$('#s1').cycle('fade');
  جستجو

 صفحه نخست  |  راهنمای فروشگاه  |  تماس با ما  |نحوه خرید  |  سبد خرید   |        ثبت شده در سايت ساماندهي كشور

مقالات رایگان دانشجویی > کارآفرینی و خط تولید

Bank Sepah:5892-1010-5735-6012

Email: dociran.pdfiran@gmail.com

09153255543  عالم زاده

 مجموعه مقالات علمي خط توليد و كارآفريني
زندگينامه چند تن از كارآفرينان موفق جهان 16 ص

تاریخ ایجاد 1389/10/26  تعدادمشاهده  8425

 

1- ] Robert Kuokسلطان شكر   [
 
ثروتمندترين مرد كشور مالزي كه در حال حاضر در هنگ كنگ اقامت دارد با سرمايه ايمعادل 5 ميليارد دلار در ليست ثروتمندترين هاي سال 2005 جهان قرار گرفته است. اگرچه قرار گرفتن نام او را در اين ليست بايد به انباشت دارايي هايش نسبت داد اما شهرتاو در كشورهاي مالزي و حتي كشورهاي اطراف تنها به سبب مال و ثروتش نيست. دو ويژگيبارز اين پيرمرد 82 ساله كه از دوران جواني همراه او بوده است سبب برتري او ازديگران در اذهان عمومي شده است. ويژگي اول او نحوه زندگي و تعاملات اجتماعي اش ميباشد. او حتي در اين روزهاي پيري و كهنسالي همچون يك نجيب زاده با رعايت تمامي اصولو نرم هاي اجتماعي در مقابل ديدگان عموم ظاهر مي شود. كساني كه ساليان سال همراه اوبوده اند هرگز لحظه اي را به ياد نمي آورند كه او برخوردي خارج از چارچوب قرار داديخود به نمايش گذاشته باشد.
ويژگي دوم خنده رويي و خوش برخوردي اوست. اين مساله چنان دربين كساني كه با اوآشنايي دارند به وضوح به نظر مي رسد كه آنها به طنز علت شيريني برخورد او را درسروكار داشتنش با شكر و تجارت آن مي دانند. نكته جالب اينجاست كه حتي در هنگام عقدقرار دادهاي مهم تجاري اين خنده رويي و خوش برخوردي بارها و بارها سبب كوتاه آمدنرقبا و طرفين قرار داد شده و پيروزي نهايي او را سبب گشته است. رفتار شيرين او بااطرافيان موجب شده تا مديران جواني كه هم اكنون تحت تعاليم آموزه هاي او مشغولفراگيري فنون تجارت هستند،با فراغ خاطر و بي هيچ دغدغه تمامي رمزو رازهاي موفقيت دركسب و كار را از او جويا شوند و در سمت هاي آتي خود به كار برند.
اما در تمامي اين مدت عليرغم داشتن اين صفات نيكو «kuok» همواره به عنوان مرد شمارهيك امپراطوري اش فرمان مي راند و بر تمامي امور نظارت دارد مبادا كه لحظه اي اهدافشاز ديدگان كارمندانش دور بماند و آنها به بيراهه روند.
 «Robert kuok Hock-Nien» در سال 1923 در «Johor Bahru» مالزي به دنيا آمد. پدرش يكدلال خريد و فروش مسكن بود كه تقريبا سرمايه نسبتا خوبي از اين حرفه به دست آوردهبود .
«Robert»پس از فارغ التحصيلي از دانشكده «Raffles » در سنگاپور به نزد پدر برگشت تاهمراه او به خريد و فروش زمين و مسكن مشغول گردد. د رسال 1949 ، «Robert» شركت خودرا تحت عنوان «kuok brothers Sdn Bhd» به ثبت رساند و اندكي بعد تصميم گرفت شركت راوارد معاملات شكر نمايد. در سال 1957 كه مالزي خود را از چنگال استعمار انگلستان درآورد و به استقلال رسيد«kuok» فرصت را غنيمت شمرد و تجارت خود را در سراسر اين كشورگسترانيد و در فاصله زماني بسيار اندك تقريبا تمام تجارت شكر را از آن خود نمود . در دهه 1970 ، «kuok» كه درصد مهمي از تجارت شكر در سراسر دنيا را از آن خود كردهبود از سوي بازرگانان به لقب « سلطان شكر » خوانده شد و پس از آن به سرعت به سراغتجارت ديگري در كنار شكر رفت تا مبادا از جريان بازار و نوسانات آن به ناگاه متضررنگردد.
صنعت آرد اولين صنعتي بود كه بعد از شكر به سراغش رفت. با نصب بزرگترين آسياب آرددر مالزي به راحتي كنترل اين محصول را در اختيار گرفت و به سرعت روانه بازارهايخارجي شد. چندي بعد به ساخت هتل هاي مختلف در مالزي روي آورد و پس از آن بانكي بناكرد. اوضاع قرار دادهاي تجاري او به شكلي شده بود كه به سبب هوش بالا و همچنينروابط دولتي كه به دست آورده بود، به هر حرفه اي رو مي كرد ، در يك چشم بر هم زدنتبديل به طلا مي شد و سودهاي فراواني به سوي او سرازير مي نمود. ديگر كسي نميتوانست او را تنها سلطان شكر بنامد، حضور او در بازار آرد، نفت و گاز ، هتل سازي ،حمل و نقل و زمين و مسكن نيز تقريبا در نقش يك سلطان تمام عيار بود.
تقريبا فراي از شركت ها و دفاتر و هتل هاي فراواني كه در مالزي دارد، «kuok » دركشورهايي چون تايلند ، چين ، اندونزي ، فيجي و استراليا نيز نقش هاي مهمي در بازاراين محصولات ايفا مي نمايدو در آنها نيز شعبات بزرگ و گسترده اي دارد. نكته پاياني اينكه افزايش سرمايه او از 1/2 ميليارد دلار در سال 1997 به 5 ميليارددلار در سال 2005 نشان از آن دارد كه كهولت سن هيچ تاثير نامطلوبي در روند روبه رشدبازرگاني او نداشته و نخواهد داشت.
 
