$('#s1').cycle('fade');
  جستجو

 صفحه نخست  |  راهنمای فروشگاه  |  تماس با ما  |نحوه خرید  |  سبد خرید   |        ثبت شده در سايت ساماندهي كشور

مقالات رایگان دانشجویی > الهیات و معارف اسلامی

Bank Sepah:5892-1010-5735-6012

Email: dociran.pdfiran@gmail.com

09153255543  عالم زاده

 مجموعه مقالات علمي الهیات و معارف اسلامی
مرجع تقليد

تاریخ ایجاد 1389/08/10  تعدادمشاهده  7986

مقدمه :
مرجع تقليد" به مجتهد جامع الشرايطي گفته مي‌شود که توضيح المسائل يا رساله عمليه داشته باشد و داراي پيرواني باشد که در فروع دين و احکام فقهي اسلامي از وي پيروي کنند.
 
معناي لغوي و اصطلاحي مرجع
کلمه "مرجع" در لغت ، اسم مکان به معناي محل رجوع است. از اين رو ، در اصطلاح ، به مجتهدي که نسبت به ديگران اعلم باشد و شرايط ديگري مانند پارسايي و آگاهي لازم از مسائل جهان اسلام و تشيع را داشته باشد ، "مرجع" مي‌گويند. زيرا شيعيان در احکام شرعي به وي رجوع مي‌کنند. همچنين منظور از واژه تقليد در اينجا ، پيروي از مجتهد جامع الشرايط است ، و اين امر ، از باب رجوع به اهل خبره و متخصصين مي‌باشد.
 
معناي لغوي و اصطلاحي تقليد
تقليد در لغت به معناي پيروي از کسي بدون طلب دليل و برهان است. اما در اصطلاح متشرعان ، تقليد به معناي رجوع شخصي که مجتهد نيست به کسي که به مقام اجتهاد و شرايط مرجعيت نائل شده است مي‌باشد. بنا بر اين ، همانگونه که هر شخصي که داراي تخصص در امري نيست به شخص ديگري که متخصص است رجوع مي‌کند ، همينطور فردي که قادر به استنباط احکام شرعي فرعي از روي مصادر و منابع آن نمي باشد ، به فردي که داراي تخصص لازم است ، مراجعه مي‌کند و از وي در فروع دين ، پيروي مي‌نمايد. بر اساس ديدگاه مراجع شيعه ، اگر کسي خودش مجتهد باشد ، جايز نيست از ديگري تقليد کند.
 
نقش مراجع تقليد شيعه
از ديدگاه شيعيان ، مراجع تقليد شيعه در زمان غيبت امام زمان (ع) ، به عنوان نايبان عام و جانشينان آن حضرت در امور شرعي و استنباط و تبيين احکام فقهي اسلامي محسوب مي‌شوند. مراجع بزرگ شيعه در طول تاريخ تشيع ، نقش بارزي در امور ديني ، فکري و سياسي و اجتماعي جوامع خود داشته اند. مثال بارز آن فتواي تحريم تنباکو توسط آيت الله العظمي ميرزاي شيرازي در زمان حکومت قاجار است که به شکست طرح اقتصادي استعمار انگلستان انجاميد.
 
مراجع حاضر
برخي از مراجع شيعه در عصر حاضر که داراي رساله عمليه و توضيح المسائل هستند و پيرواني در مناطق مختلف دارند، عبارتند از :
 
