موضوع :تفسير سورة شوري « 20 نكته سورة شوري »
نكته 1
( آيه 4 ) - « له ما في السموات و ما في الارض و هو العلي العغظيم » آنچه در آسمان و آنچه در زمين است از آن اوست و او بلند مرتبه و بزرگ است . مالكيت او نسبت به آنچه در آسمان و زمين است ايجاب ميكند كه از مخلوقات خود و سرنوشت آنها بيگانه نباشند و نيازهاي آنها را از طريق وحي بر آنها نازل كند .
نكتة 2
( آيه 5 ) – در اين آيه ميافزايد : « نزديك است آسمانها « به خاطر نسبتهاي نارواي مشركان » از بالا متلاشي شوند » ( تكاد السموات يتفطرن من فوقهن ) سپس در دنبالة آيه ميافزايد : « و فرشتگان پيوسته تسبيح و حمد پروردگارشان را به جا مياورند و براي كساني كه در زمين هستند استغفار ميكنند و الملائكه يسبحون بحمد ربهم و يستغفرون لمن في الارض رابطة اين جمله با جملة قبل چنين است كه فرشتگان عامل اين وحي بزرگ آسماني پيوسته حمد و تسبيح خدا به جا مياورند و او را به كمالي ميستايند و از هر نقصي منزه ميشمرند و چون در محتواي اين وحي بزرگ يك سلسله تكاليف و وظايف الهي است و احياناً ممكن است براي مؤمنان لغزشهايي پيش آيد ميگويد آنها به ياري مؤمنان ميشتابند و براي لغزشهاي آنها از خدا طلب آمرزش ميكنند و در پايان اين آيه به دو وصف ديگر از اوصاف پروردگار كه آن هم در زمينة غفران و رحمت است و تناسب نزديكي با مسأله وحي و محتواي آن در مورد وظائف مؤمنان دارد اشاره كرده ميفرمايد :« آگاه باشيد خداوند آمرزنده و مهربان است و به اين ترتيب مجموعة كاملي از اسماي حسنهاي خداوند را در رابطه با مسأله وحي بيان ميكند و در ضمن اشارة لطيفي است بر اجابت دعاي فرشتگان در مورد استغفار براي مؤمنان .
نكتة 3
( آيه 6 ) – به تناسب اشاره اي كه در آيات گذشته به مسأله شرك شده در اين آيه به نتيجة كار مشركان و انتهاي مسيرشان پرداخته ميگويد كساني كه غير خدا را ولي خود برگزيند خداوند حساب همة اعمال انها را نگه ميدارد و از نياتشان آگاه است تا به موقع حساب آنها را برسد و كيفر لازم را به آنها بدهد و سپس روي سخن را به پيامبر كرده ميگويد تو مأمور نيستي كه آنها را مجبور به قبول حق كني
« و ما انت عليهم بوكيل » وظيفة تو تنها ابلاغ رسالت و رسانيدن پيام خدا به همة بندگان است .
نكتة 4
( آيه 7 ) قيامياز « ام القري » بار ديگر به مساله وحي باز ميگردد و اگر در آيات قبل از اصل مهميسخن در ميان بود در اينجا سخن از هدف نهايي وحي است و بيانگر تقسيم مردم به دو گروه بود.
نكتة 5
( آيه 8 ) به مساله مهم ديگري مي پردازد و توصيف گروهي را كه اهل بهشت و سعادتمند در برابر گروهي كه به دوزخ فرستاده ميشوند با اين عبارت بيان ميكند « ولي خداوند هر كه بخواهد در رحمت خود وارد ميكند و براي ظالمان ولي و ياوري نيست
. ولكن يدخل من يشاء رحمته و الظالمون مالهم من ولي و لا نصير.
نكتة 6
( آيه 9 ) ولي مطلق خداست :نخست در لباس تعجب و انكار ميفرمايد :آيا آنها غير خدا را ولي خود قرار دادند ؟
« ام اتخذوا من دونه اولياء » با اين كه ولي تنها خداست « فاالله هو الولي » سپس به دليل ديگري پرداخته ميگويد :اوست كه مردگان را حيات مي بخشد « و هو يحي الموتي » و چون معاد و رستاخيز به دست اوست و بزرگترين نگراني انسان چگونگي زندگي او بعد از مرگ است بنابراين بايد دست به دامن والاي او زد و نه غير او . سپس به ذكر دليل سومي پرداخته ميگويد و اوست كه به هر چيز تواناست اشاره به اين كه شرط اصلي « ولي » دارا بودن قدرت است و قادر حقيقي اوست .
نكته 7
( آيه 10 ) يكي از شؤون ولايت آن است كه ميتواند به اختلافات كساني كه تحت ولايت او هستند با داوري صحيحش پايان دهد . كه در آيه 10 به اين نكته اشاره ميكند .
