$('#s1').cycle('fade');
  جستجو

 صفحه نخست  |  راهنمای فروشگاه  |  تماس با ما  |نحوه خرید  |  سبد خرید   |        ثبت شده در سايت ساماندهي كشور

مقالات رایگان دانشجویی > الهیات و معارف اسلامی

Bank Sepah:5892-1010-5735-6012

Email: dociran.pdfiran@gmail.com

09153255543  عالم زاده

 مجموعه مقالات علمي الهیات و معارف اسلامی
توحيد ذاتي

تاریخ ایجاد 1389/08/10  تعدادمشاهده  3152

 

توحيد ذاتي
درباره توحيد گفتني است در هيچ علمي مانند عرفان به توحيد پرداخته نشده است. به طور كلي موضوع عرفان اسلامي توحيد است، چه توحيد نظري كه تحت عنوان عرفان نظري بدان پرداخته مي شود و چه توحيد عملي كه با عنوان عرفان عملي پي گيري مي گردد. سير و سلوكي هم كه عارف پيشنهاد مي كند چه سير و سلوك نظري و چه عملي، براي رسيدن به توحيد است و آخرين مقام و منزلي كه عارف مي رسد منزل توحيد است. درك عميق تمامي ابعاد توحيد هستي نياز به فرصت، دقت و تامل فراوان و گذراندن عمر در اين مسير است و صرفا با يك تعريف و تقسيم قابل وصول نيست. (توحيد و شرك در قرآن، آيةاللَّه سبحاني)
راه عادي و كلاسيك رسيدن به عرفان، گذراندن دوره علم منطق و بعد دوره علم فلسفه اسلامي و سپس خواندن عرفان نظري و عملي و سير و سلوك در آن است. راهكاري كه عموما در حوزه هاي علميه و توسط طلبه هاي علوم ديني امكان پي گيري آن وجود دارد و براي سايرين اگر چه غير ممكن نيست، ولي بسيار دشوار مي نمايد. در صورتي كه طي اين مسير براي شما ميسر نيست، شما مي توانيد از طريق مطالعه كتب علم كلام تا حدودي اطلاعات خويش را در اين زمينه افزايش دهيد.
 
 
 تعريف توحيد:
شيخ مفيد در تعريف توحيد گويد: خداوند عز و جل در الهيت و ازليت واحد است و هيچ موجودى شبيه او نيست , و هيچ چيز همانند او نخواهد بود, و او در معبوديت يگانه است و ثانى ندارد (اوائل المقالات , 51) و شيخ طوسى گويد: تعريف توحيد اين است كه صانع را واحد و پديدآورنده ء عالم بدانيم و ماسواى او را نفى كنيم (رسالة فى الاعتقادات , در الرسائل العشر, 103).
توضيح اينكه: از مجموع گفتار بزرگان در تعريف توحيد فهميده مي شود كه توحيد اعتقاد انسان است به وحدت هستي. بدين معنا كه هرآنچه در هستي مشاهده مي شود از صفات و كمالات و پديده ها و حركات و افعال همه و همه برخاسته و نشات گرفته از ذات بحت بسيط احد واحد بي نهايتي است كه دومي نمي پذيرد، زيرا كه در مقابل وجود فراگير و بي نهايت او، تصور وجود دوم عقلا محال و خطا است .( توحيد و شرك در قرآن، آيةاللَّه سبحاني)
 