 
با وجود قرآن چه نيازي به مرجع تقليد است؟
لزوم تقليد متن قرآنکريم است و کسي که قرآن را کتاب همه فهم مي‌داند پس حتما اين آيات را هم ديده است.
.فَسْئَلُوا اَهْلَ الذِّکْرِ اِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛ بپرسيد از اهلدانش و علم اگر خودتان به آنها عالم نيستيد و بدون شک هزاران مسئله شرعي را کسيبدون مراجعه به اهل علم نمي داند و تقليد هم چيزي جز پرسيدن مسائل از اهل دانشنيست.
 فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌلِيتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِينْذِرُوا قَوْمَهُمْ اِذا رَجَعُوا اِلَيهِمْلَعَلَّهُمْ يحْذَرُونَ در اين آيه هم خداوند به صراحت ميفرمايد چرا از هر قوم وملتها گروهي و طايفه اي کوچ نمي کنند تا در مسائل ديني فقيه بشوند و بعد بسوي قومخود برگردند و آنها را نسبت به آنچه فرا گرفته اند تعليم دهند تا در نتيجه آن مردمبا تقليد و پيروي آن عالمان مسائل خودتان را فرا گيرند. پس بر طبق آيات صريح قرآنتقليد امري کاملا لازم است. ثانيا تقليد مطابق عقل و حکمت است زيرا هر عاقلي بخوبي مي‌داند در اموري که نياز به کارشناسي دارد بايد به صاحبان نظر مراجعه کند همانطورکه در امر پزشکي به طبيب و در امر ساختماني به مهندس و در امور فني به مکانيک وغيره و غيره مراجعه نموده و از نظرات آنها تقليد و پيروي مي‌کند. ثالثا: تقليد يکامري است که روش و سيره تمام انسانها در همه اديان و مذاهب بر آن استمرار و جرياندارد و هيچ عاقلي تا کنون پيدا نشده که اين سيره و روش را مخالف عقل و حکمت بداندبنابر اين کساني که تقليد را امري باطل مي‌دانند دچار اشتباه و يا از روي تعصب ودشمني با دين چنين نظري را بيان مي‌کنند.
 
اين مطلب هيچ ارتباط و انحصاري به مسائل ديني واحکام شرعي ندارد و تمام علوم به همين منوال است. مثلا شخص مريضي نزد طبيب و پزشکمتخصص ميرود با اينکه حقيقت مريضي اين شخص يک چيز بيشتر نيست ولي اين پزشک مي‌گويدمرض شما فلان چيز است و پزشک متخصص ديگر مي‌گويد خير مرض شما فلان چيز است و پزشکسوم باز بر خلاف دو پزشک اول نظر مي‌دهد و چه بسا مريض بيچاره که سالها در بينتشخيص متفاوت پزشکان حيران و سرگردان ميماند و آخر الامر هم جان به جان آفرين تسليم مي‌کند. و يا فرض بفرمائيد اتومبيل کسي خراب شده است با اينکه عيب کار يک چيز بيشترنيست ولي هر مکانيکي يک نظر متفاوت ميدهد
ثانيا ما در حال حاضر در زمان غيبتکبري بسر مي‌بريم يعني ظلم و ستم و بي حرمتيهاي انسانها باعث شد که مردم خودشان رااز امام زمان(عج) و امام معصوم محروم نمايند و چون دسترسي مستقيم به امام معصومنداريم تا حقايق مسايل را از ايشان بپرسيم بناچار بايد براي استخراج و استنباطاحکام شرعي به علماء و مراجع تقليد روي آوريم. و مراجع تقليد و علماء دين هم برداشتهايشان از الفاظ و عبارات قرآن و روايات است و اين برداشت‌ها طبيعتا متفاوت ومتغاير است لذا در نتيجه حکم شرعي که از اين برداشت‌ها صادر مي‌شود متفاوت خواهدبود و اين مطلب خيلي طبيعي و معمولي است.
 
