مفهوم بهزيستى
تعريف سازمان جهانى بهداشت از سلامتي، مفهوم ”بهزيستي“ را بهوجود آورد. پرسشى که اينک پيش مىآيد اين است: بهزيستى يعنى چه؟ در واقع هيچ تعريف قانعکنندهاى از ”رفاه“، وجود ندارد.
اخيراً روانشناسان اشاره کردهاند ”بهزيستي“ هر فرد يا هر گروه از افراد داراى اجزاء عينى و ذهنى است. اجزاء عينى بهزيستى با آنچه بهطور معمول بهعنوان ”اتاندارد زندگي“ يا ”سطح زندگي“ ناميده مىشود ارتباط دارد و اجزاء ذهنى آن (آنطورى که بهوسيلهٔ هر يک از افراد بيان شده) به ”کيفيت زندگي“ اطلاق مىشود.
· سطح زندگی
· استاندارد زندگی
· کیفیت زندگی
سطح زندگى
يکى از واژههائى که به موازات واژهٔ استاندارد زندگى در نوشتههاى سازمان ملل بهکار مىرود واژهٔ ”سطح زندگى“ است. اين وژاه شامل نه جزء است؛ سلامت، مصرف غذا، آموزش، اشتغال و شرايط کار، مسکن، تأمين اجتماعي، پوشاک، تفريحات و فراغت و حقوق بشر. عقيده بر آن است که اين ويژگىهاى عينى بر رفاه انسان اثر مىگذارند. ملاحظه مىشود که سلمت مهمترين جزء سطح زندگى است زيرا نقصان آن همواره بهمعناى نقصان سطح زندگى است.
کارشناس امور بهزیستی
متصدیان این شغل عهده دار انجام امورمربوط به مطالعه و بررسی و ارائه طرحهای لازم و تهیه و تدوین قوانین و مقررات مربوط به فعالیتهای (درمانی، اجتماعی، حرفه ای) معلولین اجتماعی و توانبخشی معلولین جسمی و ذهنی و یا ارائه خدمات حمایتی و یا طرح ریزی ،هماهنگی اجراء و سرپرستی فعالیتهای فوق را به عهده دارند .
● نمونه وظایف
۱) مطالعه و بررسی اطلاعات طبقه بندی شده در زمینه آخرین تحقیقات انجام شده ، مسائل معلولین داخل و خارج کشور بمنظور شناخت مسائل معلولین و ارتقاء آگاهی های لازم در این زمینه .
۲) بررسی و اظهار نظر در زمینه صدور مجوز و پروانه بمنظور تاسیس مراکز توانبخشی و مهدهای کودک .
۳) نظارت بر حسن اجرای برنامه های مدون خدمات حمایتی و توانبخشی و ایجاد هماهنگی بین فعالیتهای مراکز تابعه .
۴) همکاری با مراکز پذیرش ، ترخیص ، اشتغال و کاریابی مددجویان و ارائه پیشنهادات لازم در این زمینه .
۵) برقراری ارتباط مستمر با سازمانهای دولتی و نهادهای انقلاب اسلامی و ائمه جماعت و مقامات محلی و ایجاد هماهنگی و جلب همکاری آنان در اجرای برنامه های سازمان .
● بازار کار
متقاضیان تصدی این شغل پس از فراغت از تحصیل می توانند در :
۱) سازمان بهزیستی کشور ،
۲) بنیاد شهید انقلاب اسلامی
۳) بنیاد مستضعفان و جانبازان
اشتغال یابند .
● شرایط احراز
دانشنامه دکترا یا فوق لیسانس یا لیسانس در یکی از رشته های علوم اجتماعی یا علوم انسانی ترجیحاً در رشته های امور توانبخشی ، خدمات اجتماعی ، مدیریت رفاه ، روانشناسی ، مشاوره و راهنمائی یا تعلیم و تربیت .
گواهینامه پایان تحصیلات در یکی از دوره های فوق دیپلم مربوط و کسب تجارب لازم.
سازمان بهزيستى کشور
تشکيل سازمان بهزيستى کشور بهموجب لايحه قانونى مورخ ۱۰/۴/۱۳۵۹ و در جهت تحقق مفاد اصول ۲۲ ـ ۲۱ قانون اساسى ج ۱۱ بوده است. عمده فعاليتهاى اين سازمان در چهار بخش زير مىتوان خلاصه نمود:
بخش اول: خدمات حمايتى
بخش دوم: خدمات توانبخشى
بخش سوم: کارآموزى و بازپرورى اجتماعى
بخش چهارم: پيشگيرى از آسيبهاى اجتماعى
خدمات حمايتى اين سازمان را تحت ۶ عنوان زير مىتوان بيان نمود:
ـ خدمات به افرادى بىسرپرست و نيازمند
ـ خدمات به کودکان بىسرپرست
ـ خدمات به کودکان نيازمند زير سن دبستان
ـ خدمات به مهاجرين جنگ تحميلى
ـ برنامه خدمات توانبخشى به معلولين جسمي، فکري، حسى و ذهنى
ـ برنامه کارآموزى و بازپرورى اجتماعى معتادين، زنان تحت ارشاد و بزهکاران و متکديان.
نقدی برعملکرد سازمان بهزیستی درحیطه ارائه خدمات به معل
بسمه تعالی
نقدی برعملکرد سازمان بهزیستی درحیطه ارائه خدمات به معلولین
متاسفانه معلولیت واقعیت ناخواسته ای است که جوامع مختلف باآن درگیر میباشند واین پدیده نه خوشایند خود معلولین است ونه جامعه.
براساس آمارهای سازمان ملل حدود 10% * جمعیت جهانی با مشکل معلولیت در سطوح واشکال گوناگون مواجه میباشند وبراساس آمار 1375 حدود29/4% * جمعیت کشورما نیز ازاین مسئله رنج میبرد.
آنچه مهم است این واقعیت است که مقدار قابل توجهی ازاین درصدها سرپرست خانوارمیباشند وخواه ناخواه عده ای کثیری از اقشار جامعه با این مسئله روبرو میگردند وهر گونه نابسامانی در وضعیت روحی ومعیشتی واجتماعی معلولین به ناچار تاثیرات گوناگونی برجای خواهد گذاشت.
