$('#s1').cycle('fade');
  جستجو

 صفحه نخست  |  راهنمای فروشگاه  |  تماس با ما  |نحوه خرید  |  سبد خرید   |        ثبت شده در سايت ساماندهي كشور

مقالات رایگان دانشجویی > تاریخ و ادبیات

Bank Sepah:5892-1010-5735-6012

Email: dociran.pdfiran@gmail.com

09153255543  عالم زاده

 مقالات علمي تاریخ و ادبیات
جغرافياي سياسي ـ امنيتي كردستان عراق و پيامدهاي امنيتي آن بر ايران

تاریخ ایجاد 1389/04/24  تعدادمشاهده  4664

 

فصل اول؛ كليات تحقيق
1-1           طرح مسئله
1-2           هدف تحقيق
1-3           اهميت تحقيق
1-4           فرضيه تحقيق
1-5           قلمرو تحقيق 
1-6           روش شناسي تحقيق
1-7           محدوديت هاي تحقيق
1-8           ساختار تحقيق
1-9           كليه واژگان
فصل دوم؛ ادبيات و مباني نظري تحقيق
2-1- جغرافياي تاريخ، اجتماعي و امنيتي
2-1-1 - پيشينه نژادي ـ تاريخي
2-1-2 - بررسي جغرافيايي و بستر اجتماعي ـ آييني كردها
2-2 پراكندگي كردها
2-2-1- كردهاي تركيه
2-2-2- كردهاي عراق
2-2-3- كردهاي ايران 
2-2-4- كردهاي سوريه
2-2-5- بررسي مهاجرت كردها به جمهوري هاي سابق شوروي و غرب
2-3- موقعيت ژئوپوليتيكي كردستان عراق
2-4- بررسي ترتيبات ژئوپوليتيكي ـ نظامي كردستان عراق
فصل سوم؛ يافته هاي تحقيق: اوضاع سياسي ـ اجتماعي كردستان از شكل گيري عراق تا فروپاشي رژيم بعث
3-1- پايان قيوميت انگلستان و شكل گيري عراق
3-2- مفاد قرارداد 1970 بين كردها و رژيم عراق
3-3- جنگ ايران و عراق و وضعيت كردها
3-4- جنگ دوم خليج فارس و كردها
3-5- تحولات داخلي كردستان مستقل
3-6- سياست خاورميانه اي امريكا و مسئله كردستان
3-7- كردستان و فدراليسم
فصل چهارم؛ اثبات فرضيات
4-1- بررسي الگوي فراليسم قومي
4-2- اثبات فرضيه بين المللي شدن عراق و منافع مناقشات قومي
فصل پنجم؛ نتيجه گيري و ارائه پيشنهادات
ضمائم
كتاب شناسي