شرايط مرجع تقليد :
چون همه ما نمي توانيم بهحوزه‌هاي علميه رفته و از نزديک با دستورهاي اسلام آشنا شويم ناچاريم از بين اشخاصمجتهد فرد شايسته تري را برگزيده و از نظر او پيروي کنيم.اينگونه پيروي کردن را "تقليد" ميگويند و آن مشتهد برگزيده را "مرجع تقليد" مي‌خوانند.  
پيروي کردن از نظر مجتهد همانند پيروي کردن از نظرپزشک متخصص کارشناس و مهندس است. يعني شايسته نيست که خود سرانه و بدون نظر متخصصدست به کاري بزنيم آن کاري مورد قبول خداوند قرار مي‌گيرد که بر طبق نظر مرجع تقليدبه انجام رسيده باشد.
بايد توجه داشت که هر مجتهدي مرجع تقليد نمي شود. بلکه بايد از مجتهدي پيروي کرد که اين ويژگيها را داشته باشد:
1- شيعه باشد:يعني دوازده امامعليهم السلام راقبول داشته و از آنها اطاعت کند.
2- عاقل بالغ و مرد باشد
3- عادل باشد:يعني وظايف ديني راانجام دهد و از گناه و نا فرماني خدا خوداري کند.
4-اعلم باشد:يعني در فهميدن حکم ودستور خدا از ديگر مجتهدان زمان خود ماهرتر و داناتر باشد.
 
راه شناخت مرجع تقليد:
راه شناخت مرجع تقليد اين است که حداقل دو روحانيخبره و تحصيل کرده در حوزه‌هاي علميه که به سخنان آنان اطمينان داريم مجتهدي را بهعنوان مرجع تقليد معرفي کنند.يا از راه دستيابي به نظر مرجع تقليد که معمولا هرمرجع تقليد نظر خود را در کتابهايي به اسم "رساله توضيح المسائل "و"استفتائات"نوشتهو متشر ميکند.
 
چرا در دين اسلام يک مرجع تقليد از طرف همه افراد اهل تشخيص انتخاب نشده تا همه از ايشان تقليد کنند؟
در عصر غيبت کبري، شيعه معتقد است که بايد از مجتهدي جامع‏الشرايط پيروي کرد که عالم به زمان و با تقوا و عادل باشد. در روايات معصومين(ع) بر اين موضوع تأکيد شده است و چون مسئله اجتهاد و کارشناسي ديني مطرح ميشود، اختلاف نظريات فقهي کارشناسان و عالمان امري طبيعي است، همان گونه که در رشته‏ها و فنون علمي ديگر، اختلاف طبيعي و رايج است.کارشناسان ديني که ضوابط و شرايط معرفي شدن را دارا هستند ممکن است در يک زمان و دوره، تعداد آن‏هامتعدد و زياد باشد. انسان بايد در هر زمان و دوره از ميان آن‏هااعلم را انتخاب نموده و از وي تقليد نمايد.اما ممکن است در يک دوره مراجع تقليد بزرگ، عالمان وارسته همسنگ و همطراز ميباشند که از بين آن‏هانتوان مرجعيت عامه را براي يکي از آن‏هااعلام کرد. از طرف ديگر در بعضي از دوران ممکن است مراجع تقليدي باشند که به لحاظ علمي، عملي و وارستگيهاي عالي از طرف همه علما مرجعيت عامه آن‏هامورد پذيرش قرار گرفته باشد. از اين رو نميتوان گفت که حتماً بايد يک شخص به عنوان مرجع تقليد عام باشد، بلکه بستگي به اين دارد که مرجع تقليد خاصي از چنان اشتهار علمي و اخلاقي برخوردار باشد که هيچ اهل تشخيصي در اين امر ترديد نکند. در اکثر موارد شاهد حضور مراجع همطراز در کنار يکديگر در عصر واحد هستيم. از اين جهت نميتوان فرد واحدي را به عنوان مرجع عامه برگزيد. در عين حال مردم ميتوانند با توجه به شناختي که به مراجع متعدد دارند، کسي را که به اعتقاد ايشان از ديگران اعلم است، يا کسي را که افراد موثق و آگاه معرفي کرده‏اند، به مرجعيت خود در احکام ديني انتخاب کند. اين معيار براي اشخاص مختلف، ميتواند انتخاب متفاوت را ايجاد کند. هر کس ميتواند طبق انتخاب خود عمل کند و مشکلي از اين جهت ايجاد نميشود، در حالي که اصل اختلاف مراجع و فتواها را همه پذيرفته باشند و براي آن‏هافتواي مرجع تقليد ديگران همان قدر اهميت داشته باشد که فتواي مرجع تقليد خودشان.گرچه فقها و مراجع ميتوانند با توافق يکديگر شخص خاصي را از بين خود براي مرجعيت انتخاب کنند و او را به عنوان مرجع مطلق به مردم معرفي کنند تا مردم از سردرگمي و حيرت در برخي مسائل مانند رؤيت ماه (اعلام اول ماه قمري) و ديگر مسائل درآيند.
 