 
 
2- مایكل فررو  [ كارآفريني از راه صبحانه [ !!
 
خیلی از پدر و مادرها از اینكه فرزندانشان علاقه‌ای به خوردن صبحانه ندارند،گله‌مند هستند و خیلی‌های دیگر نیز اصلاً وقت خوردن صبحانه و درست كردن چای و خریدنان تازه و این قبیل كارها را ندارند. شاید بهتر است بگویم حوصله این كارها راندارند. اما اگر كمی تغییر در خوراك صبحانه به‌وجود آید و به قول معروف برای بچه‌هامیز صبحانه را جذاب‌تر كنیم، مسلماً خواهید دید اشتیاق كودكان به خوردن صبحانهبیشتر می‌شود.
پزشكان مهمترین وعده غذایی روز را صبحانه می‌دانند و حتی افراد چاق را به خوردنصبحان تشویق می‌كنند. اروپاییان كه در صنعت غذاسازی از ما جلوتر هستند دایماً درحال معرفی خوراكی‌های جدید هستند و ما همچنان نان و پنیر و كره را برسر میز صبحانهمی گذاریم. هر چند هیچ ایرادی در نان و پنیر و ... نیست ولی بهتر است برای خوراندنآن به بعضی از فرزندانتان سفره صبحانه را جذاب‌تر كنید. این مشكل نه قفط در بین ماكه در بین غربی‌ها هم مشهود بوده است. به همین خاطر در دهه 1940 یك شركت اروپایی،محصول جدیدی به نام «نوتلا» (Nuttella) به كسانی كه علاقه‌ای به خوردن صبحانهبه‌طور سنتی نداشتند، معرفی كرد. تا به امروز تقریباً سه نسل از اروپاییان با خوردن «نوتلا» بزرگ شده‌اند. «نوتلا» را «پیترو فررو» كه یك كلوچه‌ساز و شیرینی‌پز بود درشركت «فررو» تهیه كرد.
در آن زمان براثر جنگ جهانی دوم، كاكائو كمیاب بود و به همین دلیل «فررو» كاكائو رابا فندق برشته شده، روغن كاكائو و روغن گیاهی مخلوط كرد تا یك خوراكی جدید به صرفهبرای مالیدن روی نان به نام «پاستا جون دوجا» تهیه كند. در فوریه 1946، میلادی 660پوند از این محصول فروخته شد. «فررو» برای اینكه بتواند جوابگوی این همه تقاضاباشد، با كشاورزان محلی صحبت كرد تا بیشتر به تولید فندق بپردازند. در سال 1946 «فررو» محصول «سوپر كرم جون دوجا» را تهیه كرد كه ارزان‌تر بود.
این خوراكی آن قدر مورد استقبال قرار گرفت كه سوپر ماركت‌های ایتالیا سرویس جدیدیرا برای مشتریان خود به نام آغشتن راه انداختند. كودكان ایتالیایی می‌توانستند با یك تكه نان به این سوپر ماركت‌ها بروند. و سراغاین سرویس را بگیرند و سپس خدمه سوپر ماركت با یك چاقو نان بچه‌ها را شكلاتیمی‌كردند. در سال 1964،‌این خوراكی به «نوتلا» تغییر نام داد و بازاریابی برای آن در خارج ازایتالیا آغاز شد. امروزه «نوتلا» پرطرفدارترین غذای خامه مانند در اروپا به شمارمی‌رود.
در آلمان «نوتلا» پرطرفدارترین غذای صبحانه است. در ایتالیا و فرانسه نیز «نوتلا»پس از بازگشت از مدرسه در بین دانش‌آموزان محبوب است. «میچل فررو» متولد 1927 و یكیاز میلیاردرهای جهان اكنون مالك شركت فررو، است.
«میچل فررو» ایتالیایی در سال 2002 شكلات سازی Ferrero SPA، یكی از بزرگترینشكلات‌سازی‌های اروپا را با فروش 4 میلیارددلار در اختیار خود گرفته است. ازمارك‌های معروف این شركت Ferrero Rocher، Nuttella و همچنین Kinder Eggs یا همانتخم‌مرغ شانسی را می‌توان نام برد. تخم‌مرغ شانسی‌های «فررو» در سال 1974 روانهبازار شد. تخم‌مرغ شانسی‌ها شكلاتی هستند و داخل آنها اسباب‌بازی مخصوص كودكان قراردارد كه معمولاً جنبه كلكسیونی برای بچه‌ها دارد و همین باعث می‌شود كه مدام بهخرید آنها علاقه پیدا كنند. هر چند طعم خوشمزه آنها را نیز نباید فراموش كرد. البتهاسباب‌بازی‌های داخل تخم‌مرغ شانسی‌ها به خاطر داشتن قطعات ریز برای كودكان زیر سهسال اصلاً مناسب نیست. اسباب‌بازی موجود در «Kinder Eggs» ساخت یك شركت كوچك درتورین ایتالیا به نام «Produzioni Editoriali Aprile» است كه موسس آن دو برادرهستند. در آمریكا فروش «Kinder Eggs» در صورتی كه داخل آن اسباب‌بازی باشد از سویدولت آمریكا به خاطر مسایل ایمنی ممنوع شده است. درعوض در این تخم‌مرغ‌های شكلاتی،شكلات قرار دارد. خیلی از بزرگسالان اروپایی نیز به جمع‌آوری اسباب‌بازی داخلتخم‌مرغ‌ها علاقه دارند و حتی بازاری نیز برای آن تهیه شده است. مخصوصاً در آلمانچنین بازاری طرفداران زیادی دارد.
«نوتلا» 15 درصد چربی، 9 درصد آهن و 4 درصد كلسیم دارد.
 