مقدمه
خاورميانه در طول ساليان در يك افق صد ساله از قرن بيستم همواره كانون بحران و بستر مناقشات متعددي بوده است. همواره بحث از اهميت مكاني خاورميانه و دارايي هاي طبيعي كشورهاي اين منطقه است كه اين حوزه از جغرافيا را به مركزي پرنقش و ناآرام تبديل كرده است.
اما بحث اقليت هاي قومي نيز وجه ديگري از ويژگي هاي اين منطقه است كه به موضوع مناقشه آميزي در درون دولت، ميان مرزها، ميان دولت ها و نهايتاً در وخيم ترين سطح آن موضوع كشمكش قومي با يك دولت مستقل است. عدم درك درست و ناكافي از حقوق اقليت ها به ويژه اقليت كردي كه به شكل چند تكه در ميان دول ايران، تركيه و سوريه پراكنده گشته اند. همواره از مسائل بحران زاي سياسي درون دولتي و ميان دولتي بوده است.
آگاهي اقليت ها به حقوق اساسي و طبيعي خود كه مورد تأكيد نوانسيون حقوق اجتماعي ـ سياسي، اعلاميه حقوق بشر و بخشهاي مختلف سازمان ملل است همگي مي تواند به نوعي به برجسته شدن بار ژئوپوليتيكي چنين فضاهايي بيانجامد. حمايت از گروههاي قومي، مذهبي و نژادي از ديرباز در حقوق و سياست بين الملل مطرح بوده است. ظهور كشورها در قالب هاي دولت ـ ملت طي قرون شانزدهم و هفدهم و پيدايش ترتيبات حقوق بين الملل كه بازتابي از اين نظام بود، توجه به گروه هاي اقليت را ضرورت بخشيد. با اين حال مسئله اقليت ها در نيمه دوم قرن بيستم به ويژه پس از فجايع جنگ جهاني دوم بار ديگر توجه بسياري را به خود جلب كرد.
از آنجايي كه اساساً مسئله كرد و كردستان ريشه در مفهوم اقليت كرد دارد، بايد بيش از هر چيز به روشن ساختن مفهوم «اقليت» بپردازيم؛ در رابطه با تعريف «اقليت» در ميثاق حقوق مدني و سياسي به تفصيل بحث شده است. اما تعريف كاربردي از اين مفهوم را مي توانيم از كاپورتورتي سراغ بگيريم؛ «اقليت عبارت است از گروهي كه در حاكميت شركت نداشته و از نظر تعداد كمتر از بقيه جمعيت كشور هستند، ويژگي هاي متفاوت قومي، مذهبي يا زباني با ساير جمعيت كشور دارند و داراي نوعي حس وحدت منافع و همبستگي در جهت حفظ فرهنگ، آداب و رسوم، مذهب يا زبان خود هستند.» از ميان اقليت هاي بزرگ شرق زمين و مسائل مربوطه به آنها كردها و كردستان به دليل جايگاه جغرافيايي و موقعيت استراتژيك و ژئوپوليتيك اين سرزمين و نيز تاريخ گذشته آن و اوضاع اجتماعي مردم كرد و نيز با توجه به ساختار بي ثبات و شكننده وتركيب دموگرافيكي ناهمگون و به شدت مركب و اوضاع جغرافيايي نامتجانس كشورهايي كه كردها مهمترين اقليت درون مرزهاي آنان را تشكيل داده اند. از اهميت ويژه اي برخوردار است.
 تاريخي منطقه هستند و از رو حس مقاومت آنان نيز آميخته به شيوه هاي تلافي جويانه بوده است.
2- كردستان عراق هم در ترتيبات جنگ سردي و هم نظام جهاني پس از فروپاشي عصر جنگ سرد، به دليل جايگيري در ترتيبات سياسي انرژي محور خاورميانه قرار مي گيرد و خود ملاحظات خاص سياسي، انرژي = امنتي و البته نظامي دارد.
بررسي تحولات اين سرزمين از مقطع تاريخي شكل گيري عراق، نگاه به مبارزات كردها با رژيم بعث و نهايتاً فروپاشي رژيم بعث و موضوع شكل گيري اولين حكومت فدرالي قومي منطقه در چارچوب حفظ تماميت ارضي عراق از فرازهاي قابل توجه اين پژوهش است.
اما نكته حائز اهميت اينكه ما با توجه به تئوري «بين المللي شدن مناقشات قومي»[1] بر اين باور هستيم كه ويژگي هاي ژئوپوليتيكي و ترتيبات جغرافيايي سياسي = نظامي كردستان عراق به ويژه پس از فروپاشي رژيم بعث گوياي يكي از موفق ترين تجربه هاي حق تعيين سرنوشت مردم اقليت با باقي ماندن در چارچوب مرزهاي سياسي كشور ميزبان است. الگوي كردستان فدرالي در عراق نمونه تاريخي موفقي خواهد بود كه به مثابه حلقه هاي تكميل كننده زنجيره هاي دولت = ملتهاي خاورميانه، فضاي پرتنش اقوام= ملت را پرميكند.
فصل اول؛ كليات تحقيق
1-1-      طرح مسئله
مشرق زمين گهواره تمدني زيست بزرگترين اقوام اعم از گروههاي زباني، فرهنگي و نژادي ـ قومي مختلف است. از ميان اقليت هاي بزرگ مشرق زمين و مسائل مربوط به آنها كردها و كردستان به دليل جايگاه جغرافيايي و موقعيت استراتژيك ژئوپوليتيكي اين سرزمين و نيز تاريخ گذشته آن و اوضاع اجتماعي مردم كرد و نيز با لحاظ نمودن ساختار سياسي شكننده و تركيب جمعيتي ناهمگون و وضعيت جغرافيايي نامتجانس كشورهايي كه كردها مهمترين اقليت درون مرزهاي آنان را تشكيل داده اند. گروه قوميتي كه در مقايسه با ساير اقوام پراكنده و گروههاي اقليتي در اين منطقه سياسي ترين آنها نيز هستند و اين موضوع را از اهميت خاصي برخوردار كرده است.
كردستان به عنوان يك واحد جغرافيايي در دو مرحله تقسيم گرديده است. نخستين تجزيه در تاريخ اين سرزمين هنگامي اتفاق افتاد كه درسال 920 هـ . ق در نبرد چالدران نيروهاي امپراطوري عثماني لشكريان شاه اسماعيل صفوي را در هم شكستند، به موجب تحولات ناشي از اين رخداد تاريخي بخش هاي وسيعي از غرب كردستان از پيكره جغرافيايي ايران جدا و ضميمه قلمرو امپراطوري عثماني گرديد.
قرنها بعد يعني هنگامي كه امپراطوري كهن، گسترده و در عين حال پوسيده عثماني در پايان جنگ جهاني اول از هم فروپاشيد. و ميان اقوام و ملل تابعه اين امپراطوري تنها ملت كرد بود كه نه تنها توانست به آرزوهاي خويش براي تشكيل حكومت ملي جامه عمل بپوشاند بلكه سرزمين آنان ميان كشورهاي تازه تأسيس تركيه، عراق و سوريه تقسيم شد و به اين ترتيب بخشهاي مختلف كردستان تحت مالكيت كشورهايي درآمد كه از نظر قوانين اداري و فرهنگ اجتماعي و شيوه حكومتي با هم كم و بيش متفاوت داشتند.
اما در اين ميان كردستان عراق شرايط خاص جغرافيايي= سياسي خاصي در ميان كشورهاي ميزبان كردها دارا بوده است. از سويي از لحاظ جغرافيايي در مركز پراكندگي كردهاست و از سويي به لحاظ سياسي سياسي ترين گروه اقليت كردها مي باشد.
ناسيوناليزم كرد در عراق كه پس از جنگ جهاني اول نضج گرفت زماني كه نيم بند عراق تحت قيوميت و هدايت نيروهاي استعماري بريتانيا اداره مي شد؛ محصول تضادها و دوگانگي هاي آشتي ناپذير ميان فرهنگ، آداب و رسوم، تاريخ، نژاد، زبان و دو قوم تشكيل دهنده ساختار سياسي عراق يعني كردها و عربهاست. تلاش و برنامه انحصار گرايانه اعراب براي جلوگيري از حضور مشاركت كردها در ساخت قدرت سياسي در تشديد و تقويت آن تأثير ويژه اي نهاده است. كشمكش هاي درون مرزي از يك طرف و عواملي همانند وضعيت جغرافيايي ناهنگون، چگونگي استقرار جمعيت از لحاظ جغرافيايي (كردها در شمال و عربها در جنوب) و همين طور مداخله كشورهاي بزرگ كه منافع آنان در منطقه گاهي با منافع عراق هماهنگ و گاهي در تضاد است و نيز افزايش فشارهاي سياسي= نظامي بر كردها از سوي حكومت هايي كه يكي پس از ديگري اداره امور عراق را به دست مي گرفتند و با پيش گرفتن سياست هاي افراطي   ؟    كردها و كردستان را تحت فشارهاي مضاعف قرار مي دادند.
مسئله كردها و عامل جغرافيايي كردستان عراق و ملاحظات ژئوپوليتيكي آن همواره ذهن تمام رژيم هاي حاكم بر بغداد را به خود مشغول داشته است چه بسا دولت هايي كه در پي ناكامي در حل مسائل كردستان از قدرت بر افتاده اند و عده اي ديگر نيز با توسل به ابزار و سلاح سركوب سعي كرده اند صورت مسئله كردستان عراق را پاك كنند.
و در اين پايان نامه با بررسي پايه اي از مسائل كردستان و نيز نگاهي به روند تاريخي اين بحران با تكيه بر عوامل تقسيم كردستان از ديد ژئوپوليتيكي و بستر بحران زاي جغرافيايي= امنيتي آن تلاش مي شود حتي حل مسئله كردستان در قالب شكلي از فدراليسم پس از فروپاشي رژيم بعث، در چارچوب تئوري «بين المللي شدن منافع و تهديد يك بحران قومي» به تحليل ژئوپوليتيكي دست پيدا كنيم و قادر به ارائه پيش بيني در خصوص آينده و روابط عراق با همسايگانش باشيم و از سوي ديگر ملاحظات اين تحولات را هم بر امنيت ملي ايران در نظر بگيريم.
اين پايان نامه با رويكردي ژئوپوليتيكي در بستر تحولات جبهه هاي ژئواستراتژيك و چرخش اين جبهه ها به سمت ژئواكونومي بويژه در خاورميانه فضاي تحليلي گسترده اي را از جغرافياي تهديد و منافع براي كردستان و كل منطقه در اختيار خواننده قرار خواهد داد.
تلاش نهايي و مهم اين پايان نامه اين است كه تحولات رخداده در كردستان عراق را با توجه به متن ژئوپوليتيكي در فضاي جديد بين المللي تحليل كند.
1-2- هدف تحقيق
هدف هر پژوهش در واقع موتور اوليه روشن كننده و انگيزه نهايي در تحقيق است. هدف اصلي از انجام اين تحقيق بررسي بستر جغرافيايي= امنيتي كردستان به ويژه عراق و فهم چرايي و چگونگي شكل گيري ترتيبات جغرافيايي سياسي كردستان عراق است. چگونگي شكل گيري اين ترتيبات مسلماً در رأي ملاحظات دولتي، ميان دولتي و ميان مرزي است كه به تبع مي تواند براي همسايگان عراق هم ملاحظات چندي را در بر داشته باشد. بررسي ملاحظات مي توانند به عنوان مدل سازي[2] در تصميم گيري هاي سياسي مورد توجه واقع شود.
1-3- اهميت تحقيق
در گذشته مسائل مربوط به اقليت ها، تنها عرصه تعادل ميان اقليت ها و گروههاي قومي با دولتها بوده است. اما هم اينك بازيگران جديدي مانند سازمانهاي سياسي و مدني و بين المللي به شكل مؤثري وارد اين عرصه شده اند. همچنين در سالهاي اخير، دفاع از حقوق اقليت ها و قوميت ها بدل به ابزاري براي اعمال فشار و مداخله در امور كشور شده است. بررسي مسئله مناقشه قومي ميان مرزي از چند حيث شايان توجه بسيار است.
1- توجه روز افزوني كه به نقش مردم توده ها و به تبع اين رويكرد به جايگاه اقليت هاي سركوب شده اجتماعات حاشيه نشين شده مي شود باعث افزايشي اهميت سرنوشت اقليت ها در ميان جوامعي شده است كه اين اقليت در حاكميت دولت مركزي نقش مهمي ندارند.
2- در جغرافيا هايي كه قوميت واحدي ميان مرزهاي سياسي چند كشور از گسسته شده اند، بحران ها و مناقشات يك گروه مي تواند به بحراني شدن اوضاع در ساير مرزها و در ميان ديگر قوميت ها بيانجامد برعكس حتي اگر وضعيت بالنسبه با ثباتي براي يك منطقه پيش بيايد يا به وضعيتي از نوع خودمختاري يا فدراليسم برسد، ساير مناطق هم خواهان پيروي از الگوي عملي شده هستند. از اين رو اهميت انجام پژوهشي اين چنيني در اين است كه ما وضعيت كردستان عراق را در 2 حالت بحران و ثبات با ملاحظه پيامدهاي خاص اش بر مناطق اطراف بررسي مي كنيم و اين مي تواند به محقق توان پيش بيني و روند شناسي آينده را نيز بدهد.
1-4- فرضيه تحقيق
   ·    تحولات ناشي از شكل گيري نوعي از فدراليسم در كردستان عراق مي تواند (با توجه به تئوري بين المللي شدن تهديد و منافع مناقشات قومي) در رفتارهاي كشورهاي همسايه عراق، به ويژه ايران تأثير بگذارد.
   ·    تحولات ناشي از تغيير در الگوي قلمرو خواهي كردهاي عراق بر كردهاي همسايه عراق تأثيري نخواهد گذاشت.
   ·    الگوي فدراليسم به عنوان راه حل مياني براي مسئله كردها با حفظ تماميت ارضي كشورهاي ميزباي، تنها راه حل موجود و عملي است.
1-5- قلمرو تحقيق
در 3 بعد موضوع، مكان و زمان مي تواند به حيطه شناسي قلمرو تحقيق مبادرت كرد.
الف) موضوع تحقيق عبارت است از جغرافياي سياسي امنيتي كردستان عراق
II)   از زمان تحقيق عمدتاً پس از جنگ جهاني اول و شكل گيري عراق به عنوان بازيگري جديد در جغرافياي سياسي جهان تا فروپاشي رژيم بعث
مكان) عمدتاً جغرافيا و گستره پراكندگي كردها در خاورميانه از سوريه تا زاگرس ولي با تكيه و تأكيد بر كردستان عراق
1-6- روش شناسي تحقيق
 براي انجام اين تحقيق از شيوه هاي زير برگرفته شده است:
الف) مطالعه كتابخانه اي و بررسي اسناد و آثار موجود در اين زمينه به عنوان محور اصلي اين تحقيق مورد توجه جدي بوده است كه بيشترين زمان هم صرف اين كار شده است.
ب) طبقه بندي اطلاعات و استفاده از داده هاي گردآوري شده به فراخور موضوع در هر قسمتي كه مورد نياز بوده است.
پ) با توجه به تمركز بر رويكرد ژئوپوليتيك به نوعي تلاش وافري براي تحليل آن از طريق بررسي الگوهاي ژئوپوليتيكي شده است.
1-7- محدوديت هاي تحقيق
نبود منابع تحقيقاتي گسترده به روز و البته متنوع و بيش از آن عدم امكان دسترسي به محققيني كه در اين خصوص تحقيقات ارزنده اي داشته اند. اما متأسفانه اكثر محققين اين حوزه در خارج از كشور هستند و اطلاعات كمابيش ناموثقي از محل زندگي يا مؤسسات تحقيقاتي آنها در دست است. سانسور شديد مسائل كردستان عراق و متأسفانه عدم انتقال اخبار درست در طي ساليان گذشته محققان را در يك حبس اطلاعاتي قرار داده است.
1-8- ساختار تحقيق    
اين تحقيق مشتمل بر پنج فصل مي باشد: فصل اول مشتمل بر كليات تحقيق است؛ فصل دوم به ادبيات و مباني نظري تحقيق خواهد پرداخت؛ در فصل سوم كه فصل يافته هاي تحقيق است اوضاع سياسي= اجتماعي كردستان از شكل گيري عراق تا فروپاشي رژيم بعث رابررسي خواهد كرد.
فصل چهارم فصل رد يا تأييد فرضيات اساسي تحقيق است كه در 2 قالب 1- بررسي الگوي فدراليسم قومي؛ 2- اثبات يا رد فرضيه بين المللي شدن بحران و منافع مناقشه قومي تحليل خواهد شد. و فصل پنجم نيز نتيجه گيري و ارائه پيشنهادات به منظور رسيدن به الگوي قابل پيش بيني براي آينده براي مناطق همجوار است.
در ادامه هم بخش ضمائم نقشه ها و البته كتابشناسي ارائه خواهد شد.
1-9- كليه واژگان
جغرافياي سياسي، جغرافياي امنيتي، كرد، كردستان عراق، ژئوپوليتيك، ژئواكونومي، بحران درون مرزي، ميان مرزي، ميان دولتي.
فصل دوم؛ ادبيات و مباني نظري تحقيق
براي بررسي مسائل كردستان عراق به عنوان جغرافيايي كه بحران قومي موجود در آن به اين منطقه وضعيتي خاص بخشيده است، نيازمند تعريف عملياتي چند واژه در ابتداي اين فصل است. ابتدا اشاره اي كوتاه به چند واژه كليدي مي كنيم سپس به متن جغرافياي تاريخي، اجتماعي و امنيتي كردستان عراق وارد مي شويم.
       ·    قوميت مفهومي است كه اغلب به عنوان مجموعه اي از پيشينه مشترك، خاطرات تاريخي، فرهنگ شامل زبان، مذهب، رسوم، آوازها، غذا، هنر و لباس، عده اي از مردم را به مكان جغرافيايي خاصي متصل مي كند كه البته ما در خصوص تعريف قوميت با سه رويكرد روبه رو هستيم: 1) ازلرگرايان كه معتقدند قوميت ويژگي ثابتي است كه هيچ تغييري نخواهد كرد. 2) ازلرگرايان هستند كه معتقدند قوميت ابزاري براي نخبگان سياسي در راستاي بسيج كردن مردم براي رسيدن به اهداف خاصي است و 3) سازه انگاران كه معتقدند قوميت مفهومي است كه مي تواند در جريان تعاملات اجتماعي در طول زمان دچار دگرگوني ماهيتي، متني و كاركردي شود[3].
       ·    بحران قوميتي گوياي مناقشات ميان جوامعي است كه خود را به علت داشتن ويژگي هايي متمايز از ديگران مي بينند؛ بسياري از آگاهان معتقدند كه مناقشات قومي ابتدائاً درگيري هاي نظامي برسر يك منطقه مورد منازعه هستند3. عده اي ديگر مسئله قوميت ها را منازعه بر سر منابع محدود مي دانند. مناقشاتي كه ممكن است ما بين گروههاي مختلف توصيفي بر سر تصاحب منابع بيشتر صورت گيرد و گروههاي اقليت به ادعاي بهبود وضعيت رفاهي اعضاء خود، ديگران را دچار زحمت، آوارگي و ناامني كنند4.
بحران توصيفي حتي مي تواند در نتيجه سقوط يا فروپاشي يك امپراطوري يا نظام سياسي به وجود بيايد. يعني زماني كه نهادها و بوروكراسي دولتي= سازماني ضعيف مي شوند و منجر به منازعه قدرت ميان افراد سياسي در رقابت براي رسيدن به حكومت مركزي مي شود5.
       ·    بين المللي شدن مناقشه قومي به هر مناقشه اي گفته مي شود كه مبنايي قوميتي دارد و در بردارنده بازيگران بين المللي مي شود و بر فراز مرزهاي سياسي حركت ميكند و همسايگان جغرافيايي= سياسي مبدأ را متأثر مي كند. بين المللي شدن زماني حتمي مي شود كه مناقشه قومي در يك دولت تهديدي عليه ثبات منطقه يا جامعه بين المللي مي شود6.
اما در مجموع مي توان گفت تعريف ؟    جامع ترين تعريف موجود از مناقشه قومي است. وي مي گويد مناقشه قومي در بردارنده درگيري و تنش از گروههاي مختلفي است كه خود را با استفاده از معيار قومي براي طرح ادعاهايشان در جهت تحقق منافع جمعيشان در مقابل دولت يا بازيگران سياسي قرار مي دهند7.
به هر حال مي توان گفت كه مناقشات قومي بويژه يك قوميت در ميان مرزهاي سياسي كشورهاي مختلف پراكنده شده اند استعداد و پتانسيل بيشتري براي انتقال الگوي بحران يا منافع دارند. از اين رو در خصوص بحران كردستان مي توان انتظار داشت كه به دليل شرايط خاص جغرافيايي ژئوپوليتيكي اش و به عنوان سياسي ترين حوزه پراكندگي قوميت كرد، توانايي گسترش و انتقال الگوي بحران يا حل منازعه را به ساير همسايگانش هم داشته باشد.
2-1- جغرافياي تاريخي، اجتماعي و امنيتي
2-1-1- پيشينه نژادي ـ تاريخي
                           ·                 نژاد كرد
مهمترين موضوع و نكته قابل توجه در مورد تاريق كردها قبل از ميلاد مطالبي است كه به شناسايي و معرفي ريشه و نژاد آنان مي پردازد. موضوع نژاد واجد ابعاد و بار سياسي است به گونه اي كه تمايز نژاد يكي از عوامل اصلي پديد آمدن تضادها و تنازعات سياسي باشد. اگر اين تفريف از نژاد را كه عبارت است از: «دسته يا گروههاي انساني كه داراي خصوصيات جسماني مشترك باشند كه بنا بر اصل توارث به آنها رسيده است. هر چند اين گروهها از نظر آداب و رسوم، يا مليت همانند نباشند.7» بپذيريم بايد به ريشه هاي نژادي كردها بازگرديم.
در اين خصوص نظريات مختلفي وجود دارد اما در يك نظر كلي عقيده بر اين است كه نژاد آريايي كه بنا بر مدارك محكم تاريخي و آثار و علائم به دست آمده كه مورد تأييد تاريخ نويسان و محققين قابل اطمينان است، اولين نوع بشري هستند كه بنيانگذار زندگي نوين و تمدن دنياي باستان بوده و با درايت و عقل ذاتي گره مشكلات زندگي و احتياجات روزانه بشر را گشوده اند. آثار قديم و اسناد پيدا شده جديد از آغاز تاريخ ايران باستان تا اين ايام همه گواه بر بزرگواري، دليري، ثبات قدم، عقل و درايت كامل و ساير صفات پسنديده اين نژاد است8 .
آريايي ها به 3 شاخه تفكيل مي شوند:
اول: هندوها
دوم: اروپايي ها (لاتين، ژرمن، اسلاوي ها و ؟ )
سوم: ايراني ها (پارسها، كردها، اعم از مادها و آراراتها)
عده اي از دانشمندان كردها را قديمي ترين ساكنان خاورميانه امروزي مي دانند و عقيده دارند كه «تاريخ، ملتي كهن تر از كرد در اين سرزمين نشان نمي دهد» به خود نديده است. از قرنها پيش در منطقه كوهستاني پهناوري در خاورميانه در دامنه رشته كوه زاگرس و آرارات مردمي زندگي مي كرده اند كه آنها را كرد ناميده اند؛ كردها و اجدادشان بيش از سه هزار و به گفته اي چهار هزار سال است كه در اين سرزمين زندگي مي كنند.
