$('#s1').cycle('fade');
  جستجو

 صفحه نخست  |  راهنمای فروشگاه  |  تماس با ما  |نحوه خرید  |  سبد خرید   |        ثبت شده در سايت ساماندهي كشور

مقالات رایگان دانشجویی > حسابداری و حسابرسی

Bank Sepah:5892-1010-5735-6012

Email: dociran.pdfiran@gmail.com

09153255543  عالم زاده

 مقالات علمي حسابداری و حسابرسی
فرصتهاي سرمايه گذاري ،‌ميزان بدهي و خط مشي تقسيم سود

تاریخ ایجاد 1389/08/10  تعدادمشاهده  4381

 

موضوع : فرصتهاي سرمايه گذاري ،‌ميزان بدهي و خط مشي تقسيم سود
تحقيقي تحت عنوان فرصتهاي سرمايه گذاري .‌ميزان بدهي و خط مشي تقسيم سود در شركتهاي كره اي توسط آقايان فرديناد و كلي در سال 1999 انجام كه در آن تحقيق ارتباط بين ميزان بدهي و خط مشي تقسيم سود با در نظر گرفتن فرصتهاي سرمايه گذاري مورد بررسي قرار گرفت .
محققين براي تجزيه و تحليل فرصتهاي سرمايه گذاري از سه فاكتور زير استفاده نمودند :
ارزش دفتري سهام عادي - ارزش دفتري كل دارائي ها + ارزش بازار سهام عادي
=1
مجموع دارائي ها
 
ارزش بازار سهام عادي
=2
 
ارزش دفتري سهام عادي
 
سود هر سهم قبل از اقلام غير مترقبه
=3
 
قيمت هر سهم عادي در پايان دوره
همچنين براي بررسي و سنجش بدهي از دو نسبت اول (1 و 2) و براي تقسيم سود از دو نسبت دوم (3 و 4 ) استفاده شده است :
مجموع بدهي
=1
ارزش بازار سهام
مجموع بدهي
=2
ارزش دفتري سهام
 
سود تقسيمي هر سهم
=3
قيمت هر سهم
 
 
سود تقسيمي هر سهم
=4
سود هر سهم قبل از قلام غير مترقبه
با استفاده از ماتريس همبستگي و بردار ويژه براي فرصتهاي سرمايه گذاري يك فاكتور مشترك كه ارتباط بين سه فاكتور فرصتها (IOS) را نشان مي دهد ، محاسبه نموده كه اين فاكتور به عنوان نماينده IOS استفاده مي شود .
براي تقسيم بندي شركتها با بدهي بالا وپائين از چارك ( اول وسوم ) و در نهايت براي تست ارتباط بين متغيرها از مدل آماري رگرسيون استفاده شده است .
تئوري اين فرضيه از وجود ارتباط منفي بين فرصتهاي سرمايه گذاري (IOS) با بدهي وسياست تقسيم سود حمايت مي كند . كه نتايج تحقيق اين تئوري را تائيد كرده و نشان مي دهد كه فرصتهاي سرمايه گذاري با بدهي و سياست تقسيم سود ارتباط منفي دارد و IOS مي تواند بر خط مشي بدهي شركت اثر بگذارد ودر فرصتهاي پائين ميزان بدهي بالاتر است .
 
 
 
 
 
 
 
