$('#s1').cycle('fade');
  جستجو

 صفحه نخست  |  راهنمای فروشگاه  |  تماس با ما  |نحوه خرید  |  سبد خرید   |        ثبت شده در سايت ساماندهي كشور

مقالات رایگان دانشجویی > معماری

Bank Sepah:5892-1010-5735-6012

Email: dociran.pdfiran@gmail.com

09153255543  عالم زاده

 مقالات رايگان معماري
معماري كليساي نور ( تادئو آندو )

تاریخ ایجاد 1389/08/11  تعدادمشاهده  5620

مقدمه
تادائو آندؤ وزير که قبلا در محل وجود داشت اضافه شده‌است. کليسا به شکل يک مکعب مستطيل (۶×۱۸×۶ متر) است که ديواري با زاويهٔ ۱۵º از آن عبور کرده و مکعب را به يک کليسا و محوطهٔ ورودي تقسيم کرده‌است. نيمکت‌ها از داربست بکار رفته در ساختمان درست شده‌اند که به سمت محراب پايين مي‌آيند. همانطور که در شکل ديده مي‌شود، صليبي در ديوار پشت محراب بريده شده‌است که هنگام صبح روشن مي‌شود. (اين ديوار رو به شرق است.) طراحي و در سال ۱۹۸۹ در شهر ايباکي در اوزاکاي ژاپن ساخته شده‌است. اين کليسا به کليساي کوچک و خانهکليساي نور که گاهي کليساي نوراني نيز خوانده مي‌شود، توسط
نور به عنوان يک شاخص در قديم براي سنجش زمان استفاده مي شده است . نور در کليساي نور خيلي محدود و گزينش شده وارد فضا مي شود تا از خصلت تاريکي فضاکاهد و در عين حال تاثير خود را نيز داشته باشد.
چطوريه که يکي مثل آندواونم به صورت اماتور مياد و يک سري مفاهيم رو در کارهاش مطرح مي کنه . معماري اندومفهمومي داره که هر انسان عادي ممکنه اون رو متوجه نشه اما به طور يقين از اون لذتمي بره. پس مي شه بگيم معماري اندو يک نوع معماري مفهومي است؟ مفهموم در کليساي نورچي بوده ؟ نفوذ نور در عمق تاريکي مفهموم کليساي نور بوده يا ايده ؟ يا ايدهنفوذ نور بوده اما مفهومش خيلي عميق تره. شايد مفهومش برگرده به ماهيت پرستش . اينموضوعيه که بيشتر درباره اون خواهيم نوشت.
كليساي نور :
    اين نماز خانه در يک منطقه آرام مسکوني قرار گرفته و جهت آنبر اساس تابش خورشيد و موقعيت قرار گيري کليساي مجاور مي باشد.
    کليسا داراي حجمي مکعبي مستطيل شکل (سه برابر يک مکعب) است کهبه وسيله يک ديوار محوطه با زاويه ۱۵ درجه بريده شده است اين ديوار فضا را به دوقسمت نمازخانه و ورودي مثلثي شکل تقسيم مي کند شخصي که از طريق بازشو زاويه دار رويديوار وارد مي شود بايد ۱۸۰ درجه بچرخد تا روبروي نمازخانه قرار گيرد. کف نمازخانهبه وسيله پله هايي به سمت محراب شيب دارد. در ديوار پشت محراب چند شکاف عمودي وافقي ايجاد شده تا صليبي را به وجود آورند. کف آن و نيمکت ها نيز از الوارهاي کمارزش ساخته شده است تا با سطح زبر و ناصافشان هويت بي پيرايه و با صداقت فضا رامورد تاکيد قرار دهند.
    جمع تضاد يکي از اصول کاري و تفکر تادائو آندو مي باشد که درکليساي نور نيز مشاهده مي شود قرار گرفتن يک ورودي (خط) مورب در برابر حجم مکعبو منظم نمازخانه استفاده از کنتراست نور که حجم تاريک کليسا به وسيله نورهايي بهشکل صليب روشن مي شود که به نوعي تداعي کننده و تقابل خوبي و بدي نيز مي باشند. استفاده از تضاد حتي در بين مصالح انتخاب شده از طرف آندو نيز به چشم مي خورد يعنيبتن و شيشه.
    به کار گيري و استفاده از تضاد اين امکان را مي دهد که هر يکاز عناصر استفاده شده در بنا شدت و بيان صريح تري يافته و اين حس را نيز به مخاطبخود انتقال دهند. براي مثال شيشه و بتن که در کارهاي آندو به وفور ديده مي شود: بتنماهيتي زبر خشن و بسته (از نظر ديد) دارد و در کنار آن شيشه که ماهيتي شفاف صافدارد به کار برده شده است. تضاد اين دو عنصر کنار هم باعث مي شود تا خصوصيات بتنبيشتر به چشم بخرد در همين هال هم بتن به شيشه شفافيت بيشتري نيز مي دهد. هميناتفاق براي نور و تاريکي در کليساي نور افتاده که باعث شده اين کليسا به يکي ازمعروفترين کارهاي تاداو آندو تبديل شود.
    کليساي کوچک نور مجموعه بزرگي از تفکرات و نظريات اين معمارشرقي مي باشد. و نمونه مثال زدني از برخود انسان شرقي با طبيعت اطرافش مي باشد.
مسعود حبيبي - کپي برداري از اين نقد تنهابا ذکر منبع مجاز ميباشد
 