 
 
3- [Carlos Ghosn ] مدیر کمپانی نیسان ژاپن و رنوی فرانسه
 
 «carlos Ghosn» از جمله معدود مغزهای متفکری است که با قدرت اندیشه بالای خودتوانسته در یک زمان هدایت دو کمپانی بزرگ را برعهده گیرد و در هر دو به عنوان یکپدیده باور نکردنی ظاهر شود. مدیریت کمپانی «Nissan Motor» ژاپن، «Renault S.A» فرانسه و همچنین عضویت در هیات مدیره امپراطوری «Sony» و شرکت «Alcoa»، تمامی اینهاشرایطی است که برای هر فرد ممکن است با تمام توان و تجربه و دانشی که داشته باشدمحال وباور نکردنی باشد. نکته جالب اینجاست که«Ghosn» علاوه بر اینها در کشور ژاپنبه عنوان یک فرد موثر و دست اندر کار حرفه ای در لوازم خانگی نیز شهرت دارد!
«carlos Ghosn» نمونه کامل مدیری است که با آشنایی کامل از فرهنگ های مختلف،بازارهای چند ملیتی را شناسایی کرده و با استفاده از خردو دانش بالای خود نبض هر یکاز این بازارها را در اختیار خود گرفته است. مدیری که خود متولد آمریکای جنوبی است،کار رسمی خود را در اروپا آغاز کرده و اوج شهرتش را در آسیا تجربه نموده و حال هرهفته بین سه قاره آسیا، اروپا و آمریکا در حال سفر است تا مبادا از تجربیات دیگرانعقب بماند.
دادن جانی دوباره به کمپانی تقریبا ور شکسته «نیسان» که حال به عنوان کمپانی شمارهدو خودرو سازی ژاپن مجددا به عرصه رقابت بازگشته است، سبب شد تا نام «Ghosn» بهعنوان یک اسطوره در اذهان مردم ژاپن باقی بماند. هنگامی که او در سال 1999 سکانهدایت این کمپانی را در دست گرفت، به همه هواداران این شرکت قول داد که در عرض دوسال مجددا آن را به روزهای پرشکوه اولیه اش بازگرداند و اگر موفق به انجام دادن اینکار نگردد، بلافاصله پس از این مدت از سمت خود استعفا خواهد کرد و همگان دیدند کهبعد از مدت دو سال نه تنها نیازی به استعفای او نبود بلکه برای موفقیت او جشن هایبزرگی برپا گردید.
اینکه ملیت او واقعا کجایی است مساله ای نیست که به راحتی بتوان به آن پرداخت «carlos Ghosn» در نهم مارس 1954 در برزیل متولد شد.پدر و مادرش اصلیتی لبنانیداشتند و او نیز با شناسنامه فرانسوی(!) در بیروت بزرگ شد. در سال 1974 از دانشگاهپلی تکنیک پاریس فارغ التحصیل شد و در سال 1978 از یکی دیگر از دانشگاه های این شهرمدرک مهندسی گرفت و بلافاصله در یک کمپانی فرانسوی ساخت لاستیک با نام «Michelin» مشغول به کار شد و در سال 1981 به سمت مدیریت یکی از شعبه های شرکت در پاریس درآمد.
هوش سرشار او در کار عبور از پله های ترقی را بسیار آسان گردانیده بود. به سببتوانایی ها و نظریات فوق العاده اش به سرعت مورد توجه مدیران «Michelin» قرار گرفتو در فاصله سالهای 1984 و 1985 به عنوان مسئول بخش تحقیق و توسعه کمپانی به خدمتگرفته شد. پس از آن در سال 1986 به عنوان مسئول هماهنگی شعبات کمپانی در آمریکایجنوبی به زادگاهش بازگشت و در برزیل مشغول به کارشد. برای مدت چهار سال در آنجاماند وبازار «Michelin» را در آمریکای جنوبی قوت بخشید و بر همین اساس مدیران شرکتتصمیم گرفتند تا در اختیار گرفتن بازار آمریکای شمالی «Ghosn» را به آنجا بفرستند. دیگر برای آنها نام«Ghosn» همانند نام سردار لشکری می آمد که او را به هر ماموریتیمی فرستادند، از پیروزی و کشور گشایی او مطمئن بودند. هر زمان خطری برای بازار یکمنطقه احساس می شد، فورا «Ghosn» در جلسات مطرح می گردید و بلافاصله از توان اوبرای رهایی استفاده می کردند. اینگونه بود که در سال 1990 ، «carlos Ghosn» بهعنوان مسئول نمایندگی های کمپانی «Michelin» وارد آمریکای شمالی شد و فعالیت خود راآغاز نمود. ورود او به این منطقه به منزله نوسازی ساختار تمامی شعبات حاضر در آنجابود. با یک خانه تکانی گسترده در اوایل دهه 1990 چنان قدرتی به حضور کمپانی درمنطقه بخشید که مدیران آن تصمیم به خرید کمپانی لاستیک سازی «Uniroyal Goodrich» گرفتند و از این وضعیت به مراتب خرسند به نظر می رسیدند.