 
موضوع : تست رابطه جريانات نقد آزاد ، ميزان بدهي و حق الزحمه حسابرسي
اين تحقيق توسط آقايان فرديناند وتي سوي در سال 1998 در هنگ كنگ انجام گرديد كه در آن ارتباط بين متغيرها را براي شركتهايي كه داراي فرصتهاي سرمايه گذاري پائين هستند را مورد بررسي قرار داده اند . آنها نمونه خود را كه از شركتهاي داراي فرصتهاي سرمايه گذاري پائين تشكيل مي شود را به دو گروه شركتهاي با بدهي بالا و پائين تقسيم نموده و رابطه بين جريانات نقد آزاد و                  حق الزحمه حسابرسي را در دو گروه شركتها مورد بررسي قرار دادند.
متغيرها را به صورت ذيل تعريف مي كنند :
فرصتهاي رشد : براي اندازه گيري اين متغير از تعريفي كه آقايان شاريون وانگ و شانگ در سال 1991 ، گاور واسكينر در سال 1993 ارائه نمودند استفاده شده است كه براي اندازه گيري اين فرصتها از سه فاكتور استفاده مي شود :
      ·نسبت ارزش بازار به دفتري سهام ـ دليل انتخاب اين نماينده اينست كه اختلافات بين ارزش بازار و دفتري سهام ، ارزش فرصتهاي سرمايه گذاري آتي شركت را منعكس مي كند .
      ·نسبت ارزش بازار به ارزش دفتري دارائي ها ـ هر چه اين نسبت بالاتر باشد ، ارزش فرصتهاي سرمايه گذاري بيشتر است .
      ·نسبت اموال ،‌ماشين آلات و تجهيزات ( ناخالص ) به ارزش بازار شركت ـ هر چه نسبت بالا باشد ، فرصتهاي رشد پائين تر است .
براي اندازه گيري رشد شركت از سه فاكتور ارائه شده با استفاده از ماتريس همبستگي و بردار ويژه يك نماينده مشترك انتخاب مي شود كه براي فرصتهاي رشد نمايندگي مي كند .
جريان نقد آزاد : از اين وجوه تعاريف مختلفي ارائه شده است . مثلاً در سال 1986 آقاي جنسين اين جريان را به عنوان جريان نقد مازاد كه براي تامين وجوه پروژه هاي با ارزش فعلي خالص (NPV) مثبت مورد نياز است و به صورت سود تقسيمي پرداخت نشده است ،‌تعريف مي كند .اما در اين تحقيق از تعريفي كه توسط پولسن ولن در سال 1989 ارائه شده استفاده مي شود كه از جريان نقد آزاد به عنوان سود عملياتي قبل از استهلاك منهاي ماليات بر درآمد ، هزينه هاي بهره و سود تقسيمي سهامدارن عادي وممتاز تعبير مي شود .
و با تقسيم جريان نقد آزاد بر مجموع دارائي ها وهمچنين تقسيم بدهي بر مجموع دارايي ها ، شاخص جريان نقد آزاد و شاخص بدهي حاصل مي گردد ، كه در بررسي روابط از اين شاخص ها استفاده مي شود .
آنها در نتيجه تحقيق نشان دادند كه حق الزحمه حسابرسي تحت تأثير جريان نقد آزاد و ميزان بدهي قرار مي گيرد و ارتباط بين FCF و حق الزحمه حسابرسي در شركتهاي با رشد پائين كه بدهي بالايي دارند از شركتهاي مشابه با بدهي پائين ، ضعيف تر است و رابطه مثبت بين دو متغير FCF و حق الزحمه حسابرسي به ميزان بدهي بستگي دارد و با افزايش ميزان بدهي ارتباط بطور تصاعدي كاهش مي‌يابد.زيرا زمانيكه جريانات نقد آزاد بالا و فرصتهاي رشد پائين است حسابرسان انتظار دريافت حق الزحمه بالاتري دارند ، اما با افزايش ميزان بدهي از اين ارتباط مثبت كاسته مي شود .
 