بنابراین وجود برنامه های دراز مدت وکوتاه مدت درجهت مهار این معضل اجتناب ناپذیر میباشد وبسترهای لازم برای برنامه ریزی دقیق بطور خلاصه می تواند عوامل زیرباشد:
الف- شناخت دقیق نیازها ومشکلات معلولین : که این مسئله محقق نمیشود مگر باهمت خود معلولین وهمکاری آنها با سازمانهای مرتبط به شرطیکه مدیران برنامه ریز این واقعیت را قبول داشته باشند وزمینه های همکاری نخبگان معلول را فراهم آورند.
ب- قانون گذاری وفراهم آوردن زمینه های قانونی درجهت واقعیت عملی بخشیدن به مشکلات شناسایی شده
ج- مدیریت مبتنی بر ایثار واصول انسانی درحدی که مدیران کلان به مراحل بالای رشد اخلاقی رسیده باشند ومفهوم خدمت خالصانه را درک کرده باشند.
د- فراهم آوردن سیستم ارزشیابی وبازرسی واقعی مبتی بر معیارهای اخلاقی قاطع درجهت پی گیری وتعقیب مستمر فعالیتها
دراین راستا تنها سازمانی که به طور جدی معلولین را زیر نظردارد سازمان بهزیستی وتا حدود کمتری کمیته امداد میباشد. اولین مسئله دراین حیطه قطعا" هماهنگی ارگانها وسازمانهای مرتبط میباشد که درغیر اینصورت شاهد به هدررفتن انرژیها واقدامات متداخل خواهیم بود.
به نظر من که با دوستان معلول زیادی رابطه داشته ام در هر چهار محور مرتبط با برنامه ریزی شاهد مشکلات عمیق میباشیم وهمین عوامل هم است که به جای اینکه معلولین مارا مستقل بار آورد به مددجوی مستمری بگیر تبدیل کرده است .
اولا" در مورد شناخت نیازمندیهای معلولین آنچنان که باید به خود معلولین وتشکلات غیردولتی بها داده نمیشود واگر تشکلاتی نیز فعال بوده اند مدیریت غلط در سازمان بهزیستی آنها را به آدمهای محافظه کار تبدیل کرده است طوریکه نیازهای محدود افراد در نظرگرفته میشود وآنها نیز به علت وجود روابط در هاله ای ازابهام قرار میگیرد. بهترین کار دراین حیطه تهیه پرسشنامه های دقیق وکارشناسی شده واجرای فراگیر انها میباشد .
ثانیا" در حیطه قانون گذاری شاید جامعترین آن قانون 16 ماده ای مجلس شورای اسلامی میباشد ولی واقعیت این است خود این قانون خیلی ایراد دارد وروشن است نیازها دقیق کارشناسی نشده است .البته خود این قانون اگر درتمام مواد آن اجرا شود مفید است ولی درعمل میبینیم تبصره 2 ماده 16 این قانون سرنوشت آن را درهاله ای ازابهام قرارداده است.تبصره دوم این قانون بیان میدارد تا فراهم شدن بودجه لازم که بعضی بندها بدان نیازدارد تا فراهم شدن آن معطل میماند واین بهانه خوبی در عدم اجرای این قانون تا بحال دارد یعنی هرجا حتی قصوری هم بوده است براحتی قابل توجیه بوده است واین ضعف بزرگی است به نظرمن بهتر بود بندهای ازاین قانون که قابلیت اجرایی دارد مشخص میشد ودر عوض تاکید بیشتری در اجرای آن می نمودند .
ثالثا" در حیطه مدیریتی ما با واقعیت های تلخی روبرو میباشیم طوریکه مدیران کلان این سازمان تنها در سالگرد روز جهانی معلولین بیشتر معلولین را مد نظر دارند ودیگر والسلام !
البته بی انصافی است ازخدمات انجام شده چشم پوشی کنیم و وجود انسانهای ایثارگر را دراین سازمان نادیده بگیریم ولی در برنامه ریزی کلان حتما" بایستی نکات منفی در نظر گرفته شوند ودرانتخاب مدیران کل استانها معیارهای اخلاقی با وسواس بیشتری در نظرگرفته شودطوریکه گروه گرایی ورابطه گرایی نباید در سازمان بهزیستی جایی داشته باشد چراکه با قشر آسیب پذیر مواجه میباشیم وهرگونه سوء مدیریت نتایج بحرانی درپی خواهد داشت.
رابعا" یکی از ضعفهای اساسی مدیران کلان ما بی توجهی ویا کم توجهی به ارزشیابی ها وبازرسیهاست طوریکه بازرسی بیشتر برای ضعفا مطرح میگردد وافرادیکه روابط زنجیری دارند معاف ازاین مسئله هستند وخود این عامل به تنهایی میتواند سرمنشاء بد بختیهای فراوان گردد واساس برنامه ریزیها را تهدید کند.
•آمارها برگرفته شده از مقاله ارزشمند دکتر کمالی با عنوان ناتوانی توانبخشی نگاه پزشکی یا اجتماعی میباشد.
معلولین و خدمات بهزیستی
معلولین افرادی هستند که به طور مادرزاد یا بر اثر بیماری، سوانح محیط های صنعتی، تصادفات رانندگی، آلودگی محیط زیست، جنگ و ... ناتوانی جسمی و روانی دارند. نابینایان، ناشنوایان و کسانی که دست و پا یا اعضای موثر خود را از دست داده اند، بیماران روحی و روانی و ... از این گروه می باشند.
معلولین افرادی هستند که به طور مادرزاد یا بر اثر بیماری، سوانح محیط های صنعتی، تصادفات رانندگی، آلودگی محیط زیست، جنگ و ... ناتوانی جسمی و روانی دارند. نابینایان، ناشنوایان و کسانی که دست و پا یا اعضای موثر خود را از دست داده اند، بیماران روحی و روانی و ... از این گروه می باشند. با در نظر گرفتن این که واحدهای صنعتی بیش تر در مناطق شهری قرار دارند و بخشی از معلولیت ها ناشی از سوانح محیط های صنعتی است، رقم بالایی از معلولیت در مناطق شهری قرار دارد. میزان معلولیت مردان بیش از زنان است و سالخوردگان بیشترین میزان معلولیت را دارند.
در بسیاری از کشورها که رشد صنعتی شدن با رشد مراقبت های اجتماعی و تضمین های کاری همگون نیست و امکانات حفاظتی برای کارگران در سطح نازلی است، رقم معلولیت افزایش بیش تری نشان می دهد و میزان مرگ و میر ناشی از حوادث کار چندین برابر بیش تر است.
