارگر است:
غیبت، بیکاری، بیدقتی، حوادث و...
موارد 1 الی 4 در حیطه مسئولیت مدیریت و مورد 5 در حیطی مسئولیت نیروی کار است. روش علمی برخورد با مسائلی که در رابطه با ایجاد بهبود در روش انجام کار یا رویه و مواردی از این دست میباشد، دارای مراحل انتخاب و هدف قرار دادن موضوع مورد نظر، تجزیه و تحلیل تمامی جوانب، مورد نقد وبررسی قرار دادن آن، ایجاد تغییرات و نوآوری در روشها، تست سنجش اینکه آیا تغییرات نسبت به آنجه که قبلا وجود داشته بهتر است یا خیر، امتحان و آزمایش روش جدید به لحاظ پوشش دادن تمامی پارامترهای موثر ودر نهایت کاربرد روش جدید میباشد.
« سيستمهاي زمانسنجي ::::::::::::: دكتر مرعشي »