آثار و اسناد تاريخي فراواني در تأييد اين ادعا از سور مورخان، شرق شناسان و دانشمندان ارائه شده است در يكي از مهمترين بخشهاي كتاب مشهور گزنفون نيز كه شرح عقب نشيني ده هزار نيروي اجير شده يوناني است كه در خاك كردستان فعلي تا كناره درياي سياه را مسكن كردوني هايي مي دانند كه مانند كردان امروزي كوه نشين و فعال بوده اند و در همان محدوده جغرافيايي سكونت داشته اند كه امروزه مسكن كردهاست.
چنان كه تحقيقات عده اي از مورخان و محققان برجسته و شرق شناسان بنامي نيز مثل هارتتان و تئودور نولد آن را به اثبات رسانده است. كه كورتي هاي مورد اشاره مورخان باستان از جمله استرابون جغرافي دان همان كردها مي باشند9 ، و كسان ديگري نيز همچون دمرگان و مادسيون پا فراتر نهاده اند. و مادها را شاخه اي از نوادگان گوتي ها و كاسي ها مي دانند10 .
بابا مردوخ نيز عقيده دارد كه مادها اجداد كردي هاي امروزي هستند كه البته شرق شناسان بزرگي همچون پروفسور سايس در اين مورد با وي هم داستان مي باشد. پاره اي ديگر از مورخان بزرگ ايراني همچون شيرالدوله پيرنيا نيز مادها را به درستي اجداد كردان امروزي مي داند11 ؛ به هر حال مادها پس از ايجاد اتحاد دروني ميان خود به رهبري دياكو در سال 708 قبل از ميلاد اقوام هم كيش ساكن در مناطق مركزي و جنوب ايران يعني پارسها را نيز مطيع خويش ساختند و اكباتان يا همدان را به عنوان پايتخت خود احداث كردند. پروفسور سايس معتقد است؛ «مادها عشاير كرد بودند كه در شرق آشور زندگي مي كردند و سرزمين آنان تا جنوب درياي خزر ادامه داشته است». 12 . عده اي ديگر از مورخان و صاحب نظران درباره نژاد ملت كرد عقيده دارند كه زبان مادي همانند زبان كردي امروزه بوده است.
                                    ·           تاريخ كرد
منطقه كوهستاني آرارات كه رودخانه هاي دجله و فرات از آن سرچشمه مي گيرند از قرنها پيش جايگاه زندگي قبايلي بوده و هست كه تاريخ بارها به تجانس و همگوني اجتماعي و زباني ايشان اشاره كرده است. اين قبايل كردها هستند و چنانكه گفته مي شود يكي از شعبه هاي مشهور نژاد آريايي كه محققان را در آريايي بودنش شكي باقي نيست كردان هستند كه از هزاره اول پيش از ميلاد مسيح در مناطقي كه امروزه سكونت دارند، مي زيسته اند و در متون تاريخي سومري، ؟   ، بابلي از اكراد به كرات نام برده است.
البته بعضي از نويسندگان كوشيده اند با دلايل بي اساس طايفه كرد را كه يكي از شعب نژاد ايراني بلكه خود از اركان ايراني بودن است، از طوايف گوراني يا ساسي معرفي كنند. بعضي در صدد بر آمدند كه كردان را از اخلاف گوتي ها و لولويي ها كه ساكنان كوهستان غربي ايران بوده اند، معرفي كنند.
كرد يكي از شاخه هاي درخت كهنسال برومند نژاد ايراني است و همواره در نقاط مختلف جهان با عزت و احترام زيسته و پيوندهاي محكم او را با شاخه هاي اين درخت مربوط ساخته است. يك قسم سرگذشت تاريخي آنها را    ؟     بخشيده است.
آنها در سده هشتم قبل از ميلاد بر نواحي از زاگرس مسلط شدند و امپراطوري بزرگ ماد را تأسيس كردند. در سال 612 قبل از ميلاد شهر نينوا پايتخت امپراطوري آشور را تصرف و آن را به زير سلطه خود درآوردند. امپراطوري ماد در سده شش ق.م رو به زوال نهاد و در 55 ق.م تسليم هخامنشيان شد. تاريخ ايران از روزي كه «آماد» يا ماد قديم در برابر آشور باني پال ايستادگي كرد و نينوا را فتح كرد تا روزگار هخامنش و اشكانيان و ساسانيان و دوره اسلامي هر ورقي را كه از تاريخ بر مي گردانيم مي بينيم كه صفوف نيروي ايران دوش به دوش ساكنان كردستان در مقابل خصم صف آرايي كرده اند.
منطقه كوهستاني پهناوري كه آن را زاگرس مي خواندند و امروز در مغرب ايران، شرق تركيه و شمال عراق واقع است به واسطه تماس با ممالك عهد عتيق مثل خوزستان، ايلام، سومر و آكاد داشته است از اعصار بسيار كهن مشهور بوده است. منطقه زاگرس چنان پيوسته به دشتها ي نامبرده بود كه صرف نظر از اوضاع آنجا براي زمامداري سرزمين هاي بين النهرين و ايلام امكان نداشت. زير آذوقه اين بلاد و آب مزارع آن از اين كوهستان مي آمد و خط ارتباط مستقيمي از ايلام و نواحي شمالي بين النهرين از ميان و يا حاشيه كوهستان ها بوده است.
هنري فيلد پژوهشگر آمريكايي ثابت كرده است كه انسان عهد يالئوليتيك از دوره اي جنوب ايران گذشته عموماً به دست شمال غربي هجرت گزيد و از تنگه هاي سليمانيه و رواندوز وارد سرزمين كردستان شده و به سمت شمال كوچ نموده است. بنابراين مقدمات كشوري كه محل سكونت مادها شد قبل از مذكور شدن نام آنان جايگاه طوايف بسيار بوده است.
نخستين پادشاهي كه آزاد شد و به نواحي زاگرس لشكركشي كرده «تيكلات پيلسرارل» بود، بعد از او در 843 ق.م سلمنصر نواحي كردستان فعلي را مورد تاخت و تاز قرار داد و براي نخستين بار نام ما مذكور شد. هرلوت تشكيل دولت ماد را به ديوكس منتصب مي داند كه پايتخت خويش را شهر اكباتان قرار داد در حوالي سال 700 ق.م.
جانشينان او يكي پس از ديگري به جنگ با همسايگان خويش از جمله ايالت پارسومش پرداختند و “ خشتريه” يكي از سلاطين ماد آنجا را در 660 ق.م تصرف كرد اما تسلط ماد بر پارسومش دوام نكرد و پس از وي سكاها بر ماد تاختند و دولتي را كه آن پادشاه در فاصله 675-653 ق.م بنا گذارده بودند، ويران كردند و پادشاهان پارسومش بر آن سلطه يافتند. در 625 ق.م هووخ شتر مجدداً كوهستان ماد را بعد از 28 سال هرج و مرج انتظام بخشيد و در سالهاي بعد بود كه ماد به اوج قدرت و عظمت رسيد. هووخشتر از سمت شرق    ؟    از جانب جنوب سپاهان و در شمال غرب آتروپاتن، آذربايجان را كه ماد كوچك گويند تصرف كرد و اكباتان را پايتخت كشور عظيم خود گردانيد و به ساحل هاليس حمله كرد و 5 سال با پادشاه ليدي موسوم به آلياتي جنگ كرد. پس از وي پسرس، ايختوويگو، بر تخت پادشاهي نشست كه همزمان بود با پادشاهي كوروش كبير و به ياري عشاير ديگر ايران مدعي تاج و تخت ماد شد. پادشاه بابل با او همدست گرديد و سه جنگ و به روايتي دو جنگ ميان سپاه ماد و كوروش به وقوع پيوست ولي كوروش به اكباتان رفت و خزاين دولتي را تصرف كرد و بدين ترتيب دولت ماد انقراض يافت.
پس از شكست داريوش از اسكندر مقدوني كردستان جز متصرفات جهانگشاي مقدوني شد و دودمان سلوكي كراراً بر كردستان لشكركشي كردند. كردها به سرداري مولون بر پادشاهي سلوكي قيام كردند و آنها را از كردستان بيرون راندند .
سامانيان نيز باتوسل به نژاد و اجداد مادي خود احتمالاً اغلب كرد نژاد بوده اند. براي بيان اين ادعا بايد گفت در فارس كه مهد ساسانيان است از روزگار قديم طوايف مختلف آريايي نژاد كه كردان هم يكي از آنان بوده اند. مسكن داشته اند. استرابون مي گويد: «طوايف مختلفي كه ساكن پارس هستند عبارتند از: پاتيشخوارها، هخامنشيان،   ؟     و كورتي ها و مروها كه قسمتي به راهزني و بقيه به زراعت مشغولند.»
مروها و كوريت ها از عشاير چادرنشينان آذربايجان شمرده مي شدند. بطلميوس مروها را همسايه كوريتها دانسته است. اردشير بابكان «كرد» است زيرا جد او ساسانيان از طايفه شبانكار كه از كردان فارس بودند و در داراب كرد زندگي مي كردند كه در 24 فرسنگي شيراز بوده است13.
از آغاز حمله عرب به ممالك ايران اين طايفه در كنار سايرين در رفع حملات وارده و حفظ شئون ايراني و حمايت از سلطنت ساسانيان كوشيده و پس از انقراض آن دولت هم همواره   ؟    فرصتي براي جبران بوده است ولي در نهايت كردها با اجبار و زور به اسلام نگرويدند و پذيرش اسلام از سوي آنان تدريجي بوده است.
پس از قلمرو گشايي هاي اعراب ، كردها با جديت بيشتري در ميان سپاهيان مسلمان دوره ي خلفاي اموي و عباسي حضور يافتند. برخي از خاندان هاي كرد نيز همچون شداديان بر پاره اي از نواحي كوهستاني حكومت و امارت يافتند.
اين حكومت در سال 340 هـ . ق توسط محمد بن كرتر تشكيل شد. اين خاندان بر مردماني حكومت مي كردند كه بسياري از آنان ارضي بودند. تاريخ سلسله شداديان پر است از مبارزه براي ترويج آيين اسلام.
خاندان مهمي ديگري از نژاد كردها همچون كردهاي حسنوايي در سال 348 هـ . ق در جنوب كره بيستون حكومت مي كردند ولي ايشان نيز توسط سلجوقيان منقرض گرديدند. اندكي بعد در سال 380 هـ . ق نيز سلسله اي ديگر به نام مروانيان پديد آمدند كه ولايت ديار بكه و بعضي از شهرهاي ارمنستان و نيز براي مدتي شهر اورنه جزء قلمرو آنان بود. بانيان اين سلسله نيز كه در سال 489 هـ . ق توسط سلجوقيان از بين رفت كرد بودند 14 .
از ميان همه سلسله هاي حكومتي كه توسط كردها در تاريخ پي افكنده شده اند، سلسله ايوبيان از نظر ميزان قدرت سياسي و نظامي و گستره ي جغرافيايي قلمرو حكومتي و نيز از جهت خدمات فراواني كه به احياي قدرت دفاعي اسلام در مقابل مهاجمان صليبي منجر شد از اهميت و جايگاه ويژه و فوق العاده اي برخوردار مي باشد. اين سلسله در سال 569 هـ . ق در مصر توسط صلاح الدين ايوبي به وجود آمد. صلاح الدين ايوبي موجبات رشد و قدرت فوق العاده اي اسلام را فراهم آورد. وي قهرماني بود كه از ميان كردها برخاست. و تلاش صليبي ها را براي تصرف بيت المقدس بي نتيجه گذاشت و آنان را از سرزمين هاي اسلامي راند. به همين خاطر نام وي در تاريخ جنگ هاي صليبي به عنوان يك سردار فاتح ثبت است.
صلاح الدين ايوبي علاوه بر خدماتي كه در    ؟     «بر اثر تلاش هاي وي بود كه همچون گذشته طراوت، نيرو و متانت نصيب اسلام و مسلمانان شد15 .
از سلسه ايوبيان كه بگذريم، دولت زند در ايران كه كريم خان زند مؤسس آن بود از ديگر مقاطعي است كه كردها توانسته اند حكومت را در برهه اي از تاريخ در دست گيرند. تحركات كردها قبل از زوال عثماني هم در اين راستا قابل بررسي است. بعد از جنگ چالدران و ضميمه شدن  از سرزمين كردستان به عثماني امراي كرد كه به دلايل مذهبي از عثماني پشتيباني و در شكست صفويه كه علم تشيع برافراشته بود نقش مهمي داشتند از استقلال زيادي در اداره امود خود از سوي سلطان عثماني برخوردار شده اند. پيمان بين عثماني و كرد رسماً وجود شانزده امارات كوچك و بزرگ و حدود پانزده حكومت كرد را به رسميت شناخت و به امراي مقتدر جنوب كردستان استقلال كامل داده شد. اين امر از تمامي صفات و نشانهاي ويژه حاكميت بهره مند بودند، سكه ضرب مي كردند، در نماز جمعه خطبه به نامشان خوانده مي شد، و در برابر سلطان مسئوليتي نداشتند. و باج و خراجي به او نمي پرداختند و تنها تعهد آنها به سلطان اين بود كه مرزهاي خود را تغيير ندهند اين عمل ظاهراً به منظور حمايت از حقوق امارات مجاور بود اما در حقيقت براي جلوگيري از پديد آمدن دولتي مركزي در كردستان بود.
در اين هنگام و تا آغاز قرن نوزدهم در نتيجه استقلال عملي امارت كردستان ادبيات، فرهنگ و تمدن كردي پا گرفت و به سرعت شكوفا شد و در برخي از شهرهاي كردستان مانند تبليس و جزيره وحكاري كه از پايتخت هاي امارتهاي مقتدر كردستان بودند به صورت مراكز فرهنگي مهمي درآمدند و در آنها شاعران و دانشمندان مورد حمايت و تشويق قرار مي گرفتند. با رشد و شكوفايي فرهنگي كه در بين كردها به وجود آمده بود نقش مهمي در بيداري و آگاهي ملي كردها اين نمود كه همين موجب پيدايش نخستين احساسات ملي گرايانه كردي در قرن نوزدهم شد.
شورش بابان در 1806 به رهبري عبدالرحمان پاشا الين حركت عمدئه كردها بر عليه عثماني به شمار مي آيد اما اين حركت پس از سه سال در سال 1808 به شكست انجاميد. اما بزرگترين حركت كردها كه هدف آن ايجاد وحدت بين كردها و استقلال كردستان بو به وسيله ميرمحمد، حاكم امارات سوران آغاز شد وي در زماني كه نيروهاي عثماني در اثر جنگ با روسيه ضعيف شده بودند به تقويت نيروي خود پرداخت.
مير محمد در رواندوز پايتخت خود كارخانه هاي اسلحه سازي تأسيس كرد كه فشنگ و حتي توپ نيز مي ساختند اين كارخانه ها بيش از 200 قبضه توپ ساختند16. وي اقدام به تأسيس ارتش منظم خود نمود كه تا پايان سال 1833 با در اختيار داشتن ده هزار سواره نظام و بيست هزار پياده نظام آموزش ديده تمامي جنوب كردستان را به تصرف خود درآورد. وي در سال 1853 شروع به پيشروي به سوي كردستان ايران نمود و تمامي نواحي كردستان ايران را تا مرزهاي آذربايجان به تصرف درآورد.
ديگر حركت كردي مهم كه ويژگي هاي يك خيزش ملي را بيشتر از ديگر جنبش ها در خود داشت. شورش امير بدرخان شاه كردستان بود. كريس كوچرا در جنبش ملي كرد درباره اميربدرخان مي نويسد17 : «امير بدرخان با جبه زربفت و دستار بزرگ حرير و دستمالهاي ابريشم و شلوار ابريشم راه راه سرخ و سياه و كفشهاي نوك برگشته سروته سرخ قيافه اي شاهانه داشت. اميربدرخان در سخناني خود را شريف تر از عثماني، سلطان بزرگترين امپراطوري آسيا مي داند و به او به چشم غاصب مي نگرد و مي گويد: منم كه شاه كشورم نه سلطان عثماني اگر او از من مقتدر تر است در عوض من از او شريفترم .
وي در بين سالهاي 1844 تا 1846 در اوج اقتدار و شكوه سكه به نام خود ضرب مي كرد و اقتدارش از شرق ايران ميگذرد و از غرب به بين النهرين امتداد مي ياد و از دروازه هاي دياربكه تا دروازه هاي موصل را شامل ميشود. اما درگيري ميان كردها به دوراني از هرج و مرج افتاد و طيف ديگري از رهبران در بين كردان ظاهر شدند و اينان كساني نبودند جز رؤساي مذهبي و شيوخ كه در غياب امراي مقتدر كرد رهبري توده ها را در دست گرفتند. امرا و رؤساي كردستان كردستان خواه اتباع ترك يا ايران با مردم كردستان همه متفق الراند كه با اين دو حكومت نمي توان كار را به اين صورت ادامه داد و بايد كاري كرد كه دولت هاي اروپايي متوجه قضيه شوند و تحقيقاتي در اين زمينه به عمل آرند مردم كرد ملتي جدا هستند ما مي خواهيم امور خودمان را در دست داشته باشيم. اين سخنان نخستين بيانيه اي است كه از ناسيوناليزم كرد دردست است و وي با اين بيانيه در ميان بنيان گذاران ناسيوناليسم كردي جاي ميگيرد. در سالهاي 1879 و 1880 شيخ عبيدالله شمزينان دو شورش پي در پي در بادينان و نيز در كردستان ايران رهبري كرد و اين شورشها سرانجامي جز شكست برايش ارمغاني نداشت.
تحصيل كردگان و روشنفكران كرد كه بيشتر آنها از طبقه اشراف كرد بودند و به دليل داشتن امكانات بيشتر مادي و نفوذ خانوادگي در دستگاه حاكمه عثماني توانسته بودند در مدارس اروپايي و يا آكادمي هاي نظامي امپراطوري به تحصيل بپردازند و با افكار نوين ناسيوناليستي در ساير كشورها آشنا شوند نخستين كساني بودند كه   ؟     به تأسيس سازمانها و جعيت ها به منظور رهبري كردن توده مردم كرد نموده و نيز اقدام به انتشار نشريه هايي به زباي كردي نمودند.
عده اي از روشنفكران كرد از فعالان جنبشي اتحاد و ترقي بودند در سال 1898 نخستين نشريه كردي به نام كردستان توسط   ؟     بدر خان بيك به زبانهاي كردي و تركي منتشر شد و علاوه بر مسائل فرهنگي و آموزشي مسائل ملي را نيز از نظر دور نداشت. در همين سالها اميرعلي بدرخان بيك، ژنرال شريف پاشا و شيخ عبدالقادر سپه شيخ عبيد الله جمعيتي به نام تعالي و ترقي كردستان بنياد نهادند. به دنبال آن در پاييز سال 1908 جمعيتي به نام جمعيت كرد براي نشر معارف تأسيس شد كه مدرسه اي كردي در استانبول ايجاد نمود. بعد از چند سال به دنبال اختلاف بر سر رهبري جمعيت شيخ عبدالقادر از آن جدا شد و شروع به انتشار مجله اي كردي به نام «هه تاوي كورد» يا خورشيد كرد نمود18 .
در اين حال در كردستان حركتهاي سياسي تازه اي در سال شكل گرفتني بود عده از تحصيل كرده ها و روشنفكران كرد به مناطق شهري كردستان رفته و در آنجا باشگاههايي تأسيس نمودند كه گاه چندين هزار تن عضو داشتند. اين سازمانها كه هسته هاي اوليه سازمانهاي سياسي به معناي جديد بودند در ايجاد حركت ها و شورشهايي آتي در كردستان نقش عمده اين نمودند از جمله اين شورشها شورش در سيم در سال 1809 بود و نيز حركت هايي كه در منطقه موصل روي داد و رهبري آنها بر عهده شيخ محمود برزنجي بود كه مورد پشتيباني بارزاني ها و زيباري ها نيز قرار گرفت.
در دوران جنگ اول جهاني بيشتر كردها دعوت خليفه عثماني را پاسخ گفتند و به جبهه هاي جنگ اعزام شدند. عده اي از شركت دز جنگ سرباز زدند و گروهي نيز در كنار ارتش روسيه با عثماني جنگيدند. متأسفانه اين بار نيز كردها موضع مشتركي نداشتند و همچون گذشته آلت دست نيروهاي مختلف بودند.
بعد از پايان جنگ متفقين سايكس پيكو كه در سال 1916 بين وزيران خارجه بريتانيا و فرانسه امضاء شده بود و بعدها اساس معاهده سور قرار گرفت خاورميانه را بين خود تقسيم نمودند. پيمان تاركه جنگ در سي ام اكتبر 1918 بر تقسيم عثماني صحه گذاشت در اين زمان بيشتر خاك عثماني در اشتغال نيروهاي بريتانيايي، فرانسوي، ايتاليايي و يوناني قرار داشت و ارتش عثماني به شدت در هم شكسته و در وضعيتي رقت بار بود. در ايران نيز وضعيت ارتش چندان بهتر از عثمان نبود. كندال در كتاب كردها مي نويسد براي رهايي كردستان از يوغ سلطه خارجي و ايجاد كشوري آزاد هرگز شرايط و اوضاع اين چنين مساعد نبود. به هر حال اوضاع تا زمان انعقاد پيمان سور در 10 اوت 1920 ادامه داشت. در كنفرانس سور هيئت هاي نمايندگي بريتانيا ايالات متحده، فرانسه، ايتاليا، ژاپن ، پرتغال، ارمنستان، بلژيك، يونان، حجاز(عربستان سعودي) چكسلواكي، تركيه، لهستان، روماني، صرب، كروات، اسلاونه (يوگوسلاوي سابق) و يك هيئت نمايندگي كرد به عنوان ناظر در گفتگو هاي مربوط به كردستان و ارمنستان شركت داشتند. پيمان سور در بخش سوم مواد 64-62 به كردستان مي پرداخت؛ اين مواد شامل:
ماده 62) كميسيوني كه مقر آن استانبول و مركب از سه عضو منصوب از سوي دولتهاي بريتانيا، فرانسه، ايتاليا بود ظرف شش ماه از تاريخ اجراي اين پيمان مقدمات تأسيي حكومت خود مختاري كردي را در نواحي عمدتاً كردنشين واقع در شرق فرات تا جنوب مناطق مرزي آتي كشور ارمنستان و شمال مرز تركيه و سوريه در بين النهرين به نحوي كه در ماده 27 بخش دوم مقرر شده است فراهم خواهند كرد. چنانچه در هر مسئله اي اتفاق آراء موجود نباشد اعضاء كميسيون مسئله را به دولتهاي متبوع خود ارجاع خواهند كرد.