با پیچیدن آوازه شهرت و توانایی مهندس «Ghosn» در سراسر جهان و میان کمپانی هایبزرگ و صنعتی هر یک در تلاش برای بکارگیری او برآمدند و پیشنهاداتی را مطرح مینمودند. از میان تمامی تقاضاها از شرکت های دور و نزدیک، «Ghosn» به پیشنهاد کمپانیرنوی فرانسه را پذیرفت و در اکتبر سال 96 با این کمپانی وارد قرار داد شد. دردسامبر آن سال«Ghosn» با سمت مدیریت این کمپانی در «Mercosur» مشغول به کارشد. دراین سمت او مسئولیت بخش های مهندسی، توسعه، ساخت، تحقیقات پیشرفته، عملیات قدرت وهمچنین خرید محصولات در این منطقه رابر عهده داشت.
با ورود او به بازار خودروکم کم استعدادهای ویژه او در این صنعت نمایان گشت، سیاست های اقتصادی او چنان موردرضایت مدیران کمپانی در آمده بود که از او در جلسات مختلف به عنوان یک سیاستمدارحرفه ای نام می بردند، در مدت زمان اندکی با کاهش هزینه های اضافی و همچنین تعطیلکردن تعدادی از شعبات کم سوده این شرکت در مکانهای مختلف، سبب کسب سود ده فراوانبرای کمپانی گردید و از آن پس او را «le Cost Killer»- قیمت شکن- می نامیدند.
دراواخر دهه 1990 کمپانی نیسان ژاپن به پایان عمر خودش نزدیک شده بود. سهامداراناین شرکت اقدام به فروش سهام خود کرده بودند و هر یک قصد فرار از این وضعیت بحرانیو خطرناک را داشتند. در همین زمان شرکت «رنو» با خرید 37 درصد از سهام این کمپانیبه نجات آن برخاسته بود. در مارس 1999 کمپانی فرانسوی «رنو» رسما این میزان سهام راخریداری کرد و اعلام کرد که قصد دارد جلوی ورشکستگی کامل نیسان را بگیرد. مدیراناین کمپانی بسیار آسوده و با زبانی بسیار ساده سخن از رهایی نیسان از خطر سقوط میدادند و با اعتماد به نفسی بالا اعلام می کردند که کمپانی آنها توان انجام اینعملیات نجات را دارد. البته آنها حق داشتند، چرا که از نیروی متخصصی بهره می جستندکه همواره در لحظات بحرانی، نجات بخش خواهدبود و در کارنامه خود پیروزی ارزنده ایرا ثبت نموده است.
در ژوئن سال 1999 «carlos Ghosn» برای نوسازی و نجات نیسان به ژاپن فرستاده شد. پساز یکسال تحقیق و بررسی در ژاپن، در ژوئن 2000 او رسما مدیریت کمپانی را بر عهدهگرفت و متعهد شد که در عرض دو سال مجددا نیسان را به همان توانمندی باز خواهدگرداند. برای بسیاری این صحبت تنها یک بلوف و یا یک شعار تلقی می شد اما آنان که «Ghons» را می شناختند به خوبی به تحقق این مساله واقف بودند.
مشابه عملکردش در «رنو » این بار نیز او اقدام به حذف هزینه های اضافی نمود، تعطیلیبسیاری از شعبات راکد، کاهش بسیاری از هزینه های داخلی و خرج و مخارج رسمی کمپانی،او را قادر ساخت تا با مدیریت جدی و توانمند خود، در آغاز هزاره سوم روزنه امید رانمایان سازد. در عرض مدت زمان کوتاهی «Ghons» به مشهورترین چهره در ژاپن تبدیل شد،آنها که سن و سال بیشتری داشتند او را با افسانه های کهن ژاپنی مقایسه می کردند وتوانایی او را خارج از توانایی انسان معمولی می دانستند، در اکتبر سال 2001 اواقدام به چاپ کتاب زندگی نامه اش نمود و در اولین ماه فروشش توانست 150 هزار نسخهاز آن را به فروش رساند که به فروش ترین کتاب آسیا شهرت یافت.
در سال 2002 ، «Ghons» به عنوان معاون کمپانی بزرگ «رنو- نیسان» و همچنین عضو هیاتمدیره «رنو» نیز درآمد و سرانجام اینکه در آوریل امسال (2005 ) او به سمت مدیرکمپانی «رنو» منصوب شد. بر اساس نظر سنجی های انجام شده در جراید تخصصی اتومبیل درسراسر دنیا،«carlos Ghosn» به عنوان با نفوذترین فرد در صنعت خودروی دنیا در سال 2005 شناخته شده است.
 