توان بخشی معلولین، کمک درست و سازمان یافته به معلولین و جاری کردن استعدادهای نهان و نیروهای خلاق و سازنده معلولین و آمادگی آن ها برای زندگی مستقل و کمک به مشارکت و حضور آنان در فعالیت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه است. در شرایط کنونی و با پیشرفت علم و تکنیک کسانی که هم دست ها و هم پاهایشان فلج است نیز می توانند هم سان با افراد عادی به وسیله امکانات و وسایل پیشرفته به اشتغال بپردازند.
توان بخشی حرفه ای است که به وسیله آن معلولین امکان یافته وارد بازار کار و اشتغال شوند و از این حق انسانی و نیاز اجتماعی بهره مند گردند و از این طریق رابطه خود را با جامعه تنظیم کنند. بیکاری که یک مشکل عمومی است، برای جامعه معلولین به مراتب حادتر است و اگر استخدامی در کار باشد، آن ها جزو آخرین کسانی هستند که به استخدام در می آیند و در موقع اخراج از محیط کار نیز، جزو نفرات اول هستند.
کارفرمایان به دلایل مختلف از جمله عدم اطلاع از توانایی های بالقوه معلولین و همچنین تعهدات بیش تر در صورت بروز حوادث و اختصاص هزینه به آنان از سپردن کار به معلولین خودداری می کنند. در حالی که تجربه نشان داده است اگر فرد معلول از آموزش حرفه ای کافی برخوردار گردد و کاری که به او سپرده می شود متناسب با توانایی های او باشد، تفاوتی در راندمان کارش نسبت به افراد عادی وجود نخواهد داشت. فقدان برنامه برای جاری کردن کامل استعدادهای معلولین و عدم وجود ضابطه های لازم برای اشتغال به کار آنان سبب شده است محدودیت های شغلی معلولین باز هم بیش تر شود.
یک فرد معلول چون دیگران حق دارد که از مسکن مناسب برخوردار بوده و تغذیه کافی داشته باشد. به مدرسه برود و با امکانات ویژه آموزش ببیند و در فعالیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مشارکت کرده و از خدمات عمومی مثل هر شهروند دیگری استفاده کند. در انجمن ها و مجامع عضویت یابد و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن داشته باشد.
برای تامین آن چه که اشاره شد ضروری است که دگرگونی اساسی در اختصاص بودجه کافی برای آموزش، توانبخشی و اشتغال معلولین بوجود آید و همچنین باید در این راه از جمله به اقدامات زیر پرداخت:
تجهیزات آموزش فنی و کاری برای معلولین را توسعه و افزایش داد، از معلولین برای مشارکت در کارهای تولیدی با ایجاد فرصت های مناسب و یکسان با دیگران حمایت به عمل آورد، در برخی مشاغل برای معلولین سهمیه از پیش تعیین شده ای منظور نمود، کارگران معلول را از کمک های ویژه فنی و مالی برخوردار ساخته و مناسبات بین تشکل های کارگری را در جهت تامین زمینه مناسب برای استخدام افراد معلول گسترش داد.
می توان به موارد بالا برخی اقدامات ضروری دیگر را برای زندگی بهتر معلولین جامعه افزود، ولی اقتصاد بحرانی امکان تحقق بخشی از آن چه که در فوق آمده را کمتر ساخته است. پدیده معلولین از بار انسانی نیرومندی برخوردار است و مواجهه با آن مستلزم انسان گرایی است. با وجود همه این ها باید با پیگیری و تلاش، به تحقق مطالبات فوق همت گماشت.
انحرافات و چالشهای بهزیستی اجتماعی
انسان عصر ما انسان مضطرب نامیده شده و پیوسته دست به گریبان با پدیدههایی مثل تردید، ناكامی، اضطراب، تشویش، ترس، انزوا و ناسازگاری است.
انسان عصر ما انسان مضطرب نامیده شده و پیوسته دست به گریبان با پدیدههایی مثل تردید، ناكامی، اضطراب، تشویش، ترس، انزوا و ناسازگاری است.
با توجه به حذف مرزها و گسترش روابط انسانی در محیطهای مختلف، همانطور كه فرصتهای خوبی در برابر انسان برای پیشرفت قرار گرفته است، همانقدر نیز انسان با آسیبهای گوناگونی روبهروست كه سرمایه اجتماعی یك جامعه را میتواند با خطر روبهرو سازد.
انسان به عنوان مهمترین عنصر سرمایه اجتماعی وقتی در معرض آسیب قرار میگیرد، روند توسعه در آن جامعه با مخاطراتی روبهرو خواهد شد، بنابراین تبیین انحرافات اجتماعی، با هدف كنترل و ایجاد نظم اجتماعی در مسیر توسعه ضروری به نظر میرسد.
این مقاله قصد دارد با ورود به این بحث، حساسیت تك تك افراد جامعه را نسبت به ضرورت تبعیت از هنجارها برانگیزاند تا رویكرد تعامل اجتماعی برای رسیدن به توسعه همه جانبه در آنها تقویت گردد.
انسان عصر ما انسان مضطرب نامیده شده و پیوسته دست به گریبان با پدیدههایی مثل تردید، ناكامی، اضطراب، تشویش، ترس، انزوا و ناسازگاری است.
از اینرو تطابق با سازگاری اجتماعی از مهمترین اصول و محورها در بررسی و تحلیل رفتار اجتماعی انسان است. در فرایند تطابق انسان به عنوان عامل موضوع با توجه به قواعد، اصول یا هنجارهای اجتماعی، جریان همانند شدن با دیگران را طی مینماید. هنجارها در ابعاد مختلف زمان و مكان، تفاوتی چشمگیر دارند اما در مواردی نیز غیر قابل اختلاف میباشند و الگوهای اصلی آنها محتویات فرهنگ جامعه را به مفهوم اعم تشكیل میدهند.
رفتار اجتماعی، در اغلب موقعیتها، به طور قابل ملاحظهای دارای نظم و قابل پیشبینی است. با این وجود تصویر فوق هنوز كامل نیست، فقط كافی است نگاهی به اطراف خویش بیندازیم تا ببینیم كه هنجارهای اجتماعی غالباً به همان اندازه كه پیروی میشود، نقض نیز میشود. بنابراین تصویر تكمیلی با تمام سیر تدریجی خویش، تركیبی از همنوایی با هنجار و انحراف از آن میباشد كه با طرح مقوله انحراف به شناخت بیشتر از آن میپردازیم.