 راه شناخت مرجع تقليد چيست؟ و خصوصيات و شرايط مرجع چيست؟ و آيا بعد از فوت مرجع ميتوان از او تقليد کرد؟ و ادله آن‏ها چيست؟
کساني که خودشان اهل علم و تحقيق نيستند بايد از طريق دو نفر از اهل خبره که عادل باشند، مرجعيت و اعلميت شخصي را بفهمند. اين در صورتي است که معارض نداشته باشند.راه ديگر اين است که عده‏اي از اهل علم که ميتوانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند و از گفته آنان اطمينان پيدا ميشود، مجتهد بودن يا اعلم بودن کسي را تصديق کنند. خصوصيات و شرايط مرجع تقليد عبارت است از: مرد، بالغ، عاقل، شيعه دوازده امامي، حلال زاده و زنده و عادل باشد و بنابر احتياط واجب حريص به دنيا نباشد و از ديگران اعلم باشد. وقتي که مرجع تقليد شخصي از دنيا رفت ميتواند به اجازه يک مرجع تقليد زنده بر مرجع قبلي باقي باشد و ميتواند به مرجع تقليد زنده مراجعه کند.دليل لزوم تقليد:اولاً، عقل دلالت ميکند بر اين که اگر چيزي را نميدانيد سؤال کنيد و به متخصّص مراجعه کنيد و قرآن هم ميفرمايد: "فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون"."اگر نميدانيد از اهل ذکر (دانايان) سؤال کنيد".عقل حکم ميکند که انسان يا بايد خودش متخصّص باشد يا به متخصص مراجعه کند و يا احتياط کند. اين دليل فطري و عقلي در فطرت هر انساني نهفته است و بناي همه مردم دنيا هم بر همين روش است. مردم و عقلاي عالم در کارهايشان يا صاحب نظر و متخصص‏اند يا به متخصص در هر امري مراجعه ميکنند. در بيماريها به پزشک مراجعه و در امور ساختماني به بنّا و معمار و مهندس مراجعه ميکنند...دليل بقا بر مجتهد ميت: نظريات و فتاواي مجتهد که در رساله‏اش ثبت است مانند نقشه‏اي است که مهندس ترسيم کرده و بديهي است وقتي که مهندس از دنيا رفت باز آن نقشه ساختماني قابل استفاده است. يا مانند نقشه قالي است. وقتي که آن نقشه کش (نقاش) از دنيا رفت باز از نقشه او در بافتن قالي استفاده ميکنند. مگر اين که مجتهد زنده از آن مجتهد ميت، متخصص‏تر و أعلم باشد. در اين جا عقل حکم ميکند که بايد از نظريات اين مجتهد حي و زنده که اعلم است تقليد کرد.امّا دليل براي شرايط مجتهد: بلوغ و عقل دو شرط از شرايط مجتهدي است که ميتوان از او تقليد کرد؛ زيرا غير بالغ بر فرض اين که بتواند مجتهد بشود، مورد اعتماد نيست، چون احتمال اين را ميدهيم که اين بچه (غير بالغ) از باب اين که ميداند که بر بچه تکليفي نيست و گناهي ندارد، مرتکب خلاف واقع شده باشد و از غير عاقل (ديوانه) هم نيم توان تقليد کرد و دليلش معلوم است.امّا اين که بايد شيعه اثني عشري و امامي باشد در روايت از امام کاظم(ع) آمده:"لا تأخذنّ معالم دينک عن غير شيعتنا؛ هم چنين مجتهد بايد عادل باشد. اولاً بر غير عادل اعتمادي نيست، ممکن است دروغ بگويد، خلاف واقع بگويد و ثانياً در روايت آمده که امام صادق(ع) فرمود: "ان تعرفوه بالسّتر و العفاف و کفّ البطن و الفرج و اليک و اللّسان و يعرف باجتناب الکبائر...؛ مجتهد را به پاکي و صداقت و عفت بشناسيد و بدانيد که از گناهان کبيره دوري ميکند".در مورد مرد بودن مجتهد دليل محکمي وجود ندارد و فقط ظاهر اخبار دلالت دارد بر اين که مرد باشد، ولي در مشهوره ابي خديجه فرموده:"انظروا إلي رجلٍ منکم يعلم شيئاً من قضائنا...". در اين روايت کلمه (رجل) يعني (مرد) دارد. البته کلمه (من قضائنا) دارد که قرينه است که مربوط به قضاوت ميشود. نه مربوط به مرجع تقليد بعضي از علماء فرموده‏اند که خنثي و زن هم ميتوانند مجتهد و مرجع باشند. البته بحث علميتر و اجتهادي احتياج به تحقيق بيشتر دارد، ما اين مقدار را براي عمومي کافي ميدانيم.(علت اين که مرجع تقليد (اعلم) غالباً با مرد منطبق شده است به خاطر اين است که در مرجعيت اعلميت و عدالت شرط است. زن اگر بخواهد مرجع تقليد باشد بايد زن دوّم کسي باشد و هيچ گونه وظيفه‏اي نداشته باشد و کافه وظايف را ساقط کرده باشد و براي بچه هم دايه بگيرد تا شب روز مردانه درس بخواند و مانند محصلان مرد غذا و لباسش آماده باشد. در اين صورت ممکن است به درجه اجتهاد برسد. البته نبوغ فوق العاده ميخواهد تا طرف شبهه اعلميت شود).
 