 
 
4- ] Li ka - Shing بزرگترین و ثروتمندترین کار آفرین چین و هنگ كنگ[
امروزه در چین کمتر کسی است که نام میلیاردر معروف «Lika-shing» را نشنیدهباشد،مردی که با توانایی و اراده فولادینش در چند دهه اخیر توانسته است شرکت هایبزرگی را در هنگ کنگ پایه ریزی نمایدو شعبات آنها را به کشورهای آمریکایی و اروپاییانتقال دهد. این مدیر موفق اخیرا بر اساس رده بندی مجله«Forbes» با سرمایه ای معادل 13 میلیارد دلار به عنوان ثروتمندترین فرد در چین و هنگ کنگ شناخته شده است.
در سال 1928 «Li ka-shing» در «chaozhou» کشور چین به دنیا آمد. خانواده او علاقهفراوانی به علم و دانش داشتند و از همین رو تمام فرزندان را از همان سنین کودکی بهفراگیری علوم مختلف تشویق می کردند. در سال 1940 هنگامی که او 12 ساله بود، پدرشتصمیم گرفت تا محل زندگی خانواده را به هنگ کنگ منتقل سازد. اگر چه با مهاجرتخانواده به هنگ کنگ آنها از صدمات جنگ و درگیری آن سال ها رهایی یافتند، اما اندکیبعد، پدر در بستر بیماری افتاد و سرانجام در سا 1943 جان سپرد. با مرگ پدر،«Li ka-shing» که فرزند ارشد خانواده بود ناچار به ترک تحصیل و یافتن شغلی مناسب جهتگرداندن اوضاع مالی خانواده و خواهر و برادر کو چکش شد. پسر 15 ساله ابتدا به یککارخانه بند ساعت سازی رفت و مشغول به کار شد. چندی بعد در یک فروشگاه لوازمپلاستیکی به عنوان فروشنده به کار مشغول شد. اندکی بعد به سبب کار فراوان و لیاقت وذکاوتی که از خود به نمایش گذارده بود، به عنوان مسئول فروش فروشگاه و پس از آن نیزمدیریت اصلی فروشگاه را بر عهده گرفت. در سال 1950 با سرمایه نسبتا قابل قبولی کهخود پس انداز کرده بود یک کارگاه ساخت لوازم پلاستیکی برای خودش دست و پا کرد و نامآن را «cheung kong» گذاشت. دیری نپایید که کارگاه کوچک «cheung kong» به یک کمپانیبزرگ ساخت اسباب بازی و گل های پلاستیکی تبدیل شد.
در سن 30 سالگی نیز در کنار کمپانی و کارخانه، اقدام به خرید زمین و املاک در هنگکنگ نمود بطوریکه در عرض مدت کوتاهی پس از دولت حاکم بر هنگ کنگ، او بزرگترین زمیندار این منطقه شناخته شد. دیگر تقریبا همه مردم با نام او به عنوان یک سرمایه داربزرگ آشنا شده بودند. کسی که از سن 15 سالگی با کار گری دریک کارخانه به عرصه تجارتقدم گذارده بود و حال با در اختیار داشتن چهار کمپانی بزرگ و نامدار «cheung kong» ،«Hutchison Whampoa» ،«cheung Kong infrastructure» و«Hong kong Electric Holdings» به عنوان ثروتمندترین کار آفرین چین و هنگ کنگ لقب گرفته بود.
کمپانی های او هم اکنون در بیش از 24 کشور دنیا چون ایالات متحده، کانادا،انگلستان، آلمان و فرانسه شعبه دارند و بازار کالاهای این کمپانی ها بیش از 450میلیارد دلار برآورده شده است. البته فعالیت «li ka-shing» در کشورهای دیگر تنها بهاین موضوع ختم نمی شود، انواع هتل، ترمینال های مسافری، کارخانجات کوچک محصولاتمتنوع، کمپانی های ارتباطی، کمپانی های حمل و نقل و انرژی همه و همه در کنارمستقلات او در کشورهای مختلف از جمله دارایی های او محسوب می شوند.
اما راز موفقیت او در چیست؟ اولین مساله ای که در چشم آشنایان و دوستان او جلوه گرمی شود، اعتماد به نفس فوق العاده اوست. او با اعتماد به نفسی بی نظیر توانست ازکارگری و فروشندگی به چنین مقامی دست یابد. مورد دوم، سخت کوشی اوست. هیچکس درمقابل او جرات ابراز خستگی ندارد چرا که او حتی در همین سنین کهولت از همه بیشترفعالیت می کند. مورد سوم را می توان عشق و علاقه فراوان او به تحصیل علوم مختلف ونوین دانست. اگر چه او در دوران نوجوانی موفق به ادامه تحصیل نشد اما این امر هرگزسبب نشد که او از مطالعه کتب مختلف دورماند. او از همان دوران و تا به اکنون که بهسنین کهنسالی رسیده است. هر شب بدون استثنا پیش از خواب چند صفحه مطالعه می کند ونزدیکان او هرگز شبی را به یاد ندارند که بدون کتاب به تختش برود. اما عامل چهارمرا که می توان مهم ترین علت تمایز او از دیگر کار آفرینان و مدیران صنعتی در اینپهنه سخت رقابت دانست، خلاقیت و نوآوری اوست در تمامی قلمروی صنعتی اش و برای تمامیمحصولاتش، در برهه های زمانی مشخص با بکار گیری خلاقیت ذاتی اش نوعی نوآوری پدید میآورد که اگر چه اندک اما فاصله او را از رقیبانش بیشتر می سازد. «li ka-shnig» دراین زمینه شهرت عجیبی بدست آورده است. به گونه ای که دیگر برای همگان- چه مصرفکننده، چه مدیران کارخانه هایش و چه رقبای تجاری اش- به مساله ای عادی تبدیل شده کهحتی اگر محصول با فروشی بسیار عالی همراه باشد،باز هم او با رسیدن موعد مورد نظر،به گونه ای شکل، کیفیت و یا کمیت آن را تغییر می دهد تا بازار و مصرف کنندگان به یکشکل خاص عادت نکنندو اینگونه رقبا از تولید مشابه به سود کلان دست نیابند.
اینها همه از مواردی است که سبب شده «Li ka-shing » در چین و هنگ کنگ به عنوانمقتدر ترین مدیر و سرمایه دارترین کارآفرین شناخته شود.
 