● انحراف چیست؟
این مفهوم شامل هر گونه رفتاری میشود كه با هنجارهای اجتماعی، همنوایی، همصدایی و همسانی ندارد. انحراف (deviance) عبارت است از رفتاری كه هنجارهای اجتماعی مهمی را نقض كرده و در نتیجه از نظر تعداد زیادی از مردم قابل نكوهش است.
ذهن پرسشگر هر انسان حساس به این پرسش هدایت میشود كه : اصولاً چرا انحراف بروز میكند، چرا از الگوهای معین پیروی میكند و چرا بعضی اعمال، انحرافی نامیده میشود. اگرچه «یان رابرتسون» در كتاب خود به نام «درآمدی بر جامعه» انحراف را نتیجه چهار اصل اساسی – فشارهای اجتماع، ارتباط متقابل مردم با مردم، نارسایی اجتماعی و برچسب – میداند اما این تمام داستان نیست و یقیناً موضوعات بسیار زیادی در پهنه انحرافات اجتماعی دخیل و سهیم هستند.
در حقیقت پرداختن به بخشهای تاریك یك جامعه و كالبد شكافی لایههای آسیب دیده بدنه اجتماع، گاه به تحلیل وضعیت و موقعیت عضو آسیب دیده منجر میشود و گاه، ما را به سوی شناخت بستر و زمینههای جامعهشناختی آن مقوله میكشاند. در این بررسی با دو نوع نگرش روبهرو خواهیم شد:
۱) لزوم بررسی آسیب
۲) تكدر خاطر از نتیجه بررسی كه این دو رویكرد ما را به مثبت اندیشی در حالت اول و بروز آثار تخریبی در ذهن در حالت دوم رهنمون میكند. در این بررسیها طبقهبندی جرم و میزان تخریب (عمق تخریب، گستره تخریب و دوام تخریب) ضروری به نظر میرسد.
انحرافات اجتماعی فرایندی است پیچیده كه از مسئله، آسیب و بحران آغاز میشود و تا فاجعه مسیری تدریجی و رو به فرسایش را طی مینماید.
انسان اجتماعی در شرایطی میتواند به ایفای نقش خویش بپردازد كه نظمی در تعامل خود با دیگران شاهد باشد. تحقق نظم در تبعیت همگانی از هنجارهای اجتماعی میسر میشود. اگر نقض هنجارها گسترده رخ دهد. انحراف اجتماعی پدیدار میشود كه بایستی در مهار و كاستن از گسترش دامنه آن اقدامات جدی صورت پذیرد.
بنابر نگرش اسلام انسان با قبول تكالیف دینی و اجتماعی و پذیرش محدودیتهایی، در واقع خود را از انواع قیود رها میسازد و انتظام اجتماعی را به صورت ریشهای محقق میكند، انحرافات اجتماعی در چنین نگرشی، علاوه بر به كارگیری شیوههای مرسوم كنترلی، با عطف توجه به نظارت الهی، مهار شدنیتر از هر شیوهای به نظر میآید.
به دیگر سخن بررسی و تحلیل انحرافات اجتماعی در بستر توسعه اخلاقی انسان نیازمند یگانگی اجتماعی به عنوان پیش نیاز بقای جامعه میباشد و تا زمانی كه جامعه از این وضعیت برخوردار است، میتواند به بقای خود ادامه دهد، بنابراین هر جامعهای میكوشد كه همواره اعضای خود را با موازین مقبول اجتماعی و انسانی خود كه هنجارهای اجتماعی خوانده میشود، همراه سازد و در همین راستا با بهرهگیری و بهرهوری از اهرمها و مكانیسمهایی، نظم اجتماعی را ایجاد و بر عمل افراد جامعه، طبق قوانین اجتماعی نظارت كند. اگرچه حفظ این نظم، راهكارهای عملی در قالب چارچوبهای علمی را نیاز دارد اما برخورد صحیح و به دور از هر گونه برداشتهای غیر علمی نیز از شروط نظارت بر این نظم میباشد.
برای رسیدن به رهیافت روشنتری از نحوه و چگونگی برخورد با انحرافات اجتماعی، پردازش اصول و مبانی توسعه با رویكرد توسعه انسانی همراه با زمینههای اخلاقی، بر گشایش هرچه بیشتر مسئله میافزاید، چرا كه توسعه، در بعد فردی یعنی شكوفایی و بارور شدن استعدادهای خدادادی انسان كه این معنا در مفهوم «كمال» در فرهنگ اسلامی – ایرانی مستتر است. این همان توجه به اصل آغاز نگرشهای فردی مثبت در جهت حذف انحرافات شخصیتی و اجتماعی است. از چنین منظری توسعه در بعد اجتماعی یعنی تحقق ظرفیتهای تولیدی جامعه و بهرهگیری هرچه بیشتر و بهتر از منابع و امكانات و سازماندهی كار و تولید درجهت افزایش ثروت و رفاه، امنیت و آزادی، كمال و سعادت و خوشبختی عموم افراد جامعه در روابط و مناسباتی عادلانه، انسانی و كارآمد، كه محصول نهایی آن «تولید سرمایه اجتماعی» برای حركت به سوی جامعهای توسعه یافته است.
توسعه باید جامع، یكپارچه و چند بعدی باشد به طوری كه در بعد فرهنگی حقیقت، در بعد سیاسی آزادی، در بعد اقتصادی عدالت، و در بعد اجتماعی وحدت و یكپارچگی محورهای اصلی توسعه را تشكیل دهند.
دستیابی به جامعه سالم، بهزیستی انسانی و شهر عاری از انحرافات اجتماعی از مسیر توسعه اخلاق انسانی و تولید سرمایه اجتماعی میگذرد.
تلاش بینتیجه بنیاد برای مصالحه با بهزیستی
از زمانی که خبر مصادره مرکز زنان آسیب دیده «امیدوار» در رسانهها منعکس شد تا به حال واکنشهای مختلفی از سوی مسئولان و جامعه نسبت به این موضوع نشان داده شده است.