دوشرط عدالت و اعلميت مرجع تقليد چگونه ثابت مي‌شود؟
عدالت عبارت از صفت نفساني ريشه داري است که همواره انسان را به ملازمت و همراهي تقوا يعني ترک محرمات و انجام واجبات وادار مي‌کند. بطوري که حتي ارتکاب يا اصرار بر گناه صغيره موجب ذايل شدن عدالت است مگر آنکه توبه کند.
راه ثابت شدن عدالت به گواهي و شهادت دادن2نفر عادل يا معاشرتي که باعث علم و اطمينان به عدالت مجتهد شود و يا شيوع و شهرتي که براي انسان علم آور باشد (که مجتهدي در بين مردم و اهل علم به عدالت مشهور باشد) و به حسن ظاهر و مواظبت بر انجام امور شرعي و طاعات الهي و حضور در جماعات و مانند آن و اعلميت مرجع تقليد يعني در فهميدن حکم خدا از تمام مجتهدين زمان خود استادتر يا بهتر يا تواناتر باشد که اثبات آن بوسيله يقين خود شخص مقلد است در صورتي از اهل علم باشد. يا دونفر عالم عادل که توانايي تشخيص اعلم را دارند، گواهي دهند. به شرط عدم مخالفت دونفر ديگر و يا عده اي از اهل علم اعلميت شخصي را تصديق کنند که از گفته آنان اطمينان پيدا شود.
 
 
 
 
منابع
1.      توضيح المسائل مراجع، ج 1، مسئله 3.2.
2.      مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد (جلد سوم و چهارم) ، سيدمحسن محمودي
5.    http://foghaha.persianblog.ir/



Label
نظرات در مورد:مرجع تقليد

نام شما:
نظر شما:
افزودن نظر



ورود به سايت | ثبت نام كاربر


صفحه نخست | تماس با ما
تمامی حقوق این سایت سایت متعلق به سایت DocIran.COM می باشد
طراحی شده توسط فراتک