 احديت و واحديت ذات الهي:
توحيد مراحل و مراتبي دارد كه مؤمن تا همه اين مراحل و مراتب را طي نكند، ايمان و بينش توحيدي او، اثر خود را در زندگي فردي و شخصي او نخواهد داشت. (صدر‌الدين شيرازي، اسفار، احياء تراث بيروت، چاپ چهارم، ص120، جلد6)
يكي از مراتب، توحيد ذاتي است به اين معنا كه خدا يگانه است و دوئي بردار و تعددپذير نيست، هر گونه كثرت و تركيب را از ذات باري تعالي را نفي كنيم، هم نفي تعدد و كثرت برون ذاتي را كه در برابر شرك صريح و اعتقاد به چند خدايي است،هم نفي و تعدد درون ذاتي را، كه در زبان فلسفي به اين نوع شناخت خدا، توحيد واجب الوجود گفته ميشود. و معنا و مقصود از آن اين است كه خداوند در ذاتش واحد و متعالي است، چيزي با او مشاركت دارد و نه مشابهت. مسلماً چنين چيزي برتر از عقل و خيال و گمان و وهم است، چون موجودي بيحد و مطلقي است. لذا شناخت او به خصوص تصور كنه ذاتش براي غيرخودش ممكن نيست. زيرا تصور و آگاهي ذات چيزي براي ما ممكن است كه ذهن، مثل و شبيه او را ديده باشد يا آن كه بتواند آن را به اجزاء اوليهاش تحليل كند.
او موجودي است كه به هيچ وجه مركب از اجزاء نيست، زيرا اگر داراي اجزاء ميبود، موجود نيازمند و محدودي ميبودند، موجود بينهايت و بيانتها از هر نظر؛ در حالي كه خداي تعالي قائم به ذات است، مستند به غير خودش نيست، احتياج به غير ندارد، بلكه ديگر موجودات مستند به او و قائم به ذات اوست. بنابراين معناي توحيد و ذات اين است كه خدا مثل و مانندي ندارد، چيزي در ذات و وجود شبيه خداوند تبارك و تعالي نيست.
نفي تعدد: اعتقاد به واحديت خدا است، يعني خدا و ذات هستي يكي است و دومي نمي پذيرد با همان بياني كه ذكر شد( وحدت برون ذاتي).
نفي تركيب: اعتقاد به احديت و يكپارچگي ذات خداوند است (وحدت درون ذاتي).
 