 
5- پي ير اميديار [سرگذشت سايت[ eBay
داستان eBay (يكي از پيشروترين شركت‌هاي ايالات متحده آمريكا كه در زمينه تجارتالكترونيك فعاليت مي‌كند) از يك كلكسيون عروسك‌هاي پلاستيكي داراي شيريني Pez آغاز شد.
يك مهندس جوان برنامه‌نويس ايراني بنام "پي ير اميديار" OMIDYAR (PIERRE) يك شبدر سال ۱۹۹۵با دوست خود كه عاشق جمع‌آوري Pezبود، مشغول شام خوردن بودند كهدوستش از اينكه شريكي براي ايجاد يك كلكسيون Pezدر سانفراسيسكو ندارد، شروع بهگله كرد.
در آن هنگام اميديار به او پيشنهاد كرد كه از اينترنت براي پيدا كردن يك شريك تجارياستفاده كند و براي كمك به دوست خود يك قسمت از وب سايت كوچكش را به اين امر اختصاصداد و نام آن راAuction Web نهاد.
برنامه‌اي كه او بر روي وب سايت شخصي خود ايجاد كرده بود، به كاربران امكان ليستكردن وسايل مختلف خود از جمله كلكسيون Pez دوست خود را مي‌داد. در مدت كوتاهي تعداد زيادي فروشنده و خريدار براي اقلام ليست شده برروي سايت پيداشدند. رفته رفته تعداد كاربران اين سايت زياد شد و معاملات زيادي از طريق آن صورت گرفت. مهندس جوان تصميم گرفت كه يك سايت جداگانه براي اين امر ايجاد كند و نام آن را eBay نهاد. اميديار با گرفتن مبلغي بين ۲۵سنت تا دو دلار به فروشندگان اجازه مي‌داد كه اجناسخود را براي شركت در حراج روي سايت eBay معرفي كنند. همچنين درصدي از خريد و فروش‌هايي كه انجام مي‌شد به او مي‌رسيد و به اين ترتيب eBay اين امكان را فراهم كرد كه فروشندگان و خريداران با هم به راحتي و از راهدور به خريد و فروش بپردازند.
پير اميديار در سال ۱۹۶۷در شهر پاريس بدنيا آمد و وقتي كه كودك بود به همراهخانواده به ايالت مريلند مهاجرت كرد. او اولين برنامه كامپيوتري خود را در سن ۱۴ سالگي براي كتابخانه مدرسه‌اي كه درآن مشغول تحصيل بود، نوشت. او در سال ۱۹۸۸ از دانشگاه Tufts Universityدر رشته كامپيوتر فارغ التحصيل شد ودر يك شركت بعنوان برنامه‌نويس سيستم‌هاي Macintosh مشغول بكار شد. سپس در يك شركت وابسته به Apple بنام Clarisمشغول بكار شد.
در سال ۱۹۹۱ در تاسيس يك شركت نرم‌افزاري به نام Ink Development Corp  همكاريكرد و اين شركت سپس به eShop تغيير نام داد. eShop در سال ۱۹۹۶توسط شركت Microsoft خريداري شد. اميديار سپس به شركت General Magic كه توسط Apple حمايت مي‌شد، پيوست.
پس از ۹ ماه كه نخستين حراج در سايت eBay انجام شد، او شغل خود در General Magic را رها كرد تا تمام وقت خود را صرف سايت خود eBay كند. در سال ۱۹۹۸ او تصميم گرفت از Meg Whitman كه فارغ‌التحصيل رشته بازرگاني بود،براي رونق دادن به eBayياري بگيرد. پس از مدتي eBay شعبه‌هايي در آلمان، ژاپن، كانادا و استراليا ايجاد كرد و روز بهروز رونق بيشتري يافت.
در پايان سال ۱۹۹۸ كاربران اين سايت به ۲۱ ميليون نفر رسيدند كه درآمدي بيش از۷۵۰ميليون دلار را براي eBay به ارمغان آوردند. رفته رفته اين جوان ايراني زاده خلاق بيشتر و بيشتر در كار خود موفقيت كسب كردبطوريكه امروزه در فهرست پولدارترين افراد آمريكايي قرار دارد. پي ير اميديار در سال ۱۹۹۹با همان دوست خود كه عاشق كلكسيون Pez بود، ازدواجكرد.
 