نكته 8
( آيه 11 ) اين آيه ميتوان دليل پنجمي بر ولايت مطلقة پروردگار باشد يا دليلي بر مقام ربوبيت و شايستگي او براي توكل و انا به سپس به توصيف ديگري از افعال او پرداخته ميگويد و از جنس شما همسراني براي شما قرار داد و جفتهايي از چهار پايان آفريد ، و شما را به اين وسيله ( بوسيلة همسران ) زياد ميكند .« جعل لكم من انفسكم ازواجاً و من الانعام ازواجاً يذروكم فيه ».
وجود همسران از يك سو ماية آرامش روح و جان انسان هستند و از سوي ديگر ماية بقاء نسل و تكثير مثل و تداوم وجود او .
نكته 9
(آيه 12 ) – در اين آيه سخن از قسمت ديگر از صفات فعل و ذات پروردگار است كه هر كدام مسأله ولايت و ربوبيت او را در بعد خاصي نشان ميدهد . نخست ميفرمايد: «كليدهاي آسمانها و زمين است از آن او « له مقاليد السموات و الارض» « توصيف بعد كه در حقيقت نتيجهاي است براي توصيف قبلي ، ميافزايد روزي را براي هر كس بخواهد گسترش دهد و « براي هر كس بخواهد » تنگ و محدود ميسازد . و اين آيه ميخواهد بگويد كه بهره مند ساختن همة موجودات زنده از روزيها نياز به علم و آگاهي از مقدار احتياجات و محل و ساير خصوصيات آنها دارد در آخرين توصيف ميافزايد او به همه چيز داناست .
نكته 10
( آيه 13 ) آيين تو عصارة آيين همة انبياست ! در اين آيه تنها به پنج تن از پيامبران خدا اشاره شده « نوح ، ابراهيم ، موسي ، عيسي و محمد (ص) چرا كه پيامبران اوالعزم يعني صاحبان دين و آيين جديد تنها اين پنج تن هستند و در حقيقت آيه اشاره اي است به انحصار پيامبران صاحب شريعت در اين پنج نفر .
نكته 11
( آيه 17 ) شتاب نكنيد قيامت ميايد ! در اين آيه به يكي از دلائل توحيد و قدرت پروردگار كه در عين حال متضمن اثبات نبوت است در مقابل احتجاج كنندگان بي منطق پرداخته الله الذي انزل الكتاب با الحق و الميزان « حق » كلمة جامعي است كه معارف و عقائد حقه و همچنين اخبار صحيح و برنامه هاي هماهنگ با نيازهاي فطري و اجتماعي را و آنچه از اين قبيل است شامل ميشود همچنين « ميزان » در معني كنائي به هر گونه معيار سنجش و قانون صحيح الهي و حتي شخص پامبر اسلام و امامان راستين كه وجودشان معيار تشخيص حق از باطل است اطلاق ميگردد و ميزان روز قيامت نيز نمونه اي است از اين معني .
نكتة 12
( آيه 20 ) مزرعة دنيا و آخريت ! تشبيه جالب و كناية زيبايي است : انسانها همگي زارعند و اين جهان مزرعة ماست اعمال ما بذرهاي تان و امكانات الهي باراني است كه بر آن مي بارد اما اين بذرها بسيار متفاوت است . يعني محصولش نامحدود ،جاوداني و درختانش هميشه خرم و سر سبز و پر ميوه اما بعضي ديگر محصولاتش بسيار كم ، عمرش كوتاه و زودگذر و ميوه هاي تلخ و ناگوار دارد .
و سخن از تشريح دين از ناحية پروردگار به وسيلة پيامبران اوالعزم بود.
نكته 13
( آيه 23 ) شأن نزول :اشاره به شأن نزول دارد . تفسير :مودت اهل بيت پاداش رسالت است و اين آيه براي بيان عظمت اين پاداش بزرگ ميفرمايد اين همان چيزي است كه خداوند بندگانش را كه ايمان اورده اند ، عمل صالح انجام داده اند به آن نويد ميدهد . و بشارت ميدهد تا رنجهاي طاعت و بندگي و مبارزة با هواي نفس در براي دشمنان بر آنها سخن نيايد . و همچنين در اين آيه از دوستي ذوي القربي بازگشت به مسأله ولايت و قبول رهبري ائمه معصومين از دودمان پيامبر ميكند كه در حقيقت تداوم خط رهبري پامبر و ادامة مسأله ولايت الهيه است و پر واضح است كه قبول اين ولايت و رهبري مانند نبّوت پيامبر سبب سعادت خود انسانهاست و نتيجه اش با خود آنها بازگشت ميكند.
نكته 14
( آيه 24 ) اين آيه اشاره به رسالت و اجر رسالت و مودت ذوي القربي و اهل بيت است و در حقيقت اشاره به استدلال منطقي معروفي است كه اگر كسي دعوي نبوت كند و معجزات و آيات و بينات بر دست و زبان او ظاهر شود و مورد حمايت و نصرت الهي قرار گيرد اما او بر خدا دروغ بندد حكمت خداوند ايجاب ميكند كه آن معجزات و حمايتش را از او بگيرد و رسوايش سازد .