ماده 64) هرگاه پس از يك سال از اجراي اين پيمان، جمعيت كرد مناطق مطرح در ماده 62 به شوراي جامعه ملل مراجعه كنند و ثابت كنند كه جمعيت اين مناطق مي خواهند از تركيه مستقل شوند و چنانچه شورا تشخيص دهد كه شايستگي چنين استقلالي را دارند و توصيه كند اين استقلال به آنها داده شود. در اين صورت تركيه از هم اكنون موافقت مي كند كه توصيه هاي شورا را بپذيرد و از هر گونه حق و ادعايي بر آن مناطق چشم پوشي كند ...
كردستان مستقل كه در پيمان سور پيش بيني شده بود تنها يك سوم از سرزمين هاي كردستان را در بر داشت و بقيه سرزمين هاي كردستان ضميمه كشورهاي ديگر از جمله كشورهاي تازه تأسيس سوريه و عراق مي گرديد. پيمان سور تنها از اين جهت حائز اهميت است كه براي نخستين بار در سطح بين المللي و در يك پيمان مهم بين المللي مسئله كرد مطرح شده حقوق آنها به رسميت شناخته شده و وعده تأسيس كشور مستقل به كردستان داده شده است. قدرت هاي بزرگ در اين سالها تغييرات گسترده و بعضاً مشددي را در خاورميانه اعمال كردند و كشورهاي جديدي همچون عراق، سوريه، لبنان و اردن را به وجود آوردند اما به نظر مي رسد وحدت كردستان چندان با منافع آنها تطابق نداشته است.
اين در حالي بود كه دولت بريتانيا كه بر اوضاع مسلط بود به منظور دست انداختن بر حوزه هاي نفتي جنوب كردستان به خواسته و آرزوهاي مردم كرد توجهي نمي كرد و مصمم به تشكيل حكومتي دست نشانده بود كه سر ولايت بغداد و بصره و موصل را بتوانند با يكديگر متحد نمايند19 .
به همين جهت آنان خود را براي شورشي همگاني آماده ساختند «كميته استقلال كرد» در اين امر نقش مهمي ايفا كرد بدين صورت بود كه مقدمات شورش معروف شيخ سعيد پيران در سال 1925 فراهم شد. اين شورش يا حمايت وسيع مردم كرد همراه گشت و متعاقب آن بر سركوب خونين كرد توسط تركيه در كردستان انجاميد. پس از شكست قيام پيران در 1927 . سازمانهاي كرد به دعوت جمعيت در خوي بون = خود بودن در لبنان گردهم آمدند و تلاش كردند با اتحاد با يكديگر قيام جديدي برپا كنند، اين قيام به قيام آرارات معروف شد. كردها جمهوريكرد آرارات را در مناطق كوهستاني اعلام مي كنند و با وجود تعرض هاي شديد ارتش تركيه، جمهوري آنها چهارسال دوام مي آورد اما بالاخره جمهوري آرارات نيز در سپتامبر 1930 سقوط كرد.
2-1-2 بررسي جغرافيايي و بستر اجتماعي- سازماني كردها
        §          گسترده جغرافيايي كردستان
كردستان عبارت است از حوزه جغرافيايي كه كردها از دير زمان درآن سكونت داشته اند. پراكندگي و سكونت اين قوم در طول زمان نواحي وسيعي را منطبق برمحل سكونت قوم كرد تشكيل ميدهد كه حد شمالي آن را به قولي تا دامنه هاي جنوبي فلات ارمنستان، حد جنوبي آن را به آن در نظر گرفتني مرزهي سياسي و تفكيكات دولت- ملت ها منطقه به شكل تقسيمات كشوري تا نواحي داخله لرستان، ايلام و خوزستانو قسمتي از نواحي عرب نشين عراق را شامل مي گردد، از طرف مشرق به آذربايجان و همدان (در امتداد سلسله ميان زاگرس)از مغرب به رود فرات و قسمت شرقي سوريه و نواحي آسياي صغير در نقشه عرضه شده به كنوانس سانفرانسيسكو (1945) ، كردستان را از شمال به اردهان در خاك ارمنستان فعلي، از جنوب به برازجان در خوزستان از شرق به همدان و تبريز و غرب به نواحي داخلي سوريه ذكر گرديده است. بعضي از مورخين حدود كردستان بزرگ را اينطور ذكر كرده اند.
از ديد ديگري در توضيح پراكندگي جمعيتي كردها و بستر جغرافيايي زيست آنها مي توان گفت كه كردستان مي تواند از شمال به سلسله جبال آرارات (آغري داغ) از غرب به رود فرات تا مرزهاي بغداد، از جنوب به سر حد خوزستان و خليج فارس و از شرق به تبريز مطابق اين تحديد قسمتي از روم و بعضي از ولايت شرقيه آسياي صغير و قسمتياز خلاصه در زمان فعلي، كردها از جنوب به شمال به صورت فراري پهن كه مرز ايران و عراقرا در بر مي گيرد از جنوب آذربايجان جزوء كردستان ميگردد كه اكراد فعلاً در آن نواحي سكونت دادند. با در نظر گرفتن خطي كه ايران و تركيه را از هم جدا مي كند تا كوههاي آرارات واز شمال تا حواشي    ؟    قفقاز (ارمنستان) آذربايجان شوروي سابق گسترش يافته است. 
كردستان ، نامي كه براي نخستين بار در عهد سلجوقي واز سوي سلطان منجر آخرين پادشاه بزرگ سلجوقي در مورد سرزمين هاي وسيعي كه مردمي با ريشه نژادي واحدي را در خود جاي داده بود بكاربرده شد.
هم اكنون سرزمين كردستان در حيطه سرزمين چند كشور قرار گرفته است؛ بخش اصلي آن بعد از جنگ چالدران بين ايران و عثماني و به دنبال شكست ايران ضميمة عثماني شد واز ايران جدا شد . تركيه امروزي كه    ؟     عثماني است بيشترين قسمت از كردستان را در اختيار دارد.
در بين بخش از سرزمين كردستان در بطن مام ميهن آن يعني ايران جاي دارد وعراق كشوري كه بعد از جنگ اول جهاني به وسيله قدرتهاي بزرگ و فتح جنگ و به ويژه بريتانيا ايجاد شد، سومين پاره سرزميني تاريخي كردستان را در برگرفته است.
قسمت كوچكي از كردستان نيز بعد از پايان جنگ اول جهاني به سوريه رسيد. از لحاظ طبيعي مي توان حدود كردستان را به صورت منطقه اي نامنظم و چند مرزي- چند ضلعي بدينگونه ترسيم نمود. « از شمال شرق قله آرارات خط مستقيمي به سمت جنوب و قسمت جنوبي زاگرس شروع و در انتهاي آن به شكلي مستقيم به طرف غرب امتداد مي يابد تا به شهر موصل عراق برسد و از موصل باز خط مستقيمي به سوي غرب رسم مي گردد و تا قسمت ترك‌نشين ولايت اسكندرون ادامه دارد، از آن نقطه هم به سمت شمال شرق خط ديگري كشيده مي شود تا از روم در تركيه و در امتداد خود به سوي شرق دوباره به قله آرارات وصل مي گردد.
كردستان بين 30 درجه تا 40 درجه عرض جغرافيايي و 37 و 48 درجه طول جغرافيايي قرار گرفته است.
كردستان سرزمين اغلب، كوهستاني است با آب و هواي گوناگون، اما بيشتر نقاط آن به دليل ارتفاع زياد كوهها داراي آب و هواي سرد كوهستاني است و قلل كوهها در كردستان بيشتر ماههاي سال پر از برف است.
مقدار ريزش يكسان نيست ودر جلگه ها بين 400-200 ميلي متر ودر دشتها 700 ميلي متر و گاهي تا 3000-2000 ميلي متر است. وضعيت كوهستاني و صعب العبور بودن كردستان و ارتفاع نبالا كه به بيشتر مرزهاي طبيعي كردستان منطبق هستند همواره به عنوان مانعي سخت و سدهايي نفوذناپذير كردها را در مقابل هجوم ارتش هاي بيگانه مهاجم مصون نگه داشته‌اند.
مي توان اذعان داشت كه كردستان سرزميني است كه متشكل از 2 قوس است:
1-   قوسي كه از شرق تركيه و شمال غرب سوريه تا آذربايجان (جمهوري آذربايجان ) ادامه پيدا مي كند .
2-   قوسي كه از عراق تا شمال غرب كوههاي زاگرس در ايران امتداد پيدا مي كند.
    §          بستر اجتماعي- آييني كردها
-         نظام زيست اجتماعي كردها
براي كنكاش اين موضوع نخست بايد به اين نكته توجه شود كه كردها به عنوان يكي از ريشه دار ترين اجتماعات انساني در سازمان اجتماعي از اصول كلي مورد پذيرش اجتماع انساني پيروي كرده اند و تفاوت هاي بنيادين با سايرين ندارند، امابه عنوان گروه قومي متمايز داراي ويژگي هاي مخصوصي نيز هستند.
همانند ساير گروه هاي انساني آسيايي و بويژه ساكنين خاورميانه در گذشته داراي يك زندگي سنتي بوده اند. آنان بيشتر روستانشين بوده اندو فعاليت هاي اصلي آنها ، كشاورزي و تا اندازه اي دامپروري بوده است. البته عده اي نيزبه فعاليت هاي صنعتي مشغول بودند و مسلم اينكه ، كردها هم همانند ساير اجتماعات انساني در گرداگرد تحولات مدرنيته ، دگرگوني يافته اند و در زندگي مردم درگير شده اند و متحول شده اند.
- خانواده : يكي از با ثبات ترين نهادهاي مورد پذيرش كردهاست و همچنان در ميان مليت كرد از استحكام و ثبات ويژه اي برخوردار است. در ميان كردها و عموماً در سراسر كردستان ، خانواده ها عمدتاً پدر نقش اول و اساسي را در همه مسائل مهم ايفا مي كند. تأمين معاش وظيفه اصلي و اولين اوست كه اين نمايانگر فرهنگ    ؟   پدرسالارانه كردي است. با اين همه زن نيز جايگاه ويژه‌اي به عنوان ناموس خانواده داراست و همانطور كه مينورسكي مي‌نويسد، از حيث شخصيت و خصوصيات اخلاقي زنان كرد زنان كرد بر ساير زنان مسلماني برتري دارند و نسبت به ديگر زنان مسلمان از آزادي بيشتري برخوردارند .
تعدد فرزندان از خصوصيات بارز خانوارهاي كرد است و اين مسئله موجبات وابستگي بيشتر مرد به خانواده و زن به شوهر مي شود و اساساً براين فرض استوار است كه فرزندان موجب استحكام روابط خانوادگي مي شوند. از نظر اجتماعي، حقوقي و قانوني نهاد خانواده در ميان كردها مورد حمايت جدي مردم قرار مي گيرد و اصالت كه يكي از ويژگي هاي مورد تأييد كردهاست دراين بستر توان بروز و ظهور دارد.
- عشيره يا ايل و ساختار عشايري در كردستان
شايد واضح ترين وسطحي ترين تصور عمومي از ايل و عشيره اين است كه بدانيم عشيره و ايل مجموعه ي طايفه ها و قبايلي هستند كه با زمينه ها و پيوندهاي مشترك گوناگون مشغول زندگي در كنار يكديگر هستند وافراد و گروههاي كوچك درون آن ممكن است به فعاليت هاي گوناگون مشغول باشند و نظام اقتصادي آنان بسيار فراتر از مناسبات ايلي و روابط توليدي ناشي از دامداري سنتي است.
ساختار اجتماعي و اصلي كرد را عشيره تشكيل مي دهد كه خود داراي مكانيسمي مخصوص داراي سلسله مراتب خاص خود مي باشد . رياست به ايل و عشيره پس از مرگ رئيس آن به فرزند ارشد وي مي رسد؛ عشيره هاي زيادي در كردستان عراق در مناطق مختلف آن زندگي مي كنند. از جمله مهم‌ترين آنها عبارتند از : عشيره برادوستي ، عشيره هركي، عشيره گردي، عشيره سندي، عشيره سورچي، عشيره گوراني، عشيره بارزاني و عشيره زيباري كه از ميان عشاير و ايلات فوق بارزاني ها به سبب نقش قابل توجهي كه در تحولات سياسي اجتماعي سده ي اخير كردستان عراق ايفاء نموده اند، از اهميت بيشتري برخوردار هستند چنانكه موضوع اين تحقيق نيز در اصل بررسي نقش آنان در پويايي جنبش ملي كرد عراق مي باشد.
بارزاني ها در منطقه بارزان ، ميرگه سور، شيروان و اطراف آن زندگي مي‌كنند رشد و نفوذ طريقت نقشه بنديه در زمان سلطه عثماني ها و پيوند بزرگان ايل بارزان با اين جريان فكري در تقويت هرچه بيشتر نقش و جايگاه اين خاندان در تحولات سياسي و اجتماعي كردستان عراق اهميت اساسي دارد.
نخستين تلاش هاي زيركانه براي گسترش دامنه منطقه جغرافيايي تحت سلطه بارزاني با رياست عاليه شيخ تاج الدين بر دسته مريدان بارزاني خاندان نقشبندي شكل واقعي به خود مي گيرد. در همين زمان و تحت رهبري و هدايت وي بود كه با پديد آمدن يك انسجام ميان چند قبيله كوچكتر مانند به روژي ها، نزاري ها ،   ؟    و مزوري يك عشيره قدرتمند به نام بارزاني ها پديد آمد. برخورداري و بهره مندي فرزندان و اخلاف شيخ تاج الدين از صفات و خصال پسنديده و پيش گرفتن راه و رسم توام با مهرباني موجب گرديد قدرت كاريز ماتيك پدر در زمان آنان نيز حفظ گردد و موجب ادامه نهاد عشيره شده است.
امروزه و در گذشته نيز عشيره بارزاني به عنوان كانون اصلي مبارزات مردم كردستان عراق عليه رژيم حكومت مركزي نقش قابل ملاحظه اي را در تحولات سياسي و اجتماعي چند دهه اخير عراق ايفاء نموده است.
آرمان اصلي آنان استيفاي حقوق حقه ي ملت كرد است. جنبش ملي كردها در عراق وحتي در دنيا نيز بخش از هستي و بقاء خود را مديون رهبري چند تن از بزرگان اين عشيره ، خصوصاً مرحوم    ؟     بارزاني است. البته بارزاني ها نيز به نوبه خود بخش از كليت حركت تاريخي و پوياي ملت كرد براي احقاق حقوق خود مي باشند، و از ديگر حركت ها و جنبش هاي آزاديخواهانه مقدم و معاصر خود همچون جمهوري مهاباد متأثر بوده اند.
بارزاني ها امروزه كادر رهبري مكان حزب دمكرات كردستان عراق را تشكيل مي دهند. مسعود بارزاني رهبر عالي حزب مي باشد؛ اين حزب كه از قدرتمندترين احزاب فعال كشور عراق و كل كردستان مي باشد به دليل قرار گرفتن هسته ي مركزي و اصلي آن بر روي پايه هاي منسجم و مستحكم ساختار اجتماعي از امتياز قابل توجهي نسبت به رقباي خود برخوردار است. به گونه اي كه در چند دهه ي اخير هيچگاه قدرت مركزي عراق موفق به از ميان برداشتن و نابود كردن اين حزب نشده است. يك بررسي تاريخي ساده نشان ميدهد كه بارزاني ها شايد بدليل قدرت و نبوغ رهبراني چون ملامصطفي بارزاني در تمام شرايط حاد و بحراني متون فقرات حزب دمكرات كردستان عراق و محور تمامي فعاليت هاي سياسي و نظامي آن بوده اند؛
چنانچه اشاره شد، عشيره و ايل واقعيت انكارناپذيري در متن اجتماعي زندگي كردها است. بطور خلاصه مي توان اذعان داشت كه قدرت تحرك نظامي و دفاعي نهفته زندگي عشيره اي در كردستان عراق، خصير مايه اصلي نهضت بارزاني است.
- آيين كردها
بررسي اسناد تاريخي نشان مي دهد كه كردها نخست پيرو آيين زرتشتي بوده‌اند .مهرپرستي ، مانوي و مزدكي نيز از ديگر دين هاي رايج در ميان كردها بوده است. قبل از پيرايش اين دين ها نيز مردم كردستان عناصر طبيعت (خورشيد، ستارگان ، آب، آتش و باد و خاك را مي پرستيدند.)
برطبق روايات تاريخي آيين و آداب كردها در قرون اوليه يعني پيش از فرق و مهاجرت به اماكن كنوني خيلي تاريك و نامعلوم است پس از ورود به اماكن كنوني در آثار و علائم چنان استنباط مي شود كه اهورا پرست بودند يعني روشنايي پرست ، روشنايي را دوست داشته اند واز تاريكي دلتنگ و   ؟   بوده‌اند.
اهورا لفظي است مركب از آهور به معني آتش و آبه معني آمده يعني حقيقتي كه از آتش آمد مقصود از حقيقتي كه از آتش آمد. (روشنايي )است و آن روشنايي را هم   ؟    و بالاخره شيد شيدان مي گفتند . اما كم كم هورمزد پرستي آلوده به سحر و شعبده شد. تا قرن هفتم پيش از ميلاد زرتشت در اروميه كنوني قيام نمود و خواست تا مفاسد را اصلاح كند. پيران حرف او را نپذيرفتند او به ناچار بطرف ملخ رفته و در آنجا به تبليغ پرداخت و سپس به اروميه مراجعت كرد ودر آنجا به تبليغ آيين اهورا پرستي بي آرايش پرداخت.
اكثر محققين مادي بودن زرتشت اخير را تصديق كرده اند كه از اكراد (ميديا) بوده است، يعني كشور ماد و كتاب اوستا را به زبان وطن خود نگاشته است.
از يك پاره پوست بدست آمده در سليمانيه بخط پهلوي كه چند مصرع شعر بروي آن نوشته شده است چنين بر مي آيدد كه اكراد در آغاز ورود اسلام بخاك كردستان داراي آيين زرتشت بوده اند. آثار آتشكده ها و آتشگاههايي كه در اماكن كردنشين موجود و باتي هستند دال بر آيين زرتشتي كردهاست. كرد نه تنها تا ظهور اسلام پيرو آيين زرتشتي بوده اند و پس از آن با پيروي از بزرگان خود به اسلام گرديدند در خدمت خلفا در آمدند، شركت فعالانه اي در جنگ هاي صليبي داشتند و سردار شهيد سپاه اسلام صلاح الدين ايوبي از اين قوم بوده است.
      §          تسنن كردي
ملت كرد در مناقشه بين سني و شيعه بي تفاوت نماند ودر مقابله با طريقت شيعه طرف سنني را گرفت همچنانكه در ميدانهاي جنگ بين عثماني وايران نيز اغلب در صف عثماني با ايران جنگيدند. كرد در برابر رومي (ترك عثماني و بنابراين سني مذهب) در خود همان احساس را دارد كه در مقابل ايراني شيعه مذهب انجمن هاي درويشان ، از جمله دراويش كرد در دوره معيني از تاريخ آلت دست سياست اسلام پراكن   ؟    عبدالمجيد بوده اند و حتي بعدها به هنگام جنگ بزرگ جهاني فكر جهاد موافقاني در ميان شيخ هاي كرد پيدا كرده بود.
امروزه كردهاي مسلمان اكثراً پيرو شافعي هستند ولي علاوه برآنها كردهاي پيرو ؟   -مالكي- جنلي هم وجود دارد.
- تصرف كردي
در كردستان بر 2 شاخه استوار است:
1-   فرقه نقشبندي
2-   فرقه قادري پير و شيخ عبدالقادر گيلاني
درويشي كردي بر زمينه عشيرتي سازمان يافته است. مريدان درويش بايد در مسير طريقت چندين مرحله را با راهنمايي پير طريقت يا مرشد خود طي كنند تا اخلاقاً به تزكيه نفس توفيق يابند.
از نقطه نظر سياسي ، كردستان مركزي به دو منطقه نفوذ تقسيم شده است: مناطقه مشايخ   ؟ (شمديان) منطقه مشايخ طويقه و بياره (اورامان) يعني در واقع در گوشه اي از كردستان كه از نظر جغرافيايي بيش از همه مناطق آن سرزمين دست نيافتني هستند.
در زمينه مذهبي، شيخ ها در مقامي بالاتر از درويشان قرار دارند. نگهداري نفوذ و اقتدار شيعان ، كه در آن واحد هم مذهبي است وهم سياسي، به دستياري شبكه اي از عاملان ايشان كه به دو خليفه موسومند تأسيس مي شود. شيخ ها حريفان سرسختي هستند براي جلوگيري از هرگونه نفوذ خارجي در منطقه .
گروهي از كردها پيروي آيين هستند كه عده اي آن را ايزدي وعده اي ديگر پزيري مي خوانند مي گويند آيين مركبي است كه آنها از بازماندگان كيش ماني هستند. آيين زردشتي و مزدكي نيز در مسلك آنان رايج است.
از ديگر مسلك هاي رايج در كردستان، اهل حق است كه به اشتباه علي الهي خوانده مي شوند اين مسلك نيز تحت تاثير عقايد زردشتي و مزدكي و مسيحي و كليمي و بعضي عقايد ديگر بوده است. در كردستان مسلك هاي زيادي وجود داشته و بيشتر اين مسلك ها نمودار آيين كردن پيش از اسلام بوده است و طوايف كردها از اين راه توانسته اند آيين قبل از اسلام خود را حفظ كنند و برخي از اين مسلك ها به جز ايزدي و پارسايان عبارتند از شبك    ؟ كه بيشتر كتابهاي مذهبي اينها به زبان كردي است. گروهي از كردها هم پيرو آيين يهودي و ميحي هستند البته در نقاطي از كردستان هم مذهب شيعه رواج دارد كه از آن ميان كرمانشاهان بزرگترين شهركردستان ، كنگاور، قصرشيرين و اسلام آباد و كليائي، لرستان، قوچان و درگز جزء اين مناطق هستند.
اهل حق هم بخش مهمي از آيين مردمان كردستان را تشكيل داده است. در اين آيين مسئله اين است كه علي را خدا نمي دانند بلكه آيين خداوند در هفت جسم حلول كرده است كه يكي از آنها علي است.
اهل حق مي كوشند مسئله اجر و پاداش را با اعتقاد به   ؟ حل كنند به عقيده آنها محشر يا محل دادرسي روز قيامت زنجان است.
عشاير كرد وابسته به آيين اهل حق از طايفه هاي كهر هستندك ه عبارتند از سنجابي ها و هسته اصلي ايل گوران امااز پيروان اهل حق نه در حوالي پرويوز مي توان يافت نه در مهاباد و نه در كردستان سنندج واين امر را در سلطه شديد مذهب سنن و نفوذ فوق العاده شيخ هاي نقشبندي در طويله و بياره مي‌دانند.
خانواده اردلان وب عضي عشاير كرمانشاهان و لرستان مثل سنجابي و كلهر و غيره شيعه هستند و همچنين مذهب مضر امنيت هم در كردستان پيرواني دارد كه گروهي از نصرانيان يعقوبي و جورقاني ؟   و حوالي جپل جودي ساكن هستند.
 