 
 
 تادائو آندو Tadao Ando
در 13 اکتبر 1941 ميلادي در اوزاکاي ژاپن ديده به جهان گشود. در سال 1960م. به يک بکسر حرفه اي تبديل شد. در سال 69م. تعاليم خود آموخته و غير آکادميک خود را به عنوان يک معمار با سفرهاي آموزشي به اروپا، آمريکا و آفريقا و مطالعه بر روي خانه هاي فرانک لويدرايت و کارهاي مدرنيسم قديمي (کلاسيک) تکميل کرد.
افزايش کمي آثار او در سطح معماري هاي مسکوني، کليساها، موزه ها و مجتمع هاي تجاري بزرگ، و … با تکيه اي مداوم و تقريباً انحصاري بر ساختارهاي بتن مسلح بزرگ و نمايان است که عظمت را در معماري او فزوني مي بخشد. او واسطه اي ميان شرق و غرب است، و بتن را با اينکه از مواد جدايي ناپذير جنبش مدرن اروپاست، در جهت نشان دادن زيبايي شناسي شرقي به کار مي برد.
اولين تمرين معماريش را در سال 69م. در اوزاکا آغاز کرد و در سال 70م. کارگاه شخصي خود را در زادگاهش داير نمود و تاکنون بيش از صد و پنجاه پروژه معماري را طراحي کرده است.
او از با نفوذ ترين معماران پست مدرن نسل دوم ژاپن محسوب مي شود. توجه عمده وي بر تفليق فرم هاي مدرن با مفاهيم و شيوه هاي سنتي ژاپن استوار است. به بيان دقيق تر، هدف او تغيير معناي طبيعت از گذرگاه معماري است. در سال هاي 1978،88 و 90 ميلادي به عنوان استاد دانشگاه هاي يال آمريکا، کلمبيا و هاروارد انتخاب شد.
مصالح معماري آندو، بتن خام، خورشيد، آسمان، سايه و آب است يا به عبارت بهتر، فضا. تأکيد او بر اين نکته است که استفاده کنندگان از بنا بايد طبيعت را تجربه و احساس کنند و اين ها همه ريشه در سنت منطقه اي زيستگاه او ـ کانزايي ـ دارد.