موضوع : بررسي رابطه بين فرصتهاي رشد وسياستهاي تامين مالي
رابطه بين اين دو متغير درسال 2001 توسط آقايان ويدهان ،‌كنت لن و استانكو مورد بررسي قرار گرفت . دراين تحقيق رابطه بين سطح بدهي وفرصتهاي رشد براي61 شركت براي سالهاي 1980 تا 1995 بررسي شده است . محققين عنوان مي كنند كه فرصتهاي رشد يك نقش مهم در تئوري تأمين مالي و تعيين خط مشي بدهي شركتها بازي مي كند و انتظار مي رود كه شركتهاي داراي فرصتهاي بالا بدهي پائيني دارند واين شركتها بيشتر از بدهي كوتاه مدت بجاي بدهي بلند مدت استفاده مي كنند . گاور و گاور در سال 1993 ، اسميت و واتز  در سال 1992 درنتايج تحقيقات خود بيان مي كنند كه نسبت هاي بدهي با نماينده هاي فرصتهاي رشد ارتباط معكوس دارد .همچنين در سال 1995 بارسلي و اسميت يافتند كه بين فرصتهاي رشد و سر رسيد بدهي رابطه معكوس وجود دارد واسميت در سال 1996 با بررسي رابطه بين فرصتهاي سرمايه گذاري و نوع بدهي به اين نتيجه مي رسد كه شركتهاي با فرصتهاي سرمايه گذاري بالا تمايل بيشتري دارند كه بجاي بدهي بلند مدت از بدهي كوتاه مدت استفاده كنند .
در تحقيق انجام شده توسط ويدهان و همكاران براي اندازه گيري فرصتهاي رشد از 5 نماينده ذيل استفاده شده است :
1) نسبت ارزش بازار به ارزش دفتري دارايي ، كه ارزش بازار از مجموع ارزش دفتري بدهي ،‌ارزش دفتري سهام ممتاز وارزش بازار سهام عادي بدست ميآيد .
2)     نسبت ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به ارزش دفتري حقوق صاحبان سهام .
3)     نسبت سود هر سهم به قيمت هر سهم در پايان سال .
4)     نسبت مخارج سرمايه اي به ارزش دفتري دارايي ها .
5)     نسبت مخارج تحقيق و توسعه به ارزش دفتري دارايي ها .
محققين در نتيجه تحقيق بيان مي كنند كه تغييرات در سطح بدهي شركتها تحت تأثير تغيير در فرصتهاي سرمايه گذاري قرار مي گيرد و بين اين دو متغير رابطه معكوس وجود دارد . بدين صورت كه اگر فرصتهاي رشد بالا باشد ، سطح بدهي شركت پائين است و زمانيكه بدهي شركت افزايش يابد فرصتهاي رشد در سطح          پائين تر قرار مي گيرند . همچنين در نهايت ارائه ميدهند كه سررسيد بدهي منتشر شده در دوره هايي كه فرصتهاي رشد پائين است از سر رسيد بدهي در دوره اي كه فرصتهاي رشد بالا مي باشد طولاني تر است .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
موضوع : بررسي ارتباط بين فرصتهاي سرمايه گذاري و رشد تحقق يافته
اين موضوع در سال 1999 توسط آقايان سان جيو مارك مورد مطالعه قرار گرفت .
محققين رابطه بين نماينده هاي مختلف فرصتهاي سرمايه گذاري با رشد تحقق يافته را بررسي نمودند . رشد تحقق يافته بر اساس رشد در ارزش دفتري دارايي ها ورشد فروش نسبت به يك سال پايه براي دوره 13 ساله از سال 1978 تا 1991 اندازه گيري مي شود و رابطه هر يك از نماينده ها با رشد با استفاده از مدل رگرسيون آزمون مي شود . نماينده هاي فرصتهاي سرمايه گذاري در ذيل ارائه شده است :
1)     نسبت ارزش دفتري دارايي به ارزش بازار دارايي .
2)     نسبت ارزش دفتري سهام به ارزش بازار سهام .
3)      نسبت ارزش دفتري اموال ،ماشين آلات و تجهيزات به ارزش بازار دارايي ها .
4)     نسبت ارزش جايگزيني به ارزش بازار دارايي .
5)     نسبت هزينه استهلاك به ارزش بازار دارايي .
6)     نسبت سود هر سهم به قيمت هر سهم .
7)     نسبت هزينه تحقيق وتوسعه به فروش .
8)     نسبت هزينه تحقيق وتوسعه به ارزش بازار دارايي ها .
9)     نسبت هزينه تحقيق وتوسعه به ارزش دفتري دارايي ها .
10)نسبت مخارج سرمايه اي به ارزش بازار دارايي ها .
11)نسبت مخارج سرمايه اي به ارزش دفتري دارايي ها .
نتايج نشان مي دهد كه نسبتهايي كه برمبناي ارزش دفتري به ارزش بازار محاسبه مي شوند ( نسبتهاي 1 الي 5 ) بطور منفي با رشد تحقق يافته ارتباط دارند ونسبت مخارج سرمايه اي به ارزش بازار و ارزش دفتري دارايي ها ( نسبت 10 و 11 )بطور مثبت با رشد تحقق يافته ارتباط دارند .محققين ادعا مي كنند كه اين نسبتها معيارهاي خوبي براي فرصتهاي سرمايه گذاري مي باشند .
اما بين نسبتهاي تحقيق و توسعه ( نسبتهاي 7 ، 8 ، 9 ) با رشد تحقق يافته رابطه قوي مشاهده نمي شود واين حاكي از اين است كه نسبت تحقيق وتوسعه معيار مناسبي براي رشد تحقق يافته نمي باشد . همچنين در نتايج تحقيق بيان مي شود كه نسبت سود هر سهم به قيمت هر سهم ( نسبت 6 ) كه اغلب نمايندة رشد مورد استفاده قرار مي گيرد ، ارتباطي با رشد تحقق يافته ندارد .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
موضوع : تجزيه وتحليل اثرات فرصتهاي سرمايه گذاري ، جريانات نقد آزاد و اندازه شركت برخط مشي بدهي
اين تحقيق در سال 1999 توس آقايان بي كي جگي و فرديناند انجام شد .
اين اثرات برمبناي نمونه اي متشكل از 1869 مشاهده براي دوره 5 ساله از سال 1989 تا 1993 براي شركتهاي صنعتي وغير صنعتي بررسي شد . نتايج اين بررسي نشان مي دهد كه ارتباط مثبت بين جريان نقد آزاد و بدهي براي شركتهايي كه داراي فرصت سرمايه گذاري پائين هستند وجود دارد .همچنين نتايج اين مطالعه بر اساس اندازه شركت از وجود ارتباط مثبت بين ميزان بدهي وجريانات نقد آزاد براي شركتهاي بزرگ داراي فرصتهاي سرمايه گذاري پائين حمايت مي كند .
 


Label
نظرات در مورد:فرصتهاي سرمايه گذاري ،‌ميزان بدهي و خط مشي تقسيم سود

نام شما:
نظر شما:
افزودن نظر



ورود به سايت | ثبت نام كاربر


صفحه نخست | تماس با ما
تمامی حقوق این سایت سایت متعلق به سایت DocIran.COM می باشد
طراحی شده توسط فراتک