 


2-2 پراكندگي كردها
چنانكه اشاره رفت كردها از جمله ملت هايي هستند كه در ميان مرزهاي سياسي كشورهي مختلفي از جمله عراق، سوريه ، تركيه ، ايران و جمهوري‌هاي قفقاز جنوبي از جمله در آذربايجان ، ارمنستان و گرجستان پراكنده شده اند. ملاحظات سياسي چنين پراكندگي وسيعي باعث مي شود تا كردها صرفاً از موضوعي ملي- دولتي در كسب كشور به موضوعي منطقه اي و البته بين المللي تبديل شوند.
ترديد نيتكه استقرار اين گروه قومي و جمعيتي در هر سوي مرزهاي سياسي كشورهاي مذكور موجب لحاظ نمودن ملاحظات سياسي خاص توسط دستگاههاي حاكم براين كشور در روابط في مابين آنان گرديده است. كه بي ترديد در جاي خود از اهميت ويژه اي برخودار است. براي درك هرچه بهتر اين موضوع به بيان چگونگي ميزان پراكندگي مردم كرد در هر يك از سرزمين‌ها و كشورهايي كه كردهايي از يافتها اقليت آن را تشكيل مي دهند، پرداخته مي شود.
2-2-1 كردهاي تركيه
تقريباً نيمي از تمامي كردهاي جهان در تركيه زندگي مي كنند و بزرگترين گروه قومي غير ترك اين كشور هستند و تركيب به   جمعيت آن را شكل مي‌دهند. حدود 15 درصد از جمعيت تركيه متشكل از اقليت هاي قومي- مذهبي است. قانون اساسي تركيه تنها قائل به يك نوع مليت براي همه تركها است واز اين رو گروههاي قومي را به عنوان اقليت هاي ملي، نژادي يا قومي به رسميت نمي شناسد. شهروندان كرد تشكيل دهنده يك گروه قومي بزرگ و گروه زباني با اهميتي هستند. اقليت كرد در تركيه از جمله مهم ترين تأثيرگذارترين فاكتورهاي سياسي چه در بعد داخلي و چه در بعد خارجي در حوزه سياست خارجي تركيه هستند ولي آنها را به عنوان تهديدي عليه هويت و امنيت ملي ترك معرفي كرده اند بويژه از آنجايي كه دليل وجودي جمهوري تركيه ، مليّت لذا طي ترك است، موضوع كردها در تركيه از وضعيت ؟ برخوردار است چون اساساً و همواره به عنوان يك گروه اقليتي و زباني به رسميت شناخته نمي‌شوند. از سال 1984 تركيه شاهد يك جنبش قوي جدايي طلب در جنوب شرقي تركيه بوده است. جنبش ملي كردي مسبوق به سابقه مبارز اتمي 1925 است و هدف اصلي اين جنبش مبارزه با تركي كردن جغرافيايي كردنشين تركيه است تا بتواند دست به تأسيس يك دولت كردي بزند.
البته اين جنبش غير خشونت آميز در داخل ساخت سياسي براي برابري حقوق و آزادي هاي شهروندان كرد با ديگر شهروندان ترك تلاش مي كرد و عمدتاً يك حركت مدني و براي استيفاي حقوق مدني بود، از آن جمله حق خواندن ويا نوشتن و صحبت كردن به زبان كردي، تا پيش از 1991 كردهاي تركيه در قالب احزاب ملي سياسي به ويژه SHP كه بيشترين تلاش را براي برابري كامل حقوق شهروندي انجام مي داد اما استراتژي اصلي حكومت سركوب كرد بويژه سركوب زباني و سياست هاي زباني شديد تركي محور بود. در 1991 تورگت اوزال از لايحه اي مبتني بر لغو تصاحب و تصرف اموال كردها دفاع كرده بود. اما ساير رهبران تركيه در اراده سياسي براي احترام به حقوق كردها مصمم نبودند و اساساً تمايزات كردها را به رسميت نمي شناسند. تنها 2 ماه پس از مرگ تورگت اوزال در آوريل 1993 ، دادگاه قانون اساسي اعلام كرد حزب HEP غيرقانوني است. اما از ميان گروهها و احزاب PKK (حزب كارگران كردستان ) كه خواستار تأسيس دولتي كردي ماركسيستي در جنوبشرق تركيه بود با دستگيري عبدالله اوجالان وارد دوره رخوت خود شده است.
ايالات جنوبشرقي تركيه سيرناك، دياريكه ، ون، سيرت، ماس، ماردين، بينگول، حكاري، آدانا، بيتليس، تونجلي، هاتاي ، الازيگ، گازيان پنا، قهرمان ماراس، كيليس ، مالاتيا. عثمانيه، آريامان و سن ليورفا مي باشند و اين منطقه متمركز و داراي تجانس جغرافيايي و تطبيق پراكندگي الگوي سكونت و ويژگي هاي انساني با تمايزات جغرافيايي است و خود به يك پيكره جغرافيايي متد تبديل شده است كه مي تواند به ساير مناطق هم وحدت منطقه اي- بومي بدهد.
امابعد از سپتامبر بحث مبارزه با تروريزم به ابزار جديدي براي سركوب كردها توسط دولت تركيه منجر شده است با اينحال اين هنوز براي دولت تركيه كافي نيست.
نخست وزير تركيه ، رجب طيب اردوغان، از سياستهاي امريكا در قبال كردهاي جنوبشرقي بشدت انتقاد مي كند وي در مصاحبه 3 سپتامبر 2004 مي گويد، حكومت تركيه كم كم ؟ خود را در مقابل سياستهاي امريكا از امت مي دهد ، حكومت تركيه نبايد به مقابله با كردهايي بپرداز كه حكومت مركزي را به چالش مي كشند و عمدتاً از شمال عراق حمايت مي شوند به اين يكي از شديد الحسن ترين سخنرانيهايي بوده است كه مقامات تركيه عليه امريكا انجام داده اند و شايد به اين دليل باشد كه امريكا براي حل مسائل كردستان همانطور كه بعداً اشاره مي شود قائل به نوعي ايجاد خودمختاري در قلمرو سرزمين اصلي دولت ميزبان است تركيه پس از سپتامبر 2001 اميدوار بود كه بتواندد از ابزار مبارزه با تروريزم عليه كردهاي جنوبشرقي خود بهره ببرد اما ظاهراً تحولات عراق و بويژه دگرگونيهاي كردستان عراق كل معادلات اينچنيني را برهم زده است. بهرحال كردهاي تركيه داراي بيشترين تعداد اين اقليت پراكنده در منطقه و متأسفانه سركوب شده ترين گروه قوي منطقه هستند.
2-2-2 كردهاي عراق
عليرغم اينكه بيشترين تمركز جمعيتي كردها در دولت ميزبان از تركيه با 10-3 ميليون نفر گزارش مي شود، كردهاي عراق را مي توان سياسي ترين گروه كرد منطقه ناميد كه با بيشترين ميزان مقاومت هاي نظامي و سركوبگري بغداد روبرو بوده اند و بالاترين ميزان تحمل را هم از خود نشان داده اند. همانطور كه ذكر رفت ساختار اجتماعي جامعه كرد را نظام عشيره اي- قبيله اي تشكيل مي دهد و شكل گيري احزاب سياسي كردي نيز همانطور كه اشاره شد عمدتاً بر مبناي سروري و مهتري قبيله اي- عشيره اي استوار است. گروه هاي مختلف سياسي و واحدهاي سياسي كرد هم عمدتاً از دهه 80 به بعد در كنار قبايل سرشناس و طوايف خوشنام كرد به شكل سازمان يافته امروزين رسيدند.
مناطق شمالي و منتهي اليه شمال شرقي عراق در بر دارنده اعضاء حزب دموكرات كردستان (KDP ) است. نواحي اطراف كركوك و خانقين از كردهاي فيلي (Faili) و البته شيعي هستندكه عموماً مخالف اكثريت كردها هستند.
اكثريت كردهاي فيلي در حزب اتحاديه ميهني كردستان (PUK ) عضويت دارند. منطقه شمال غرب عراق اطراف سينجار در دست حزب كمونيست عراق است كه اكثريت آن حزب را نيز كردها تشكيل داده اند. در 1983 KDP با شكستن حلقه تسلط ايران برشمال عراق به هوادارانش دستور عبور از مرز با تركيه را داد واين در حالي بود كه حزب PUK طالباني هم همچنان به مقاومت در منط قه كركوك عليرغم برخودارهاي تند حكومت مركزي ادامه مي داد. تا پايان 1988 ، اگر مناطق شمالي عراق خارج از شهرهاي اصلي، تحت كنترل شورشيان كرد قرار گرفت. كردها به 2 گروه تقسيم شدند:
1-   گروهي كه در خلال جنگ بحث اصلي مبارزه را ادامه دادند.
2-   گروهي كه برانتطار پاداش با حكومت مركزي عليه ايران وارد جنگ شدند.
دشمني تاريخي كردها وحكومت عرب مركزي عراق، به حفظ هويت تاريخي بويژه زبان كردها كمك كرده است. در اواخر 1988 ، منطقه خودمختار با توجه به قرار داد خودمختاري 1970 اكراد با بغداد به شكلي از سازمان سياسي رسيد؛ اين خودمختاري شامل 12 عضو در شوراي اجرايي بود كه قدرت اجرايي ، قانوني و مجمع قانونگذاري داشت كه شورا را با نظارت مشورتي همراهي مي كرد. مجمع قانونگذاري شامل 50 عضو بود كه براي يك دوره 3 ساله برگزيده ميشدند . اين مجمع قدرت تصويب قوانين ارائه شده بر پايه حفظ فرهنگ، رسوم ملي كرد را در كنار ساير مسائلي كه ماهيتاً موضوعي منطقه‌اي- كردي محسوب ميشه داشت اما عليرغم تمامي اين اشكال بوروكراتيك، خود مختاري واقعي در كردستان عراق وجود نداشت.
حزب ؟ از طريق، وزارت موقعيت خود مختاري منطقه اي و ديگر نمايندگان وزارتي ، به فعاليت هاي سركوبگرانه در منطقه ادامه ميداد. اما جنگ دوم خليج فارس و برقراري منطقه پرواز ممنوع شمال- جنوب عراق (nofly zone) گام مهمي در تجربه اندوزي كردهاي شمال عراق براي تمرين نوعي در ؟ بشمار مي رود و از آن روي يك نقطه عطف تاريخي است.
2-2-3 كردهاي ايران
شايد بتوان گفت ايران شما كشوري است كه كردها در آن از الگوي خاص استقرار و تشكيل مراكز جمعيتي پروي نمي كنند كه البته بدليل سياست هاي كوچ گسترده كردها در اوايل قرن بيستم در ايران است . پراكندگي شديد كردها در ايران بدين صورت است كه ايل جدالوند در استان هي قزوين، كرمانشاه گيلان، ايل مافي و دلفان در كلاردشت و مازندران ، ايل خواجه وند در ؟ و كجور، ايل رشوند در بخش رودبار و ؟ قزوين ، ايل صوفي در استان گيلان وكرمانشاه ، ايل كهر در قزوين و كرمانشاه و ايل بهتويي در استان قزوين بطور پراكنده زندگيمي كنند . كردها بدليل مسائل رفاهي- تحصيلاتي و شغلي رو به سوي تهران و ديگر شهرهاي بزرگ آورده اند و اين ميزان پراكندگي در ايران بيش از ساير نقاط است تا جايي كه مي توان گفت تمركز اقليتي در ايران وجود ندارد و از سويي اين مي تواند تسامح و تساهل بالاي جامعه ايراني در پذيرش كردها به عنوان ايراني ترين گروه قومي اين سرزمين تفسير شود.
2-2-4 كردهاي سوريه ؛ كردهاي پراكنده در خاورميانه ، را مي توان بزرگترين اقليت قومي مسلمان سني ، غير عرب با تاريخ و زبان مجزا و ويژه دانست كه بيشينه اي بيش از چند نفر ارسال دارند.
برخلاف كردهاي ساكن در تركيه و عراق، كردهاي سوريه تقريباً 2 ميليون نفر هستند و برخلاف انجام الگوهاي سكونت در عراق و تركيه، در سوريه كردها به شكل پراكنده زندگي مي كنند.
تقريباً 30% جمعيت كرد سوريه در بلنديهاي شمال غربي Aleppo كه به كرد داغ مشهور است تمركز دارند. منطقه عين العرب (كوباني) جائيكه فرات وارد سوريه مي شود سكني حدود 30% كردهاست. ما بقي كردها در مراكز جمعيتي شهري همچون حي الكبه در اطراف دمشق بر مي برند در حاليكه 40% از آنان در ايالات جزيره زندگي مي كند و عمدتاً كساني هستند كه در سال 1920 از تركيه به اين منطقه آورده شده بودند. اين منطقه همينطور داراي سابقه طولاني است كه گفته مي شود صلاح الدين ايوبي و خانواده وي در اينجا اقامت داشته‌اند.
كردهاي سوريه هم همچون ساير برادرانشان تحت فشارهاي سياسي از مركز بوده اند. برنامه اصلاحات ارضي حزب بعث در دهه 1960 موجب ويراني توان اقتصادي و تصاحب اموال كردها شد. و در دهه 70 حكومت سعي كرد با سياست تعريب نامهاي كردي را از بين برده و نامهاي عربي جايگزين آن كند (بطور مثالي شهركوباني به عين الوب تغيير يافت) و هزاران عرب را در فاصله مرزهاي كردنشين سوريه- تركيه اسكان تشويقي كرد در دهه 1990 ؟ بعث درصدد حمايت حزب كارگران كردستان ن(PKK) برآمد و سياست هاي تشويقي همچون بخشش سربازي را هم تعيين كرد اما در جذب كردهاي سوريه براي پيوستن به PKK شكست خورد و من بعد بود كه حكومت مجدداً سياست سركوب را ؟ كرد. با توجه به سرويس اطلاعات مركزي تركيه ، كردهاي سوريه 25% از PKK را تشكيل ميدادند، زان پس AKK به وسيله اي براي سركوب اقليت كرد در آمده است.
البته بهبود روابط دو رژيم بعث عراق و سوريه در دهه 90 به فضاي خفقان آميزتري براي كردهاي ؟ تبديل شد و موجبات انتقادهاي شديد بارزاني از دولت و مشق را فراهم آود.
اما پس از مرگ اسد، بشار اسد را مي توان گفت با ؟ فعلاً تحركات جالب توجه فرهنگي كردهاي سوريه را نگاه مي كند و فعلاص سكوت اختيار كرده است. اما رهبر آن كرد سوريه با قبول فشارها وسركوبات شديد پس از فعاليت هاي جالب توجه در ژوئن 2003 در ترتيب دادن تظاهرات چشمگير، همچنان بر راه مبارزه با رژيم بعث لوريه تاكييد مي كنند.
2-2-5 بررسي مهاجرت كردها به جمهوري هاي سابق شوري و غرب
ارائه كامل و دقيق اطلاعات و آمار قابل اتكا و موثق از ميزان و سطح مهاجرت كردها به قفقاز جنوبي و البته غرب كار بسيار دشواري است. دست كم مي توان با قطعيت گفت كه دامنه حضور اقليت كرد بيضي از غرب خليج فارس تا قفقاز جنوبي و حتي سوريه است از اين رو ما نمي توانيم تصويري واضح از حضور كردها در قفقاز جنوبي يا اروپا بدهيم دستكم اينكه اين مناطق مقاصد خوبي براي مهاجرت و سكني گزيدن بوده اند. ارمنستان ، آذربايجان گرجستان و حتي در آسياي مركزي قزاقستان ، قرقيزستان و تركمنستان نقاط پراكندگر كردها محسوب مي شوند. از ميان كشورهاي غربي و بدليل سياست هاي مند قوميتي كشورهاي خاورميانه ميزبان كردها ،پذيراي ميليون ها نفر از مهاجرين كرد بوده است. كشورهاي آلمان، سوئد، فرانسه ، بلژيك ، هلند و انگلستان از جمله كشورهايي هستند كه امروزه نيز سيل مهاجران جوياي كار و پناهجويان سياسي كه از كشورهاي داراي اقليت كرد به اروپاي غربي و مركزي مي روند اين كشورها را دچار معضلات سياسي- اجتماعي در خصوص پذيرش كردها شده اند.
حدود شصت هزار نفر كرد در سوئد ساكنند. فرزندان آنها در مدارس به زبان كردي تحصيل مي كنند و قربان مادري خود را لذا مي گيرند و اين در حالي است كه هنوز در كشورهايي كه تعداد زيادي از ساكنان اصلي آن كردد مي‌باشند چنين امكان فرهنگي براي كردها وجود ندارد.
2-3 موقعيت ژئوپوليتيكي كردستان عراق
عراق به عنوان يكي از كشورهاي مهم خاورميانه ، داراي اهميت ژئوپوليتيكي خاصي است. اين كشور به جهت قرار داشتن در يكي از مهم ترين موقعيت هاي جغرافيايي جهان، در مقاطع مختلف زماني مورد توجه جوامع جهاني بويژه قدرت هاي بزرگ جهان به اين منطقه بوده است! موقعيت جغرافيايي مشتمل بر وسعت خاك، پستي و بلندي ، آب و هواي و موقعيت جغرافيايي كشور و شكل كشور است. در واقع يكي از مباني مهم قدرت محلي بشمار مي رود. برخي از متفكران و صاحب نظران علم ژئوپوليتيك كه در اوضاع جغرافيايي وسياسي كشورها مطالعه دارند معتقدند كه وضع جغرافيايي در واقع تمام سياست خارجي يك كشور را تعيين مي كند. از اين گروه ميكند. از انگلستان و هاوس ها فر را از آلمان مي توان نام برد.
همچنين صاحب نظران و دانشمندان علوم ديگر سياسي چون جغرافياي سياسي امريكايي به نام اسپايكمن پروفسورهانس مورگنتا و محقق آلماني « رودف اشتان و گيروفشر موقعيت جغرافيايي را يكي از عواملي مي دانند كه قدرت يك كشور بر آن مبتني است. ناپلئون نيز عقيده داشت كه سياست خارجي يك كشور به وسيله وضع جغرافيايي آن كشور تعيين مي شود. 
كشور عراق به جهت موقعيت جغرافيايي خاص خود، به عنوان لولاي ارتباطي خاورميانه عربي و غيرعربي ، هم توجه ديگران را به خود جلب كرده و هم باعث بوجود آمدن وقايعي شده است كه نظر به طرفداران ژئوپوليتيك را تأييد مي كند.
كردستان عراق در آسياي غربي در منطقه خاورميانه كه يكي از مهمترين مناطق استراتژيك جهان و بالغ بر دو سوم منابع حياتي نفت و گاز جهان را در خود جاي داده است ، قرار گرفته است.
كردستان عراق در واقع قلب كردستان بزرگ محسوب مي شود، چرا كه از طرفي حلقه ارتباطي ميان كردستان ايران با شرق كردستان يا كردستان تركيه مي باشد و از طرف ديگر با مناطق كردنشين سوريه نيز كه عربي ترين مناطق كردنشين را تشكيل مي دهند، داراي مرز مشترك است.
اين قسمت از كردستان از نظر جغرافيايي طبيعي سرزمين كوهستاني و مرتفع است كه قسمت هايي از آن پوشيده از جنگل است كه سلسله ميال زاگرس در غرب ايران به سوي كوهستانهاي تركيه امتداد مي يابد. بلندترين و مرتفع ترين قله آن حصار است كه در رشته كوه هل گورد واقع است كه به مسير استراتژيك هاميلتن واقع در نزديك مرز ايران مشرف است و 3727 متر از سطح دريا ارتفاع دارد.
كوهها و ارتفاعات به سوي جنوب و جنوبغربي شيب مي يابند و به دشت هاي حاصلخيز در بين و حرير و شاره زور (شهر زور) منتهي مي شوند. رشته كوههاي كم ارتفاع و عاري از پوشش گياهي به نام جيل حصيرين دشت ها و جلگه هاي فوق را از دشت بين النهرين نعلي جدا مي كند و مرز طبيعي بين سرزمين هاي كرد و عرب را تشكيل مي دهند.
وجود چندين جريان رودخانه اي مانند، دجله ، فرات بزرگ. فرات كوچك و دياله كه كردها آن را سيروان مي خوانند موجب افزايش حاصلخيزي خاك اين نواحي و بالا رفتن سطح و ميزان محصولات كشاورزي گرديده است.
كشاورزان كردستان عراق عمدتاً به كشت و توليد محصولاتي همچون:‌توتون، گندم، برنج، ذرت، بادام زميني، نخود، عدس، لوبيا، ماش، سيب زميني ، چغندرقند، پياز و . اقدام مي نمايند و در باغات اين منطقه نيز درختان : انگور، گردو، سيب ، انجير و به ميزان قابل توجهي وجود دارند.
منابع زيرزميني آةن، كروم، مس، آلومينيوم ، طلا، بوكسيت، گوگرد، فولاد، سيمان و گيج در نقاط مختلف كردستان عراق وجود دارند، مهمترين منابع و ذخاير نفيس آن در حوزه هاي نفت خيز اطراف كركوك واقع گرديده اند كه امروزه يكي از مهمترين مناطق و نواحي بحران خيز كردستان عراق است و مهمترين نقطه استراتژيكي است كه ميان كردها و حكومت بعث عراق بر سر مالكيت آن اختلاف جدي وجود داشته است.
مساحت تمامي گستره ي جغرافيايي كردستان عراق 740000 كيلومتر مربع است. مهمترين شهرهاي اين منطقه كركوك، اردبيل ، سليمانيه ، دهوك، نينوا، دياله ، واسط و از ميان شهرهاي مذكور كركوك به سبب قرار گرفتن در مركز حوزه هاي مهم نفت خيز عراق از اهميت ويژه اي برخودار است.
دولت عراق براي برهم زدن تجانس قومي و فرهنگي مردم اين منطقه و تنهاست كه با در پيش گرفتن سياست عربي كردن حوزه كركوك درتلاش است تا تركيب جمعيتي موجود را با انتقال اعراب از نواحي مركزي و جنوبي به اين منطقه به نفع اعراب دگرگوني ايجاد نمايد و اعمال انواع فشارها و محدوديت ها كردهاي مقيم كركوك را به ترك سرزمين آباء و اجراي خود وادارد . در پيش گرفتن چنين رويه اي از آن جهت است كه عراق بتواند در آينده ادعاي عربي بودن اين منطقه را در صورت لزوم در مجامع بين المللي و جسماني مطرح نمايد.
2-4 بررسي ترتيبات ژئوپوليتيكي- نظامي كردستان عراق
در نقشه هاي بدست آمده از دوران هخامنشي و حتي پيش از آن بويژه در دوره نمادها بيانگر آن است كه منطقه كردستان بزرگ به دليل توپوگرافي پيچيده خود به صورت يك گره مواصلاتي در آمده است . بهمين علت كشورهايي كه در اطراف آن قرار گرفته اند، به دليل وضعيت جلگه اي كه داشتند (جلگه بين النهرين در عراق، كورا ارمنستان و خوزستان ايران و جلگه اسكندرون تركيه در خليج اسكندرون ) مدام تحت تاثير فشارهايي كه از اين مناطق مرتفع به مناطق مرتفع به مناطق پيراموني خود مي آوردند، قرار داشتند. تا جائيكه داريوش در تحركات نظامي اش به سمت آسياي صغير و مقدونيه بادادن خراج به اين منطقه مي توانست عقبه ستون هاي سپاه داريوش در تحركات نظامي اش به سمت آسياي صغير و مقدونيه با دادن خراج به اين منطقه مي توانست عقبه ستون هاي سپاه داريوش را تهديد نكنند. قدرتهاي جهاني نيز نظر به اينكه بيشتر برقدرت دريايي تكيه داشتند. هيچگاه نتوانستند به كردستان به عنوان منطقه اي يكپارچه در نوار غربي خاور ميانه نفوذ كنند. اگر ما به حرفه هاي قدرت كه از قرن 15 ميلادي تا امروز نظر بياندازيم (اسپانيا، پرتغال، هلند، فرانسه، انگليس و امريكا) هيچيك نتوانستند بعنوان يك نيروي خارجي نقش واقعاً تعيين كننده بازي كنند و نه تنها نتوانستند اين منطقه را تحت فشار مستقيم خود قرار دهند بلكه به دلايل سياسي و استراتژيكي كه اين منطقه دارد- اين منطقه از يكپارچگي خاص جغرافيايي در جهت حفظ استقلال سياسي خود برخوردار است از سويي موقعيت جغرافيايي اش منسجم است و البته حالت وحدت بخشي به جمعيت ساكن درون اش را دارد واز طرفي بعنوان منطقه اي محصور (landbck) توان حفظ استقلال ژئوپوليتيكي اش را هم دارد واز ترتيبات ژئوپوليتيكي نظامي جغرافيايي اشت براي اتصال ژئواكونوميكي به اطراف برخوردار است- قدرتهاي بزرگ در مقاطعي در جهت تقويت كردها برآمدند و همين موضوع گاه گاه باعث بدبيني دولتهاي ميزبان نسبت به اقليت كرد شدهاست. اين مزيت جغرافيايي نظامي اين منطقه در كنار تحولات عميقي كه در جبهه هاي ژئوستراتژيك قرن بيست ويكم اتفاق افتاده است مزيت و اهميت ژئوپوليتيكي- ژنئواكونوميكي و ژئواستراتژيكي را دو چندان كرده است.
كردستان عراق يا (كردستان جنوبي) در حقيقت قلمرو متمركز و منسجم كردنشيني منطقه داراي موقعيتي مركزي جنوبي است. اين بخش حلقه پيوندي بين كردستان تركيه و يا كردستان شمال يا غربي) و كردستان ايران (كردستان خاوري) و نواحي كردنشين سوريه است.
از آنجايي كه در جغرافياي امنيتي- نظامي بيش از هرچيز عامل انسان تأثير گذار است لازم است اشاره شود كه تراكم جمعيت در مناطق كردنشين معمولاً بيشتر از ساير مناطق است. اطلاعات سال 1975 تراكم جمعيت كردنشين را 4/39 نفر در كيلومتر مربع و ساير مناطق عراق را 3/25 نفر در هر كيلومتر نشان مي دهد. اين آمار البته نه چندان قابل اعتماد نشان مي دهد كه جغرافيايي طبيعي- امنيتي برجغرافياي انساني كردستان عراق هم منطبق است واين مي‌تواند به افزايش قدرت محلي- بومي (regional- local) اين منطقه كمك كند.
در مجموع بايد به اين آمار تكيه كرد كه ، كردهاي عراق بيش از 28 درصد جمعيت و بيش از 17 درصد كل مساحت اين كشور را در اختيار دارند. ميزان زاد و ولد و باروري در ميان اكراد به دليل مختلف (بافت سنتي و اقتصاد روستايي) بالاتر از ديگر مردم عراق است. نرخ رشد جمعيت در اين مناطق بيش از 3% عنوان شده است.
دولت عراق در سرشماري فقط استانهاي كردنشين را منظور مي كند كه شامل استانهاي سليمانيه ، اردبيل،‌دهوك و كركوك مي شود. ولي  جمعيت كردها و استانهاي ديگر شامل موصل ، نينوا، بادينان، دياله و استان واسط عراق ساكن هستند.
از آنچه گفته شد مي توان نتيجه گرفت در حوزه توانايي هاي جغرافياي اميني كردستان اول، موضوع تمركز جمعيتي در مناطقي خاص و دوم پراكندگي جمعيتي در مناطق مختلف را هم اضافه كرد كه اين موضوع انسجام مراكز جمعيتي را به پراكندگي حاشيه اي جمعيتي پيوند مي دهد و مدتي انساني را شكل ميدهد كه براي بالا ب ردن توانايي عملياتي نظامي بسيار موثر است.
اين مزيت هاي ژئوپوليتيك مكاني- انساني را بايد در كنار موقعيت ژئواكونوميكي اين منطقه قرار داد.
      §          بررسي كلي جغرافياي نظامي كردستان
منطقه كردستان واسطه موقعيت كوهستاني خود هميشه منطقه اي بسيار شكل و پر زحمت براي عمليات نظامي محسوب شده است وجود درهاي فوق العاده زياد، كوهستانهاي صعب العبور و عدم وجود معابر و محسورهاي آمادگي مناسب و ايستادگي و مقاومت سكته اين منطقه ، هميشه منانع بزرگي براي عمليات نظامي محسوب گرديده كه از قديمي ترين ادوار در اين سرزمين وجود داشته است. كردستان در مرز مشترك با ايران حدود 300 كيلومتر مرز طولاني در شهر سنندج از لحاظ قرار گرفتن در مسير محور شمالي به سوي آذربايجان به طرف خاور داخل فلات وب ه سمت جنوب واقع است داراي اهميت فراواني براي منطقه كردستان است.
از لحاظ عمليات در منطقه كاملاً مجزا در كردستان به چشم مي خورد؛ يكي دره كالودر شمال و يدگري قسمتهاي درهم كوهستاني در جنوب.
در ناحيه دره كالوبا آنكه كوهستان زيلا بنظر مي رسد ولي نكته قابل توجه مسير ارتفاعات مرزي است كهب ه طور خيلي مشخص در مجاورت مرز قرار گرفته و ارتفاعات مايلي كه از دو طرف به اين دره سراسري خاتمه مي يابد . اراضي يكنواختي را در طرفين ارائه مي دهد، با اختلاف آنكه كوهستان. ؟ آن سخت تر و شامل ملل بسيار و ارتفاعات بيشتري است، ولي ارتفاعات خاور به طور ايران سهل الوصول و به علاوه باز تراكم ارتفاع است. در طول 140 كيلومتر كه دره كالو در مجاورت مرزهاي مشترك كردستان ايران وعراق قرار دارد يك محور نفوذي بين دو كشور ادامه مي يابد كه از باختر به رواندوز ، سليمانيه و اردبيل و از طرف ايران به طرف پيرانشهر، نقده و حيدرآباد ادامه دارد.
در جنوب اين محور ، دو محور ديگه در ايران وجود دارد كه تا مجاورت مرزها امتداد يافته است. يكي راه مهاباد، سردشت و يدگري راه سقفه بانه است. پس در اين منطقه تنها راه نفوذي همان راه رو اندوز است كه راه مبادلات سراسري بين دو كشور محسوب شده شهرهاي شمالي عراق را به ايران متصل مي كند.
بخش كوهستاني اين منطقه بسيار پيچيده است ولي از لحاظ عملياتي سه بخش كاملاً متمايز در آن بچشم مي خورد كه شامل دوره شيلر، مريوان واموامان و بالاخره بخش خيلي مهم مرتفع جنوبي يعني دره شيلراست كه دو تأثير مهم نظامي در منطقه كوهستاني كردستان شرقي دارد،يكي مزاحمت خطوط ارتباطي بين در شاهپور و مريوان در جنوب و باند در شمال و ديگر تهديداتي كه اين پيشرفتگي نسبت به ارتباط مريوان با سنندج ايجاد مي كند. از محاسن اين دره اين است اگر عمليات نظامي از قاعده آن به سمت رودخانه بصورت جناحي انجام شود چنانچه هماهنگي بين نيروها بنحو احسن انجام شود كاملاً موفقيت آميز خواهد بود.
آنچه تجربه نشان داده است اين است كه دارد عمل كردن واحدهاي بزرگ نظامي در عمليات نمي تواند زياد موفقيت آميز باشد زيرا وضعيت منطقه به گونه اي است كه خود بخودي هماهنگي و وحدت عملياتي را مشكل مي سازد و براي اجراي عمليات نظامي در اين منطقه تا سرحد امكان بايستي از واحدهايي استفاده شود كه آموزش در منطقه كوهستاني را ديده باشند وتا سرحد امكان به صورت تيمي عملياتي هماهنگ انجام دهند. استفاده از بلدچي هاي مهمي بسيار حائز اهميت است ولي بايستي در انتخاب آنها حداكثر دقت بعمل آيد در غير اينصورت اصل تأمين نيروها به خطر مي افتد.
از مجموع آنچه گفته شد اينكه كودكستان منطقه اي وسيع و داراي جغرافياي دشواري است. از اين رو مي توان 2 انتظار كلي از ترتيبات امنيتي- ژئوپوليتيك اش داشت: 1- وحدت كل كردستان بسيار دشوار است 2- تمايلات قلمرو خواهانه به شكل نوعي از فدرالسيم يا خود مختاري با توجه به توپوگرافي منطقه حتمي است؛ از اين رو كشورهاي ميزبان كردها بايد خود را براي اعطاي نوعي خودمختاري باحفظ اصل تماميت ارضي كشورها آماده كنند.