 توحيد نظري و عملي:
در مقدمه عرض مي‏شود كه برخي امور ممكن است به اعتبارات مختلف تقسيماتي متعدد داشته باشد كه گاهي اقسام يك تقسيم، در اقسام تقسيم ديگر داخل مي‏باشند.
در مورد توحيد و اقسام آن نيز همين موضوع صادق است؛ توحيد به يك اعتبار تقسيم به صفاتي، افعالي، عبادي، ذاتي، استعاني، حبي و... مي‏شود و به اعتبار ديگر به نظري و عملي تقسيم مي‏شود.
توحيد نظري: اين بخش، ناظر به بعد معرفتي انسان نسبت به خداوند (از جهت ذات، صفات و افعال) مي‏باشد و مستقيماً به وظايف عملي انسان در برابر خدا مربوط نمي‏باشد و شامل توحيد ذاتي، صفاتي، افعالي، خالقي و... مي‏شود.
توحيد عملي: اين بخش ناظر به وظايف عملي انسان در برابر خداوند مي‏باشد كه شامل توحيد عبادي، اطاعتي، استعاني، حبّي و... مي‏شود. (صدر الدين شيرازي، اسفار، احياء تراث بيروت، چاپ چهارم، ص120، جلد6)
چنانكه ملاحظه مي‏كنيد برخي از اقسام توحيد (مثل توحيد ذاتي، صفاتي و افعالي) در دايره توحيد نظري و برخي ديگر (مثل توحيد عبادي، استعاني و...) در دايره توحيد عملي قرار مي‏گيرد. و اينك به توضيح مختصري پيرامون بعضي مراحل توحيد (ذاتي، صفاتي، افعالي، عبادي) مي‏پردازيم. محققان اسلامي مباحث مربوط به توحيد را در چهار بخش خلاصه كرده‏اند: توحيد ذات، توحيد صفات، توحيد افعال و توحيد در عبادت. لكن بعضي از اين اقسام، شعبه‏هاي ديگري دارد. مثلاً: توحيد افعالي شامل توحيد در خالقيت و توحيد در ربوبيّت و توحيد در تقنين مي‏شود.( شناخت خدا صفات خدا، آيةاللَّه سبحاني)
توحيد ذاتي: از بارزترين صفات خداست و داراي دو شاخه است.
الف) خداوند مثل و مانندي ندارد، يگانه و بي همتاست، از اين معنا به توحيد واحدي تعبير مي‏شود و ذيل سوره اخلاص به همين معني اشاره دارد "ولم يكن له كفواً احد" خدا واحد است كه ثاني ندارد و اصلاً براي او متصور نيست.
ب) خداوند جزء ندارد، بسيط و غير مركب است از اين معنا به توحيد احدي تعبير مي‏شود. كه صدر سوره اخلاص به آن اشاره دارد "قل هو اللَّه احد" پس توحيد ذاتي يعني نفي شريك و نفي تركيب از خداوند.
توحيد صفاتي: يعني خداوند هر چند صفات متعدد دارد مانند، علم، قدرت، خالقيت، رازقيت و... ولي اين صفات فقط از نظر مفهوم متعددّند و از نظر مصداق و وجود خارجي عين خدايند چيزي غير خدا و در كنار خدا نيستند، مثلاً ما معلوم خدا و مخلوق خدا هستيم كه مفهوم معلوم غير از مخلوق است لكن در مقام تطبيق و عالم خارج وجود ما يك مصداق است سراسر، مخلوق و معلوم خداست. پس علم خدا و حيات خدا هر دو يكي و با خدا يكي است نه اينكه صفات جدا و زايد بر خدا باشد تا موجود قديم ديگري در كنار خدا باشد.
توحيد افعالي: در جهان، علل طبيعي، داراي آثار ويژه خود هستند مثل حرارت خورشيد، تيزي شمشير و... همانطوري كه اصل وجود آنها مخلوق خدا است آثار آنها نيز از جانب خدا است توحيد افعالي يعني در جهان يك مؤثر بالذات داريم. فقط يك وجود است كه اثر گذاري و انجام كار ذاتاً مال خود اوست و تأثير علل مادي و طبيعي و غير خدايي همه و همه در پرتو وجود او و به اتكاء او صورت مي‏گيرد كه هو القيوم. البته اين سخن به معني انكار تأثير علل طبيعي نيست بلكه در عين اعتراف به اينكه خورشيد حرارت دارد و آتش مي‏سوزاند، معتقديم كه در جهان، يك مؤثر بالذات بيشتر نيست بقيه، همه مؤثر بالعرض و بالغيراند.
توحيد در عبادت: يعني عبادت و پرستش فقط از آن خداست و هيچ فردي جز خدا گرچه از نظر شرف و كمال در مقام بالايي باشد شايسته پرستش نيست. (آيةاللَّه سبحاني، منشور جاويد، انتشارات توحيد قم، جلد2، ص19 و 181)
توضيح آخر اينكه:
توحيد نظري در مقابل توحيد عملي مربوط به علم بندگان مي‏شود يعني اولاً انسان مراحل توحيد را بفهمد و كسب علم كند وقتي به معارف توحيد و مراتب آن پي برد بدان معتقد و ملتزم باشد وقتي عقيده درست شد توحيد نظري محقق شده، بعد از آن نوبت عمل است يعني تمام رفتار و كردار و اخلاق خود را بر پايه‏ي توحيد استوار سازد. "ان صلاتي و نسكي و محياي و مماتي للَّه رب العالمين(5)" اينجا توحيد عملي محقق شده و اين بالاترين تعاليم اديان الهي و آسماني است و انبياء هم براي اقامه و دعوت انسانها به توحيد (نظري و عملي) مبعوث شده‏اند چنانكه توحيد، در فطرت انسانها ريشه دارد.
 
توحيد ذاتي يعني چه؟
توحيد ذاتي، يعني شناختن ذات حق به وحدت و يگانگي. اوّلين شناختي كه هر كس از ذات حق دارد، غنا و بي ‏نيازي اوست؛ يعني ذاتي است كه در هيچ جهتي به هيچ موجودي نيازمند نيست و به تعبير قرآن «غنيّ» است؛ همه چيز به او نيازمند است و از او مدد مي‏گيرد و او از همه غنيّ است «يا اَيَّها النّاسُ اَنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلَي اللهِ وَ اللهُ هُوَ الْغَنِيُّ» فاطر/15 و به تعبير حكما واجب‏الوجود است.
و ديگر «اوليّت»، يعني مبدئيّت و منشئيّت و آفرينندگي اوست. او مبدأ و خالق موجودات ديگر است؛ موجودات همه «از او» هستند و او از چيزي نيست و به تعبير حكما «علت اُولي» است.
توحيد ذاتي، يعني اين حقيقت، «دوئي» بردار و تعدّدپذير نيست؛ مثل و مانند ندارد.
و چون ذات واجب‏الوجود يگانه است، پس جهان از نظر مبدأ و منشأ و از نظر مرجع و منتهي يگانه است. جهان نه از اصلهاي متعدّد پديد آمده و نه به اصلهاي متعدّد بازمي‏گردد؛ از يك اصل و از يك حقيقت پديد آمده (قُلِ اللهّ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ) رعد/16 و به همان اصل و همان حقيقت باز مي‏گردد «اَلا اِلَي اللهِ تَصيرُ الْاُمورُ» شوري/53 و به تعبير ديگر، جهان هستي، يك قطبي و يك كانوني و تك محوري است.
 