عناصر اصلي و متناقص معماري آندو عبارتند از نظم، مردم و احساسات انساني. او در معماري خود، به گونه اي متضاد آنها را با هم ارتباط مي دهد و ميان آنها تفاهمي ايجاد مي کند:
فرم در برابر فرم و فضا، داخل در برابر خارج و طبيعت در برابر هندسه. اين مسئله را در شخصيت خود او نيز مي توان مشاهده کرد؛ قدرت و منطق مردانه از يک سو و مهرباني و احساسات زنانه از سوي ديگر که در وجود او به تفاهم رسيده اند.
آندو از جذابيت فرم صرف نظر کرده و بر جذابيت فضا تأکيد مي ورزد. او اعتقاد دارد که فرم، از تأثير فضايي مي کاهد و در نتيجه، جذابيت معماري را محدود مي کند.
به اعتقاد او، ارحجيت دادن به فرم به معناي ارجحيت دادن به حس بينايي در ميان پنج حس و عدم توجه به عمق فضايي است. در نتيجه او در پي نفي فرم به مفهوم به کارگيري فرم هاي ساده و انکار ساده و انکار فرم هاي پيچيده است. (نفي تصوير صرفاً بصري در فضا). معماري او، معماري نفي و انکار است. او جامعه مدرن و جهاني بودن را نفي مي کند. در اين حال، نفي به معناي حمايت از استقلال شخصي و رهايي از يکنواختي مدرن است مرتبط با شخصي که مي خواهد به شکلي فردي زندگي کند. اولين چيزي که آندو نفي کرده، مفاسد جامعه مدرن و ارزش هاي آن است. (براي مثال، مقولة راحتي) آندو راحتي مدرن را نفي کرده، تلاش مي کند ارتباط پويايي با جهان برقرار کند. او راحتي را از معماري خود دور مي کند و به جاي آن امکان حضور انسان و طبيعت را در کالبد معماري اش فراهم مي سازد.
او کارهاي متعددي تاکنون انجام داده است که پس از بررسي کليت طراحي هاي او، در مطالب بعدي، به بررسي 8 اثر برترش که اهداف و تفکرات او را به خوبي جلوه گر مي سازند، مي پردازيم:
-نمازخانة کوه روکو (کليساي باد)
-کليساي روي آب
-کليساي نور
-معبد آب
-خانه Raw
-مجتمع تجاري تايمز 2
-پروژه ناکانو شيما
-موزه نائو شيما
تادائو آندو در طول بيست سال گذشته، يکصد و پنجاه پروژه ي معماري انجام داده است با تجزيه و تحليل و بررسي آنها، به مباني و شاخص هايي دست مي يابيم که با کمک آنها مي توان کارهاي او را در سه دسته طبقه بندي کرد.
1- بررسي ويژگي ها و معاني
2- معماري، رهيافتي است به جعبه اي با دو بعد آرمان و هدف.
3- آرمان معماري، فرم بخشيدن به يک الگوي جهاني و هدف آن، بيدار کردن احساس انساني است.
موضوع اوليه ي معماري، ايجاد يک الگوي فضايي است؛ يعني نظم بخشيدن به يک فضاي برهنه و عاري از هر چيز. انتظام فضايي، به معناي استفاده از فرمي است که فضا، منشأ آن است و نظمي شفاف آن را به فضا مرتبط مي سازد.
براي دستيابي به اين هدف، معماري به هندسه نياز دارد. هندسه، علم ايجاد نظم منطقي و هوشمندانه اي است که حاصل ارتباط فرم و فرم با فضا مي باشد. از اين رو، هندسه فرم آرماني را ايجاد مي کند؛ فرمي که بيان بصري مفهوم است و فضايي انتزاعي در آن تجلي مي يابد.
به طور کلي، هندسه به ارتباطات منطقي خالص توجه دارد؛ بنابراين هندسه، مفاهيم و ارزش هاي اجتماعي را منعکس مي سازد و جهاني با منطق شفاف ايجاد مي کند. به طور خلاصه، هندسه ثباتي منطقي به طرح مي بخشد. از اين رو، ثبات و پايداري است که از آن، فرم هاي منطقي باقي مي ماند و ارزش هايي چون صداقت، زيبايي و خوبي در مرحله دوم ارائه مي شوند؛ منطقي که احساسات را طرد مي کند و تنها، درباره ي حقيقت با ما صحبت مي کند. معماري پيوسته در جستجوي انتظامي است که بر اساس نيروي طبيعي و جاذبه زمين باشد؛ اگر چه هنوز به آن دست نيافته است.
بر خلاف هندسه، معماري نمي تواند در تمام ابعاد نفوذ کند؛ زيرا نيروي جاذبه، آن را به حرکت هاي افقي و عمومي محدود مي سازد. معماري، الگويي پوياست! يک ساختمان، طبيعتاً حرکت نمي کند؛ ولي زماني که مردم در امتداد مسيري حرکت مي کنند، شکل آن، در حال حرکت به نظر مي رسد.
مردم با حرکت و تغيير موضوع دوم در معماري، بيدار کردن احساسات انساني است. هندسه، فضايي منطقي و با ثبات ايجاد مي کند. ولي به راستي، اين منطق چگونه ما را با تجربه هاي معماري آشنا مي سازد؟ آيا تنها نظم هندسي است که فضا را روشن و واضح مي سازد؟ آيا هندسه باعث يکنواختي و سکون نيست؟ آيا نيازي به رهايي فضا از ثبات هندسي ناشي مي شود؟ آيا فرم و فضا صرفاً بايد بر اساس منطق هندسي شکل گيرد؟