 
 
6- دكتر جان پمبرتن [داستان شهرت و موفقيت كوكاكولا[
ابتدا كوكاكولا به عنوان يك شربت تقويتي مصرف داشت و امروز يك نوشابه به نشاط انگيزبه شمار مي‌آيد. در سال 1925 كوكاكولا فروش ميليوني‌اش را آغاز كرد و در سال 1940در 40 كشور عرضه شد. مارك Sprite اين نوشابه در سال 1961 وارد بازار شد و در سال 1982 كوكاكولاي رژيمي، بر تنوع محصولات اين شركت افزود. در ماه مه 1886، كوكاكولابراي اولين بار توسط دكتر جان پمبرتن (John Pem-berton) داروسازي اهل آتالانتا (جورجيا) تهيه شد.
جان پمبرتن مواد اوليه كوكاكولا را در يك كتري برنجي در حياط پشتي خانه‌اش تركيبكرد. فرانك رابينسون، كتابدار جان پمبرتن، براي محصول كارفرماي خود، نام كوكاكولارا برگزيد، وي علاوه بر آگاهي از علم كتابداري، خطاط خوبي بود و نام كوكاكولا را بهگونه‌اي خطاطي كرد كه هنوز هم به عنوان آرم اين شركت مورد استفاده است.
نوشابه كوكاكولا براي اولين بار در داروخانه ژاكوب (Jacob) در آتالانتا در 8 مه 1886 عرضه شد. در آن ايام حدود 9 عدد از اين نوشيدني روزانه به فروش مي‌رفت و مجموعفروش آن سال كوكاكولا فقط حدود 50 دلار بود، نكته خنده‌دار اين است كه در كل ايننوشيدني براي توليدكننده‌اش بيش از 70 دلار هزينه در برداشت؛ يعني سال اول، برايجان پمبرتن سال ضرر بود.
در سال‌هاي اول، كوكا بيشتر مصرف دارويي داشت و به عنوان يك نوشابه تقويتي مصرفمي‌شد چرا كه علاوه بر شربت دانه كولا كه سرشار از كافئين بود، حاوي عصاره كوكائيننيز بود. به تدريج كوكاكولا جايش را در ميان نوشابه‌ها باز كرد و به يكي ازمعروف‌ترين نوشيدني‌هاي آمريكا تبديل شد.
حضور آسا گرييگزكاندلر (Asa grigscandler) داروسازي ديگر از آنتالانتا، در شركتكوكا، و همكاريش با پمبرتن توليد اين نوشابه را در سال‌هاي 1890 تا 1900 تا بيش از 4000 درصد افزايش يافت. تبليغات عامل مهمي در موفقيت پمبرتن و كاندلر بود. تا پايانسده مورد نظر كوكاكولا طرفداران بسياري در آمريكا و كانادا به دست آورد. حدودا درهمان زمان بود كه شركت كوكاكولا نسبت به فروش شربت دانه‌هاي خود به شركت‌هاي مستقلو زنجيره‌اي (كه جواز فروش اين محصول را داشتند) مبادرت كرد حتي امروز صنعت نوشابهسازي آمريكا همين روش را دنبال مي‌كند.
تا دهه 60، نوشيدني‌هاي گازدار، چه در شهرهاي بزرگ و چه در شهرهاي كوچك درداروخانه‌ها و در بستني فروشي‌ها عرضه مي‌شدند. ولي به دليل پاتوق افراد مختلف شدناين اماكن داروخانه‌ها از فروش اين محصولات سرباز زدند در نتيجه اين نوشابه سر ازرستوران‌ها و ساندويچ‌فروشي‌ها درآورد. 23 آوريل سال 1985، فرمول كولاي جديد برملاشد و شركت مذكور را با مشكل مواجه كرد. با اين وجود در حال حاضر، مصرف روزانه كوكادر جهان بالغ بر 7 ميليارد دلار مي‌شود.
 
 
 