اثبات وحدانيت خدا(توحيد ذاتي)
توحيد، يعني يگانه دانستن خدا، يكي از مهمترين محورهاي تبليغ و تعليم پيامبران الهي بوده است، قرآن كريم آن جا كه برنامه تبليغي پيامبراني چون نوح، هود، صالح و شعيب را بازگو ميكند يادآور ميشود كه نخستين پيام آنان به امتهاي خود اين بود كه «اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ» چنان كه يكي از اهداف بعثت پيامبران را دعوت به يكتا پرستي ميداند «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»اهميت ويژة اين مسئله موجب شده است كه متكلمان احياناً آن را در فصلي جداگانه از ديگر صفات الهي مطرح كنند.بحث درباره توحيد از دو جهت ذاتي و صفاتي طرح مي شود كه به تبيين توحيد ذاتي مي پردازيم.
توحيد ذاتي يعني اين كه ذات خداوند يكتا است. و يگانگي ذات دو معنا دارد:
الف: ذاتي كه در هستي خود بينياز از علت است، فقط خداوند است. بنابراين، همة ذوات و موجودات خواه مادي باشند يا مجرد از ماده، خواه جوهر باشند يا عرض، جاندار باشند يا بي جان ـ ممكن الوجود ـ نيازمند و معلولند، پس ذات خداوند در بينيازي از علت، بيهمتا و بيشريك است.
ب: ذات خداوند مركب از اجزاء نيست، و هيچ گونه كثرت و تعدد در ذات الهي راه ندارد.
تركيب اقسامي دارد:
1. تركيب از اجزاء عقلي، مانند تركيب ماهيت از جنس و فصل، و تركيب موجود ممكن از وجود و ماهيت، اين گونه تركيب ناشي از محدوديت وجود است، و چون وجود خداوند نامتناهي و نامحدود است، چنين تركيبي درحق او محال است.
2. تركيب از اجزاء مادي و عنصري، مانند موجودات طبيعي كه از عناصر مختلف تركيب يافتهاند، و مانند عناصر كه از اتمها تركيب شدهاند، اين گونه تركيب، از لوازم موجود مادي است، و چون خداوند مادي نيست، چنين تركيبي در حق او محال است.
3. تركيب از ماده و صورت، چنان كه از نظر فلاسفه جسم مركب از ماده و صورت است، اين تركيب نيز در حق خداوند محال است، چون از ويژگيهاي موجود جسماني است، و خداوند جسم نيست. (آيةاللَّه سبحاني، منشور جاويد، انتشارات توحيد قم، جلد2، ص19 و 181)
چون تركيب در حق واجب الوجود بالذات محال است، وجود دو واجب الوجود نيز محال است، زيرا فرض دوگانگي، مستلزم اين است كه هر يك از دو واجب الوجود، مركب از مابه الاشتراك و مابه الامتياز باشند، زيرا وجود دو فرد از يك حقيقت در صورتي ممكن است كه آن دو فرد در عين اين كه در اصل آن حقيقت مشتركند، هر يك از ويژگي خاصي برخوردار باشد، و در نتيجه هر يك از آن دو مركب از دو جهت است:
الف. جهت اشتراك
ب. جهت امتياز
و تركيب، چنان كه گفته شد، مستلزم محدوديت و نيازمندي است كه با بينيازي مطلق واجب الوجود بالذات منافات دارد.
دو معناي ياد شده در حديثي كه از امام علي ـ عليه السلام ـ روايت شده وارد شده است، شخصي از امام در باره يگانگي خدا سؤال كرد، امام پاسخ داد: يگانگي چهار معنا دارد كه دو معناي آن در حق خدا روا نيست، ولي دو معناي آن روا است. دو معناي ناروا عبارتند از:
1. يگانگي عددي (زيرا در مورد يگانگي عددي فرض دوم و سوم و... محال نيست).
2. يگانگي نوعي (مانند افراد انسان كه همگي وحدت نوعي دارند، چنين يگانگي نيز مانع از تعدد و كثرت نيست).
و دو معناي درست عبارتند از:
3. بيمانندي خدا در ذات و صفات.
4. تقسيم و تجزيه ناپذيري ذات خداوند.