از زمانی که خبر مصادره مرکز زنان آسیب دیده «امیدوار» در رسانهها منعکس شد تا به حال واکنشهای مختلفی از سوی مسئولان و جامعه نسبت به این موضوع نشان داده شده است. اما کمتر به نظرات و مستندات بنیاد مستضعفان در این باره توجه شده است. البته این موضوع دلیل نمیشود که بنیاد مستضعفان پنجشنبه بعدازظهر و به طریقی که مرکز امیدوار را تصاحب کرد، رفتار کند.
سیدحسین سجادی مدیرکل روابط عمومی بنیاد مستضعفان در این باره میگوید: این ملک متعلق به بنیاد مستضعفان است.
بنا به حکم ۲۰۸ مورخ ۲۳ فروردین ۱۳۵۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران، اموال خسرو اکمل به نفع این بنیاد مصادره و ملک وی به مساحت یکهزار و ۳۹۷ متر مربع در خیابان شهید لواسانی (فرمانیه) روبروی کوی سنبل، پلاک ۱۸۲ شناسایی و در تاریخ نهم شهریور ۱۳۶۴ اسناد مالکیت آن به نام بنیاد منتقل شد. از همان تاریخ سازمان بهزیستی ملک مورد نظر را برای نگهداری دختران فراری (مرکز امیدوار) استفاده میکند. بنیاد نیز برای تعیین ملک مرکز امیدوار با سازمان بهزیستی توافقنامهیی به امضا میرساند.
وی در ادامه درباره توافقنامه بین بهزیستی و بنیاد مستضعفان بیان میکند: در این توافقنامه مقرر میشود بنیاد هشت ملک خود به پلاکهای ثبتی ۲۵۶۷۸/۱ به متراژ ۴۰۳۲ متر مربع و ارزش تقریبی ۸۰۰ میلیون تومان، مرکز حمایتی هجرت به متراژ ۲۹۱۵ متر مربع و ارزش یک میلیارد و دویست میلیون تومان، بیمارستان توانبخشی حضرت علی به عرصه ۱۰۷۸۲ متر مربع و ارزش تقریبی ۵/۲ میلیارد تومان، مرکز نگهداری ایتام بنتالهدی ۵۳۰ متر مربع و ارزش یک میلیارد تومان، مرکز نگهداری کودکان هانی به متراژ ۸۰۳ متر مربع و ارزش ۵۰۰ میلیون تومان، مجتمع توانبخشی شهید چمران عرصه ۱۳۴۰ متر مربع و به ارزش یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان و مرکز نگهداری زنان ویژه امیدوار که تخلیه شده به متراژ ۱۳۹۷ متر مربع و ارزش تقریبی ۵/۱ میلیارد تومان را به بهزیستی واگذار کند و در مقابل سازمان بهزیستی نسبت به واگذاری و انتقال مجتمع شهید بهشتی در نظامآباد به بنیاد بدون دریافت وجه اقدام کند.
همچنین بر اساس این توافقنامه مقرر شد که در مورد سایر املاک تحت تصرف سازمان بهزیستی به قرار مرکز نگهداری کودکان عمار، مرکز توانبخشی نرگس، مرکز نگهداری زنان ارشاد و یک ملک دیگر که تخلیه شده، پس از کارشناسی، مبلغ املاک را به حساب بنیاد واریز کند. البته اجرای مفاد بند الف و ب توافقنامه موکول به اجرای تعهدات سازمان بهزیستی در مقابل بنیاد مبنی بر خرید املاک تحت تصرف خود برابر بند ج شد که متاسفانه سازمان بهزیستی از خرید املاک تحت تصرف خود امتناع کرده و اعلام کرد که توانایی پرداخت مبلغ املاک موردنظر را ندارد.
پس از آن در تاریخ نهم دی ماه ۱۳۸۳ طی توافقنامه دیگری که به امضای رییس بنیاد مستضعفان وقت و رییس سازمان بهزیستی آن زمان رسیده قرار شد که ساختمان مرکز نگهداری زنان ارشاد توسط سازمان بهزیستی تا پایان دی ماه همان سال تخلیه شده و تحویل بنیاد شود. متاسفانه با وجود دستور صریح رییس سازمان بهزیستی کشور به مدیر کل بهزیستی استان تهران هیچ اقدامی برای تخلیه این ملک صورت نگرفت.
در این میان بنیاد تعهد کرد که در ازای عودت ملک ارشاد به بنیاد، این نهاد سند مالکیت املاک تحت تصرف سازمان بهزیستی را به صورت رایگان منتقل کرده و اقدامات قضایی را متوقف کند. متاسفانه سازمان بهزیستی به این تعهد خود عمل نکرد و تنها پس از پیگیریهای مستمر، سازمان بهزیستی تنها ملک دربند به پلاک ثبتی ۴/۹۱۰۵ را تخلیه کرده و از تخلیه سایر املاک مطابق توافقات امتناع کرد.
سجادی در ادامه به توافقنامه دیگر در این باره اشاره کرده و میگوید: در ۲۸ بهمن ماه ۱۳۸۳ مجددا توافقنامهیی بین سازمان بهزیستی و بنیاد به امضا رسید که طی آن کلیه اموال و املاکی که به استناد قانون تشکیل سازمان بهزیستی کشور، مصوبات شورای انقلاب اسلامی و هیات وزیران و موافقت نخستوزیر یا رییس وقت بنیاد به سازمان بهزیستی واگذار شده، متعلق به این سازمان بوده که پس از تصویب هیات امنای بنیاد انتقال رسمی املاک انجام خواهد شد. همچنین بنیاد موافقت کرده که نسبت به انتقال رسمی آن دسته از املاکی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی توسط سایر مسئولان بنیاد در اختیار سازمان بهزیستی قرار گرفته با رعایت مقررات اقدام کند.