نكته 15
( آيه 27 ) اشاره به مسأله تقسيم روزي بر اساس حساب دقيق است كه پروردگار دربارة بندگان دارد چرا كه او نسبت به بندگانش آگاه و بيناست او پيمانه و ظرفيت وجود هر كس را ميداند و طبق مصلحت او به او روزي ميدهد نه چندان ميدهد كه طغيان كند و نه چندان كه از فقر و فريادشان بلند شود.
نكته 16
( آيه 29 ) اشاره به يكي از مهمترين آيات علم و قدرت پرودگار سخن به ميان آورده ميگويد و از آيات و نشانه هاي اوست آفرينش آسمانها و زمين و آنچه از جنبندگان در آنها خلق و پراكنده ساخته است .
و من آياته خلق السموات و الارض و مابث فيهما من دابه
نكته 17
( آيه 30 ) در آيات گذشته سخن از رحمت خدا در ميان بود اما در اينجا اشاره ميكند كه اين مصائبي كه ما با آن دست به گريبانيم از كجاست ؟ كه آيه شريف جواب ميدهد «در مصيبتي كه بر شما مي رسد به خاطر اعمالي است كه انجام داده ايد ».
به اين ترتيب يكي از فلسفه هاي حوادث دردناك و مشكلات زندگي مجازات الهي و كفارة گناهان است . در حديثي از امير مؤمنان علي (ع) نقل شده كه فرمود :بلاها براي ظالم تأديب است و براي مؤمنان امتحان و براي پيامبران درجه و براي اولياء كرامت و مقام است .
نكته 18
( آيه 33 ) « ان في ذلك لايات لكل صباز شكور» در اين نشانه هايي است براي هر كس كه داراي مقام صبر و شكر است و اين آيه اشاره بر دو صفت صبار و شكور مجموعاً ترسيم گويايي از حقيقت ايمان است چرا كه مؤمن در مشكلات و گرفتاريها صبور و در نعمتها شكور است . لذا در حديثي از پيامبر ميخوانيم :ايمان دو نيمه است به نيمياز آن صبر و نيمياز آن شكر است .
نكته 19
( آيه 36 ) اين آيه روي سخن خود را به همگان ميكند و ميگويد پس آنچه به شما عطا شده متاع زودگذر زندگي دنياي فاني است « فما اوتيتم من شيء فمتاع الحيوه الدنيا» مبادا شما را فريب دهد و غافل سازد و تصور كنيد هميشه در اختيار شما است برقي است مي جهد و به زودي خاموش ميشود شعله اي است در برابر باد و حبابي است بر سطح آب و غباري است در مسير طوفان و در حديثي از پيامبر اكرم اسلام ميخوانيم « به خدا سوگند دنيا در برابر آخرت مثل اين است كه يكي از شما انگشت خود را به دريا بزند و سپس بيرون آورد بايد ديد چه مقدار آب دريا را با آن برداشته است ؟»
نكته 20
( آيه 53 ) آخرين جمله اين آيه كه در عين حال آخرين جمله سوره شوري است در حقيقت دليلي است براي اين معني كه راه مستقيم تنها راهي است كه به سوي خدا مي رود و ميفرمايد « آگاه باشيد كه همة كارهاي شما تنها به سوي خدا باز ميگردد »
الا الي الله تبصير الامور . و اين جمله در عين حال بشارتي است براي پرهيزگاران و تهديدي است براي ظالمان و گنهكاران كه بازگشت همة آنها به سوي اوست . و نيز دليلي است بر اين كه بايد تنها از سوي خدا باشد چرا كه بازگشت همة اشيا و تدبير آنها ،به سوي اوست .
نتيجه گيري :
بايد بگوييم پيامبر (ص) شخصاً برنامة خاصي از سوي خداوند داشته كه بر طبق آن عمل ميكرده و در اين سوره به اين نكته اشاره شده و همچنين سرچشمة وحي همه جا يكي است و آن علم و قدرت پرودگار است كه به يكي كم و به يكي زياد عطا ميفرمايند و همچنين مالكيت او ايجاب ميكند كه مخلوقات خود و سرنوشت آنها بيگانه نباشد و نيازهاي آنها را از طريق وحي بر آنها نازل ميكند و همچنين چهار آيه «23 تا 26 » كه در مدينه نازل شده و شأن نزولي آيات قرآن است گواه بر اين است كه در رواياتي كه اهل بيت را به علي و فاطمه و دو فرزند آنها امام حسن و امام حسين تفسير ميكنند نيز مناسب همين معناي آيه ها مي باشد زيرا ميدانيم ازدواج علي و بانوي اسلام در مدينه انجام گرفت و تولد امام حسن و امام حسين در سالهاي سوم و چهارم هجري طبق نقل معروف بوده است .