تثليث يا شرك گرايي در ذات خدا
يكي از عقايد مشهور در آئين مسيحيت، ‌عقيدة تثليث (سه خدايي) است، آنان در عين اين كه خود را موحد و يكتا پرست ميدانند به اقانيم ثلاثه (ذوات سه گانه) عقيده دارند، كه عبارتند از:
1. اقنوم ذات (خداي پدر)
2. اقنوم كلمه (خداي پسر)
3. اقنوم حيات (روح القدس)
به اعتقاد آنان هر يك از آنها به صورت كامل از حقيقت الوهيت برخوردار است و همگي در حقيقت الوهيت يكسانند، پس حقيقت الوهيت يك چيز است، بدين جهت خدا در عين اين كه يكي است، سه تا است.
به عبارت ديگر، ذات خداوند (خداي پدر) توسط اقنوم حيات (روح القدس) در اقنوم كلمه (مسيح) حلول كرده و به صورت او نمايان شده است، چنان كه انجيل يوحنا با اين عبارت شروع ميشود:
در ابتدا كلمه بود، و كلمه نزد خدا بود، و كلمه خدا بود، و كلمه جسم گرديد و ميان ما ساكن شد. (آيةاللَّه سبحاني، منشور جاويد، انتشارات توحيد قم، جلد2، ص19 و 181. )
و در رساله پولس حواري، كه حدود ده سال قبل از انجيل يوحنا نگارش يافته آمده است:
خدا، كه در زمان گذشته با اقسام متعدد و طرق مختلف توسط پيامبران با پدران ما تكلم ميكرد، در اين ايام به وساطت پسر خود با ما تكلم نمود، او را وارث جميع موجودات قرار داد، به واسطه او عالمها را آفريد.
بنابراين، مسيحيان در اين باره سه عقيده دارند:
1. مسيح فرزند خدا است.
2. مسيح خدا است (خداي مجسم).
3. سه ذات الهي وجود دارد، و خدا سومي آنها است.
اينها عقايدي است كه قرآن كريم نيز آنها را يادآور شده، و همگي را به عنوان عقايد كفر آميز تخطئه نموده است، چنان كه ميفرمايد:
1. «لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ؛آنان كه گفتند خدا همان مسيح فرزند مريم است كافر، شدهاند».
2. «لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ؛ آنان كه گفتند خدا سومي سه تا است، كافر شدهاند، جز خداي يكتا، خدايي نيست.
3. «وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ يُضاهئونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ؛ نصاري گفتند مسيح فرزند خداست، اين عقيدة آنان همانند عقيدة كافران پيشين است.
از اين آيه استفاده ميشود كه اعتقاد به الوهيت مسيح و اينكه او فرزند خداست، از عقايد كافران پيشين وارد ديانت مسيحي شده، و هرگز از عقايدي نيست كه حضرت مسيح آنها را به پيروان خود آموزش داده است. چنان كه گوستاولوبون فرانسوي (1841ـ1931) كه خود پيرو آئين مسيحيت است گفته است:
«مسيحيت در طول پنج قرن نخست از حيات خود، با جذب افكار فلسفي و مذهبي يوناني، رومي، و شرقي تطوراتي يافت، و آميزهاي از عقايد ديني گرديد، تثليث جديد (اب، ابن، روح القدس) جايگزين تثليث قبلي (نروبيتر، وزنون، نرو) گرديد، و پرستش خدايان سه گانه جايگزين خدايان قديم شد.»
توحيد ذاتي از ديدگاه مرتضي مطهري
توحيد ذاتي يعني شناختن ذات حق به وحدت و يگانگي.اولين شناختي که هر کس از ذاتحق دارد، غنا و بي‏نيازي اوست، يعني ذاتي است که در هيچ جهتي به هيچ موجودينيازمند نيست و به تعبير قرآن «غني‏» است، همه چيز به او نيازمند است
و از اومدد مي‏گيرد و او از همه غني است‏يا ايها الناس انتم الفقراء الي الله و الله هوالغني(فاطر/15.)و به تعبير حکما واجب الوجوداست.