از سوی دیگر املاکی که بدون مجوز قانونی یا اذن و اجازه بنیاد در تصرف بهزیستی است به نرخ کارشناسی روز به آن سازمان واگذار شود. همانطور که میبینید بنیاد در تمامی مراحل برای ایجاد زمینه تفاهم اقدام کرد. و برای کمک به سازمان بهزیستی که ظاهرا متولی خدمت رسانی به افراد آسیبپذیر است کاملا همکاری کرده است. حتی در تاریخهای پنج مرداد، ۱۸ مهر، هفتم آبان و نهم بهمن امسال مهلتهایی را به این سازمان داده که توجهی از سوی مسئولان بهزیستی برای تخلیه یا خرید املاک صورت نگرفت. لذا دستور تخلیه پس از ۱۱ ماه صادر و حتی از تاریخ صدور حکم، بنیاد مصرانه به دنبال مصالحه و حل مشکل بود که نتیجهیی حاصل نشد. در نهایت با توجه به دستور تخلیه مقام قضایی در تاریخ ۲۳ بهمن ماه سال جاری با تعیین وقت قبلی و تهیه دو باب آپارتمان مناسب توسط بنیاد برای اسکان مددجویان و مددکاران شاغل در مرکز امیدوار و با هماهنگی کلانتری محل اقدام به تخلیه محل کردیم.
سجادی همچنین بیان میکند: بهزیستی مکانی برای اسکان و ارایه خدمات به مددجویان میخواهد و ما دو محل یکی در مجیدیه شمالی و دیگری در میدان نور پیشنهاد کردیم که متاسفانه از سوی بهزیستی استان تهران رد شد. حال حساسیت اسکان در این ملک چیست، ما نمیدانیم.
از سوی دیگر طی تماسی با دکتر نفریه مدیرکل بهزیستی استان تهران داشتیم مسئول روابط عمومی گفت که او دیگر مصاحبه نمیکند و قضاوت را بر عهده مردم و افکار عمومی گذاشته است.
ضرورت توسعه خدمات رساني بهزيستي روستايي
ر اساس اطلاعات ثبت شده مناطق روستايي به موازات توسعه نهادهاي سنتي در حال از دست دادن قدرت خويش هستند و نهادهاي ديگر نيز براي حمايت از انجام خدمات اجتماعي جايگزين آنها نمي شود لذا شرايط ايجاب مي نمايد تا طرحها و برنامه هاي نوين رفاه اجتماعي براي اين گونه جوامع تدوين و معرفي گردد كه ايجاد و توسعه مجتمع هاي بهزيستي روستايي به عنوان اهرم و الگوي توسعه در روستا ميتواند محور توجه برنامه ريزان قرار گيرد .
نقش و جايگاه روستا در فرايند توسعه اقتصادي ، اجتماعي و سياسي در مقياس محلي ، منطقه اي ، ملي و بين المللي و پيامدهاي توسعه نيافتگي مناطق روستايي چون فقر ، حاشيه نشيني شهري و غيره موجب توجه به توسعه روستايي و حتي تقدم آن بر توسعه شهري گرديده است .
به گفته مايكل تودارو (( ضرورت تقدم و توجه به توسعه روستايي نسبت به توسعه شهري به اين علت نيست كه اكثريت جمعيت جهان سوم در مناطق روستايي قراردارند ، بلكه به اين علت است كه راه حل نهايي مسئله بيكاري شهري و تراكم جمعيت ، بهبود محيط روستايي است . )) با برقراري تعادل مناسب بين امكانات اقتصادي شهر و روستا و نيز ايجاد شرايط مناسب براي مشاركت وسيع مردم در تلاشهايي كه براي توسعه ملي صورت ميگيرد و متمتع شدن از مواهب آن ، كشورهاي در حال توسعه گام بزرگي در جهت تحقق معناي حقيقي توسعه برخواهند داشت . به عبارت ديگر افزايش توليد و بهره وري ، برابري در دسترسي به فرصتهاي كسب درآمد ، دسترسي به خدمات عمومي و دسترسي به نهاده هاي توليدي ، اشتغال سودمند ، اعتماد به نفس ، مشاركت مردم در فرايند توسعه و توازن بوم شناختي هدف هايي وابسته به يكديگرند كه برداشت يكپارچه از توسعه روستايي را مطرح ميكنند .
تولن در چارجوب توسعه همه جانبه روستايي معتقد است (( جهان سوم از طريق برنامه ريزي روستايي و توسعه روستاهاست كه به توسعه دست مي يابد ، نه از طريق بهره گيري از گسترش خيالي منافع توسعه شهرها در روستاها ))
آقايان مصطفي ازكيا و غلامرضا غفاري در كتاب (( توسعه روستايي با تاكيد بر جامعه روستايي ايران ))معتقدند توسعه روستايي بعنوان فرايندي چند بعدي است كه موضوع آن بهبود و ارتقاء كيفيت زندگي اقشار فقير و آسيب پذير اجتماعي روستايي است . فرايندي كه با بهرگيري از سازوكارهايي چون برنامه ريزي ، ساماندهي ، تقويت خوداتكايي فردي و جمعي و ايجاد دگرگوني مناسب در ساختارهاي ذهني و اجتماعي روستائيان تلاش ميكند كه در آنها قدرت توان و اختيار بهره گيري از قابليتها و منابع در اختيارشان را تقويت كرده تا به واسطه آن بتوانند وضعيت موجودشان را به وضعيت مناسب و مطلوب تر تغيير دهند . لذا بر اساس آمار موجود از جمعيت 65 ميليون نفري كشورمان بيش از 38 درصد آن ساكن مناطق روستايي هستند كه اين رقم نقش مهمي در توسعه همه جانبه كشور ايفا ميكند .
سازمان بهزيستي با حمايت از اين رقم قابل توجه از طريق ايجاد و توسعه و تجهيز مجتمع هاي روستايي و تربيت نيروهاي متخصص و متعهد براي آنها اين مهم را تحقق بخشيده چرا كه معتقد است توسعه هر كشور در گرو توسعه مناطق محروم روستايي آن كشور ميباشد .
هفته بهزيستي وتأمين اجتماعي وچالشهاي دولت جديد
1- درآغاز انقلاب اسلامي، تاكيد برتوسعه عدالت درتوزيع منابع وخدمات رساني همه جانبه توسط دولت، شكل گيري نهادهاي مختلفي را بدنبال داشت . نگاه همه جانبه براي دولتي كردن تمام امور، از اين منظركه بعنوان يكي ازشعارهاي اساسي انقلاب مي بايد فاصله بين دولت ومردم به سرعت ازميان برداشته مي شد وتمام مسئولان نيز درآن دروان خود را وقف خدمت به مردم مي دانستند، باعث گرديد تا ازمجموعه بيش از 13 سازمان ونهاد دولتي وغيردولتي – عمدتاً غيردولتي – به ابتكارشهيد بزرگوارفياض بخش ، بامصوبه شوراي انقلاب اسلامي درسال 1359، سازمان بهزيستي كشور متولد شود. شايد درآن روزها بنيانگذار سازمان ودست اندركاران ،تصور نمي كردند كه قريب20 سال بعد زمزمه غيردولتي نمودن فعاليت ها وامور اين سازمان به طور جدي مطرح خواهد شد.