فصل سوم : يافته هاي تحقيق به اوضاع سياسي- اجتماعي كردستان از شكل گيري عراق با فروپاشي رژيم بعث
3-1 پايان نبويت انگستان و شكل گيري عراق
با شروع جنگ جهاني اول و بروز نشانه هاي ضعف و زوال در اپراتوري عثماني، قدرت هاي بزرگ جهان به فكر تقسيم و تفكيك و مالكيت قابل كنترل و بهره برداري از جريان تجهيز بخش هاي مختلف اين امراطوري افتادند. كشورهاي بزرگ و قدرت هاي اروپايي همچون فرانسه ، بريتانيا و روسيه براي تحقق اهداف و تأمين منافع ابرقدرتيشان به تقسيم سرزمين هاي امپراطوري كردند.
به موجب اين تقسيمات و تفكيكات بعضي از قوميت ها و مليت ها در گوشه و كنار جدن در اينطرف و آنطرف مرزهاي سياسي پراكنده شدند. سرزمين ملت كرد نيز بعد از شكست اپراطوري عثماني در بين چند كشور تقسيم گرديد.
هنوز جنگ به پايان نرسيده بود كه قراردادي ميان انگلستان و فرانسه « سايكس- پيكو» منعقد گرديد؛ كه به موجب آن پس از پايان جنگ جهاني اول سواحل سوريه در شمال بندر صور به فرانسه، عراق و بخش از فلطين به انگلستان و سرانجام بغاز، ارزروم، ترايوزان، وان وبدليس به روسيه واگذارشد.
مذاكرات مخفي و سري- ؟ چگونگي تقسيم كردستان ميان قدرت هاي بزرگ خصوصاً فرانسه و انگليس در تمام طول جنگ در جريان بود. به گونه اي كه قبل از آنكه اين دو كشور پيمان ترك مخاصمه (مودرس)*را با تكريه به امضاء برسانند در مورد تقسيم كردستان ميان خويش به توافق رسيده بودند؛ بلافاصله پس از امضاي قرارداد مودروس، بريتانيا موصل را اشغال كرد. در سال 1918 فرانسه و بريتانيا اعلاميه مشتركي در دفاع از حقوق اقليت هاي اپراطوري عثماني منتشر كردند. در ماده 12، اصول چهارده گانه ويلسيون رئيس جمهور امريكا براي برقراري صلح جهاني، از حقوق ملت ها و اقليت هاي عثماني سخن گفته بود و مقرر بود به كليه ملل تابع اپراطوري عثماني امكان داده شود و آزادانه و بي مانع و مزاحم راه   رشد ملي خويش را پي گيرند. ملي گرايان كرد كه بيشتر در خارج از تركيه بودند براي تأسيس كشوري كرد به كوشش پرداختند و در همين راستا اختلاف خويشرا با ارمني هاي هم حل و فصل نمودند اين عده تلاش خويش را بر پايه اميدواري به طرح ويلسون و نيز اعلاميه مشترك فرانسه و پيلوي انگليس براي حمايت حقوق ملت كرد پي ريزي نمودند.
ترديدي نيست كه انگليس ها و ديگر قدرت هاي بزرگ جهان آنروز مسئله دفاع از حقوق ملت كرد را به مثابه ابزاري جهت فشار آوردن به حكام عثماني و در راستاي منافع خويش مورد استفاده قرار مي دادند.
 بعد از جنگ جهاني اول ، « سرآرنولد ويلسن» صاحب منصب سياسي ارشد بريتانيا طي گزارش از منطقه اعلام داشت كه در كردها نه مي خواهند زير حكم و نفوذ دولت تركيه باشند و نه تحت فرمان دولت عراق . فكر تشكيل كردستاني مستقل در ميان كردها طرفداران بسيار دارد. تقريباً تمام كردها نشايق هستند به اين كه رشته هاي پويند خود با تركان را بگسلند. »
اما دولت بريتانيا كه بر اوضاع مسلط بود، به منظور دست انداخت برحوزه هاي نقشي جنوب كردستان به خواسته ها و آروزهاي مردم كرد توجهي نمي كرد و مصمم به تشكيل حكومتي است نشانده بود كه 3 ولايت بغداد، بصره و موصل را بتوااانند با يكديگر متمد نمايند. بريتانيا با توافق فرانسه نام عراق را به اين سرزمين ها داد و امير فصيل پسر شريف مكه را به پادشاهي آن برگزيد.
ويلسن در برابر كميته شرق در لندن به دولت خود (بريتانيا) در آوريل 1919 توصيه كرد كه در تمام آن نواحي كردستان كه اكنون ولايت موصل را تشكيل مي دهند و نيز همه مناطق شمالي ولايت مزبور را كه مناسب زء كشور آتي ارمنستان باشند، به ويژه حوضه راب بزرگ را جزو عراق قرار دهيد. و اما مسئله ناعطاي قدري خود مختاري به كردها بهتر است اما مسأله را به دلخواه خود حل و فصل نمائيم و در مورد حكومت كردها هيچ گونه تعهدي را به گردن نگريسم . »
كردها در پي اين خواسته بريتانيا به آنان، ژنرال « شريف پاشا» رابه دادخواهي و احقاق حق كردها در ايجاد يك كشور مستقل به كنفرانس صلح فرستادند . قطعنامه آن پيمان در ط سورظ در مواد 62 ، 63 و 64 به ايجاد يك كردستان مستقل تاكيد كرد و اما در 23 اوت 1921 يك همه پرسي نيمه رسمي در اين سه ولايت انجام شد ، امير مفصل را به عنوان شاه عراق برگزيد . ولايت موصل را كه اكثر اهالي آن در همه پرسي شركت كردند به عراق ضميمه كردند و عملاً خواست كردها به حكومت رسيد و بعد از پيروزي با ارائه تزكماليسم به سركوبي كردها پرداخت. پيروزي سياست كماليسم متفقين را واداشت كه به عقد پيمان لوزان در 1923 بپردازند و كردها را به عنوان اقليت در حكومت هاي تركيه و عراق معرفي نمايند نتيجه اينكه ،
1-   كشور عراق به مدت 25 سال تحت قيوميت جامعه ملل باشد.
2- خواست ملت كرد به اين كه وزيران و داد رسان و‌آموزگاران سرزمين‌هاي خود را از خودشان برگزينند و به زبان كردي در تمام عرصه ها به فعاليت پرداخته و به عنوان زبان رسمي سرزمين شان آن را حفظ نمايند مورد قبول واقع گردد.
دوره قيوميت بريتانيا تا سال 1932 به طول انجاميد و شوراي جامعه مللدر بيست و هشتم ژانويه 1932 آمادگي اش را براي پايان دادن به قيوميت به محض دريافت اعلاميه عراق، اعلام داشت. در اواسط تابستان1932 اين اعلاميه به ژنو رسيد و عراق را به رفتار شايسته و آزاد با هم مسائل ملي، اقليتي، مذهبي و زباني خود ملزم ميكرد.
با ادامه فشار بريتانياي كبير و ناشكيبايي آشكار عراق هيچ مخالفتي برجاي نماند تا چهره نمايد، راي قاطع مجمع عمومي با شركت 52 كشور در سوم اكتبر 1932 عضويت عراق را به جامعه ملل تاييد كرد و بدينگونه كشور پادشاهي عراق را بيتر دولتهاي جهان به رسميت شناختند.
اصغر جغوي والداني به نقل از دراژون مي نويسد:
در عراق ساخته كاملاً مصنوعي انگليسي هاست كه براي به اعضاء در آوردن دو ميدان نفي كركوك و بصره تصميم گرفتند سه جماعت يعني كردها، ايرانيان و اعراب را در پايختي ه از يادها رفته بود گرد آوردند.
پسا ز استقلال عراق ، كردها در سال 1930 خواستار تشكيل دولت بودند در جريان آخرين مبارزات شيخ محمود در سالهاي 1930 الي 1931 كه بدنبال شورش مردمي 6 سپتامبر 1930 سليمانيه رخ داد، افسران كرد ارتش عراق براي نسختين بار با پيوستن به صفوف مبارزه و فرماندهي آن نيروهاي نامنظم عشايري را سروسامان دادند در اين جريان شيخ محمود برزنجي حركت خود را مجدداً آغاز كرد و با حركت از مريوان به كردستان عراق بعضي از مناطق را تصرف كرد امادر نهايت تسليم نيروهاي انگليسي و عراقي شد و تا آخر عمر به جنوب عراق تبعيد گشت. به دليل همين خيزشهاي سالهاي پس از استقلال عراق را بايد سال بي ثباتي ناميد و به ويژه پس از مرگ ملك فيصل اول جنگ قدرت در سراسر عراق آغاز مي شود. كردها در طول اين سالها قيام‌هاي خود را ادامه دادند علاوه بر قيام آنان آشوري ها نيز به رهبري مارشمعون در جولاي1933 قيام كردند. كردها به راحتي از برزميني عراق و تركيه آمد و شد ميكردند و اين مسئله موجب بروز بحران هايي در روابط دو كشور گرديد و كشورهاي منطقه اينك به فكر ايجاد شرايطي بودند كه به كنترل مرزها و ايجاد هرگونه پايگاه مبارزاتي عليه دولت هاي همسايه باشد.
در ايران رضاخان كه تازه به قدرت رسيده بود سياست امنيت مرزي را دنبال مي كرد اين عوامل موجب شد تا در ژوئن 1937 وزراي خارجه تركيه ، عراق و ايران و افغانستان در تهران حضور يابند وبا امضاء يك پيمان چند جانبه در 17/4/1316 سترهاي مناسب را براي اتخاذ سياست مشترك ضد كرد فراهم نمودند اين پيمان كه به نام سعد آباد مشهور است، وحدت نظر كشورهاي امضاء كننده در سياست عمومي و حمايت متقابل در صورت بروز خطر نسبت به يكي از اعضاء بود. دولتهاي امضاء كننده متعهد شدند از تشكيل جمعيت ها و دسته بنديهاييكه هدفشان اخلال در صلح در يكي از كشورهاي هم پيمان باشد،جلوگيري نمايند.
در 14 ژوئيه 1958 عبدالكريم قاسم با سرنگوني رژيم سلطنتي ، نظام جمهوري اعلام كرد. حزبدموكرات كردستان از قاسم حمايت نمود و بارزاني همراهانش به دعوت رسمي عبدالكريم قاسم به عراق بازگشتند.كودتاي قاسم نقطه عطفي در تحولات كردستان عراق بود چرا كه قاسم براي مقابله با تند روي هاي نيروهاي نزون طلب عرب به ميدان آمده بود و از اين رو به پيماني استراتژيك با مصطفي بارزاني به عنوان رهبر حزب دموكرات و سازماني منسجم دست يافت.
در حركت قاسم قانون اساسي عراق حقوق وآزادي هايي رابراي كردها در نظر گرفته بود و در مورد اكراد در بند سوم تصريح شدهاست.اما شرايطبالنسبه مساعد براي كردها چندي بيش دوام نياورد و در 1960 با غير قانوني اعلام شدن احزاب كرد، قاسم خود مختاري كردستان را فلغي اعلام كرد. اگر نواحي كردستان آزاد و دستگاه اجرايي فرماندهي خاص كردها موجوديت يافت و اين نهايتاً به سرنگون قاسم انجاميد .
3-2 مفاد قرار داد 1970 بين كردها و رژيم عراق
بعد از عبدالكريم قاسم، عبدالسلام عارف به رياست جمهوري و حسن اكبلربه نخست وزيري رسيد اما از همان آغاز عمليات نظامي عليه كردها تجديد شد. كشتارهايدسته جمعي كردها و اجرايي سياستهاي عربي كردن مناطقكردنشين از جمله كركوك و اخراج كردها و تبعيد آنها از جمله اقدامات اوليه حكومت بعث بود. پس از عبدالسلام عارف برادرش به قدرت رسيد و او نيز توسط حسن البكر ازصحنه سياسي حذف شد. حسن البكر ، صدام حسين رابه عنوان معاون رئيس جمهور انتخاب نمود، در آوريل 1969 رژيم جديد، چهارمين جنگ را عليه كردستان آغاز نمود كه در نهايت منجر به برقراري موافقت نامه 11 مارس 1970 مشتمل بر 15 مادهبراي تعيين حقوق كردها و چگونگي حل مسائل كردستان بود كه البته رژيم عراق هيچگاه به اجراي مفاد موافقت نامه نپرداخت ودر ازاي آن با اتخاذ سياست مرحله اي كهدر سركوب كرها مدنظر بود، ابتدا آنان را در مقابل تحريك كردهاي كردستان ايران تطميع نمود و بعنوان ابزاري در مغشوش نمودن شمال غربيايران وادار نمود و سپس سياست سركوب احزاب كرد داخلي را باشدت وحدت تمامبا اجرا در آورد.
در 9 فوريه 1973 گلوله باران مناطق كردنشين توسط حكومت عراق آغاز شد كه خود سرآغازي براي كوچ و مهاجرت كردها از شمال عراق بود . در سال 1974 كارگران و تكنسين هاي كرد از شركت نفت كركوك اخراج شدند؛
در سال 1974 كميته حزب كمونيست عراق تسليم فشارهاي دولت شد و به حزب دموكرات پشت كرد و سلاحهاي دريافتي از شورشي را عليه كردها بكار مي بست ؛ در چنين شرايطي بارزاني در صدد برقراري مجدد ارتباطات با تهران برآمد.
از نظر اقتصادي- اجتماعي و فرهنگي سياست استعماري بعثي در تمامي مناطق كردنشين حكمفرمابود.
امكانات آموزشي وبهداشتي در مناطق كردنشين فاجعه آميز و ميزان پذيرش دانشجويان كرد بيش از 6 درصد نبوده درخصوص وضعيت اقتصادي ، تبعيضات بسيار بي رحمانه بود. مناطق كردنشين تنها 7 تا 12 درصد از بودجه عمراني عراق را داشتند. در زمينه كشاورزي عمده توليد توتون عراق مربوط به توتون كاران كرد است اما انحصار فروش آن را دولت در دست دارد. در مورد نفت ، عمده منابع نفتي عراق در ميدانهاي نفتي كركوك ، خانقين و عين زاله است كه هر 3 منطقه كردنشين است ، نفت استراجي از اين حوزه ها با سرخط لوله از سوريه گذشته و به بند بانياس و طرابلس در لبنان در كنار درياي مديترانه مي رسد.
در 8 مارس 1974 صدام حسين پسر ژنرال بارزاني، ادريس را به حضور پذيرفت و با گفتگوي زياد و پنهاني قرار بر اين شد كه شوراي فرماندهي انقلاب بعث، قانون مربوط به خود مختاري كردستان را منتشر كند.
اما تمامي اين توافقات ظاهري بدليل زيرپاگذشاتن مرزهاي تعريف شده كردستان، عدم اعلام خود مختاري براي 6 منطقه به جز (چمچمال وكلار) ، تنها استانهاي اردبيل و دهوك و سليمانيه جزء مناطق كردنشين بحساب آمدند و اخراج كارگران كرد از صنعت نفت كركوك و تخريب روستاهاي مناطق كردنشين كركوك ، شورش و طغيان بارديگر آغاز شد.
عليرغم توافقات مهمي چون :
1-   شناسايي كردها بعنوان مليت قانوني با فرهنگ و زبان مستقل
2-   انتخاب يكي از معاونان رياست جمهوري از ميان كردها
3-   سرشماري براي تعيين مناطق اكثريت كردنشين كه هرگز انجام نشد
صدام به سياست عربي كران مناطق كردنشين از جمله كركوك و تخريب بناهاي باستاني دهوك باقدمتي 7000 ساله در صدد نابودي فرهنگ كردها برآمد.
در اين ميان بدليل عدم مراجعه اي موافقت نامه سال 1970 بين رژيم عراق و كردها، مجدداً قيام كردها با حمايت شاه ايران بالا گرفت . البته شاه بدرستي مي دانست كه حمايت از كردهاي عراق در حاليكه سرزمين ايران ميزبان 5 ميليون كرد بود بازي كردن با آتش است ، البته در ايران نيز سياستهاي سركوبگرانه و محدوديت زاي فرهنگي- زباني بشدت اعمال ميشد اما شاه با كمك به بارزاني و گشودن مرز بين كردستان ايران و كردستان عراق ، پيش بيني دقيقي از آنچه در حال وقوع بود نداشت.
در مجموع پس از صحبت هاي فراوان و مذاكرات بشدت محرمانه و سري، موافقت نامه الجزاير مشتمل بر 4 ماده :
1)     تحديد حدود سرزمين ايران و عراق براساس مقاوله نامه هاي 1913 قسطنطنيه و تصميمات كميسيون سال 1914
2)     تعيين مرزهاي آبي براساس خط ميانه رود
3)     نظارت شديد و مؤثر بر مرزها براي جلوگيري از فعاليت و گونه در عناصر مخرب
رهبران حزب بعث با شناخت خط مرزي كميسيونهاي مرزي 1913 ، 1914 نه تنها مسئله شط العرب را حل نكردند بلكه از ادعاي خود مبني بر حاشيه شمالي خليج فارس يعني خوزستان چشم پوشيدند، تا بدينوسيله شاه ايران را به قطع كمك و حمايت از نهضت بارزاني وادار نمايد.
روح و معناي اصلي موافقت نامه الجزيره رها كردن كردهاي عراق از سوي شاه ايران در مقابل ارتش عراق و در يك كلام پيامدهاي مرگباري براي جنبشي كه هميشه مجبور بوده است با استفاده از شكافهاي ميان دولتي فضاي حياتي براي خود بيابد ، همراه داشت.
3-3 جنگ ايران وعراق و وضعيت كردها