هنگامي که چند فرم يا حجم در کنار هم قرار مي گيرند، اين هندسه و منطق هندسي است که به آنها نظم و ترتيب مي بخشد. زماني که اين انتظام بين عناصر معماري مانند ستون، ديوار، سقف ايجاد مي شود، در واقع به آنها هويت مي بخشد و در نتيجه، ما نظم موجود در اين مجموعه را درک مي کنيم. اگر در اين عناصر، نسبت ها دقيقاً بر اساس ابعاد و اندازه ها و تناسبات رياضي باشد، ما يک مجموعه خردمند را احساس مي کنيم.
هندسه و تناسبات آن، از اجزاء مختلف يک سيستم واضح بصري مي سازد. آيا در اين سيستم، صرفاً تناسبات هندسي و ايجاد فضايي با نظمي مشخص مطرح است؟ در پايان، آيا يک سيستم صرفاً موزون و معقولانه، داراي نوعي يکنواختي است؟ هنگامي که نظامي منطقي بر فرم و فضا غالب باشد، فضا را تحت الشعاع خود قرار مي دهد. به هر حال، معماري به نظم هندسي نياز دارد؛ ولي ممکن است اين نظم، روح و جان معماري را بگيرد.
بنابراين، اگر معماري صرفاً بر اساس منطق باشد، نمي تواند پاسخگوي روح و احساسات ما باشد. براي دستيابي به اين هدف بايد از قواعد منطقي و خشک آن کناره گرفت. بنابراين، بايد بين قواعد نوعي پويايي و تضاد ايجاد شود تا نيازهاي احساسي ما نيز ارضا شود. زيرا اين تضاد و پويايي، سرشار از هيجان و احساسات است.
معماري مي کوشد تا نظم را براي مردم تجلي سازد و اين مردم هستند که در حرکت تدريجي نظم، فضا را درک مي کنند و از آن تأثير مي گيرند و بدين گونه معماري از طريق نظم انتزاعي خود در ما تأثير مي گذارد.
در حقيقت، پويايي موضوع معماري نيست، بلکه پيامد آن است. معماري قادر به پيش بيني واکنش هاي احساسي ما نيست. از اين رو آن را نمي توان در روند طراحي پيش بيني کرد، همان گونه که نمي توان شيوه هاي مختلف يک بازي را پيش بيني کرد؛ زيرا آنچه ذهن ما را تحت تأثير قرار مي دهد، نامشخص است. معماري بايد ادامه يابد تا با آزمون و خطاي روش هاي مختلف، بتوان به يک معماري خلاقانه دست يافت.
ويژگي هاي شاخص معماري آندو، نظم، مردم و احساسات انساني است. بنابراين، بر اساس الهاماتي که او از اين سه عنصر گرفته، پروژه هاي او را مي توان دسته بندي کرد. در معماري آندو، عناصر به شکلي متضاد با هم مرتبط مي شوند. بنابراين، فرم در مقابل فرم و فضا، داخل در برابر خارج و طبيعت در برابر هندسه قرار مي گيرد. به عبارت ديگر، معماري او حاصل ارتباطي است که بين اين عناصر وجود دارد. براي آشنايي و شناخت بيشتر، کارهاي آندو را بر اساس ساختار و کالبد به سه بخش معماري يگانه انگاري، دو گانه انگاري و کثرت گرايي تقسيم بندي مي کنيم.
آن دسته از کارهايي که در شمار معماري يگانه انگاري قرار مي گيرند، داراي فرمي خالص، طراحي واضح و فضايي قومي هستند. اين نوع معماري، بيشتر در خانه ها و کليساهاي کوچک ديده مي شود. در اين فضاها، با آرامشي روبرو مي شويم که يادآور فضاي سنتي چاپخانه هاي ژاپني است. در اين فضا، بر اساس ريتمي وحدت بخش، کل به جزء تبديل مي شود. اين ريتم، حتي در نور و سايه نيز تکرار مي شود.
در معماري دو گانه انگار، آندو روش خاص خود را اعمال مي کند. به عبارتي، روش او از هيچ نوع معماري ديگري تأثير نپذيرفته است. در آنجاست که آندو از فرم بيضوي استفاده مي کند؛ ولي در معماري دو گانه انگار، فضا بر اساس نيروي پويا شکل مي گيرد. اين نيرو، از تضاد بين فرم و فضا حاصل مي شود. در اين نوع معماري ـ بر خلاف معماري يگانه انگار که فرم بر فضا غالب است ـ فرم و فضا داراي ارزش يکساني است و در اينجاست که نوآوري هاي آندو تجلي مي يابد. قدرت و منطق مردانه از يکسو و مهرباني و احساسات زنانه از سوي ديگر، شخصيت او را شکل مي دهد.
معماري کثرت گرايي آندو شامل تعداد زيادي از کارهاي او از سال 1985 به بعد مي باشد. اين معماري، با فرم هاي متنوعي که داراي جهت گيريهاي مختلفي است، شناخته مي شود. در اينجا، تمرکز فضايي که در معماري يگانه انگار وجود داشت، متلاشي و پراکنده مي شود و بيشتر به سوي روشنايي و پويايي نيل مي کند. فرم از نظر بصري، سبک تر شده و پراکنده مي شود. بنابراين در طراحي، فضا از ترکيبات مختلفي شکل مي گيرد. از اين روست که در کارهاي آندو، روش ها و مقياس هاي متنوعي ديده مي شود.
 
 
منابع
 

 



Label
نظرات در مورد:معماري كليساي نور ( تادئو آندو )

نام شما:
نظر شما:
افزودن نظر



ورود به سايت | ثبت نام كاربر


صفحه نخست | تماس با ما
تمامی حقوق این سایت سایت متعلق به سایت DocIran.COM می باشد
طراحی شده توسط فراتک