2- فعاليتهاي متنوعي كه اين مجموعه بزرگ ارائه مينمودند باعث شد تادوحوزه مهم امور اجتماعي وامور توانبخشي عهده دار فعاليتهاي مربوط به خود درسازمان جديد شوند. خدمات به روستائيان درقالب خانه هاي فرهنگ روستايي ، امور مربوط به كودكان ومهدهاي كودك ، كودكان بيسرپرست،معتادان ، زنان ويــژه درحوزه اجتماعي وفعاليتهاي توانبخشي ونگهـداري ازمعلولان جسمي ،ذهني ، نابينايان ، ناشنوايان وسالمندان درحوزه توانبخشي سازمان متمركز شد. درطول اين سالها بسته به تخصص رئيس سازمان و معاونين هر حوزه شاهد جذب بودجه واعتبارات وارائه خدمات به صورتهاي مختلف در دو حوزه بوده ايم .
3- ازسال 1370 ، بواسطه حضورتفكري جديد درسازمان ، يك حوزه مهم ديگر هم به سازمان اضافه گرديد وتحت عنوان معاونت پيشگيري وامورفرهنگي آغاز بكار نمود. دودفتر پيشگيري ازمعلوليت ها وپيشگيري ازآسيب هاي اجتماعي تلاش نمود تا ازافزايش حضور افراد براي دريافت خدمات ازدو حوزه توانبخشي واجتماعي بكاهد.برخوردهايمتفاوت بااين حوزه وچالش هاي موجود با حوزه بهداشت وسلامت دروزارت بهداشت ، مانع از اوج گيري فعاليت هاي معاونت پيشگيري درسازمان بهزيستي بوده است.
4- دردوران رياست جمهوري جناب آقاي خاتمي ، توجه به نظام جامع رفاه وتأمين اجتماعي با تلاش پيگير درسازمان بهزيستي آغاز گرديد. مباني دستيابي به اين نظام وبرنامه هاي اجرايي آن درجلسات مداوم تدوين گرديد وسازمان بهزيستي مي توانست به عنوان متولي اصلي هدايت وراهبري اين نظام قرارگيرد. متأسفانه تغييرات مديريتي دروزارت بهداشت وسازمان بهزيستي مانع آن شد تاسازمان به جايگاه پذيرفته شده خود درنظام رفاه اجتماعي دست يابد. تشكيل وزارت رفاه تأمين اجتماعي هم متأسفانه تغيير عمده اي دربرنامه هاي موجود فراهم نكرده است . به طور جـدي بايـد پذيرفـت ، عملكرد وزارت رفاه درمدت محــدود تشكيل خود ، رضايتبخش نبوده است .
5- همانطوركه ذكر شد ، انتقال سازمان بهزيستي كشور ازوزارت بهداشت ... به وزارت رفاه ، باعث تغيير عمده اي دربرنامه هاي وفعاليت هاي سازمان نگرديده است وروزمرگي ها ادامه يافته است . فقدان ديدگاهي جامع ، روشن وبلند مدت، عدم دستيابي به اهداف مهم دربرنامه سوم، چالش هاي موجود باوزارت بهداشت وهم اينك وزارت رفاه ، عدم تفكيك وظايف وگاهي موازي كاري كميته امدام با فعاليت هاي سازمان – عليرغم تصريح برنامه سوم توسعه - ،تنوع فراوان دروظايف و ارائه خدمات، يك جانبه گرايي درنوع خدمات ارائه شده ، عدم توجه به سپردن فعاليت هاي به بخش غيردولتي وعدم تبيين واضح وروشن نوع ارتباط با وزارت تازه تأمين رفاه ، مانع ازدستيابي سازمان به جايگاه واقعي خود درنظام جامع رفاه تأمين اجتماعي گرديده است.
6- درحال حاضر سازمان با چالشهاي مختلفي درحوزه هاي فعاليت خود روبروست. گسترش پديده هاي مختلفي كه تحت عنوان آسيب هاي اجتماعي مطرح هستند: افزايش اعتياد ومعتادان ، كودكان بدسرپرست، بي سرپرست ، خياباني ،زندانيان ، افزايش بزهكاري ، فراردختران وپسران ازيك ســو وتعيين تكليف آمــوزش پيش دبســتاني درچالش باوزارت آمـوزش وپـرورش و... ازجمله اين موضوعـات درحــوزه اجتماعي هستند. اما درحوزه توانبخشي گسترش روز افزون سالمندي وتعدادسالمندان كه به اعتقاد من ازجمله مهمترين چالشهاي در ده سـال آتي براي جامه خواهد بود، افزايش تعداد معلولان شناخته شـده ودرخواســتهاي آنــان وخانوادههايشان براي دريافت خدمــات توانبخشي واجتماعي، مناسب سازي محيطي ونگرشي براي پذيرش اين گروه ازمعلولان درجامعه ، موضــوع اشــتغال معلولان ، توســعه شكل هاي غيــردولتي معلولان ، ادغام برنامــه توانبخشي مبتني برجامعه درمراقبتهاي بهداشتي اوليه و... را مي توان ازچالش هاي مهم برشمرد. درحوزه پيشگيري برنامــه هاي غربانگري وپيگيري در زمــينه هاي نابينايي ، ناشنوايي ، كم تواني ذهــني وپيشگيري ازحــوادث ( بويـژه حوادث ناشــي از مين درمناطق چنگي ) و... نيـز پيشگيري ازكودك آزاري ، فراردختران وپسران ، اعتياد ، بزهكاري وطلاق ... موضوعاتي مهم هستند كه بايد به طور جدي بدانها توجه شود.