با ايجاد انقلاب اسلامي در ايران، رژيم عراق از عناصر مند انقلاب را آغاز كرد. حمايت عراق از عناصر تجزيه طلب ايران و فراهم آوردن امكانات براي آنها و در پس آن بروز جنگ تحميلي بار ديگر اوضاع كردستان را متشنج كرد. زيرا با وقوع انقلاب اسلامي مجدداً انگيزه هاي مبارزه طلبي براي كسب حقوق قوت گرفت و كردها از شرايط آشفته در منطقه استفاده كرده و دست به تحركات جديديد زدند.
با شروع جنگ ايران و عراق در سپتامبر 1980 هرچند كه جنگ در طول دهه 80 فرصتي بود براي قيام مجدد اكراد وليكن اين بار رهبري كرد بسيار معتاط عمل كرد. گزارشگر روابط خارجي سناي امريكا در قسمتي از گزارش خود مي‌نويسد:« در دهه 1980 قيام كردها با بي رحمي تمام سركوب شد. در آغاز 1985 رژيم صدام راه حل نهايي مشكل هميشگي شورش اكراد را پيدا كرد. رژيم بعث تصميم گرفت كه كليه دهكده هاي كردنشيني را با خاك يكسان كند» و دوميليون كرد آشوري و كلداني را به اردوگاهها منتقل كرد.
سال 1986 براي احزاب معارض عراقي سالي مهم و سرنوشت ساز بحساب مي آيد بدليل خواست افكار عمومي و نيز شكست قطعي مذاكرات طولاني، حزب اتحاديه ميهني كردستان به رهبري جلال طالباني به سمت اتحاد با ديگر احزاب كردستاني و حزب دموكرات كردستان روي آورد.
احزاب كردستاني در 1986 بيانيه اي مشترك جهت ضرورت و حدت و فراموشي اختلافات دروني و مقابله در برابر صدام صادر كردند و دولت ايران روابط جديدي را با اين احزاب برقرار ساخت.
فاصله دو ساله 1988و 1990 دوران بسيار شكننده اي از تاريخ تحولات كردستانبه حساب مي آمد. در اين سالها علي ؟ با اختيارات مطلق به كردستان فرستاده شد او اقدامات ضد انساني را عليه كردها بهاوج خود رساند و ضمن بمباران شيميايي شهرها و روستاها خانواده ها و اقوام نيروهاي سپيسترگ را دستگير اعدام و تبعيد نمود و بيش از پانصد روستا را بكلي ويران كرد با وجود اين خشونت ها ارتفاعات سوق الحبشي ماوت در 1988 توسط نيروهايكرد اتحاديه ميهني فتح شد. صدام در واكنش به اين شكست نظامي يكسري عمليات را تحت نام « انفال» جهت بمباران شيميايي و دستگيري جوانان مرد مناطق كردستان آغاز كرد كه 12 شهر و شهرك و سه هزار روستا ويران شد و 5/1 ميليون نفر آواره شدند و صدها نفر در اثر گازهاي شيميايي جان سپردند و مجروحان دستگير مي شدند. سقوط شهر لوق الحبشي حلبچه و ورود نيروهاي ايراني با توحش عجيب و غير قابل پيشبيني از ؟ صدام پاسخ داده شد و در اثر اين حملات حدود 5000 نفر از مردم غير نظامي حلبچه ظرف چند ساعت بابدنهاي تاول زده از بين رفتند.
صدور وظعنامه 598 در بحراني ترين شرايطممكن در اواخر جنگ هم براي ايران و عراق حياتي بود هم براي تاريخ مبارزه كرد. چرا كه نگراني هاي فراواني وجود داشت كه خاطره قرارداد الجزاير دور از ذهن نمي كرد.
در عراق علي شيميايي هنوز كردها را تهديد مي كرد و اعلام كرد كه كردها نبايد، حلبچه و انفال را از ياد ببرند، اما در بيرون كردستان عراق تلاش هاي جدي و با اهميتي در تهران و اروپا دنبال مي شد.
3-4 جنگ دوم خليج فارس و كردها
نيروهاي مسلح عراق در دوم اوت 1990 از مرز كويت عبور كرده واين كشور را به اشغال خود در آوردنددولت عراق پس از اشغال كويت، موجي از يك ائتلاف بين المللي به رهبري ايالات متحده را روبروي خود يافت كه منجر به شكست ؟ صدام و اخراج اش از كويت شد. پس از شكست نيروهاي عراقي، مردم كردستان و شمال و شيعيان در جنوب فرصت مناسبي براي خيزش و شروع يك قيام پيدا كردند. قيام كردها از چهارم مارس در راينه آغاز شد و در دهم مارس بيشتر كردستان از جمله دهوك، اربيل و سليمانيه سقوط كردند ونه روز بعد كركوك يعني مركز اصلي كردستان نيز سقوط كرد. صدام به هيچ وجه سقوط اين مركز را تحمل نمي كرد. ازاين رو دستور داد تا حدود پنج هزار نفر زن و كودك را پنج هزار روز قبل از حمله به عنوان گروگان بگيرند و هنگام حمله نيروهاي كرد و متحدان تركمن آنها گروگانها را كشت.
بهرحال پيشقراول و عامل شورش اكراد اين بار بردوش رهبري و احزاب سياسي كردند صدام نبود ، آنچنانكه مسعود بازراني مصاحبه اي در تيرماه همان سال اعلام مي كند كه « از مردم نخواسته است قيام كنند». قيام شمال يك قيام تحريك شده بواسطه شورشهاي ضد صدامي بود. گزارش گر ويژه سناي امريكا هم در گزارش خود منعكس مي كند كه، در شمال يك قيام خود جوش مروري بود كه بدنبال تسليم بيش از دويست افسر نظامي كرد اتفاق افتاد. تسليم اين افسران به اتفاق واحدهايشان كه مدتها دويست حقوق بگيران رژيم صداممحسوب ميشدند، بطور مؤثري تمام شهرهاي كردستان را زير كنترل اكراد در آورد؛ تنها در اين وحله بود كه دو تن از رهبران اصلي اكراديعني مسعود بارزاني وجلال طالباني براي كنترل نيروهاي شورشي وارد صحنه شدند. در نتيجه رايزني طالباني باقدرتهاي جهاني موافقت امريكا و اروپا ، حول محور كردستان كوچك بدست آمد كه در طرح جان ميجر بنام منطقه امن، شهرت يافت.
در 28 مارس 1991 محله متقابل عراق با سلاحهاي سنگين شورشين را وادار بر ترك شهر كركوك كرد و سپس كردها از اربيل دهوك، زاخوعقب نشيني كردند. وحشت همگاني كردستان را فراگرفت و حدود 5/1 ميليون گردآورده شدند و به سمت مرزهاي ايران و تركيه گريختند.
در آوريل 1991 يك هفته پس از شكست شورش، شوراي نسبت با تصويب قطعنامه 688 ، دولت عراق را براي سركوب مردم غيرنظامي از جمله در منطقه كردستان محكوم كرد و اين دولت را براي انجام كمك هاي انساندوستانه در داخل مرزهايش تحت فشار گذاشت تا منطقه امني ايجاد شود كه تقريباً مرزهاي اين منطقه تقريباً مماس بر مرزهاي محدوده خود مختاري بود كه در 1975 براي كردها به رسميت شناخته شده بود.
3-5 تحولات داخلي كردستان مستقل
براي نخستين بار جمعيت وسيعي از اكراد به يك حركت مسلحانه اي كه در تاريخ بيسابقه بود تبديل شدند. در شهرها رهبران اجتماعات و متخصصين جلسات مشاورت و تبادل نظر تشكيل ميدادند در سينماها آثار جنايات صدام در حلبچه به نمايش گذاشته مي شد و اكراد مي توانستند بخوبي اقدامات وزير عراق و همچنين پانزده كاخ صدام را در كوههاي كردستان مشاهده كنند در اين مناطق دفاتر مركزي خوب بعث و مركز استخبارات (پليس مخفي) توسط اكراد منفجر گرديده بود.
برخلاف تصور صدام تمام گروههاي سياسي كردستان به اين نتيجه رسيده بودند كه مذاكره با صدام بي نتيجه است از اين رو رهبران كرد خود مستقيماً وارد عمل شده كه درصدد بودند با توجه به شرايط داخلي عراقو رويكرد قدرتهاي منطقه اي ايران و تركيه نسبت به موضوع كردستان و امكان بروز عكس العمل شديد از سوي آنها در صورت احساس تجزيه عراق، بارزاني ها با اين عقيده كه اقدامات راديكال به جايي نمي رسد و شعار« خود مختاري براي كردستانو دموكراسي براي عراق با توافق رژيم بغداد را مطرح ساختند.
طالباني هم شعار حق تعيين سرنوشت كردها رادر درون عراق نرمال با ميزان خودمختاريبيشتر مطرح ساخت. هر دو رهبر براي جلب حمايت آتي از همسايگانشان ، تصريح كردند كه درصدد استقلال وجه اين از خاك عراق نيستند.
در سال 1992 جبهه كردستان رسماً خود را از مذاكرات خود مختاري با رژيم بغداد كنار كشيد و اعلام كرد قصد دارد به جاي مجلس قانونگذاري در منطقه خود مختار مجلس، براساس انتخابات آزاد و نمايندگان انتخابي و نه انتخابي ايجاد كند براي مجلس ملي كردها 105 عضو در نظر گرفته شد، يعني براي هر سي هزار نفر يك نماينده احزاب براي كسب كرسي هاي نمايندگي بايد هفت درصد آراء را كسب مي كردند،رهبر عالي اجرايي نيز بايد 51 درصد آراء را كسب مي كرد.
در اكتبر 1992 مجلس ملي كردستان تصميم گرفت كه برنامه آينده كردستان را تدوين كند. اين تصميم مجلس كردستان ودولت خودمختار را متعهد مي ساخت كه درصد تشكيل يك فدراسيون در يك عراق دمكراتيك و پارلماني برآيند.
مجموع شرايط به سمتي پيش مي رفت كهكردها و خود مختاري آنان درشمال عراق را واجد شروعيتي مي كرد كه صدام حسين اساساً داراي آن نبود. اما متأسفانه اختلافات داخلي موخر به دموكرات و اتحاديه ميهني طي جنگ داخلي 1994 شديدترين درگيري اين دهه در عراق بوده است.سال 1996 سال اوج گرفتن درگيريهاي مياندو حزب بزرگ كردستان بود. ابتدا حزب دموكرات كردستان و سپساتحاديه ميهني كردستان عراق مناطق وسيعي از خاك كردستان را اشغال كردند. بارزاني براي دريافت كمك نظامي به رژيم بغداد متوسل شد و در مقابل طالباني هم از ايران كمك گرفت . در ماه آگوست صدام ده ها هزار نفر از گارد رياست جمهوري همراه با صدها تانك وتوپ را در جنوب مدار  درجه، منطقه مصنوعه پروازي متمركز ساخت. اين منطقه دوازده مايل با هولير، پايتخت خودمختار كردستان كه در كنترل طالباني بود، فاصله داشت.
درگيري در آخر ماه آگوست آغاز و طي آن بيش از چهار هزار نفر كه بيشتر آن غير نظامي بودند. كشته شدند.
اما همه ناظران از توافق اجتماعي بارزاني- صدام به وحشت افتادند زيرا در اين صورت بهانه مشروعيت حضور آمريكا براي دفاع از منطقه اين زيرسئوال مي‌رفت، به همين دليل آمريكا در امور خاورميانه براي پايان دادن به جنگ بين دو حزبوارد عمل شد وطي تماس تلفني سران دو حزب را، به لندن دعوت كرد. طبق توافق اجلاس آتش بس دو باليني قرار بود طالباني هولير را تخليه كند و دولت و پارلمان از سوي كردها كار خود را آغاز كند. در عوض بارزاني سهم اتحاديه ميهني را از ماليات فراواني كه از فروش سوخت ديزل عراق به تركيه دريافت مي كرد، پرداخت وامريكا نيز دو ميليون دلار بلاعوض به نيروهاي اپوزليسيون پرداخت نمايد.
درست در همين ايام نيروهاي خود را به بهانه سركوب ضد انقلاب به عمق هشتاد مايلي خاك عراق و منطقه سنجاق اعزام نمود . اين مسئله باعث پيشرفت نيروهاي طالباني كه مورد حمايت ايران بودند شد و اعتراض بارزاني را در پي داشت. در ساعات اوليه آگوست 1996 ، صدام حسين با خيلي از نيروهاي نظامي به ميدان آمد و متمدين به بهانه داخلي بودن جنگ كردستان وارد عمل نشدند.
سه روز پس از حمله به اربيل بارزاني ها بدون مواجهه با مانعي مهم، پنجاه مايل به سمت شرق و مرزهاي ايران پيش رفتند و سرانجام چند روز بعد با موفقيت حلبچه ، سليمانيه، مركز نفوذ طالباني را تصرف نمودند.
شش هفته بعد پساز عمليات اربيل. طالباني با سازماندهي مسيرهايخود و با حمايت نظامي ايران هجوم خود را از مناطق مرزي آغاز نمود و سليمانيه ، پنجوين و حلبچه را پس گرفت و نيروهاي حزب دموكرات را تا هولير عقب راند.
به اين ترتيب كردستان به دو قلمرو نفوذ تقسيم شد. قسمت كوچكتر يعني سليمانيه در نقاط شرقي، در اختيار اتحاديه ميهني و بخش وسيع تر، يعني دهوك و اربيل در غرب و نقاط مرزي تركيه تحت نفوذ حزب دموكرات كردستان قرار گرفت.
پس از دو سال سرانجام مسعود بارزاني و جلال طالباني در سپتامبر 1998 به واشنگتن رفتند و در مذاكراتي تحت رياست آلبرايت توافق نامه 17 سپتامبر را امضاء نمودند كه طي آن توافق، اداره مشترك مناطق كردستان تعيين شده بود. در حاليكه 60 درصد از خاك كردستان عراق اكراد گشته بود. چهل درصد مابقي خاك اين سرزمين ، كه مناطق نفتي واستراتژيك كركوك بخشي از آن بود زير نفوذ صدام قرار داشت.
كردستان آزاد به دو حكومت با پايتخت هاي سليمانيه واربيل تحت كنترل طالباني و بارزاني تقسيم شد.
و چند تجزيه كردستان به شكل داخلي ، بنيان هاي قلمرو خواهي استقلال طلبانه و ناسيوناليزم ريشه دار كرد را لرزاند. اما دولت هاي كوچكي كه در منطقه محدود پديد آمدند، نفوذ عميقي پيدا كردند و بيشتر توان خود را براي بازسازي زير ساخت هاي فرهنگي سياسي، جغرافيايي و صرف كردند.
3-6 سياست خاورميانه اي امريكا و مسئله كردستان
سياست خاورميانه اي امريكا عمدتاص به محسور 1) حفظ اسرائيل به عنوان بازيگري كه معادلات را هدايت شده پيش مي برد   2) حفظ جريان نفت اول از     طريق مسالمت آميز و دوم در صورت لزوم قهرآميز.
چنين سياستي ديگر در قالب سياستهاي توازني جنگ سردي بويژه پس از فروپاشي شوروي نمي گنجيد. سياست خاورميانه اي ايالات متحده امريكا، بيش از هر فاكتوري متأثر از دگرگوني هايي است كه در قلمروهاي ژئواستراتژيك اتفاق افتاد و جهت گيري اين قلمرو به سوي اقتصاد محوري و بويژه انرژي سوق داد.
پس از فروپاشي2 قلمرو بري و بحري ،از آنجائيكه ترتيبات سياسي در عترصه بين الملل به سوي اقتصادي شدن پيشرفته است و اساساً اقتصاد پويا و توليدي محور و پايه استراتژي هاي امنيت ساز به شمار مي رود، ايالات متحده نيز از اين تحولات به بهترين شيوه استفاده كرده است وبا طرح « خاورميانه بزرگ» نقشه ژئواكونوميك پساجنگ سردي اين منطقه را مدون كرده است.
« طرح خاور نزديك بزرگ » فضاي ژئواكونوميك اين منطقه را بازگو مي كند. فضايي كه كليه ترتيبات انرژي محور مبتني بر توليد، توزيع و مصرف انرژي را در برگرفته است. خاورميانه همچنان مقدم اول استراتژي هاي امنيتي منطقه اي ايالات متحده است. 
پرواضح است كه بازيگري در چنين فضاي حساسي نيازمند امنيت است وايالات متحده براي كنترل و دردست داشتن پوشيهاي انرژي اين منطقه بهر قيمتي حتيامنيت تزريقي، امنيت را در اين منطقه در منتهي درجه درصدد اعمال است.
حال كردستان بعنوان يكي از كانونهاي تنش زا در خاورميانه راهي نزديك، ثبات و تحقق آرمانهاي ملت كرد دارد.چرا كه رسيدن به سطحي از آرامش در برنامه كلي ايالات متحده كه البته مورد توافق ساير قدرتهاي بزرگ نيز مي‌باشد، مي تواند برآورد كننده يك بازي برد- برد هم براي ايالات متحده و هم اقليت هاي سركوب شده در اين منطقه باشد تنها با يك شرط و آنهم حقوق ترتيبات جغرافيايي سياسي و بويژه مرزهاي سياسي است اما الگوهاي مديريت سياسي در داخل مرزها در حال تجربه تحولات عظيمي است.
3-7 كردستان و فدراليسم
تقسيم كردستان كه بعد از سالها مبارزه، تحقير، فشار، سركوب، جنگ داخلي و حملات ضد انساني و وحشيانه حكومت بعد بوجود آمد، مي توان گفت نوعي تقسيم سياسي- اداري باثباتي را بوجود آورده بوده اين چيزي نبود جز تلاش بي وقفه كردهاي عراق كه سياسي ترين مبارزه كردها را تا شكل گيري الگوي آرماني خود دنبال كردند.