و ديگر «اوليت‏» يعني مبدئيت و منشئيت و آفرينندگي اوست.او مبدا و خالق موجوداتديگر است، موجودات همه از اوهستند و او از چيزي نيست و به تعبير حکما «علتاولي‏» است.( آيةاللَّه سبحاني، منشور جاويد، انتشارات توحيد قم، جلد2، ص19 و 181.)
اين اولين شناخت و اولين تصوري است که هر کس از خداوند دارد.يعني هر کس درمورد خداوند مي‏انديشد و به اثبات يا نفي، و تصديق يا انکار مي‏پردازد، چنينمعني و مفهومي در ذهن خود دارد که آيا حقيقتي وجود دارد که وابسته بهحقيقتي
ديگر نيست، همه حقيقتها به او وابسته‏اند و از اراده او پديد آمده‏اند واو از اصل ديگري پديد نيامده است؟توحيد ذاتي يعني اين حقيقت «دوئي‏» بردار وتعدد پذير نيست، مثل و مانند ندارد ليس کمثله شي‏( شوري/11)، در مرتبه وجوداو
موجودي نيست‏و لم يکن له کفوا احد(توحيد/4) .
اينکه موجودي فرد يک نوع شمرده مي‏شود، مثلا حسن فردي از نوع انسان است - و قهرابراي انسان افراد ديگر قابل فرض است - از مختصات مخلوقات و ممکنات است، ذات واجبالوجود از اين معاني منزه و مبراست.
و چون ذات واجب الوجود يگانه است، پس جهان از نظر مبدا و منشا و از نظر مرجع ومنتهي يگانه است.جهان نه از اصلهاي متعدد پديد آمده و نه به اصلهاي متعدد بازمي‏گردد، از يک اصل و از يک حقيقت پديد آمده‏قل الله خالق کل شي‏ء(رعد/16) وبه
همان اصل و همان حقيقت باز مي‏گرددالا الي الله تصير الاموروبه تعبير ديگر، جهان هستي، يک قطبي و يک کانوني و تک محوري است.
رابطه خدا و جهان، رابطه خالق با مخلوق يعني رابطه علت(علت ايجادي)با معلول است،نه رابطه روشنايي با چراغ يا رابطه شعور انساني با انسان.درست است که خدا ازجهان جدا نيست ، او با همه اشياء است و اشياء با او نيستندهو معکماينما
کنتماما لازمه جدا نبودن خدا از جهان، اين نيست که پس خدابراي جهان مانند (ليس عن الاشياء بخارج و لا فيها بوالج‏» (نهج البلاغه) روشنايي براي چراغ و شعور براي اندام است.اگر اينچنين باشد خدا معلول جهانمي‏شود و نه جهان معلول خدا، چون روشنايي معلول چراغ است نه چراغ معلولروشنايي.و همچنين لازمه جدا نبودن خدا از جهان و انسان اين نيست که خدا، جهان وانسان همه يک جهت دارند و همه با يک اراده و يک روح حرکت و حيات دارند.همه اينهاصفات مخلوق و ممکن است، خداوند از صفات مخلوقين منزه است‏سبحان ربک رب العزة عمايصفون. (وحيد و شرك در قرآن، آيةاللَّه سبحاني)
 
منابع :
1.      توحيد و شرك در قرآن، آيةاللَّه سبحاني
2.      شناخت خدا صفات خدا، آيةاللَّه سبحاني.
3.      صفات جمال و جلال، آيةاللَّه سبحاني.
4.      ترجمه بداية المعارف، آيةاللَّه محسن خرّازي (مترجم مرتضي متقي نژاد) ج1.
5.      آيةاللَّه سبحاني، منشور جاويد، انتشارات توحيد قم، جلد2، ص19 و 181.
6.   آيةاللَّه سبحاني، اللهيات، مركز جهاني چاپ قدس قم، جلد2، ص11 و علامه طباطبائي، بداية الحكمة، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي ص168.
7.      صدر الدين شيرازي، اسفار، احياء تراث بيروت، چاپ چهارم، ص120، جلد6.
 


Label
نظرات در مورد:توحيد ذاتي

نام شما:
نظر شما:
افزودن نظر



ورود به سايت | ثبت نام كاربر


صفحه نخست | تماس با ما
تمامی حقوق این سایت سایت متعلق به سایت DocIran.COM می باشد
طراحی شده توسط فراتک