7- اينك كه درهفته بهزيستي هستيم وآرام آرام به مستقرشــدن دولت جديــد نزديك مي شويم ، به نظر مي رســد بايد توجه دولتمردان آينــده را به اين نكته جلب نمايــم كه تنها باشعارهاي عدالت محور نمي توان به توسعه عدالت ورفع فقر و نيازهاي محرومان دست يافت . به نظر مي رسد توجه عملي ونه شعاري به دو حوزه اجتماعي وتوانبخشي درسازمان بهزيستي وساير نهادهاي حمايتي موجود درجامعه ، براي تحقق شعارهاي عدالت محور دولت جديد ، ضروري است. البته جناب آقاي احمدي نژاد بايد توجه داشته باشند كه در دام شعارهايي كه به توزيع فقردربين مردم منجر مي گردد،نيافتند. اينكه دائماً ازافزايش تعداد افراد فقيري كه تحت پوشش خدمات ماقرار دارند، آمار ارائه كنيم ، افتخار نيست . افتخار آن است كه ماهانه وسالانه ازكاهش تعداد افراد تحت پوشش نهادها وسازمانهاي حمايتي ارائه آمار نمائيم. اين مهم بدست نخواهد آمد مگر آنكه قانون نظام جامع رفاه تأمين اجتماعي به طور كامل وهمه جانبه و بدون تبعيض با دربرگيري همه نهادها وسازمانهادرقالب وزارت رفاه به مرحله اجرا درآيد . در اين صورت باسياست گزاري يكسان واستفاده ازتمامي منابع موجود مي توان براي ازيبن بردن فقروتوزيع ثروت دربين نيازمندان اقدام نمود. مطمئن هستم با چنين ديدگاهي ، دولت آقاي احمدي نژاد مي تواند به موفقيت هاي مناسبي دست يابد.
بهزيستي، مسئول كنترل آسيب هاي اجتماعي است
سازماندهي كودكان فراري به خصوص كودكان خياباني از مهم ترين برنامه هايي بود كه براي كنترل آسيب هاي اجتماعي از سوي بهزيستي عملياتي شد.
محمدرضا خباز، معاون اموراجتماعي سازمان بهزيستي در گفت وگو با خبرگزاري مهر ضمن اعلام اين مطلب گفت: ساماندهي و جمع آوري كودكان و دختران فراري و خياباني، زنان ويژه، اعتياد، طلاق و... از جمله آسيب هاي اجتماعي است كه در جامعه وجود دارد و پيشگيري از آنها برعهده بهزيستي است.
وي افزود: سازمان بهزيستي تاكنون برنامه ها، طرح ها و اقدامات زيادي در زمينه كنترل آسيب هاي اجتماعي ارايه و انجام داده است. به طوري كه هم اكنون در سطح كشور 32 مركز نگهداري دختران فراري، 22 مركز زنان ويژه و 84 مركز نيز براي نگهداري و ساماندهي كودكان با عنوان مهمانسراي كودك فعاليت مي كنند.
معاون اموراجتماعي سازمان بهزيستي تا كيد كرد: امسال دولت با اختصاص 2 ميليارد تومان اعتبار، توجه ويژه اي به ساماندهي و جمع آوري كودكان خياباني داشته و براساس مصوبه دولت، 11 دستگاه مسئوليت انجام اين كار را برعهده گرفته اند.
وقایع عجیب بهزیستی
یکی از کارهای عجیب وغریب بهزیستی واگذاری مراکز به افراد پولدار(از دید آنها خیر ) میباشد و جالبتر اینکه ممکن است تمام این تغییرات در عرض کمتر از یک هفته رخ دهد! واما تبعات آن:
رییس جدید ممکن است تمام تلاشهای قبلی را نادیده بگیرد. شما ممکن است با یک نفر کار کرده باشید آن فرد در المپیاد ریاضی پایه پنجم دبستان هم قبول بشود و سه سال تمام فعالیت های درسی وی را زیر نظر بگیرید و معدل ۱۷ ای فرد در چهارم دبستان به ۵۶/۱۸ هم برسد و شما برنامه ثبت نام وی در یکی از بهترین مدارس را هم بریزید ولی رییس جدید ملاقات های شما را بی هیچ دلیلی قطع کند و حتی حاظر به ملاقات با شما درباره صحبت راجع به این موضوع هم نباشد!! به نگهبان مرکز هم بسپارد تا شما را داخل مرکز ابدا راه ندهند! و وقتی هم بگویید من ۳ سال با این فرد کار کرده ام و وقت گذاشته ام بگوید: شما مگر پدر و یا مادرش هستید؟!! ودر توصیه ای کاملاجدی بگویند: بهتر است ( به نفعتان است )راجع به این موضوع حساسیت نشان ندهید !!!
از آنجا که تغییرات به سرعت برق روی میدهد و آقای (خانم)پولدار!! می خواهد دستوراتش را به سرعت اجرا نماید شوکی آنی به بچه های مرکز وارد میشود و ممکن است چند تا از آنها که نمیتوانند این تغییرات را به این سرعت و در مدت چند روز بپذیرند تحت فشار وارده از مرکز فرار کنند که خوب البته اتفاق مهمی در بهزیستی محسوب نمیشود!! (چنان که این اتفاق افتاد)
رییس جدید افرادی را که مخالف اهدافش باشند به جاهای دیگر منتقل میکند یا عذرشان را میخواهد! وی حتی گروه هایی که فقط فکر میکند ممکن است با وی کنار نیایند بدون گفتگو با آنها و بررسی اهدافشان از کارشان منع میکند!! (البته خوشبختانه این گروه ها هیچ حقوقی نمیگیرند که وی آن را هم قطع کند!!)
هیچ وقت سعی نکنید رییس جدید را بیابید زیرا هیچ وقت در مرکز نیست!! این را بعد از صدها تماس و دهها بار مراجه (با وجد مسیر طولانی ) میتوانید مشاهده نمایید. شاید این سوال برایتان پیش بیاید که پس وی چگونه مرکز را اداره میکند؟ جواب این است که: وی اصلا به این کار نمیپردازد!! پس آیا منافعی در این مورد وجود دارد؟؟؟
و در نهایت هیچ وقت جلوی چشم بچه های این مرکز به این مرکز وارد نشوید زیرا بچه ها با محاصره شما سراغ معلمهایشان را که از طرف گروه به آنجا میرفتند را از شما میگیرند و شما هرگز نمیتوانید در برابر پرسشهای بی شمار آنها در مورد علل نمامدن آنها به دلیل راه ندادنشان به مرکز توضیحی قانع کننده برای بچه دبستانی بدهید!!!