7-  Kenneth Cole[كارآفرين صنعت پوشاك[
در دنياي امروز كه پر شده از اسم‌ها و مارك‌هاي مختلف، بسياري از ما از وسايلياستفاده مي‌كنيم كه كوچك‌ترين اطلاعي راجع به سازنده آن و يا طراح اصلي آن نداريم. يكي از اين موارد كه فوق‌العاده در تمامي كشورهاي كوچك و بزرگ يافت مي‌شود، نام‌هايمتفاوت كفش و پوشاك است كه هر روز نامي جديد راهي بازار مي‌گردد و مصرف‌كنندگانبدون توجه به نام آن تنها براساس كيفيت و قيمت آن را خريداري مي‌نمايند.
احتمالا كساني كه با نام و مارك‌هاي خارجي آشنايي دارند، نام « Kenneth Cole» راشنيده‌اند، اما نمي‌دانند كه اين نام از كجا آمده است، متعلق به يك فرد است و ياتنها يك مارك ساختگي است؟! بسياري از كفش‌هاي زنانه، لباس‌هاي مردانه و زنانه و حتيطلا و جواهرات امروزي با مارك« Kenneth Cole» راهي بازار مي‌شوند، اما اين « Kenneth Cole» كيست؟
در اواخر دهه 1950 در نيويورك در يك خانواده متوسط به دنيا آمد. پدرش «Charlie Cole» توليدكننده نوعي كفش زنانه بود كه با توجه به تغييراتي كه در مدل‌هاي كفش بهوجود مي‌آورد، هربار از استقبال بسيار خوبي بهره‌مند مي‌شد. اين امر سبب شده بود كههميشه اعضاي خانواده در كنار هم پيرامون مدل‌هاي جديد و نحوه طراحي كفش با يكديگربه گفتگو بپردازند و بدين ترتيب جو خاصي در خانه پديد آمده بود؛ اما عليرغم تمامياين صحبت‌ها، « Kenneth » علاقه‌اي به طراحي از خود نشان نمي‌داد و ترجيح مي‌داد كهجهت ادامه تحصيل وارد دانشگاه شود. از همين‌رو تصميم خود را مطرح كرد و قرار شد ازسال جديد او به دانشگاه برود و در رشته حقوق مشغول به تحصيل شود. پدر نيز با اينتصميم او موافقت كرد و قرار بر اين شد تا در فصل تابستان پيش از شروع كلاس‌ها « Kenneth » در مغازه پدر مشغول به كار شود تا بتواند مخارج اوليه تحصيل خود راپرداخت نمايد.
با شروع كار نزد پدر، « Kenneth » دريافت كه چندان هم نسبت به اين شغل بي‌علاقهنيست و اندكي بعد چنان دلبستگي به آن پيدا كرد كه يكباره تصميم خود را مبني برادامه تحصيل فراموش نمود. در پايان تابستان او تصميم گرفت كه در نيويورك نزدخانواده‌اش بماند و در همين حرفه مشغول به كار شود.
در سال 1982 زماني كه تمامفوت و فن لازم در اين حرفه را آموخت، تصميم گرفت كه براي خود به طور مستقل كار كندو از اين رو شركتي تحت عنوان «Kenneth Cole» بنا كرد تا در زمينه طراحي كفش و مدهايجديد آن به كار بپردازد. در ابتداي امر اروپا و بازارهاي كفش آن را نشانه گرفت، امااز آنجا كه هيچ‌كس با نام او آشنايي نداشت، كار با سرعت بسيار اندكي جلو مي‌رفت تااين‌كه در اولين نمايشگاهش در هتل هيلتون «Manhathan» توانست با درخششفوق‌العاده‌اش سري در ميان سرها درآورد. روند كار اينگونه بود كه جهت اجاره هريك ازغرفه‌ها در اين نمايشگاه مي‌بايست پول كلاني هزينه مي‌شد و از آنجا كه « Kenneth » چنين توانايي را در خود نمي‌ديد تصميم گرفت كاري متفاوت از ديگران انجام دهد. او بازيركي هرچه تمام‌تر نام شركتش را به «Production Kenneth Cole» تغيير داد و اينگونهادعا كرد كه يك كمپاني توليد فيلم دارد و قصد دارد فيلمي بسازد تحت عنوان «تولد يكشركت توليدي كفش» و آن را در نمايشگاه به نمايش درآورد. مسئولين نمايشگاه به راحتيبا طرح او موافقت كردند و « Kenneth » توانست در طي مدت دو روز و نيم با نمايش فيلمدر هتل هيلتون، چهار هزار كفش خود را به فروش برساند و اينگونه بود كه تجارت اوآغاز شد.
در سال 1985 با استفاده از اين ترفند،‌ با يك تير دو نشانه زد. در اين سال او بهتبليغات جهت لزوم آگاهي مردم از بيماري ايدز پرداخت و يك فيلم تبليغاتي جهت هشداردر مورد اين معضل ساخت. اگرچه افراد حاضر در اين فيلم همه با پاي برهنه حركتمي‌كردند و هيچيك كفشي برپا نداشت، اما بسيار موفقيت‌آميز بود چرا كه هم خود را درجرگه مبارزان ايدز معرفي كرده بود و هم نام و مارك خود را بيش از پيش مشهور ساختهبود.
اين روند او همچنان ادامه داشت. در مرحله بعد به ديگر معضلات اجتماعي همچون روابطنامشروع خطرناك و همچنين مساله بي‌خانمان‌ها روي آورد و در مورد اين مسائل فيلم‌هايتبليغاتي تهيه كود. حال او ديگر علاوه بر يك توليدكننده و طراح، به نام يك انسانبشردوست نيز شناخته شده بود. در موارد متعدد و در مناسبت‌هاي گوناگون مقداري از سودفروش خود را به موسسات گوناگون كه به معضلات اجتماعي مي‌پرداختند، مي‌بخشيد و آن‌هارا در اين راه ياري مي‌نمود.
در سال 1986، « Kenneth » با «Mario Cuomo» دختر فرماندار سابق نيويورك ازدواج كردو از اين طريق وارد عرصه سياست شد. پيشرفت او در اين عرصه نيز همچون تجارت با زيركيهمراه بود و توانست به سرعت با خانواده «كلينتون» و «كندي» رابطه دوستانه نزديكيبرقرار كند؛ تا جايي كه «بيل كلينتون» او را يكي از هم‌بازي‌هاي گلف خود مي‌داند وروزهاي تعطيلش را با او مي‌گذراند.
در سال 1988 « Kenneth » دامنه فعاليت‌ تجاري خود را گسترش داد و وارد بازارعينك‌هاي آفتابي شد. در سال 1994 نيز با ورود كامل او به عرصه پوشاك مردانه و زنانهو طراحي انواع لباس‌هاي مختلف چنان شهرتي از آن خود كرد كه بعدها هيچ‌كس از ورودمارك، « Kenneth Cole» به بازار كيف و ساعت متعجب نشد.
در حال حاضر با داشتن بيش از 80 شعبه و 4500 مغازه كه اجناس او را به فروشمي‌رسانند، « Kenneth Cole» امپراطور قلمرويي است كه تنها در سال 2004 درآمدي معادل 515 ميليون دلار داشته است. او همچنين قصد دارد كه با استفاده از نام و شهرتش واردعرصه سياست نيز شود و در اين زمينه به فعاليت‌هاي جدي‌تري بپردازد.
 


Label
نظرات در مورد:زندگينامه چند تن از كارآفرينان موفق جهان 16 ص

نام شما:
نظر شما:
افزودن نظر



ورود به سايت | ثبت نام كاربر


صفحه نخست | تماس با ما
تمامی حقوق این سایت سایت متعلق به سایت DocIran.COM می باشد
طراحی شده توسط فراتک