وضعيت فوق تا زمان حمله امريكاها به عراق در مارس 2003 بدنبال تحولات ناشي از يازده سپتامبر كه اساس ساختار سياسي كردستان عراق را شكل دوباره بخشيد، ادامه داشت. دو هسته قدمت بوجود آمده در جغرافياي كردستان تلاش كردند تا با توسعه ي روابط خويش با دولت هاي منطقه و جهان، حقانيت و مشروعيت نمايندگي سياسي خويش را حفظ نمايند. ؟ تحولات جديد فضاي وحيات تازه اي در كردستان پديد آمد.
كردستان هم كه از قبيل و تحولات خاور نزديك بزرگ وابسته به عنوان يك بازيگر بالقوه ژئواكونوميكي درخصوص انرژي ، موقعيت تازه اي پيدا كرده بود، جالب توجه ترين جغرافياي سياسي در حال دگرگوني و تغيير را تجربه مي كرد. مدل سياسي كه كردستان براي آينده خويش برگزيد ، را مي توان فدراليسم قومي با احترام به تماميت ارضي كشور ميزبان توصيف كرد. البته چنين تفكر سياسي مسبوق به سابقه بوده است.
مسعود بارزاني در مصاحبه با يك مجله ترك زبان (سربستي) تركيه در اوايل شهريور 1379 ، گفت كه امريكا قبلاص به چشم يك مشكل داخلي عراق به كردها مي نگريست اما يكي دو سال است كه همزمان با حفظ يكپارچگي عراق مسئله فدراليسم را مطرح كرده است.
« اين براي ما بسيار مهم است ما از سياسي كه خواستار تجزيه عراق است پيروي نمي كنيم. در شرايط كنوني هم پارلمان كردستان يك راه حل فدرالي پيشنهاد كرده است و اين تصميم ملت كرد است و بعد از اين همه تجربه همه معتقديم اين مناسب ترين راه حل است حتي اگر حق جدايي داشته باشيم چنين در خواستي را مطرح نمي كنيم.»
همزمان با اين موضع گيري طالباني نيز صراحتاً جدايي كردستان از عراق را تكذيب و درعين حال خواستار سرنگوني صدام براي ايجاد يك عراق ؟ دموكراتيك شد.
هرچند كه مذاكرات در چارچوب موافقت نامه ي واشنگتن تا وقايع يازدهم سپتامبر و طرح موضوع حمله امريكا به عراق ادامه داشت ولي اجراي كامل موافقت نامه فوق براي ايجاد دولت و پارلمان واحد به دلايل زير عملي نشد:
1- نخست تقسيم كرسي هاي پارلمان بنياد و گروه كراتي ريه ميهني خواهان 50% كرس ها براساس توافق 1994 بود در حاليكه حزب دموكرات معتقد بود اين توافق مربوط به قبل از درگيري هاي داخلي است و بايد كرنس ها براساس مبناي 52 درصد به نفع حزب دموكرات و 48 درصد براي اتحاديه ميهني تقسيم شود و ادامه اين اختلافات بر سه تقسيم پست هاي دولتي كابينه خود مختار.
2-   نحوه رويارويي با مسئله pkk و رهبري عبدالله اوجالان .
حزب دموكرات در سال 98 پس از دو كابينه مشترك ، كابينه سوم خود را تشكيل داد و در حين ادامه مذاكرات صلح در 99 كابينه چهارم را نيز تشكيل داد. طالباني هم متقابلاً با ايجاد دادگاه تشخيص و انتخابات شهرداري ها گام تازه اي در اداره حوزه نفوذ خود برداشت.
در پاييز سال 99 هيئتي به رياست نچيروان بارزاني به سليمانيه سفر كرد و طي مذاكره با جلال طالباني توافق نامه اي را براي آزادي اسرا و تاسيس دفاتر طرفين در مراكز تحت نفوذ همديگر به امضاء رساندند. بهرحال عليرغم تمام مشكلات موجود و طرف عزم جدي خود را براي حل مسائل كردستان ، زدودن پيامدهاي سياست هاي تعريب رژيم بعث و بهبود زندگي اجتماعي كردها جزم كرده اند. در اين زمان طالباني براي جلب توجه بيشتر جهانيان به مسئله كرد و كردستان عراق با مورد توجه قرار دادن 2 موضوع:
1-   موضوع دموكراسي در عراق
2-   وضعيت خود مختاري و فدراسيم
توجه هر چه بيشتر جهانيان را به مسئله كرد معطوف كرد وي در كنفرانس كرد و كشورهاي خاورميانه در ماه مارس 2001 در سوئد اعلام كرد:
در مبارزه جهت رهايي مردم عراق از چنگال ديكتاتوري وحدت و مبارزه مشترك را ادامه مي دهيم . مردم ما مي خواهند خود را رها كنند و يك عراق دموكراتيك پارلماني و فدرالي متحد تشكيل دهند.ملت كرد به حقوق طبيعي و حق تعيين سرنوشت در يك عراق دموكراتيك و پارلماني دست نخواهد يافت مگر اينكه دموكراسي در بغداد برقرار شود و مسئله كرد اساساً به پايان رسيدن ديكتاتوري و برقراري دموكراس مرتبط ميباشد.
ديگر با تصويب پارلمان كردستان و تاكيد مكرر رهبران هر 2 حزب قدرتمند و ديگر شخصيت هاي سياسي مستقل و حزبي و كرد فدراليسم به عنوان خواسته ي اصلي كردها هم زمان با تحولات جديد رخ مي نمايد.
مسعود بارزاني در مصاحبه با روزنامه ي الهلال در 19 سپتامبر 2000 گنته بود كه ، تمام خواسته هاي مادر چارچوب عراق دموكراتيك مطرح مي شود ، مسئله ما با فدراليسم در چارچوب عراق متحد حل مي شود.
در طول سالهاي حكومنت ميكنتون استراتژي امريكا در عراق بسيار محتاطانه و محافظه كارانه بود. عدة بسياري درامريكاحتيا ستراتژي مهارگونانه را ناكار آمد و شعار مي دانستند. از اين رو سياست هاي امريكا در قبال عراق حالت صرفاً بازدارندگي و حفظ توازن و تعادل قوادرميان گروه هاي درگير را داشت و قانون آزاد سازي عراق كه كنگره امريكا آن را تصويب كرد در دست كلينتون معطل ماند و دائماً با موانع فراواني روبه رو شد و به دليل لزوم بقاء صدام به عنوان عنصري اساسي در منطقه جهت جلوگيري از نفوذ ايران و نيز حفظ تعادل منطقه اي و توجيه حضور امريكا در خاورميانه و موجب گرديد تا استراتژي امريكا در اين زمان براين اصل قرار گيرد كه معاونين اعم از كرد و شيعه در حالت توازن در صحنه نسياسي باقي بمانند. خطر عمده ديگر مي‌توانست تجزيه عراقباشد كه با برهم خوردن ترتيبات جغرافيايي سياسي اين كشور، كل منطقه آسيب ببيند.
پايان سلطه ي دموكراتها در كاخ سفيد ، امريكا را به حضور عني تر ؟ « نظام نوين جهاني» و اين بار هم از خاورميانه فراخواند. كردها با روي كار آمدن بوش پسراميد تازه اي يافتند. وي در منطق هاي انتخاباتي خود مؤكراً سياست خاورميانه اي كلينتون را مورد انتقاد قرار داد. بود و بعضاً وي را به مسامحه متهم كرد و معتقد بود كه سياست بوش پر ، بايد در خاورميانه پيگيري شود. با بقدرت رسيدن جرج بوش رهبران كردهاي عراق با ارسال نامه تبريك برحمايت از كردها در مناطق پرواز ممنوع و توسعه و تثبيت وضعيت سياسي و امنيتي از سوي امريكا تاكيد كردند. همچنين خواستار پيشتيباني از كردها براي رسيدن به آرمان فدراليسم جغرافيايي قومي خود شدند .
در ماه جولاي 2001 اعلام شد كه صدام حسين كردهاي شمال عراق را براي يافتن راه حل منصفانه جهت حل مسئله كردها به مذاكره دعوت كرد. رهبران كرد اين دعوت را نپذيرفتند و پس از چندي شرايط جديد كردها را كه در آن مسائلي مانند نظارت بين المللي برمذاكرات و تأسيس يك قلمرو سياسي كردي در داخل عراق فدرال ، توقف سياست تعريب را در برداشت به بغداد اعلام نمودند. در 13 نوامبر همان سال دولت بغداد ضمن رد اين شرايط از كردها خواست كه تمامي كاركنان خارجي را از منطقه اخراج نمايند و ارتباط خودرا با خارجي ها قطع كنند و صدام حسين نيزدر سخنان تندي در 13 نوامبر 2001 از كردها خواست طرح بغداد را بپذيرند و در غير اينصورت زبانشان را قطع خواهد كرد.
اقدامات امريكا در قالب راهبرد پيش دستانه و پيشگيرانه ، حكومت طالبان و صدام را تهديدات اصلي و بين المللي نشان داد و براي عملي شدن   « طرح ژئواكونوميك خاور نزديك فضاي » با هدف تسلط برفضاها و ؟ انرژي ، حضور عريان و عملي تر از خود نشان داد. اقدامات امريكا در حمله به افغانستان براي تحقق برنامه جمهوري خواهان به رغم فقدان آمادگي شوراي امنيت سازمان ملل جهت صدور مجوز براي حمله انگليس و امريكا به عراق، بي توجه به مصوبات شوراي امنيت ، حمله در آستانه 29 اسفند 81 صورت گرفت (11 مارس 2003) و عراق در كم ترين زمان ممكن تصرف شد و اين همان فرصتي بود كه بوش از آن براي اتمام مأموريت ناتمام پدر گمراه برفت.
در اين راستا هماهنگ سازي وضعيت دروني كردها در جهت تحقق پروسه براندازي صدام، آمريكايي ها تلاش خود را در جهت تحقق كامل موافقت نامه واشنگتن ميان سران كردها برداشتند و بدين گونه نشست مشترك آنان در شمال عراق منجربه تصميم نهايي براي بازگشايي دوباره پارلمان تعطيل شده كردستان خودمختار درماه اكتبرشده. در اين جلسه رهبران دو حزب در صلاح الدين اوضاع كردستان عراق را مورد بررسي قرار دادند و طالباني دراين ديدار بارزاني را از نتايج سفر اخير خود به امريكا آگاه ساخت بدنبال اين نشست ها نخستين اجلاس كردستان عراق پس از 8 سال در تاريخ 4 اكتبر 2002 در شهر اردبيل تشكيل شد در اجلاس افتتاحيه در حاليكه مسعود بارزاني و جلال طالباني كنار يكديگر نشسته بودند. خانم ميتران پيام كالين پاول را قرائت كرد، او در اين پيام نمايندگان كرد را به وحدت دعوت كرد و خواستار تعهد ايشان براي برقراري رفاه و امنيت در كردستان در تمام عراق شد و ياد آور شد راهي كه پيش روي دارند راه دشواري است و گفت كه صلح نياز به تفاهم دارد.
رهبران كرد و برخي نمايندگان پارلمان د رحاشيه اجلاس پارلمان براي كم كردن حساسيت كشورهاي همسايه به ويژه تركيه بارها تاكيد كردند كه آنها بدنبال فدراليسم و خود مختاري در چارچوب عراق هستند و قصد ايجاد دولت مستقل را ندارند، اما بهر صورت بايد گفت كه احياي مجرد پارلمان گامياساي در جهت متحد كردن صنوف نيروهاي كرد بود و آغاز راهي بود كه با حمايت آمريكا تا پايان فروپاشي دولت صدام وتشكيل دولت انتقالي مخالفت هاي پيدا و پنهان منطقه اي ، دستاوردهاي قابل توجهي را براي كردها به ارمغان آورده‌اند.
در اين ميان تركيه براي نشان دادن مخالفت خود حتي با سطح خود مختاري فدرالي كردستان عراق بارها به بهانه حمايت از تركمن هاي ساكن كركوك به اين مناطق حمله مي كند. تركها خودمختاري شمال عراق را سبب ناامني منطقه وشروع شكسته شدن تماميت ارضي ساير دولت ها و خدشه دار شدن وحدت وكليت ارضي دولتهاي همسايه عراق مي دانستند كنفرانس معارضين عراق در صلاح الدين در روزهاي آخر فوريه 2003 كه با مخالفت امريكا و تركيه به بهانه هاي ا منيتي پس از چند مدت تأخير برگزار شد؛ نقطه عطف مهمي در تاريخ منازعات كردها و قدرت هاي منطقي اي مي باشد دراين كنفرانس ؟ خليل زاد نماينده ويژه ايالات متحده مشاركت قابل توجهي داشت كه اصرار داشت تركمن ها را در هيئت رهبري عراق به منظور جلب حمايت تركيه با مقاومت كردها و شيعيان به جايي نرسيد.
يكي از تصميمات مهم اين اجلاس تعيينهيات رهبري موقت تشكيل از دو رهبر كرد يعني بارزاني و طالباني و سه نفر شيعه يعني آقايان حكيم از مجلس اعلاء و عياد علاوي و رحمت چلپي از گروه هاي ملي و عدنان پاچه چي وزير سابق كار به عراق كه چهره مستقل بود اين تقصميم يكي از مراحل مهم تأمين منافع كردها بود زيرا براي اولين بار خود را در اداره ي عراق سهيم ديدند.
براي نخستين بار در تاريخ مبارزات كردها ، گروه هاي كرد علاوه بر مسائل كردستان در نقش خود در دولت فدرال اسرار ورزيده اند و توافقات ساير معارضين را به دست آوردند. امروزه كردها به اين باور رسيده اند كه بدون داشتن پايگاه مناسب در دولت مركزي نمي توانند فدراليسم مورد نظر خويش را نهادينه نمايند بعلاوه آنان درا ين نكته نيز آگاهند كه حضورايشان در دولت مركزي مي تواند اتهام تجزيه طلبي را كه موجب نگراني شديد دولت هاي منطقه اي از كردها و مخالفت آنان با حل منصفانه مسئله كرد است را از نمود بياندازد.
با شروع عمليات امريكا عليه عراق كردها تنها اپوزيسيون متشكل عراقي بودند كه با آمادگي مبتني بعنوان متد سازمان يافته نيروهاي امريكايي در سقوط رژيم صدام و آزاد سازي مناطق كردنشين شمال عراق از جمله كركوك نقش اساسي اين نمودند. از براندازي رژيم صدام تاكنون كردها با ايجاد پارلمان منتخب و شركت در پروسه سياسي عراق و حضور در دولت موقت و انتقالي عراق پس از صدام مبارزات خود را براي تحقق فدراليسم جغرافيايي و قومي براساس شرايط نوين بازآويني نمودند و با حضور فعال درانتخابات سراسري عراق و كسب بالغ بر 25% آراء حضور مؤثر وجدي خويش را در بغداد براي مشاركت در ساختارسياسي عراق به نمايش گذاشتند.
اختصاص 9 وزارت خانه و 77 كرسي پارلمان بهمراه تعداد قابل توجهي پست‌هاي كليدي به كردها و قرار گرفتن هاي طالباني رهبر سرشناس اتحاديه ميهني در راس هرم سياسي عراق از يك سو و تشكيل پارلمان دور دوم كردها و انتخاب مسعود بارزاني بعنوان رهبر منطقه فدرال كردستان و ادعام دوباره هيات هاي دولت سليمانيه و اربيل و تشكيل كابينه واحد براساس توافقات صورت گرفته اميد كردها را براي حل مسائل خويش در چارچوب عراق فدرال و دموكراتيك و متد با توجه به واقعيت هاي منطقه اي و جسماني بيش از هر زمان ديگري به واقعيت نزديك تر ساخته است.
هرچند حل مسائل مناقشه آميز و مبهمي چون نوع فدراليسم مورد توافق مسئله كركوك و مكانيزم جابجايي ماده 58 قانون موقت اساسي عراق (مبني بر عادي سازي اوضاح جغرافيايي انساني كركوك و بازگرداندن كردهاي كركوكي كه توسط رژيم صدام به زور از كركوك رانده شدند و به جاي آنان اعراب مهاجر اسكان يافتند او نيز نگرش دولت هاي منطقه اي و سياست هاي آنان در عراق به همراه رويكرد پاره اي از سياستمداران عراق مجموعه مسائلي است كه باز تعريف جغرافيايي سياسي كردستان عراق را در درون كشوري آزاد و دموكراتيك با چالش مواجه ساخته است اما با وجود اينكه امروزه اكثر صاحب نظران براين عقيده اند كه تداوم بحران كردستان در عراق منوط به حل و فصل مسئله كركوك و تعريف و تجديد مرزهاي جغرافيايي بخش كردنشين عراق مي باشد كه ساكنان آن به هيچ شيوه راضي نخواهند بود كه بخشي از امت واحد عربي بحساب مي آيند.
         
   


[1]- Internationalization of ethnic conflict
[2]- Modelisation
[3]- Ethnic Conflict and INTERSTATE War : An A


Label
نظرات در مورد:جغرافياي سياسي ـ امنيتي كردستان عراق و پيامدهاي امنيتي آن بر ايران

نام شما:
نظر شما:
افزودن نظر



ورود به سايت | ثبت نام كاربر


صفحه نخست | تماس با ما
تمامی حقوق این سایت سایت متعلق به سایت DocIran.COM می باشد
طراحی شده توسط فراتک